کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



 

  اصول مربوط به الکتروریسی و پارامترهای آن

۱-۱-مقدمه
در سال ۱۹۳۴ Formals فرایندی را ثبت کرد که یک دستگاه آزمایشگاهی برای تولید نانو الیاف پلیمری با بهره گرفتن از نیروی الکترواستاتیک طراحی شده بود. وقتی از این روش برای ریسیدن الیاف استفاده شود، به آن اصطلاحاً الکتروریسی گفته می‌شود. به عبارت دیگر الکتروریسی عملیاتی است که نانو الیاف را به واسطه بار الکتریکی روی جریان شتابدار از محلول پلیمر یا مذاب تولید می‌کنند. با این روش الیاف پلیمری با قطر نانومتر یا زیر میکرون (معمولاً بین ۵ تا ۱۰۰ نانومتر) تولید می‌شود [۱].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الکتروریسی موفقیت­های زیادی در تکنولوژی شکل­ گیری نانوالیاف از محلول­های پلیمری با گرانروی زیاد، داشته است. روش­های مختلفی برای تولید نانوالیاف وجود دارد. اما هنگامی­که به امکانات تجاری، تنوع پلیمرها و کاربردهای تجاری آن­ها، سادگی فرایند تولید و کاربرد آن در تکنولوژی­های مختلف تولید توجه شود، الکتروریسی به عنوان کارآمدترین روش برای تولید نانوالیاف شناخته می­ شود [۲]. از عوامل دیگری که این روش را مورد توجه قرار می­دهد کنترل قطر، تولید نانوالیاف با مورفولوژی‌های مختلف، داشتن تنوع در مواد اولیه (پلیمرهای طبیعی، مصنوعی، پلیمرهایی که در روش‌های معمولی نمی­ توان برای تولید الیاف استفاده کرد) می­باشد [۳].
۱-۲-الکتروریسی
الکتروریسی در منابع مختلف به عنوان روشی که در آن نانوالیاف از مایعات پلیمری با بهره گرفتن از میدان الکتریکی تهیه می­شوند، تعریف شده است. شایان ذکر است که هم محلول­های پلیمری و هم پلیمرهای مذاب می­توانند الکتروریسی شوند. نانو الیاف به علت ظرافت و سطح ویژه زیاد کاربردهای متعددی دارند که به عنوان مثال می‌توان به استفاده از این الیاف در کامپوزیت‌ها [۴]، ساخت صافی‌ها [۵]، الیاف رسانا [۷،۶]، حسگرها [۹،۸]، الیاف سرامیکی [۱۰]، داربست بافت [۱۱]، حمل دارو [۱۲]، زخم پوشش‌ها [۱۳] اشاره کرد [۱۴]. یکی از معایب این روش ناپایداری خمشی جریان شتاب­دار مایع در آن است، بنابراین لازم است که حرکت جت (جریان شتاب­دار مایع) در الکتروریسی به نحوی کنترل گردد [۱۵].
در فرایند الکتروریسی معمولی، میدان الکترواستاتیکی قوی بین نازل ظرف حاوی محلول پلیمری متصل به یک پمپ تزریق دقیق و صفحه‌ی جمع کننده اعمال می‌شود. هنگامی‌که نیروی الکتریکی بر کشش سطحی قطره پلیمری در نوک نازل غلبه کند، جت الکتروریسی تشکیل می‌شود. جت ایجاد شده یک سری ناپایداری‌های خمشی را در حین گذر تا صفحه‌ی جمع کننده (فاصله الکتروریسی) تحمل می‌کند که این عامل باعث کشش فوق‌العاده‌ی لیف تشکیل شده در جت می‌شود. این کشش به همراه تبخیر سریع مولکول‌های حلال در فاصله‌ی الکتروریسی منجر به کاهش قطر الیاف شده و الیاف مداوم نسبتاً خشک بر روی صفحه جمع کننده به طور تصادفی تشکیل می‌شوند. جت پلیمری در میدان الکتریکی به موجب اینکه نیروهای متضاد روی آن اثر می‌کند، ناپایدار است. کشش سطحی متمایل است که سطح جت را کوچک نماید و دافعه‌ی بارهای الکتریکی همنام موجود در سطح جت آن را نامتعادل می‌کند و سطح آن را افزایش می‌دهد. بنابراین یکی از ناپایداری‌هایی که در طول الکتروریسی اتفاق می‌افتد ناپایداری‌های خمشی است که با چگالی شار الکتریکی سطحی بالا افزایش می‌یابد [۱۶].
اجزاء متداول دستگاه الکتروریسی اساساً شامل یک سرنگ پر از محلول یا مذاب پلیمری، یک صفحه جمع کننده وب نانوالیاف و یک منبع تغذیه ولتاژ بالا برای تأمین نیروی الکتریکی مورد نیاز برای کشیدن جت مایع، می­باشد. در شکل ۱-۱ نمای شماتیکی از الکتروریسی نشان داده شده است.
شکل ۱-۱-نمای شماتیکی از دستگاه الکتروریسی [۱۷]
۱-۳- فرایند شکل گیری جت پلیمر در عملیات الکتروریسی
در فرایند الکتروریسی یک میدان الکترواستاتیکی بین یک نازل و یک جمع کننده ایجاد می­گردد، در حقیقت ولتاژ بالایی به یک پلیمر سیال اعمال می­ شود تا توسط آن سیال باردار گردد. در اثر نیروی الکتریکی، محلول پلیمری از نازل به سمت جمع کننده خارج می­ شود بدین ترتیب که وقتی بارهای الکتریکی در سیال به مقداری بحرانی برسد، یک جریان شتاب­دار محلول که «جت» نامیده می­ شود از قطره نوک سوزن در اثر شکل­ گیری مخروط تیلور با شتاب خارج می­ شود. جت الکتروریسی به سمت منطقه با پتانسیل کمتر، که در بیشتر موارد صفحه جمع کننده‌ای است که به زمین متصل شده، حرکت می­ کند سپس حلّال از میان جت پلیمر تبخیر می­ شود، علاوه بر این جت، ناپایداری­هایی را تحمل می­ کند که عمدتاً به وجود آورنده اندازه نانویی قطر لیف هستند و بر مورفولوژی الیاف تولید شده نیز اثر می­ گذارد [۱۹،۱۸]. با توجه به شکل ۱-۲ پلیمر در مسیر خود به منظور ریسیده شدن سه مرحله را طی می‌کند که عبارتند از :

    1. تشکیل مخروط تیلور و خارج شدن جت از آن
    1. نازک شدن جت خارج شده از مخروط و حرکت آن به سمت جمع کننده (مسیر مستقیم)

۳٫ایجاد ناپایداری‌های خمشی در جت پلیمر
شکل۱-۲- مسیر جت پلیمر در حین الکتروریسی
به این ترتیب قطره پلیمری نوک سوزن باردار شده و با افزایش چگالی بار الکتریکی، شکل کروی قطره را به مخروط تبدیل می‌کند (مخروط تیلور) و نهایتاً به صورت جت شتابدار در می‌آید.
کروی بودن شکل قطره به دلیل نیروهای کشش سطحی است که محلول را به سمت شکلی با کمترین نسبت سطح به حجم متمایل می‌کند [۱۹].
به طور کلی نیروهای وارد بر محلول پلیمری عبارتند از :
نیروی کشش سطحی: در ابتدای کار از ایجاد جت جلوگیری نموده و باعث کاهش سطح و جمع شدن محلول می‌شود.
نیروی ویسکوزیته: از کشیده شدن محلول بین نوک سوزن و جمع کننده جلوگیری می‌کند.
نیروی کلمبیک: نیروی دافعه بین بارهای همنام روی سطح پلیمر می‌باشد که سبب کشیده شدن محلول پلیمری می‌شود.
نیروی الکترواستاتیک: نیرویی که میدان الکتریکی بر جت وارد می‌کند و سبب شتاب دار شدن محلول پلیمری می‌گردد.
مخروطی شدن قطره به دلیل نیروهای دافعه کولمبیک و نیروهای الکترواستاتیک است که وقتی که این نیروها بر نیروی کشش سطحی غلبه کرد جت تشکیل می‌گردد [۱۹].
۱-۳-۱-مخروط تیلور
بین سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹، تیلور [۱]در یک مجموع از کارهای پیوسته برای بهبود و توسعه کارهای زنلی[۲] به بررسی رفتار یک قطره در دو حالت زیر پرداخت:
۱ - حالتی که یک قطره بار دار به طور مداوم در پتانسیل معلوم نسبت به زمین قرار داشته باشد.
۲- حالتی که یک قطره در میدان الکتریکی یکنواخت قرار داشته باشد.
در حالت اول تیلور نشان داد که افزایش پتانسیل منجر به کشیدگی بیشتر قطره خواهد شد. برای حالت دوم قطره‌ای را درون خازن در نظر گرفت و نشان داد که با افزایش شدت میدان الکتریکی قطره بیشتر و بیشتر کشیده می‌شود و در میدان الکتریکی بیشتر از یک مقدار بحرانی، قطره شکل پایدار خود را از دست خواهد داد و ناگهان به شکل یک مخروط در خواهد آمد [۲۰].
تیلور با بهره گرفتن از یک مخروط نامحدود که توسط یک سیال پیوسته شکل گرفته است به محاسبه نیم زاویه رأس مخروط پرداخت.
او دلایل تجربی مفیدی در مورد مخروط تیلور جمع آوری نمود و شکل مخروط ایجاد شده در نتیجه جت خارج شده از سطح یک مایع را محاسبه نمود. وی همچنین اولین محققی است که تلاش نمود نرخ باز شدگی و آشفتگی را برای یک جت مایع ایجاد شده توسط میدان الکتریکی را با یک تقریب خطی برای حالتی که آشفتگی کوچک است محاسبه نماید و محاسبات خود را برای مایع لزج انجام داد [۲۰].
در سال‌های اخیر رنکر و همکارانش [۲۰] تحقیقات قابل توجهی را به صورت تجربی و تئوری در زمینه رفتار قطره بار دار در میدان الکتریکی و فرایند الکتروریسی انجام داده‌اند. آنها با بررسی داده‌های آزمایشگاهی نشان دادند که قطره مورد بحث مستقل از شکل اولیه‌اش شکل ثابتی به خود خواهد گرفت و این شکل تا زمانی که شدت میدان الکتریکی از مقدار بحرانی فراتر نرود پایدار خواهد ماند. با فراتر رفتن شدت میدان الکتریکی از مقدار بحرانی شکل قطره به شکل مخروطی با نوک گرد شبیه می‌شود. شعاع انحنای نوک مخروط می‌تواند آنقدر کوچک باشد که با سیستم‌های معمولی تصویر برداری قابل تشخیص نباشد ولی باید توجه داشت که حتماً گرد است زیرا در غیر این صورت اندازه شدت میدان الکتریکی در نوک آن بینهایت خواهد شد [۲۰].
جزییات مربوط به شکل حقیقی نوک مخروط، یک مسئله انتگرال و دیفرانسیل گیری غیر خطی است. همچنین رنکر نشان داد که شکل قطره در نوک سوزن قبل از آن که جت از آن خارج شود هذلولی گون بسیار شبیه به مخروطی با نوک گرد می‌باشد [۲۰].
رنکر و همکارانش با نوشتن معادلات و حل آنها مقدار نیم زاویه مخلوط تیلور را ۳۳٫۵ درجه به دست آوردند. آنها برای مقایسه نتایج تئوری و عملی، دو نوع آزمایش طراحی و در هر یک از حالات، از مخروط تیلور تصاویری تهیه نمودند. در حالت اول قطره چسبیده است و در حالت دوم یک قطره آویزان می‌باشد. در واقع هدف از طرح این دو آزمایش، مشخص نمودن اثر جاذبه بر نیم زاویه مخروط می‌باشد. شکل ۱-۳ حالت قطره آویزان و شکل۱-۴ حالت قطره چسبیده را نشان می‌دهد.
شکل ۱-۳- حالت قطره آویزان [۲۰]
شکل ۱-۴-حالت قطره چسبیده [۲۰]
برای آزمایشات عملی از محلول پلی اتیلن اکساید با وزن ملکولی ۴۰۰۰۰۰ در آب با غلظت ۶% استفاده نمودند و اختلاف پتانسیل را مرحله به مرحله و در هر مرحله ۲۰۰ ولت افزایش داده‌اند تا مرحله‌ای که یک جت از نوک مخروط خارج گردد و در هر مرحله از شکل قطره پس از به تعادل رسیدن، تصویر تهیه نمودند [۲۰].
با توجه به شکل۱-۵ (الف) بدست آمده برای قطره چسبیده می‌باشد و خط سفید، محور تقارن قطره است. در این تصویر نیم زاویه رأس پیش بینی شده توسط رنکر با خط پر و نیم زاویه رأس پیش بینی شده توسط تیلور با خط چین نشان داده شده است. آنها تاکید نمودند که این تصویر بهبود داده شده یا بریده شده نیست و کاملاً واقعی می‌باشد. شکل۱-۵ (ب) توسط نرم افزار Find Edges از aبدست آمده و لبه‌های تصویر توسط این نرم افزار مشخص شده است، و اندازه نیم زاویه را در سه ناحیه مشخص نموده‌اند، در ناحیه A داده مناسبی از نرم افزار استخراج نشده است. برای ناحیه B خطوط مماس نیم زاویه ۳۷٫۵ درجه ایجاد می‌کند و خطوط مماس در ناحیه C نیم زاویه ۳۰٫۵ درجه ایجاد می‌کنند. شکل۱-۵ (ج) و (و) به طور مشابه برای حالت قطره آویخته بدست آمده است. در ناحیه A نیم زاویه ۳۱٫۵ درجه و در ناحیه B نیم زاویه ۲۶ درجه بدست آمده است. همه این زوایا به نیم زاویه هذلولی گون ۳۳٫۵درجه که توسط رنکر به دست آمده است نزدیکتر می‌باشد تا به نیم زاویه مخروط تیلور که ۴۹٫۳درجه بدست آورده بود.
شکل۱-۵ تصاویر قطره‌ها در حالت (الف) و (ب) تصویر بدست آمده برای قطره چسبیده و تصویر (ج) و (و) برای حالت قطره آویخته می‌باشد [۲۰]
۱-۳-۲-مسیر مستقیم جت
در مرحله دوم از الکتروریسی وقتی که محلول جت از مخروط تیلور به سمت صفحه جمع کننده حرکت می‌کند جت شتاب می‌گیرد و از سوزن دور می‌شود در یک مسیر مستقیم حرکت می‌کند که نمای جت نسبت به زمان تغییری نمی‌کند این مرحله از الکتروریسی را مرحله با ثبات می‌نامند [۲۱].
۱-۳-۳- ناپایداری‌های جت
تئوری‌های ناپایداری خمشی را برای جت بدون شارژ در طی سال‌های ۱۹۹۳-۱۹۸۲ توسط یارین و همکارانش توسعه و شرح داده شده است. ناپایداری‌های خمشی برای یک جت سیال ویسکوز که در هوا حرکت می‌کند پدیده طبیعی محسوب می‌شود [۲۲].
در عمل در حالی که جت نازک می‌شود تحت تأثیر یک یا چند نوع ناپایداری قرار گرفته و رشد این ناپایداری‌ها جت را منحرف می‌کند. در شکل ۱-۶ آشفتگی‌های مربوط به ناپایداری‌های مختلف نشان داده شده است. آشفتگی توسط ناپایداری‌های به مقدار کم ایجاد شده است و توسط عدد موج (S) تعریف می‌شود. حداکثر دامنه آشفتگی رخ داده برای جت توسط تصاویر از نمای بالا نشان داده شده و تصاویر پایین تغییر شکل جت را نمایش داده است. علائم + و- نشان دهنده انحراف مثبت و منفی از حالت شکل بدون آشفتگی را نشان می‌دهد. شکل۱-۶ –(و) تصویر المانی سیلندری از سیال بدون آشفتگی است، شکل (ج)، آشفتگی با عدد موج صفر (ناپایداری تورمی)، شکل (ب) آشفتگی با عدد موج یک (ناپایداری خمشی) و شکل (الف)، آشفتگی با عدد موج دو (ناپایداری انشعابی) را نشان می‌دهد. رشد ناپایداری نوع (ج) منجر به تشکیل ریز قطرات با اندازه‌های یکسان می‌شود و رشد ناپایداری نوع (الف) منجر به تشکیل دو جت با ابعاد یکسان می‌شود. در الکتروریسی رایج‌ترین ناپایداری، ناپایداری خمشی است [۲۱].
شکل۱-۶- آشفتگی‌های مربوط به ناپایداری‌ها الف -آشفتگی با عدد موج دو (ناپایداری انشعابی)، شکل ب- آشفتگی با عدد موج یک (ناپایداری خمشی)، شکل ج - آشفتگی با عدد موج صفر (ناپایداری تورمی)، شکل و -تصویر سیلندری از سیال بدون آشفتگی [۲۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:35:00 ب.ظ ]




۲- افزایش فوق العاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات به طور کلی ارزش دانش را افزوده است. زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش بالایی پیدا می کند. زیرا به اقدام نزدیک تر است. اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمی کند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسان ها است که به تصمیم و بنابراین به اقدام می انجامد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳- تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگی های جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شده است. بسیاری از سازمان ها دریافته اند که حجم زیادی از دانش مهم آنها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارند که اگر اندازه گیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج می شود.

    1. تخصصی تر شدن فعالیت ها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فن آوری نگاه می شد و آن را یک فن آوری می پنداشتند. اما به تدریج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات مورد نیاز است. انسان ها در مقابل بعد فن آوری و الکترونیکی در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار می گیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است(بیرانوند و امیری ، ۱۳۸۷ ،۱۱۲).

۲-۲-۹- فواید استفاده از مدیریت دانش

افزایش همکاری، بهبود بهره وری، تشویق و قادر ساختن نوآوری، غبله بر اطلاعات زیادی و تحویل فقط آنچه مورد نیاز است، تسهیل جریان دانش مناسب از تامین کنندگان به دریافت کنندگان بدون محدودیت زمان و فضا، تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان و بازداشتن آنان از اختراع دوباره چرخ به کرات، تصرف و ثبت دانش کارکنان قبل از اینکه آنان شرکت را ترک نمایند، اطمینان یافتن از اینکه دانش با ارزش بهنگام ترک کارمند از دست نمی رود، افزایش آگاهی سازمانی از خلاهای دانش سازمان، کمک به شرکت ها که سبقت جو باقی بمانند با افزایش آگاهی آنان از استراتژی ها، محصولات و بهترین کارکردهای رقیبانشان، بهبود خدمات مشتری. دانشمندان مدیریت دانش، نوعا مجموعه مزایا را در چهار قلمرو ذکر می کنند:
۱- صرفه جویی ها و کارایی ها، فرایندها با کارآمدی بیشتر انجام می‌گیرد و نیاز به باز آفرینی راه های انجام کار را از بین می برند.
۲- بازارها و فرصت های جدید مشخص می شود.
۳- تغییر و نوآوری، سازمان می تواند تغییرات را شناسایی کند و بدان ها واکنش درست نشان داده، خود را به موقع تغییر دهد.
۴- به کار گیری بهتر منابع انسانی،سازمان بهره برداری کاراتری از منابع انسانی خود به عمل می آورد.
گری[۹۶] (۲۰۰۰) هشت مزیت مدیریت دانش را به قرارزیر می داند:
۱- جلوگیری از افت دانشسازمان را قادر می سازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده، از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچک سازی، ویا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود جلوگیری کند.
۲- بهبود تصمیم گیرینوع کیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیم گیری های اثر بخش شناسایی می کند و دسترسی به آن دانش را تسهیل می‌بخشد. در نتیجه، تصمیمات سریع تر و بهتری می تواند در سطوح پایین تر سازمانی صورت گیرد.
۳- انعطاف پذیری و انطباق پذیری: به کارکنان اجازه می دهد درک بهتری از کار خود به عمل آورده، راه حل های نوآور مطرح کنند. با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و کمتر نیاز به مداخلات داشته باشند در نتیجه، کارکنان می تواند در موقعیت های چند وظیفه ای فعال باشند و سازمان می تواند روحیه کارکنان را بالا ببرد.
۴- مزیت رقابتیسازمان ها را قادر می سازد تا کاملا مشتریان دیدگاه ها و بازار رقابت را درک کرده، بتوانند شکاف ها و فرصت های رقابتی را شناسایی کنند.
۵- توسعه داراییتوانایی سازمان را در سرمایه گذاری در حفاظت قانونی برای مالکیت معنوی بهبود می بخشد در غیر این صورت، ثبت اختراعات علائم تجاری، اجازه نامه ها، حق انحصاری اثر و اسرار تجاری ممکن است در زمان درست به کار گرفته نشود و منجر به حفاظت قانونی کمتر و کاهش ارزش بازار برای مالکیت معنوی شود.
۶- افزایش محصولبه سازمان اجازه می دهد که دانش را در خدمات و فرآورده ها بکار گیرد. در نتیجه، ارزش درج شده محصول با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصول افزایش پیدا می کند ( محصولات نرم افزاری و سایر محصولات دارای عناصر نرم افزاری از این نمونه اند).
۷- مدیریت مشتریسازمان را قادر می سازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد. دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سئوالات، توصیه ها و شکایت‌های مشتری می شود. این امر همچنین تضمین کننده سازگاری و کیفیت بهتر خدمات بهتر مشتری می گردد. راه حل مشکلات عادی به سادگی قابل دسترسی است.
۸- به کارگیری سرمایه گذاری ها در بخش سرمایه انسانیاز طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درس‌های یاد گرفته شده، فرایندهای اسناد و بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمان ها می توانند به بهترین وجه در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایه گذاری کنند.
مدیران پنج مزایای سطح بالا را برای مدیریت دانش ذکر می کنند:
۱- سازمان ها می تواند چرخه کسب و کار را کاهش داده، زمان را با بهره گرفتن از دانش کم نماید و فرایندهای تجارت و کار را سریع تر کنند. این افزایش سرعت از حذف روش بازسازی در هر زمان حاصل می شود. کارکنان می‌دانند که چه کاری باید انجام گیرد و سریع ترین، کوتاه ترین و کاراترین روش انجام آن کدام است.
۲- مزیت پایدار از طریق نوآوری مداومسازمان ها به این حقیقت پی می برند که ایجاد مزیت های رقابتی پایدار به روش‌های سنتی مثل رهبر ارزان قیمت، یا رهبر خدمات، دشوار است. در محیط کاملا رقابتی امروزی، سایر تولید کنندگان ارزان قیمت به طور مداوم سازمان را به چالش می کشند. ایده های جدید را نمی توان به طور منظم به آسانی تولید کرد. در عین حال نوآورترین شرکت‌ها ذکر می کنند که مدیریت دانش و محیط یاد گیرنده پیرامون آن به عنوان منبع نوآوری پایدار تلقی می شود.
۳- شناسایی و سازگاری با تغییراتسازمان ها تحت تاثیر تغییر سریع بازارها و مشتریان هستند. بسیاری از سازمان ها فاقد روش‌های اثر بخش شناسایی تغییرات در مراحل اولیه و سازگاری با آنها به روشی بهنگام هستند. در عوض آنها طی راهبردی دفاعی واکنش نشان می دهند که تضمین می کند که آنها باید شتاب کنند تا با سرعت بازار هماهنگ شوند، به جای اینکه پیشتاز در ابزار باشند. مدیریت دانش ساز و کار اثر بخشی را به منظور شناسایی تغییرات اولیه و اقدامات متناسب جهت قرار دادن شرکت در جلوی جبهه تغییرات فراهم می آورد.
۴- تداومترک خدمت کارکنان ماهر در هر سطحی پر هزینه است. در حوزه هایی همچون فناوری اطلاعات، ترک خدمت کارکنان، ابتکارات و برنامه ها را در معرض خطر جدی قرار می دهد. با در اختیار قرار گرفتن دانش، به‌ خصوص دانش ضمنی کارکنان شرکت، و در دسترس قرار دادن آن برای کارکنان جدید، مدیریت دانش تداوم بالاتری را تضمین می کند، زیرا در صورتی که کارکنان سازمان را ترک کنند، دانش و حکمت در سازمان از دست نمی رود.
۵- حفظ و رشد دارایی های فکریدارایی های فکری سازمان از ثبت اختراعات و علایم تجاری گرفته تا دانش مشتری، ارزش واقعی بازار را دارند که می توان به دقت در ترازنامه سازمان منعکس کرد دانش، بهبود و کمیت بخشیدن به ارزش این دارایی‌ها را آسان می سازد.

۲-۲-۱۰- مدیریت دانش سازمانی

مدیریت دانش ،رویکردی ساخت یافته است که رویه هایی را برای شناسایی،ارزیابی و سازمان دهی ،ذخیره و به کار گیری دانش به منظور تامین نیازها و اهداف سازمان برقرار می سازد. مدیریت دانش ،توانایی یک سازمان در استفاده از سرمایه معنوی (تجربه ودانش فردی نزد هر فرد) و دانش جمعی به منظور دستیابی به اهداف خود از طریق فرایندی شامل تولید دانش ،تسهیم دانش و استفاده از آن به کمک فناوری می باشد.
فرایند اجرایی مدیریت دانش در سازمان ها شامل :
الف) تعهد و حمایت مدیریت ارشد
ب) شناخت ودرک مفاهیم مدیریت دانش در سطح سازمان
پ) فراهم نمودن بستر فرهنگی مناسب
ج) ایجاد ساختار سازمانی مطلوب
د) اندازه گیری عملکرد دانش سازمان
ه) تجزیه وتحلیل
و) برنامه ریزی
ی) انجام اقدامات و تغییرات مورد نیاز
مدیریت دانش را می توان در یک تعریف ساده چنین معرفی کرد: برانگیختن افراد به تسهیم دانش خود با دیگران. گروه کلانتر، در حکم موسسه ای بین المللی که در بسیاری از زمینه های فن آوری اطلاعات به پژوهش ،تحلیل و مشاوره میپردازد یکی از دقیق ترین تعاریف مدیریت دانش را به شرح زیر ارائه داده است:
مدیریت دانش،رشته ای است عملی که شیوه برخورداری ازحمایت دو جانبه را برای ایجاد ، تصرف ،سازماندهی و استفاده از اطلاعات ،تشویق و تقویت می کند(جعفری مقدم،۱۳۸۲ ،۱۰).
مدیریت دانش، فرایند ایجاد ارزش از دارایی های نامشهود سازمان است. مدیریت دانش ،آمیخته ای از مفاهیم چندین حوزه شامل هوش مصنوعی، سیستم های دانش محور،مهندسی نرم افزار،مهندسی مجدد فرایندهای کسب وکار یا مدیریت منابع انسانی ، مدیریت کیفیت جامع و رفتار سازمانی است.
مدیریت دانش ،توانایی یک سازمان در استفاده از سرمایه معنوی (تجربه و دانش فردی نزد هر فرد) و دانش دسته جمعی به منظور دستیابی به اهداف خود از طریق فرایندی شامل تولید دانش ،تسهیم و استفاده از آن به کمک فن آوری.
اصول مدیریت دانش شامل : توسعه ،اجرا و نگهداری زیرساخت های فنی وسازمانی به عنوان بستر و الزام انتشار دانش و انتخاب فن آوری های خاص است( نوروزیان،۱۳۸۱، ۱۵ (.
نیاز به مدیریت دانش بر اساس رشد ادراک جامعه تجاری از این واقعیت سرچشمه می گیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار،عنصری مهم تلقی می شود)داونپورت وگروور[۹۷]، ۲۰۰۱، ۳(.
سازمان ها برای کامیابی در اقتصاد دانشی ، باید مدیریت دانش را پیاده سازند .
به طور کلی می توان فرایند مدیریت دانش را شامل:
شناسایی دانش، تحصیل دانش، توسعه دانش، به اشتراک گذاری دانش، بهره برداری دانش و حفاظت از دانش دانست.
مفهوم مدیریت دانش ،مفهومی است که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظره فراوان شده است.
به طور خلاصه مدیریت دانش در سازمان ها به دنبال آن است تا نحوه وچگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به مهارت های فردی و گروهی تبیین و روشن سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ب.ظ ]




“هرسی و بلانچارد[۲۱] در مطالعات خود در سال ۱۹۸۸ دریافتند که بین سبک های رهبری( دستور دهی ، تفهیم نمودن ، مشارکتی و واگذاری مسئولیت ) و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت وجود دارد . ۱۴۲ نفر از ۳۳۹ معلم در مورد رضایت از شغل خود پاسخ دادند که از شغل خود رضایت دارند . آن ها دریافتند که معلمن کمتر به وسیله حقوق و مزایا خشنود می شوند . در این پژوهش رضایت شغلی معلمان با سبک رهبری همبستگی معناداری نداشت ."(پاول و بلانچارد ،۱۳۷۱،۱۵۳).
“دان[۲۲] نیز در تحقیقات خود به چهار عامل مستقل اشاره می کندکه مبین رضایت کارکنان است :
۱- سودمندی و مؤثر بودن وظیفه
۲- رضایت از سازمان و از شرایط کاری و عملیات دستگاه
۳-رضایت از شایستگی سرپرستان در نقش متخصصان و رهبران
۴- عناصر معینی از وظیفه که سودمندی متقابل دارد ، مانند :
- رضایت از ارزش مادی شغل ، حقوق کنونی و حقوقی آینده آن
- رضایت از کار ، جالب توجه و مورد علاقه بودن شغل و میزان منزلتی که برای دارنده آن فراهم می سازد .” ( ۲۳ ۱۹۸۶: Dunn,).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

وروم[۲۳] در تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۸ به عمل آورده است روابط زیر بین رضایت شغلی و عوامل دیگر را حاصل نموده است:
۱- بین رضایت شغلی و احتمال استعفاء از کار رابطه منفی وجود دارد،‌ یعنی کسی که از شغلش راضی است کمتر احتمال دارد از شغلش استعفاء بدهد.
۲-بین رضایت شغلی و غیبت از کار نیز رابطه منفی وجود دارد یعنی کسی که از شغلش راضی است کمتر احتمال دارد که از حضور در سر کارش خودداری نماید
۳-بین رضایت شغلی و میزان تصادفات و سوانح کار رابطه منفی وجود دارد یعنی کسی که از شغلش رضایت دارد کمتر دچار سوانح و تصادفات در محیط کارش خواهد گردید
۴-بین رضایت شغلی و میزان کارآیی رابطه مثبت وجود دارد یعنی رضایت شغلی افزایش کارآیی را باعث می گردد"(رابینز ،۴۲:۱۳۸۴.)
“لاک[۲۴] در سال ۱۹۷۶ نیز گزارش تقریبا مشابهى ارائه داد. وی مهم‏ترین عوامل مؤثر بر رضایت‏شغلى را چنین خلاصه مى‏کند:
۱.کار پر مخاطره ذهنى که فرد مى‏تواند با موفقیت ‏با آن سازگار شود (موفقیت در سازگارى با کار) .

    1. علاقه فردى به خود شغل که هر قدر علاقه فرد به شغل بیش‏تر باشد میزان رضایت او بیش‏تر خواهد بود

    1. کارى که از نظر جسمانى بیش از حد خسته‏کننده نباشد (هر قدر فرد بیش‏تر خسته شود، رضایتش کم‏تر خواهد بود و هر قدر کم‏تر خسته شود میزان رضایتش بیش‏تر خواهد بود)

    1. پاداش براى عملکرد، منصفانه، آموزنده و منطبق با خواست فرد باشد

    1. شرایط کار که با نیازهاى فیزیکى سازگار باشد و به اهداف شغلى کمک کند

    1. احساس احترام به نفس از سوى شاغل، او هر قدر از سوى دیگران نسبت ‏به خود بیش‏تر احساس احترام کند، میزان رضایتش بیش‏تر خواهد بود

    1. عواملى که در محیط کار، نیاز به ارزش‏هاى شغلى را تسهیل مى‏کند از قبیل افزایش حقوق و ترفیع.

انصاف و عدالت در پرداخت نیز با رضایت‏شغلى ارتباط دارد. هر قدر انصاف و عدالت در پرداخت ‏بیش‏تر و بهتر رعایت‏شود، میزان رضایت‏شغلى بالاتر است و هر قدر میزان رضایت‏ بیش‏تر باشد، عملکرد کارگر و کارمند نیز بالاتر مى‏رود. همچنین رضایت‏شغلى به وسیله پرداخت پاداش و تشویق کردن نیز بالا مى‏رود. نگرش‏هاى فرهنگى، خدمات درمانى و تسهیلات رفاهى در بالا بردن میزان رضایت‏شغلى دخالت دارند ” (۲۳-۲۷ ۲۰۰۹: Suosa – Poza,).
“دیوید مک کللند[۲۵] در سال ۱۹۷۱ به گسترده ترین پژوهش ها در زمینه انگیزه و نیاز به موفقیت دست زده است. او نیاز به پیشرفت را با علامت اختصاری[۲۶] نشان می دهد . مک کللند در تحقیقات خود از جمله تصویر مبهمی را به پاسخگویان مورد مطالعه نشان می دهد و از آنان می خواهد ، برداشت خود را از تصویر مورد نظر ، به صورت داستانی بیان کنند . به عقیده وی ، فرد مورد پرسش معمولاً نیازها و انگیزه های ناخوداگاه خود را در داستان تخیلی خود منعکس می کند؛که براین اساس باتوجه به شاخص های موجود می توان میزان نیاز به موفقیت و یا پیشرفت فرد و اعتماد به او را دریافت .
به عقیده مک کللند ، میزان نیاز به موقعیت در همه افراد ، گروه ها ، ملت ها ، مذاهب و طبقات اجتماعی یکسان نیست ؛ قابل ذکر در این زمینه اینکه ، مک کللند در پاسخ به این پرسش که علت تفاوت در انگیزه نیاز به موفقیت چیست ، معتقد است که هر چند انگیزه موفقیت نیاز روانی و پدیده ایست که با شخصیت افراد سروکار دارد ؛ ولی در حقیقت پدیده ای کاملاً روانی نیست ؛ بلکه منشأ این پدیده را بعضی شرایط اجتماعی تشکیل می دهد که باعث ایجاد درجات متفاوتی از این انگیزه در افراد می گردد . به عقیده مک کللند ، برخی از مهمترین عوامل و شرایط اجتماعی که بر میزان موفقیت اثر می گذارند عبارتند از :
آموزش در خانواده ، طبقه اجتماعی ، والدین ، تحرک اجتماعی ، ایدئولوژی ، محرومیت ، ضرورت خارجی، دگرگونی اجتماعی و تحول ساخت های سیاسی و نظایر آن . به عقیده مک کللند ، تحرک اجتماعی خود از عوامل مهم در افزایش یا کاهش میزان موفقیت می تواند باشد . به عقیده او ، در افراد و گروههایی که گرایش شدیدی به تحرک اجتماعی دارند ، انگیزه موفقیت بیشتری مشاهده می شود . این اشخاص و گروه ها ، بلند پروازی های شدیدی در مورد اصلاح وضعیت خود داشته و امیدوار به داشتن فرصتهایی برای تغییر واقعی بوده اند .
به گفته لاولر[۲۷]،” بین رضایت شغلی و انگیزش تفاوت عمـده ای وجود دارد که در برخی از مقیاس های اندازه گیری رضایت شغلی نادیده گرفته شده است. به نظر وی انگیزش تحت نفوذ ادراک های آینده نگر قرار دارد، ادراک هایی که بیشتر با رابطه میان عملکرد و پاداش سر و کار دارد. در حالی که رضایت با احساسات افراد نسبــت به پـاداش هایی که دریافت می کنند ارتباط پــیدا می کند. از این رو رضایت پیامد رویدادها و اتفاقات گذشته و انگیزش نتیجه انتظارات از آینده است” (هومن، ۱۳۸۱: ۳) .
“وودمن[۲۸] و هل ریجل[۲۹] در کتاب خود، در بحث عوامل مؤثر بر رضایت شغلی، به این عوامل اشاره می کنند: صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار، و روابط انسانی کار. “(یعقوبی ،پیشین :۶۹).
“شرتزر[۳۰] عوامل ذیل را در رضایت مندی شغلی مؤثر می داند: حقوق، امنیت کاری و ثبات شغلی، شرایط کاری خوب، امکان پیشرفت و ترقی، و روابط انسانی"(شرتزر ،۷۵:۱۳۶۹).
“کورمن[۳۱] این عوامل مؤثر را به دو دسته تقسیم می کند:
ا-عوامل محیطی مثل سطح شغل، محتوای شغل، رهبری ملاحظه کار، دست مزد و فرصت های ترفیع
۲-عوامل شخصی مثل سن، سطح تحصیلات و جنسیت
هر قدر شغل از لحاظ سطح، مسؤولیت، استقلال و تنوع بالاتر باشد، مطلوب تر است، هر چند به نسبتی که فرد در سطح بالاتری قرار داشته باشد (بر حسب تحصیلات، توانایی ها و مانند آن) ، سطح لازم این خصوصیات برای کسب خشنودی باید بالاتر باشد” . (گلشن ، پیشین :۵۸)
“شولر[۳۲] در پژوهش های خود درباره نقش تفاوت های فردی در ضایت شغلی، دریافت که زنان کارگر بیش از مردان به داشتن همکاران خشنود بها می دهند، در حالی که کارگران مرد بیش از زنان برای فرصت مشورت با دیگران و تاثیر بر تصمیمات مهم ارزش قایل اند.در این مطالعات، هم چنین معلوم شد که مردان بیش از زنان به خط مشیء های بلندمدت و مربوط به آینده توجه دارند” . (پاول و بلانچارد ،پیشین:۴۲ )
۲-۲: مروری بر تحقیقات انجام شده در داخل کشور :
حسین عطار در سال ۱۳۷۴ در یک بررسی تحت عنوان رابطه استرس شغلی یا خشنودی شغلی و سلامت روان کارکنان یک مجتمع صنعتی که در یکی از جزایر خلیج فارس روی ۳۰۳ نفر از کارکنان که بصورت اقماری کار می‌کردند انجام داد به نتایج زیر دست یافت:
۱- استرس شغلی با اختلال در سلامت روان کارکنان رابطه معنادار داشت .
۲- کارکنان نوبتکار شاغل در طرح اقماری در مقایسه با کارکنان روز کار در طرح مذکور خشنودی شغلی کمتری داشتند (۸۵.۵۷درصد در مقایسه با ۶۷.۳۱ درصد ) .
۳- کارکنان نوبتکار در مقایسه با کارکنان روزکار (هر دوشاغل در طرح اقماری) از سلامت روان کمتری برخوردار بودند. (میانگین ۱۵.۹۸ درصد در مقایسه با ۲۷.۶۱ درصد ).
سلیمان نژاد تحقیقی با عنوان ” بررسی رابطه بین استرس حرفه ای و رضایت شغلی در کارکنان سازمان های دولتی شهر ایلام، سال ۱۳۸۰ ” انجام داده است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بیـن پاره ای از متغیرهای دموگرافیک با رضایت شغلی و استرس حرفه ای در سال ۱۳۸۰ انجام گردید.این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی بوده که در آن ۴۲۰ آزمودنی از طریق نمونه گیری طبقه ای تصــادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی رابطه استــرس با رضایــت شغلی از دو پرسشنامه رضایت شغلی فیلدوروث و شرایط پرفشار استفاده شد. اعتبار صوری پرسشنامه ها مجددا کسب و پایایی نیز از طریق بازآزمایی محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، کای دو استفاده گردید.در بررسی توصیفی گزاره ها بیش از ۷۰ درصد افراد نمونه به طور نسبی از شـغل خود راضی بودند و ۴۹ درصــد افراد شغــل خود را خسته کــننده گزارش کـردند و نیز ۵/۲۸ درصد افراد فاقد رضایت شغلی بودند، هم‌چنین ۶۶ درصد افراد تعارض بین نقشهای سازمانی و آکادمیک را نشان دادند. یافته ها نشان داد که بین استرس شغلی و رضایت شغلی رابطه منفی (r=-0.43) وجود دارد. همبستگی بین رضایت شغلی و استرس شغلی با نوع سازمان از نظر آماری معنی دار بود. هم‌چنین نتیجه پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری میان رضایت شغلی زنان و مردان وجود ندارد و نیز رابطه معنی داری بین رضایت شغلی و وضعیت تحصیلی کارکنان به دست آمد. با توجه به یافته های این مطالعه به نظر می‌رسد منابع استرس حرفه ای و مولفه های رضایتمندی شغلی در محیط‌ های کاری متفاوت ودر جهـت افزایش رضایتمندی شغلی، بـــهره‌وری شغــلی و در نهایت رضایتمندی از زندگی شناسایی شود. آموزش مدیران و کارکنان با هدف شناخت، کنترل و پیش بینی عوامل استرس زا در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد.
در پایان نامه محمد پرتوی با عنوان بررسی رابطه بین ماهیت شغلی و رضایت شغلی پرسنل (سرپرستان ،‌ مهندسین، مدیران میانی،‌کارگران) ‌شرکت ذوب آهن اصفهان در سال ۱۳۸۱بر خی نتایج به دست آمده چنین است:
بین ارزش کار و رضایت شغلی رابطه معنادار و مثبت (در سطح ۰۵/۰) بوده و بیشترین رابطه به مدیران میانی(۴۳/۰) تعلق داشت.
۲- بین خود استقلالی و رضایت شغلی در بین ۴ گروه کاری رابطه معنادار ومثبت (در سطح ۰۵/۰) بود و هرچه عامل خود استقلالی در فرایند کار بیشتر باشد، رضایت شغلی ۴ گروه کاری بالاتر بوده است.
۳- بین بازخورد و رضایت شغلی در بین ۴ گروه کاری رابطه معنادار و مثبت(در سطح ۰۵/۰) بوده و هرچه قدر بازخورد در بین کارکنان بالاتر باشد، رضایت شغلی آنها بالاتربوده است.
۴- بین فرصت های شغلی و رضایت شغلی بین ۴ گروه کاری رابطه معنادار و مثبت (در سطح ۰۵/۰) بوده و بیشترین رابطه به مدیران میانی(۵۳/۰) تعلق داشت.
۵- بین امکـانات شغــلی و رضایــت شغلی در بیـن گـروه کـاری رابطـــه معـنادار ومثبــت
(در سطح ۰۵/۰) بوده و هرچه قدر امکانات شغلی مطلوب تر باشد، رضایت شغلی ۴ گروه کاری بیشتر بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ب.ظ ]




۳-۳-۱) تحلیل طرح پراش پرتو X
تحلیل طرح پراش پرتوX، برای نمایش ماهیت بی­شکل نمونه­ها توسط دستگاه تحلیل طرح پراش پرتو X ، معرفی شده در جدول (۳-۲) انجام شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۳-۲) اندازه­ گیری چگالی نمونه ­ها
برای تعیین چگالی نمونه­ها به روش ارشمیدس عمل می کنیم. در این روش ابتدا وزن خشک دقیق نمونه­ها توسط ترازوی دیجیتالی تعیین می­ شود. سپس نمونه­ها در حالت کاملا غوطه­ور در مایع پارا- زایلن بعنوان ماده­ غوطه­وری دوباره توزین می­شوند. مایع پارا-زایلن، مایعی شفاف و قابل اشتعال می­باشد. برای دقت بیشتر در اندازه ­گیری این عملیات برای هر نمونه ۴ بار تکرار می­ شود ]۳و۶۸[. چگالی نمونه­ها را می­توان با رابطه­ زیر تعیین نمود:
(۳-۱)
که در آن  ،  ،  و  به ترتیب وزن نمونه شیشه ­ای در هوا، وزن نمونه در مایع غوطه­وری، چگالی نمونه و چگالی مایع غوطه­وری می­باشد.
۳-۳-۳) اندازه ­گیری ­های الکتریکی نمونه ها در میدان الکتریکی قوی
جهت تعیین منحنی­های مشخصه ولتاژ- جریان نمونه های مورد بررسی، می توان از پیکربندی الکترود گاف گونه یا ساندویچ نمونه بین دو الکترود استفاده نمود، که به ترتیب در شکل­های زیر نشان داده شده ­اند.
شکل ۳-۱) طرحواره­ی پیکربندی گاف-گونه الکترودی ]۳۲[
شکل ۳-۲) طرحواره­ی پیکربندی ساندویچ گونه]۲۸[
در این آزمایش با توجه به توده ای بودن نمونه ها، جهت اندازه ­گیری­های الکتریکی در میدان الکتریکی قوی الکترودگذاری روی سطح صیقل داده شده نمونه­ها با چسب نقره به روش گاف-گونه انجام شده است. جهت اندازه ­گیری فاصله­های الکترودی روی نمونه­ها از کولیس دیجیتال و میکروسکوپ نوری معرفی شده در جدول (۳-۲) استفاده شده است. سپس برای انجام کار الکتریکی مداری به شکل زیر بسته شده است.
شکل ۳-۳) نمایش طرحوار مدار الکتریکی انجام آزمایش: ۱)منبع تغذیه ولتاژ بالا، ۲) ولتمتر،
۳)نمونه، ۴) آمپرمتر
که در این مدار از یک منبع تغذیه ولتاژ بالا و دو مولتی­متر دیجیتال (معرفی شده در جدول (۳-۲)) به عنوان آمپرمتر و ولتمتر استفاده شده است. این پژوهش در دمای اتاق و همچنین در دماهای بالاتر با قرار دادن نمونه در آون ( معرفی شده در جدول(۳-۲)) انجام شده است.
هدف از انجام این آزمایش مشاهده­ پدیده­ کلیدزنی یا مقاومت دیفرانسیلی منفی در دماهای مختلف و بررسی نمودارهای مختلف آن و همچنین به دست آوردن ضریب اتلاف گرما (α) و انرژی فعالسازی(Ea)، در نمونه­ها می­باشد.
۳-۴) حل عددی و برنامه نویسی
در کار حاضر صرف نظر از روش های آزمایشگاهی و بدست آوردن مقادیر ضریب اتلاف گرما و انرژی فعالسازی نمونه بر مبنای مدل الکتروگرمایی، حل عددی معادله ولتاژ – جریان نیز در مدل مذکور انجام می شود.
برای این کار ابتدا با بهره گرفتن از داده هایی که در پژوهشهای قبلی در آزمایشگاه به دست آمده است منحنی توان الکتریکی مؤثر بر حسب را رسم نموده و از شیب قسمت خطی این نمودار مقدار انرژی فعالسازی و با بهره گرفتن از عرض از مبدأ آن مقدار ضریب اتلاف گرما نمونه ها را بدست می آوریم.
سپس با بهره گرفتن از این مقادیر به حل عددی معادله (۲-۴۲) با بهره گرفتن از برنامه نویسی متلب[۱۱۴] پرداخته و منحنی مشخصه ی ولتاژ – جریان را با بهره گرفتن از ضریب اتلاف گرما و انرژی فعالسازی جدید رسم کرده و مشاهده می کنیم که در تمامی نمودارها (برای نمونه های TVSbx) با رسیدن به یک ولتاژ آستانه عمل کلیدزنی یا مقاومت دیفرانسیلی منفی رخ میدهد و نمونه از یک حالت با مقاومت الکتریکی بالا به حالت رسانش الکتریکی بالا گذار می کند. همچنین با بهره گرفتن از این منحنی ها می توان دریافت که با افزایش دما در نمونه عمل کلیدزنی سریعتر انجام شده و با افزایش دما رسانش در نمونه افزایش می یابد.
در فصل چهارم به رسم نمودارها پرداخته و و این نتایج را به صورت مبسوط بیان می کنیم.
فصل چهارم
بحث و نتیجه گیری
۴-۱) مقدمه
نتیجه اعمال میدان الکتریکی قوی بر اساس اثر شاتکی در الکترودها یا اثر کپه ای پول-فرنکل و فرایند کلیدزنی یا مقاومت منفی[۱و۳] در شیشه های نیمرسانای اکسیدی و هالوژنی از قبیل[۳] TeO2-V2O5، [۵] TeO2-V2O5-MoO3، [۸] TeO2-V2O5-P2O5 و ….. مورد مطالعه واقع شده است که در این میان شیشه های تلوریمی با داشتن قابلیت بالای تشکیل شیشه، پایداری محیطی بالاتر، نقطه ذوب پایین و نمگیری کم از اهمیت بیشتری برخوردارند[۸,۵]. شیشه های تلوریمی- وانادیمی و بطور کلی شیشه های حاوی یونهای فلزات واسطه در ظرفیتهای مختلف ، رفتار نیمرسانایی دارند و می توانند در اثر اعمال میدان الکتریکی dc قوی، از حالت مقاومت الکتریکی بالا به حالت رسانش الکتریکی بالا “کلیدزنی” کنند. در اینگونه نیمرساناها، رسانش الکتریکی dc در اثر جهش حامل های بار بین حالات جایگزیده (رسانش پلارونی) صورت می گیرد [۶]. مدل های نظری مختلفی در تشریح رسانش غیر اهمی و کلیدزنی شیشه های اکسیدی وجود دارد که می توان به مدل الکتروگرمایی اشاره کرد که در آن کلیدزنی با نقش آفرینی توام رخدادهای الکترونیکی و گرمای ژول در فیلمان جریان الکتریکی وقوع می یابد. با تعیین بستگی ولتاژ-جریان، رفتار غیر اهمی نمونه ها و تعیین فاکتور اتلاف گرمای ژول در نمونه و همچنین تعیین انرژی فعالسازی الکتریکی را می توان بررسی نمود[۹و۱۰].
مطابق آنچه گفته شد، در کار حاضر از شیشه­های وانادیم-تلوریت با افزودن آنتیموان استفاده کرده و بنا به پژوهش­های صورت گرفته، دو مورد اثر میدان الکتریکی قوی و کلید زنی روی ترکیبات مذکور، به محاسبه انرژی فعالسازی و ضریب اتلاف گرما پرداخته شده است.
همچنان که در فصل قبل اشاره شده است، نمونه های مورد مطالعه ترکیبات نیمرسانای می­باشند، که در ترکیب مذکور، x درصد مولی آنتیموان است و همچنانکه در فصل قبل اشاره شده در این پژوهش نمونه­های با را با TVSbx نامگذاری می­کنیم.
در این فصل ابتدا اطلاعات و داده های گردآوری شده را مورد بررسی قرار داده و سپس به محاسبه کمیت های مورد نظر، تحلیل و نتیجه ­گیری آنها پرداخته و در پایان به بحث در مورد نتایج حاصله می­پردازیم.
به طور خلاصه می­توان اهدافی را که در این فصل دنبال می­کنیم به صورت زیر دسته بندی کرد:
بررسی الگوی پراش نمونه با بهره گرفتن از پرتو X
بررسی تصاویر SEM نمونه ها
بررسی پدیده کلیدزنی در نمونه های توده ای با بهره گرفتن از حل عددی
تعیین ضریب اتلاف گرما در نمونه های توده ای با توجه به داده های آزمایشگاهی
تعیین انرژی فعالسازی در نمونه های توده ای با توجه به داده های آزمایشگاهی
۴-۲) بررسی الگوی پراش نمونه با بهره گرفتن از پرتو X و تصاویر SEM
الگوی XRD نمونه های توده­ای مورد بررسی در شکل a,b,c,d,e,f)(4-1)( نشان داده شده است و مؤید طبیعت آمورف بودن نمونه هاست. قله­های مشاهده شده در نمونه S12، احتمالا بخاطر وجود فاز ریزبلوریSb-V می­باشد. دلیل وجود قله در طیف این نمونه را احتمالا می توان به تغییر در چگالی اکسیژنهای غیر پیوندی نمونه و در نتیجه تغییر ساختار آن نسبت به نمونه های دیگر ارتباط داد که در کار قبلی مؤلف گزارش شده است[۱۷]؛ بر اساس الگوی پراش پرتو ایکس و آنالیز انجام شده، پیکهای مشاهده شده در زوایای ۲θ حدود ۳۴/۲۵ و ۷/۳۷ درجه بترتیب به صفحات ریز بلوری (۱۱۰) و (۱۰۱) فاز SbVO مربوطند. همچنین تصویر SEM نمونه TVSb12 (شکل ۲) وجود فاز ریز بلوری( میکروکریستالی) را نشان می دهد و موید الگوی پراش است.
همچنین قله­ی قابل مشاهده در۶/۴۴ مربوط به دستگاه X-ray بوده و ارتباطی به نمونه­ها ندارد.
شکل ۴-۱) الگوی پراش پرتو ایکس نمونه­هایTVSbx.
TVSb12
شکل ۴-۲) : تصویر SEM نمونه TVSb12.
۴-۳) بررسی پدیده کلیدزنی در نمونه ­های توده­ ای
رفتار مقاومت منفی را می­توان به عنوان کلیدزنی آرام از حالت مقاومت الکتریکی بالا به حالت رسانش الکتریکی بالا در نظر گرفت]۴۱[. در ادامه به بررسی منحنی­های مرتبط با این پدیده می­پردازیم.
۴-۳-۱) بررسی منحنی­ های جریان- ولتاژ در فواصل الکترودی مختلف و همچنین بررسی منحنی ­های توان الکتریکی مؤثر بر حسب
نمودارهای جریان- ولتاژ و وابستگی ولتاژ آستانه کلیدزنی در فواصل الکترودی مختلف را برای نمونه های با درصد مولی بررسی شده است.
بطور کلی، علاوه بر رخدادهای الکترونیک مانند نواحی بار فضایی و…، گرمای ژول اتلافی در فیلمان جریان الکتریکی عبوری از نمونه می تواند باعث تغییر احتمالی ساختار نمونه شده و فاز ریز بلوری را ایجاد نماید. این امر ممکن است به کلیدزنی سریعتر در ولتاژهای آستانه پایین تر بیانجامد. بنابراین، در کار پژوهشی حاضر هدف آن است که با پیشنهاد مدل الکتروگرمایی و نقش آفرینی گرمای ژول اتلافی، ضمن محاسبه انرژی فعالسازی الکتریکی و ضریب اتلاف گرما، مکانیسم رسانش جهشی حامل بار نیز مورد بررسی و تصدیق قرار گیرد. بعبارت بهتر ابتدا لازم است که مدل پیشنهادی الکتروگرمایی بطور مختصر معرفی گردد که در ذیل به آن می پردازیم.
رفتار مقاومت منفی در نیمرساناها و همه موادی که مقاومت الکتریکی آنها با افزایش دما به سرعت کاهش می­یابد، دور از انتظار نیست، چرا که گرمای ژول، دمای داخل نیمرسانا را در فیلمان جریان بالا برده و در اثر افزایش رسانش و تحرک حامل­ها، فلوی بیشتری از جریان مجاز به شارش از طریق ناحیه داغ می‏باشد. حالت پایا زمانی حاصل می­ شود که گرمای هدایت شده به نواحی دور از فیلمان جریان، معادل گرمای ژول تولید شده در ناحیه­ی فیلمان جریان باشد یا به عبارت دیگر مقدار گرمای ژول تولید شده به تعادل برسد[۲۹]. در این صورت می­توان معادله­ انتقال گرما را نوشته و شرایط مرزی را به کار برد، هر چند که حل عمومی معادله­ مذکور با شرایط مرزی واقعی قابل حصول نبوده و منوط به ساده­سازی‏های مختلفی می‏باشد [۲۹،۳۹،۳۸،۴۰].
در گستره دماییمورد نظر، برای شیشه های اکسیدی می توان رسانش الکتریکی نمونه را به صورت زیر تعریف کنیم:
(۴-۱)
که در آن  ، رسانش در دمای نامحدود،  ، انرژی فعال سازی، ، ثابت بولتزمن و T دمای حقیقی نمونه در مقیاس کلوین می­باشد.
فرض می­کنیم رابطه­ ولتاژ- جریان در این مواد با وابستگی اهمی وار (۴-۲) توصیف شود:
(۴-۲) V=R(T)I

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ب.ظ ]




حکایت نهم: دیوانه‌ی خردمند
نقل کرده‌اند که: در زمان خلیفه منصور، مردی با خود قرار گذاشته بود تا با صد نفر مشورت نکند، زن نگیرد. با نودونه نفر مشورت کرد. یک شب با خود گفت: اوّل صبح، هر کسی را که ببینم، با او مشورت می‌کنم. وقتی صبح شد، دیوانه‌ای دید که سوار نی شده بود و کودکان پشت سر او می‌دویدند. مرد ناراحت شد و گفت: چگونه با او مشورت کنم، دیوانه که عاقل نیست که سخن عاقلانه بگوید، امّا از روی ناچاری از او سؤال کرد و گفت: ای دیوانه! چگونه زنی را برای خود خواستگاری کنم؟ گفت: «زنان سه گونه‌اند: یکی برای تو و به سود توست نه بر علیه تو!؛ و یکی نه برای توست و نه بر علیه توست؛ و یکی نه برای توست، ولی بر علیه تو است! مواظب باش تا اسب من تو را لگد نزند». گفت و رفت. پشت سرش دویدم و گفتم: «این سخن عاقلان است نه دیوانگان! معنی سخن را آشکار کن». دیوانه گفت: «زنی که برای توست، زنی است که باکره باشد و قبل از تو کسی او را ندیده باشد و مهر تو در دلش باشد، امّا آن زن که نه برای تو و نه بر علیه تو هست، آن است که شوهر دیگری داشته و دلش با شوهر اوّل است و آنکه نه برای تو، ولی بر علیه تو است، زنی است که از شوهر دیگرش فرزندی دارد و همیشه سرگرم فرزندش است و هرچه تو داری برای فرزندش مصرف می‌کند و اگر سختی پیش بیاید، می‌گوید از بدشانسی من بود که دچار تو شدم». گفت و رفت. از او پرسیدم: چرا خود را به شکل دیوانه ساخته‌ای؟ گفت: خلیفه منصور، دادستانی بغداد را به من داد و من و سه نفر دیگر بودیم، یکی ابوحنیفه که گفت: من لایق قضاوت نیستم. به من چون اصرار و پافشاری کردند، به آن‌ها گفتم: اگر راست می‌گویم، دست از سر من بردارید و اگر دروغ گفتم، پس دروغگو لایق قضاوت کردن نیست. پس خودم را دیوانه نشان دادم تا از این تکلیف معاف شوم، از ترس آنکه مبادا حکمی دهم که رضای خداوند در آن نباشد! من تعجّب کردم و رفتم.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حکایت دهم: کیاست زن بَزّاز
دلّه‌ی محتال، زنی پر مکر و حیله بود که با همه‌ی وقاحت و فصاحتش، از زن بزّاز کم آورد. روزی در بازار می‌گذشت، بزّازی با غلام خودش می‌گفت: به خانه برو و به بی‌بی بگو: مقنعه‌ی سبزی که خواسته بودی برایت فرستادم. در صندوق دو پارچه‌ی اطلس است که قرمز و سبز است، هر دو تا را بفرست که خریدارش آمده است. دلّه وقتی شنید، یک مقنعه‌ی سبز خرید و با عجله دنبال غلام رفت و به غلام گفت: با من بیا تا بهای لباس را بدهم و صبر کن تا پول آن را بیاورم. آنگاه به خانه‌ی بزّاز رفت و مقنعه را به زنش داد و گفت: شوهرت می‌گوید: دیشب مقنعه‌ی سبز خواسته بودی و گفته این را به تو بدهم و دو اطلس که در صندوق است به من بده تا برایش ببرم. زن بزّاز مقنعه را گرفت و گفت به کسی که نمی‌شناسم، اطلس نمی‌دهم. زن گفت: مقنعه را پس بده، گفت: چیزی که از شوهرم خواسته‌ام را نمی‌توانم پس دهم. وقتی دید مکر و فریب در آن زن فایده‌ای ندارد، مقنعه را گذاشت و رفت و این حکایت تنبیهی است برای افراد دوراندیش تا در نشان‌ها فکر کنند و بیندیشند و پیش هر کسی نگویند تا شرط آن را رعایت کرده باشند.
حکایت یازدهم: کیاست باغبان
نقل کرده‌اند که: چهار نفر از انصاف؛ از جمله دانشمند، علوی، نظامی و بازاری، در باغی رفته بودند و مشغول خوردن میوه بودند. صاحب باغ که مردی زیرک و عاقل بود، دید که میوه‌های بسیاری را اسراف کرده‌اند. با خودش گفت: من تنها هستم و با چهار نفر نمی‌توانم مقابله کنم. پس چاره‌ای اندیشید و به مرد دانشمند گفت: تو مقتدا و پیشوای ما هستی و بر گردن ما حق داری و این سیّد هم از خاندان پیامبر (ص) است و دوستی او بر ما واجب! مرد نظامی هم از جان و مال ما حمایت می‌کند، امّا این مرد بازاری در باغ من چه می‌کند؟ پس گریبان او را گرفت، ضرب شستی نشان داد و دست و پای او را بست. پس رو به نظامی کرد و گفت: من خدمتکار علما و سادات هستم، امّا تو نمی‌دانی که وقتی من مالیات انگور را به سلطان دادم، دیگر هیچ حق بر گردن من ندارد. پس تو به چه دلیل به باغ من آمده‌ای؟ و او را نیز ادب کرد و دست و پایش را بست. بعد از آن به دانشمند گفت: حرمت سادات واجب است، امّا تو که ادّعای علم می‌کنی، نمی‌دانی که بدون اجازه نباید وارد باغ کسی شوید؟ پس این علم تو چه ارزشی دارد؟ و او را گرفت و زد و دست و پایش را بست. سیّد تنها ماند. رو به او کرد و گفت: ای نااهل! آیا تو فکر نکردی که نباید بدون اجازه به باغ من بیایی و مال مرا از بین ببری؟ پیغمبر (ص) کجا گفت که مال امّتِ من بر سادات حلال است؟ پس او را نیز بست و به این وسیله هر چهار نفر را اسیر کرد. پول انگور را از آن‌ها کامل گرفت، در حالی که اگر از اوّل با جسارت با این‌ها جنگ می‌کرد، این چهار نفر بر او مسلّط می‌شدند، اما با زیرکی به مراد خود رسید.
حکایت دوازدهم: سیماب و زر
از معتمدی شنیدم: وقتی از ترکستان به سمت غزنین می‌آمدیم، مردی در میان ما مقدار زیادی جیوه داشت. در بین راه، گذر ما بر جوی‌ها و رودهای آب افتاد. اسب‌ها را با حیله از آن آب‌ها گذراندیم. ناگهان اسب این مرد که با خود جیوه داشت، افتاد و به خاطر سنگ‌های تیزی که در آب بود، مشک پاره شد و جیوه‌ها در آب ریخت و پخش شد و قابل جمع کردن نبود. آن مرد دل از جیوه‌ها کند و همراه ما به غزنین آمد. سپس بار دیگر که به آنجا رفتیم، در همان‌جا منزل کردیم. آن مرد به هوای جیوه‌ها در آب خوب نگاه کرد، چیزی روشن در میان آب دید، دستاری به کمرش بست و در آب رفت و همه‌ی آن جیوه‌ها در یکجا جمع شده بودند. همه را در مشک کرد و آورد. خورده‌های طلا دید که به جیوه‌ها چسبیده بود و آنکوه معدن طلا بود و نزدیک به سیصد دینار به واسطه‌ی جیوه‌ها نصیب آن مرد شد. جیوه‌ها به همان مقدار بود و خاصیّت محبّت طلا و جیوه جز خدای بزرگ کس نداند.
حکایت سیزدهم: زن دانا و کاردان
نقل کرده‌اند که: در عهد سلطان‌محمود، زنی پادشاه ری بود که به او سیّده می‌گفتند و بسیار زیرک و کاردان بود. او زن فخرالدّوله بود و وقتی فخرالدّوله مرد، چون پسرش ناخلف بود، مادرش ری را اداره می‌کرد. وقتی سلطان‌محمود شنید در ری زنی پادشاهی می‌کند، فرستاده‌ای نزد او فرستاد و گفت: باید خطبه و سکّه به نام من کنی و مالیات بپردازی و اگر چنین نکنی به آنجا لشکرکشی می‌کنم و پادشاهی و دولت تو را برمی‌اندازم! زن به فرستاده گفت: به سلطان‌محمود بگو: وقتی فخرالدّوله زنده بود، همیشه با خود فکر می‌کردم مبادا که سلطان‌محمود به دیار ما حمله کند! وقتی فخرالدّوله مرد، به کلّی این اندیشه را از سرم بیرون کردم و گفتم: سلطان‌محمود پادشاهی بزرگ است و می‌داند که به جنگ زنی نباید برود، امّا اکنون حاضرم با تو بجنگم. اگر شکست بخورم، برای من عار نباشد که گریز از چون تو پادشاه بزرگی، عیب نیست، امّا اگر تو شکست بخوری، عیب بزرگی است و برای من افتخار و مردم تو را سرزنش می‌کنند که از زنی شکست خورده است. وقتی این حرف‌ها به گوش سلطان‌محمود رسید، هرگز به عراق فکر نکرد و به کفایت و علم آن زن، شهر از دشمن در امان ماند.
حکایت چهاردهم: اقرار به کفر
نقل کرده‌اند که: حجامه کافری را گرفت و به نزد هارون‌الرّشید آوردند. خلیفه به او گفت: ای دشمن خدا! تو کافر هستی؟ گفت: نه. ای خلیفه! من چطور کافر باشم که تمامی نمازهای واجبم را می‌خوانم و تمام اعمال و عبادات را انجام می‌دهم. هارون گفت: ای بدبخت! می‌زنمت تا اقرار کنی! گفت: ای خلیفه! تو برخلاف سنّت پیامبر (ص) عمل می‌کنی. گفت: چطور؟ گفت: او شمشیر می‌زد تا به مسلمانی اقرار کنیم و تو چوب می‌زنی که به کافری اقرار کنیم! هارون از این سخن تعجّب کرد و او را رها کرد.
حکایت پانزدهم: درشتی و نرمی
نقل کرده‌اند که: روزی مرد عربی از انصار می‌آمد و درباره‌ی خوبی‌های خود با احمد ابوخالد صحبت می‌کرد. ناگهان احمد ابوخالد خشمگین شد و او را ناراحت کرد و مرد عرب گفت: ای وزیر! بدان که خدای عزّوجلّ چیزی به تو داده است که به پیامبر (ص) نداده است. احمد ابوخالد ناراحت شد و گفت: کفر نگو، به من چه داده که به او نداده؟ گفت: به تو اخلاق بد داده، ولی به پیامبر (ص) نداده، همانطور که می‌فرماید: تو دارای خلق بزرگی هستی. احمد ابوخالد بخندید و به او هدیه‌ای داد و او به این وسیله، به هدف خود رسید و این، از کمال انصاف احمد ابوخالد بود.
۳-۱-۵٫ وفای به عهد
حکایت اوّل: عبدالله‌بن‌عبدالمطلّب و شتران قربانی
محمّدبن‌اسحاق روایت می‌کند: زمانی عبدالمطلّب قصد کرد چاه زمزم را تعمیر کند، امّا قریش با او مخالفت می‌کردند. عبدالمطلّب در آن زمان فقط یک پسر داشت، پس نذر کرد اگر خداوند به او ده پسر بدهد، وقتی همه بالغ شدند، یکی را در راه خدا قربانی کند. خداوند به او ده پسر داد و همگی بالغ شدند. روزی عبدالمطلّب آن‌ها را جمع کرد و نذر خود را به آن‌ها گفت. فرزندان گفتند: هر کدام از ما که بگویی آماده‌ایم. پس نام آن‌ها را نوشتند و قرعه‌کشی کردند. قرعه به نام پسر کوچک‌تر ـ یعنی عبدالله ـ افتاد که پدر، او را از همه دوست‌تر داشت. عبدالمطلّب دست عبدالله را گرفت و او را به قربانگاه برد، امّا قبیله‌ی قریش و بزرگان بنی‌زهره اعتراض کردند. قریش گفتند: اگر هر کسی چنین نذری کند، نسل آدم از بین خواهد رفت. در حجاز پیشگویی هست به نام سجّاح که می‌تواند این مشکل را حل کند. اگر او گفت که باید فرزندت را قربانی کنی، آنگاه عذرت پذیرفته است و اگر بگوید برایش مال خود را فدا کنی، قبول کن. عبدالمطلّب با جمعی از فرزندان و نزدیکان به نزد سجّاح رفت. سجّاح از آن‌ها پرسید: دیه کامل در دین شما چقدر است؟ گفتند: ده شتر. سجّاح گفت: باید بین ده شتر و عبدالله قرعه بیندازید. اگر بر شتر افتاد، شترها را قربانی کنید و اگر بر عبدالله افتاد، تعداد شترها را بیشتر کنید و دوباره قرعه بیندازید تا اینکه قرعه بر شتر بیفتد. عبدالمطلّب شاد شد و در کعبه قرعه انداختند، باز هم به نام عبدالله آمد تا اینکه تعداد شترها به صد رساندند. آن وقت قرعه به نام شترها آمد. بزرگان گفتند: اکنون خداوند از تو راضی شد و قربانی را قبول کرد، صد شتر را قربانی کردند و گوشت آن‌ها را به افراد مستحق دادند. حضرت محمّد (ص) در زمان پیامبری خود، دیه‌ی کامل را صد شتر قرار داد و گفت: من پسر دو ذبیحم، یکی اسماعیل که او را به قربانگاه بردند و خداوند برای او قربانی فرستاد و دوم عبدالله که صد شتر جدّ ما فدای او کرد.
حکایت دوم: نتیجه‌ی وفاداری و نمک‌شناسی
مروان حمار وزیری داشت به نام ابوجعده، که از اشراف عرب بود. وقتی حکومت مروان تمام شد، ابوجعده به خدمت ابوالعبّاس سفّاح درآمد. وقتی مروان کشته شد، سر او را برای سفّاح آوردند و کسی جز ابوجعده نتوانست آن سر را شناسایی کند. سپس گفت: این سر امیرالمؤمنین ماست که دیروز بوده و امروز شکر خدا خلافت به جمال مبارک سفّاح آراسته شده است. ابوجعده از نگاه حاضران فهمید که بد سخن گفته است و مستحقّ مجازات است. چون رسم سفّاح این بود که نباید کسی پیش او، مروانیان را ستایش می‌کرد. پس به خانه رفت و وصیّت کرد و منتظر کشته شدن بود، امّا تا صبح اتّفاقی نیفتاد. صبح به خدمت سفّاح رفت، امّا خلیفه هیچ به روی او نیاورد. او از فردی سؤال کرد: دیروز که من رفتم، اتّفاقی نیفتاد؟ گفت: خلیفه از تو خوشش آمده که حقّ ولی‌نعمت خود را تباه نکردی و حرف زشتی نزدی و تو را سزاوار حقّ و حقوق دانست. بعد از چند روز، عبّاس‌علی، نامه‌ای به سفّاح فرستاد که ابوجعده در مجلسِ تو، مروان را امیرالمؤمنین خطاب کرده و باید او را مجازات کنی تا درس عبرتی برای دیگران باشد. خلیفه این موضوع را با برادرش منصور در میان گذاشت. منصور گفت: ابوجعده مردی کاردان است و شایسته نیست او را بکشیم. سفّاح این حرف را پسندید و روزی که ابوجعده در خدمت او بود و مجلس خلوت شد، به او گفت: رازی با تو می‌گویم که اگر فاش شود، جان تو در خطر است. پس گفت: من گفته بودم هر کس سر مروان را برای من بیاورد او را ولیعهد می‌کنم و عموی من این کار را کرد. او می‌خواهد ولیعهد شود، ولی من می‌خواهم برادرم منصور را ولیعهد کنم، نظر تو چیست؟ ابوجعده گفت: من در این مورد هیچ چیز نمی‌توانم بگویم، ولی زمانی که در خدمت مسلمه‌ی عبدالملک مروان بودم، ناگهان برای او نامه‌ای آمد که سلیمان عبدالملک مرده است و عمر عبدالعزیز که پسر عموی شما بود، ولیعهد شد. مسلمه گریه می‌کرد. یکی از حاضران گفت: به مرگ برادر گریه نکن! بر از دست رفتن خلافت از فرزندان پدرت گریه کن! مسلمه بیشتر نگران شد، ولی بی‌فایده بود. سفّاح گفت: رحمت خدا بر تو که اشاره کردی و نصیحت نمودی و تو با یک کلمه، کسی که به کشتن تو اشاره کرده بود را، از خلافت محروم کرده و حقّ آن‌هایی که در حقّ تو خوبی کرده بودند را، رعایت کردی و به من عنایت‌های بسیاری نمودی و همه‌ی آن‌ها به خاطر ادا کردن حقّ صاحب نعمت خود بود.
حکایت سوم: حق‌شناسی امیر بلخ
در روزگاران گذشته، امیری در سرزمین بلخ بود که روزی قصد رفتن به حج داشت. در وقت برگشت، در بیابان کجاوه‌ای دید که پارچه‌ای روی آن کشیده بودند. ناگهان باد، آن پارچه را از روی کجاوه برداشت. زن زیبایی در کجاوه بود و دل امیر اسیر عشق او شد. او زنِ یک بازرگان از بغداد بود. وقتی قافله به بغداد رسید، امیر نتوانست از او بگذرد. پس در بغداد ماند و به دکّان بازرگانی که شوهر معشوق او بود رفت، امّا هر دو از راز این کار بی‌خبر بودند. روزی بازرگان، علّت توقّف امیر در بغداد را پرسید. امیر ماجرا را گفت. مرد بازرگان به او گفت: «آن زن را می‌شناسم و تلاش می‌کنم تا تو را به مقصودت برسانم». پس به خانه رفت و همسرش را طلاق داد و حکایت را با زنش گفت و زنش را راضی کرد. وقتی مدّت عدّه‌ی زن تمام شد، به امیر گفت: «آن زن که معشوق تو بود، برای خدمتگذاری به تو آماده است». امیر او را به خاطر این تلاش ستایش کرد. پس وقتی آن زن را عقد کرد و با عروس در خلوتگاه بودند، عروس گریه کرد. امیر علّت گریه را پرسید. زن گفت: تو مرا خانه خراب کردی! و مرا از خدمت شوهری که از هفت سالگی در خانه‌ی او بودم و از نعمت او آسوده بودم، محروم نمودی. امیر پرسید: شوهر تو کیست؟ گفت: بازرگان. امیر بسیار شرمنده شد و گفت: این آزادمردی را هیچ‌کس در جهان نکرده است و من از شهوت‌پرستی دست برداشته و این زن و شوهری را به برادر و خواهری تبدیل می‌کنم. پس دست زن را گرفت و او را به خواهری قبول کرد و به بازرگان گفت: کاری که تو کردی از هیچ کس ندیدم. وقتی از این طرف گذر کنی، به اندازه‌ی وسعم در حقّ تو نیکی کنم. پس به بلخ آمد و گفت: خواهری که از من گم شده بود، پیدا کردم و قصر بزرگی برای او ساخت و هر روز به قصر می‌رفت و با او مشورت می‌کرد، تا یک سال گذشت. روزی برحسب اتّفاق، کار بازرگان ناسامان شد و ضرر کرد و با شرمندگی به بلخ آمد. امیر او را دید و شناخت. پس او را به خانه‌ی خود آورد و گفت: اینجا خانه‌ی خودت است و اگر تمام پادشاهی را به تو بدهم، در برابر کار تو چیزی نیست. پس او را عزیز داشت و بعد از چند روز به او پیغام داد که خواهری دارم و می‌خواهم او را به عقد تو درآورم. چون بازرگان به آن زن رسید، در پیش او آمد و گفت: مرا می‌شناسی؟ من همان زن اوّلین تو هستم. پس در مورد امیر با بازرگان گفت که او وقتی جوانمردی تو را دید، دست بر من دراز نکرد و آن زن و مرد به یکدیگر رسیدند. وقتی امیر از آن مرد سؤال کرد که آیا هیچ آرزویی داری؟ گفت: «می‌خواهم یک بار دیگر به بغداد بروم تا لطف پادشاه را، دوست و دشمن من ببیند». امیر گفت: شش‌ماه دیگر مهمان من باشید و بعد بروید. پس در این شش‌ماه به افراد مورد اعتماد خود گفت: در بغداد برای بازرگان خانه بسازند و زمین‌های فروخته شده را خریده و سپس به بازرگان اجازه داد تا باقی عمر را در بغداد با آسودگی بگذراند.
حکایت چهارم: حسن عهد ابوالعبّاس اسفراینی
ابواحمد عبدالله احمد فقیه چنین گفت: در آن زمان که ابوالعبّاس اسفراینی ـ وزیر سلطان‌محمود ـ دستور داد در بلخ مدرسه‌ای بسازند، من سرپرست آن ساختمان بودم. روزی مردی به نزد من آمد و گفت: مؤسّس این مدرسه چه کسی است؟ گفتم: وزیر سلطان ابوالعبّاس اسفرینی است. مرد گفت: زمانی در بخارا، او وکیل ما بود و من خانه‌ی خود را به عنوان اجاره به او داده بودم و بسیار جوانمرد و مهماندوست است و در حقّ من و فرزندانم رسیدگی می‌کرد و وقتی از آنجا رفت، اسباب و اثاث خانه‌اش را به من بخشید و من دعاگوی او هستم. امروز قصد خدمتگذاری او کردم، شاید حقّ دوستی مرا بشناسد! از سادگی آن مرد تعجّب کردم و به او گفتم: این چه وسیله‌ای است که به خاطر اینکه خانه به او اجاره داده‌ای، این مسافت را طیّ کنی، شاید او تو را نشناسد! آن پیر ناراحت شد و گفت: راست گفته‌اند که اگر کسی را نمی‌شناسی، با او مشورت نکن. این را گفت و رفت. من دلم برای او سوخت و به دنبال او رفتم و گفتم: ناراحت نباش. او فرد بزرگی است و بدون شک در حقّ تو خوبی می‌کند و دو دینار به او دادم تا توشه‌ی راهش باشد و حلالیّت از او خواستم. بعد از شش‌ماه، روزی در مسجد آن پیر را دیدم و از احوال او پرسیدم. گفت: وقتی از پیش تو رفتم، با خودم فکر کردم که راست می‌گویم. این وسیله نیست که من می‌گویم، پس تصمیم گرفتم به غزنین بروم و خیّاطی کنم و از مزد کارم پولی به دست آورم. روزی ابوالعبّاس مرا دید و شناخت و در حقّ من خوبی بسیار کرد و گفت: خوب کردی که مرا فراموش نکردی و دستور داد برای من حجره‌ای ساختند و برایم پنج‌هزار درهم و پنج لباس آوردند و روزی از من پرسید: آیا دوست داری اینجا باشی یا برگردی؟ گفتم همه‌ی خوبی‌ها در نزد شماست، امّا انسان از زادگاه خودش نمی‌تواند دور باشد. پس دستور داد هزار دینار سرخ به من بدهند و برای دو پسرم هر یک، صددینار و برای دخترانم، دویست‌دینار و هدایای زیادی برای دوستان همراه من کردند و با ثروت و توانگری برگشتم.
حکایت پنجم: درست پیمانی
در تفسیر نقل کرده‌اند: اسماعیل پیامبر (ع)، با مردی در راهی می‌رفتند. آن مرد به او گفت: «ای پیامبر خدا! بر سر راه منتظر من باش تا بیایم.» حضرت اسماعیل (ع) دو روز آن جا نشست، ولی گذر مرد بر آنجا نیافتد و روز سوم آمد و در پای اسماعیل افتاد و عذرخواهی کرد و گفت: «چرا وقتی به وعده‌ام وفا نکردم و دیر آمدم، شما از آنجا نرفتید؟» حضرت اسماعیل فرمود: «چون وعده داده بودم که منتظرت باشم. پس نمی‌توانستم برخلاف وعده‌ام عمل کنم.» به این دلیل خداوند در قرآن او را راست‌پیمان نامید.
حکایت ششم: مرد مسخره و وزیر
در زمان‌های گذشته، امور سرزمین‌های خراسان به دست وزیری اداره می‌شد و او عادت داشت که هر کس به خدمتش می‌آمد و حاجتی داشت، دست بر سینه می‌گذاشت و می‌گفت: انجام می‌دهم و آنقدر تکرار می‌کرد تا فرد مطمئن می‌شد که این کار انجام می‌شود، امّا وزیر آن را فراموش می‌کرد و به آن توجّهی نمی‌کرد. وزیر تلخکی داشت که روزی با او به حمّام رفت. تلخک در او نگاه می‌کرد و می‌خندید و وزیر مسخره‌ی او را نادیده می‌گرفت. تلخک گفت: تعجّب می‌کنم که خدا بر بندگان خود پنج نوبت نماز را واجب کرده و سر زانوی من به جهت سجده کردن ریش شده و چرک بسته، امّا وزیر برای انجام کار مردم روزی هزار بار دست بر سینه می‌زند و یکی از آن وعده‌ها را انجام نمی‌دهد و هیچ اثری بر سینه‌ی او نیست. وزیر ناراحت شد و او را از خود دور کرد، امّا از آن به بعد، روش خود را عوض کرد و به وعده‌هایش وفا کرد.
حکایت هفتم: دوست خوب
نعمان‌بن‌التّراب العبدی، رئیس عرب بود و سه پسر به نام‌های سعد و سعید و ساعد داشت و پیوسته آن‌ها را بر داشتن ادب و فضایل آراسته وصیّت می‌کرد. پسر بزرگ‌تر او ـ سعد ـ از دلیران و نام‌آوران بود و در آن قرن همتایی نداشت و سعید در آموختن خصلت‌های پسندیده، مانند پدر بود و در زیرکی و شرافتمندی تلاش می‌کرد، امّا ساعد مردی شراب‌خوار و خوش‌گذران بود. وقتی نعمان اختلاف طبایع پسران را دید، به سعد گفت: تو شجاع و دلیری، ولی شجاعت و قوّت بازو کافی نیست. اسب خوب، گاهی می‌افتد و شمشیر تیز، گاهی کُند می‌شود. هرگاه که در میدان جنگ افتادی و دیدی که آتش جنگ بالا گرفته، مبادا که زیاد آنجا بمانی و درنگ کنی، گریختن ننگ نیست. شاید به‌وسیله‌ی نیزه‌های ایشان کشته شوی. بعد به پسر کوچک‌تر خود سعید گفت: احسان، وسیله‌ای برای رسیدن به نام نیک است، امّا مواظب باش تا در زمان بخشش و احسان، دیگران را با زبان آزار ندهی و احسان و نیکی را در زمینی بکار که میوه‌ی آن را برداشت کنی. سپس به پسرش ساعد گفت: ای پسر! شراب دل را سیاه می‌کند و عقل را از بین می‌برد و در کسب و کار اختلال ایجاد می‌کند. در انتخاب هم‌نشین خود مواظبت کن و حرمت خویش را نگه دار و نه اینکه به یک بار دست از آن‌ها برداری، زیرا دلتنگ می‌شوی و نه آنکه چندان شراب خوری که بدنام شوی. پس نعمان از دنیا رفت و پسرش سعید به جای او نشست و سفره‌ی کرمش را گسترش داد، امّا گروهی شکم‌خوار دور او گرد آمدند و او وصیّت پدرش را انجام داد و آن‌ها را آزمود تا ببیند از ایشان چه کسی قابل اعتماد است. گوسفندی را کشت و در گوشه‌ی خانه گذاشت و پارچه‌ای روی آن کشید و به یکی از یاران خود که از اخلاص دم می‌زد، گفت: دوست آن است که با دوست وفا کند و حاجت او را برآورده سازد و در بد و خوب او سازگار باشد. سپس گفت: فلان کس از بزرگان قبیله را کشته‌ام و در کنج خانه او را گذاشته‌ام، اگر در دوستی صادق هستی کمک کن تا او را مخفی کنم. دوست او گفت: کار تو بسیار بد است و به کاری دست زده‌ای که به کشتن افراد بسیاری منجر می‌شود. سعید گفت: اکنون چاره‌ای نیست، مرا یاری کن تا او را دفن کنم. گفت: من نمی‌توانم و رفت. سعید به شخص دیگری گفت و هم‌چنین هیچ‌کس او را یاری نکرد و برای او معلوم شد که همه در وفاداری سست هستند. با یکی از یاران در خلوت گفت: آیا از تو توقّع کمک داشته باشم؟ دوستش جواب داد: هرچه را که تو بگویی انجام می‌دهم. ماجرا را برای او گفت. دوستش گفت: مشکلی نیست، اگر دشمن بود بهتر که کشته شده. اکنون چه می‌خواهی انجام دهی؟ گفت: می‌خواهم او را مخفی کنم. پس دوستش فریم‌بن‌نوفل گفت: با جان و دل در خدمتم. غلام سعید در آنجا ایستاده بود، فریم پرسید: آیا غلام از کار تو خبر دارد؟ گفت: نه. پس فریم با یک ضربه غلام را کشت و گفت: غلام برادر نمی‌شود! سعید رنجید که چرا غلام را کشتی؟ فریم گفت: من غلام توام. سعید گفت: من تو را داشتم آزمایش می‌کردم. آنگاه پرده از گوسفند برداشت و گفت: همه را آزمودم، ولی تو بهتر از همه بودی! فایده‌ی این حکایت آن است که دوست آن است که در شادی و غم همراه دوستش باشد، نه اینکه در وقت خوردن و عیش و نوش از وفا دم زند که آنان به حقیقت دشمنند نه دوست.
حکایت هشتم: پاداش و پیش‌بینی یحیی برمکی
احمد بوخالد احول می‌گوید: زمانی که حکومت آل برامکه به پایان رسید، یحیی و فضل را زندانی کردند و من درآن زمان رئیس اداره‌ی پرداخت حقوق بودم. به پایتخت آمدم و برای یحیی شش‌هزار درهم هدیه آوردم، امّا او را در زندان دیدم. با خودم گفتم: برای بزرگان در روز سختی باید خدمت کرد، زیرا در روز شادی، دوستان آن‌ها زیادند. با تلاش خود را به او رساندم و هدیه را برای او بردم. او گفت: کار ما تمام است و پول خودت را تباه نکن، امّا با اصرار من، نیمی از آن را قبول کرد و گفت: قلم و کاغذ به او بدهم. نامه‌ای نوشت و آن را از وسط پاره کرد. نصف آن را در زیر جانماز خود گذاشت و نیمه‌ی دیگر را به من داد. او گفت: حکومت ما تمام است و کار بغداد به آشفتگی می‌کشد. میان امین و مأمون فتنه و جنگ درمی‌گیرد و عاقبت مأمون پیروز می‌شود و اداره‌ی امور مملکت به جوانی به نام فضل سهل واگذار می‌شود. وقتی سهل روی کار آمد، این تکّه کاغذ نزد او ببر تا او پاداش امروز تو را بدهد. وقتی از نزد او برمی‌گشتم، احساس پشیمانی داشتم. آن پول می‌توانست مقداری از نیازهای مرا فراهم کند. روزی در خانه بودم که طایفه‌ای به دنبال من آمدند و گفتند: باید به خدمت طاهر بیایی. طاهر فرمان فضل سهل را پیش من گذاشت و گفت: باید بخوانی. فضل سهل مرا به سوی خود دعوت کرد. وقتی به خدمت او رسیدم، به من احترام زیادی گذاشت. پس فرمود: این احمد است که همیشه هوادار ما بوده! مرا به حضور خلیفه آورد. فضل به خلیفه گفت: باید به او شغلی بدهی. پس دیوان فرمان‌های شاه را به او دادند. بعد از آن، روزی مرا صدا زدند و به من گفت: تو در حقّ یحیی خالد خوبی کرده‌ای و حکایت حال او و نوشتن نامه برای او گفتم. آن نیمه‌نامه که دست من بود، به او دادم و نیمه‌ی دیگر را از جانماز یحیی برداشت و نامه را برای من خواند، که گفته بود: فرزندم احمد ابوخالد در حقّ من لطف زیادی کرده است. در زمانی که ما برای پاداش دادن توانایی نداریم، او را مورد عنایت خود قرار بده تا قسمتی از حقّ او ادا شود. پس فضل گفت: آنچه حاجت داری از ما بخواه. از او تشکّر کردم و برگشتم و به‌وسیله‌ی آن، یک کار خوبی که در حقّ کریم انجام دادم، دولت و خوش‌بختی به من روی آورد و فقر و سختی برطرف شد و این را افراد عاقل بدانند که خوبی در حقّ کریمان هرگز تباه نمی‌شود.
حکایت نهم: ثمامه و فضل‌بن‌سهل
ثمامه‌ی اشرس می‌گوید: روزی فضل سهل در مسجد جمعه‌ی بغداد برای گروهی از بزرگان عرب خطبه می‌خواند. در بین خطبه، عبدالله خزاعی را سرزنش کرد و با کنایه به او گفت: که او نوازنده بوده، در میخانه‌ها می‌گشت و با مطربان نشست و برخاست می‌کرد، شراب می‌خورد و آبروی خود را حفظ نمی‌کرد. این ثمامه از حال او باخبر است. رو به من کرد و خواست تا شهادت دهم. من هیچ جواب ندادم و او از من ناراحت شد. هدف من از خاموش شدن دو چیز بود: یکی، حفظ آبرو و دیگر اینکه، عبدالله با من دوست بود. از جوانمردی نبود که از او بد بگویم. یکی از دوستان به من گفت: در حقّ وزیر بد کردی و او را پیش مردم شرمنده نمودی. ثمامه گفت: من از وزیر گله دارم که مرا رسوا کرد. اگر من به آن شهادت می‌دادم، معلوم می‌شد که من در میخانه با عبدالله بودم، پس بدنام می‌شدم. وقتی آن دوست این حرف را از من شنید، رفت و به فضل سهل گفت: فضل عذر مرا پذیرفت و در حقّ من خوبی کرد و با این قضیّه خشم او فرو نشست.
۳-۱-۶٫ مال حلال
حکایت اوّل: روی تازه و نان خشک
ابوعبدالله الحارث المحاسبی، در علم و تقوی و زهد، در عصر خود بی‌نظیر بود. در مورد او گفته شده که از پدر، هفتادهزار درهم به او ارث رسیده بود، ولی او به آن ارث دست نزده و دلبستگی به آن نداشت. چون پدر او از دین دیگری بود که اراده‌ی خدا را در کارهای بشر مؤثّر نمی‌دانست. می‌گفت که از پیامبر روایت کرده‌اند که پیروان دو دین مختلف، از یکدیگر ارث نمی‌برند و نیز در مورد او گفته‌اند که او هرگاه به غذای حرامی دست می‌زد، رگی از انگشت او بلند می‌شد و او را به حرام بودن غذا آگاه می‌کرد. او نیز دست کشیده و از آن غذا نمی‌خورد. جنید می‌گوید که روزی او را به خانه‌ی خود دعوت کردم و از غذایی که از عروسی برای ما آورده بودند، آوردم و او نخورد. علّت را از او پرسیدم. گفت: میان من و خدا، علامتی است که غذایی که در آن شبهه باشد، نگذارد که در حلق من فرو رود. چند روز بعد، او را به خانه دعوت کردم و قدری نان خشک برای او آوردم، با رغبت آن‌ها را خورد و گفت: چون درویشی را دعوت می‌کنی، بهتر است که با چهره‌ی خندان و نان خشک باشد. مراد از این حکایت، این است که مردان خدا، به حلال و طیّب بودن طعام توجّه دارند، نه زرق و برق آن.
۳-۱-۷٫ زهد و ورع
حکایت اوّل: سبکباری سلمان فارسی
خلیفه عمر، سلمان فارسی را حاکم شهری از شام کرده بود و حقوق او را هر سال از بیت‌المال پنج‌هزار درهم می‌داد. او همه‌ی پول‌ها را صدقه می‌داد و با حصیربافی، خرج خود را به دست می‌آورد. چون وقت زکات گوسفندان می‌رسید، گوسفندان خود را می‌کشت و صدقه می‌داد و از پوست آن‌ها کیسه درست می‌کرد و به مردم می‌داد. وقتی زمان مرگ او رسید، دیدند که در موقع جان دادن گریه می‌کند. دلیل گریه را پرسیدند، جواب داد: «برای این گریه می‌کنم که پیامبر (ص) پیوسته مرا سفارش می‌کرد، تلاش کنید از دنیا سبکبار بروید. در حالیکه من بسیار گران‌بار می‌روم. مبلغی اثاث و اسباب زندگی برای خود جمع کرده‌ام.» چون در خانه‌ی او نگاه کردند، تشتی بود که خمیر می‌کرد و آفتابه‌ای و پالان شتر و گلیم بود. پس هزار رحمت بر او فرستادند.
حکایت دوم: وصیّت عمربن‌عبدالعزیز
بعد از خلیفه عمر، هیچ یک از خلفا در زهد و تقوا مانند عمربن‌عبدالعزیز نبودند. یکی از اعمال پسندیده‌ی او، آن است که وقتی زمان مرگ او فرارسید، مسلمه عبدالملک به او گفت: وصیّت‌نامه‌ای نوشته‌ای؟ عمر گفت: مالی ندارم که تقسیم آن را به تو واگذار کنم. مسلمه گفت: من صدهزار درهم آورده‌ام تا خلیفه در راه خیری مصرف کند. عمر گفت: بهتر است این مال را از گروهی که به ناحق گرفته‌ای، به آن‌ها برگردانی و خود را نجات دهی. این سخن بر مسلمه اثر کرده و گریه کرد و بعد از آن در گرفتن اموال احتیاط زیادی کرد.
حکایت سوم: تحمّل و طاقت یعقوب لیث
وقتی که یعقوب لیث ولایت خراسان را تصرّف کرد، خواست تا شهر ری را هم تصرّف کند. لشکر آماده کرد. منجّمان بر ارتفاعات رفته بودند تا طالع او را معلوم کنند. به او گفتند: در این ساعت، نحس است و اگر بروی، شکست می‌خوری. پس یعقوب در آفتاب تابستان روی بام ایستاد، در حالیکه هوا خیلی گرم بود. وقتی از بام پایین آمد، منجّمان گفتند: الان وقت خوب و نیکی است و هر جا بروی پیروز می‌شوی. پس گروهی از خواص پرسیدند: که امیر برای چه کار مهمّی بر بام رفته و ایستادن شما در آفتاب چه دلیلی داشت؟ گفت: من نفس خود را امتحان می‌کردم که ببینم در آفتاب با آن سلاح سنگین طاقت می‌آورم یا نه! پس به اختیار خود در آفتاب ایستادم تا نیمه‌روز، معلوم شد که نفس من، بر آن شدّت صبر خواهد کرد. چون در به دست آوردن دولت تلاش کرد، تمام خراسان را تصرّف کرد.
حکایت چهارم: دل کندن از نعمت دنیا
گویند که روزی منصور به عمرو عبید گفت که: به من پندی بیاموزید. گفت: آنچه را که دیده‌ام بگویم یا آنچه را که شنیده‌ام؟ منصور گفت: آنچه را دیده‌ای. عمرو گفت: وقتی که عمربن‌عبدالعزیز از دنیا رفت، از او یازده پسر ماند که به هر پسر هجده قیراط زر رسید. وقتی که هشام عبدالملک از دنیا رفت، از او هم یازده پسر ماند و به هر کدام از آن‌ها یک میلیون دینار ارث رسید. پس از مدّتی، یکی از پسران عمر عبدالعزیز را دیدم که به یک روز صد اسب در راه خدای عزّوجلّ بخشید و یکی از پسران هشام را دیدم که در راه نشسته بود و از مردم گدایی می‌کرد و اگر عاقلان در این حکایت اندیشه کنند، متوجّه می‌شوند نباید به دنیا و نعمت‌های آن دل بست.
۳-۱-۸٫ عفو و گذشت
حکایت اوّل: جوانمردی و گذشت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم