کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



هیچ کاری نیست که هدفی نداشته باشد، در واقع مسیر رسیدن به نتیجه تنها با مشخص بودن هدف آشکار می‌شود. در هر لحظه از زندگی این قانون جاری است: اما هدف برخی کارها، واضح و آشکار است و بعضی غیرمستقیم. هدف چارچوب اثر را مشخص می‌کند. عوامل دیگر را جهت می‌بخشد. موضوع همان اصل واحد و وحدت اصیلی است که در ورای تنوع اشخاص و طرح داستان قرار دارد و آن‌چه را که باید در طول اثر بیاید و آن‌چه را باید حذف شود، معین می‌کند و ممکن است واضح باشد یا مبهم، مهم باشد یا کم اهمیت، درست باشد یا غلط (Burgges, 1972, P 255).
موضوع نباید برجسته‌تر از سایر عوامل باشد و آن را تحت‌الشعاع قرار دهد، بلکه باید عامل یکپارچگی و اتحاد اثر شود و در هر اثر باید تنها یک موضوع وجود داشته باشد (اگری، ۱۳۸۲: ۸).
ارسطو نیز در تعریفی که از تراژدی ارائه می‌دهد، به وحدت موضوع که در طول داستان وجود دارد، اشاره می‌کند و آن‌را از وحدت عمل، وحدت قهرمان و وحدت زمان و مکان متمایز می‌سازد (Edvard, 1998, P273).
موضوع باعث پیش رفتن نمایش می‌شود و بیشتر مبتی بر یکی از عواطف آدمی همچون قهر، عشق، حسد، تنفر و. . . می‌باشد.
۱ـ۹ـ افسانه مضمون (طرح)
ارسطو در فن شعر خود به‌جای طرح (پیرنگ و پلات) واژه مضمون اصلی داستانی یا داستان را به‌کار می‌برد و مهمترین بخش را همین می‌داند و آن را بر پنج اصل دیگر ارجحیت می‌دهد، جایگاه نخست طرح بدان علت است که در نظر ارسطو تراژدی نمایانگر زندگی و اعمال انسان‌هاست. در نتیجه وجود تراژدی بدون بازی امکان‌پذیر نیست، حال آن‌که بدون شخصیت‌پردازی می‌توان تراژدی آفرید. شالوده باید دارای آغاز، میان و پایان باشد و تمام اجزای داستان به پیشبرد کل داستان رهنمون شوند، طوری که اگر جزئی از داستان را جدا کنیم، به کل داستان صدمه وارد شود و این همان اصل وحدت عمل است (مقدادی، ۱۳۷۸: ۵۴).
ارسطو معتقد است که طرح تراژدی باید دارای کشف و دگرگونی باشد، به‌علاوه قهرمان داستان باید به خطایی مرتکب شود که متعاقب آن به معصیتی گرفتار آید، او طرح تراژدی را یک جریان می‌داند که وقایع آن ضرورتاً از شادی به غم منتهی می‌شود و سرانجام با وقوع فاجعه، حس ترس و رحم که باعث تزکیه نفس است، برانگیخته شود.
خانم سیما داد در فرهنگ اصطلاحات ادبی در ذیل واژه واژگونی آورده است که واژگونی در لغت به‌معنی وارونه شدن و ناراستی کار است و در اصطلاح کیفیتی است که معمولاً پیرنگ داستان و نمایش بر آن استوار است و آن تغییر موقعیت و وضعیت داستان از یک حالت به حالت عکس آن است. شخصیتی در داستان ممکن است در خود خصوصیتی کشف کند که قبلاً از آن خبر نداشته. همین آگاهی و وقوف موجب بروز کنش و واکنش‌هایی در وی می‌شود. این کنش و واکنش‌ها نیز به نوبه خود ممکن است موجب تغییر و تحولی در شخصیت داستان شود. واژگونی اغلب درپی کشف یا توأم با آن رخ می‌دهد و معمولاً با مرحله گره‌گشایی در پیرنگ داستان همزمان است.
در نمایشنامه ادیپ شهریار اثر سوفوکل واژگونی موقعیت ادیپ زمانی رخ می‌دهد که او به حقیقت تلخ زندگیش پی می‌برد (او پدرش را بی‌آن‌که بداند می‌کشد و با مادر خود ازدواج می‌کند).
آگاهی از این راز ادیپ را نسبت به حاکم بودن بر سرنوشت خویش و آگاهی خود بی‌اعتقاد می‌کند. از این‌رو به‌شکلی نمادین چشمان خود را کور می‌کند. این اصطلاح را نخستین بار ارسطو ضمن بحث از پیرنگ تراژدی به‌کار برده است (داد، ۱۳۷۸: ۳۲۷).
باکنر تراویک معتقد است که الهام و طالع‌بینی و نیز گروه همسرایان و هنرپیشه‌‌های اصلی همواره در امر کشف و شناخت نقش مهمی داشته‌اند (تراویک، ۱۳۷۳: ۸۶).
ارسطو در ذیل اوصاف افسانه مضمون می‌گوید: در تألیف افسانه‌ای که مضمون تراژدی است، کدام امر را باید وجه نظر قرار داد و از کدام امر باید اجتناب کرد؟ چگونه و به کدام وسیله تراژدی می‌تواند به تأثیری که خاص اوست، دست یابد؟
واجب است تراژدی از وقایعی تقلید کند که موجب برانگیختن ترس و شفقت گردد. واضح است که در تراژدی هرگز نباید نیکان از سعادت به شقاوت بیفتند، زیرا این امر ترس و شفقت را در تماشایی برنمی‌انگیزد. بلکه نفرت و رمیدگی را در وی سبب می‌شود و همچنین نباید بدکاران از شقاوت به سعادت نایل آیند زیرا که این امر نیز از طبیعت و اقتضای تراژدی بعید است (ارسطو، ۱۳۶۹: ۱۳۳). و هیچ‌یک از شروطی را که در تراژدی مطلوب است، تحقق نمی‌بخشد، نه عواطف انسانیت را بیدار می‌کند و نه حس ترس و شفقت را برمی‌انگیزد. همچنین نباید آن‌کس نیز که فرومایه و بدنهاد است، از سعادت به شقاوت دچار آید، چون چنین امری، البته حس انسانیت را برمی‌انگیزد اما دیگر نه حس شفقت را برمی‌انگیزد و نه ترس را؛ زیرا آن‌چه مورد شفقت است، کسی است که دچار شقاوتی شده است، اما مستحق آن بدبختی نبوده است و آن‌چه ترس را برمی‌انگیزد، احوال کسی است که به خود ما شباهت دارد. باقی ماند حال آن قهرمانی که وضع حالش در بین این‌دو وضع است و این حال کسی است که در دوره فضیلت و عدالت نیست، اما افتادنش هم به حضیض شقاوت به سبب بی‌بهره‌گی او از فضیلت و عدالت نیست بلکه به‌جهت خطایی است که مرتکب شده و نیز حال و وضع آن‌گونه اشخاصی است که در بین عامه شهرت و نعمت وافری دارند مثل ادیپوس (ارسطو، ۱۳۶۹: ۱۳۴).
ارسطو معتقد است که ترس و شفقت ممکن است از منظر نمایش حاصل گرد و یا این‌که از ترتیب حوادث پدید آید. آن‌چه از طریق اخیر حاصل شود برتر است و البته کار شاعران تواند بود (ارسطو، ۱۳۶۹: ۱۳۵).
مشیل ویینی در تئاتر و مسائل اساسی آن می‌گوید: «طرح عبارت است از پیوند منطقی وقایع، اگر وقایع خوب ترکیب شده باشد، حتی یک واقعه را بدون آن‌که انسجام کلی از میان برود، نمی‌توان حذف کرد، بدین‌گونه در نمایش هیچ واقعه‌ای وجود ندارد که در آن نقشی نداشته باشد» (ویینی، ۱۳۷۷: ۷۵).
طرح وابستگی موجود میان حوادث داستان را به‌طور عقلانی تنظیم می‌کند؛ بنابراین برای نویسنده می‌تواند، رابطه مهم و ضابطه عمده‌ای جهت انتخاب و مرتب کردن وقایع و در عین حال نظم و ترتیب متشکلی برای خواننده باشد و برای او ساحت و وحدت داستان را فراهم آورد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پس طرح تنها ترتیب و توالی وقایع نیست؛ بلکه مجموعه سازمان یافته وقایع است که با رابطه علت و معلولی به هم پیوند خورده و با الگو و نقشه‌ای مرتب شده‌اند (میرصادقی، ۱۳۷۶: ۶۴).
دیوید دیچز طرح داستان را روح تراژدی و رمان می‌داند و آن را طریقه‌ای می‌داند که بدان وسیله حوادث جلوه‌گر می‌شود. سلسله عللی است که به نتیجه‌ای نهایی منتهی می‌گردد (دیچز، ۱۳۶۶: ۶۴).
ارسطو در ارتباط با رابطه اشخاص داستان در سیر جدال و کشمکش داستان می‌گوید: حوادثی که در تراژدی روی می‌دهد، به حکم ضرورت میان کسانی روی می‌دهد که با یکدیگر دوست باشند و یا خود نه دوست باشند و نه دشمن.
پس اگر کسی دشمن خود را هلاک کند، این امر شفقت ما را بر نمی‌انگیزد، مگر در آن حد که نفس عمل خود به ضرورت سبب تحریک شفقت شود. همچنین است حال، وقتی که کار بین کسانی باشد که نه دوست باشند و نه دشمن اما مواردی هم هست که این‌گونه حوادث فجیع بین کسانی که با یکدیگر دوستی دارند روی می‌دهد مثل این‌که برادر برادری را یا پسر پدر خود را به هلاکت می‌رساند یا مادر فرزند را و یا فرزند مادر را هلاک می‌کند و یا هریک از این‌ها نسبت به دیگر کس درصدد ارتکاب جنایتی دیگر از این‌گونه برمی‌آید و البته این‌گونه موارد است که شاعر آن‌ها را برای موضوع تراژدی باید بجوید و برگزیند (ارسطو، ۱۳۶۹: ۱۳۶).
کردار ممکن است برحسب آن‌چه از شاعران قدیم برمی‌آید وقوعش در حالی باشد که کنندگان آن کردار، از روی علم آن را به‌جای آورند. همچنین ممکن است که اشخاص در حق یکدیگر کار ناروایی مرتکب شوند. لیکن نادانسته آن را مرتکب شوند و بعدها پیوند خویشاوندی را دریابند و ناروایی کار خویش را بازنشناسند، چنان‌که برای ادیپوس در داستان سوفوکل، یا رستم در داستان رستم و سهراب شاهنامه پیش آمد. حالت سومی هم ممکن است پیش بیاید و آن این است که شخص در همان لحظه‌ای که نزدیک است نادانسته مرتکب خطایی شود که قابل جبران نباشد، قبل از ارتکاب، بر خطای خویش واقف گردد. بجز این حالات سه‌گانه حالت دیگری وجود ندارد، زیرا به حکم ضرورت انسان یا کاری را انجام می‌دهد یا انجام نمی‌دهد و آن نیز یا از روی آگاهی و دانستگی است یا از روی نادانی و ناآگاهی. از همه حالات بهتر آن است که شخص نادانسته مرتکب عملی شود و بعد از ارتکابش بر خطای خویش واقف گردد (ارسطو، ۱۳۶۹: ۱۳۷).
۱ـ۱۰ـ سیرت
ارسطو در باب سیرت اشخاص داستان می‌گوید: در باب سیرت اشخاص رعایت چهار نکته الزامی است:
۱ـ در درجه اول این است که سیرت‌ها باید پسندیده باشد.
۲ـ مناسبت[۴۲]: هرچند ممکن است اشخاص داستان به مردانگی توصیف شوند، اما با طبیعت و سرشت زن هیچ مناسبت ندارد که به این سیرت توصیف شود.
۳ـ مشابهت با اصل[۴۳]: شخصیت نمایش باید با اصل مشابهت داشته باشد. یعنی سیرت اشخاص نمایش باید با آن‌چه در زندگی واقعی هستند، مشابهت داشته باشد.
۴ـ ثبات شخصیت[۴۴]: شخص باید در گفتار و کردار و اندیشه خود ثابت قدم باشد. البته این به‌معنای آن نیست که شخص نباید در سیرت خود بی‌ثبات باشد، بلکه اشخاص در بی‌ثباتی سیرت هم باید با ثبات باشند (ارسطو، ۱۳۶۹: ۱۳۹).
شاعر باید در ارائه اشخاصی که آتشین مزاج یا سست خو هستند و یا هرگونه عیب و ایرادی در سیرت دارند، باید آن‌ها را برجسته نشان دهد (ملک‌پور، ۱۳۶۵: ۳۴).
برجسته نشان دادن اشخاص از دیگر خصلت‌‌های شخصیت‌پردازی در نمایش کلاسیک از دیدگاه ارسطو و نمایشنامه‌نویسان کهن به‌شمار می‌رفته است.
به‌طورکلی ارسطو سه روش یا سبک را در طرح و آرایش سیرت قهرمانان در رساله خود برشمرده است:
«چنان‌که بوده‌اند یا هستند: چنان‌که گفته یا تصور می‌شود که هستند یا چنان‌که بایستی باشند» (ارسطو، ۱۳۶۹: ۳۵).
الگو‌های جهانی و خصلت‌‌های مشترک شخصیت‌ها: بلندطبعی، آرمان‌گرایی و فرد‌گرایی است. در واقع اغلب رخداد‌های تراژیک از همین خصلت‌‌های قهرمانان نشأت می‌گیرد (ارسطو، ۱۳۶۹: ۳۷). از نقادان برجسته دوره رنسانس، «کاستل و ترو» در رساله «شرحی بر فن شعر ارسطو» به اختصار اما مفید، در باب سیرت‌های اشخاص تراژدی می‌گوید: «اشخاص تراژدی از شاهان پرخروش و مغرورند. آنان آن‌چه را که می‌خواهند سرسختانه طلب می‌کنند اگر مورد اهانت واقع شوند و یا تصور کنند که مورد اهانت واقع شده‌اند، نه از مقامات تقاضای مجازات قانونی می‌کنند و نه اهانت را صبورانه تحمل می‌کنند. به‌جای آن، درپی غرایز خود، عدالت را با دست خود اجرا می‌کنند. در انتقام هم بیگانه و هم خویش را به قتل می‌رسانند. در نومیدی نه تنها اعضای خانواده خود را می‌کشند، بلکه حتی خود را نیز به هلاکت می‌رسانند» (ارسطو، ۱۳۶۹: ۳۹).
خصلت‌‌های مشترک اکثر قهرمانان داستان‌های تراژیک، عشق و وظیفه و سلحشوری و افتخار و نام است. پیر کرنی در رساله «مبحثات» خود جهت برهم زدن تقسیم‌بندی سیاه و سپید قهرمانان می‌گوید:
«ارسطو آدمی کاملاً پرهیزکار را نمی‌خواهد که از فلاکت به کامیابی رسد، زیرا چنین گذری نه‌تنها نمی‌تواند تولید حس ترحم و وحشت نماید، بلکه حتی نمی‌تواند ما را به‌سوی احساس لذت طبیعی از یک شخصیت اصلی ]قهرمان[ براند که توجه خود را به او معطوف کرده‌ایم. سقوط آدمی نابکار به سمت بیزاری از او به طرقی سبب خشنودی ما می‌شود، اما از آن‌جا که این فقط مجازاتی است، نه حس ترحم را ایجاد می‌کند و نه وحشتی را القاء. پس می‌ماند یافتن زمینه‌ای بینابین این‌دو طریق افراطی، با انتخاب انسانی که نه به‌طور مطلق خوب و به به‌طور مطلق بد باشد ]به‌دنبال[ کسی که در اثر اشتباه یا ضعف بشری به غرقاب بدبختی سقوط کند که سزاوارش نبوده است (ارسطو، ۱۳۶۹: ۴۱).
در واقع کرنی در این‌جا همان «حد اعتدال» ارسطویی را به زبانی روشن توضیح داده است. «حد اعتدال» یعنی گناهکار نمودن قهرمان و در عین حال قدیس نبودن او، برای آن‌که بتواند حس ترحم و وحشت او را در تماشاگر برانگیزاند، از اصول شخصیت‌پردازی در نمایش کلاسیک درمی‌آید.
ژان راسین[۴۵] نیز در «مقدمه‌ای بر آندرماک»[۴۶] تقریباً همین نظرات کرنی را به‌گونه‌ای دیگر بیان می‌کند «آنان باید به‌طور معتدلی خوب باشند، آن‌قدر خوب که مستعد ضعف و فتور هم باشند و به توسط مقداری اشتباه که حس ترحم را در ما برمی‌انگیزد تا تنفر، به درون بدبختی سقوط می‌کند» (ارسطو، ۱۳۶۹: ۴۲).
هگل در باب قهرمان نمایش می‌گوید: «نمونه راستین قهرمان تراژیک کسی است که به رغم وجود حقیقی و خصائص گوناگون روحی فرعی خویش، ذاتاً مظهر آرمان اخلاقی از این‌گونه باشد و هم هستی خود را در راه آن رفع کند و تا پایان کار بی‌لغزش و گذشت بدان وفادار بماند».
در این‌جا هگل همان تعریف پسندیده معمول از قهرمان تراژیک را ابراز کرده است، با این تفاوت که مظهر آرمانی در عقل قهرمانان کلاسیک شخصی ملی و میهنی است. در حالی که هگل تحت تأثیر قوانین فلسفی و اخلاقی و عصر روشنگری، از آرمان اخلاقی قهرمان سخن می‌راند. برای شخصیتی در نمایشنامه به‌کار می‌برند که از حوادث نمایشنامه برکنار می‌ماند ولی نسبت به اشخاص و حوادث نمایش به تماشاگران دیدگاهی خاص القا می‌کند مثل «احمق» در شاه‌لیر گاه از وجود چنین شخصی در رمان و نمایشنامه برای ارائه دیدگاهی عمومی و کلی استفاده می‌شود. مثلاً نقش روستائیان در داستان‌های توماس هاردی و پیرزنان سیاه پوست در داستان‌های ویلیام فاکنر (ابجدیان، ۱۳۸۰: ۳۳۰).
۱ـ۱۱ـ شخصیت
شخصیت و شخصیت‌پردازی از عناصر بسیار پراهمیت هنر داستان است. اشخاص ساخته شده‌ای را که در داستان و نمایش‌نامه و. . . ظاهر می‌شوند، شخصیت می‌نامند. شخصیت در اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او، در عمل او و آن‌چه می‌گوید و می‌کند، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیت‌هایی را که برای خواننده در حوزه داستان مثل افراد واقعی جلوه می‌کنند، شخصیت‌پردازی می‌خوانند (میرصادقی، ۱۳۷۶: ۸۴).
ارسطو در مقایسه‌ای که میان دو رکن اساسی تراژدی، یعنی داستان و شخص بازی به‌عمل می‌آورد، داستان را بر شخص بازی رجحان می‌دهد و شخص بازی را فرع بر داستان می‌داند.
ابراهیم مکی در «شناخت عوامل نمایش» می‌گوید:
«شخص بازی عامل اصلی و داستان تابعی از آن است، چراکه بنابه تعریف ارسطو، تراژدی عبارت است از تقلید اعمال آدمی و نه نقل وقایعی تأثرانگیز. اعمال آدمی شخصیت او را به نمایش می‌گذارد. یعنی اعمال آدمی عرصه تجلی خلقیات اوست. اعمال آدمی ناشی از صفات آدمی و در عین حال، مبین صفات اوست. اعمال آدمی بومی است که خلق و خوی او بر آن نقش می‌بندد. در واقع تراژدی ـ یا هر اثر دراماتیک دیگری ـ برای آن به‌وجود می‌آید که بعضی از خصوصیات اخلاقی ناپسندیده آدمی را منشأ بسیاری از ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی تصور می‌شود، مورد بررسی قرار دهد و با تجدیدنطر در آن موجبات دست یافتن بر سعادت و دوری از شقاوت را فراهم سازد».
پس داستان وسیله‌ای است برای معرفی شخص بازی، داستان ظرف است و شخص بازی مظروف، در یک اثر دراماتیک، برای معرفی شخص بازی، به توصیف احوال و خصوصیات اخلاقی او نمی‌پردازند، موقعیتی فراهم می‌آورند یعنی داستان می‌سازند تا شخص بازی به اقتضای خلق و خوی خود، در چارچوب آن داستان، با اعمال خود، خود را معرفی کند. در جهت ساختن داستان نیز برای این شخص که دارای خصوصیات معین است، هدفی در نظر می‌گیرند و در مسیر هدف موانعی ایجاد می‌کنند. آن‌گاه این شخص با تلاش خود در رسیدن به هدف شخصیت خود را بروز می‌دهد (مکی، ۱۳۸۵: ۳۲).
س. و. داوسون می‌گوید شخصیت نیرو محرکه درام است (داوسون، ۱۳۸۲: ۹۹).
نویسنده در آفرینش شخصیت‌هایش می‌تواند آزادانه عمل کند، یعنی با قدرت تخیل، شخصیت‌هایی بیافریند که با معیار‌های واقعی جور نیایند و از آن‌ها حرکاتی سر زند که از خالق او ـ نویسنده ـ ساخته نباشد و با آدم‌هایی که هر روز در زندگی واقعی می‌بیند تفاوت داشته باشد. اسطوره‌‌های نخستین از مخلوقات خیالی و دورگه سرشار است، موجودات دو رگه‌ای که نیمی زن و نیمی مار، نیمی مرد و نیمی بز، نیمی شیر، نیمی آدم، نیمی پرنده یا ماهی هستند. اما امروز معیار سنجش قدرت تخیل و استادی نویسنده ابداع و اختراع موجودات عجیب و غریب نیست بلکه توانایی و قدرت نویسنده در مجسم کردن و واقعی جلوه دادن مخلوقات ذهن اوست. شخصیت‌‌های مخلوق و دنیای آن‌ها و رفتار و کردارشان، هرچند عجیب و غریب باشند باید به نظر خواننده در حوزه داستان معقول و باور کردنی بیایند (میرصادقی، ۱۳۷۶: ۸۴).
اگر جهان داستان کاملاً خیالی و وهمی باشد، نویسنده باید طوری آن‌را ترسیم کند که خوانندگان، در حوزه داستان وقایع و شخصیت‌ها را باور کردنی ببینند و آن‌ها را بپذیرند (میرصادقی، ۱۳۷۶: ۸۵).
به‌طورکلی باید به شیوه‌ای متناسب و واقع‌گرایانه معرفی شوند و از ابتدا تا پایان، وحدت شخصیت روانی خود را حفظ کنند و در خور اهمیت است که رفتار آنان نتیجه منطقی خلق و خویشان شود (وینی، ۱۳۷۷: ۷۶).
وظیفه سنگین، برگردن اشخاص بازی یک اثر است. آنان خلق می‌شوند تا بار اثبات نظریه نویسنده را به دوش کشند.
۱ـ۱۱ـ۱ـ اشخاص بازی پیچیده و اشخاص بازی ساده
اشخاص بازی را برحسب پیچیدگی‌‌های روانی یا سادگی ساختمان وجودشان، همچنین بر اثر تأثیر پذیرفتن از آن‌چه در پیرامونشان می‌گذرد و یا تأثیرناپذیری ایشان از اثرات محیط، به اشخاص بازی پیچیده و اشخاص بازی ساده تقسیم می‌کند.
الف)‌ اشخاص بازی پیچیده
آن‌هایی هستند که ابتدا وجودشان با درنظر گرفتن خصوصیات جسمانی، اجتماعی و روانی آفریده می‌شوند. در واقع اشخاص بازی کاملی هستند که به رغم قرار گرفتن در چارچوب کلی طرح و توطئه نمایش‌نامه، اعمالشان قابل پیش‌بینی نیست و زنده و باطراوت می‌باشند (مکی، ۱۳۸۵: ۶۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 01:00:00 ق.ظ ]




معنی داری( p )

تعداد
نمونه(n )

قصد خرید

دانش محصول

۰۲/۰-

۹۶۳/۰

۳۸۴

در جدول بالا مشاهده می کنیم که مقدار ضریب همبستگی برابر ۰۲/۰- و سطح معناداری برابر ۹۶۳/. شده است. حال با توجه به مقدار سطح معناداری محاسبه شده و اینکه این مقدار بیشتر از سطح معناداری آزمون یعنی ۰۵/۰ شده است فرض صفر آزمون را تأیید کرده و نتیجه می گیریم که رابطه معناداری بین قصد خرید و دانش محصول وجود ندارد.
۴-۴-۳- بررسی رابطه فرضیه سوّم
بین قصد خرید و ریسک ادراک شده رابطه معناداری وجود دارد.
در اینجا نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده کرده و فرض صفر آزمون را به صورت زیر انتخاب می کنیم یعنی فرض می کنیم که همبستگی بین دو متغیر ® برابر صفر است و بین ریسک ادراک شده و قصد خرید رابطۀ غیر مستقیمی وجود ندارد. با انجام آزمون در سطح ۹۵ درصد نتایج زیر حاصل شده اند.
فرض H0: میزان ریسک ادراک شده ی مصرف کننده رابطه غیر مستقیمی با قصد خرید کالای تقلّبی ندارد.
فرض H1: میزان ریسک ادراک شده ی مصرف کننده رابطه غیر مستقیمی با قصد خرید کالای تقلّبی دارد.
جدول ۴-۸- جدول ضریب همبستگی بین متغیرهای قصد خرید و ریسک ادراک شده

متغیر وابسته

شاخص آماری
متغیر مستقل

ضریب همبستگی
( r )

سطح
معنی داری( p )

تعداد
نمونه(n )

قصد خرید

ریسک ادراک شده

۲۰۸/۰-

۰۰۰/۰

۳۸۴

در آزمون فوق، همانطور که در جدول ۴-۸ مشاهده می شود مقدار ضریب همبستگی برابر ۲۰۸/۰- و مقدار سطح معناداری برابر ۰۰۰/۰ شده است که این مقدار از ۰۵/۰ کوچکتر بوده، بنابراین فرض صفر را رد کرده و نتیجه می گیریم که رابطه معنادار و معکوسی بین دو متغیر ریسک ادراک شده و قصد خرید عینک آفتابی تقلّبی وجود دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۴-۴- بررسی رابطه فرضیه چهارم
بین قصد خرید و شخصیت برند رابطه معناداری وجود دارد.
در اینجا نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده کرده و فرض صفر آزمون را به صورت زیر انتخاب می کنیم یعنی فرض می کنیم که همبستگی بین دو متغیر ® برابر صفر است و رابطه ای میان شخصیت برند و قصد خرید کالای تقلبی وجود ندارد. با انجام آزمون در سطح ۹۵ درصد نتایج زیر حاصل شده اند.
فرض H0: میزان شخصیت برند کالاهای تقلّبی رابطه مستقیمی با قصد خرید کالای تقلّبی ندارد.
فرض H1: میزان شخصیت برند کالاهای تقلّبی رابطه مستقیمی با قصد خرید کالای تقلّبی دارد.
جدول ۴-۹- جدول ضریب همبستگی بین متغیرهای قصد خرید و شخصیت برند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ق.ظ ]




  • شراکت: رهبری مدیریت منابع انسانی برنامه شراکت با ذینفعان درون یا بیرون سازمان را تدوین یا اجرا کرده است.
  • اقدام اخلاقی: سازمان اصول اخلاقی تعریف شده­ای را تدوین کرده است که جزء لاینفک فرهنگ سازمان هستند و به طور کاملا آشکار در رفتار روزانه سازمان قابل رویت است.
      • خدمات: رهبری مدیریت منابع انسانی برنامه مشخصی برای کمک به ذینفعان درون سازمان برای تامین اهداف کسب و کارش تدوین کرده است.

    ( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • چشم انداز: سازمان روندهای داخلی و یا بیرونی که بر سازمان تاثیر خواهند داشت را پیش ­بینی و به طور آینده­نگرانه در برابر آنها واکنش نشان داده است.
  • تعالی کلی: جایزه تعالی به سازمان­هایی اعطاء می­ شود که ابتکار عمل­های مدیریت منابع انسانی­شان استانداردهای لازم برای حداقل ۶ از حوزه جوایز را تامین کنند(قلیچ­لی،۱۳۸۶، ۱۸۶).

۹- مدل بلوغ قابلیت منابع انسانی(پی. سی. ام. ام[۵۰])
این مدل اولین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و به طور موفقیت­آمیزی برنامه ­های بهبود منابع انسانی را در شرکت­هایی چون بوئینگ، اریکسون، لاکهید مارتین و نوردیسک هدایت کرد. اگرچه مدل بلوغ قابلیت افراد در آغاز برای کاربرد در سازمان­های دانش محور طراحی شده است، با این وجود با متناسب سازیش می ­تواند تقریبا در هر سازمانی به کاربرده شود.
مدل بلوغ قابلیت افراد (پی. سی. ام. ام) یک مدل تغییر سازمانی است. پی. سی. ام. ام فراهم کننده نقشه­ای برای تحول یک سازمان از طریق بهبود مستمر رویه­های منابع انسانی­اش است. مدل بلوغ قابلیت افراد شامل پنج سطح بلوغ یا مراحل تکاملی است که براساس آنها رویه­ ها و فرایندهای منابع انسانی سازمان تکامل می­یابند. در چنین محیطی، افراد فرصت بیشتری برای توسعه توانایی­های بالقوه­شان پیدا می­ کنند و همچنینی برای همسو کردن عملکردشان با اهداف سازمان بیشتر برانگیخته می­شوند. مدل بلوغ قابلیت افراد، یک مدل فرایند محور است که فرض می­ کند رویه­های منابع انسانی، فرایندهای سازمانی استاندارد هستند که می­توانند به طور مستمر از طریق روش­های بهبود سایر فرایندهای کسب و کار، بهبود یابند. هدف اصلی مدل بلوغ قابلیت افراد، بهبود مستمر قابلیت منابع انسانی است. قابلیت منابع انسانی می ­تواند به عنوان سطح دانش، مهارت ­ها و توانایی­­های فرایندی موجود برای انجام فعالیت­های کسب وکار یک سازمان تعریف شود.
نمودار ۲- ۶ بیست و دو فرایند را در پنج سطح بلوغ قابلیت نشان می­دهد. هر حوزه فرایند مجموعه ­ای از فعالیت­های به هم مرتبط را نشان می­دهد که وقتی به طور جمعی انجام شوند، مجموعه ­ای از اهداف مهم برای افزایش قابلیت منابع انسانی محقق می­شوند. حوزه ­های فرایند در هر سطح بلوغ مشخص شده ­اند(قلیچ­لی،۱۳۸۶، ۱۸۲).
نوآوری مستمر منابع انسانی، همسویی با عملکرد سازمانی، بهبود مستمر قابلیت
سطح ۵
بهینه
منتورینگ، مدیرت قابلیت سازمانی، مدیریت عملکرد کمی، دارایی­ های مبتنی بر شایستگی، گروه ­های کاری توانمند، یکپارچگی شایستگی.
سطح ۴
قابل پیش بینی
سطح ۱
جبران خدمات، آموزش و توسعه، مدیریت عملکرد، محیط کاری، ارتباطات و هماهنگی، تامین نیرو
سطح۲
مقدماتی
فرهنگ مشارکتی، توسعه گروه کاری، رویه­های مبتنی بر شایستگی، توسعه مسیر پیشرفت شغلی، توسعه شایستگی، برنامه­ ریزی نیروی انسانی، تحلیل شایستگی.
سطح ۳
تعریف شده
قابل مدیریت
نمودار۲-۶- حوزه ­های مدل بلوغ قابلیت منابع انسانی(قلیچ­لی،۱۳۸۶، ۱۸۴)
۱۰- مدل تی. ئی. ای. ام[۵۱]
یکی از رویکردهایی که می تواند به اجرای اثربخش برنامه ­های ارزیابی به مدیران کمک کند، رویکرد T.E.A.M است. توسعه برنامه ارزیابی عملکرد از طریق چهار مرحله متمایز زیر انجام می­پذیرد. این چهار مرحله تحت عنوان رویکرد T.E.A.M به کار رفته است (اقتباس از راهنمای ارزیابی عملکرد، اداره منابع انسانی ایالات متحده آمریکا , ۲۰۰۲):
- مرحله فنی (T = Technical Phase )؛
- مرحله بسط و توسعه (E = Extended Phase )؛
- مرحله ارزیابی (A = Appraisal Phase)؛
- مرحله نگهداری (M = Maintenance Phase ).
۱- مرحله فنی: مرحله فنی مستلزم کارکردن با کارکنان به منظور تدوین یک شرح پست روشن، استانداردهای عملکرد شغلی و هدف­های کاری مناسب با ثبت عملکرد کارکنان است .
شرح پست متشکل از آن دسته از وظایف و مسئولیت­های خاص برای شغل خاص در یک واحد سازمانی است. اثربخش بودن شرح پست مستلزم در برداشتن وظایف و مسئولیت­های سرپرستی و نشان دادن میزان زمان مصروفه برای انجام هریک از آنهاست . جنبه سرپرستی شغل بایستی به طور کاملاً روشن تعریف شود. مدیر و کارکنان باید با همدیگر برای حفظ شرح پست فعلی خود کار و واقع بینانه آن را درک کنند. شرح پست فعلی آنان بایستی قابل فهم و واقع بینانه باشد.
گام بعدی تدوین استانداردهای عملکرد شغلی است. استاندارد عملکرد بیانگر شرایطی است که باعث اجرای رضایت­بخش شغل می شود. استانداردهای عملکرد شغلی برای مسئولیت­های یک شغل خاص در شرح شغل تعریف می‌شوند. این استانداردها در قالب واژه­ های دقیق و مختصر که به خوبی کمیت، کیفیت،‌ شیوه عمل و زمان انجام کار را نشان می دهد تعریف می­شوند. به هنگام توصیف نتایج مورد انتظار، از استانداردهای عملکرد استفاده می­کنیم.
در گام بعد، تعیین و بیان هدف­هاست .هر وظیفه ای یک نتیجه بی­همتایی دارد. هر وظیفه ­ای متفاوت از وظایف دیگر است. هدف گذاری در برگیرنده توسعه وظایف و ارتباط آنها با کارکنان است. مدیر و کارکنان باید نسبت به آنچه که باید انجام دهند درک بهتری داشته باشند، فرصت بیشتری برای انجام دادن کارها داشته باشند و ارزیابی بهتری از چگونگی آنچه که آنان انجام داده­اند به عمل آورند. کارکنان باید از نحوه سنجش آگاه باشند و بدانند با چه سطحی از کمیت و کیفیت، زمان و هزینه کار خود را انجام داده اند. این شاخص ­ها عملکرد رضایت بخش شغل را نشان می­دهد. هدف­های مؤثر دارای خصوصیات زیر است :
- خاص و قابل اندازه گیری؛
-واقع بینانه و قابل دستیابی؛
-متناسب با اهداف و سیاست­های سازمان؛
-انعطاف پذیر و پاسخگو در برابر تغییر؛
-پیوند داشتن با توسعه؛
-در قالب واژه­ های دقیق و مختصر نوشته شده باشد؛
- مورد بررسی قراردادن پیشرفت کار در زمان­های خاص قبل از اینکه کار به اتمام رسد .
هدف­ها و استانداردهای شغلی باید برای کارکنان روشن باشد و آنان بتواند قبل از اینکه بررسی ارزیابی عملکرد رسماً انجام گیرد به هدفها دست یابند.(بزاز جزایری، ۱۳۸۴)
۲- مرحله بسط و گسترش: این مرحله طولانی­ترین و حساس­ترین مرحله فرایند ارزیابی عملکرد است. موفقیت و اثربخشی برنامه ارزیابی عملکرد به اجرای موفق این مرحله بستگی دارد . مرحله­ ای است که سرپرستان واقعاً کار سرپرستی را انجام می­ دهند. آنها مشاهده و نظارت می­ کنند و باز خورد فراهم می­ کنند و به عملکرد کارکنان جهت می‌دهند. اشتباهی که اکثر سرپرستان مرتکب می­شوند این است که آنها صبر می­ کنند تا پایان دوره ارزیابی فرا رسد سپس ارزشیابی عملکرد کارکنان را انجام دهند. در این حالت آنها تلاش می­ کنند تا رویدادها را به خاطر آورند یا بازسازی کنند. تحقیقات نشان می­دهد که اکثر افراد قادر نیستند حتی بخش کوچکی از رویدادها را حتی بعد از چند ساعت، به خاطر آورند. به هر حال ارزیابی رسمی به مدیرانی نیاز دارد که کار یک کارمند را تا پایان دوره ارزیابی (شش ماهه یا سالیانه) خلاصه کند. نکات مهم را یادداشت کند و آنها را نگه دارد . اشتباه دیگری که مدیران در ارزیابی مرتکب می­شوند این است که روی نکات منفی عملکرد تمرکز می­ کنند . یک سرپرست اثربخش به مشاهده رفتارهای مثبت و تقویت مستمر آن رفتار ها می ­پردازد .
۳- مرحله ارزیابی: چنانچه دوره ارزیابی یکساله است، مدیر بایستی در مورد عملکرد کاری با کارکنانش رسماً سالی یک بار به بحث و گفتگو بنشیند. ارزیابی سالیانه باید در برگیرنده خلاصه ارزیابی­های انجام شده در طول سال باشد که به صورت غیررسمی انجام شده است. تکرار و مداومت این گفتمان با افراد متفاوت است و بستگی به سطح مهارتهای آنان، ‌انواع کارهای انجام شده و محیط کاری دارد. بحث و گفتگو باید در فضایی انجام شود که در آن افراد با آسودگی خاطر به تبادل نظرات و ابراز احساسات در مورد شغل و عملکرد خود بپردازند.
بررسی ارزیابی رسمی بایستی با در نظر گرفتن تمهیدات زیر انجام گیرد :
- قبل از اینکه ارزیابی رسمی انجام گیرد، حداقل دو هفته قبل کارکنان در جریان امر قرار گیرند؛
- تعیین هدف­هایی که مورد انتظار است. این هدف­ها باید دربرگیرنده سیاست کلی سازمان مبنی بر بهبود عملکرد و اثربخشی سازمان باشد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ق.ظ ]




Dye
rem
rem
tim
B
A

tim
rem
ads
C
شکل(۱-۱۴) نمودار سطح پاسخ آزوکارمین جی نشان دهنده اثر(A غلظت رنگ/مقدار جاذب (B غلظت رنگ/ زمان C) مقدار جاذب/ زمان
در شکل(۱-۱۵) برای آنیلین بلو به وضوح مشاهده می­ شود که بین مقادیر طراحی آزمایشات و مقادیر مدل یک همبستگی خطی وجود دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل (۱-۱۵) ترسیم مقادیر پیش بینی شده توسط طراحی آزمایشات در مقابل مقادیر مشاهده شده از مدل ریاضی برای آنیلین بلو
در شکل(۱-۱۶) برای آزوکارمین جی به وضوح مشاهده می­ شود که بین مقادیر طراحی آزمایشات و مقادیر مدل یک همبستگی خطی وجود دارد.

شکل (۱-۱۶) ترسیم مقادیر پیش بینی شده توسط طراحی آزمایشات در مقابل مقادیر مشاهده شده از مدل ریاضی برای آزوکارمین جی
۴-۱-۲- ایزو ترم­های جذبی
مدل­­های ایزوترمی زیادی مثل لنگمویر، فرندلیچ و تمکین برای تحلیل داد­ه­های تجربی و توصیف تعادل در جذب وجود دارد. ایزوترم­های جذب نشان می­ دهند که آیا مولکول­ها می­توانند به وسیله جذب، حذف شوند و توضیحی از توزیع مولکول­های جذب شده بین جاذب و محلول است و هم­چنیین مقادیر تقریبی از ظرفیت جذب در شرایط عملیات واقعی می­ دهند. علاوه بر این می­توانند برای بررسی میزان مصرف تقریبی از جاذب استفاده شوند. اندازه ­گیری میزان جذب سطحی عموماً در دمای ثابت انجام می­ شود پس از ترسیم نمودارهای جذبی مختلف با درنظر گرفتن ضریب تعیین آن­ها می­توان به نوع معادله حاکم بر جذب پی­برد و اطلاعات مربوط به فرایند جذب از قبیل ثابت مربوطه و ظرفیت فاز جاذب برای جذب آنالیت را اندازه ­گیری کرد. با در نظر گرفتن ضریب تعیین می­توان نتیجه ­گیری کرد که کدام نوع منحنی جذبی برازش بیشتری با داده ­های تجربی فرایند جذب دارد. در این قسمت مقادیر جذب به دست آمده در حجم ۷۵ میلی لیتر و در غلظت ۶۰ میلی­گرم بر لیتر از رنگ آنیلین بلو با مقادیر ۱۴۰/۰، ۱۵۵/۰ و ۱۷۰/۰ گرم از جاذب آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره و در مقادیر بهینه­ سایر متغیرها و هم­چنین تحت همان شرایط برای رنگ آزوکارمین جی در غلظت ۷۰ میلی­گرم بر لیتر با مقادیر ۰۹۰/۰، ۱۰۶/۰و ۱۲۲/۰ گرم از همان جاذب اندازه ­گیری شد و سپس نمودارهای جذبی تعادلی لنگمویر، فرندلیچ و تمکین بر روی این داده ­ها اعمال گردید، نتایج مربوط به این بررسی در شکل­های (۱-۱۷) تا (۱-۲۲) برای آنیلین بلو و آزو کارمین جی آورده شده است. ثابت­های مورد نظر و معادله خط و ضریب تعیین آنها در جدول (۱-۱۱) تا (۱-۱۲) ارائه شده است. با توجه به نتایج به دست آمده مشخص می­ شود که جذب رنگ­های آزوکارمین جی و آنیلین بلو از ایزوترم لنگمویر تبعیت می­ کند که بیانگر این است که فرایند جذب بر روی بستر جامد به صورت تک لایه انجام می­گیرد و هیچ گونه بر هم­کنشی بین مولکول­های جذب شونده صورت نمی­گیرد .
۰.۱۴۰ g
۰.۱۵۵g
شکل (۱-۱۷) نمودار لنگمویر جذب رنگ آنیلین بلو با مقادیر۱۴۰/۰، ۱۵۵/۰ و ۱۷۵/۰ گرم از آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره در دمای اتاق و ۳pH=.
۰.۰۹۰ g
۰.۱۰۶ g
۰.۱۲۲ g
شکل (۱-۱۸) نمودار لنگمویر جذب رنگ آزو کارمین جی با مقادیر۰۹۰/۰، ۱۰۶/۰ و ۱۲۲/۰ گرم از آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره در دمای اتاق و ۳.pH=
۰.۱۴۰ g
۰.۱۵۵g
۰.۱۷۰ g
شکل (۱-۱۹) نمودار فرندلیچ جذب رنگ آنیلین بلو با مقادیر۱۴۰/۰، ۱۵۵/۰ و ۱۷۵/۰ گرم از آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره در دمای اتاق و ۳pH=.
۰.۰۹۰ g
۰.۱۰۶ g
۰.۱۲۲ g
شکل (۱-۲۰) نمودار فرندلیچ جذب رنگ آزو کارمین جی با مقادیر۰۹۰/۰، ۱۰۶/۰ و ۱۲۲/۰ گرم از آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره در دمای اتاق و ۳pH=.
۰.۱۴۰ g
۰.۱۵۵g
۰.۱۷۰ g
شکل (۱-۲۱) نمودار تمکین جذب رنگ آنیلین بلو با مقادیر۱۴۰/۰، ۱۵۵/۰ و ۱۷۵/۰ گرم از آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره در دمای اتاق و ۳pH=.
۰.۰۹۰ g
۰.۱۰۶ g
۰.۱۲۲ g
شکل (۱-۲۲) نمودار تمکین جذب رنگ آزو کارمین جی با مقادیر۰۹۰/۰، ۱۰۶/۰ و ۱۲۲/۰ گرم از آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره در دمای اتاق و ۳pH=.
در جدول (۱-۱۱) ثابت­های ایزوترم­های مختلف وضریب­های همبستگی برای حذف رنگ آنیلین ­بلو بر روی آلومینای فعال اصلاح شده با نانو ذرات نقره محاسبه شده است.

۱۷۰/۰ (گرم) ۱۵۵/۰ (­گرم) ۱۴۰/۰ (­گرم) پارامتر­ها نوع ایزوترم
۹۹/۷۲
۳۲۳۸/۰
۹۹۸۲/۰
۱۸/۷۵
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ق.ظ ]




- انجام سایر وظایفی که برای واگذاری سهام و خصوصی‌سازی در چارچوب برنامه‌های پنج ساله توسعه به عهده سازمان محول می‌گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مکانیزم عملیات اجرایی
سازمان خصوصی‌سازی در مراحل واگذاری سهام شرکت‌های دولتی، با توجه به مقررات فصل سوم قانون برنامه سوم توسعه و فصل اول قانون برنامه چهارم توسعه، دو وظیفه اساسی به عهده دارد:
الف- این سازمان به عنوان شرکتی دولتی در قالب یک شرکت مادر تخصصی تعریف شده است و به وظایف این گونه شرکت‌ها مطابق با مجموعه قوانین عمل می کند.
ب- شرکت‌های مادر تخصصی به استناد ماده (۱۵) قانون برنامه سوم توسعه مورد تنفیذ در ماده (۹) قانون برنامه چهارم، پس از تأیید و تصویب اسامی شرکت‌های قابل فروش آنها توسط هیأت عالی واگذاری و هیات وزیران، باید با یک برنامه زمان‌بندی شده و روش فروش، نسبت به امضای وکالتنامه با سازمان خصوصی‌سازی به منظور تعیین قیمت پایه سهام و طی مراحل فروش سهام اقدام ‌نمایند. به عبارت دیگر سازمان خصوصی‌سازی به عنوان یک نهاد متمرکز و مستقل در برنامه واگذاری سهام شرکت‌های دولتی، عهده‌دار دریافت مدارک و اطلاعات لازم، ارزش‌یابی سهام، اخذ وکالت فروش از شرکت‌های مادر تخصصی، اعلام عمومی فروش در جراید کثیر الانتشار و اقدام در خصوص واگذاری سهام شرکت‌های دولتی و متعلق به دولت است. بر اساس این ساختار اجرایی واگذاری سهام شرکت‌های دولتی حسب مقررات فصل سوم قانون برنامه سوم توسعه مورد تنفیذ در قانون برنامه چهارم به شرح زیر می‌باشد:
- ارتباط شرکتهای دولتی با وزرا به عنوان مجمع عمومی و نمایندگان صاحبان سهام قطع می‌شود و شرکت‌های مادر تخصصی به عنوان مجمع عمومی و صاحبان سهام شرکتهای دولتی ایفای نقش می‌کنند. شرکت‌های مادر تخصصی با توجه به مأموریتی که به آنها واگذار شده است، در بدنه دولت باقی می‌مانند و واگذار نمی‌شوند.
- شرکت‌های دولتی در قالب شرکت‌های مادر تخصصی سازماندهی می‌شوند.
- شرکت مادر تخصصی شرکت‌های دولتی را در صورت لزوم اصلاح ساختار می کند و پیشنهاد تعیین تکلیف را به دبیرخانه هیأت عالی واگذاری ارائه می کند.
- هیأت عالی واگذاری فهرست اسامی شرکت‌های قابل فروش، انحلال و ادغام و برنامه زمان‌بندی و روش فروش آنها را بررسی و تایید می کند و هیأت وزیران فهرست مذکور را بررسی و تصویب می کند.
- شرکت مادر تخصصی به منظور طی مراحل واگذاری به سازمان خصوصی‌سازی وکالت می‌دهد و اوراق و اسناد مالی به همراه اطلاعات لازم را در اختیار قرار می‌دهد.
- سازمان خصوصی‌سازی نسبت به تعیین ارزش پایه سهام مورد واگذاری، تعیین سهام ترجیحی برای واگذاری به کارکنان و اخذ سایر مجوزهای مورد نیاز حسب مورد از هیأت عالی واگذاری اقدام نموده و قیمت پایه سهام را به تصویب هیات عالی واگذاری می‌رساند.
- سازمان خصوصی‌سازی با توجه به وضعیت بازار، آگهی فروش سهام را در جراید منتشر می کند.
- سازمان خصوصی‌سازی در ‌آگهی فروش، میزان سهام ترجیحی و سایر مواردی که در قانون تصریح شده است را تعیین و در خصوص آنها اقدام می کند.
- درآمد حاصل از فروش سهام به تفکیک معادل بیست درصد (۲۰%) به عنوان مالیات بر عملکرد شرکت مادر تخصصی ذیربط یا شرکت‌های تحت پوشش آن (حساب درآمد عمومی کشور)، معادل ده درصد (۱۰%) به عنوان علی‌الحساب سود سهم دولت در شرکت مادر تخصصی ذیربط (حساب درآمد عمومی کشور) و معادل هفتاد درصد (۷۰%) به حساب شرکت مادر تخصصی ذیربط اختصاص می‌یابد.
لازم به ذکر است اقدامات سازمان خصوصی‌سازی مبنی بر واگذاری سهام در زمره مصادیق ماده ۸۸ قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب مجلس شورای اسلامی که اجازه واگذاری فعالیت‌ها و اموال و دارایی‌های دولتی به بخش خصوصی را تجویز نموده است، نمی‌باشد. همچنین تصمیمات دولت مبنی بر واگذاری اموال، دارایی‌ها و سهام متعلق به خود به دستگاه‌های طلبکار موضوع بند (ذ) تبصره (۵) قوانین بودجه سالهای ۱۳۷۹ الی ۱۳۸۳ و مفاد بند (ت) تبصره ۸ قانون بودجه سال ۱۳۸۴ و مفاد بند (د) قانون بودجه سال ۱۳۸۵ بابت رد دیون دولت به دستگاه‌های ذیربط که توسط کمیته مربوط تصمیم‌گیری می‌شود، از مصادیق خصوصی‌سازی نیست و به عملکرد این سازمان مربوط نمی‌باشد.
سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی
در سال ۱۳۵۴ سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی که در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به عنوان سازمان خصوصی‌سازی تعیین شده است، به عنوان یک شرکت دولتی وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی به موجب تبصره (۴) ماده واحده قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی تأسیس شد و فعالیت خود را با هدف سهیم کردن کارگران در مالکیت کارخانه‌ها با اعطاء اعتبار و تسهیلات و انجام هرگونه اقداماتی که منجر به گسترش مالکیت واحدهای تولیدی در سطح کشور شود، آغاز کرد.
مهم‌ترین اهداف‌ و وظایف قانونی از سال ۱۳۵۴ تاکنون:
۱) سهیم کردن کارگران و کشاورزان در مالکیت واحدهای تولیدی براساس قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی مصوب ۱۳۵۴٫
۲) انجام اقدامات اجرایی واگذاری سهام به کارگران و کارکنان واحدهای تولیدی در اجرای تبصره بند سوم تصویب‌نامه شماره ۵۲۸۳/ت/۱۰۹ هـ مورخ ۱۳۷۰/۳/۲۹ هیأت محترم وزیران.
۳) انجام اقدامات اجرایی واگذاری سهام به کارگران و کارکنان واحدهای تولیدی در اجرای تبصره ۳ ماده (۶) قانون نحوه واگذاری سهام دولتی و متعلق به دولت به ایثارگران و کارگران مصوب ۱۲/۵/۱۳۷۳ مجلس شورای اسلامی.
۴) در اجرای بند «ج» تبصره ۳۵ قانون بودجه سال ۱۳۷۸ کل کشور، مسئولیت و تصدی دبیرخانه کمیته تبصره ۳۵ از سال ۱۳۷۸ تا۸۰ به عهده سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی محول شده است.
۵) به موجب ماده (۱۵) قانون برنامه سوم توسعه، با تغییر اساسنامه سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی، نام سازمان به سازمان خصوصی‌سازی تبدیل شده است و هدف و وظایف آن براساس نیازها و ساز و کار برنامه خصوصی‌سازی با مفهوم واگذاری سهام شرکت‌های دولتی و متعلق به دولت تبیین شده است.
۶) به موجب تصویب نامه شماره ۷۲۶۸۳/ت ۳۴۴۸۴ هـ مورخ ۱۷/۱۱/۱۳۸۴ هیات وزیران موضوع طرح توزیع سهام عدالت، سازمان خصوصی‌سازی به عنوان سهامدار دولتی شرکت کارگزاری سهام عدالت تعیین گردیده است و وظیفه دبیرخانه ستاد مرکزی سهام عدالت را هم بر عهده دارد. سازمان خصوصی‌سازی همچنین مسئولیت تعیین و پیشنهاد قیمت سهام عدالت به هیات عالی واگذاری را نیز عهده‌دار است.
اهداف استراتژیک:
توسعه و تعامل سازنده برون سازمانی و درون سازمانی
- تدوین و تغییر قوانین و مقررات
- ارتقا دانش و فرهنگ خصوصی‌سازی در سطوح مختلف جامعه و مدیریت
- توانمندسازی بخش خصوصی و تعاونی
- توانمندسازی و ارتقا کمی ‌و کیفی منابع انسانی، زیرساختی، مالی و روش‌ها
- ارتقا کمی ‌و کیفی خدمات خصوصی‌سازی و توسعه بازار
ساختار سازمانی
فصل سوم
روش‌شناسی تحقیق
۳-۱- روش تحقیق
پژوهش حاضر از نوع روش، توصیفی پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. پیمایش، روشی در تحقیق اجتماعی است که فراتر از یک تکنیک خاص در گردآوری اطلاعات بکار می‌رود. هر چند معمولاً در آن از پرسش‌نامه استفاده می‌شود، اما فنون دیگری از قبیل مصاحبه ساختارمند، مشاهده و تحلیل محتوا هم بکار می‌روند. تحقیقات کاربردی تحقیقاتی هستند که نظریه‌ها، قانونمندی‌ها، اصول و فنونی که در تحقیقات پایه تدوین می‌شوند را برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار می‌گیرد(خاکی، ۱۳۸۶، ۲۱۲).
۳-۲- جامعه آماری
مجموعه‌ای از افراد، اشیاء و … (واحد) که حداقل در یک صفت مشترک هستند، یک جامعه آماری را تشکیل می‌دهند و معمولا باN نمایش داده می‌شود. (خاکی،۱۳۸۷،۲۵۰). جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان سازمان خصوصی‌سازی می‌باشند که تعداد آنها ۳۶۱ نفر است.
۳-۳- روش نمونه‌گیری
از آنجا که جامعه آماری مورد مطالعه کارکنان، سازمان خصوصی‌سازی است و این جامعه همگن می‌باشد،
۳-۴- ابزار جمع‌ آوری اطلاعات
از پرسش‌نامه‌ایی که با توجه به متغیرهای تحقیق و عملیاتی نمودن آنها تنظیم شده، برای جمع‌ آوری اطلاعات ازجامعه آماری و به منظور آزمون فرضیه‌های تنظیم شده این تحقیق استفاده شده است. پرسش‌نامه تحقیق متشکل از دو دسته سؤال است. دسته اول که با حروف الفبا کدگذاری شده است، به منظور تعیین و مشخص کردن مشخصات جامعه آماری از لحاظ جنسیت، سن، سطح تحصیلات و سابقه خدمت و دسته دوم به منظور آزمون فرضیه‌های تحقیق حاضر و در دو بخش تنظیم شد است.
بخش اول شامل سؤالات توانمندسازی است که در قالب مقیاس پنج گزینه‌ای لیکرت مورد استفاده قرار گرفته است. این قسمت از پرسش‌نامه دارای۲۰سئوال است و قسمت بعدی پرسش‌نامه که سوالات مربوط به انگیزش است، دارای ۹ گویه می‌باشد.
پرسش‌نامه انگیزش:
جهت سنجش انگیزش کاری کارکنان از پرسش‌نامه‌ای که بر مبنای تئوری انتظار وروم تهیه و به وسیله پورتر ولالر توسعه داده شده، استفاده شده است. این پرسش‌نامه حاوی ۹ سؤال است که به سنجش انگیزش از طریق ابعاد سه‌گانه آن اعم از جدابیتها- عاملیتها و انتظارات می ­پردازد. سؤالات پرسش‌نامه به صورت مقیاس پنج درجه­ای به شیوه لیکرت بر روی یک پیوستار؛ کاملاً موافق، موافق، نظری ندارم، مخالفم و کاملاً مخالفم تهیه شده است. طریقه نمره‌گذاری سئوالات نیز از ۱ تا ۵ است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]