خرید متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۱۱-۶- مدل استراتژی زنجیرهدانش – 1 |
۲-۱۱-۵- مدل راهبردی مدیریت دانش
این مدل بر عوامل مختلفی در مدیرت دانش تأکید دارد که منطبق بر فلسفه کی دانش است. این مدل مبتنی است بر چهار عنصر اصلی: نفوذ دانش، مبانی دانش، کاربردهای دانش، ارتقا و بازنگری دانش (رادینگ، ۱۳۸۳).
شکل۲- ۹ مدل راهبردی مدیریت دانش
تأثیرات دانش – در مدل بالا مباحثی که مرتبط با مدیریت دانش سازمانی هستند نشان داده شده است. در بررسی تأثیرات دانش، دانش از نظر زمینههای سازمانی اعم از داخلی و خارجی که مدیریت دانش در آن اعمال میشود مورد مداقه قرار میگیرد. در این راستا، دانش استراتژیک بیان کننده مباحثی است که در آن اصول کلیدی و شیوه هایی که
مدیریت دانش میتواند از آن طریق به جهتگیریهای استراتژیک سازمان مرتبط شود شناسایی و کشف میشوند. چنین امری مستلزم رهبری مؤثر دانش است. ایجاد و حفظ و نگهداری دانش در واقع با چالشهای ارزشی و باوری سازمان سرو کار دارد.
مبانی دانش: مدیریت اثربخشی دانش، بر نظامهای قوی، فرایندهای ساختاری و خطمشی های و عملکردهای کاملاً همراستا مبتنی است. در مدیریت دانش میبایست به دنبال شناسایی و ایجاد ساختارها و سیستمهایی گشت که به طور معقول با ایجاد تسهیم و به کارگیری مؤثر دانش تناسب داشته باشند. شیوه هایی که افراد را به پشتیبانی از برنامه های مدیریت دانش تشویق میکنند بایستی مورد نظر قرار گیرند. شناسایی و پرورش ارزشهای پشتیبانی کننده در بین نیروی انسانی سازمان، تحت لوای مدیریت منابع انسانی سازمان قرار میگیرد. مدیریت پشتیبانی کننده مدیریت دانش از طریق فناوری، به شناسایی و به کارگیری سیستمها و فناوریهایی میپردازد که مدیریت اثربخش دانش را مهیا کند.
کاربردهای دانش: شیوهای که دانش سازمانی پیادهسازی حمایت، و پرورش داده میشود، از مباحث اصلی هر سازمان در بخش مدیریت دانش است. ایجاد چارچوبی اساسی برای دانش بنیادی سازمان، ایجاد و مدیریت مخازن دانش، توسعه اثربخشی خدمات دانش، کشف شیوه هایی که کاربران دانش را به ادغام دانش با فعالیتهایی بنیادی سازمان تشویق میکنند، از جمله مسائلی هستند که در به کارگیری دانش میبایست مورد توجه قرار گیرند. علاوه بر این یادگیری و توسعه سازمانی که به مطالعه شیوه های یادگیری کاربران دانش در گروههای دانشی میپردازد از جمله مباحثی هستند که در مطالعه کاربردهای دانش در سازمان مورد مطالعه قرار میگیرند.
ارتقای دانش و بازنگری: مدیریت دانش، مبحث جدیدی در مدیریت است که همچنان نیازمند توسعه وارزیابی هم از نظر مالی و هم از نظر سازمانی دارد. بررسی و به کارگیری شیوه هایی که مدیریت دانش بتواند روند رو به توسعه خود را در سازمان حفظ کند، نیازمند نظارت همیشگی بوده و به طور دائم با شرایط که در آن به کار گرفته میشود انطباق
داده شود. در راستای بعد سازمانی، خط مشیهای دولتی نیز به عنوان عواملی اثرگذار بر توسعه و پیشرفت مدیریت دانش نیز نباید نادیده انگاشته شوند.
۲-۱۱-۶- مدل استراتژی زنجیرهدانش
مدیریت دانش در سازمان، به شکل الگویی از مراحل مختلف نشان داده میشود (Johnson, 1991). هر یک از مراحل مدیریت دانش با شناخت یک نیاز (یا فرصت) دانش آغاز شده و وقتی که این نیاز برطرف شد پایان مییابد. مراحل مدیریت دانش میتوانند مستقل یا وابسته باشند. هریک از این مراحل مدیریت دانش میتواند مراحل دیگر را تحت تأثیر قرار دهد. در هر یک از مراحل مدیریت دانش، برخی زیر مجموعه هایی پردازشگران مدیریت دانش سازمان میتوانند فعالیت های مختلفیق را بپذیرند که بر مبنای منابع مرتبط عمل میکنند تا نیاز دانش را بر طرف کرده یا فرصت دانشی به دست آمده را حفظ کنند. این پردازشگران دانش ممکن است انسان، اجتماع، کامپیوتر و یا ترکیبی از این عناصر باشد. این الگوها نشان میدهد که در هر مرحله از مدیریت دانش چه اتفاقی میافتد. هر یک از این مراحل میتوانند در تعامل متقابل به یک تنظیم هماهنگ برسند. این تنظیم هماهنگ، فعالیتهای فرعی که بر فعالیتهای اصلی مدیریت دانش تأثیر میگذارند را حذف میکند.
این مدل در روند تکمیلی خود به تدریج دارای مراحلی جدیدتر شده است. مدل زنجیره دانش، از یک هستیشناسی مدیریت دانش به وسیله ۳۰ فعال مدیریت دانش بوجوده آمده است. این هستی شناسی، پنج طبقه فعالیتهای اولیه را تعریف میکند: کسب دانش، انتخاب، تولید، جذب و درونی سازی و انتشار. این فعالیتهای اولیه، دانش را در یک مرحله شامل چهارطبقه از فعالیتهای ثانویه که مراحل مدیریت دانش را هماهنگ میکنند، به وجود میآورند: اندازهگیری، کنترل، هماهنگی و رهبری که شکل ۲-۷ این مدل را نشان میدهد.
بر طبق این مدل، به کارگیری ترکیبی از فعالیتها در ۹ طبقه، منجر به یادگیری و تبلور سازمانی میشود. یادگیری بیان کننده تغییرات در وضعیت منابع دانش بوده و تبلور بیان کننده ظهور و جلوهگری دانش سازمانی در دنیای واقعی است (مانند محصولات خدمات، فعالیتها).
شیوه هایی که فعالیتهای مدیریت دانش به کار گرفته میشوند. میتواند بر موقعیت رقابتی سازمان تأثیر گذارد. به بیان دیگر بهرهوری، چالاکی، نورآوری، و اعتبار، چهار جنبه رقابتی هستند که هر کدام از آن ها میتوانند سازمان را به نوعی از طریق انجام هر یک از ۹ فعالیت بیان شده منتفع سازند (Johnson, 1991).
همان گونه که در شکل دیده میشود، مدل زنجیره دانش، نشان میدهند که منابع و محیط پیرامون سازمان میتواند بر یادگیری و تبلور سازمان و در نهایت بر توان رقابتی سازمان تأثیر بگذارند.
شکل۲- ۱۰ مدل تکمیل شده زنجیره دانش
کسب دانش: منظور از کسب دانش در این مدل فعالیت یک پردازشگر در به دست آوردن دانش از منابع خارجی و متناسب سازی آن برای استفاده زیرمجموعههای دیگر است.
انتخاب دانش: به معنی انتخاب دانش مورد نیاز از منابع داخلی و متناسبسازی آن برای استفاده زیرمجموعههاست.
تولید دانش: به معنی به وجود آوردن دانش از دانش موجود است. تولید دانش میتواند از طریق کشف (خلاقیت یا بینش) یا از طریق استخراج (رویهها، منطق) صورت گیرد.
جذب دانش: به فعالیتهایی برمیگردد که وضعیت منابع دانشی سازمان را از طریق ذخیرهسازی و توزیع داخلی دانش کسب شده، انتخاب شده یا تولید شده تغییر میدهند.
انتشار دانش: به معنی وارد کردن دانش در خروجیهای سازمان برای ورود به محیط است. این خروجیها صرفا خروجیهای سنتی یعنی کالا و خدمات نیستند، بلکه شامل خود دانش نیز میشود.
اندازهگیری دانش: یک فعالیت ثانویه یا یک فعالیت هماهنگ تنظیم شده است که به ارزیابی ارزشهای منابع دانش و پردازشگران و چگونگی صفآرایی فرایندها در مراحل مختلف مدیریت دانش سازمان میپردازد.
کنترل دانش: به فعالیتهایی بر میگردد که از وجود منابع لازم دانش از نظر کیفی و کمی اطمینان حاصل میکند. اصولاً دو نوع از فعالیتهای کنترل دانش وجود داد: بیمه کیفیت و حمایت.
هماهنگی دانش: به مدیریت وابستگیهای بین فعالیتهای مدیریت دانش گفته می شود که به دنبال حصول اطمینان از این امر است که فرایندها و منابع مناسب دانش به اندازه کافی و در زمان مناسب موجود باشند.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-14] [ 08:54:00 ب.ظ ]
|