کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 




این دوره از زمانی آغاز می شود که کارمند شعبه در حضور مشتری عملیات بانکی را به صورت الکترونیکی ثبت و دنبال می‌کند. از اواخر دهه ۱۹۷۰ امکان انتقال آنلاین اطلاعات به صورت مؤثر در بین شبکه های بزرگ رایانه ای و ترمینال های ورودی و خروجی داده ها ، از طریق به کارگیری ترمینال هایی که به ظاهر شبیه به رایانه شخصی امروزی بودند و از طریق خطوط مخابراتی به رایانه های بزرگ مرکزی متصل می شدند، به وجود آمد.


دوره سوم: متصل کردن مشتریان به حسابهایشان

در این دوره که از اواسط دهه ۸۰ آغاز شد امکان دسترسی مشتریان به حساب هایشان فراهم گردید. یعنی مشتری از طریق تلفن یا مراجعه به دستگاه خودپرداز و استفاده از کارت هوشمند یا کارت مغناطیسی یا کامپیوتر شخصی به حسابش دسترسی پیدا می‌کند و ضمن انجام عملیات دریافت و پرداخت، نقل و انتقال وجوه به صورت الکترونیکی انجام می‌دهد(حیدرپور و طهماسبی، ۱۳۸۹).

دوره چهارم : یکپارچه سازی سیستم‌ها و مرتبط کردن مشتری با تمامی عملیات بانکی

آخرین دوره تحول در نظام بانکی زمانی آغاز می شود که همه نتایج به دست آمده از سه دوره قبل به طور کامل مورد توجه قرار گیرد و مشکلات آن ها برطرف گردد و کلیه عملیات بانکی به طور الکترونیکی انجام شود. در این دوره هم بانک و هم مشتریان می‌توانند به طور دقیق و منظم اطلاعات مورد نیازشان را کسب نمایند. گرچه آهنگ این تحولات متفاوت است اما این چهار دوره به طور یکسان در صنعت بانکداری روی خواهد داد. لازمه ورود ‌به این مرحله داشتن امکانات و بسترهای مخابراتی و ارتباطی پیشرفته و مطمئن است.

۲-۲۶-۲- انواع بانکداری الکترونیک

بانکداری الکترونیکی مصرف کننده: منظور از بانکداری الکترونیکی مصرف کننده آن بخش از بانکداری الکترونیکی است که توسط اشخاص مشتریان حقیقی بانک مورد استفاده قرار می‌گیرد و مصرف کنندگان نهایی با آن سروکار دارند . این بخش از بانکداری الکترونیکی از قسمت های مختلفی تشکیل می شود که در ادامه مورد اشاره قرار می‌گیرد:

ماشین خودپرداز: یک ماشین خود پرداز می‌تواند به عنوان یک شعبه ی بانک عمل کند و بسیاری از وظایف اصلی بانکداری را انجام دهد و بخش عظیمی از مبادلات با حداقل مداخلات نیروی انسانی انجام خواهد گرفت . آمارها نشان می‌دهند نصب خود پرداز طی شش سال در سراسر دنیا نرخ رشدی معادل ۴۵ درصد داشته است؛ به گونه ای که می توان گفت بزرگ ترین سرمایه گذاری بانک‌های سراسر جهان در عصر خدمات کامپیوتری، پیرامون دستگاه های خودپرداز و توزیع پول بوده است(ابراهیمی،۱۳۸۲).

ماشین های نقطه فروش: ماشین های نقطه فروش به معنی انتقال الکترونیکی وجوه در نقطه فروش هستند که طبق آن مشتری در هر نقطه ای از زمان و مکان که کالا یا خدمات را می‌خواهد، با بهره گرفتن از اشکال مختلف تعیین هویت ایمن و حلقه ی اتصال الکترونیکی مطمئن وجه را از حساب خود در بانک یا مؤسسه ی مالی به فروشنده منتقل می‌کند(ابراهیمی،۱۳۸۲). این ابزار در دهه ی هفتاد میلادی در امریکا مرسوم شد و نرخ رشد آن از خودپردازها کمتر بوده است.

بانکداری تلفنی: انجام یک معامله ی تجاری خرده بین بانک و مشتریان از طریق تلفن، بانکداری تلفنی نامیده می شود. روش های مورد استفاده در بانکداری تلفنی شامل واکنش صوتی ، تشخیص صد ا و تلفن های قابل برنامه ریزی می‌باشد. تسهیلات بانکداری تلفنی نیز مواردی چون بررسی مانده و گردش حساب ، پرداخت صورت حساب ها، مدیریت وجوه نق د، خدمات پیام و انتقال وجه نقد به سایر حساب ها را شامل می شود(هاشمیان، ۴۲:۱۳۸۲).

بانکداری اینترنتی: به استفاده از اینترنت به عنوان کانال ارتباطی راه دور برای ارائه ی خدمات بانکداری، بانکداری اینترنتی اطلاق می شود. با کمک اینترنت بانک- ها به مرزهای زمانی و جغرافیایی محدود نیستند و در عین حال برای بانک و مشتریان منافع زیادی به دنبال خواهند داشت(هی کی کار جالوتو و همکاران[۶۳]،۲۰۰۲). اولین و مهم ترین عامل در استفاده از بانکداری اینترنتی دسترسی بهتر به خدمات، قیمت های بهتر و حفظ حریم خصوصی بالاتر است. موفقیت و یا شکست در بانکداری اینترنتی به طور قابل توجهی تحت تأثیر پیوند زیر‌ساخت‌های فنی با فرایندهای کسب و کار است.


۲-۲۷- پیشینه داخلی

قاسمی و مشایخی (۱۳۹۱) تحقیقی را با عنوان اولویت بندی نیازهای مشتریان در بانکداری الکترونیک به کارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی گروهی (AHP) در شعب بانک کشاورزی شهر نایین انجام دادند. هدف این پژوهش بررسی و اولویت بندی نیازهای مشتریان در بانکداری الکترونیک در بانک کشاورزی شهر نایین می‌باشد. بدین منظور از خبرگان علمی دانشگاه ها و صنعت مدیران و کارشناسانی که در مدیریت های مختلف بانک مشغول به کار می‌باشند، کسب نظر شده است. ابزار تجزیه و تحلیل داده های برای حل مدل AHP گروهی استفاده شده است. نتایج به دست آمده، نتایج گویای آن است که ۶ معیار اصلی و ۸۲ زیرمعیار فرعی به منظور اولویت بندی نیازهای مشتریان در بانکداری الکترونیک شناسایی شد.

امیری و دیگران (۱۳۹۰) تحقیقی را با عنوان پیش‌بینی الگوهای رفتاری مشتریان بانک جهت شناسایی روش مناسب برای ارائه سرویس های پیشنهادی انجام دادند. در این تحقیق سعی شده با بهره گرفتن از داده های مربوط به تراکنشهای مالی مشتریان، زمان مناسب جهت پیشنهاد سرویس‌های مورد علاقه مشتری شناسایی گردد. بر این اساس در این تحقیق نتایج حاصل از پیش‌بینی روند آتی تراکنشهای مشتری(روند مثبت، منفی یا تغییر الگوی رفتاری) با بیان از شبکه های عصبی پرسپترون، در شناسایی زمان مناسب جهت پیشنهاد سرویس ه
ای مورد علاقه بیان شده است. این سرویس ها بر اساس علایق مشتری و نتایج حاصل از پیش‌بینی الگوی رفتاری شناسایی گردیده است.

شاهین و صالح زاده ( ۱۳۹۰) تحقیقی را با عنوان طبقه بندی نیازهای مشتریان و تجزیه و تحلیل رفتار آن ها با بهره گرفتن از الگوی تلفیقی کانو و قوانین انجمنی انجام دادند. هدف از این تحقیق، ارائه الگوی تلفیقی از مدل کانو و قوانین انجمنی به منظور طبقه بندی نیازهای مشتریان و تجزیه و تحلیل رفتار آن ها بوده است. یافته های تحقیق نشان می‌دهد که ویژگی های جمعیت شناختی مشتریان به طور آشکاری بر نوع نیازهای آن ها تاثیر گذاشته است. نتایج حاصل از این تحقیق می‌تواند به شکل مؤثری در تدوین استراتژی های بازاریابی به منظور جلب رضایت مشتریان و همچنین در بخش بندی بازار استفاده شود.

فضلی و علی زاده (۱۳۸۷) تحقیقی را با عنوان تجزیه و تحلیل و اولویت بندی بهینه نیازهای مشتریان:‌ «رویکرد مدل ادغامی KANO در QFD» انجام دادند. تحقیق حاضر با هدف شناخت و بررسی متدولوژی مدل ادغامی KANO در QFD در زمینه تجزیه و تحلیل و اولویت بندی نیازهای مشتریان انجام شده است. همچنین مبانی و مفاهیم این متدولوژی، کارکرد آن در اولویت بندی نیازهای مشتریان و مراحل این روش می پردازد. در پایان برای تست مدل ارائه شده، نتایج حاصل از به کارگیری مدل در یک مطالعه موردی نشان داده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 01:02:00 ق.ظ ]




سعید نژاد(۱۳۸۰) پژوهشی به عنوان تاثیر اعتیاد،برروی ۶۰ معتاد بستری شده در بیمارستان تهران انجام داد ‌به این نتایج دست یافت که اعتیاد عامل مهم وتعیین کننده ای در ایجاد پرخاشگری می‌باشد وعلاوه بر این اعتیاد پدر موجب سرگردانی ‌و آشفتگی فرزندان می شود.

تفنگچی (۱۳۸۰) تحقیقی تحت عنوان بررسی علل بازگشت افراد وابسته به مواد به عود مجدد انجام داد نتایج پژوهشی نشان داد که در صد بالایی از معتادان در خانواده هایی بزرگ شده اند که بین پدر ومادر خود اختلاف وجود داشته است ومحیط خانوادگی رضایتبخش است وکنترل تکانه والدین در برابر رویدادهای استرس زا پایین بوده است.

گورانی (۱۳۸۰) پژوهشی تحت عنوان اعتیاد وعوامل مؤثر درآن وراه های مقابله وپیشگیری از آن راانجام داد.نتایج پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مراکز مشاوره ای از جمله آموزش مهارت‌های زندگی بر کاهش عود معتادین تاثیر داشته است.

دادستان (۱۳۸۰) در پژوهش خود به بررسی وارزیابی پرخاشگری ‌و بزهکاری نوجوانان

خانواده های مصرف کننده وخانواده های عادی پرداخت، نمونه تحقیق تعداد ۱۶۰نوجوان که ۸۰ نفر آن ها به عنوان گروه آزمایش و۸۰نفر به عنوان گروه گواه شرکت داشته اند . وتحلیل آماری نشان می‌دهد، که میانگین پرخاشگری نوجوانان در خانواده های مصرف کننده ۵۵/۱۲ و

میانگین پرخاشگری در خانواده های عادی ۳۵/۷ وانحراف معیاردرخانواده مصرف کننده ۶۷/۵ و

درخانواده های عادی ۰۳/۶ است لذا میزان پرخاشگری در نوجوانان خانواده مصرف کننده بیشتر از خانواده عادی است وهمچنین میزان بزهکاری در نوجوانان خانواده مصرف کننده با اختلاف میانگین ۵۶/۳ وانحراف معیار ۷۶/۲ بیشتر از نوجوانان خانواده عادی است، همچنین میزان بزهکاری در نوجوانان خانواده مصرف کننده با اختلاف میانگین ۵۶/۳ وانحراف معیار۷۶/۲ بیشتر از نوجوانان خانواده عادی است. همچنین نتایج نشان دهنده این است که رفتارهای نابهنجار دربین نوجوانان دختر وپسر متفاوت است ومیزان پرخاشگری ‌و بزهکاری با اختلاف میانگین ۱۰/۳ وانحراف معیار ۵۱/۱ در پرخاشگری پسران واختلاف میانگین ۵۷/۴ وانحراف معیار ۶۳/۳ بزهکاری در پسران خانواده مصرف کننده بیشتر از دختران است.

سپرده (۱۳۸۱) پژوهشی تحت عنوان تنش خانواده در اعتیاد جوانان بر نمونه ای ۷۰ نفری در ترک اعتیاد شهر کرج انجام داد ،نتایج پژوهش اشاره بر ۴ مورد عوامل اعتیاد آورد دارد.

۱-مدل سازی ناقص از والدین ورابطه نا مناسب پدر وفرزند

۲-ساختار خانوادگی معتادان آسیب زا،پرتنش وپر استرس بوده است

۳-اکثر والدین معتادان به نیازهای فرزندان خود توجهی نداشتند

۴-معاشرت با همسالان نابهنجار

عزتی راد(۱۳۸۱) تحقیقی بر روی نوجوانان پسر سال سوم دبیرستان در شهرستان فردوس با موضوع اعتیاد انجام داد که نتایج این تحقیق نشان می‌دهد بیشترین فراوانی مصرف مواد مخدر در افراد پرخاشگری که دوستان مصرف کننده داشتند،گزارش شده است.

سفیری(۱۳۸۱)تحقیقی تحت عنوان بررسی ویژگی‌های پایگاه اقتصادی-اجتماعی،انزوای اجتماعی،پرخاشگری،اعتیاد،فرار ازمنزل وچگونگی رابطه میان این ویژگی ها انجام داد نتایج توصیفی نشان داد که بیش از ۱/۴خانواده های مورد بررسی فرار از منزل،بیش از ۱/۳پرخاشگری فرزندان وحدود۱/۲خانواده های معتاد را نشان می‌دهد و پایگاه اقتصادی –اجتماعی ‌و انزوای اجتماعی نیز از منحنی نرمال تبعیت می‌کند.

شکیبا(۱۳۸۲) تحقیقی تحت عنوان بررسی وتعیین درک مفهوم سلامت ورفتارهای بازدارنده پرخاشگری درافراد معتاد وغیر معتاد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد واقع در بیمارستان روانپزشکی زاهدان انجام داد نمونه ای متشکل از ۶۵ نفر گروه معتاد به عنوان گروه آزمایش و۶۵ نفر گروه غیر معتاد به عنوان گروه گواه انتخاب گردیدند دو گروه ‌بر اساس متغیرهای سن،جنس،تحصیلات ‌و درآمد که از پرسشنامه دموگرافیک ومصاحبه فردی به دست آمدند همتاسازی شدند،نتایج تحقیقات نشان دادند که بیشترین میانگین امتیاز را افراد معتاد وغیر معتاد از مدل ایفای نقش ‌و کم‌ترین میانگین را از مدل درک مفهوم سلامت کسب نمودند وهمچنین دردرک مفهوم سلامت ورفتارهای بازدارنده پرخاشگری تفاوت معناداری در دو گروه وجود دارد به طوری که فرد معتاداز درک مفهوم سلامت بالاتری نسبت به گروه غیر معتاد برخوردار بود اما رفتارهای بازدارنده پرخاشگری افراد غیر معتاد وضعیت بهتری نسبت به گروه معتاد داشتند .

دلاور (۱۳۸۳) پژوهشی تحت عنوان نقش آموزش مهارت های ابراز وجود و حل مسئله در پیشگیری وکاهش مصرف سیگار دانش آموزان شهر تهران انجام داد ونتایج پژوهش اثر بخشی آموزش مهارت ابراز وجود وحل مسئله را در پیشگیری وکاهش میزان مصرف سیگار وکاهش تعداد دانش آموزان سیگاری مؤثر می‌داند.

نریمانی (۱۳۸۵ ) تحقیقی تحت عنوان بررسی علل وراهکارهای پیشگیری از اعتیاد در معتادان شهر اردبیل انجام داد نتایج پژوهش نشان می‌دهد که گذراندن دوره بازپروری به مدت ۴۵ روز واستفاده از جلسات آموزش گروه درمانی از جمله آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش میزان پرخاشگری وعود معتادین مؤثر است.

کمالی (۱۳۸۵ ) پژوهشی تحت عنوان بررسی میزان پرخاشگری واسترس در معتادان قبل وپس از درمان در مرکز درمان وباز توانی بهزیستی استان فارس به کار برد ونتایج تحقیق نشان داد که میزان پرخاشگری بیماران معتاد قبل از درمان دارای میانگین ۳۰/۳۴ وانحراف معیار ۹۲/۱۲ وبعد از درمان با میانگین ۸۶/۴۷ وانحراف معیار ۱۰/۱۱ بود در نتیجه نتایج پژوهش نشان داد که میزان پرخاشگری بیماران معتاد قبل از درمان بیشتر از مرحله بعد از درمان است،بنابرین تفاوت معناداری بین میزان پرخاشگری بیماران معتاد قبل وپس از درمان مشاهده می شود.

سموعی(۱۳۸۶) به بررسی مجموعه ای از تحقیقات درباره زنان معتاد پرداخت ونتایج نشان داد که زنان معتاد والکلی نسبت به دیگر زنان میزان بیشتری از خشونت را تجربه ‌و تحمل می کنندو همچنین نتایج نشان دادکه ۹۰ درصد زنان دارای مسائل ومعضلات ناشی از مصرف مواد،حداقل یکبار در زندگیشان مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اندوهمچنین نتایج مطالعه ای تازه درباره درمان زنان معتاد نشان می‌دهد که بیش از درمان ،تقریبا تمامی افراد مورد مطالعه به عنوان قربانی تحت تاثیر رفتارهای سوءجنسی ،فیزیکی وکلامی (لفظی)،درگیر خشونت بوده اند وبیش از ۴۰ درصد زنان بیمار،دارای تاریخچه وسابقه سوءاستفاده بوده اند وبیش از نیمی از آنان مصرف مواد مخدر را قبل از سن ۱۸ سالگی شروع کرده‌اند .

۲-۱۲-۲-تحقیقات انجام شده در خارج از کشور:

روی،ترجمه:قراچه داغی (۱۳۷۷) با توجه به تحقیقات ‌در مورد عوامل مؤثر در بروز خشم وپرخاشگری در خانواده هادر شهر آمریکا نشان دادیکی از عواملی که تاثیر بیشتری در بروز خشونت وپرخاشگری دارد مصرف مواد مخدر والکل در خانواده ها می‌باشد.

کادوشین [۲۰](۱۹۹۳) مطالعه ای روی گروهی از خانواده های معتادانجام داد ،نتایج تحقیق نشان داد اعتیاد دروالدین عاملی مؤثر در افزایش مصرف وشکل گیری اعتیاددر فرزندان می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




۷-۲- چه سنی برای تربیت موسیقیایی مفید است؟

موسیقی به مفهوم دقیق، نظام مند و کنترل شده، از دوره ی جنینی و تولد برای نوزادان قابل استفاده است. نورون ها را تقویت می‌کند. نواختن و بازی های موسیقی هم می‌توانند در رشد حسی و حرکتی و مهارت های بچه ها مؤثر باشند، اما آموزش موسیقی در شکل بازی با سازهایی مانند سازهای ارف، از چهار سالگی می‌تواند مفید باشد و آموزش رسمی موسیقی از سن هفت سالگی مناسب رشد است. در زمان تولد برخی مسیر های عصبی مرتبط با قلب و ریه شکل می گیرند که با تحریکاتی مانند صدا، لمس و نور مسیر های بیشتر و تازه تری به وجود می‌آید.برخی پژوهشگران مانند بگلی در سال ۱۹۹۶ نشان دادند که موسیقی باعث نوسازی مسیر های عصبی و تقویت چرخه های نوروترنسمیترها می شود و این خود قابلیت موسیقی را در رشد ذهنی کودک توجیه می‌کند(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۶۱).

۸- ۲- کودکان و موسیقی:

فراگیری موسیقی در ذهن کودکان مانند یادگیری الفبای زبان اهمیت دارد و به همان شکل عمل می‌کند و قدرت دریافت کودک را ارتقا می‌دهد. موسیقی حافظه ی صوتی کودکان و قدرت تمیز و دقت درک اصوات را در آن ها بالا می‌برد. هر نوع آموزش موسیقی برای کودکان مفید نیست. تمیرناتی که زبان موسیقایی را در ذهن کودک پرورش می‌دهند باید عملی و اصولی باشند. آموزش موسیقی ای که صرفا کودکان را گرفتار حالات عاطفی و هیجانی کند مفید نیست(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۶۲).

کمیته ملی یونسکو فراخوانی عمومی در جهان انتشار داده است که آموزش موسیقی بخشی از مواد درسی جدی و دبستانی شود. این امر نشان از اهمیت این دانش در رشد ذهنی کودکان دارد. موسیقی دانانی چون دالکروز سویسی و کودای یا کودالی مجارستانی روش های آموزش موسیقی برای کودکان طراحی کردند که بسیار زیبا و مفید است. موسیقی به مفهوم اصوات موزون و ریتمیک بخشی از ساختار و فرایند فعالیت های فیزیولوژیک و مغز است. چنان چه در برنامه ی درسی و آموزشی کودکان نغمه های زیبا و با نشاط کودکانه قرار گیرد، هوش تجسمی و درک ذهنی کودکان را بالا می‌برد و به رشد آن ها کمک می‌کند و برعکس هرچه موسیقی کودک عاطفی یا هیجانی باشد خلق آن ها آشفته تر می شود و دقتشان پایین می‌آید. موسیقی به دلیل ساختار ریتمیک و تصویرپردازی های ذهنی ابزار خوبی برای رشد کودک است و در بسیاری از مدارس جهان جزء برنامه های آموزشی قرار دارد. اگر کودکان با موسیقی خوب آشنا شوند در آینده کمتر گرفتار موسیقی هیجانی می‌شوند(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۶۲).

شعر و موسیقی کودکان باید همراه با خیال انگیزی، شادی و عینی گرایی باشد و خیالات را با لغات کاملا ملموس تحریک کند. ذهن کودکان در مرحله ی پیش دبستانی تخیلی و تجسمی است، از این رو لازم است فانتزی های شاد و رویاسازی های عینی، متوجه طبیعت و واقعیات باشند. از پنج سالگی کودک می‌تواند تمرینات موسیقایی را با هدف در گروه دنبال کند و تسلسل ریتم و ملودی را درک کند و هم زمان به تجربه موسیقی در گروه دست یابد. هدف از موسیقی کودک تقویت درک، دقت شنوایی و مهارت های حسی و حرکتی اوست. افزایش دقت، تجسم و خلاقیت و تقویت حافظه ی صوتی هدف اصلی است که در موسیقی دنبال می شود. کودک باید با موسیقی خوب و نه تاثربرانگیز، سرزندگی و خیال پردازی های مثبت پیدا کند.

تحقیقات نشان می‌دهد اگر گوش کودکان به موسیقی تحلیلی و کلاسیک مانند موسیقی موتسارت عادت کند یا این نوع موسیقی را یاد بگیرند دقتشان بالا می رود و ‌نیم‌کره ی چپ مغز تقویت می شود. به طور کلی موسیقی کودکان باید پر تحرک و پر طراوت باشد و از عادت کردن کودکان به موسیقی هیجانی و تاثربرانگیز باید پرهیز کرد که برای رشد ذهنی کودکان سم است. موسیقی کودکان باید پرشور، پرتحرک و شاد و پرطراوت باشد، اما مقصود از نشاط و تحرک، هیجان انگیزی نیست. عادت کردن به هیجاناتی که تاثر کودک را برمی انگیزد مسموم کننده است. شور و طراوت کودکانه با تاثرات اغواگرایانه و هیجان زدگی فرق دارد. هیجان هر از گاهی برای تحرک احساسات مفید است، اما عادت کردن به موسیقی هیجانی و نوحه گرایانه ذهن را ادوارخور، سست و بی مسولیت می‌کند. موسیقی تاثر برانگیز و صرفا هیجانی برای ذهن کودکان سم و مخدر است. آنچه که متاسفانه امروز رواج دارد و عاطفه ی کودکان ایرانی را به سمت روحیه ی هیجانی عادت می‌دهد و از هوشیاری کودکان می کاهد(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص۶۳-۶۴).

موسیقی خوب و اصولی می‌تواند درک زیبایی را در کودکان بالا ببرد و آفرینندگی، خلاقیت، دقت شنوایی و درک آن ها را افزایش دهد، همچنین می‌تواند باعث تقویت ارتباط های گروهی و اجتماعی آن ها شود. موسیقی خصوصاً می‌تواند برای کودکان سرگرمی و بازی گروهی سازنده ای باشد که آن ها را از توجه به بازی های پر خطر دور کند و جو بانشاط و سالمی برای شان به وجود آورد(همان، ص ۶۴).

۹- ۲- ریشه ی تاریخی و تحولی موسیقی درمانی به چه زمانی برمی گردد؟

تاریخ مشخصی برای موسیقی درمانی وجود ندارد، همان طور که برای شروع علوم پزشکی، فیزیک و ریاضی آغازی واقعی نمی توان تعیین کرد. در قدیم، یعنی حدود پنج هزار سال پیش، از موسیقی برای خروج ارواح خبیثه و تماس با نیروهای آسمانی استفاده می‌کردند. پس از دو-سه هزار سال، استفاده از حالات خلسه آور موسیقی در فرهنگ ملل رواج پیدا کرد تا قرن دوازدهم که یونانیان نگاهی تجربی به موسیقی پیدا کردند و از آن به عنوان وسیله ای برای ایجاد تعادل در چهار مزاج و و تنطیم روحیات استفاده نمودند. در هر صورت نقاط عطفی در تاریخ وجود دارد که منشا تحولات اساسی در هر علمی بوده است، در تحول موسیقی درمانی نیز چنین مقاطعی دیده می شود(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۱۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




با این وجود نمی توان بر این مهم چشم بست که در ۲۵ سال گذشته تغییرات مهمی در مراقبت های کودکان مبتلا به سرطان به وجود آمده است. در دهه ۱۹۶۰ تعداد اندکی از کودکان بیمار مبتلا به سرطان انتظار زنده ماندن بیش از چندین ماه را داشتند، در حالی که امروزه اکثریت آن ها نجات یافته و به زندگی خود ادامه می‌دهند. این بهبود ها در پیش آگهی کودکان مبتلا به سرطان مستقیماً به پیشرفت ها در فناوری تشخیص و درمان مربوط هستند، هر چند که متاسفانه این پیشرفت ها با افزایش تعداد و آزردگی بسیار عوارض جانبی همراه بوده است. در حقیقت، تقریبا هر جنبه از اقدامات تشخیصی، درمانی و بازتوانی منجر به درد و پریشانی قابل توجهی می شود. عوارض جانبی ممکن است کوتاه مدت یا بلند مدت باشند و نه تنها بر کیفیت زندگی بیماران بلکه در تمکین به ادامه درمان نیز تاثیر می‌گذارند.

خوشبختانه، پیشرفت ها در فناوری های طبی به موازات پیشرفت ها در روش های رفتاری برای درمان اختلالات پزشکی صورت گرفته اند. از طریق کاربرد دقیق اصول نسبتا ساده رفتاری، درد و رنج هم در کودکان و هم در والدین آن ها قابل تعدیل گشته است. پژوهش های بالینی رویه های ویژه ای برای اکثر فازهای تشخیص، درمان و بازتوانی فراهم آورده اند. این روش‌ها توسط پرسنل پزشکی خط مقدم (یعنی پزشکان و پرستاران) مورد حمایت بسیار قرار گرفته اند، به طوری که به بخش متعارف مراقبت های جامع کودکان سرطانی بدل شده اند.

در ۱۹۸۸ موافقت عمومی کنفرانس سازمان بهداشت جهانی[۳] برای برقراری و بنیان نهادن خطوط راهنمایی برای مدیریت درد در سرطان کودکان به توافق رسید. حضار در این کنفرانس از به کارگیری رویه های رفتاری در درمان سرطان کودکان حمایت کردند. توصیه آن ها برای کودکان بالای پنج سال انجام رویه های دوباره تشخیص و درمان بود؛ آمادگی روان شناختی و مداخلات رفتاری، بانضمام یا بدون مداخلات دارویی، بایستی جزو انتخاب درمانی قرار می گرفتند. این قانون هنوز بعد از ۱۲ سال اجرا می شود. اگرچه در آغاز روش های رفتاری به عنوان یکی از بهترین روش ها نگریسته می شدند اما تنها جزئی از ابزارهای بیشماری بودند که برای تقلیل پریشانی سرطان کودک و نیز درمان آن در نظر گرفته می شدند.

سپس این تمرکز به سمت بازبینی دشواری های جدی تر درمانی (مثلاً، وقفه های درمان های طبی و تنظیم مجدد شناختی و روان شناختی پس از درمان) و ارزیابی اثربخشی مداخلات رفتاری برای جنبه‌های خاصی از درمان و بازتوانی تغییر جهت پیدا کرد (دو-هامیل، رد و ویک‌برگ[۴]، ۱۹۹۹).

۲-۲٫ اضطراب بیمارستانی در کودکان

در طول چهار دهه اخیر، پژوهش های بالبی[۵]، راتر[۶]، اسکیپپر[۷]، ملامد[۸] و دیگران به ما در فهم اضطراب وابسته به بیمارستان کمک شایانی ‌کرده‌است. برای مثال، پریشانی هیجانی، در جدایی از والدین و قرارگرفتن در محیط غریبه بیمارستان، بر روی کودکان ۶ ماهه تا ۴ ساله بیشترین اثر را دارد، اما در کودکان بزرگتر نیز مشاهده می شود. اضطراب والدین بر اضطراب کودکان بستری در بیمارستان می افزاید. از سوی دیگر، فراهم آوردن اطلاعات و حمایت های هیجانی برای والدین و نظاره کردن کودکان در حال بازی در جوی آرام در تنظیمات بیمارستانی اضطراب کودکان بستری در بیمارستان را کاهش می‌دهد. ابعاد معینی از اضطراب وابسته به بیمارستان کمتر روشن شده اند. موضوعات مورد مطالعه قرار گرفته در این زمینه عبارتند از دوره های معمول اضطراب دوران کودکی وابسته به بیمارستان و نیز اضطراب والدین؛ بیماری و رویه های درمانی به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند.

طراحی بیمارستان و رویه های آن به تدریج به مفاهیم اضطراب دوران کودکی اضافه می‌شوند. بخش های مدرن و رایج اطفال به اتاق های همراه برای والدین، آماده سازی برای رویه ها، برنامه های بازی سازماندهی شده بیمارستانی، و شرکت فعال والدین در مراقبت های بیمارستانی مجهز می‌شوند. مستندات ‌در مورد اثر این تغییرات به دو دلیل مهم هستند. اولاً، پذیرش بالینی اثر بخشی این تغییرات در این دوره از بررسی ها و تحول مداخلات جدید ممانعت می‌کند. ثانیاًً، دفاع در مقابل تهدیدات اجرایی برای برنامه های پشتیبان هیجانی بدون اثبات اثربخشی دشوار هستند (فوسون، مارتین، هالی، ۱۹۹۰).

فوسون، مارتین، و هالی[۹] (۱۹۹۰) در مطالعه ای سه پیش فرض مربوط به اضطراب را در کودکان بیمارستانی در سنین کمون مورد بررسی قرار دادند: ۱) کاهش اضطراب در حین بستری شدن در بیمارستان، ۲) اضطراب همبسته با علائم، رویه ها و اضطراب والدین، و ۳) اضطرابی که به دنبال بازی های هدایتی با تجهیزات واقعی پزشکی و نیز وسایل شبیه سازی شده پزشکی کاهش می‌یابد. نتایج آن ها فرضیه های اول و دوم را معنادار ارزیابی کرد، لیکن فرضیه سوم آن ها مبنی بر اینکه اضطراب به دنبال بازی های هدایتی کاهش خواهد یافت از لحاظ آماری معنادار نبود. بدین ترتیب که اضطراب کودکان و والدین همراه آن ها در طول چهار روز اول به طور پیشرونده ای کاهش می یافت. اگرچه سطوح متوسط اضطراب کودکان بعد از ۳۰ دقیقه در جلسه بازی درمانی با وسایل پزشکی بیش از بازی با وسایل ساختگی کاهش یافت اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود. وقتی علائم و رویه های پزشکی تحت کنترل قرار گرفتند، همچنان رابطه معناداری میان اضطراب کودکان و اضطراب والدین آن ها برقرار بود. بدین ترتیب آن ها افزایش تسهیلات بالینی در پشتیبانی هیجانی والدین در هنگام پذیرش و بستری شدن کودکان آنان را پیشنهاد کردند. آنان ادعا کردند که در هر رویدادی، هر دو بازی های پزشکی و مداخلات ساختگی ظاهراًً رابطه اضطراب کودک با علائم، رویه ها و اضطراب والدین را قطع می‌کند. این واقعیت که اضطراب در طول زمان بستری کاهش می‌یابد شناسایی هر گونه کاهش را به عنوان تابعی از مداخلات بسیار دشوار می‌سازد. آن ها بیان داشتند که در هر مطالعه آتی ‌در مورد بازی درمانی با مصالح پزشکی و به شکل هدایت شده، مداخلات باید از پیش تعریف شوند، میزان مواجهه باید افزایش یابد و بازه میان جلسات بازی و ارزیابی های پیگیری باید کوتاه شود، تا شانس یافتن هر گونه تاثیری افزایش یابد .

۲-۳٫ مروری بر مداخلات رفتاری برای کودکان مبتلا به سرطان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




۳) جامعه

از آنجا که انسجام اجتماعی اساساً در خارج از بخش دولتی به وجود می‌آید، چنانچه دولت ها بخواهند وظایفی را که بهتر است به جامعه مدنی سپرده شود، در دست گیرند، انسجام اجتماعی را تهی می‌کنند.

‌بنابرین‏، نخستین اصل برنامه ریزی اجتماعی این است که آسیبی به انسجام اجتماعی وارد نکند، یعنی دولت ها باید به طور مصمم آن کالاهایی را تولید کنند که از عهده آن برمی آیند، از قبیل: حراست از حقوق شهروندان، آموزش، دفاع و …در عین حال دولت ها باید وظایفی را که نهادهای کوچکتر و کمتر متمرکز و دیوان سالار می‌توانند اجرا کنند، به جامعه مدنی بسپارند. دولت ها باید در جهت کنش های مثبت با اجرای مستمر، با کارکردهایی آغاز کنند که دقیقاً متناسب با وظایف آن ها است.

حکومت ها نه تنها وقتی کارکردهایی را که دقیقاً توسط جامعه مدنی ایفا می شود دردست گیرند، بلکه وقتی نمی توانند خیرعامه را فراهم سازند نیز به بی اعتمادی شخصی و تهی ساختن موجودی انسجام کمک می‌کنند، بی اعتمادی اجتماعی نیز جرم و جنایت سطح بالا و فساد عمومی را به وجود خواهد آورد. ‌بنابرین‏ این سیاست های دولت باید از طریق ارزش های فرهنگی جدید با اشکال مختلف جامعه پذیری، بیشتر رفتار و انگیزه های مردم را دگرگون سازد. لازمه تغییر رفتار و انگیزه های مردم نیز به وجود آمدن احزاب و انجمن های گوناگون در جامعه می‌باشد، به همین خاطر دولت برای تقویت انسجام اجتماعی بین گروهی در جامعه زمینه مشارکت فعال مردم در انجمن های داوطلبانه را فراهم سازد و از این طریق باعث تعاملات گسترده مردم با یکدیگر گردد که آن نیز اعتماد تعمیم یافته را به وجود آورده و جرم وجنایت را در جامعه کاهش خواهد داد.

نتایج تحقیقات اجتماعی بیانگر این واقعیت است که بین نابرابری درآمد و جرایم رابطه کاملا قوی وجود دارد. ‌بنابرین‏ سلامت جامعه و تعالی آن نیازمند ریشه کن کردن فقر و نابرابری می‌باشد و عدم توجه ‌به این امر، دیر یا زود به زنجیره عدم تعادل های اجتماعی، سیاسی و اقتصای می‌ انجامد و این عدم تعادل ها خود به موانع نفوذ ناپذیری بر سر راه رشد اقتصادی تبدیل می شود که جرم و جنایت را در جامعه افزایش خواهد داد.

از طرفی با توجه به اینکه خلف وعده مسوولان جامعه یکی از عوامل اصلی بی اعتمادی در جامعه می‌باشد لذا توصیه می‌گردد که مسوولان رده های مختلف حتی المقدور از ارائه وعده های دروغین به مردم پرهیز نمایند و درصورت وعده دادن نیز سعی نمایند به وعده خود عمل کنند تا از این طریق باعث افزایش اعتماد اجتماعی در بین مردم گردند. ‌بنابرین‏ می توان اینگونه نتیجه گرفت که برای کسب انسجام اجتماعی و در پی آن کاهش جرایم و انحرافات باید به کنترل اجتماعی غیررسمی توجه ویژه نمود، کنترل هایی که از طریق خانواده، محله و نیز جامعه و نهادهای غیررسمی آن صورت می‌گیرد

گفتار سوم- نقش بعد شناختی انسجام اجتماعی در پیشگیری انتظامی از جرم

ساخت آکهی ها و تیزرهای تبلیغاتی، به منظور انتقال اطلاعات به بزه کاران و بزه دیدگان بالقوه صورت می‌گیرد. اقداماتی مانند اطلاع رسانی به جامعه در باره مسئله جرم، معرفی تدابیر مربوط به سخت تر کردن آماج جرم برای بزهکاران و اطلاع رسانی ‌در مورد افزایش شمار گشت های پلیس یا افزایش شدت عمل پلیس در برابر جرایم خاص یا شروع طرح های ضربتی پلیس برای برخورد با دسته های خاصی از بزهکاران، می‌توانند منجر به افزایش حفاظت شخصی بزه دیدگان یا کاهش شمار بزهکاران شود. در حالی که راهبرد پیشگیری بدون تبلیغات بر بزهکاران موجب باز دارندگی بزهکاران یا کمک به پلیس در ارعاب بخشی از جمعیت بزهکاران می شود، اما بسیاری از بزهکاران، خارج از حوزه عملیات روانی پلیس باقی می مانند؛ ‌به این دلیل که در این شیوه، منافع برنامه پیشگیرانه منحصر به کسانی است که چیزهایی را ‌در مورد برنامه شنیده یا با آن درگیر بوده اند. ‌بنابرین‏ اشخاص دیگر نمی توانند تحت تأثیر اقدامات پلیس قرار گیرند؛ زیرا نه ‌در مورد آن چیزی شنیده اند و نه آن که خود چیزی را در این خصوص تجربه کرده‌اند.

آگهی ها و تیزرهای پیشگیری از جرم تهیه شده توسط پلیس، شباهت زیادی به تبلیغات بازرگانی بخش خصوصی دارد. آگهی های بازرگانی، به منظور افزایش تمایل مخاطبان به خرید کالایی خاص از طریق ارائه اطلاعات دسته بندی شده به آنان، صورت می‌گیرد. ‌بنابرین‏، تبلیغات مؤثر بازرگانی در صدد هدایت رفتار مشتریان به سوی خرید کالایی مشخص است. ‌در مورد تبلیغات پیشگیری از جرم نیز همان اتفاق می افتد. مخاطبان این قبیل تبلیغات (بزهکاران و بزه دیدگان احتمالی) در معرض اطلاعاتی قرار می گیرند که روند آتی تصمیم گیری آن ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نکته کلیدی در تبلیغات پیشگیری از جرم، اتخاذ ابزار مناسب تبلیغی وتناسب پیام آن با مخاطبان است. البته لازم به ذکر است که سازمان پلیس نباید تبلیغات پیشگیری از جرم را چشم بسته و بی هدف انجام دهند یا صرفأ بر کار تبلیغاتی تکیه کرده و آن ها را جایگزین اقدامات عملیاتی پیشگیرانه کنند. تبلیغات پیشگیرانه باید بر اساس طرحی مناسب اجرا شوند. تبلیغات بد ممکن است به طور ناخواسته، ترس از جرم را افزایش داده و نتایج نامطلوبی (مانند بد آموزی) به دنبال داشته باشد. سازمان های پلیس همچنین باید از تکیه بر تبلیغات پیشگیرانه به عنوان پاسخ اصلی به مسئله جرم اجتناب کنند. مثلأ ارسال گزینشی پوسترهای تبلیغاتی برای برخی از شهروندان ‌در مورد قفل کردن ماشین به منظور جلوگیری از سرقت، احتمال کمی دارد که مسئله سرقت خودرو در یک شهر را کاهش دهد. تبلیغات پیشگیرانه باید همیشه مکمل اقدامات پیشگیرانه پلیس باشد.

همچنین باید پلیس به خاطر داشته باشد که تکیه مکرر بر تبلیغات به منظور ارعاب بزهکاران، بدون اجرای برنامه های قاطع یا اعمال قانون، نوعی چوپان دروگو یا گرگ بی دندان را در اذعان تداعی می‌کند و موجب صدمه به روابط بین پلیس و جامعه می شود؛ در نتیجه باعث کاهش نرخ جرم نخواهد شد. ‌بنابرین‏، سازمان پلیس باید تبلیغات پیشگیرانه را در بستر گسترده تری از واکنش ها نسبت به جرم متقبل شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]