دشمنان اسلام پس از شکست در تضعیف رهبری الهی و ناتوانی در ساقط نمودن او از حاکمیّت سیاسی برای مبارزه با مبانی مکتب الهی آماده می­شوند تا دژ مستحکم آیین الهی را در برابر خودشان از بین ببرند. قرآن کریم، این موضوع را چنین می­فرماید:« یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[۶۰۹]: آن­ها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

زمخشرى در تفسیر کشاف نوشته: این آیه حال اهل کتاب را در باطل کردن نبوت خاتم الانبیاء به وسیله تکذیب مثل زده به حال کسى که مى‏خواهد نور عظیمى را که همه آفاق را فرا­گرفته و خدا هم اراده کرده که روز به روز پرتوش بیشتر شود تا در اشراق و پرتوافکنى به نهایت درجه برسد، با فوت دهنش خاموش کند.[۶۱۰] ­
علامه طباطبایی می­گوید: این آیه شریفه، هم حال دعوت اسلامى را بیان مى‏کند و آن را نورى عالم آرا معرفى مى‏نماید و هم این­که وعده و نوید مى‏دهد به این­که خداى­تعالى به زودى نور خود را به حد کمالش مى‏رساند.[۶۱۱]
برخورد دشمن با دین و مذهب و مبانی مکتب نیز دارای شکل ثابتی نمی ­باشد. بلکه دشمن همواره در طول تاریخ حسابگرانه وارد عمل شده و در شرایطی که مذهب در رگ و پوست مردم ریشه دوانده است، دشمن برای ضربه زدن، خود را مزیّن به لباس مذهب می­ کند و اتهامات و برچسب­های گوناگون را به رهبر، مکتب و امت اسلامی بیان می­دارد. البته این شیوه ­ها خود نشان دهنده ضعف و زبونی دشمنان امت اسلامی است چون نمی ­توانند در قداست و عظمت اسلام و مسلمانان عیب و نقصی پیدا کند، به این شیوه ­ها متوسل می­شوند و برای تضعیف و تحریف مبانی مکتب اسلام و گمراه کردن پیروان حق، به راهکارهای گوناگونی ممکن است روی بیاورد که عبارت اند از:
۴-۱-۲-۱) استفاده از سوژه­های مذهبی:
دشمن گاهی با آراستگی به لباس مذهب و به نام مذهب برضدِّ مذهب به دشمنی برمی­خیزند. نمونه بارز آن ساختن مسجد ضرار است، قرآن این موضوع را این چنین بیان می­فرماید:
«وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ‏»[۶۱۲]: (گروهى دیگر از آن­ها) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان) و (تقویت) کفر و تفرقه‏افکنى میان مؤمنان و کمینگاه براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود آن­ها سوگند یاد مى‏کنند که: «جز نیکى (و خدمت)، نظرى نداشته‏ایم!» امّا خداوند گواهى مى‏دهد که آن­ها دروغگو هستند!
صاحب تفسیر نمونه درمورد ماجرا مسجد ضرار می­نویسد: داستان مسجد ضرار درسى است براى عموم مسلمانان در سراسر تاریخ زندگیشان، گفتار خداوند و عمل پیامبر(ص) به روشنى نشان مى‏دهد که مسلمانان هرگز نباید آن­چنان ظاهر بین باشند که تنها به قیافه‏هاى حق به جانب نگاه کنند و از اهداف اصلى بى‏خبر و بر کنار مانند. مسلمان کسى است که نفاق و منافق را در هر زمان، در هر مکان و در هر لباس و چهره بشناسد حتى اگر در چهره دین و مذهب و در لباس طرفدارى از قرآن و مسجد بوده باشد! استفاده از«مذهب بر ضد مذهب» چیز تازه‏اى نیست، همواره راه و رسم استعمارگران و دستگاه‏هاى جبار و منافقان، در هر اجتماعى این بوده که اگر مردم گرایش خاصى به مطلبى دارند از همان گرایش براى اغفال و سپس استعمار آن­ها استفاده کنند و حتى از نیروى مذهب بر ضد مذهب کمک بگیرند.
اصولاً فلسفه ساختن پیامبران قلابى و مذاهب باطل همین بوده که از این راه گرایش­هاى مذهبى مردم را در مسیر دل خواهشان بیندازند.
بدیهى است در محیطى مانند مدینه آن هم در عصر پیامبر (ص) با آن نفوذ فوق­العاده اسلام و قرآن، مبارزه آشکار بر ضد اسلام ممکن نبود، بلکه باید لا مذهبى را در لفافه مذهب و باطل را در لباس حق به پیچند و عرضه کنند، تا مردم ساده دل جذب شوند و نیات سوء آن­ها لباس عمل به خود بپوشد.
ولى مسلمان راستین کسى نیست که آن­چنان سطحى باشد که فریب این­گونه ظواهر را بخورد، باید با دقت در عوامل و دست­هایى که براى این­گونه برنامه‏ها شروع به کار مى‏کند و بررسى قرائن دیگر به ماهیت اصلى پى ببرد و چهره باطنى افراد را در پشت چهره ظاهرى ببیند.
مسلمان کسى نیست که هر ندایى از هر حلقومى برخاست همین اندازه که ظاهراً حق به جانب باشد بپذیرد و به آن لبیک گوید، مسلمان کسى نیست که هر دستى به سویش دراز شد آن را بفشارد و هر حرکت ظاهراً دینى را مشاهده کرد با آن همگام شود و هر کسى پرچمى به نام مذهب برافراشت پاى آن سینه زند و هر بنائى به نام مذهب ساخته شد به سوى آن جذب گردد. مسلمان باید هوشیار، آگاه، واقع بین، آینده‏نگر و اهل تجزیه و تحلیل در همه مسائل اجتماعى باشد.
دیوان را در لباس فرشته بشناسد، گرگ­ها را در لباس چوپان تشخیص دهد و خود را براى مبارزه با این دشمنان ظاهراً دوست آماده سازد.
یک اصل اساسى در اسلام این است که باید قبل از همه چیز نیّات بررسى شود و ارزش هر عمل بستگى به نیّت آن دارد، نه به ظاهر آن، گرچه نیّت یک امر باطنى است، اما ممکن نیست کسى نیتى در دل داشته باشد، اثر آن در گوشه و کنار عملش ظاهر نشود، هر چند در پرده‏پوشى فوق­العاده استاد و ماهر باشد.
و از این­جا جواب این سؤال روشن مى‏شود که چرا پیامبر(ص) با آن عظمت مقام دستور داد مسجد یعنى خانه خدا را آتش بزنند و مسجدى که یک ریگ آن­را نمى‏توان بیرون برد ویران سازند و مکانى را که اگر آلوده شود باید فوراً تطهیر کنند مزبله گاه شهر سازند! پاسخ همه این سؤال­ها یک مطلب است و آن این که مسجد ضرار مسجد نبود در واقع بت خانه بود، مکان مقدس نبود کانون تفرقه و نفاق بود، خانه خدا نبود بلکه خانه شیطان بود و هرگز اسم و عنوان ظاهرى و ماسک‏ها، واقعیت چیزى را دگرگون نمى‏سازد. این بود درس بزرگى که داستان مسجد ضرار به همه مسلمانان براى همه اعصار و قرون داد.[۶۱۳]
۴-۱-۲-۲) تهمت­های گوناگون:
یکی از حربه­های دشمن، روا داشتن اتهامات و برچسب­های گوناگون به رهبر، مکتب و امت اسلامی است. این شیوه، نشان دهنده نهایت ضعف و زبونی دشمن است. قرآن کریم به برخی از این تهمت­های دشمن اشاره می­ کند از جمله:
۴-۱-۲-۲-۱) ارتجاعی و افسانه دانستن سخنان پیامبر(ص):
« …یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»[۶۱۴]: کافران مى‏گویند: این­ها فقط افسانه‏هاى پیشینیان است! در شأن نزول این آیه آمده است که ابو سفیان، ولید بن مغیره، عتبه، شیبه و نضر بن حارث، در کنار کعبه به تلاوت قرآن پیامبر گوش مى‏دادند، به نضر گفتند: چه مى‏خواند؟ گفت: به خداى کعبه نمى‏فهمم چه مى‏خواند، ولى چیزى جز افسانه‏ها و داستان‏هاى پیشینیان نیست، من مشابه این داستان‏ها را براى شما گفته‏ام. سپس این آیه نازل شد.[۶۱۵]
۴-۱-۲-۲-۲) دروغ و افترا دانستن سخنان پیامبر(ص) و مسلمانان:
« أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِیضُونَ فِیهِ کَفى‏ بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[۶۱۶]: بلکه مى‏گویند: «این آیات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن­را به دروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا کند و) شما نمى‏توانید در برابر خداوند از من دفاع کنید! او کارهایى را که شما در آن وارد مى‏شوید بهتر مى‏داند همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد و او آمرزنده و مهربان است!
أم منقطعه است به معنى «بل» یعنى بلکه مى‏گویند: قرآن را به خدا افتراء بسته است. درباره افتراء نبودن قرآن در این آیه دو دلیل اقامه شده است اول: إِنِ افْتَرَیْتُهُ … یعنى: اگر من قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم خدا مرا معاقب مى‏کند و شما نمى‏توانید مرا از دست خدا بگیرید، پس چرا خودم را به خاطر شما در عذاب خدا قرار بدهم؟! و یا منظور آنست که: اگر چنین باشد خدا از پیشرفت من جلوگیرى مى‏کند شما نیز قدرت دفاع از من ندارید.[۶۱۷]
و تهمت­های دیگر که به دلیل اجتناب از طولانی شدن بحث فقط به نام آن­ها اشاره می­کنیم از جمله: تخیّل و رؤیا دانستن سخنان پیامبر(ص)[۶۱۸]، سطحی و بی­ارزش دانستن سخنان پیامبر(ص)[۶۱۹]و…
۴-۱-۲-۳) شریعت سازی:
مسلمانان باید بسیار مواظب و مراقب اعمال خود باشند؛ چون این­که گاهى دشمن در لباس مذهب و با اسلحه دین به جنگ دین و مذهب مجهّز مى‏شود! از این رو، وقتى به تاریخ اسلام مراجعه مى‏کنیم با انبوهى از مذاهب ساختگى دشمن مواجه مى‏شویم که تنها براى ضربه زدن به «اسلام ناب» نهادینه شده‏اند. نمونه­ بارز این حرکت دشمن را می­توان در پیدایش و ظهور برخی از مکاتب و فرقه­هایِ نوظهور از جمله بهائیّت و وهابیّت که ساخته و پرداخته­ی دشمن است مشاهده نمود.
فرقه­ی بهائیّت در دامن روس‏ها متولّد شد و در آغوش انگلیس‏ها پرورش یافت و در خدمت آمریکایى‏ها قرار گرفت و الآن هم در حال حاضر چه دفاع سختى از سوى کنگره آمریکا از آن­ها مى‏شود و نشان مى‏دهد که تا چه حدّ مورد علاقه و حمایت آن­ها هستند.[۶۲۰]
در یک قرن گذشته واقعه تلخى در سرزمین وحى روى داد که مسلمین را از آثار تاریخى اسلامى براى همیشه محروم ساخت و آن حادثه قدرت گرفتن وهّابیّت بود.
بذر نخستین فرقه­ی وهابیت در قرن ۷ هجری توسط ابن تیمیّه پاشیده، امّا رشد و ظهورش در قرن ۱۲ توسط محمد بن‏عبدالوهاب شد بدین صورت که بیش از ۲۵۰ سال پیش جاسوسی از انگلستان به نام مستر همفر مسیحی به عربستان رفته و پس از نفوذ در میان مسلمانان و تحریک محمد بن عبدالوهاب و همکاری محمد بن سعود در سال ۱۲۱۶ق، سعود بن عبدالعزیز به کربلا یورش برد و پنج هزار نفر از زوار بی‏دفاع از زن و کودک را کشتند و به منظور هتک حریم مقدس امام (ع) با اسب­ها وارد صحن شدند و ضریح را از جا کنده و صندوق قبر را شکستند و همان­جا هاون نهاده و قهوه کوبیدند و نوشیدند و تمام اشیاء قیمتی حرم را، حتی خشت­های طلای ایوان را کنده و بردند، قرآن­ها و کتاب­های حدیث را در کوچه و بازارها لگدکوب اسب­ها ساختند. در سال ۱۲۱۸ق، به منظور تصرف مکه و هدم قبور بزرگان اسلام به آن­جا رفتند. اهل مکه تسلیم شدند، آن­ها وارد حریم خدا شده و تمام قبه‏ها که حول و حوش کعبه بود از بین بردند سپس در سال ۱۲۲۱ق، دست به تخریب آثار اسلامی در مدینه و غارت اموال روضه رسول اکرم (ص) زدند و آن­چه که اشیاء قیمتی بود همه را بردند و قبه‏های قبور ائمه بقیع و سایر بزرگان را ویران کردند و مردم را از زیارت پیامبر(ص) منع کردند، ولی جرأت تخریب قبر مطهره رسول اکرم (ص) را نکردند.[۶۲۱]
اکنون نیز تمام قراین و شواهد نیز نشان مى‏دهد که عمر «وهّابى‏گرى افراطى» به سرآمده و طرفداران و حامیان خود را به سرعت از دست مى‏دهد و به گذشته تاریخ سپرده مى‏شود و هم­اکنون آثار این فروپاشى نمایان شده است، زیرا در بطن اصول «وهّابیّت تندرو» امورى نهفته است که قابل بقا و دوام به خصوص در دنیاى امروز نیست.این اصول عبارتند از:
۱- خشونت فوق‏العاده‏
۲- تحمیل عقیده‏
۳- تعصّب شدید و افراطى‏
۴- عدم آشنایى به ارزش‏هاى فرهنگى‏
۵- جمود و مخالفت با هر پدیده نوین‏
۶- ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژه قرآنى‏.[۶۲۲]
امام خمینی(ره)، در تبیین این شیوه پلید دشمنان چنین می­فرماید:
پیامبر اسلام(ص) نیازى به مساجد اشرافى و مناره‏هاى تزئیناتى ندارد. پیامبر اسلام(ص) دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متأسفانه با سیاست­هاى غلط حاکمان دست نشانده به خاک مذلت نشسته‏اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه‏هاى مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش مى‏کنند؟ مگر مسلمانان نمى‏بینند که امروز مراکز وهابیّت در جهان به کانون هاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابو سفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس‏نماهاى بی­شعور حوزه‏هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‏ها و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج مى‏کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرورخویش، امریکاى جهانخوار، مى‏گذارند.
مسلمانان نمى‏دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و «خادم الحرمین» به اسرائیل اطمینان مى‏دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمى‏بریم! و براى اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه مى‏کنند. واقعاً چقدر باید رابطه سران کشورهاى اسلامى با صهیونیست­ها گرم و صمیمى شود تا در کنفرانس سران کشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر این­ها یک جو غیرت و حمیت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به یک چنین معامله کثیف سیاسى و خود­فروشى و وطن­فروشى نمى‏شدند.[۶۲۳]
امام خمینی(ره) در وصیتشان به عموم مسلمانان چنین می­فرمایند: « صهیونیسم و بهاییت به وجود آمده، که مردم را گمراه ‏کند و از احکام و تعالیم اسلام دور ‏سازد.(ای جوانان مسلمان) به داد اسلام برسید و مسلمانان را از خطر نجات دهید. اسلام را دارند از بین مى‏برند. به اسم احکام اسلام به اسم رسول اکرم (ص) اسلام را نابود مى‏کنند. مبلغین همه جوره داخلى و خارجى، چه آن­هایى که تبعه استعمارند و چه مبلغین داخلى و بومى آن­ها، به تمام دهات و بخش­هاى ایران رفته‏اند؛ و بچه‏ها و نوجوانان ما را، آن­هایى را که به درد اسلام مى‏خورند، منحرف مى‏کنند. به داد آن­ها برسید».[۶۲۴]و هم­چنین می­فرماید: «و اخیراً قدرت­هاى شیطانى بزرگ به وسیله حکومت هاى منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامى، که خود را به دروغ به اسلام بسته‏اند، براى محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانى ابرقدرت­ها قرآن را با خط زیبا طبع مى‏کنند و به اطراف مى‏فرستند و با این حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مى‏کنند. ما همه دیدیم قرآنى را که محمد رضا خان پهلوى طبع کرد و عده‏اى را اغفال کرد و بعض آخوندهاى بی خبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند. و مى‏بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروت هاى بى‏پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مى‏کند و وهابیت، این مذهب سراپا بى‏اساس و خرافاتى را ترویج مى‏کند؛ و مردم و ملت­هاى غافل را سوق به سوى ابرقدرت­ها مى‏دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهره‏بردارى مى‏کند»[۶۲۵].
۴-۱-۲-۴) اقدامات ضدّ تبلیغی:
یکی از روش­های قدیمی دشمنان اسلام در طول تاریخ برای مبارزه با حق در راستای انحراف افکار مردم و خاموشی صدای منادیان حق این است که محیط را چنان ملتهب و پر جنجال می­ کنند که هیچ کس صدای حق­خواهان را نشنوند. قرآن کریم این موضوع را این چنین بیان می­ کند:
«وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ‏»[۶۲۶]: کافران گفتند: «گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!
مکارم شیرازی در تفسیر این آیه می­نویسد: جنجال کنید تا صداى دل نواز قرآن را نشنوند! به تناسب بحث­هایى که درباره بعضى اقوام پیشین، در آیات گذشته آمد و نیز به تناسب هم­نشینان بد­ ­سیرتى که حقایق را در نظر انسان وارونه جلوه مى‏دهند در این­جا گوشه‏اى از انحراف و بداندیشى مشرکان عصر پیامبر(صلّى اللّه علیه و اله) را مجسم ساخته، مى‏گوید: «و کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید شاید غالب شوید»[۶۲۷]
علامه طباطبایی می­نویسد: کلمه «الغوا» امر از مصدر«لغو» است و لغو به معناى هر چیزى است که اصل و ریشه‏اى نداشته باشد و در کلام به معناى آن گفتارى است که معنا نداشته باشد. وقتى گفته مى‏شود«لغى»، و« یلغو»،«لغوا» معنایش این است که کار لغو کرد و مى‏کند. و کلمه« هذا» که اشاره به قرآن است و دو باره نام قرآن را آوردن، «این قرآن»، دلیل بر این است که کمال عنایت را به قرآن و از بین بردن آن داشته‏اند و این آیه دلالت مى‏کند بر نهایت عجز کفار در مبارزه علیه قرآن، به­طورى که بعد از آن­که نتوانستند کلامى مثل آن را بیاورند و یا اقامه برهانى علیه آن بکنند، کارشان در بیچارگى به این­جا کشید که به یکدیگر سفارش کنند که گوش به قرآن ندهند و هر جا قرآن خوانده شود سر و صداهاى بى­معنا در آورند، تا صداى آن شخص به گوش کسى نرسد و در نتیجه اثرش لغو گردد. و منظور از جمله«باشد که شما غالب شوید» این غلبه است.[۶۲۸]
۴-۱-۲-۵) بدگویی و عیب جویی:
«وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ…»[۶۲۹]: و اگر پیمان­هاى خود را پس از عهد خویش بشکنند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید زیرا که آن­ها پیمانى ندارند شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!
طعنه، نیزه را گویند که سوراخ می­ کند بدن را و طعن در دین القاء شبهه است در قلوب مؤمنین و رخنه در دین است که امروز مبلّغین سوء نسبت به ضعفاء اهل ایمان دارند و از این آیه استفاده می­ شود که واجب است با این­ها مقاتله نمود بالاخص کسانى که در شئونات ائمه القاء شبهه می­ کنند.[۶۳۰]
۴-۱-۲-۶) تمسخر و تحقیر:
تحقیر و استهزاء و تمسخر از جمله شیوه ­های دشمنان در تمامی عصرها و نسل­ها بوده و می باشد. قرآن کریم در این­باره می­فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ‏ وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ»[۶۳۱]:اى کسانى که ایمان آورده‏اید! افرادى که آیین شما را به باد استهزاء و بازى مى‏گیرند از اهل کتاب و مشرکان ولىّ خود انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید! آن­ها هنگامى که (اذان مى‏گویید و مردم را) به نماز فرا مى‏خوانید، آن­را به مسخره و بازى مى‏گیرند این به خاطر آن است که آن­ها جمعى نابخردند.
راغب گفته است «هزو» به معناى مزاحى است که در غیاب کسى و یا پنهان از چشم او انجام شود و گاهى هم این کلمه اطلاق مى‏شود به شوخى‏هایى که نظیر مزاح علنى است.[۶۳۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...