کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



همینکه پای نهادب بر آستانهی عشق به دست باش که دست از جهان فروشویی(۵۸۲/۱۰)
دیگر ابیات مرتبط با پذیرش مانع: ۲۳۰/۷، ۳۸۲/۳، ۴۳۰/۱۰، ۴۳۸/۱۲، ۶۱۸/۲، ۴۳۸/۱۱، ۴۵۴/۴، ۵۱۸/۱و …
۴-۳-۱-۳٫نسبیت مانع
یکی از مهمترین ویژگیهای عشق در ادب فارسی این است که فهمیدن آن با تجربه امکان پذیر است. یعنی باید عاشق بود تا حال عاشق را درک کرد. این ادراک با خواندن و شنیدن حاصل نمیشود:
قدر مجموعهی گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست(۴۸/۲)
ای که از دفتر عـقل آیـت عـشق آموزی ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست(۴۸/۷)
بنابراین، عشق و سختیها و موانع موجود در مسیر عاشقان را فقط خود آنان درک میکنند و نه غیر. ممکن است آنچه را که عاشق مانع به حساب میآورد، برای دیگران چندان اهمیت نداشته باشد. این مطلب را سعدی در بسیاری از ابیات مطرح کرده است: از نظر او جور خوبروی پیش طایفهای تلخ است؛ اما از معتقد باید شنید که شکر میپراکنند(۲۰۶/۴). اگر پای عاقل به سنگ برآید؛ تازه میفهمد که چرا فرهاد سنگ بریده است؛ اما آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیده است؛ بر دل بیچارهی فرهاد رحمت نخواهد کرد (۸۲/۴-۵). علاوه بر بیتجربگان عشق، معشوق نیز سختیهای عشق و حال عاشق را در نمییابد:«بر تخت جم پدید نباشد شب دراز/ من دانم این حدیث که در چاه بیژنم»(۱۲۲/۱۰)؛«تو کجا نالی از این خار که در پای من است»(۴۳۸/۸)؛«تو سبکبار و قویحال کجا دریابی/ که ضعیفان غمت بارکشان ستمند»(۴۸۲/۱۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۳-۱-۴٫مانع برای معشوق
در قالب دست عاشق و دامان معشوق بیان شده است. دست عاشق، دامان یا رکاب معشوق را گرفته و مانع حرکت او میشود:«دیگر به کجا میرود آن سرو خرامان/ چندین دل صاحبنظرش دست به دامان»(۱۸/۱)؛«چون تواند رفت و چندین دست دل در دامنش»(۱۴۲/۵)؛ «ما نمیداریم دست از دامن دلدار خویش»(۳۲۲/۹)؛ «باور مکن که من دست از دامنت بدارم»(۱۷۸/۷). گاهی این آرزو چنان برای عاشق دور از دسترس به نظر میرسد که آن را فقط به واسطهی خداوند و در روز قیامت محقق میبیند: «دامن او به دست من روز قیامت اوفتد»(۲۳۰/۶) و «تا دامنت نگیرد دست خدایخوانان»(۱۷۸/۴).
۴-۳-۲٫ حافظ
طرحوارهی قدرتی بهکاررفته در سخن حافظ به سه گروه متمایز تقسیم میشود: وجود مانع، پذیرش مانع و برداشت مانع.
۴-۳-۲-۱٫وجود مانع
وجود مانع در شعر حافظ را میتوان به سه گروه تصویر دام، تصویردر بسته و تصویر راهزنی تقسیم کرد.
در غزل حافظ مفهوم عاشق شدن با عبارت به دام افتادن بیان شده است . معشوق با زیبایی خود که با مجاز جزء از کل، در قالب دام زلف و دانهی خال نمود یافته است؛ در مسیر زندگی عاشق دام گسترده و مرغ دل(۱۱۰/۲ و ۳۹۵/۵)، مرغ روح(۳۱۰/۶)، مرغ خرد(۱۵۰/۲)را گرفتار کرده است:«به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است»(۵۰/۱)؛ «به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل/ لطیفههای عجب زیر دام و دانهی توست»(۳۴/۲)؛ «زلف او دام است و خالش دانهی آن دام ومن…»(۶۲/۳).
زندگی یک مسیر است و معشوق چون راهزن در کمین عاشق : «مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل»(۱۷۵/۴)؛ «شد رهزن سلامت زلف تو، واین عجب نیست/ گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد»(۱۵۴/۹)؛ «من سرگشته هم از اهل سلامت بودم/ دام راهم شکن طرهی هندوی تو بود»(۲۱۰/۵). مفهوم مرگ و گذر زمان نیز در قالب راهزن تصویر شده است:«به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت/ که در کمینگه عمرند قاطعان طریق»(۲۹۸/۴)؛ «ذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهار/ که میرسند ز پی رهزنان بهمن و دی»(۴۳۰/۲).
مقصد و هدفِ عاشق که در بیشتر ابیات معشوق است، پشت در بسته تصویر میشود که عاشق به آن راه نمیبرد:«هر راهرو که ره به حریم درش نبرد/ مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت»(۷۸/۶)؛ «زلفت … راه هزار چارهگر از چارسو ببست»(۳۰/۱)؛ «زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است»(۱۵۸/۴)؛ «اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست»(۴۷۰/۶)؛ «گفتم به نقطهی دهنت خود که برد راه»(۱۹۸/۳)؛ «به بارگاه تو چون باد را نباشد بار/ کی اتفاق مجال سلام ما افتد»(۱۱۴/۴)؛ «به نا امیدی از این در مرو بزن فالی»(۱۱۴/۷)؛ «چو بر در تو من بینوای بی زر و زور/ به هیچ باب ندارو ره خروج و دخول»(۳۰۶/۳)؛ «بگشود نافهای و در آرزو ببست»(۳۰/۲)؛ «بر اهل وجد و حال در های و هو ببست»(۳۰/۶)؛ «در میخانه ببستند خدایا مپسند/ که در خانهی تزویر و ریا بگشایند»(۲۰۲/۶).
بیتهایی هم جنبه هشدار دارند: «مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است»(۲/۶)؛ «هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است»(۱۲۶/۳)؛ «در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است»(۳۱۴/۴)؛ «در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بیجرم و بی جنایت»(۹۴/۴).
۴-۳-۲-۲٫پذیرش مانع
حافظ بر خلاف سعدی در چند بیت از پذیرش مانع سخن میگوید. البته در این ابیات بیشتر به لزوم مانع و فلسفهی وجود آن میپردازد. او معتقد است که «خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد/ سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی»(۴۳۴/۷) و میداند که روندگان طریقت ره بلا را طی میکنند و رفیق عشق غمی از نشیب و فراز ندارد (۲۵۸/۲) و «در عاشقی ز سوز و ساز گریزی نیست»، بنابراین هم خود چون شمع ایستاده (۳۳۸/۴) و سخن هاتف میخانه را به کار بسته است «که در مقام رضا باش وز قضا مگریز»(۲۶۶/۷) و هم به دیگران هشدار میدهد که «با دل خونین لب خندان بیاور»(۲۸۶/۴) و «گر رنج پیشت آید و گر راحت ای حکیم/ نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند»(۱۸۶/۴).
۴-۳-۲-۳٫برداشت مانع
سعدی از برداشتن مانع از سر راه سخن نگفته؛ اما این موضوع دغدغهی اصلی حافظ است. موانع مطرح شده هم مختلف و متعدد است و محدود به عشق مجازی نمیباشد. عامل برداشت مانع را میتوان به دو گروه معنویت و شراب تقسیم کرد.
حافظ از تأثیر آه و دعای خود سخن میگوید که چون آتش است و خرقهی پشمینه را میسوزاند(۳۶۶/۷) و چون تیر است که نه تنها دل سنگین معشوق؛ بلکه از گردون هم میگذرد(۱۰/۶-۷)؛ حتی اگر چنین اطمینان به تأثیر دعا وجود نداشته باشد؛ باز نا امید نمیشود:«از هر کرانه تیر دعا کردهام روان/ باشد که زان میانه یکی کارگر شود»(۲۶۶/۴)؛ «دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند»(۲۰۲/۲)؛ « بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند»(۲۰۲/۲). به معشوق تذکر میدهد که «در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب»(۱۴/۷)؛ اما معشوق اهل حذر کردن نیست:«یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار / کز تیر آه گوشهنشینان حذر نکرد»(۱۳۸/۳).
گاه با تلمیح به شخصیتهای مذهبی و دینی از برداشتن موانع حرف میزند:
جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
عیسی دمی کجاست که احیای ما کند(۱۸۶/۸).
بار غــمی که خاطــــر ما خسته کرده بود عیسی دمی خدا بفرستاد و بر گرفت(۸۶/۵).
آن همه شعبدهها عقل کــه میکرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد(۱۴۲/۷).
گرت چو نوح نبی صبر هست بر غم طوفان بلا بگردد و کــام هـزار سـاله برآید(۲۳۴/۶).
حافظ از دست مده دولت این کشتی نـوح ورنه طـوفان حـــوادث ببرد بنیادت(۱۸/۷).
عـزیـز مـصـر بــه رغـم بــرادران غــیـور ز قعر چـاه برآمد به اوج ماه رسید(۲۴۲/۵).
کجاست صوفی دجـال فـعـل ملحد شکل بگو بسـوز که مـهدی دینپناه رسید(۲۴۲/۶).
شراب و می نیز وسیلهای برای از میان بردنِ مانع مهمی چون غم و اندوه (غم فردی، اجتماعی، سیاسی و دینی) معرفی شده است: هوای میکده غم از دل میبرد(۱۹۸/۵)؛ شاعر گریان و دادخواه به آنجا میرود تا مگر از دست غم خلاص یابد(۲۶۶/۳)؛ جام شراب یکمنی هم بیخ غم را میکند و هم گردن سالوس و تقوی را میشکند(۴۷۸/۱ و ۵) و هم شاعر به کمک آن هول روز رستاخیز را از دل میبرد(۲۶۶/۵)؛ دور باده رنج دور گردون را برطرف میکند(۵۴/۶)؛ گشایش در میکدهها مساوی است با گره گشایی از کار فروبسته(۲۰۲/۱)؛ تأثیر مفتاح دعا نیز به صفای دل رندان صبوحیزدگان است(۲۰۲/۳) و نیز ابیات ۱۸۶/۷، ۳۶۲/۴،۲۱۴/۴، ۷۴/۱، ۲۷۸/۳ به تأثیر شراب میپردازد و در ابیات ۲۶۶/۸، ۳۴۲/۷ ، ۳۵۸/۸، ۲۷۴/۶، ۱۳۴/۴، ۳۸/۴، ۳۶۲/۷ و ۱۳۸/۲ نیز برداشت مانع مطرح شده است.
۴-۳-۳٫ تحلیل شناختی: نگاهی گفتمانمدار به عشق
در آثار هر شاعر یا نویسندهای، نگرش شخصی و ذهنیت هستیشناختی، ارزشها، تلقیها، باورها، احساسات و پیشداوریهای زمانهی وی، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نمودار میشود(فتوحی، ۱۳۹۰: ۳۴۵) و استعاره نه تنها در تشخیص آن به ما کمک میکند؛ بلکه خود فرآیندی واقعیت آفرین است؛ یعنی واقعیتهای تازهای خلق مینماید و قسمت خودآگاه و ناخودآگاه ذهن را به هم پیوند میدهد. بنابراین برای شناسایی و تبیین محتوای ناهوشیار ذهن ابزاری قدرتمند محسوب میشود(همان: ۳۴۲-۳۴۱).
از نظر لیکاف و جانسون نیز استعاره، دیدگاه های گوناگون دربارهی جهان را منعکس میکند و واقعیتها، به ویژه واقعیتهای اجتماعی را میآفریند(رضاپور و آقاگلزاده، ۱۳۹۱: ۷۲). آن واقعیت اجتماعیای که بهواسطهی طرحوارهی قدرتی در غزلیات سعدی و حافظ آفریده میشود«پرداختن به سیاست از وجه هنری»(قاسمزاده و گرجی، ۱۳۹۰: ۳۴)میباشد.
عدهای برآنند که در عرصهی ادبیات خلاق، مفهوم ادبیات سیاسی معنا ندارد؛ اما برخی دیگر به ویژه ناقدانی که به نقد ایدئولوژیک نظر دارند، هر متنی را بازتاب ایدئولوژیهای برتر جامعه و از جملهی گفتمان غالب و برآمده از آن میدانند(همان: ۳۵-۳۴).
در قسمت قبل گفتیم که سعدی و حافظ عشق را به منزلهی مانع تصویر کردهاند. معمولاً آنچه ناخوشایند و نامطلوب است، در قالب مانع تصویر میشود و آیا عشق ناخوشایند و نامطلوب است؟ هدف این دو شاعر از تصویر عشق- با وجود تقدس و احترامی که برای این مفهوم قائلاند- در قالب مانع چیست؟پرسش دیگری که مطرح میشود این است چرا عاشق و معشوق باید رو در روی هم قرار بگیرند؟ فرضیه ما در پاسخ به این پرسش این است که معشوق نماد پادشاه است و عاشقان بسیاری که دارد نماد ملت تحت سلطهی او هستند. این دو شاعر بزرگ به دلیل عدم وجود فضای باز سیاسی، انتقاد و اعتراض خود را نسبت به ظلم و ستم پادشاهان مستبد پوشیده و در لباس تغزل عرضه کردهاند. آنان که از «اهمیت بازیهای زبانی در شکلدهی به جهان پیرامون»(قاسمزاده و گرجی، ۱۳۹۰: ۳۵) آگاه بودند؛ «ظرفیتِ جهانآفرینیِ واژهها»(همان) را به خدمت گرفتند و ایدئولوژی خود را در لباس غزل عرضه کردند و شخصیت اول غزلیات خود را فردی تصویر کردند که در ظاهر به معشوق و در باطن به پادشاه شباهت دارد و به قول سعدی«صاحب دوستروی دشمنخوی»(۲۶۶/۲) میباشد.
برای تحلیل دقیقتر دیدگاه سعدی و حافظ در این زمینه، از مباحث مطرح در حوزهی تحلیل گفتمان استفاده شده، هرچند نظریهی خاصی مبنای تحلیل قرار نگرفته است.
گفتمان در اصطلاح عبارت است از گفتار یا نوشتاری که دارای ساختار و سرشت اجتماعی باشد. از نظر نورمن فرکلاف گفتمان عبارت است از زبان به منزلهی کنش اجتماعی(فتوحی، ۱۳۹۰: ۳۴۶) و استعارهی مفهومی، یکی از راه های آشکار کردنِ انگیزهای سیاسیِ پنهان در گفتمان است(رضاپور و آقاگلزاده، ۱۳۹۱: ۷۰).
پیروان این رویکرد، ادبیات را سرشار از اظهارات فراواقع میدانند که حقیقت در پشت آنها نهفته است. این حقیقت نهفته، با انعکاس نظامهای رفتاری و اجتماعی، سند تاریخی بهشمار میآید و میتوان آن را تاریخی فعال بهشمار آورد(مقدادی، ۱۳۸۷: ۱۳۳-۱۳۱). حتی ادبیات را جدیترین قالب از نظر درآمیختگی با ابعاد اجتماعی و فرهنگی بهشمار آوردهاند که اهمیت آن زمانی آشکار میشود که جوامع دچار دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی شوند(صالحی و نیکوبخت، ۱۳۹۱: ۷۷).
در متون سیاسی استفاده از ساختارهای گفتمانمدار بیشتر برای بیان ایدئولوژی به معنای منفی آن، یعنی ترویج گرایشهای یک گروه خاص در جامعه به کار میرود؛ اما در متون ادبی برای بیان ارزشهای فرهنگی و اجتماعی مردم جامعه استفاده میشود؛ به ویژه اینکه سعدی و حافظ وابستگی به گروه یا طبقهی خاصی نداشتند.
۴-۳-۳-۱٫ عشق به منزلهی پادشاهی
آنچه نگاه گفتمانی به عشق را قوت میبخشد تمایز و تعارض دو گروه در غزلیات سعدی و حافظ است: گروه عاشق و گروه معشوق . «گفتمانها اساساً در ضدیت و تفاوت با یکدیگر شکل میگیرند و هویت تمامی آنها منوط به وجود غیر است»(عامری و قادری، ۱۳۹۱: ۱۳۶). قطبیسازی در گفتمان عشق به کمک استعارهی «معشوق به منزلهی پادشاه»، شکل گرفته است. همانگونه که در گذشته «اجتماع به دو قطب فرماندار و فرمانبردار تقسیم میشد و قدرت ابزاری بود در اختیار عدهای خاص که در جهت منافع خود بر عدهای دیگر اعمال میکردند»(سلطانی، ۱۳۸۴: ۱۷)؛ در غزل نیز تمرکز قدرت در دست معشوق است و او هرگونه که بخواهد از آن بهره میگیرد.
پادشاه یک نفر است و در برابر توده های مردم قرار دارد. در غزلیات سعدی و حافظ، اغلب از عاشق با فعل و ضمیر جمع یاد میشود اما معشوق یکی است:
حافظ: «به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل»(۳۱۴/۲)؛ «ای بسا مرغ خرد را که به دام اندازد»(۳۱۰/۶)؛ «یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن»(۳۹۵/۵)؛ « در زلف چون کمندش…/ سرهابریده بینی…»(۹۴/۴) و … سعدی: «ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی/ گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی»(۸۶/۱)؛ «بیا که ما سپر انداختیم…»(۷۴/۶)؛ «هزار صید دلت پیش تیر باز آید/ بدین صفت که تو دادی کمان ابرو را»(۴۲۶/۲)؛ «گرچه تو امیر و ما اسیریم، گرچه تو بزرگ و ما حقیریم/ گرچه تو غنی و ما فقیریم، دلداری دوستان ثواب است(۵۷۸/۱۵) و … سعدی به جای «من و تو»، نه «ما و شما»؛ بلکه «ما و تو» به کار میبرد. «منظور از «من»، فرد، آزادیها و حریم شخصی اوست». «ما» اجتماعی است که فرد در آن جای دارد»(جاهدجاه و رضایی، ۱۳۹۲: ۵۷). اگر منظور از «ما» عاشقانی باشند که به دنبال معشوق واحدی هستند. رسیدن یکی از آنان به هدف ناکامی دیگران را درپی خواهد داشت. چنین گروهی چگونه ممکن است که صدای مشترکی داشته باشند؟
۴-۳-۳-۲٫پادشاه نامیده شدن معشوق
یکی از مؤلفه های مهم در تحلیل انتقادی گفتمان، نامدهی است. فرکلاف میگوید:«گزینش واژه های یک متن به روابط اجتماعیِ میان شرکتکنندگان بستگی دارد و به تشکیل آن کمک میکند». درواقع هر متنی با بهره گرفتن از ظرفیتهای واژه های مختلفی که زبان در اختیار آنها میگذارد؛ اقدام به تولید و بازنمایی واقعیت به شیوه های خاص میکند و به این طریق سبب تقویت یا طرد گفتمانی خاص میشود»(فقیه ملک مرزبان و فردوسی، ۱۳۹۱: ۱۳).
در رابطه عاشقانهی شعر حافظ، معشوق «شهسوار»(۳۱/۴»، «پادشاه حسن»(۳۳/۳)، «سلطان خوبان»(۱۴/۱)، «پادشاه کشور حسن» که بر سر هر راه دادخواهی دارد(۷۶/۷)، «پادشاهی کامران» که از گدایی عار دارد(۷۷/۳)، «شه خوبان» که چون حافظ عاشق مفلس نمیخواهد(۱۲۱/۹-۸)، «خسرو شیرین»(۱۹۰/۴)، «شاه ترکان»(۴۷۰/۴) و … نامیده میشود.
سعدی بیش از حافظ بر پادشاه نامیدن معشوق اصرار میورزد و از رفتار خصمانهی معشوق در کنار پادشاه بودنش انتقاد میکند: «جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی»(۳۶۰/۲)؛ «چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم»(۱۸۰/)؛ «شهر آن توست و شاهی…»(۱۰۷/۲)؛ «.. سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی»(۸۹/۱)؛ «تو صاحب منصبی جانا…»(۲۹۳/۶)؛ «چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم»(۲۳۴/۵)؛ «در پای رقیبش چه کنم گر ننهم سر / محتاج ملک بوسه دهد دست غلامان»(۱۸/۵)؛ «گدایی پادشاهی را به شوخی دوست میدارد»(۶۳/۲)؛ «نوع تقصیری تواند بود ای سلطان حسن»(۵۹۰/۲)؛ «نه عجب چنین لطافت که تو پادشاه داری»(۲۸/۸)؛ «ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر»(۱۱۰/۵)؛ «حیف باشد دست او در خون من/ پادشاهی با گدایی میزند»(۱۱۴/۷)؛ «که بار نازنین بردن به جور پادشاه ماند»(۳۸۲/۳) و …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:24:00 ب.ظ ]




به عبارت دیگر، بین قول به وجود نفس پیش از وجود بدن، و پیدایش اولیه نفس ناطقه با حدّوث بدن مناسب، نسبت تناقض برقرار نمی‌‌باشد تا از ابطال یکی، ثبوت دیگری لازم آید بلکه ممکن است نه آن باشد و نه این، یعنی پای شق سومی در میان باشد مثلاً نفس ناطقه نا از بدن دیگر به بدن ما منتقل شود (تناسخ) و یا اینکه جسمانیه الحدّوث باشد. (علامه حلی، ۱۳۷۸، ص۲۴۰)
حکمای پیشین –از جمله ابن سینا- هرگونه کینونت نفس پیش از بدن مادی را محال می‎دانستند، چون بر آن بودند که اثبات این کینونت، به اثبات چندی از محالات – مانند تناسخ وجوب قدم نفس و تعدد افراد نوع واحدّ و امتیاز آنها بدون ماده و استعداد مادی و منقسم شدن نفس پس از وحدّت آن (مثل مقادیر متصله) و تعطیل آن پیش از حدّوث بدن منجر می‎شود.
صدرا، مشکل را به یاری سه اصل حکمت متعالیه حل می‎کند:
۱-اصل اصالت وجود.
۲ اصل تشکیک وجود.
۳-اصل"بسیط الحقیقه کل الاشیاء".
نخست طبق اصل اصالت وجود، ثابت می‎گردد که ماهیت اشیاء هیچ تحققی ندارد.
دوم وجود، دارای مراتب متعددی است که اختلاف آنها از جهت شدت و ضعف و تقدم و تأخر است و هر مرتبه‎ای از وجود که شدیدتر باشد، دارای احکام و آثار مرتبه ضعیف‎تر نیز هست (البته این در صورتی است که ما در این دو مرتبه، وجود آنها و نه نبود و عدم آنها را ملاحظه می‎کنیم ).(یعنی آنها را “لابشرط” لحاظ می‎کنیم، نه “بشرط لا").
سوم، چون مرتبه شدیدتر به واجب‎الوجود نزدیکتر است، به ناچار این مرتبه، از مرتبه ضعیفتر، بساطت بیشتری دارد و به سبب بساطت بیشتر خود، امور بیشتری را شامل می‎شود.
در سلسله طولی نزولی، وجود مرتبه عالی‎تر، کاملاً شامل وجود مرتبه پایین‎تر است و اگر ما نفس را همچون مرتبه‎ای از مراتب وجود ملاحظه کنیم در این صورت، کاملاً مشمول مرتبه عالیتر (آن را هرچه بگوئیم فرقی ندارد عقل فعال یا نور قاهره) است که این مرتبه عالی، از نفس قویتر و شدیدتر است.
(نفس به سبب قرب بیشتر خود به عالم مواد و حظ کمتر از وجود که نصیب اوست از جهت عدم از آن برتر است).
ملاصدرا می‎گوید :"طبق سلوک عرفانی، فقط علت، امر حقیقی است و معلول صرفاً جهتی از جهات علت خود است ” (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ص۳۰۱)
پس میتوانیم وجود(کیفونت) نفوس انسانی را پیش از حدّوث ابدان مادی نیز اثتات کنی و بگوئیم:
نفوس انسانی قبل از ابدان، به واسطه کمال و تمامیت علت وسبب خود (یعنی رب النوع انسانی) موجودند، چون علت تام، موجد معلول خود است.
پس اگر سبب نفس، ذاتاً ، تام باشد، نفس همراه با او، موجود است و از او جدا نمی‎شود. (همان، ص۳۰۱ )
ملاصدرا دست کم سه مقام یا نشأت نفس را ذکر می‎کند که متقدم بر مقدم و نشأت دنیوی او هستند و تنها در این مقام و نشأت دنیوی است که نفس همراه با بدن مادی موجود است و این مقامات سابق چنین است.
۱-مقام بسیط عقلی یا مقام اجمالی عقلی:
در این مقام، نفس به صورت عین ثابت در علم حق موجود است.(یعنی موجود به وجود حق است و هیچ وجود مستقلی ندارد).
۲- مقام تفضیلی عقلی (و این همان مقام اخذ میثاق در روز “عهدالست است").
۳-مقام صور مثالی:
(و این، عالم اشباح و مقام جنت مثالی است که آدم و حوا پیش از هبوط، در آنجا اقامت داشتند).
باید متوجه باشیم که این سه مقام (یا مرتبه) با تعالیم صدرا درباره سه عالم(حس، خیال و عقل) و دو قیامت:
( قیامت صغیر که مراجعت نفس به عالم صور خیالی و اشباح مثالی است و قیامت کبیر که بازگشت او به عالم ارواح مقدسه و عقول مجرد است) کاملاً تطبیق می‎کند. همچنین باید در نظر داشته باشیم که اعیان ثابته نفوس جزئی که د رعلم خداوند ثابتند، هیچ از خود، وجود مستقل ندارند.
به قول ابن عربی:
“العیان التی لها العلم الثابته فیه، ما شمت رائحه الوجود". هرگز بوی وجود را نشنیده‎اند.
آنها به جای وجود خود، بوجود خدا موجودند زیرا از جهت وجود، هیچ انفصال و تفریقی میان آنها و حق وجود ندارد. از اینجا می‎توان استنباط کرد که اگر ما نفوس را همچون اعیان ثابته در علم حق ملاحظه کنیم، در این صورت، آنها نوعی تقدم بر ابدان مادی دارند که عین تقدم حق بر “ما سوی الحق” است.
( و در این صورت، رب النوع انسانی چیزی جز جهت فاعلی، در حقیقت کلی نیست).
علاوه براین، چون ملاصدرا عالم صور عقلی را به “صقع الهی” نسبت می‎دهد، از جمله “ما سوی الحق” نیست، بلکه بوجود حق موجود است این قول به مقام دوم نیز سرایت می‎کند.(دکتر یانیس اشوتس، ۱۳۸۱، ش۲۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۱۲-ملاصدرا و حدّوث نفس ناطقه:

صدرالمتألهین بر این عقیده است که نفس در عین وحدّت و بساطت ذلت، دارای اطوار و شئون گوناگون و درجات و مراتب وجودی مختلفی است که بعضی پیش از طبیعت و بعضی مقارن با طبیعت و بعضی پس از طبیعت است.
نفوس ناطقه انسانی قبل از تعلّق به ابدان انسانی، بوجود عقلانی موجودند به طوری که وجودشان وابسته به علل و مبادی عالیه عقلیه می‎باشد که همواره مستلزم وجود معلولات و مصاحبت با آن می‎باشد، پس از نظر او نفس در عالم مفارقات عقلیه با علت و سبب خویش موجود است به وجود عقلی.
زیرا علت و سبب و تجود نفس موجودی است تام و کامل الذات و هیچ معلولی از علت تامه خود که هم تام در وجود وو هم تام در افاضه و ایجاد است منفک نخواهد بود.
لیکن تصرف نفس مشروط به حصول استعداد و وجود شرایطی است که ظرف حصول و وجود آنها عالم جسم و جسمانی است.
بنابراین نفس قبل از حدّوث بدن در علت و سبب خود موجود بوده است به عبارت دیگر علت و سبب آن حقیقت نفس را داشته و دارد. چون علت حقیقت محلول را به نحو اشرف و اکمل با خود دارد.
صدرالمتألهین در این باره بیان می‎کند:
نفس انسانی را مقامات و نشأت ذاتی است که بعضی از آنها از عالم امر و تدبیر می‎باشد. حال در اینجا ممکن است این اشکال مطرح شود که اینکه شما گفتید نفس قبل از تعلّق به بدن در علت و سبب خود موجود است و بوجود عقلی وجود دارد آیا این امر مستلزم قول به وجود شیء در شیء به صورت بالقوه نیست همانطوری که صور غیر متفاهی در مبدأ قابلی یعنی هیولای اولی موجود است. (صدرالدین شیرازی ، ۱۳۷۹، ج۸، صص۳۴۶-۳۴۵،)
ملاصدرا در پاسخ به این اشکال بان می‎کند:شما نباید گمان کنید که وجود شیء در قابل است زیرا در فاعل همانند وجود شیء در فاعل از نظر تحصیل و فعلیت از وجود فی نفسه آن شیء هم شدیدتر و تمام‎تر است در حالی که وجود شیء در قابل گاهی از وجود فی‎ نفسه آن شیء ناقص‎تر و ضعیف‎تر است، زیرا وجود آن شیء در قابل دارای قوه، شبیه به عدم وجود فی نفسه آن، بین بود و نبود (امکان) می‎باشد و حال آنکه وجود آن در فاعل بالوجوب است. ‎(صدرالدین شیرازی ، ۱۳۷۸،ص۳۶۸)

۳-۱۳-چگونگی حدّوث نفس ناطقه و تعلّق آن به بدن

قبلاً گفته شد که طبق حرکت جوهری کلیه موجودات جهان طبیعت در حرکت و تحول دائم به سر می‎برند و هر موجودی در این جهان به سوی غایت خویش در جریان است و دم به دم صورت جدیدی را به خود می‎گیرد و مقام تازه‎ای را دارا می‎شود.
حال ملاصدرا بر طبق این گره گشایی بیان می‎دارد:
که وقتی ؟عناصر چهارگانه کاملاً تصفیه شدند و اختلاط و امتزاح آنها به اعتدال رسید و راه کمال و استکمال عوالم نباتات و حیوانات را پشت سر گذاشت و قدمی فراتر نهاد در این هنگام از جانب واهب الصور شایسته قبول نفس ناطقه می‎شود.
پس هنگامی که مواد و عناصر اولیه با مزاجهای حاصل در خویش به مرتبه نهایی استعداد قبول صورت جدید رسیدند و به آخرین درجات و مراتب انکسار توسط مابین اضداد نائل شدند و شدت و صورت آنها به اعتدال گرائید.
در این هنگام شایسته قبول صورتی افضل و فیض و جوهری اعلاء و اشرف از جوهر سایر موالید می‌گردد و لذا از ناحیه عالم امر و تأثیر و تدبر الهی صورتی را می‎پذیرد که جرم سماوی و عرش رحمانی، پذیرفته و آن صورت عبارت است:
«از قوه روحانی و نفسی که هم مدرک کلیات و هم مدرک جزئیات و هم متصرفات در معانی و صورت است».
(صدرالدین شیرازی ، ۱۳۷۸،ص ۳۲۰) (صدرالدین شیرازی ، ۱۳۸۳،ص۲۹۹)
ملاصدرا در اثر دیگرش مطلب مذکور را با عبارتی تقریباً شبیه عبارتهای مذکور چنین بیان می‎کند وقتی عناصر صافی شد و تقریباً بطور معتدل امتزاح یافت و نسبت به نبات و حیوان طریق کمال را بیشتر پیمودو قوس عروجی را نسبت به سایر نفوس بیشتر طی نمود از جانب واهب الصور مختص به نفس ناطقه می‎گردد.
نفسی که سایر قوای نباتی و حیوانی را به کار می‎گیرد، زیرا فزونی کمال براساس زیادی صفا و اعتدال است.
«فاذا بلغت الی غایه‎التوسط من الاطرف المتضاده فاعتدلت او قربت حدّا من الاعتدال الرافع التضاد الذی هو بمنزله الخالی من الاضداد کالسبع السداد و ما فیها استعدت لقبول الفیض الذی اکمل ما یمکن قبوله و قبلت من التأثیر الالهی ما قبله الاجرام العلویه و العرش الاعظم الذی ترفع الیه الأیدی فی الدعاء لصفاء جوهره اقصی غایه الصفاء، و تهیئه لقبول الفیض من المبدء الاعلی اتم تهیؤ لاعتداله الذاتی، و بعده عن التضاد اقصی بعد».
پس وقتی مواد به واسطه مزاج‌هایش به حاشین و نهایت آمادگی رسید و به نهایت اعتدال و وساطت که عادی از تضاد باشد رسید و اعتدال یافت و شبیه به آسمانهای هفت‎گانه گشت، در این صورت مستحق قبول فیض اکمل و جوهر اعلاء و اشرف از ناحیه بخشنده جواد می‎شود و از تأثیر الهی چیزی را می‎پذیرد که جرم آسمانی و عرش رحمانی پذیرفته است یعنی قوه رحمانی که ذاتاً مدرک کلیات عقلی و به واسطه قواء و آلات خود مدرک جزئیات حسی می‎با‎شد، در معانی تصرف می‎کند و راه خداوند بزرگ و حق را می‎پیماید.
(صدرالدین شیرازی ، ۱۳۵۴، ص ۲۵۸)
بنابراین وقتی موجودی به صورت استکمالی نشأت عنصری و جمادی و نباتی و حیوانی را طی نمود و به تحول جوهری خود، هر دم و هر لحظه، صورتی کامل‎تر یافت به مرحله‎ای می‎رسد که کمالی که دریافت می‎کند که دیگر جسمانی نیست بلکه روحانی و معنوی است و آن همان نفس ناطقه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]




 

جدول ۴-۵- میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره در متغیر هوش هیجانی، دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای ۵۳
جدول ۴-۶- نتایج آزمون کلموگروف- اسمیرتف جهت بررسی پیروی داده ها از توزیع نرمال ۵۴
جدول ۴-۷- ضریب همبستگی بین هوش هیجانی و دشواریهای تنظیم هیجانی ۵۴
جدول ۴-۸- ضریب همبستگی بین دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای ۵۵
جدول ۴-۹- رگرسیون گام به گام هوش هیجانی و سبک های مقابله ای ۵۶

چکیده
مقدمه: هیجانات جزء جدایی ناپذیر رفتار انسانی است. یکی از معیارهای سلامت روان، کنترل و تنظیم هیجانات است. عوامل مختلفی می تواند روی تنظیم هیجانات تاثیر بگذارد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با تنظیم دشواریهای هیجانی بود. افرادی که بتوانند هیجانات خود را تنظیم کنند
روش اجراء: این پژوهش یک مطالعه همبستگی بود. تعداد ۱۳۹ دانشجو به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های از پرسشنامه های هوش هیجانی بار- آن(۱۹۸۰)، پرسشنامه سبک های مقابله ای فولکمن و لازاروس(۱۹۸۹) و پرسشنامه دشواریهای تنظیم هیجانی (گراتز، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با بهره گرفتن از آزمون های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته: یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و دشورایهای تنظیم هیجانی رابطه معنادار وجود دارد همچنین یافته ها نشان دادند بین سبک های مقابله ای و دشواریهای هیجانی رابطه معنادار وجود دارد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی و سبک های مقابله ای پیش بینی کننده دشورایهای هیجانی هستند.
نتیجه گیری: از آنجاییکه یافته های پژوهش نشان دادند که هوش هیجانی وسبک های مقابله ای با تنظیم هیجانی رابطه دارند، نتایج پژوهش پیشنهاد می کند که دوره های آموزشی لازم برای افزایش هوش هیجانی و استفاده از سبک های کارآمد مقابله ای برای دانشجویان برگزار شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل یکم
مقدمه ی پژوهش

        1. مقدمه

       

در کشور ما دانشجویان قشر بسیار بزرگی را تشکیل می دهند. در همه کشورهای دنیا دانشجویان بعنوان قشر تاثیر گذار در روند پیشرفت هر جامعه ی مورد توجه می باشند. شرایط روحی و روانی دانشجو همواره کانون توجه بسیاری از تحقیقات علمی بوده است. یکی از ویژگی های مهم دوران دانشجویی کنار آمدن با مسائل و شرایط روحی و روانی دوران تحصیل می باشد. هوش هیجانی بعنوان مولفه ای که می تواند افراد را در شرایط سخت راهگشایی عبور از پیچ و خم مشکلات باشد معرفی شده است(پاک نژاد و همکاران، ۱۳۹۳). تحقیقات در گروه های مختلف نشان داده اند که افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند توانایی مواجه به شرایط استرس آمیز و اضطراب آور را به خوبی دارند. آنها معمولا استرس و اضطراب کمتری را تجربه می کنند. هوش هیجانی بالا موجب بکارگیری شیوه های بهتر در مواجه با شرایط استراس آور می شود. این شیوه های به عنوان شیوه یا سبک های مقابله ای یاد می کنند. افراد دارای هوش هیجانی بالا دارای سبک های مقابله ای بهتر و کارآمد تر هستند(برکتین و همکاران، ۱۳۹۱). از طرفی استفاده از سبک های مقابله ای کارآمد موجب تنظیم هیجانات در شرایط وخیم می شود. مجموع این مولفه ها موجب می شود که فرد بتواند هیجانات خود را در شرایط دشوار تنظیم و تعدیل کند. سبک های مقابله ای، نحوه ی چگونگی کنار آمدن با مسائل، و دشواریهای تنظیم هیجانی، شناخت هیجانات و فائق آمدن بر هیجانات نامطلوب است(قاسم بروجردی و همکاران، ۱۳۹۱) روشن شدن رابطه بین هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و دشورایهای هیجانی موجب ارائه یک الگوی بهتر برای فهم این چرخه می شود که این موضوع باعث می شود بتوان اقدامات بهتری را در راستای افزایش و ارتقا هوش هیجانی و کارآمد کردن سبک های مقابله ای و تنظیم هیجانات در شرایط سخت شود. بنا به مطالب ذکر شده این پژوهش با هدف بررسی سه متغیر هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در دانشجویان انجام گرفت تا شاید بتواند به ارائه مدلی جهت ارتقاء قشر شرایط روحی و روانی این قشر از جامعه ارائه دهد.

        1. بیان مسئله

       

داشتن توانایی های درونی یکی از ملزومات کنار آمدن با مشکلات و استرس های زندگی روزمره، و همچنین حفظ سلامت روانی است. تحقیقات بسیاری از هوش هیجانی بعنوان یک جنبه از هوش که تاثیر بسیاری زیادی بر زندگی افراد دارد، گزارش شده اند(بخشی،۲۰۰۸). هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی های شناختی و هیجانی به هم پیوسته است(سیاروچی، فورگاس و مایر، ۲۰۰۱، به نقل از سیاروچی، دین و اندرسون، ۲۰۰۲). که به فرد کمک می کند تا با درک، ارزیابی و بیان دقیق هیجان ها، از احساساتی که افکار را تسهیل می نمایند، آگاهی یابد(مایر، سالووی، کاروسو و سیتارونیوس، ۲۰۰۱) و با برقراری توازن میان افکار و هیجان های خود، تصمیم گیری های عاقلانه و رفتار مسئولانه داشته باشد(برکتین، توکلی و نشاط دوست، ۱۳۸۷). از دیگر مولفه های مهم در کنار آمدن با مشکلات و استرس ها، سبک های مقابله ای می باشد. مفهوم مقابله از دهه های گذشته به طور رسمی در حوزه روانشناسی مطرح شده است و طی سال های اخیر مطالعات زیادی در خصوص فرایند مقابله و انواع سبک های مقابله ای انجام شده است( پکنهام، ۲۰۰۱، ایرلند وپارکر ، ۲۰۰۵، زیدنر و اندلر، ۱۹۹۷). اندلر و پارکر(۱۹۹۰) سه نوع سبک مقابله ای را مطرح کردند که عبارتند از سبک های مقابله مساله مدار، سبک مقابله هیجان مدار و سبک مقابله اجتنابی. سبک های مقابله فرایندی است که از طریق آن افراد استرس های ناشی از عوامل استرس زا را کنترل می کنند و هیجانات منفی ایجاد شده بوسیله این عوامل را تحت کنترل در می آورند(کلینس، ۱۹۹۹، ترجمه محمد خانی، ۱۳۸۶؛ ریو، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی،۱۳۸۳). اما مولفه سوم که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، دشواریهای تنظیم هیجانی است. کوتینهوریبیر، فرری رین ها و دایس[۱] (۲۰۱۰) براساس مطالعات پیشین عنوان می کنند که تنظیم هیجانی، به مرحله ای اشاره دارد که افراد به واسطه آن بر هیجانات خود و اینکه آن ها چگونه هیجاناتشان را بیان و تجربه می کنند، تأثیر می گذارد. مطالعات مختلفی در خصوص ارتباط متغیرهای هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و تنظیم دشواریهای هیجانی صورت گرفته است. نور بخش، بشارت و زارعی[۲](۲۰۱۰)؛ بساک نژاد، اصفهانی اصل و محمودی قلعه نوی(۱۳۹۱) در پژوهش های خود نشان دادند که بین هوش هیجانی و سبک های مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد. همچنین سهریان آذر، اسدی مجره، اسدنیا و فرنودی (۱۳۹۳) در مطالعه خود گزارش کردند که بین راهبردهای مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در دوره نوجوانی رابطه وجود دارد. هیجانات نقش غیر قابل انکاری را در روابط افراد دارند. گروهی از افراد جامعه مانند دانشجویان بیشتر درگیر روابط اجتماعی هستند و بر این اساس آنها دچار هیجانات بیشتری در روابط با افراد مختلف می شوند. همچنین این گروه با تنش های بیشتری مواجه هستند، استرس های بیشتری را تجربه می کنند و در روابط اجتماعی خود نیازمند داشتن مهارت ها و توانایی های بهتر برای کنار آمدن با این گونه شرایط هستند. از طرفی در سال های اخیر هوش هیجانی و نقش آن در بسیاری از مولفه های روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. نقش هوش هیجانی در تنظیم هیجانات غیر قابل انکار می باشد. اما سئوالی که این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن است، اینست که، رابطه مولفه هوش هیجانی با سبک های مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در گروه دانشجویان چگونه است ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ب.ظ ]




(همان، ص ۲۲۵)
او معتقد است چون تأویلکنندگان به دنبال استنباط احکام فقه و کلام و فهم معانی محتمله هستند به این دلیل به تدبر و تفکر پرداختهاند، بنابراین تأویل درمورد قرآن مقبول است: «این همه تهویل (ترساندن) که در مورد تفسیر به رأی آمده، در مورد کسانی که تأویل میکنند نیست»(همان، ص۲۲۵)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دراینجا مفسر ذکر کرده که: که برخی آیات را نمیتوان با عقل و رأی بررسی کرد مانند: نزول آیات و اسباب نزول آن، فرود آمدن عیسی و…و برخی آیات که میتوان با عقل به آنها استدلال کرد، مربوط به استخراج حقایق و احکام است همانطور که معصومین و علمای دین رضوان الله علیهم اجمعین چنین کردند و اگر روا نبود آنها نیز این کار رانمیکردند(همان جا).
۳-۲-۷- ناسخ و منسوخ
پیرامون مسأله نسخ در قرآن نوشته‏های فراوانی وجود دارد که از اهمیت بحث حکایت میکند، سیوطی برخی از کسانی که کتابهایی مخصوص علم ناسخ و منسوخ نوشتهاند، نام میبرد که عبارتند از: ابوعبید قاسم بن سلّام، أبو داود سجستانی، أبو جعفر نحّاس، ابن أنباری، مکی، و ابن عربی(سیوطی، ۱۴۲۱ه.ق، ج۱، ص۶۴۷، نوع۴۷).
زرقانی در اینباره مینویسد: «بحث ناسخ و منسوخ یکی از مباحث مهم در علوم قرآن است که دانشمندان در زمانها و عصرهای گوناگون به بررسی آن پرداختهاند، از جمله دلائل اهمیت این بحث این است که: شناخت ناسخ و منسوخ یکی از پایه‏های بزرگ فهم اسلام است و راه‏یابی به احکام صحیح را ممکن می‏سازد، به ویژه آن‏جا که ادله متعارض وجود دارد و رفع تناقض میان آنها جز با شناخت زمان صدور و تقدم و تأخر و ناسخ و منسوخ آنها مقدور نیست»(زرقانی، ۱۳۸۵ه.ش، ص : ۷۴۶؛ زرقانی، بیتا، ج۲، ص۷۰).
کاشفی نیز در عنوان پنجم از اصل دوم تفسیر جواهرالتفسیر علومی را که خاص تفسیر هستند و در تفسیر به آنها توجّه میشود، نام برده که علم ناسخ و منسوخ نیز یکی از آنهاست(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص۱۹۱).
۳-۲-۷-۱-معنای نسخ
نسخ در لغت:

    1. به معنی إزاله و از بین بردن(فیومی، ۱۴۱۴ه.ق، ج۲، ص۶۰۳؛ راغب،۱۴۱۲ه.ق، ج۲، ص۳۲۱)، در آیات قرآن مانند: “فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ؛ ‏پس خدا آنچه را شیطان بیفکند از میان می‏برد و آنگاه آیات خویش را استوار می‏کند، و خدا دانا و استوارکار است‏"(الحج: ۵۲).
    1. تحویل: به معنی تغییر دادن، چنان که می‏گویند تناسخ المواریث، یعنی ثروت‏ها متغیّر گشته است. ابن اثیر در النهایه میآورد: «ای تحوّلت من حال الی حال»(جزری، ۱۳۶۷ه.ق، ج۵، ص۴۷)
    1. نقل و انتقال از جایی به جای دیگر(فیومی، ۱۴۱۴ه.ق، ج۲، ص۶۰۳)، اشتقاق کلمه‏های معروف «استنساخ» و «انتساخ» نیز از همان ماده و به همان معنی است.
    1. تبدیل: “وَ إِذا بَدَّلْنا آیَهً مَکانَ آیَهٍ؛ و چون آیه‏ای را جایگزین آیه‏ای کنیم"‏(النحل: ۱۰۱).(ر.ک: سیوطی، ۱۴۲۱ه.ق، ج۱، ص۶۴۷، نوع۴۷؛ خویی، ۱۳۸۲ه.ش، ص ۳۴۴).

از نظر کاشفی نسخ یعنی محو ساختن و زایل گردانیدن(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص ۱۹۱)، این نظر مفسر، مطابق با نظر لغویون است.
نسخ در اصطلاح:‏
نسخ در اصطلاح خاص علما و دانشمندان دینی با الهام از معنای لغوی آن، عبارت است از برداشته شدن حکمی از احکام ثابت دینی در اثر سپری شدن وقت و مدّت آن، یعنی تغییر یافتن حکم چیزی یا سپری شدن وقت و دوران آن حکم(خویی، ۱۳۸۲ه.ش، ص ۳۴۴).
کاشفی معنای نسخ در اصطلاح اصولیان را: «رفع حکمی شرعی به دلیل شرعی متاخر از او» معرفی میکند و دیدگاه مفسران را: «ازاله آیتی به حسب حکم و تلاوت یا یکی ازآن» بیان کرده است(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص ۱۹۱).
۳-۲-۷-۲-جواز نسخ
همهی مسلمانان نسخ را قبول دارند و حتی سیوطی آن را خاص امت اسلام دانسته و میگوید مسلمانان بر جواز آن اجماع دارند: «قد أجمع المسلمون علی جوازه» اما یهود از اهل کتاب نسخ را محال دانند چون آن را علامت جهل و پشیمانی خداوند می دانند که این دو صفت بر خدا روا نیست‏»(سیوطی،۱۴۲۱ه.ق، ج۱، ۶۴۸). آقای خویی نیز در البیان این بحث را آورده و به منکران نسخ پاسخ میگوید(ر.ک: خویی، ۱۳۸۲ه.ش، صص۳۴۸ تا ۳۵۰).
نویسندهی جواهرالتفسیر نیز مانند این نظر دارد: «جمیع مسلمانان تجویز نسخ کرده‏اند، و یهود از اهل کتاب نسخ را محال دانند و علامت جهل و پشیمانی دانند، و گویند این دو صفت بر خداوند- سبحانه- روا نیست»(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص ۱۹۱).
وی همچنین پاسخهایی را بر کسانی که نسخ را رد کردهاند ارائه میکند:
-اهل اسلام میگویند نسخی که در اخبار باشد موجب جهل و کذب است نه در احکام و نسخی که در قرآن واقع شده در احکام است نه اخبار(همان جا).
-و احکام الهی تابع مصالح و اغراض بندگان است و بر اساس اوقات و اشخاص مختلف میشوند و دراین صورت جهل و ندامت لازم نیست، مثلا امر و نهی طبیب کامل در معالجات بیمار به واسطه تخالف وقت و تفاوت مزاج مختلف می‏شود(همان جا).
-جواب دیگر به یهود اهلکتاب این است که: اینکه چون و چرا در فعل حکیم مدخل ندارد وهیچ کس رابر آنچه از حق سبحانه تعالی صادر شود اعتراض نرسد، “لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ؛ او را از آنچه می‏کند نپرسند و آنان را بپرسند"(انبیاء/۲۳).
کاشفی با بیان و زبان شیوا و ادیبانهاش دربارهی تغییر حکم از طرف خداوند چنین میگوید: «تغییر مشروع در انتها همچون تقدیر اوست در ابتدا، پس آنکه در بدایت حکم را تقدیر کرده اگر درنهایت تغییر فرماید حاکم است بیت:
مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست بند
ه چه دعوی کند حکم خداوند راست‏»
(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص ۱۹۲)
۳-۲-۷-۳- اختلاف مسلمانان در نسخ
گفته شد مسلمانان همه نسخ در قرآن را قبول دارند اما دراین قسمت به این موضوع اشاره میشود که با اینکه در وقوع نسخ متفقاند در اثبات و نفی بدل نسخ(یعنی آنچه به جای منسوخ میآید) اختلاف دارند(همان جا).
گروهی معتقدند نسخ حکم بدون اینکه بدل آن بیاید جایز و بلکه واقع است مانند حکم دادن صدقه قبل از نجوا با پیامبر(ص) که این حکم نسخ شد بدون آنکه حکم دیگری به جای آن بیاید.
عدهای نیز به آیهی “نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أوْ مِثْلِها؛ بهتر از آن یا مانند آن را می‏آوریم‏»(بقره/۱۰۶) استدلال کرده و به وجوب بدل قایلند، کاشفی نظر تفسیر کبیر را در این مورد آورده است(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص ۱۹۲). فخر رازی در مفاتیح الغیب «ما» در آیهی"ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها؛ هر آیتی را که نسخ کنیم- حکم آن را برداریم- یا از یادها ببریم- یا بازپس داریم-، بهتر از آن یا مانند آن را می‏آوریم"(۱۰۶/بقره) را شرط میداند و میگوید معنای آیه چنین میشود که هرگاه نسخ صورت گیرد واجب است آنچه بهتر از آن است آورده شود: «ما» هاهنا تفید الشرط و الجزاء، و کما أن قولک: من جاءک فأکرمه لا یدل علی حصول المجی‏ء، بل علی أنه متی جاء وجب الإکرام، فکذا هذه الآیه لا تدل علی حصول النسخ، بل علی أنه متی حصل النسخ وجب أن یأتی بما هو خیر منه»(رازی، ۱۴۲۰ه.ق، ج‏۳، ص۶۳۹).
۳-۲-۷-۴- انواع نسخ
کاشفی بر اساس نقل از کتاب عین المعانی(۱۲) انواع نسخ را سه نوع می داند:
۱-نسخ حکم و تلاوت با هم ۲-نسخ تلاوت و بقای حکم ۳-نسخ حکم و بقای تلاوت
(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص۱۹۳)
برای هر یک از این انواع نمونههایی ذکر میکند و متذکر میشود که ممکن است کسی بگوید وقتی حکمی نسخ شده چه لزومی دارد تلاوت آن باقی بماند؟ جواب او این است که: «فعل قادر حکیم –جلّ ذکره – از صفت عیب مبرّاست پس ابقای آن مشتمل است بر فایدهای بزرگ و مصلحتی کافی که فهم هر کس بدان نرسد»(همان جا).
در ادامه آورده است: بعضی از علما استثنا و تخصیص و تعلیق به شرط و تقیید به وصف را، از قبیل نسخ شمردهاند و در عین المعانی آورده که نزد محققان نسخ چیز دیگری است و تخصیص و تعلیق و استثنا و تقیید چیز دیگر(همان، ص ۱۹۴).
۳-۲-۷-۵- فایده علم ناسخ و منسوخ
از دیدگاه کاشفی این علم فواید بسیار دارد مخصوصا برای اهل اجتهاد و کسانی که به بیان احکام شرعی میپردازند و هم چنین اشاره دارد که مفسر اگر ناسخ و منسوخ را نداند قول او در تفسیر شایسته اعتماد نیست.
دراینجا حدیثی از کتاب نهایه البیان(۱۳) از ابن عباس نقل میکند که: «ابن عباس- رضی اللّه عنهما- شخصی را دید که قصص قرآنی می‏خواند، و جمعی بر او گرد آمده، در معنی قرآن سخن می‏راند، فرمود که ناسخ و منسوخ را می‏شناسی؟ گفت:نه، ابن عباس- رضی اللّه عنهما- روی از او بگردانید و گفت: «هلکت و اهلکت»، هم خود در هاویه غوایت هلاک شدی و هم مستعمان را در بادیه ضلالت هلاک ساختی»‏(همان، ص۱۹۵).این حدیث از احادیث مشهور امام علی(علیه السلام) است که بسیاری از دانشمندان علوم قرآن و نیز تفسیر و حدیث، آن را ذکر میکنند(سیوطی، ۱۴۲۱ه.ق، ج۱، ص۶۴۷؛ زرکشی، ۱۴۱۰ه.ق، ج۲، ص۱۵۸، نوع۳۴).(۱۴) همهی این دانشمندان به اهمیت ناسخ و منسوخ اشاره کرده و برای نشان دادن این اهمیت به حدیث حضرت علی(علیه السلام) استناد کردهاند حتی دانشمندان سنی مانند سیوطی و زرکشی؛ بنابراین، حدیثی که کاشفی از ابن عباس نقل کرده جای دقت و بررسی دارد.
۳-۲-۷-۶- نسخ قرآن و نسخ کتابهای آسمانی پیشین
کاشفی از بحث ناسخ و منسوخ در قرآن گریزی میزند و آن را به کتب پیشین پیوند میزند که علاوه بر اینکه درآیات قرآن ناسخ و منسوخ وجود دارد، همهی این کتاب احکام کتب پیشین را نسخ می کند زیرا قرآن شامل همه آنها میشود.
او بعد از بیان مباحثی درموضوع نسخ میگوید: «بباید دانست که با آنکه کتاب ربّانی بر ناسخ و منسوخ اشتمال دارد و بعضی از آیات او بعضی دیگر را نسخ کرده، بیشبهه از روی غالبیت به فضیلت جامعیت، مجموع کتب انبیا صحف رسل را خط نسخ در کشیده جهت آنکه هر چه در جمله کتب الهی از اسرار واحکام پادشاهی اندراج یافته بود، این کتاب میامین نصاب برآن مشتمل است و آنچه از حقایق کمالیه که اختصاص به حضرت ختمیت و امت بزرگوارش لایح است در این کتاب مندرج شده کتب سابقه از آن خالی و عاطل»(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، صص۱۹۵ و۱۹۶).
۳-۲-۸- محکم و متشابه
دانشمندان براساس آیهی ۷ سورهی آل عمران: ” ُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات؛ ‏ اوست [آن خدای‏] که [این‏] کتاب را بر تو فروفرستاد. برخی از آن، آیه‏های محکم‏اند که آنها مادر و اصل کتاب‏اند و برخی دیگر متشابه‏اند"، استدلال میکنند که در قرآن آیات محکم و متشابه وجود دارد و برای محکم و متشابه تعریفهایی ارائه کردهاند. از جملهی آنها زرکشی است که محکم در قرآن را آنچه از امر و نهی، حلال و حرام، فرائض و وعد و وعید در آیات آمده میداند ومعتقد است متشابه، شباهت داشتن بعضی آیات با بعضی دیگر در حق، صدق، اعجاز و بشارت و انذار است(زرکشی، ۱۴۱۰ه.ق، ج۲، صص۱۹۹ تا۲۰۱).
سیوطی نیز در نوع چهل و سوم از کتاب «الاتقان فی علوم القرآن» به بحث محکم و متشابه پرداخته است، او در تعریف این دو واژه مینویسد: «م
نظور از محکم بودن قرآن، استواری مطالب و متناقض نبودن آن است، و مراد از تشابه، شباهت داشتن هر قسمت آن با قسمت دیگر در حق و صدق و معجزه بودن می‏باشد»(سیوطی، ۱۴۲۱ه.ق، ج۱، ص۵۹۲).
مفسر جواهرالتفسیر در عنوان هشتم از اصل سوم در مباحث علوم قرآنی، به شرح بعضی از الفاظ مورد استفاده مفسران میپردازد که درکتابهای علوم قرآنی مورد توجه و بررسی قرار میگیرند او میگوید: «از جمله الفاظ متداوله میان ارباب تفسیر محکم و متشابه است وخاص و عام»(کاشفی، ۱۳۷۹ه.ش، ص۲۲۶). و آیات قرآن را دو قسم دانسته: ۱- محکم ۲-متشابه، سپس به آیه ۷ آل عمران دراین زمینه اشاره میکند و معنای محکم و متشابه را اینگونه بیان میکند که:
محکم: آنکه لفظ مطابق معنا باشد و دلالت ظاهرش بر مراد مخفی نباشد(همان، ۲۲۶).
متشابه: «مراد از لفظ بیچیز دیگری معلوم نشود».یعنی مفهوم به خودی خودآشکار نیست(همان،۲۲۷).
کاشفی علاوه بر این تعریفها، توضیح دیگری نیز از محکم و متشابه میآورد که در آن نص، مجمل، ظاهر و مؤول را تعریف کرده و میگوید: نص و ظاهر محکم باشد و مجمل و مؤول متشابه( همان جا).
در ادامه دیدگاه اصولیان درمورد محکم و متشابه را ذکر کرده: «به اصطلاح اصولیان: محکم کلام باشد در غایت وضوح در افاده معنی که قابل نسخ نبود و درجه او را از مفسّر ارفع دانند، چنانچه مفسر را از نص اوضح، و نص را از ظاهر اکمل می‏شناسند. و متشابه آن را گویند که اصلا به درک او راه نتوان برد»(همان،ص ۲۲۷) و میگوید کسی که به دنبال متشابه باشد به سقوط میفتد و باید درمقابل آنها تسلیم باشد.
در پایان بدون اشاره صریح، صفات خدا را از متشابهات دانسته اما باتوجه به اینکه میگوید: «هرچه از صفات خدا درقرآن آمده ایمان به آن لازم است و بدون هیچ تاویل عقلی و فکری، این موضوع آشکار می شود».
و در ادامهی همین بحث میآورد: «چون افراد از فهم واقعی این صفات چنانکه حق است قاصر هستند میل به تأویل میکنند اما دانستن آنها(متشابهات) با تأویل و تصرف عقل و وهم ممکن نیست بلکه هر که را که خدا بخواهد و لایق باشد درک میکند. چه، دانستن بدو است نه به وسیله علم و فهم، و راه بردن بدو از اوست. نه به دلالت عقل و وهم..»(همان، ص۲۲۸)
۳-۲-۹- عام و خاص
عام: عام لفظی است که بدون حصر تمام افرادی که صلاحیت آن را دارند فرا می‏گیرد، و صیغه آن «کلّ» است که در اول جمله می‏آید، مانند: “کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ"(الرحمان/۲۶)، یا در پی آن، مانند: “فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ"(حجر/۳۰) و از صیغههای دیگر آن الذی و التی میباشد(سیوطی،۱۳۸۰ه.ش، ج۲، ص۵۱؛ سیوطی، ۱۴۲۱ه.ق، ج۱، ص۶۳۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ب.ظ ]




شکل ‏۲‑۲۵: یک کروموزوم نمونه در الگوریتم HGA ۵۹
شکل ‏۲‑۲۶: فلوچارت الگوریتم HGA ۶۰
شکل ‏۲‑۲۷: یک کروموزوم نمونه در الگوریتم GADG ۶۱
شکل ‏۳‑۱: فلوچارت الگوریتم پیشنهادی ۶۵
شکل ‏۳‑۲: یک کروموزوم نمونه ۶۶
شکل ‏۳‑۳: نگهداری ماشین وابسته به سن ماشین ۶۷
شکل ‏۳‑۴: یک کروموزوم نمونه با در نظر گرفتن نگهداری ماشین ۶۸
شکل ‏۳‑۵: نمودار گانت شکل ۳-۴ ۶۸
شکل ‏۳‑۶: ایجاد جمعیت اولیه با بهره گرفتن از ویژگی چند جمعیتی ۶۹
شکل ‏۳‑۷: عملگر تبادل دو نقطه ای ۷۲
شکل ‏۳‑۸: عملگر تبادل تک نقطه ای ۷۳
شکل ‏۳‑۹: عملگر تبادل چند نقطه ای ۷۴
شکل ‏۳‑۱۰: عملگر جهش دو نقطه ای ۷۷
شکل ‏۴‑۱: نمودار مقایسه بهترین شایستگی الگوریتم ها برای داده تست ۱ ۸۲

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ‏۴‑۲: نمودار مقایسه بهترین شایستگی الگوریتم ها برای داده تست ۳ ۸۲
شکل ‏۴‑۳: نمودار بهترین شایستگی الگوریتم ها برای داده تست ۴ ۸۳
شکل ‏۴‑۴: پراکندگی جمعیت اولیه برای داده تست ۲ ۸۳
شکل ‏۴‑۵: پراکندگی جمعیت اولیه برای داده تست ۴ ۸۴
فصل اول مقدمه و کلیات تحقیق
در این فصل ابتدا مسئله مورد نظر بیان گردیده و ضرورت و اهداف را دنبال می­نمایم در ادامه پرسشهای موجود در مسئله را بررسی می­نمایم و فرضیه ­های تحقیق را شرح می­دهم سپس نوآوری­های تحقیق را ارائه می­نمایم در پایان واژه­ های کلیدی تعریف شده و ساختار پایان نامه ذکر خواهد شد.
مقدمه
مسئله زمانبندی سیستم های باز یکی از مهمترین مسائل زمانبندی در دنیای مهندسی و صنعت است. در این مسئله m ماشین و n کار وجود دارد. هرکار شامل تعداد معینی از عملیات است. هر عملیات دارای زمان از پیش تعیین شده ای برای پردازش[۶] بر روی ماشین متناظر خود می باشد. ترتیب پردازش این عملیات در زمان به انجام رسیدن همه کارها بسیار تاثیر گذار است. بنابراین هدف از حل این مسئله پیدا کردن ترتیب عملیاتی است که با کمترین مدت زمانبندی قابل پردازش باشد. در این راستا مقالات زیادی با بهره گرفتن از الگوریتم های ابتکاری[۷] مختلف ارائه شده است که از بین آنها الگوریتم ژنتیک[۸] یکی از بهترین ها، شناخته شده است. در این پایان نامه یک روش جدید برای حل مسئله زمانبندی با در نظر گرفتن پارامتر نگهداری ماشین[۹] ها بر پایه الگوریتم ژنتیک با ویژگی چند جمعیتی[۱۰] ارائه شده است. نتایج تجربی نشان می­ دهد­ الگوریتم ارائه شده به جواب بهینه تری دست پیدا می­ کند [۷۷].
بیان مسئله
مسئله زمانبندی سیستم باز یک مسئله زمانبندی مهم و جهانی است و این مسئله به طور وسیع در صنعت کاربرد دارد. این مسئله جزء مسائل سخت است. این مسئله شبیه به مسئله زمانبندی مغازه کارها است با این تفاوت که در هر کار[۱۱] هیچ اولویتی بین فرایند یا عملیات هر کار وجود ندارد. در مسئله زمانبندی سیستم باز فضای راه حل به طور قابل ملاحظه­ای بزرگتر از مسئله زمان بندی مغازه کارها است و به نظر می­رسد که در کتاب ها و مقالات به آن کمتر توجه شده است. شرح مسئله سیستم باز توسط گراهام و همکارانش بدین صورت باشد: یک تعداد کار به تعداد n (J1,J2, … , Jn) وجود دارد که روی یک سلسله ماشین به تعداد m (M1,M2, … , Mm) قابل پردازش است، هر کار متشکل از m عملیات می باشد (Oij). که j=1 to m و i=1 to n و هر کدام از عملیات باید روی یک ماشین متفاوت برای یک زمان مشخص شده پردازش شوند. عملیات هر کار می تواند در هر ماشینی پردازش شود ولی در هر زمان نهایتا یک عمل روی هر ماشین می تواند پردازش شود و یک عمل از هر کار می تواند در یک زمان پردازش شود [۷۷ ، ۱].
هدف مسئله زمانبندی سیستم باز بدست آوردن یک ترکیب امکان پذیر از سفارشات ماشین و کار تعیین شده است که زمان کلی اتمام کارها در کمترین زمان ممکن باشد. در ادامه به بیان چندین مثال که جز مسائل سیستم باز می باشد می پردازیم:
تعمیر کردن هواپیماهای بزرگ، که نیاز به تعمیر موتور و سیستم الکتریکی را دارد. این دو وظیفه (عملیات) ممکن است در هر ترتیبی انجام شود ولی این غیر ممکن است که این دو کار را با هم انجام دهیم. یا در مثالی دیگر یک گاراژ اتومبیل بزرگ با فروشگاه های اختصاصی را در نظر بگیرید. یک وسیله نقلیه ممکن است به کار های زیر نیاز داشته باشد: تعمیر انباره لوله اگزوز، میزان کردن چرخ ها و تنظیم موتور که سه عمل از یک کار ممکن است به هر ترتیبی انجام شوند. به هر حال، مغازه های سیستم اگزوز، میزان کردن چرخ ها، و تنظیم موتور در ساختمان های مختلف هستند و بنابراین انجام دو عمل در یک زمان امکان پذیر نیست. در مسئله زمانبندی سیستم باز ما فرض می کنیم که چندین کار از این قبیل کار ها و چندین وسیله نقلیه که نیاز به تعمیر دارند را داریم، موارد دیگر می تواند شامل: کنترل کیفیت مرکزی، انتساب کلاس، معاینه فنی خودرو، مخابره ماهواره ای و بسیاری از موارد دیگر شود [۳].
در زیر یک مثال حل شده OSSP را مشاهده می کنید:
در جدول هر کار شامل دقیقا یک عملکرد برای هر دستگاه می شود. این معیارها به طور کامل توسط یک مجموع منظم از زمان های پردازش m برای هر کار تعریف شده اند. برای مثال، جدول ۱-۱ یک مسئله معیاری ۵*۵ (۵ کار و ۵ ماشین) را نشان می دهد.
جدول ‏۱‑۱: مساله معیاری برای ۵ کار و ۵ ماشین

ماشین: ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
کار ۱: ۴۴ ۸۵ ۳۱ ۶۶ ۶۴
کار ۲: ۱۸ ۱۴ ۶۸ ۶۹ ۷
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم