Bandyo etal.

Yes

Yes

ESS

LDS

Yes

BS

چنانکه مشاهده شد، زمانبندی گره ها در لایه های مختلف تعریف و استفاده می شود و در صورتیکه گره های حسگر دارای قابلیت‌های مورد نیاز باشند(امکان فعال و غیر فعال کردن قسمتهای مختلف گره مستقل از سایر قسمتها) هرجزء می تواند به صورت جداگانه و بنا به نیاز برنامه ها و کاربردها زمانبندی شوند.روش زمانبندی میتواند متمرکز یا توزیع شده باشد و به صورتهایی که در بالا مورد بحث قرار گرفت دسته بندی شوند.
فصل دوم:مسیر یابی در شبکه های حسگر
مقدمه
پیشرفت ها در تکنولوژی حسگرها سبب تولید حسگرهای بی سیم با توانایی حس کردن و گزارش پدیده های متفاوت شده است . اما این سیستم ها با پهنای باند، انرژی و محدودیت های عملکردی که سبب تعیین میزان اطلاعات ارسالی می شود ، دست و پنجه نرم می کند . مسیریابی داده یک تکنیک شناخته شده برای کم کردن این مسائل است . اما بعضی از این محدودیت ها به سبب نبودن تطبیق با همبندی شبکه دینامیک و الگوهای ترافیکی پیش بینی نشده ، وجود دارد . مهمترین محدودیت ها در شبکه های حسگر بی سیم ، توان ، قدرت ذخیره سازی و پردازش می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تکنیک های مسیریابی در شبکه های حسگر به صورت گسترده در مقالات علمی مورد توجه قرار گرفته است . در این فصل یک مطالعه مجمل روی الگوریتم های مسیریابی و پارامترهای ایمن سازی مربوط انجام می شود.
با توجه به تفاوت های عمده بین شبکه های حسگر بی سیم با شبکه های امروزی و همچنین شبکه های MANET ، مسیریابی در این شبکه ها توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این تفاوت ها به قرار زیر است :
امکان ایجاد یک مبنای آدرس دهی کلی در این شبکه ها وجود ندارند. بنابراین پروتکل هایی مثل پروتکل اینترنت ( IP ) در این شبکه ها کاربرد ندارند.
تقریبا در تمامی کاربرد های شبکه های حسگر بی سیم نیاز به این امر می باشد که داده ها از نواحی مختلف به سمت یک ایستگاه پایه مشخص جریان پیدا کند( بر خلاف دیگر شبکه های مخابراتی )
با توجه به اینکه حسگرهایی که در نزدیکی پدیده مورد نظر برای اندازه گیری قرار دارند با احتمال زیاد یک نوع داده تولید می کنند ، بنابراین تعداد داده های تکراری در این شبکه ها زیاد است.
این حسگرها از نظر قدرت در ارسال داده ، انرژی ، قدرت پردازش اطلاعات و حافظه محدودیت دارند ، پس پروتکل های مسیر یابی باید یک مدیریت بسیار دقیق روی این منابع داشته باشند.
با توجه به اختلافات ذکر شده ، تعداد زیادی الگوریتم جدید برای حل مشکل مسیریابی برای شبکه های حسگر بی سیم ، پیشنهاد شده است. در طراحی این مکانیزم های مسیریابی ، علاوه بر مشخصات خاص حسگرها برای آن شبکه ، کاربرد شبکه و همچنین نیازمندی های ساختار آن نیز در نظر گرفته شده است.
۲-۱:تقسیم بندی پروتکلهای مسیریابی
تقریبا تمامی پروتکل های مسیریابی برای این شبکه ها را می توان به گروه های زیر تقسیم بندی کرد
پروتکل های با محوریت داده[۵۱]: در بسیاری از کاربردهای شبکه های حسگر بی سیم ، تخصیص یک شناسه کلی برای هر حسگر در شبکه امکان پذیر نیست .عدم وجود این شناسه همراه با جایگذاری تصادفی حسگرها در شبکه باعث می شود تا درخواست اطلاعات از یک گروه مشخص از حسگرها کمی مشکل شود. بنابراین داده ها با تکرار زیاد به سمت ناحیه ی مورد نظر جاری می شوند . برای جلوگیری از مصرف بیهوده توان از روشهایی مانند ترکیب داده ها استفاده می شود. این مساله باعث می شود که مسیریابی در این شبکه ها ، به جای بر مبنای آدرس[۵۲]، بر مبنای داده (Data-Centric) باشد.
در پروتکل های Data-Centric ، ایستگاه پایه درخواست های خود را به مناطق مورد نظر خود می فرستد و منتظر می شود تا داده ها از حسگرهایی که در آن ناحیه قرار دارند ، باز گردند. بنابراین در این روش مشخصات یک حسگر مهمتر از آدرس آن می باشد. این مشخصات شامل مکان ، پارامترهایی که می تواند اندازه بگیرد و … می باشند.
پروتکل های سلسله مراتبی[۵۳]: در این پروتکل ها ، شبکه به زیر بخش هایی مختلف به نام خوشه تقسیم می شود که در هر یک از خوشه ها ، سرپرست آن خوشه ( CH ) وظایفی را از جمله ترکیب داده ها[۵۴]و حذف داده های تکراری به عهده می گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...