کاموئی (۱۳۸۷) در مقاله‌ای تحت عنوان ” تخمین تابع تقاضای بیمه درمان تکمیلی در مناطق شهری ایران” تابع تقاضای بیمه درمان تکمیلی را در مناطق شهری ایران تخمین زده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش مربوط به آمار بودجه خانوار در سال ۱۳۸۲ است که بررسی آن نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از خانوارها پوشش بیمه‌ای خریداری نکرده‌اند. در تحقیق از روش توبیت استفاده شده است. همچنین نتایج این تحقیق قابلیت آن را دارد که مورد تفسیر اقتصادی قرار گرفته و بر اساس آن می توان راجع به قواعد رفتار اقتصادی موجود نیز قضاوت کرد. در نهایت مشخص گردید که سطح درآمد خانوار، وجود پوشش بیمه‌ای درمان عمومی (اجباری)، هزینه های درمانی خانوار، سن و سطح تحصیلات سرپرست خانوار، عوامل اصلی مؤثر بر تقاضای بیمه درمان تکمیلی خانوارند. تقاضای بیمه درمان خصوصی با افزایش سطح درآمد خانوار رشد می‌کند. این نتیجه در تخمین گسسته به صورت افزایش احتمال خرید بیمه خصوصی با افزایش تقریبی درآمد دائمی خانوار و در نتایج تخمین توبیت به صورت کشش درآمدی مثبت نمود یافته است.

هادیان و همکاران (۱۳۸۶) در مقاله ای تحت عنوان “تخمین تابع تقاضای بیمه درمان مکمل مطالعه موردی: شرکت سهامی بیمه ایران” از داده های پانل و الگوی اثرات تصادفی جهت تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه های درمان مکمل و برآورد کشش درآمدی آن از طریق مطالعه موردی شرکت سهامی بیمه ایران در ۲۴ استان منتخب، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که مهم ترین عوامل تعیین کننده تقاضای این بیمه نامه ها، درآمد سرانه، مخارج بهداشتی انتظاری و نرخ تورم انتظاری می‌باشد. همچنین کشش درآمدی تقاضا در دو حالت نقطه ای و میانگین دوره به ترتیب ۰٫۰۷ درصد و ۰٫۰۸ درصد برآورد شده است. لذا نشان می‌دهد که بیمه درمان مکمل کشش درآمدی بسیار کمی دارد.

صحت و اسماعیلی (۱۳۸۶) مقاله‌ای تحت عنوان “عوامل مؤثر بر عدم توسعه بیمه های تکمیلی درمان گروهی از نظر خبرگان صنعت بیمه” را به انجام رسانیده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارشناسان و کارشناسان ارشد شاغل در شرکت‌های ایران ،دانا، آسیا و البرز که در امر صدور بیمه و پرداخت خسارت‌های بیمه تکمیلی درمان گروهی فعالیت دارند، تشکیل می‌دهند. مدل مفهومی تحقیق، پنج متغیر اثرگذار بر عدم توسعه بیمه تکمیلی درمان گروهی را در نظر گرفته و آزمون می‌کند. نتایج تحقیق، نشان می‌دهد که کمبود، کاهش انگیزه و به روز نبودن نیروی متخصص، آمیخته بازاریابی شرکت های بیمه، عملکرد نامناسب بیمه مرکزی ایران، فعالیت تامین اجتماعی و خدمات درمانی و وضعیت مالی مشتریان در عدم توسعه بیمه مذکور موثراند و به همین جهت، پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت این نوع بیمه ارائه می‌شود.

معینی (۱۳۸۵) در مقاله‌ای تحت عنوان ” کشش ذرآمدی تقاضای بیمه درمان مکمل (مطالعه موردی شرکت سهامی بیمه ایران)” از داده های پانل و الگوی اثرات تصادفی جهت تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه های درمان مکمل و برآورد کشش درآمدی آن از طریق مطالعه موردی شرکت سهامی بیمه ایران در ۲۴ استان منتخب، استفاده ‌کرده‌است. نتایج دو آزمون هاسمن و ضریب لاگرانژ به ترتیب سازگاربودن تخمین‌های مبتنی بر الگوی اثرات تصادفی و وجود اثرات تصادفی را تأیید می‌کند. طبق نتایج به دست آمده از برآورد تابع تقاضا بر اساس این الگو طی دوره ۱۳۸۲-۱۳۷۵، مهم‌ترین عوامل تعیین کننده تقاضای این بیمه‌نامه‌ها، درـمد سرانه، مخارج بهداشتی انتظاری و نرخ تورم مورد انتظار است. کشش درآمدی تقاضا در دو حالت نقطه‌ای و میانگین دوره به ترتیب ۰٫۰۷ درصد و ۰٫۰۸ برآورد شده است و نشان می‌دهد که بیمه درمان مکمل، کشش درآمدی بسیار کمی دارد. کشش مخارج بهداشتی انتظاری ۰٫۲ درصد برآورد شده که کم کشش بودن تقاضای بیمه درمان مکمل نسبت ‌به این متغیر را تأیید می‌کند. همچنین کشش تقاضای این بیمه‌نامه ها نسبت به تورم انتظاری ۱٫۸ درصد محاسبه شده و ‌بنابرین‏، بر ‌با کشش بودن تقاضا نسبت به متغیر فوق دلالت می‌کند.

رئیسی و همکاران (۱۳۸۵) در مطالعه‌ای تحت عنوان “رابطه متغیرهای کلان اقتصادی با میزان فروش بیمه نامه‌های در مان مکمل: ۱۳۸۲-۱۳۶۹” به بررسی تاثیر نرخ تورم، درآمد سرانه ملی و نرخ بیکاری بر میزان فروش بیمه نامه‌های درمان مکمل در طی ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۲ با بهره گرفتن از آمار‌های فصلی تعدیل شده پرداخته است. در این پژوهش برای آزمون تجربی مدل، از الگوی خود توضیح برداری (مدل VAR) استفاده شد. جهت بررسی هم انباشتگی متغیرها، مرتبه هم‌انباشتگی متغیرها الگوی تعینن گردید، سپس تعداد وقفه‌های بهینه مدل مشخص شد. در گام بعدی تعداد بردارهای هم انباشتگی الگو تعیین و سپس الگوی مطلوب مشخص گردید. یافته های پژوهش نشان داده است که همه داده ها در سطح ۵ درصد، انباشته از درجه یک بوده و هیچ بردار هم‌انباشتگی بین آن ها وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از ترسیم ‌پاسخ‌گویی‌ در مقابل ضربه واحد اعمال شده (یک انحراف معیار) از سوی هر یک از متغیرهای مدل نشان داد که درآمد سرانه در کوتاه مدت و بلندمدت بیشترین تاثیر مستقیم را بر میزان فروش بیمه نامه‌های درمان دارد. رابطه بین تورم و میزان فروش بیمه درمان مکمل تا ۲٫۵ سال مثبت و بعد از آن، منفی می‌باشد. نرخ بیکاری نیز رابطه مثبت و مستقیمی را میزان فروش بیمه درمان مکمل نشان دارد. در نهایت مشخص شد که متغیرهای کلان اقتصادی با میزان فروش بیمه های درمان مرتبط می‌باشد.

جلالی لواسانی (۱۳۸۴) در مقاله‌ای تحت عنوان “بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر تقاضای بیمه های اشخاص” به بررسی تاثیر جمعیت، اشتغال، درآمد سرانه و تورم بر تقاضای بیمه های اشخاص در ایران است. در این پژوهش کل عملکرد صنعت بیمه ایران در رشته بیمه های اشخاص در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۰ بررسی شده، لذا از تکنیک نمونه‌گیری استفاده نشده است. در این مطالعه با استفاده eviews و اعمال تکنیک‌های اقصادسنجی صورت پذیرفته است. یافته های این تحقیق نشان می‌دهد که تقاضای بیمه های اشخاص با درآمد سرانه، نرخ بیکاری و سرانه خسارت‌های پرداختی بیمه گر رابطه مستقیم و با شاخص قیمت مصرف کننده رابطه معکوس دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...