۳٫هماهنگی میانبخشی

سومین جزء، هماهنگی میانبخشی و یا توزیع اطلاعات در بین اعضای سازمان است. در اجرای این جز همکاری گرایی بسیار حائز اهمیت است(شاپیرو،۱۹۹۸). ‌در شرکت‌های بازارگرا، همکاری گرایی و مشارکت نقش مهمی دارد. تمام تصمیم گیری‌های استراتژیکی و تاکتیکی ‌بر اساس همکاری و مشارکت بخش‌ها با یکدیگر انجام می شود. هماهنگی میانبخشی به عنوان توزیع هوشمندی بین بخش‌ها است و گام ضروری برای انجام عملیات میانبخشی است(کوهلی و جاورسکی،۱۹۹۰). هماهنگی میانبخشی عنصر کلیدی اجرای بازارگرایی است و اهمیتی برابر با بازارگرایی و رقابت گرایی دارد(نارور و اسلاتر،۱۹۹۰). هماهنگی میانبخشی جهت ارائه ی ارزش به مشتریان ضروری است(روکرت۱۹۹۲). و از طریق مشتری گرایی به دست می‌آید(دیشپند،۱۹۹۳).

۴٫تعهد اعضای سازمان در ‌پاسخ‌گویی‌ به نیازهای مشتریان

چهارمین جزء، عملیاتی ساختن مفاهیم در عرصه عمل است. یعنی بتوان به یک تعهد مشترک دست یافت، تا آنچه را که نوشته یا گفته، عملی سازند(شاپیرو،۱۹۹۸). شرکت مسئول ‌پاسخ‌گویی‌ به هوشمندی بازار است(کوهلی و جاورسکی،۱۹۹۰) و لازم است تمام نیروهای درون سازمان با به کارگیری منابع و لازم است تمام نیروهای درون سازمان با به کارگیری منابع سازمانی برای مشتری، ارزش آفرینی نمایند(نارور واسلاتر،۱۹۹۰) و یا به وسیله ی اجرای استراتژیهای بنگاه، پاسخگوی نیازها و خواسته های مشتریان باشند(روکرت،۱۹۹۲). مسلماًً اجرای مشتری گرایی جز حساس تعریف بازارگرایی است . جدول شماره ی۲-۲-۲چارچوب مفهومی دیدگاه های بازارگرایی را نشان می‌دهد.

جدول ۲-۶خلاصه ی دیدگاه های بازارگرایی و نظریه پردازان اصلی آن

رویکرد فرهنگی

(۱۹۹۳)Deshpande

NARVER&SLATER(1990)

KohlI & Jaworski(1990)

(۱۹۸۸)Shapiro

۱۹۹۲()Ruekert

۱٫مشتری گرایی

۱٫مشتری گرایی

۲٫رقیب گرایی

۳٫هماهنگی بین بخشی

۱٫ ایجاد هوشمندی

۲٫ توزیع هوشمندی

۳٫ ‌پاسخ‌گویی‌

۱٫ارجحیت اطلاعات مشتریان برای بخش‌ها

۲٫ تصمیم‌ گیری

۳٫ اجرای تصمیمها

۱٫ایجاد بانک اطلاعات مشتری

۲٫طراحی استراتژی مربوط به مشتری

۳٫اجرای استراتژی

با توجه به دیدگاه تحقیق و همچنین نظر برخی از خبرگان مدیریت بازاریابی و ارجاع آنان به مدل‌های نظری ارائه شده در تحقیق اندیشمندان، مؤلفه های نظریه ی نارور و اسلاتر در این تحقیق درنظر گرفته شده است که عبارتند از: مشتری گرایی، رقابت گرایی و هماهنگی میانبخشی.

  • مشتری گرایی

امروزه با رشد و گسترش تکنولوژی در ارائه ی محصولات و خدمات و افزایش رقابت و حضور در دهکده ی جهانی، سطح انتظارات مشتریان افزایش یافته است. در عصر حاضر رعایت حقوق مشتری به صورت یک الزام برای سازمان‌ها تبدیل شده و هیچ شرکتی نمی تواند از این امر تخطی کند زیرا قصور در این ارتباط ارمغانی جز نابودی و شکست برای سازمان به همراه نخواهد داشت. تا چندی پیش رقابت بین شرکت‌ها در تصاحب سهم بازار بیشتر بوده و امروزه بین سازمان‌ها سخن از سهم مشتری درمیان است. مشتری گرایی به معنای درک مداوم و پیوسته ی نیازهای مشتریان هدف فعلی و بالقوه و استفاده از آن دانش(دانش شاخت نیازهای مشتریان) در راستای ایجاد ارزش مشتری، است(نارور واسلاتر،۱۹۹۰).

  • رقابت گرایی

رقابت گرایی یعنی درک مداوم قابلیت‌ها و راهبردهای رقبای عمده ی بالقوه و فعلی که نیازهای مشتریان هدف سازمان را تأمین می‌کند و استفاده از آن دانش(دانش شناخت رقبا) در راستای ایجاد ارزش برتر مشتری است. رقابت گرایی ‌به این معنی است که یک فروشنده نقاط قوت و ضعف کوتاه مدت و توانمندیها و استراتژیهای بلندمدت رقبای اصلی کنونی و بالقوه را می‌داند(نارور و اسلاتر،۱۹۹۰). شرکت‌های رقابت گرا به دنبال تعیین نقاط ضعف و قوت خودشان در شرکت، نه تنها بر حسب محصولات و بازاریابی شان، بلکه همچنین فرآیندها و سازمان می‌باشند. آن ها به طور منظم توانمندیهایشان را نسبت به سایرین ‌بر اساس مهارت‌ها و دانش مبتنی بر افراد، سیستم‌های فنی و فیزیکی، سیستم‌های مدیریتی،ساختارهای سازمانی و ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی، مورد بازبینی قرار می‌دهند. اثر اصلی رقابت گرایی مشخص می‌کند که این گرایش می‌تواند برای نوآوری محصول جدید کمک کننده باشد. دانش رقیب با مزیت محصول جدید همبسته می‌باشد. دانش رقیب تشخیص همه ی مجموعه های تکنولوژی دردسترس و تحت توسعه را قادر می‌سازد و همچنین زمانبندی گرایش‌ها در رفتار مصرف کننده را مقدور می‌کند وهمچنین نوآوری محصول جدید را پرورش می‌دهد(آگوستو و کوهلو،۲۰۰۹،۹۴-۱۰۸).

  • هماهنگی میان بخشی

هماهنگی میانبخشی به معنای هماهنگ بودن همه ی وظایف سازمان، استفاده هماهنگ از منابع سازمانی و بهره برداری از اطلاعات مشتری و بازار به منظور خلق ارزش برتر، برای مشتری است. هر شخص در سازمان به طور بالقوه می‌تواند برای خریدار(مشتری) ایجاد ارزش نماید. ادغام هماهنگ منابع سازمانی منجربه برقراری ارتباط مشتری گرایی با رقابت گرایی می شود. ایجاد اطلاعات و استفاده هماهنگ از منابع سازمانی و توزیع اطلاعات در سرتاسر سازمان منجربه هماهنگی میانبخشی می شود. درصورت عدم هماهنگی میانبخشی لازم است مدیریت بخش‌ها را نسبت به نیاز سایر بخش‌ها حساس نماید و بر اهمیت آن تأکید ورزد(نارور و اسلاتر،۱۹۹۰).

بخش چهارم

۲-۴گردشگری

مقدمه

یکی از دستاورد های فناوری مدرن ، تولید وقت اضافی یا اوقات فراغت است . هر چه فناوری و مدیریت پیشرفته تر باشد وقت اضافی بیشتری تولید می شود . بزرگترین تولید و مصرف قرن بیست و یکم حول محور تولید و مصرف اوقات فراغت است . گردشگری بخش مهمی از اوقات فراغت را پر می‌کند . امروزه ساختار مدیریتی وتعطیلات تمامی کشورهای پیشرفته به نحوی است که پر کردن اوقات فراغت منجر به یک عمل اقتصادی می‌گردد ؛ لذا گردشگری با همه مضامین علمی و فلسفی ای که در آن نهفته است، یک عمل اقتصادی است و پیش‌بینی می شود که یکی از بزرگ ترین محرکه های اقتصادی قرن حاضر باشد (فرزین ،۱۳۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...