تعاریف و مفاهیم شاخص های پژوهش

۲-۲- تعاریف سرمایه روانشناختی

سرمایه روانشناختی مفهومی است که توسط فرد لوتانز[۸] (اولین و بزرگترین نظریه رفتار سازمانی) مطرح شده است. این مفهوم انواع کلاسیک سرمایه – سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی- را در بر

می‌گیرد،‌ بین آن ها پیوند برقرار کرده و در نهایت باعث ایجاد هم افزایی بین آن ها می شود. سرمایه روانشناختی همچنین فراتر از ابعاد شخصیتی فرد می‌باشد که برای تعیین شخص مناسب برای نقش یا شغل مناسب بسیار حیاتی می‌باشند. از اینرو سرمایه روانشناختی می‌تواند پیش‌بینی کننده موفقیت فرد در کارراهه شغلی و یا نقش محوله وی باشد. همچنین پژوهش ها حاکی از آن هستند که سرمایه روانشناختی با بسیاری از متغیرهای مطلوب سازمانی همچون تعهد سازمانی،‌ رضایت شغلی، ‌یادگیری سازمانی، رفتار شهروند سازمانی، شادکامی، بهروزی ذهنی و روانشناختی، اشتیاق شغلی مدیریت دانش،‌ کارآفرینی،‌ خلاقیت، حل مسئله و… رابطه مثبت و معناداری دارد. و از سوی دیگر با متغیرهای نامطلوبی همچون استرس، تعارض، قلدری در کار، ‌افسردگی،‌ رفتار ضد تولید‌ و… رابطه منفی دارد. از اینرو سرمایه روانشناختی ابزاری مناسب جهت مدیریت اثر بخش نتایج فردی و سازمانی نیز محسوب می شود. همچنین سرمایه روانشناختی قابل توسعه و آموزش می‌باشد و از اینرو یک عنصر بسیار مفید و حیاتی برای خلق مزیت پایدار برای سازمان‌های معاصر محسوب می شود ( جمشیدیان و فروهر، ۱۳۹۲).

سرمایه روانشناختی یک حالت توسعه ای مثبت روانشناختی است که می توان آن را با مشخصه‌ های زیر تعریف کرد: اعتماد بنفس (خودکارآمدی)، تعهد و انجام تلاش برای موفقیت در کارها، وظایف چالش برانگیز. داشتن استناد مثبت (خوش بینی) درباره موفقیت های حال و آینده. پایداری در راه هدف و در صورت لزوم تغییر مسیر رسیدن به هدف (امیدواری) برای دستیابی به موفقیت، پایداری و استواری هنگام بروز سختی ها و مشکلات برای حفظ وبازیابی خود، و حتی فراتر از آن، پیشرفت و ترقی هنگام مواجهه با مشکلات و سختی ها (انعطاف پذیری). بررسی ها نشان داده است که سازمان‌هایی که فاقد سرمایه روانشناختی می‌باشند بهره وری و توفیق مورد نیاز را نخواهند داشت ( جمشیدیان و فروهر، ۱۳۹۲).

سلیگمن[۹] معتقد است که سرمایه روانشناختی، جنبه‌های مثبت زندگی آدمی را در بر می‌گیرد. او معتقد است که سرمایه انسانی و اجتماعی آشکار بوده، به آسانی قابل مشاهده است و می توان آن را به سادگی اندازه گیری و کنترل کرد. در حالی که سرمایه روانشناختی، بیشتر بالقوه بوده، اندازه گیری و توسعه آن دشوار است. ‌بنابرین‏ سرمایه روانشناختی شامل درک شخص از خودش، داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات تعریف می شود (بهادری، خسروشاهی و همکاران، ۱۳۹۱).

۲-۲-۱- مؤلفه‌ های سرمایه روانشناختی عبارتند از اعتماد به نفس، خوش بینی، امیدواری و انعطاف پذیری

الف: اعتماد به نفس

اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه می‌دهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افراد با اعتماد به نفس به تواناییهایشان اعتماد می‌کنند. به طور کلی حس می‌کنند که بر زندگیشان کنترل دارند و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که می خواهند و برنامه ریزی می‌کنند هستند. داشتن اعتماد به نفس ‌به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ می‌کنند و خودشان را قبول دارند.

پشت سر هر یک از توانمندی های ما، انگیزه ای نهفته است که ‌بر اساس آن، احتمال موفقیت در تلاش های خود را ارزیابی می‌کنیم. آلبرت باندروا بیان می‌دارد افراد از اعتماد به نفس به عنوان شاخصی جهت پیش‌بینی موفقیت خود استفاده می‌کنند. برای مثال، یک نفر می‌تواند از یک رهبر بپرسد که چگونه توانسته به دیگران در زمینه کار روحیه بدهد و یا سایرین را با تفکر درباره ی مشکلات و موضوعات به روش های جدید وا دارد. بدین ترتیب احتمال اینکه فرد مشابهی بتواند با همان سطح از اعتماد به نفس همان وظایف را انجام دهد افزایش می‌یابد. اگر چه، اعتماد به نفس تنها به حیطه فعالیت های مشخصی مربوط دانسته شده است، شواهد بسیاری نشان می‌دهد افراد می‌توانند سطح اعتماد به نفس خود را به حیطه های وسیع تری از چالش ها و وظایف همچون محیط کاری تعمیم دهند (پارکر، ۱۹۹۸).

افراد دارای اعتماد به نفس دارای ویژگی های زیر می‌باشند:

    1. اهداف بزرگی در ذهن خود می پرورانند و از انجام کارهای دشوار استقبال می‌کنند.

    1. چالش ها را با آغوش باز می‌پذیرند و در آن به خوبی پیشرفت می‌کنند.

    1. به طور قابل ملاحظه ای خودانگیخته هستند.

    1. سرمایه گذاری لازم برای تحقق اهدافشان به عمل می آورند.

  1. در مواجهه با موانع پایدار می مانند.

این پنج ویژگی، افراد با اعتماد به نفس بالا را با ظرفیت توسعه مستقلانه و عملکرد اثربخش، حتی با مقدار کمی درون داد خارجی برای دوره های بلند مدت مجهز می‌کند. افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند منتظر نمی شوند اهداف چالش برانگیز برای آن ها تدوین شود، چیزی که اغلب از آن به عنوان “کاهش ناهمخوانی” یاد کرده می شود، بلکه برعکس آن ها خودشان ناهمخوانی ها را از طریق درگیر کردن مداوم خود در امور چالش انگیز با خود هدف گزینی[۱۰] هر چه بالاتر و به وسیله جست و جو و انتخاب آگاهانه وظایف دشوار خلق می‌کنند. شک به خود[۱۱]، بدبینی[۱۲]، بازخورد منفی، نقد اجتماعی[۱۳]، موانع و عقب نشینی[۱۴] و حتی تکرار شکست می‌تواند برای افراد با اعتماد به نفس پایین خسارت بار باشد، اما تاثیر اندکی برروی افراد با اعتماد به نفس بالا دارد (جمشیدیان و فروهر، ۱۳۹۲).

ب: خوش بینی

خوش بینی مهارتی مبتنی بر انتظارات مثبت است که دیدگاه ما را نسبت به بهبود وضعیت آینده، محکم و خوش بین نگاه می‌دارد. به بیانی دیگر خوش بینی توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت نگرشهای مثبت، حتی در صورت بروز بدبختی و احساسات منفی. افراد خوش بین باور دارند که وقایع خوب فراوانند و دراز مدت هستند. وقایع بد محدود و موقتی یا گذرا هستند. حتی اگر راه حل یک مسأله کشف نگردد، آن ها مطمئن هستند که بالاخره راه حل مذبور در جایی نهفته است و حداقل آن ها می‌توانند تا حدی به کنترل این مشکل همت کنند.

مارتین سلیگمن، رئیس سابق انجمن روان شناسی آمریکا و پدر جنبش روان شناسی مثبت گرا، خوش بینی را سبکی تفسیری تعریف می‌کند که اتفاقات مثبت را به علل دائمی، شخصی و فراگیر و اتفاقات منفی را به علل خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می‌دهد. از طرف دیگر، بدبینی سبک تفسیری است که وقایع مثبت را به عوامل خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می‌دهد و وقایع منفی را به عوامل شخصی درونی، پایدار و فراگیر نسبت می‌دهد (سلیگمن، ۱۹۹۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...