در جماعت حاضری تا بیشتر باشد گوا
گشته یی بالانشین، فهمیده یی تا مبتدا…
از ولای سرو ز پاکان علی المرتضی
مدح ما او را نباشد هیچ کم از ناسز
گر به سوی خانه می‌آیی، ز راه درد رآ
نازم ان شمعی کزو روشن بود هر دو سرا»
(به نقل از دلیری مالوانی، ۱۳۸۱: ۱۸۷-۱۸۶)

۳-۳-۴ آثار کلیم
کلیم کاشانی، شاعر پر سخنی بوده، محمد طاهر نصرآبادی، مجموعه سروده‌های او را ۴۲ هزار بیت و صاحب سفینه خوشگو، پیرامون سی هزار بیت شمرده است. دیوان او که در آبان ۱۳۳۶ به تصحیح پرتو بیضائی به چاپ رسیده ۸۶۶۸ بیت شعر دارد و اگر مثنوی ۱۵ هزار بیتی شاه جهان نامه را بدان بیفزائیم مجموع اشعارش به همان رقمی می‌رسد، که نصرآبادی نوشته است و مثنوی شاه جهان نامهکلیم، در شرح جنگ‌ها و پیروزی‌های شهاب‌الدین سلطان خرم معروف به شاه جهان است که با این بیت آغاز می‌شود:

«الهی به سوی خودم راه ده

دل روشن و جان آگاه ده»
(به نقل از دلیری مالوانی، ۱۳۸۱: ۱۸۷)

۳-۳-۵ مقام شاعری و ویژگی‌های سخن کلیم
«همانگونه که پیش از این نوشتیم، میرزا محمد طاهر نصرآبادی، تذکره نویس همزمان کلیم، وی را (خلاق المعانی ثانی) لقب داده است و علامه شبلی نعمانی او را «آخرین ورق شعر و شاعری» (شبلی نعمانی،۱۳۳۵: ۱۷۲).
می‌دانیم مهارت کلیم بیشتر در غزل‌سرایی است.
«در غزل‌های او، زبان ساده، همراه با کلامی استوار، و واژه‌هایی برگزیده، و اندیشه‌ای غنایی آنچنان در هم آمیخته است، که وی را به صورت یکی از نامآورترین چهره‌های سبک هندی، درآورده است». (دلیری مالوانی، ۱۳۸۱: ۱۸۸-۱۸۷).
با مطالعه دیوان کلیم درمی یابیم برخی از مسائلی که موجبات ناله و فغان شاعر را فراهم آورده جنبه‌ی شخصی و فردی و برخی دیگر ریشه‌ی اجتماعی دارد، بنابراین انواع درد در دیوان این شاعر تحت دو عنوان کلی دردهای فردی و اجتماعی قابل بررسی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • دردهای فردی

الف- پیریجوانی نعمتی است که تا برقرار است جوانان قدر آن را نمی‌دانند و زمانی به قدر این موهبت پی می‌برند که کهولت به سراغشان آمده، تاب و توان را از آن ها برباید. کلیم در موسم پیری، در میکده‌ها به دنبال شرابی می‌گردد که زمانی در ساغر جوانی بوده است، امّا آن را نمی‌یابد:

به گرد میکده‌ها گردم و نمی‌یابم

از آن شراب که در ساغر جوانی بود
(دیوان کلیم کاشانی، ۱۹۵)

او به یقین دریافته است چین و شکن‌هایی که بر چهره‌اش نقش بسته هر یک بر عزل قوای جوانی گواهی می‌دهد:

این سطرهای چین که ز پیری به روی ماست

هریک جدا جدا خط معزولی قواست
(همان، ۹۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...