دانلود پایان نامه با موضوع بررسی تحلیلی حقوق ... |
«با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل کشت ما را و دم عیـسی مریم با اوست »
(حافظ،۱۳۶۸ :۸۱)
تاکید بر عیسی است و مریم قافیه غزل است.
ب) زلیخا: همسر عزیز مصر، تنها یک مرتبه، همراه یوسف آمده است:
«من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشــــق از پرده عصــمت برون آرد زلیــخا را»
(حافظ،۱۳۶۸ :۴)
تاکید بر حسن یوسف است، زلیخا نقش منفعل دارد و قافیهی شعر است.
ج) حوا: یک مرتبه، آن هم همراه اسم آدم آمده است:
«از دل تنگ گنهکار برآرم فریاد کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم»
(حافظ،۱۳۶۸ :۴۷۲)
حوا قافیه غزل است. کلمه آدم به معنی بشر به تنهایی ۱۰ مرتبه در غزل حافظ آمده است. در غالب این موارد به سرکشی آدم اشاره داشته است، حافظ هیچگاه مثل متون پیش از خود خلقت حوا را از وجود آدم نمیداند. در شعر او هیچگاه حوا متهم (اول) عصیان نیست. در یک مورد جوهر عشق را خاص آدم میداند:
«فرشته عشق نداند که چیست ایساقی بخواه جــام گلابی به خاک آدم ریز »
(حافظ،۱۳۶۸ :۳۶۰)
در غالب موارد نام آدم به موجب تغلیب جنس مذکر، بر هردو جنس دلالت میکند:
«هشدار که گر وسوسه نفس کنیگوش آدم صفت از روضه رضـوان به درآیی»
(حافظ،۱۳۶۸ :۶۷۷)
دومرتبه نیزازآدم بهعنوان پدر یاد کرده است. نام حوا با عنوان مادر بشر هیچگاه نیامده است:
«نه من از خلوت تقوا پدر افتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت»
(حافظ،۱۳۶۸ :۳۱۵)
۳ – ۲ – ۳)واژهی مادر:
واژهی مادر ، دو بار در ترکیب (شیر مادر) و دو بار در ترکیب (مادر دهر و مادر گیتی) و یک مرتبه در ترکیب (ام الخبائث) به معنی شراب در دیوان حافظ آمده است و به صورت جدا و در معنی خود مادر هیچگاه نیامده است، در حالی که پدر به همین مفهوم چهار مرتبه آمده است:
«گوهر بخت مرا هیچ منجم نشناخت یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم»
(حافظ،۱۳۶۸ :۱۱۲)
و:
«چند به ناز پرورم، مهر بتان سنگ دل یاد پدر نمی کنند این پسران ناخلف»
(حافظ،۱۳۶۸ :۴۰۱)
چناچه مشهود است ، از پدر همیشه مفهوم انسان استنباط شده است .
۳ – ۲ – ۴) زنان و معشوق در شعر حافظ:
«بی شک معشوق غزلیات حافظ هم مانند دیگر شاعران قدیم مذکر است . این سنت شعری در زمان او به حدی قوی بودهاست که او توانسته از شاهان آل مظفر در غزل به مانند معشوقی سخن گوید. » (شمیسا،۱۳۸۱ :۱۶۵) ولی نام زنانی که در دیوان حافظ نمود دارند عبارتند از :
الف)زهره: رامشگر آسمانهاست و این نام همواره به عنوان رامشگر غزلسرا آمده است:
«بیاور می که نتوان شد زمکرآسمان ایمن به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش»
(حافظ،۱۳۶۸ :۳۷۷)
ب)سلمی: « [س َ ما ] (اِخ ) از عرایس عرب . زنی معشوقه در عرب و مجازاً، هر معشوق را گویند. (غیاث):
گشاده رایت منصور او در قنوج شکسته هیبت شمشیر اودل سلمی»
(دهخدا ،لغتنامه ،الکترونیک).
چنانکه نوشتهاند سلمی نام زنی است از عرابیس عرب و مجازاً هر معشوق را گفتهاند ، این نام را بعضی از شعرای فارسی زبان در همین معنی در اشعار خود به کنایه آوردهاند و اکثر محققین بر اساس این قول سلمی را در اشعار حافظ معشوق مجازی تعبیر کردهاند . شواهدی که در اشعار بعضی از شعرای قدیم دیده شده زیاد نیست ، ولی حافظ در هفت غزل نام سلمی را صراحت بدون کنایه و ابهام آورده و در هر غزل برای او مشتاقانه پیام فرستاده . پیک صبا پیغام بر اوست و گاه از دوری او زار میگرید و از رنج مهجوری ناله و فغان میکند.از مضمون ابیات این هفت غزل چنین بر میآید که سلمی اگر دختر یا خواهر و خواهرزادهی خواجه نباشد ، قرابت و بستگی او با حافظ مسلم است و آنچه از اشعار وی مستفاد میشود این است که سلمی را یکی از بزرگان به عقد خود درآورده و پیکی از شهرهای سواحل رود ارس مانند ایروان یا شروان برده است و غزل ملمع به لهجهی شیرازی خواجه این معنی را تایید میکند . در این غزل حافظ در فراق سلمی زاری میکند . شوریده حال است و در هجران به یاد پند یاران که او را از موافقت با چنین ازدواج منع کردهاند افتاده ، خود را در غزل ، ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس ، سرزنش و ملامت کرده و گفته است:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«من که پند ناصحان را خواندمی قول رباب
گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس»
(حافظ،۱۳۶۸ :۳۶۱)
ج)شیرین: همراه با نام خسرو یا پرویز یا فرهاد آمده است:
«زحسرت لب شیرین هنوز میبینم که لاله میدمد از خون دیده فرهاد»
(حافظ،۱۳۶۸ :۱۳۸)
در بیشتر اشعار، شیرین معشوقه عمومی است. صفت خاصی ندارد و نام او اغلب با صنعت ایهام به کار رفته است.
د)لیلی:لیلی، همواره با نام مجنون آمده است که از ادبیات عرب وارد شعر فارسی شده است و لیلی نیز معشوقهای عمومی است و در بیشتر اشعار صفت ویژهای ندارد؛
«برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد»
(حافظ،۱۳۶۸ :۱۹۱)
هـ )گلچهر: تنها یک مرتبه همراه با نام اورنگ آمده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:30:00 ب.ظ ]
|