کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
|
|
|
در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) همدلی و نوع دوستی در رابطه با متغیرهای تحصیلات و درآمد خانوادگی تفاوت کمی با یکدیگر داشته اند. ارزشهای مبتنی بر نوع دوستی در بین افراد تحصیل کرده بالاتر می باشد و رفتارهای مبتنی بر نوع دوستی در میان افراد دارای درآمد پایین تر، بیشتر می باشد. در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) همدلی و نوع دوستی در رابطه با متغیرهای تحصیلات و درآمد خانوادگی تفاوت کمی با یکدیگر داشته اند. ارزشهای مبتنی بر نوع دوستی در بین افراد تحصیل کرده بالاتر می باشد و رفتارهای مبتنی بر نوع دوستی در میان افراد دارای درآمد پایین تر، بیشتر می باشد. وضعیت تاهل نیز به ندرت به عنوان یک متغیر پیش بین، در این زمینه در نظر گرفته شده است. در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) ارزشهای مبتنی بر نوع دوستی و همدلی در میان افراد متاهل و زنان بیوه بیشتر بوده است ( مورد اخیر ظاهراً به این دلیل است که تعداد زنان بیوه از مردان بیوه بیشتر است ) و در میان افراد مجرد یا متارکه کرده کمتر بوده است. نمرات مربوط به رفتارهای نوعدوستانه در بین افراد مجرد بالاتر بوده و در میان افراد متاهل و یا بیوه پایین تر است. البته این رابطه همسان نیست. پژوهشهای صورت گرفته در خصوص یاری رسانی، همجواری و روابط بین فردی، نشان داده است که مؤلفه ها در نواحی کم جمعیت تر قوی تر می باشد ( هاوارد و پیلیاوین، ۲۰۰۰ ) ولی در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) بین سکونت در نواحی روستایی و شهری و همدلی و نوع دوستی رابطه معناداری یافت نشده است. در واقع برای این فرضیه که همدلی و نوع دوستی در محیط های غیر دوستانه شهرهای بزرگ و مرکزی پایین تر و در محیط های دوستانه و صمیمی شهرهای کوچک و نواحی روستایی بالاتر می باشد، شواهد چندانی وجود ندارند. البته در این میان برخی تفاوتهای جغرافیایی دیده شده است که همسان نمی باشند ( اسمیت، ۲۰۰۳ )
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در مورد رابطه بین نژاد و تبار با همدلی و نوع دوستی نیز مطالعات اندک صورت گرفته است. علیرغم این مطلب در این زمینه، برخی تفاوت های بین فرهنگی مشاهده گردیده است ( جانسون و همکاران، ۱۹۸۹ ). در مطالعه اسمیت ( ۲۰۰۳ ) بین نژاد اسپانیولی با همدلی و نوع دوستی رابطه معناداری مشاهده نشده است و نژاد تنها با رفتارهای نوعدوستانه مرتبط بوده است به اینصورت که سیاه پوستان هر دو زمینه همدلی و نوع دوستی، نمرات بالاتری را به خود اختصاص داده اند. غالب پژوهشهای صورت گرفته تا کنون به رابطه بین وضعیت اشتغال و همدلی توجه نداشته اند. با این وجود در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) بالاترین میزان همدلی در بین افراد خانه دار و کمترین آن در بین افراد بیکار و سپس شاغلان تمام وقت یافت شده است. همدلی پایین یافت شده در بین بیکاران، احتمالا منعکس کننده تاثیر منفی بیکاری و نقطه نظرات آنها می باشد. ولی بدلیل تعداد کم پاسخ گویان بیکار نمی توان به طور جدی این فرضیه را مورد بررسی قرار داد. بین ارزشهای مبتنی و نوع دوستی با وضعیت کاری، رابطه ای همسان و یا روشن یافت نشده است. خانواده اصلی نیز احتمالاً با میزان همدلی مرتبط می باشد. بیشترین میزان همدلی در خانواده های دارای هر دو والد پدر و مادر و سپس خانواده های دارای والد مادر دیده شده است کمترین میزان همدلی نیز در خانواده های دارای والد پدر مشاهده گردیده است. در خصوص مذهب نیز این ایده وجود دارد که همدلی و نوع دوستی در بین افراد پایبند به مذهب بالاتر است (پست و همکاران، ۲۰۰۲). آموزش همدلی باعث افزایش همدلی شناختی و عاطفی، پذیرا بودن فردی، آگاهی از نیازهای دیگری در موقعیت های تعارض آمیز، بهبود کار گروهی و رضایت شغلی افراد می گردد. برخی از مولفه های آموزشی خاص که با این برآیندهای مطلوب در ارتباطند عبارتند از : ۱- آموزش ادراک بین فردی و پاسخگویی همدلانه – تعریف همدلی، نحوه رشد و شکل گیری آن و نحوه درک و تشخیص حالات عاطفی، هیجانی دیگران و پاسخگویی به آن. ۲- فعالیت هایی که مستلزم تمرکز بر احساسات خود فرد به عنوان حلقه اتصال به احساسات دیگری می باشند. ۳- فعالیت هایی که بر وجوه تشابه بین خود و احساسات خود و دیگران و احساسات آنها تمرکز دارند. ۴- تمرین های نقش پذیری / ایفای نقش، که در آن فرد نقش فرد دیگر را تصور نموده و آن نقش را بازی می کند. ۵- تمرین مداوم برای تصور دیدگاه دیگری. ۶- مواجه با محرک های هیجان برانگیز از قبیل : تصاویر فقر، بلایای طبیعی و غیره . ۷- الگو سازی رفتار همدلانه از سوی آموزگاران، مربیان و مدیران. ۸- الگو برداری از شخصیت و زندگی افراد همدل مشهور ( باولک، ۲۰۰۳ ) یکی از نکات قابل توجه در ادبیات پژوهشی همدلی که می توان آن را به عنوان یک محدودیت نیز در نظر گرفت آن است که اکثر پژوهشهای صورت گرفته در خصوص این موضوع، بر روی نمونه های کوچک دانش آموزی صورت پذیرفته اند. به عنوان مثال پست[۴۶] و دیگران ( ۲۰۰۲ ) پس از کتاب شناسی و مرور پژوهشهای صورت گرفته در مورد همدلی و نوع دوستی عنوان کرده اند که از میان پژوهشها ۴۳ مطالعه منحصراً بر روی دانش آموزان، ۳ مطالعه بر روی ترکیبی از دانش آموزان و جمعیت های دیگر، ۸ مطالعه بر روی افراد مختلف در سازمان ها و موسسات داوطلبانه، ۳ مطالعه بر روی دو قلوها ، ۳ مطالعه بر روی نمونه های در دسترس و ۲ مطالعه دیگر بر روی نمونه های ایالتی بوده اند. لذا نمونه ی کل این پژوهش ها نیز به صورت زیر بوده است : کمتر از ۱۰۰ نفر ( ۲۱ پژوهش ) ، بین ۱۰۰ تا ۱۹۹ ( ۱۹ پژوهش ) ، بین ۲۰۰ تا ۴۹۹ نفر ( ۱۳ پژوهش ) و ۵۰۰ + نفر ( ۹ پژوهش ) .در یک پژوهش ملی بر روی آمریکائیان، ۸۰ % آمریکائیها بیان کردند که نسبت به کسی که مورد سوء استفاده واقع شده است احساس حمایتگری می کنند. ۷۵% آنها از واقعه ای که روی داده، متأثر می گردند، ۷۳% خود را به عنوان یک فرد رقیق القلب توصیف می نمایند و ۷۱ % از آنها غالباً نسبت به افراد مصیبت زده، احساس همدردی می نمایند. علاوه بر این ۷۳% از آنان اظهار داشتند که احساس شفقت نکردن نسبت به افراد مورد ظلم شده توصیف کننده آنها نیست و ۵۹ % از آنان عنوان کردند که عدم احساس ناراحتی در قبال افراد دچار مشکل توصیف کننده آنان نیست ( اسمیت ۲۰۰۳ ). در یک پژوهش، کروگر، ساموئلسون، کاپچ و فلانیگان ( ۲۰۰۱ ) به آزمون اثر بخشی یک مداخله مدرسه – مدار بر رشد همدلی اقدام نمودند. در این مطالعه، اثر بخشی یک برنامه نمایش نامه نویسی بر رشد همدلی با بهره گرفتن از طیف همدلی استرایرسنجش گردید. در این طیف، کودکان پس از مشاهده صحنه های واقعی عاطفه برانگیز، در یک مصاحبه رودر رو به ارائه واکنش های عاطفی خود پرداختند. نتایج مقایسه آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد که تنها دختران گروه آزمایش در همدلی کلی نمرات بالاتری آورده اند. نمرات پسران گروه آزمون نیز تنها در زمینه همدلی با عواطف شاد دیگران بالا بود. در نتیجه این گونه نتیجه گیری شد که پسران تمایل کمتری برای همدلی نشان دادن در خصوص احساس ناراحتی و یا ترس دیگران دارند. بلاکلی و همکارانش ( ۱۹۹۶ ) در یک پژوهش به بررسی رابطه بین خود – نظارتی و همدلی پرداختند نتیجه این پژوهش نشان داد افرادی که از خود – نظارتی بالا برخوردار می باشند. احتمال بیشتری دارد که در رفتارهای همدلانه درگیر شوند. تحقیقات نشان دهنده آنند که همدلی اثرات سودمند پردامنه ای بر نگرش ها و رفتار دارد. در صورتی که فقدان آن موجب وارد آمدن اثرات منفی بر نگرش ها و رفتارها می گردد. یکی از یافته های محکم و مستدل در ادبیات مربوطه آن است که دغدغه های همدلی به رفتار یاری رساندن می انجامد ( بیستون، ۱۹۹۱، دیویس، ۱۹۹۴، اسوالد، ۱۹۹۶ ). در یکی از مطالعات مربوط به همدلی از افراد خواسته شد تا تحت انواع آموزش های داده پردازی به مطالعه درد و ناراحتی فرد دیگر بپردازند. سپس فرصتی در اختیار این افراد قرار می گرفت تا به فرد نیازمند کمک، یاری رسانند هنگامی که افراد تحت آموزهای بر انگیزاننده همدلی به مطالعه در مورد تالم فرد دیگر می پرداختند، کمک بیشتری به آن فرد می نمودند تا هنگامی که شرایط آموزش همدلی برانگیز نبود، افزایش میزان یاری رسانی که در این مطالعه به دست آمد به برانگیختگی دغدغه های همدلی ( شفقت و عواطف وابسته به آن ) در خوانندگان نسبت داده شد ( بیستون، ساگر و همکاران، ۱۹۹۷ ). برخی از مطالعات نیز به بررسی نگرشها نسبت به افراد رنج دیده پرداخته اند. در یکی از این مطالعات بیستون و همکارانش از دانشجویان خواستند تا چند سناریو را که دربردارنده شرح افراد در حال رنج و ناراحتی بود خوانده و مورد تامل قرار دهند. سپس نگرش های دانشجویان نسبت به اینگونه افراد اندازه گیری گردید. آنها دریافتند که مطالعه این سناریوها، تحت آموزش های همدلی برانگیز موجب پدید آمدن نگرش های مطلوبتری نسبت به افراد رنج دیده می شود تا هنگامی که این مطالعه تحت آموزش های کاهش دهنده همدلی صورت می پذیرفت. بیستون و همکارانش با بهره گرفتن از این فرایند توانستند در نگرش افراد نسبت به بیماران مبتلا به ایدز یا بی خانمان تغییر ایجاد نمایند. در یکی از از این نوع مطالعات، تغییر نگرش پس از گذشت دو هفته سر گذشت ها توسط دانشجویان، همچنان پابرجا بود که این امر پیشنهاد کننده آن است که تغییر نگرش احتمالاً از ثبات برخوردار است ( بیستون، پولیکارپو و همکاران، ۱۹۹۷ ). در پژوهش دیگر، هنسون و رونالد ( ۱۹۸۵ ) به بررسی تفاوت های جنسیتی در همدلی و قضاوت اخلاقی نوجوانان پرداختند. در این پژوهش رابطه بین همدلی و قضاوت اخلاقی، سن و تفاوت های جنسیتی، ابراز همدلی عاطفی و انعطاف پذیری در قضاوت اخلاقی درونی ۳۳۰ نوجوان بررسی گردید. در نهایت مشخص گردید که قضاوت اخلاقی اندازه گیری شده توسط فهرست انعطاف پذیری قضاوت اخلاقی با همدلی رابطه معنا داری ندارد. در پژوهشی دیگر، رابرتز و استرایر (۱۹۹۶) به بررسی ابراز عاطفی، همدلی و رفتار اجتماع پسند در نوجوانان پرداختند. همانگونه که انتظار می رفت ابراز عاطفی، بینش عاطفی و نقش پذیری، پیش بینی کننده های قوی برای درگیر شدن آنها در رفتارهای اجتماع پسند محسوب می گردید. در حالیکه همدلی دختران با رفتار اجتماع پسند با دوستان و همکاران با همسالانشان مرتبط بود. بارون و همکاران (۱۹۸۱) نیز ارتباط بین سازه های شناختی و عاطفی همدلی را مورد بررسی قرار دارند. گرچه دقت پیش بینی (همدلی شناختی) و همدلی عاطفی ممکن است هر دو اجزای یک توانمندی کلی یکسان باشند. اما مطالعات تجربی محدودی به بررسی رابطه بین این ابعاد پرداخته اند. که مطالعه بارون و همکارانش یکی از آنها محسوب می گردد. ارتباط بین همدلی شناختی و همدلی عاطفی از طریق محاسبه همبستگی بین مقیاسهای همدلی عاطفی مهرابیان و اپشتین و زیر مقیاسهای آن با تقلیل کرونباخ دقت پیش بینی کلی و خرده مؤلفه های آن بررسی گردید در این باره یک رابطه معنا دار فرض گردید. به این معنا که افراد برخوردار از همدلی عاطفی قوی در ادراکات خود از دیگران دقیق تر خواهند بود . تحلیل داده های جمع آوری شده از ۳۷۲ دانشجو هیچ گونه رابطه معناداری بین مؤلفه های کرونباخ دقت پیش بین زیر مقیاس هایی که نمایان گر همدلی عاطفی بود را نشان نداد. با این وجود، این دو نوع همدلی از الگوهای متفاوتی در رابطه با کانون کنترل برخوردار بودند. افردی که در همدلی عاطفی، نمرات بالاتری را به خود اختصاص داده بودند، دارای کانون کنترل خارجی بودند. در حالی که بر عکس، افرادی که در زمینه دقت پیش بینی ( همدلی شناختی ) حائز نمرات بالاتری شده بودند. از کانون کنترل درونی برخوردار بودند. تفاوتهای جنسیتی، تنها در مقیاسهای عاطفی به چشم می خورد که در این باره زنان حائز نمرات بالاتری بودند. در یک پژوهش دیگر دیویس، لوک و کراوس (۱۹۹۴) با مقایسه پاسخهای بیش از ۸۰۰ دو قلوی یک تخمکی و دو تخمکی در زمینه همدلی، به بررسی نقش عوامل وراثتی در همدلی (درونی) پرداختند. آنها دریافتند که مولفه های عاطفی همدلی (دغدغه های همدردی و آشفتگی فردی) تا حد نسبتاً قابل توجه، ارثی می باشند. این پژوهشگران ۲۸ % از تفاوت های موجود بین افراد در زمینه دغدغه های همدلی و ۳۲ % از تفاوت های موجود بین آنها را در زمینه آشفتگی فردی ناشی از عامل وراثت برآورد نمودند.
گافمن : (۱۹۸۲-۱۹۲۲)
بهترین اثر گافمن در زمینه نظریه نمایش نمود خود در زندگی روزانه است که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد به عقیده گافمن میان اجراهای تئاتر و انواع کنشهایی که همه ما در اعمال روزمره و کنشهای متقابل مان انجام می دهیم وجوه مشترک بسیاری وجود دارد به نظر او کنش متقابل که بسیار شکننده است با اجراهای اجتماعی حفظ می شود اجراهای ضعیف یا اختلافها به کنش متقابل نیز به همان اندازه اجراهای تئاتری آسیب می رسانند. گافمن در قیاس صحنه نمایش با کنش متقابل اجتماعی تا آنجا که می تواند جلو می رود به نظر او در هر کنش متقابل یک جلوی صحنه وجود دارد که با پیش صحنه اجرای تئاتر قرینه است بازیگران صحنه تئاتر و نیز زندگی اجتماعی هر دو به ظاهر لباس مناسب پوشیدن و وسایل صحنه آرایی علاقمندند. نظریه نمایشی با ریشه های کنش متقابل نمادین خود آشکارا سازگاری دارد این نظریه بر کنشگران تنش و تنش متقابل تاکید می ورزد(کالینز،۱۹۸۶: دیتون،۱۹۸۰).
۳-۲- چارچوب نظری
هومنز با رد تبیین هایی که جامعه شناسان در مورد رفتار و نهادهای بشری ارائه می کردند، در صدد بود تبیینی علمی و واضح و قانع کننده از آن ها ارائه کند. از این رو او گمان کرد که استفاده از قضایا و اصول روانشناختی برای تبیین رفتارهای افراد راهگشا خواهد بود. او بیشتر بر تبادل دوطرفه تاکید داشت تا صورت های اجتماعی و گسترده تبادل و گفت که جامعه شناسی راستین فقط آن نوعی است که بر اصول روانشناختی استوار باشد. اصولی که او برای تبیین رفتار افراد به کار برد در قالب قضایای بنیادی مطرح شدند. هدف او به طور کلی تبیین رفتار بنیادی اجتماعی بر حسب پاداش ها و خسارت ها در قالب نظریه تبادل بود. به نظر او وظیفه جامعه شناسان بررسی رفتار اجتماعی است که در آن، فعالیت دست کم یکی از دو تن، فعالیت طرف دیگر را تقویت یا تحذیر می کند و هر یک بر دیگری نفوذ متقابل می گذارند. در این نظریه نیز همچون نظریه کنش متقابل بشر باید انسان بودن خود را از طریق کنش متقابل کسب کند. هومنز با توسل به متغیرهای ارزش و کمیت سعی در تبیین قضایایی دارد که برای توضیح نظریه مبادله ساخته و پرداخته است. این قضایا شامل قضایای عام و قضایای خاص می شود. دورکیم (۱۹۱۷-۱۸۵۸) واقعیتهای اجتماعی را نیروها وساختارهایی می انگاشت که در خارج از افراد قرار دارند و آنها را وادر به رفتار معینی می سازند این واقعیتهای اجتماعی به نظر دورکیم بر افراد تسلط دارند وتصمیم های فردی چندان تاثیری در این واقعیتها ندارند به نظر او کنش ها و کنشهای متقابل افراد جامعه تحت تاثیر نیروهای اجتماعی شکل می گیرند و چهارچوب وصورتهای کنش فردی را ساختار های اجتماعی تعیین می کنند به نظر دورکیم آنچه که افراد یک جامعه را گرد هم می آورد وباعث پیوند آنها می شود یک اخلاق مشترک نیرومند و یا وجدان جمعی است که شیرازه ضد جوامع ابتدایی تا نوین است وجدان جمعی در جوامع ابتدایی بسیار نیرومند است ولی در جوامع نوین قدرت این وجدان اجتماعی کاهش یافته است که به نظر دورکیم تقسیم کار پیچیده اجتماعی تا اندازه ای فقدان وجدان جمعی را در این نوع جوامع ترمیم می کند. دورکیم جامعه را شر چشمه نوین می انگارد و معتقد است که ارزشهای اجتماعی حاکم بر جوامع به صورت معتقدات مذهبی تجلی می یابند بخ نظر او این جامعه است که برخی پدیده ها را شرعی و برخی پدیده های دیگر را کفر آمیز جلوه می دهد دورکیم دین و جامعه را از یک گوهر می انگارد وماهیتی یکسان برای هر دو آنها قایل است. جورج زیمل به داشتن یک دیدگاه و رویکرد خردگرایانه مشهور می باشد و اساسا خصیصه جامعه شناسی زیمل جزء نگری است که این تاثیر بسیار مهمی در توسعه و تحقیق در گروه های کوچک ،کنش متقابل نمادی و نظریه مبادله گذاشته است. خرد ترین کار زیمل صورت های کنش متقابل است و با افرادی که در کنش متقابل در گیرند سرو کار دارد وی توجه خود را به این امر چنین بیان کرده است . پول در عقلانی شدن زندگی روزمره از طریق اهمیت دادن به تفکر و هوشمند ی در دنیای جدید دخالت دارد اقتصاد پولی موجب افزایش روابط غیر شخصی در میان انسان هاست . پول پیوند ها و وفاداری ها ی مبتنی بر خون و خویشاوندی را سست می کند . پول به پیشبرد محاسبات معقول امور یاری می رساند و باعث پیشرفت تعقل می شود . کلان شهر و ذهن شهری با اقتصاد پولی عمیقا پیوند یافته اند. پیچیدگی زندگی شهری ما را مجبور به وقت شناسی ،حساب گری و دقت می کند و جهان را به یک مسئله ریاضی تبدیل می کند در شهر افراد از لحاظ فیزیکی به هم نزدیکند ولی از لحاظ روان شناختی از دیگران جدا و مستقل است. به جای توجه و فکر به ساختارهای زندگی بهتر است به تجربه های افراد توجه کنیم .(تامل بیشتر به تجربه های زندگی روزمره ) نکته دیگر این که صرفا توصیف تجربه ها نیست بلکه به نقد زندگی روزمره نیز بپردازیم نا از طریق تجربه ها به کلیت زندگی برسیم . ساختارهای فرافردی مانند دوست- خانواده کلان شهر، یا اتحادیه کارگری تنها تبلورهایی از این کنش متقابل اند. زیمل در مقاله کلان شهر زندگی اقتصادی چگونگی شکل گیری فرهنگ عینی را در رابطه با پول و فضای شهری جدید و نقتضیات زندگی چنین بررسی کرده است در جوامع مدرن امروزی با افزایش شدت تیم کار تعداد حلقه های اجتماعی که یک فرد می تواند به آنها بپیوندد و رواج اقتصاد پولی میان فرهنگ عینی و ذهنی شکاف عمیقی بوجود آمده است از نظر زیمل فرهنگ عینی در دوران مدرن راه به سوی استقلال و جدایی هر چه بیشتر از فرهنگ ذهنی می برد. مبادله اقتصادی را به خوبی می توان به عنوان یک صورت از کنش متقابل اجتماعی در نظر گرفت در فلسفه پول وی به تغییر ماهیت روابط اجتماعی در جامعه مدرن اشاره می کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 09:10:00 ق.ظ ]
|
|
- باغستانی، م.ع و ا. زند. ۱۳۸۴. بررسی ویژگیهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک مؤثر در رقابت گندم زمستانه در مقابل یولاف وحشی. مجله پژوهش و سازندگی. شماره ۶۷ . ص ۴۱ تا ۵۶.
- جعفر نژاد، ا. و ح. رحیمیان مشهدی. ۱۳۸۲. مطالعه رقابت بین ارقام گندم با یولاف وحشی و منداب. مجله علوم کشاورزی و منابع طبیعی. شماره ۱. ص ۳۹ تا ۵۴.
- خواجه پور، م. ر. ۱۳۸۹. اصول و مبانی زراعت (نگارش سوم)، انتشارات جهاددانشگاهی واحد صنعتی اصفهان.۶۳۱ ص.
- دیانت، م. م، ع، باغستانی. ا، زند. ح، رحیمیان مشهدی و ح، م، علیزاده. ۱۳۸۵. بررسی صفات مهم در قدرت رقابتی گندم (Triticum aestivum) در مقابل علف هرز چاودار (Secale cereale). مجله پژوهش و سازندگی ۷۱ : ۶۶–۵۸ .
- راشد محصل، م. ح.، م. راستگو، ک . موسوی، ر. ولی الله پور و ع . حقیقی. ۱۳۸۵. مبانی علم علف های هرز (ترجمه). انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۵۳۴ ص.
- راشد محصل، م.ح .، ح. نجفی، م. د. اکبرزاده. ۱۳۸۰. بیولوژی و کنترل علفهای هرز. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۴۰۴ص.
- ساتوره، ای. اچ. و جی. آ. اسلافر. ۲۰۰۵. گندم– اکولوژی، فیزیولوژی و برآورد عملکرد. مترجمان: محمد کافی، احمد جعفرنژاد و مجید جامی الاحمدی. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۴۷۸ص.
- سادات عمادی، م.، پ. حسیبی و ع. عظیمی. ۱۳۹۲. اثر محلول پاشی پوترسین و عناصر غذایی بر عملکرد دانه و کیفیت دو رقم گندم نان. مجله علوم زراعی ایران. ج.۱۵، ش.۳ : ۲۶۱–۲۴۷.
- سلیمی، ح. و ج. انگجی. ۱۳۷۴. تعیین بحرانی ترین مراحل رویشی و تراکم یولاف وحشی در رقابت با گندم آبی. گزارش سالیانه بخش تحقیقات علفهای هرز موسسه تحقیقات آفات و بیماریهای گیاهی تهران. ۵۴ ص.
- سرمدنیا، غ. و ع. کوچکی.۱۳۷۲. فیزیولوژی گیاهان زراعی ترجمه انتشارات دانشگاه مشهد. ۴۶۸ ص.
- سرخی للّه لو، ف.، ع. دباغ محمدی نسب و ع. جوانشیر. ۱۳۸۷. بررسی ویژگیهای برگ و نسبت ریشه به ساقه در تداخل اندامهای زیرزمینی و تراکمهای مختلف یولاف وحشی. مجله علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی. ش ۴۵. ص ۴۳۵ تا ۴۴۶.
- سنجری، پیرایوانلو، ا. ۱۳۷۵. بررسی تعیین تراکم مناسب در ارقام گندم در شرایط دیم . چهارمین کنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران.
- سلیمانی، ف.، احمدوند، گ. و ب. سعادتیان. ۱۳۸۹. بررسی شاخص های رشد و عملکرد کلزا Brassica napus)( در رقابت با خردل وحشی(Sinapis arvensis) تحت تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن. مجله بوم شناسی کشاورزی. ج ۲ ، ش ۴، ص۵۳۷ -۵۴۷ .
- سعادتیان، ب .، گ. احمدوند و ف. سلیمانی. ۱۳۹۲. تأثیر خصوصیات رشدی علفهای هرز چاودار (Secale cereal) و خردل وحشی(Sinapis arvensis) بر افت عملکرد گندم (Triticum aestivum L.)مجله فناوری تولیدات گیاهی، ج.۱۳، ش.۱.
- شیرانی، فر، ب. ۱۳۷۴. تاثیر تراکم های مختلف بوته بر روند پنجه زنی و رابطه آن با عملکرد در سه رقم گندم در شرایط آب و هوایی اهواز . پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز.
- صفاهانی لنگرودی، ع.، ب. کامکار، ا. زند و م. باغستانی. ۱۳۸۷. ارزیابی توانایی تحمل ارقام مختلف کلزا Brassica napus)( در برابر علف هرز خردل وﺣﺸـﻲ (Sinapis arvensis) با بهره گرفتن از مدلهای تجربی در استان گلستان. مجله علوم کشاورزی و منابع طبیعی ( ویژه نامه زراعت و اصلاح نباتات). ج ۱۵ ، ش ۵ ، ص ۱۱۱–۱۰۱.
- عنافچه، ز. ق، ا، فتحی. ف، ابراهیم پور. ا، زند و ع، ا، چعب. ۱۳۸۷ مطالعه توان رقابتی یولاف وحشی (Avena fatua L.) با گندم رقم چمران (Triticum aestivum L.). مجله دانش علف های هرز ۴ : ۴۶–۳۵.
- قبادی، م. و . ع، کاشانی و ر، مامقانی. ۱۳۷۹ .بررسی تاثیر تراکم های مختلف بوته بر عملکرد و اجزاء عملکرد چهار رقم گندم در منطقه اهواز، مجله علوم زراعی ایران . جلد ۲ ، شماره ۱ : صفحه ی ۴۸ ـ ۵۸.
- قربانی، ر، میرعلوی و م. ثابت تیموری. ۱۳۹۱.تأثیر تراکم و تاریخ کاشت گندم پاییزه (Triticum aestivum L.) بر تراکم و زیست توده علف های هرز در شرایط آب و هوایی شیروان. نشریه بوم شناسی کشاورزی ،ج.۴، ش.۴ : ۳۰۶–۲۹۴ .
- کافی، م.، ا. برزوئی، م. صالحی، ع. کمندی، ع. معصومی و ج. نباتی. ۱۳۸۸.فیزیولوژی تنشهای محیطی در گیاهان. انتشارات جهاددانشگاهی. مشهد. ۵۰۲ ص.
- کوچکی، ع. و . ج. خلقانی. ۱۳۷۴. شناخت مبانی تولید محصولات زراعی. ترجمه انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۵۳۶ ص.
۲۶. گاردنر، اف. پی.، آر. ب. پیرس. و ر. ال. میشل. ۱۳۸۲. فیزیولوژی گیاهان زراعی؛ ترجمهی کوچکی ع. و غ. سرمدنیا. چاپ هشتم، انتشارات جهاددانشگاهی. مشهد. ۴۰۰ ص.
- ﻣﺮادی ﺗﻼوت، م .ر. ،س. ع. ﺳﻴﺎدت، ق . ﻓﺘﺤﻲ، ا. زﻧﺪ و خ. ﻋﺎﻟﻤﻲ ﺳﻌﻴﺪ. ۱۳۸۹. اﺛﺮ ﻣﺼﺮف ﻧﻴﺘﺮوژن و ﻋﻠﻒ ﻛﺶ ﺑﺮ رﻗﺎﺑﺖ ﮔﻨﺪم و ﻳﻮﻻف وﺣﺸـﻲ. ﻣﺠﻠﻪ ﻋﻠـﻮم زراﻋﻲایران. ۱۲ (۴) ۳۷۶–۳۶۴.
- مظفریان، و. ا. ۱۳۷۸. فلور استان خوزستان، انتشارات مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام خوزستان،۶۷۰ ص.
- مظفری، ا . ، س. ع. سیادت و س. ا. هاشمی دزفولی. ۱۳۷۷. بررسی تاثیر تراکم های مختلف بوته روی خصوصیات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی چهار رقم گندم دوروم (Triticum turgidum var.durum ) تحت شرایط دیم.
- موسوی، س.ه.۱۳۹۲. بررسی تاثیر تراکمهای مختلف یولاف وحشی بر صفات اکو فیزیولوژیک ارقام گندم نان بهاره در شرایط آب و هوایی اهواز. پایا نامه دکتری زراعت. ۲۱۸ ص.
- راستگو، م.ع. قنبری و ح.رحیمیان مشهدی. ۱۳۸۴. اﺛﺮ میزان و زمان ﻣﺼﺮف ﻧﻴﺘﺮوژن در گندم زمستانه (Triticum aestivum) بر میزان خسارت خردل وﺣﺸـﻲ (Sinapis arvensis). اولین همایش ﻋﻠـﻮم علفهای هرز ایران. بهمن ۱۳۸۴. ص ۵۱.
- رادسوویچ، ا. ج.، ج. هالت، و ک. گرسا. ۱۳۸۳.اکولوژی علفهای هرز (کاربردهای مدیریتی) ترجمه: زند، ا.، ح. رحیمیان.، ع. کوچکی.، ج. خلقانی.، ک. موسوی. و ک. رمضانی. انتشارات جهاددانشگاهی. مشهد. ۵۵۸ ص.
- ناصری، ر. خ. فصیحی، م. م. پور سیاه بیدی، ع. سلیمانی فرد و ا. میرزایی. ۱۳۹۰. اثر تراکم بوته یولاف وحشی(Avena ludoviciana L.) بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه سه رقم گندم مجله علوم زراعی ایران.۱۳(۲):۳۲۴–۳۱۰.
- نقشبندی، م. م، ع، باغستانی. ا، زند و س، منصوریان. ۱۳۸۷. تأثیر علف کش متری بوزین بهمراه تراکمهای مختلف کاشت بر کنترل علفهای هرز گندم (Triticum aestivum L.). مجله دانش علف های هرز ۴ : ۹۵–۸۵ .
- نور محمدی، ق. ،ع. ا. سیادت و ع. کاشانی. ۱۳۸۴. زراعت غلات. انتشارات دانشگاه شهید چمران، اهواز. ۴۴۶ ص.
- هاپکینز، و. ج. ۱۳۸۵. مقدمهای بر فیزیولوژی گیاهی. جلد اول. مترجمان: علی احمدی، پرویز احسان زاده و فرهاد جباری. انتشارات دانشگاه تهران. ۶۵۳ ص.
- هاشمی دزفولی ا. ح.، ع کوچکی و م. بنایان اول. ۱۳۷۷. افزایش عملکرد گیاهان زراعی. انتشارات جهاددانشگاهی، مشهد، ۲۸۷ ص.
- Abrahimpour Noorabady, F., A. Agnehband, Gh. Nour Mohammadi, H. Moosavinia and M. Mesgarbashi. 2007. Study of some wheat ecophysiologic indices as influenced by wild oat interaction. Pajouhesh & Sazandegi. 73: 117-125. (In Persian with English abstract).
- Abdolsalam, A. A., A. H, Ibrahim and A. H. ElGarhi. 1994. Comparative of application or foliar spray or seed coating to maize on a sand soil . Annal. Agric. Sci. Moshthor. 32: 660-673.
- Ahmadi, A., Bazgir, A. and Mousavi, S. K. 2007. Effect of date and density of planting on interference of weeds on pea field in Lorestan. 2nd Congress of Weed Science in Iran: 15-17. (In Persian with English summary).
- Ahmadvand, G., F. Mondani and F. Golzardi. 2009. Effects of crop plant density on critical period of weed competition in potato. Scientia Horticulturae. 121: 249-254.
- Aldrich, R.J. 1984. Weed-Crop Ecology: Principles of Weed Management, Breton Publishers. North Scituate, Mass. pp: 171-190.
- Anonymus .1986.Report on wheat Improvement،Mexico،D.F.325PP.
- Asana ،R.D., and Singh, D.N. 1967. The Relation between flowering time, root growth, and soil moistuee extraction wheat undernon –irrigated cultivation. Indian J.PI.Physiol.10:154-160.
- Askew, S. D. and Wilcut, J. W. 2002. Ladysthumb interference and seed production in cotton. Weed Science, 50:326-332.
- Balyan, R. S., R. K. Malik, R. S. Panwar and S. Singh. 1991. Competition ability of winter wheat cultivars with wild oat. Weed Sci. 39: 154-158.
- Berglund, D. R. 2002. Soybean Production Field Guide for North Dakota and Northwestern Minnesota. Published in cooperative and with support from the North Dakota Soybean Council, 136p.
- Blackshaw, R.E. 2005. Nitrogen fertilizer, manure and compost effects on weed growth and competition whit spring wheat. Agron. J. 97: 1612-1621.
- Bussan, A. and B. Maxwell. 2000. Grant submitted to Montana noxious weed trust fund. Montana State University. Ann. No. 4: 28-32.
- Blackshaw. R. E. 2004. Application method of nitrogen fertilizer affects weed growth and competition with winter wheat. Weed Biol. Manag. 4: 103- 113
- Bybordi, A. and M. J. Malakouti. 2007. Effects of zinc fertilizer on the yield and quality of two winter varieties of canola. Zinc crops; International Congress of Improving Crop Production and Human Health, 24– ۲۶ May, Istanbul, Turkey.
- Cakmack, I. 2002. Plant nutrition research: Priorities to meet human needs for food in sustainable ways. Plant Soil. 247: 3-24
- Cakmak I. 2008. Enrichment of cereal grains with zinc: Agronomic or genetic biofortification? Plant Soil 302:1-17.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
-
- مدارس کم دوام
ب: سنگ بلوک این مدارس به مدارس قابل نگهداری معروفند که فاقد شناژ وبتن آرمه هستند که بیشترین مدارس این بخش از این نوع هستند. الف: خشت و گل
-
- مدارس بی دوام
ب: چوب این مدارس قدیمی هستند که بیشتر این نوع مدارس از رده خارج وتخریبی هستند، وکل حدود ۱۹٫ ۵ درصد مدارس ابتدائی (کوچصفهان) بادوام و ۶۷٫ ۳ درصد کم دوام و ۱۳٫ ۲ درصد بیدوام هستند. ۲-۱۲٫ ساختمان مدرسه - مدارس ابتدئی شهری حتی الامکان دریک طبقه ویا دو طبقه احداث شود در صورت کمبود زمین، مدارس ۱۵و۲۰ کلاسه را می توان در سه طبقه احداث نمود. - ساختمان مهدوآمادگی حتی الامکان یک طبقه وکرسی ساختمان کاملأ خشک باشد ومحیط آن باید چشم انداز زیبایی داشته باشد. (ضوابط ومعیارهای طراحی فضاهای آموزش وپرورش ۱۳۸۰) ۲-۱۳٫ ویژگیهای کلاس درس ۲-۱۳-۱٫ بررسی نور طبیعی کلاس تابش نورخورشید نباید درخوزه دید دانش آموزان قرارگیرد جهت تابش از سمت چپ دانش آموزان روی سطح کار باشد، سطح کار به رنگ مات بوده وسطح کلی پنچره ها نباید از الی سطح کلاس کمتر باشد ورود تابش نور مستقیم خورشید به عنوان منبع نور طبیعی و بکار بردن سایبانهای مناسب توصیه می شود (قاضی زاده، ۱۳۷۲) ۲-۱۳-۲٫ رنگ سطوح دیوارهای کلاس درس از رنگ مات بوده تا از خیرگی حاصل از انعکاس نور جلوگیری بعمل آید براساس تقسیم بندی رنگهای هر مقطح تحصیلی از رنگهای خاصی پیشنهاد می شود. در مقطع ابتدائی سقفها سفید ودیوارها به دور از شفافیت ورنگهای قرمز، آبی، زرد، رنگهای اصلی پیشنهادی هستند. در مقطع راهنمایی رنگ نارنجی که نشانه گرمی ومحبت اجتماعی وارغوانی آبی وسبز رنگهای اصلی به کار رفته در این مقطع است در مقطع متوسطه سه رنگ زرد، سبز وبنفش توصیه شده است. رنگ میز وصندلی نیز مات بوده ورنگ سطح تخته کلاس سبز وسطح کلاس داری رنگهای سفید خاکستری یا رنگهای روشن باشد. ( طهماسبی، ۱۳۸۳) ۲-۱۳-۳٫ جایگاه معلم محل نشتن معلم باید نسبت به سطح کلاس بلندتر باشد وباید بتواند از فضای سر سبز وزیبای خارج از گلاسها کاه گاهی استفاده نماید. ۲-۱۳-۴٫ میز ونیمکت میز ونیمکت ها باید همه یک شکل باشند بطوریکه امکان دید معلم برای همه شاگردان فراهم آید فرم کلاسها وچیدن میز ونیمکت (حتی طرز نشتن و گوش دادن) مطابق با ذوقه وشوق دانش آموزان مقاطع تحصیلی ودر واقع عادی وضروری اثر بسزایی در تعلیم وتربیت دارد. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۴٫ تابلوها وکتیبه ها معماری تابلوها وکتیبه ها باید در راستای اهداف تعلیم وتربیت ومتناسب با شرایط سنی و روحی روانی کودکان ونوجوان انتخاب واجرا شوند تابلوها منضمن پیام های فرهنگی، اخلاقی، آموزشی باشد وترغیب کننده علم آموزی وسازندگی فردی واجتماعی است. ۲-۱۵٫ درب ورودی چگونگی طراحی درب ورودی مطابق با مقاطع تحصیلی کودکان ونوجوانان وجنسیت دانش آموزان بوده وزیبایی آن آموزش وشادابی را ایجاد می کند. ( حافظیان، ۱۳۷۵) با توجه به تعداد دانش آموزان سرویس های بهداشتی وآبخوریهای مناسب در هر مدرسه باید وجود داشته باشد. ۲-۱۶٫ ضوابط مکان یابی وساختن محیط های آموزشی ۲-۱۶-۱٫ دسترسی مکان های آموزشی به ویژه مدارس ابتدائی باید به گونه ای انتخاب شوند که دسترسی به آنها برای دانش آموزان به سهولت میسر باشد بعنوان مثال مکان مدارس ابتدائی برای دانش آموزان طوری انتخاب شود تا اکثر دانش آموزانی که در شعاع دسترسی آن قرار می گیرند، در کمتر از ۲۰دقیقه پیاده روی بتوانندخود را به مدرسه برسانندو به علاوه باید مقرارتی را وضع وتمهیداتی را فراهم آورند تا شاگردان به هنگام عبور از چهار راه های شلوغ، بزرگراهها، خطوط راه آهن، رودخانه وسیلها با خطرات جدی مواجه نشوند. ومقطع ابتدائی حداکثر شعاع دسترسی ۵۰۰متر( حداکثر ۱۰دقیقه پیاده روی) ودر مقطع راهنمائی حداکثر شعاع دسترسی ۱۲۰۰متر (حداکثر ۱۵ دقیقه پیاده روی) ودر مقطع متوسطه حداکثر شعاع دسترسی ۲۰۰۰متر حداکثر ۲۰دقیقه پیاده روی) می تواند مناسب باشد لازم به ذکر است سر بالیی های تند وخسته کننده بر میزان شعاع دسترسی تأثیر خواهد گذاشت. (محسن پور، ۷۷) ۲-۱۶-۲٫ آسایش محیطی توجه به اصلی ترین عواملی که بر آسایش زیستی انسان از نظر فیزیکی وروانی تأثیر گذاشته، کاردائی بیشتر را فراهم می کند. و قابل سنچش واندازه گیری هستند همانند شرایط نوری، صوتی، آب وهوایی، برای ایجاد فضای معماری مطلوب ودارای عملکرد وصحیح لازم وضروری است. ۲-۱۶-۳٫ نور نور یکی از اصول مهم در طراحی فضاها وتأمین آسایش بصری است که معیارهای عمده ای در طراحی روشنایی داخل یک فضاباید به آنها توجه نمود. عبارتند از
-
- میزان شدت روشنائی مورد نیاز
بر اساس آیئن نامه ۱۸۴۸ مؤسسه استاندارد وتحقیقات صنعتی ایران شدت روشنایی مورد نیاز در فضاهای مختلف ارائه گردید است. جدول شماره ۲-۱۰٫ مقایسه شدت روشنایی مورد نیاز در عملکردهای مختلف( بر حسب L ux)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نانو بایو تکنولوژی حوزه نو ظهور علمی و فنی است که گرایش چند رشته ای از علوم (شیمی، زیست شناسی، فیزیک، علم مواد) است. این حوزه از یک سو، به فعالیتهای همگام علم مواد و بیولوژی اشاره دارد و از سوی دیگر حد فاصل علم فیزیک و بیولوژی است. نانو بایوتکنولوژی با سیستمهایی در مقیاس نانو که با راهکار بالا به پائین ساخته شده اند (خرد کردن واحدهای بزرگتر به اجزای کوچکتر ) یا از روش پائین به بالا برای سامان دادن اجزا بهره میبرند، سر کار دارند. نانو بایو تکنولوژی بیش از آنکه شاخهای از بایوتکنولوژی باشد شاخه ای از نانو تکنولوژی است. بایوتکنولوژی از سازوارههای زنده در کاربردهای صنعتی مختلف است، ولی نانو بایوتکنولوژی استفاده از قابلیت های نانوتکنولوژی در کاربردهای زیستی است. بنابراین واژه نانو بایوتکنولوژی نیز مانند واژه هایی چون بیومکانیک و بیومتریال به استفاده از تکنولوژیهای مختلف، در کاربردهای زیستی اشاره دارد و نه به استفاده از قابلیت های ارگانیزمهای حیاتی در کاربردهای مختلف صنعتی. نانو کامپوزیتها جایگزین خوبی برای بطریهای پلاستیکی نوشیدنیها هستند استفاده از پلاستیک برای ساخت بطری باعث فساد و تغییر طعم نوشیدنی میشوند، نانوکامپوزیتها میتوانند به عنوان مواد بسته بندی جدید استفاده شوند، یک مثال نانوکامپوزیتهای تشکیل شده از نشاسته سیب زمینی و کلسیم کربنات است، این فوم مقاومت خوبی به حرارت دارد، سبک و زیست تخریب پذیر است و می تواند برای بسته بندی مواد غذایی به کار رود. افزودن ۵-۳% از نانو خاک رس به ماده پلاستیک آن را سبک تر، قویتر و مقاومتر به حرارت می کند و خواص ممانعت کنندگی بهتر در برابر اکسیژن، دی اکسید کربن، رطوبت و مواد فرار دارد (پاپر[۶۷]، ۱۹۹۹)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳- کامپوزیت و نانو کامپوزیت کامپوزیت مخلوط از پلیمر و پرکننده[۶۸] میباشد. و نانوکامپوزیت، کامپوزیتی است که حداقل یکی از ابعاد پرکننده (طول و عرض یا ضخامت) در مقیاس نانو (۱تا۱۰۰نانومتر) باشد. نانو کامپوزیتها مخلوطی از پلیمرها با افزودنی های آلی و غیر آلی هستند که شکلهای هندسی مشخصی (فیبرها، فلینگ ها، گوی ها و ذرات) دارند. استفاده از پرکننده هایی در ابعاد نانو منجر به ایجاد نانو کامپوزیتهای پلیمری می شوند که میتوانند جایگزین خوبی برای کامپوزیت های پلیمری مرسوم باشند. پرکننده ها می تواند به شکل های صفحه ای، رشته ای یا ذره ای باشد. با نازک کردن لایه ها، کوچک کردن قطر رشته ها و ریز کردن ذرات در حد نانو، به ترتیب در هر یک از پرکننده های ذکر شده میتوان نانو کامپوزیت را ایجاد نمود ( چیوارک[۶۹] و همکاران، ۲۰۰۹). این نسل جدید کامپوزیت ها بهبود چشمگیری در مقایسه با پلیمرهای اولیه نشان می دهند. همچنین منافع مازادی مانند دانسیته پایین، شفافیت، جریان خوب، ویژگی های سطحی بهتر و برگشت پذیری را به ارمغان میآورند. این ویژگی ها به دلیل سایز ذرات آنها میباشد. استفاده از نانوکامپوزیت ها در ساختار پلیمرهای بسته بندی غذایی موجب بهبود خواص نگهدارندگی پلیمرها می شود. کارایی بالای نانو ذرات و نانو لوله ها زمینه بکارگیری پلیمرهای زیست تجزیه پذیر را در صنعت بسته بندی مواد غذایی فراهم نموده است (سورنتینو[۷۰] و همکاران، ۲۰۰۷). ۲-۵- بایو نانو کامپوزیت در طول چند سال اخیر “بایو نانو کامپوزیت” تبدیل به یک اصطلاح رایج برای تعیین نانوکامپوزیت ها که شامل پلیمرهای طبیعی (بایو پلیمر ها) در ترکیب با مواد معدنی هستند و نشان دهنده حداقل یک بعد در مقیاس نانومتر هستند میباشد (روییز هیتزکی[۷۱] ،۲۰۰۵) . قسمت قابل توجه ای از تلاش ها در حال حاضر متمرکز است بر گسترش نانو کامپوزیت ها بر مبنای بایو پلیمر که ویژگی آن ها در مقایسه با نانو کامپوزیت های مشتق شده از پلیمر های سنتزی به خوبی شناخته شده است. (بهبود خواص مکانیکی ، پایداری حرارتی بالاتر ، مانع گازها) (الکساندر[۷۲]،۲۰۰۰). علاوه بر این ویژگیها بایو نانو کامپوزیت ها مزیت قابل توجه ای از زیست سازگاری، زیست تخریب پذیری و برخی موارد بهبود ویژگی های عملکردی به وسیله ارائه بایولوژی یا بخش معدنی نشان دادند. موجودات زنده تولید کننده نانو کامپوزیت ها ی طبیعی هستند که آرایش سلسه مراتبی شگفت انگیز از ترکیبات آلی و معدنی از مقیاس نانو تا مقیاس میکرو را نشان میدهد (داردر[۷۳]، ۲۰۰۷) ۲-۶- فلز تیتانیوم بسیاری از مهندسین و طراحان هنوز تیتانیوم را فلزی گران و ناشناخته قلمداد می کنند اما پیشرفت های اخیری که در زمینه تولید این فلز صورت گرفته است نشان می دهد که تیتانیوم ماده ای بسیار فوق العاده برای استفاده های مهندسی است. تیتانیوم با عدد اتمی ۲۲ و نماد Ti از عناصر گروه فلزات واسطه می باشد. نقطه ذوب ۱۶۶۸درجه سانتیگراد، نقطه جوش ۳۲۸۷ درجه سانتیگراد و وزن اتمی ۸۸/۴۷ دارد. یکی از ویژگی های مهم تیتانیوم چگالی پایین آن ۵۰۶/۴ گرم بر سانتیمتر مکعب می باشد. این ویژگی همراه با استحکام و مقاومت بالا در برابر خراشیدگی تیتانیوم را به فلزی ایده آل تبدیل کرده است. تیتانیوم عمدتاً در صنایع هوا فضا و همینطور در کارخانه ها و تجهیزات صنایع شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد. این فلز همچنین در ساخت عینک ها، مهندسی کنترل و فناوری پزشکی خصوصاً مواردی که حد تحمل بیولوژیک از اهمیت زیادی برخوردار است مورد استفاده قرار می گیرد. تیانیوم ماده ای غیر سمی حتی در مقادیر بالا می باشد. همچنین این ماده هیچ نقشی در سیستم طبیعی بدن انسان ایفا نمی کند. بطور تخمینی روزانه ۸ میلی گرم تیتانیوم وارد بدن انسان می شود. اگر چه تقریباً بدون جذب شدن از بدن دفع میگردد ( بهاور و همکاران، ۱۳۹۲). ۲-۶-۱- نانو دی اکسید تیتانیوم دی اکسید تیتانیوم در اندازه نانومتری یک فوتو کاتالیست ایده آل است که مهم ترین دلیل وجود این خاصیت در این ماده قابلیت جذب اشعه فرابنفش است. فوتون های فرابنفش بسیار پرانرژی هستند و در بیشتر موارد می توانند به سادگی باعث تخریب اجسام گردند. دی اکسید تیتانیوم با جذب اشعه فرابنفش و به واسطه خاصیت فوتوکاتالیستی خود می تواند پوششی ضد باکتری روی سطوح ایجاد کند و هم چنین مانع از عبور اشعه گردد. وجود همین خواص ویژه، نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم را تبدیل به گزینه ای مناسب برای استفاده در کرم های ضدآفتاب نموده است. حذف بوی نامطبوع و تجزیه سموم آلی و معدنی و میکروارگانیسم های مضر و بیماری زای موجود در آب و فاضلاب کاربرد عمده دیگر این ماده است. نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم خاصیت آب دوستی بالایی دارند ( بهاور و همکاران، ۱۳۹۲). ۲-۷- بسته بندی فعال تکنولوژی جدید در بسته بندی مواد غذایی در پاسخ به نیازهای مشتریان یا در راستای تولید صنعتی محصولات غذایی محافظت شده با روش های ملایم تر، تازه، لذیذ و راحت با عمر انباری زیاد و کیفیت کنترل شده توسعه می یابند. علاوه بر این تغییرات در نحوه توزیع(مثل جهانی سازی بازاردر نتیجه توزیع غذا در مسافت های طولانی) یا روش زندگی مصرف کنندگان ( بدلیل صرف زمان کمتر برای خرید غذای تازه از بازارو پخت و پز) مهمترین چالش ها در زمینه صنعت بسته بندی می باشد و به عنوان نیروی پیش برنده در جهت توسعه مفاهیم جدید بسته بندی و بهبود یافته می باشند که میزان مدت زمان نگهداری را افزایش داده در حالیکه موجب حفظ ایمنی و کیفیت مواد غذایی شده و آن را تحت نظارت دارد. در بسته بندی فعال به بسته بندی اجازه داده می شود تا با غذا و محیط اطرافش واکنش متقابل داشته باشد و نقش دینامیکی در نگهداری ماده غذایی بازی نماید. بسته بندی فعال به صورت زیر تعریف می شود: “در بسته بندی فعال شرایط حاکم بر غذای بسته بندی شده را به نحوی تغییر می دهد تا مدت زمان نگهداری آن را افزایش داده و ایمنی و خصوصیات حسی غذا را بهبود بخشیده در حالیکه کیفیت غذای بسته بندی شده را حفظ می نماید"یا” بسته بندی فعال به عنوان زیر مجموعه ای از بسته بندی هوشمند طبقه بندی می شود و به شرکت افزودنی های خاص در فیلم های بسته بندی یا در داخل بسته با فرض نگهداری و افزایش عمر انبار مانی اطلاق می شود". بسته بندی فعال می تواند نقش های متعددی را داشته باشد که در بسته بندی های رایج وجود ندارد. این نقش ها عبارتنداز: فالیت ضدمیکروبی، گرفتن اکسیژن، رطوبت و اتیلن (ویژگی اسکاونجری)، رهاکردن مواد طعمی و یا اتانول ( بهاور و همکاران، ۱۳۹۲). ۲-۸- بسته بندی نانو یکی از کاربردهای تجاری نانوتکنولوژی در بخش غذایی بسته بندی است. پیشگوئی شده است که در ۲۵% بسته بندی های غذایی در دهه آینده از نانوتکنولوژی استفاده می شود. هدف اصلی در بسته بندی نانو افزایش عمر ماندگاری به وسیله بهبود عملکرد مانع در کاهش گاز، تبادل رطوبت و پرتو نور UV است. بالغ بر ۹۰ درصد بسته بندی نانو بر اساس نانو کامپوزیت است که بهبود دهنده عوامل حامل در لفاف های پلاستیکی برای مواد غذایی و بطری های پلاستیکی برای نوشیدنی های غیر الکلی و آبمیوه است. بسته بندی نانو می تواند خصوصیات ضدمیکروبی، آنتی اکسیدانی و گسترش مدت ماندگاری و غیره داشته باشد. به طور کلی کاربردهای فناوری نانو در بسته بندی و حفاظت از محصولات را می توان به صورت زیر خلاصه کرد: - نانوکامپوزیت های مغناطیسی مورد استفاده در حسگرهای برچسبی. - نانوکامپوزیت های پلیمری کلی(خاک رس) برای بهبود ویژگی های عایقی. - پلاستیک های جدید برای استفاده در بطری ها با خواص عایق در برابراشعه UVو نفوذ گازها. - برچسب های RFID . - نفوذ ذرات پرکننده پلیمرها. - نانو بارکدها و برچسب ها جهت بسته بندی و محافظت مقادیر کم. - ارتقای دوام و قابلیت استفاده و بسته بندی پلاستیک ها. - روکش های با نانو کامپوزیت های پلیمری و نانو الیافی. - نانومواد افزودنی برای بهبود عملکرد (استحکام، مقاوم به آب، جذب، رسانایی و …). - کاغذ و یا پلاستیک های با قابلیت حسگرها. - نانوکدهای ساخته شده از مواد کاغذی و یا پلاستیکها برای شناسایی و تأیید اهداف بسته بندی هوشمند (سورنتینو[۷۴] و همکاران، ۲۰۰۷). ۲-۹- فیلمهای خوراکی امروزه آلودگیهای ناشی از پلیمرهای سنتزی، توجه همگان را به استفاده از مواد زیست تخریب پذیر معطوف کرده است و در طی دو دهه اخیر مطالعه بر روی مواد زیست تخریب پذیر حاصل از پروتئین ها و کربوهیدارت ها گسترش وسیعی یافته است. این اکرومولکول ها به طور بالقوه میتوانند جایگزینی مناسب برای پلیمرهای سنتزی حاصل از مشتقات نفتی به شمار روند. بسته بندی های زیست تخریب پذیر که قابلیت خوراکی بودن و مصرف به همراه ماده غذایی را دارند به دو دسته فیلمها و پوشش های خوراکی تقسیم میشوند. فیلمهای خوراکی قبل از کاربرد در بسته بندی ماده غذایی به صورت لایه ای نازک تولید میشوند و بعد همانند پلیمرهای سنتزی برای بسته بندی به کار میروند. فیلم پوششی یکنواخت و یکپارچه با ضخامت کمتر از ۰۱/۰ اینچ است. فیلم ها می توانند به شکل لفاف، کپسول و کیسه تولید شوند که این محصولات با ضخامت مشخصی قالب گیری میشوند. پوشش های خوراکی بر خلاف فیلمها بر روی ماده غذایی تشکیل میشوند. بنابراین پوشش به عنوان بخشی از محصول بوده و موقع استفاده روی محصول باقی میماند. این کار توسط روش هایی نظیر واکس زدن، اسپری کردن و غوطه ور کردن صورت می گیرد. فیلم ها و پوشش های خوراکی در مقایسه با پلیمرهای سنتی دارای مزایای منحصر به فردی میباشند. زیست تخریب پذیری، بازدارندگی خوب از تبادل گازهای تنفسی CO2 و O2 و در نتیجه کنترل تنفس میوه ها و سبزیها، بازندارندگی از انتقال و تبادل ترکیبات بودار و طعم دار و همچنین حفاظت محصول در مقابل صدمات مکانیکی از جمله مهمترین مزایای فیلم ها و پوشش های خوراکی می باشند. زمان ماندگاری مواد غذایی از طریق برهمکنش های متعدد آنها با محیط اطراف کنترل شده و با بهره گرفتن از فیلم های محافظ افزایش مییابد. فیلمهای خورکی میتوانند با ایفای نقش با عنوان غشاهای انتخابی در برابر انتقال رطوبت، انتقال اکسیژن، اکسیداسیون لیپیدها و از دست رفتن ترکیبات فرار مؤثر در بو و طعم زمان ماندگاری و کیفیت ماده غذایی بهبود بخشند. یکی دیگر از مزایای فیلمها این است که می توانند به عنوان حامل برای افزودنیها و ترکیبات مختلف مانند مواد ضد میکروبی، آنتی اکسیدانها و غیره عمل کنند که در این حالت به آنها بسته بندی فعال گفته می شود ( کوآنگ یئون لی[۷۵] و همکاران، ۲۰۰۴). کاربرد فیلمهای خوراکی در محصولات غذایی به سال های بسیار دور بر میگردد. چینی ها در قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی مرکبات را با موم پوشش میدادند تا از افت وزن و کاهش رطوبت آنها جلوگیری شود. در قرن شانزدهم میلادی گوشت را با چربی پوشش میدادند تا از چروکیدگی آن جلوگیری شود. در همان زمان برای نگهداری گوشت گوشت و سایر مواد غذایی آنها را با فیلم های ژلاتین پوشش میدادند. یوبانوعی فیلم ترکیبی از چربی و پروتئین خوراکی است که از قرن پانزدهم در شرق آسیا به طور سنتی از شیر سویا تهیه میشده است. در قرن نوزدهم فندق و بادام را با ساکاروز پوشش میدادند تا از اکسید شدن و تندی آنها جلوگیری شود. از دهه ۱۹۳۰ تا کنون صطح میوه ها را با موم ها و امولسیون روغن در آب پوشش می دهند. طی ۴۰ سال گذشته تحقیقات متعدی در زمینه تهیه، کاربرد و ویژگیهای فیلمها و پوشش های خوراکی انجام شده است. یکی از روشهای تولید فیلمهای تجزیه پذیر استفاده از بایو پلیمرهایی بر پایه نشاسته، پروتئین و سلولز است. در این میان موارد استفاده از پروتئین بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این فیلم ها علاوه بر بهبود ارزش تغذیه ای ماده غذایی ویژگی های مکانیکی و تراوایی بهتری نسبت به فیلمهای تهیه شده از کربوهیدارت ها و چربی ها دارند. تاکنون پروتئین های فراوانی از جمله ژلاتین، کازئین، پرونتئین آب پنیر، زئین ذرت، گلوتن گندم و ایزوله پروتئین سویا برای این منظور بررسی شده اند. فیلم های پروتئینی به خوبی به سطوح هیدروفیل متصل می شوند و مانع خوب اکسیژن و دی اکسید کربن میباشند اما به نفوذ آب مقاوم نمیباشند ( کوآنگ یئون لی[۷۶] و همکاران، ۲۰۰۴). فیلمهای حاصل از نانو مواد و بیوپلیمر ها یا به اصطلاح نانو کامپوزیت های بیوپلیمری خواص کاربردی مطلوب تری نشان می دهند که مهم ترین آنها افزایش مقاومت مکانیکی و کاهش نفوذ پذیری به بخار آب، افزایش بازدارندگی در برابر نفوذ گازها، افزایش کارائی فیلم به عنوان بسته بندی فعال، افزایش مقاومت گرمایی ماده بسته بندی و بهبود خواص ظاهری فیلم از دیگر مزایای نانوکامپوزیت های بیوپلیمری می باشد ( کستر و فنما[۷۷]، ۱۹۹۸). ۲-۱۰- پلاستی سایزرها[۷۸] فیلمها و پوشش های خوراکی نیاز به کشش خوب وانعطاف پذیری، شکنندگی پائین، برای جلوگیری از ترک خوردن در طول حمل و نقل و ذخیره سازی هستند. بنابراین پلاستسسایزرها با وزن مولکولی پائین برای بهبود انعطافپذیری فیلمهای خوراکی به فیلم ها افزوده می شود. افزودن نرم کنندهها به ترکیبات اصلی سازنده فیلم ها و یا پراکنده شدن بین زنجیره های پلیمر، موجب جدا شدن زنجیرهای پلیمر، کاهش سفتی ساختمان و افزایش انعطاف پذیری فیلم می شود. بعلاوه پلاستیسایزرهای موجب کاهش شکنندگی، کاهش پیوندهای هیدروژنی بین زنجیره های پلیمر و افزایش فضاهای بین مولکولی آنها می شود. معمولاً بیشترین پلاستیسایزرهای استفاده شده پروپیلن گلایکول، گلیسرول، سوربیتول، الیگوساکارید (سوکروز) و آب هستند. اضافه کردن پلاستیسایزرهای ممکن است ممکن است سبب تغییرات قابل توجهی در خواص ممانعتی فیلم ها به عنوان مثال افزایش نفوذپذیری فیلم به گازها (یا ترکیبات آروما)، کاهش توانایی فیلم در جذب آب و یا کاهش استحکام کششی شود ( بارتو[۷۹] و همکاران، ۲۰۰۳). تالجا[۸۰] و همکاران (۲۰۰۷)، اعلام کرده اند که گلیسرول به منظور نرم کنندگی به فرمولاسیون فیلم افزوده می شود. پلاستیسایزرها تحرک زنجیره های پلیمر را با پرکردن فضاهای خالی بین شبکه پلیمر، افزایش می دهند و نیروهای پیوندی درون مولکولی کاهش یافته، شکنندگی کم، آبدوستیو قابلیت انتقال گاز و بخار آب زیاد می شود. بنابه گزارش ( گیلبرت[۸۱] و همکاران، ۱۹۹۶)، افزودن پلاستیسایزر با کاهش پیوندهای درون مولکولی بین زنجیره های پلیمر، خواص فیلم را اصلاح کره و WVP را افزایش میدهد. علیرغم این یافته فیلم های دارای فروکتوز و سوربیتولWVP کمتری را نسبت به فیلمهای بدون پلاستیسایزر نشان دادند. از آنجائیکه فیلم های بدون پلاستیسایزر بسیار شکننده اند، این امکان وجود دارد که منافذ بسیار ریزی داشته باشند که سرعت انتقال بخار آب را افزایش دهند. ۲-۱۰-۱- مقایسه پلاستی سایزرهای مورد استفاده سوربیتول به علت تمایل کمتر به اتصال با آب، نسبت به گلیسرول بازدارندگی بهتری را در برابر بخار آب ایجاد می کند. متأسفانه پلاستی سایزرهای افزوده شده، با گذشت زمان مهاجرت می کنند و خواص فیلم را تحت تأثیر قرار می دهند و موجب سختتر و شکنندهتر شدن فیلم میشوند این پدیده تقریباً غیر قابل اجتناب است و فرآیندی طبیعی است یک تفاوت مهم بین پلاستی سایزرهای گلیسرول و سوربیتول این است که سوربیتول در اثر مهاجرت بر روی سطح فیلم کریستالیزه می شود و موجب ظاهر نامطلوب می شود ولی مهاجرت گلیسرول به آسانی قابل تشخیص نیست چون گلیسرول بر خلاف سوربیتول در دمای اتاق بصورت کریستالیزه نبوده و مایعی شفاف است. معمولاً اولین نشانه های مربوط به کریستالیزاسیون سوربیتول بعداز چندین ماه ظاهر می شود. علاوه بر افزودن پلاستی سایزر، روش دیگری که می تواند برای افزایش انعطاف پذیری فیلم استفاده شود، کاهش وزن مولکولی و در نتیجه کاهش نیروهای بین مولکولی در امتداد زنجیر و افزایش فضاهای آزاد در پلی مر است این کار توسط هیدرولیز محدود انجام می شود این کار موجب کاهش نیاز به استفاده از غلظت های بالای پلاستی سایزر می شود و در نتیجه نفوذپذیری نسبت به بخار آب و اکسیژن کاهش مییابد و همچنین موجب افزایش حلالیت و امولسیونه شدن و بهبود هضم پذیری فیلمهای میگردد (ایران منش، ۱۳۸۸). ۲-۱۱- روشهای تولید فیلم به طور کلی فیلمهای خوراکی از محلول ها یا دیسپرسیون های ترکیبات فیلمساز پدید میآیند ( کستر[۸۲] و همکاران، ۱۹۷۶). اجزای اصلی فیلم سازی را میتوان به سه بخش شامل حلال، پلیمر و نرم کننده (پلاستیسایزر) تقسیم کرد. پلاستیسایزرها همچون پلیمرها باید محلول در حلال و نیز با آنها قابل امتزاج باشند ( محمود[۸۳] و همکاران، ۱۹۹۲). تولید فیلم مستلزم وجود دست کم یک ترکیب پلیمری است که قادر به ایجاد ساختار شبکه ای با استحکام و پیوستگی کافی باشد ( مارینلو[۸۴] و همکاران، ۲۰۰۳). در ارتباط با تولید فیلم های خوراکی نکات و ظرایف فراوانی وجود دارند که هر یک بر خواص نهایی فیلمهای تولید شده اثر قابل ملاحظه دارند. از جمله آنها می توان به اثر عواملی نظیر جنس و غلظت پلیمر فیلم ساز، PHمحلول لفاف ساز، دما، زمان، قدرت یونی محلول فیلم ساز، نوع و مقدار افزودنی های مورد استفاده، فشار، نوع ترکیب بندی فیلم از نظر ساده و یا مرکب بودن و مخلوط یا لایه ای بودن (قرار گیری دو یا چند لایه مجزا روییکدیگریا مخلوط شدن اجزاء)، جزئیات مربوط به خواص شیمیایی هر یک از اجزای فیلم ساز، حضور الکترولیت ها و روش تولید فیلم اشاره داشت ( لنت[۸۵] و همکاران، ۱۹۹۸). تولید این فیلم ها را می توان در دو قسمت شامل تشکیل فیلم به صورت مجزا و تشکیل فیلم به طور مستقیم بر سطح غذا مورد بررسی قرار داد. در حالت نخست، ابتدا فیلم ساخته شده و سپس بر سطح ماده غذایی پوشش داده می شود، حال آن که در حالت دوم تشکیل فیلم و پوشش دهی آن بر سطح غذا در یک مرحله صورت میگیرد. هر یک از روش های بالا که مورد استفاده قرار گیرند، نخستین مرحله در تولید فیلم، تهیه محلول فیلم ساز است. این محلول، حلال، پلیمر فیلم ساز و افزودنی ها را شامل می شود. در شیوه تشکیل مجزای فیلم، محلول فیلم ساز پس از تهیه شدن با یکی از روش های لایه سازی گسترانده و خشک می شود. فیلم حاصل با روش های روکش دادن بر سطح ماده غذایی پوشش داده می شود. معادل این شیوه ها در روش پوشش دهی مستقیم فیلم بر غذا، شیوه های افشانی، لایه سازی، برس زنی، غرقابی یا غوطه وری و پوشش دهی با بستر سیال را شامل می شود (کاگ[۸۶] و همکاران، ۱۹۹۵ ؛ کایا[۸۷] و همکاران، ۲۰۰۲). ۲-۱۲- ارزیابی خواص فیلم های خوراکی ۲-۱۲-۱- خواص ممانعتی خواص ممانعتی فیلمهای خوراکی به گازها/ بخارات در صنعت غذا، در شرایطی که جلوگیری از پدیده های نامطلوبی نظیر از دست رفتن رایحه، جذب بوهای نامطلوب از محیط، از دست رفتن رطوبت غذا و جذب رطوبت از اتمسفر به غذاهای خشک مطرح باشد، از اهمیت فراوان برخوردار است ( دبیوفورت[۸۸] و همکاران، ۱۹۹۴). به طور کلی فیلم های خوراکی به دلیل آبدوست بودن، از خواص ممانعتی مطلوب به O2 و CO2 به ویژه در رطوبت نسبی پائین برخوردارند. عوامل محیطی دما و رطوبت نسبی در میزان تراوایی این فیلمها مؤثرند ( آیدینلی[۸۹] و همکاران، ۲۰۰۳). زیاد بودن رطوبت در مواد غذایی باعث واکنش های شیمیایی و آنزیمی مخرب و زایل شدن بافت آنها می شود. به طور کلی خواص ممانعتی فیلمهای زیست پلیمری به رطوبت به دلیل خاصیت آبدوستی آنها، برخلاف خواص ممانعتی به اکسیژن و سایرگازها، ضعیف است ( آنکر[۹۰]، ۲۰۰۱). ممانعت به عبور بخار آب با شاخص “تراوائی بخار آب =WVP، سرعت گذر بخار آب = WVTR و ممانعت به عبور اکسیژن با شاخص” تراوائی اکسیژن =OP ” یا ” سرعت گذر اکسیژن = OTR ” سنجیده می شود ( آیرانسی[۹۱] و همکاران، ۲۰۰۲). OTR= oxygen transmission rate OP= oxygenpermeability WVP=water vapor permeability WVTR=water vapor transmission rate استفاده از پوشش های خوراکی به ویژگی های ممانعت در برابر گاز، بخار آب، آروما و روغن وابسته است که به ترکیبات شیمیایی و ساختار پلیمر تشکیل دهنده و ویژگی های محصول و شرایط نگهداری بستگی دارد. کاهشOTR موجب کاهش اکسیداسیون چربی (رنسیدیتی)، اکسیداسیون میوگلوبین (قهوه ای شدن رنگ)، کاهش تصعید مواد فرار از محصول و جلوگیری از نفوذ مواد فرار از محیط می شود. در مورد نفوذپذیری به بخار آب از میان ماتریکس پلیمر فیلم میزانWVP برای فیلمهای خوراکی بستگی به پلاستیسایزر، دما، رطوبت نسبی و … دارد. میل ترکیب شدن با آب در فیلم ها به ترکیبات هیدروفیلیک موجود در پلیمر نسبت داده شود ( اسکورتیسو[۹۲] و همکاران، ۲۰۰۲). سوبرال[۹۳] و همکارانش در سال (۲۰۰۱) بیان کردند که WVP فیلمهای ژلاتینی بطور خطی با غلظت سوربیتول افزایش مییابد. منشاء ژلاتین روی مقادیرWVP اثر داشته است، در بیش از ۲۵ گرم سوربیتول در ۱۰۰ گرم ژلاتین فیلم هایBHG (ژلاتین گاوی) بیشتر از فیلم های PSG(ژلاتین خوکی) نسبت به بخار آب نفوذ پذیر هستند. لیژا[۹۴] و همکارانش در سال ۲۰۰۹ اثر pH و افزودن روغن ذرت بر WVP فیلم ژلاتینی را بررسی کردند و بیان داشتند که زمانی که pH محلولهای تشکیل فیلم بیش از ۷ تنظیم شود و میزان روغن ذرت افزوده شده به بیش از ۲۵/۲۷% افزایش یابد WVP کاهش مییابد. OP رابطه خطی و مستقیم باpH و میزان روغن ذرت افزوده شده دارد. کارولین[۹۵] و همکارانش در سال (۲۰۰۹)، اثر پلاستیک کننده های هیدروفوبیک روی خواص عملکردی فیلم های ژلاتینی را بررسی کردند و اظهار نمودند که با افزایش غلظت پلاستیسایزرهای هیدروفوبیک مشتق شده از اسید سیتریک و لستین سویاWVP افزایش مییابد. آنها همچنین بیان داشتندکه فیلمهای ژلاتینی حاوی عصارهیوکاWVP کمتری درمقایسه با فیلمهای حاوی لستین دارند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نقاط قوت شکل ۳-۲٫ عوامل موثر در تحلیل محیطی تحلیل SWOT ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است. پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی، شناخت محیط پیرامونی سازمان است. حروف SWOT که آن را به شکل های دیگر مثل TOWS هم می نویسند، ابتدای کلمات قوت)[۱۱۴](S، ضعف)[۱۱۵](W، فرصت)[۱۱۶] (oو تهدید)[۱۱۷] (Tمی باشد . (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تجزیه و تحلیل SWOT شناسایی نظام مند عواملی است که راهبرد باید بهترین سازگاری را با آنها داشته باشد. منطق رویکرد مذکور این است که راهبرد اثر بخش باید قوت ها و فرصت های سیستم را به حداکثر برساند و ضعف ها و تهدید ها را به حداقل برساند. این منطق اگر درست به کار گرفته شود نتایج بسیار خوبی را برای انتخاب و طراحی یک راهبرد اثر بخش خواهد داشت. ماهیت قوت و ضعف به درون سازمان مربوط می شود و فرصت و تهدید معمولاً محیطی هستند.قوت های سازمان همان منابع و توانایی هایی است که سازمان در اختیار دارد و می تواند از آنها به منظور ایجاد یک مزیت رقابتی استفاده کند. موارد زیر می توانند از قوت های شرکت به حساب آیند :اختراعات ثبت شده شرکت، نام تجاری و برند شناخته شده، شهرت در بین مشتریان، مزیت در قیمت تمام شده، دسترسی اختصاصی به منابع طبیعی، دسترسی به شبکه های توزیع مناسب، نیروی انسانی کارآمد و آموزش دیده. نبودن بعضی از توانایی های کلیدی در سازمان می تواند به عنوان یک ضعف در سازمان تلقی شود. موارد زیر می توانند از ضعفهای شرکتها باشند:عدم پشتیبانی و حفاظت از اختراعات، نام تجاری و برند ضعیف، ناشناخته بودن در بین مشتریان، ساختار پر هزینه در شرکت، عدم دسترسی به منابع، عدم دسترسی به شبکه های توزیع، نیروی انسانی ناکارآمد. نکته ی حایز اهمیت در اینجا امکان تبدیل شدن ضعفها و قوت ها به یکدیگر در شرایط گوناگون است. برای مثال ظرفیت تولید بالا می تواند یک مزیت و قوت برای شرکت محسوب شود اما همین ظرفیت بالا در شرایط رکود و تغییرات تکنولوژیکی می تواند باعث کاهش چابکی شرکت گردد و به آن لطمه وارد کند. شناسایی و بررسی دقیق محیط خارجی می تواند فرصتهای جدیدی را برای مدیران شرکت نمایان سازد و همین فرصتها می توانند آغازگر مسیر جدیدی برای توسعه و رشد باشند، فرصتها می توانند شامل موارد زیر باشند:نیاز برطرف نشده مشتری، ظهور تکنولوژی های جدید، کم شدن محدودیت های قانونی، حذف موانع تجارت جهانی. تغییر در متغیرهای خارجی و محیطی می تواند تهدید هایی را برای شرکت در پی داشته باشد. مواردی چون :تغییر در سلیقه ی مشتری که باعث فاصله گرفتن او از محصولات ما می شود، ظهور محصولات جایگزین پر قدرت، افزایش محدودیت های تجاری به هر حال شرکت نباید منتظر به وجود آمدن فرصتهایی استثنایی در محیط خارجی باشد، بلکه باید تلاش کند تا با تقویت قوت های درونی اش مزیت رقابتی جدیدی را برای شرکت یا سازمان خلق کند. خلق این مزیت های رقابتی از طریق هماهنگی بین قوت ها و توانایی های درون سازمانی و فرصتهای کوچک یا بزرگ خارجی است. حتی در برخی مواقع، اهمیت فرصت خارجی به قدری است که سازمان انگیزه ی لازم برای غلبه بر یک ضعف داخلی را نیز پیدا خواهد کرد. برای توسعه ی این استراتژیها، یعنی همان استراتژیهایی که باعث هماهنگی قوت های درون سازمانی با فرصتهای محیط خارجی است، می توان از ماتریس SWOT بهره برد. این روشدر صورت شناخت دقیق و به کارگیری صحیح برای کسب و کارهای کوچک و متوسط بسیار کارآمد خواهد بود. شاید حتی بتوان از این ابزار برای تعیین استراتژیهای شخصی و زندگی افراد نیز بهره برد. ابتدا لازم است لیستی از قوتها، ضعفها،تهدیدها و فرصتها را آماده کنیم، به این لیست پروفایل SWOTمی گویند(شکل ۳-۳).
شکل ۳-۳ . ماتریس سوات استراتژی های حاصل از این ماتریس به قرار زیر می باشد: ۱- راهبردهای تدافعی (WT): یک استراتژی کاملاً دفاعی است که مانع آسیب دیدن شرکت به علت ضعفهایش از تهدیدات محیط خارجی می شود. هدف کلی راهبرد دفاعی یا حداقل- حداقل، که میتوان آن را “راهبرد بقا” نیز نامید، کاهش ضعفهای سیستم برای کاستن و خنثیسازی تهدیدها است. در این راهبردها تأکید بر رفع آسیبپذیری منطقه مورد مطالعه است. ۲- راهبردهای بازنگری یا انطباقی (WO): غلبه بر ضعفها به منظور استفاده از فرصتها است.راهبر انطباقی یا راهبرد حداقل - حداکثر، تلاش دارد تا با کاستن از ضعفها بتواند حداکثر استفاده را از فرصتهای موجود ببرد. یک سازمان ممکن است در محیط خارجی خود متوجه وجود فرصتهایی شود ولی به واسطه ضعفهای سازمانی خود قادر به بهرهبرداری از آن نباشد. در چنین شرایطی اتخاذ راهبرد انطباقی میتواند امکان استفاده از فرصت را فراهم آورد. ۳- راهبردهای اقتضایی یا تنوع (ST): این راهبرد مبتنی بر حداکثر - حداقل در تنوع بخشی بر نقاط قوت درونی و تهدیدهای بیرونی متمرکز بوده و بر پایه بهره گرفتن از قوتهای سیستم برای مقابله با تهدیدات تدوین میشود و هدف آن به حداکثر رساندن نقاط قوت و به حداقل رساندن تهدیدات است. با این وجود از آنجا که تجارب گذشته نشان داده است که کاربرد نابجای قدرت میتواند نتایج نامطلوبی به بار آورد هیچ سازمانی نباید به طور نسنجیده از قدرت خود برای رفع تهدیدات استفاده کند.
-
- راهبردهای رقابتی/ تهاجمی (SO): استراتژیهایی هستند که در پی استفاده از فرصتها می باشند و به خوبی با توانایی های سازمان هماهنگی دارند.در این راهبردها تمرکز بر حداکثر - حداکثر نقاط قوت درونی و فرصتهای بیرونی استوار است که اصولاً تمام سیستمها خواهان چنین وضعیتی هستند که قادر باشند همزمان قوت و فرصتهای خود را به حداکثر برسانند. بر خلاف راهبرد دفاعی که یک راه حل واکنشی است راهبرد تهاجمی یک راه حل کنشگر است. در چنین وضعیتی سازمان با بهره گرفتن از نقاط قوت خویش برای گسترش بازار تولیدات و خدمات خود گام برمیدارد(گلکار، ۱۳۸۴: ۵۳).
چکیده کار در این مدل، به صورت زیر است: با استفاده استفاده از فرایند مصاحبه و پرس و جو از مسئولین، کارشناسان و صاحبنطران سازمان یا منطقه ای که می خواهید برنامه راهبردی تعیین کنید (یا با بهره گرفتن از اشراف خودتان بر موضوع)، نقط ضعف و قوت و فرصتها و تهدیدها را تعیین کنید. از طریق یک پرسشنامه از کارشناسان، به هر یک از عوامل درونی و بیرونی که تعیین کردید، ارزش و یا ضریب می دهید. سپس از طریق پرسشنامه، این شاخصها و عوامل را از ۱ تا ۴ بر اساس میزان ارزش آنها رتبه بندی می کنید و در نهایت با ضرب رتبه در ضریب، ارزش نهایی هر عامل را تعیین می کنید. جمع ارزش ها و نمرات، ارزش نهایی هر یک از عوامل چهارگانه (نقاط ضعف و قوت، تهدیها، فرصتها) محاسبه می شود. حال بر اساس این عوامل و البته ارزش ها، چهار نوع راهبرد مختلف برای موضوع یا سازمان یا منطقه مورد مطالعه تعیین می کنیم. این راهبردها باید ترکیبی از عوامل مختلف باشد. در نهایت با بهره گرفتن از ارزش نهایی هر یک از عوامل چهارگانه، در یک محور تعیین می کنیم که راهبردهای تعیین شده عموما از چه نوعی و در چه مسیری باید تعیین شوند. ۳-۸-۲٫ مدل تاپسیس[۱۱۸] تاپسیس به عنوان یک روش تصمیمگیری چند شاخصه[۱۱۹]، روشی ساده ولی کارآمد در اولویتبندی محسوب میگردد. مدل تاپسیس m گزینه را بر اساس n معیار رتبه بندی می کند. این روش اولین بار در سال ۱۹۹۲ توسط چن و هوانگ[۱۲۰]در سال ۱۹۸۱ مطرح شده است(منظری حصار و محقر،۱۳۸۴: ۷۵ به نقل از موسوی و حسنی، ۱۳۹۰). تکنیک تاپسیس جزو مدلهای جبرانی (مدلهایی که در مبادلهی بین شاخصها مهم است) و از زیرگروه سازشی[۱۲۱] (در مدلهای زیرگروه سازشی، گزینهای ارجح خواهد بود که نزدیکترین گزینه به راهحل ایدهآل است) میباشد (اصغرپور، ۱۳۸۷: ۲۷۰-۲۱۳). الگوریتم Topsis یک تصمیمگیری چند شاخصه جبرانی بسیار قوی برای اولویتبندی گزینهها از طریق شبیه نمودن به جواب ایدهال میباشد که به نوع تکنیک وزندهی، حساسیت بسیار کمی داشته و پاسخهای حاصل از آن، تغییر عمیقی نمیکند. در این روش گزینه انتخاب شده، بایستی کوتاهترین فاصله را از جواب ایدهآل و دورترین فاصله را از ناکارآمدترین جواب داشته باشد. از محاسن این روش نسبت به سایر تکنیکهای اولویتبندی مکانی، میتوان به موارد زیر اشاره نمود (شایان، ۱۳۸۵ به نقل از موسوی و حسنی، ۱۳۹۰ ). - معیارهای کمّی و کیفی را تواماً در مبحث مکانیابی دخالت میدهد. - خروجی آن میتواند ترتیب اولویت گزینهها را مشخص و این اولویت را به صورت کمّی بیان کند. - تضاد و تطابق بین شاخصها را در نظر بگیرد. - روش کار، ساده و سرعت آن مناسب است. - ضرایب وزنی اولیه را پذیر است. - نتایج حاصل از این مدل کاملاً منطبق با روشهای تجربی است. به طور اجمال در روش تاپسیس، ماتریس n × m که دارای m گزینه و n معیار میباشد؛ مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این الگوریتم، فرض میشود هر شاخص و معیار در ماتریس تصمیمگیری، دارای مطلوبیت افزایش و یا کاهشی یکنواختی است. به بیان دیگر، مقادیر بیشتری را که معیارها در این ماتریس کسب میکنند چنانچه از نوع سود بود، هرچه مقدار آن بیشتر باشد دارای مطلوبیت بالاتر است و اگر از نوع هزینه باشد، دارای مطلوبیت پایینتری میباشد. از امتیازات مهم این روش آن است که بهطور همزمان میتوان از شاخصها ومعیارهای عینی و ذهنی استفاده نمود( موسوی و حسنی، ۱۳۹۰). با این حال، لازم است در این مدل جهت محاسبات ریاضی، تمامی مقادیر نسبت داده شده به معیارها بایستی از نوع کمّی بوده و در صورت کیفی بودن نسبت داده شده به معیارها، بایستی آنها را به مقادیر کمی تبدیل نمود. با این وجود پیشنهاد میشود که روش تاپسیس در هنگامی که تعداد شاخصها و اطلاعات در دسترس محدود است، مورد استفاده قرار گیرد. ۳-۸-۳٫ شبکههای عصبی مصنوعی (ANN ) مدلهایآماریمختلفیبرایپیشبینیدرعلوموجوددارد.مدلهایآماریمتأثرازمفروضاتومحدودیتهایزیادیهستند،بدینلحاظاخیراشبکههایعصبیبهعنوانشیوهنوینپیشبینیبهدلیلعدمنیازبهفروضومحدودیتهادرتوزیعدادههاوکاراییبالاترآنموردتوجهویژهقرارگرفتهاست یکیازمهمترینکاربردهایروشهایآماری،شناساییالگو،طبقهبندیوپیش بینیبراساسواقعیتهاواطلاعاتدردسترسازیکموضوعخاصاست.روشهایآماریکهبرایمدلسازیروابطبینمتغیرهابهکارمیروددارای تعدادیپیشفرضومحدودیتاست. اینپیشفرضهاشاملنرمالبودنتوزیع داده ها،عدمهمخطی،یکسانبودنواریانسخطاهاوموارددیگریاستودر صورتفقداناینشرایطبهکارگیریاینمدلهاامکانپذیرنبودهویاباخطای قابلتوجهیهمراهاست.ازاینروبهروشهاییبامحدودیتهاوفروضکمتر، نیازمیباشدویکیازاینروشهاشبکههایعصبیمصنوعیاست.اینروشهیچ فرضاولیهایبرایتوزیعدادههاتحمیلنمینماید.دراینشبکه هااطلاعاتبه صورتضمنیپردازشمیشود،برایناساسچنانچهبخشیازسلولهایشبکه حذفشوندیاعملکردغلطداشتهباشندبازهماحتمالرسیدنبهپاسخصحیح وجوددارد(رحمانی و اسماعیلی،۱۳۸۹: ۱۵۲). شبکههای عصبی را میتوان با اغماض زیاد، مدلهای الکترونیکی از ساختار عصبی مغز انسان نامید (پاکگوهر و سیگاری تبریزی، ۱۳۸۵: ۲۵۶ به نقل از موسوی و حسنی٬ ۱۳۹۱). اساس کار این شبکهها، در واقع شبیهسازی تفکر مغز انسان است و به عنوان یک واحد پردازشگر عددی عمل میکند شبکههای عصبی مصنوعی توابعی جامع و انعطاف پذیر و ابزاری قدرتمند برای تجزیه و تحلیل دادهها و مدل سازی روابط غیر خطی، با درجه صحت بالا هستند. مهمترین ویژگی مدلهای شبکه های عصبی مصنوعیآزادی آنها از فروض آماری مربوط به متغیرها، استفاده از روشهای محاسباتی موازی و غیر خطی بودن آنهاست . مدلهای شبکه های عصبی مصنوعی بهرغم تنوع از ساختار مشابهی برخوردارند. هر شبکه عصبی معمولاً از سه لایه به ترتیب زیر تشکیل میشود : لایه ورودی که دریافت کننده منابع خارج از سیستم است که این لایه در مورد مغز، به حواس پنجگانه تشبیه میشود. لایه پنهان از اهمیت بسیار بالایی در مدلهای شبکه های عصبی مصنوعی برخوردار است. در صورتی که تعداد کافی از این لایه ها و واحدها در یک مدلشبکه های عصبی مصنوعی باشد، نقش مؤثری در فرایند یادگیری ایفا می کنند. این لایه صرفاً یک نتیجه میانیدر فرایند محاسبه ارزش خروجی است از این رو، در اقتصادسنجی همتایی ندارند (Nambaghsh,2005: 56 ). لایه خروجی که به مثابه متغیرهای وابسته در مدلهای رگرسیون هستند و به پاسخ متغیروابسته در برابر تحریک متغیرهای مستقل مربوط میگردد. این لایه شامل مقادیر پیش بینی شده متغیرهای وابسته است. شبکههای عصبی از نظر هندسی به دو گروه شبکههای تک لایه و شبکههای چندلایه تقسیم میشوند و از نظر مکانیزم اجرا به دو دسته شبکههای عصبی پیشخور و شبکههای عصبی پسخور تقسیم میشوند. در شبکههای پیشخور همانند مغز انسان جهت اتصالات به سمت جلو است و در شبکه مسیر بسته وجود ندارد ولی در شبکههای پسخور مسیر بسته وجود دارد، به این معنی که امکان دارد اتصال در جهتی باشد که لایههای بعدی را به لایههای قبلی متصل کند. یکی از انوع شبکههای عصبی، شبکههای عصبی چند لایه پرسپترون[۱۲۲](MLP) است که از نوع شبکههای پیشخور میباشد. اجزای تشکیلدهندهی این شبکهها عبارتند از:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|