فایل پایان نامه با فرمت word : دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع بررسی آثار و احوال احمدزکی ... |
صورت این ملت بینوا را تجزیه کرد. و بر آنان جهل و نادانی و بیماریهای واگیردار (مانند وبا) چیره شد.
و حاکمان با ظلم و ستم در حقشان، از آنان بهرهکشی و سوء استفاده مینمودند و آنان (مردم) از مسیری که خودشان میخواستند بروند باز میماندند و در این چنین شرایط دردناکی بود که ناپلئون به مصر حمله کرد.»[۱۳]
«پیش از اشغال مصر توسط ناپلئون، عثمانیان به صورت کاملاً استبدادی حکومت میکردند و آنان مرجع سلطه و حکومت و قانونگذاری و اجرای قوانین بودند که هیچ قید و حدی نمیتوانست آنان را محدود کند (کاملاً آزاد بودند) با این وجود آنان میخواستند که برای حکومتشان یک نوع مشروعیت دروغین (تقلبی) ایجاد نمایند پس ادعا کردند که خلافت و حکومت اسلامی شایسته آنان است و در بین مسلمانان را که به این منظور (حکومت اسلامی) جان خود را دادند را یافتند و دعوت میکردند که حکومت در نزد آنان حکومت خداوند است. برهمه مسلمانان (چه ضعیف و چه قدرتمند) پس آنان صاحبان اصلی حکومت بر همه مردم هستند.» [۱۴]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«این اشغال توسط ناپلئون چندان طولانی نشد و نتوانست تغییر چندانی را ایجاد کند. مگر پدیدههایی که در زمان حکومت محمدعلی در به کارگیری مهاجران مختلف ترکی و شوکی و آلبانی و توزیع زمین در میان آنان و استخدامشان در حکومت ایجاد شد. و مردم را گرسنگی و فقر و مریضی رها نکرد. در آمارهای سال ۱۹۵۲ یونسکو آمده است که در سیصد خانوار تنها نود و هفت و نیم درصد از اراضی بارور و حاصلخیز مصر را در تملک داشتند.»[۱۵]
«حمله فرانسه به مصر دروازههای جهان عرب را به سوی تمدن جدید غرب عبارت بودند از که مبادی و اصول سیاسی و نظامی و اداری و علوم و فنون و آداب و چاپ روزنامه و … باز کرد. در حمله ناپلئون به مصر جمعی از عالمان فرانسوی در علوم مختلف از جمله ریاضیات، هندسه، طب، جغرافی، و صنعت چاپ و نیز تعدادی ترجمه با او بودند.
هنگامی که ناپلئون بر مصر مسلط شد و در آنجا اقامت کرد دیوانهایی را تأسیس کردند که هدف از آن دیوانها، آشنایی و مأنوس کردن نخبگان مصر با نظامها و مجالس مشورتی و اسلوبهای جدید حکومتی بود. همچنان که مجمعی مانند مجمع فرانسوی را به خاطر بحث و بررسی در موضوعات مربط به جغرافیا و تاریخ تأسیس نمود. و همچنین رصدخانهها و آزمایشگاههایی را دائر کرد. و یک تئاتر و دو روزنامه نیز که یکی اخبار جاری منتشر می کرد و دیگری اخبار علمی عصر را بوجود آورد.»[۱۶]
«مدت زمان حمله فرانسه و حکومت آنان در مصر به درازا نکشید و به همین منظور مصریان از این یورش فرانسویان تأثیر چندانی نگرفتند. بلکه آنان از نمونههای تمدنی که در زمان محمدعلی دیدند شگفت زده شدند و تلاش نمودند تا از آنها بهرهمند شوند.
بعد از خروج فرانسویان از مصر محمدعلیپاشا تنها و بیهمتا در حکومت باقی ماند (۱۸۰۵ ـ ۱۸۴۸) و حکومت مصر به صورت ارثی و وراثت در نسلش ادامه یافت. و به موجب پیمانی که بین دولت عثمانی و دولتهای بزرگ غربی در سال ۱۸۴۱ منعقد شد محمدعلی پاشا و جانشینانش دروازههای مصر را به سوی تمدن اروپا در طی این قرن بازنمودند، محمدعلی راه اصلاحات و رشد و تحول را ادامه داد و خواستار ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با دولتهای غربی و اروپایی شد و جمعی را به اروپا فرستاد و دستور به بازکردن مدرسهها به خصوص مدارس پزشکی و نظامی داد و جنبش ترجمه و چاپ و روزنامه را تشویق نمود و زبان عربی را به عنوان زبان رسمی برای کشور مقرّر داشت از این روی دو به یک. مردی بزرگ و رکن اساسی نهضت و رشد و تحول در مصر تبدیل شد. و زمان محمدعلی دوره نهضت علمی و نظامی در مصر به شمار میرود که بعد از او اسماعیل برای تقویت نهضت ادبی در مصر تلاش نمود.»[۱۷]
هنگامی که اسماعیل در سال ۱۸۶۳ زمام امور را در مصر برعهده گرفت، مدارس و چاپخانهها و سایر دروازههای نهضت و تحول در حال گسترش بود و مهاجران زیادی از کشورهای لبنان و سوریه به سوی مصر، جایی که در آن میدانی وسیع برای کار مییافتند در حال مهاجرت بودند، روزنامهها و مجلات عالی رتبهای تأسیس شد و جنبش تألیف و تصنیف کتاب آغاز شد و در این میان اسباب نهضت به سوی کشورهای عربی دیگر سرازیر شد. و دانشگاههای بزرگ تأسیس شد که از جمله آنها دانشگاه آمریکا که در سال ۱۸۶۶ در دانشگاه القدّیس یوسف در سال ۱۸۷۴ در بیروت و دانشگاه (الجامعه المصریه) در سال ۱۹۰۶ در مصر و دانشگاه (السوریه) در زمان فیصل بعد از جنگ جهانی اول تأسیس شد[۱۸]
ـ اوضاع مصر بعد از اشغال انگلیس
«در سال ۱۸۸۲ مصر توسط انگلیس فتح شد و همه چیز برای نهضت و تحول آماده میشد و به سوی پیشرفت و ترقی گام برمیداشت گویا که برروی آتشی آب ریخته شده است. جنبش علمی در اواخر دوره اسماعیل گسترده و تعداد مدارس زیاد شد و زبان عربی به عنوان زبان یادگیری و زبان تألیف قرار گرفت.
و انگلیسیها از زمانی که به حکومت مصر دست یافتند، شروع به قطع کردن و جداکردن اسباب نهضت اقدام نمودند. و از بازگشت هیأت فرستاده شده جلوگیری کردند و مدرسههای زبانها را بستند و در حق زبان عربی کوتاهی و اهمال ورزیدند و برای تعلیم و یادگیری زبان انگلیسی را قرار دادند. و کارگزاران حکومتی را اخراج نمرودند ولی مردم مصر آگاه و هوشیار توانستند که در مقابل آنان ایستادگی کنند و سیادت زبان خود را در سرزمینشان خواستار شدند. و برای تعلیم فرزندانشان (به زبان عربی) اقدام نمودند و زبان عربی به مدارس بازگشت و مدارس ملی گسترش یافت.»[۱۹]
«این اشغال جهتی برای زبان عربی منفی و از جهت دیگر مثبت و سودمند بود. اما جنبه منفی اشغال برای زبان عربی، به کارگیری زبانهای اجنبی و بیگانه به عنوان زبان تدریس و محروم کردن زبان عربی از تألیف و تصنیف و اهمال در تدریس به زبان عربی از جمله این ضررهایی بود که به زبان عربی رسید اما در کنار این جنبههای منفی فوائدی نیز وجود داشت و آن تعلیم درسهای عربی در مدارس،اضاف کردن آن زبان در ضمن همه دروس دبیرستان برای رسیدن و کسب مدرک حکومتی. تا اینکه تعداد مدارس اجنبی که به زبان عربی بیاهمیت نبودند (به زبان عربی توجه داشتند) افزایش یافت و مانند مدرسه العالکه المقدسه در قاهره.»[۲۰]
«در پس اشغال سیاسی انگلیس مطبوعات عربی تأسیس شد و تعداد روزنامهها و مجلات عربی در مصر از ۱۰۰ هم فزونی یافت و سوریهایها در این جنبش بهرهو نصیبی عظیم و بزرگ داشتند به طوری که مدیران اکثر آن نشریات و مطبوعات اهل سوریه بودند. و تعداد آنان (سوریهایها)در وادی نیل (مصر) بعد از فشار دولت عثمانی بر مطبوعات زیاد شدند. تا اینکه از یک سوم کاتبان مصری هم بیشتر شدند و بر غیر از خودشان از آنچه میدانستند از فعالیتهای مختلف و گوناگون در نویسندگی و تخصص در کتابت (نویسندگی) تقدیم کردند. و به حق است که گفته میشود که بزرگترین مجلات کشور مصر در آن دوران مانند منار، المتمکف و الهلال و بزرگترین روزنامهها مانند مفظم و اهدام و العمران، سوریهایها آنان را تألیف و تصحیح کردند.»[۲۱]
«اشغال مصر توسط انگلیس به نثر و اشعار ادبیات مصر کمک کرد و باعث شد که تعداد چاپخانهها افزایش یابد و مصریها توانستند که اگر بخواهند کتابهایی با چاپی استوار و محکم مانند مطبوعات شام، چاپ و تألیف نمایند. در روش کارشان از حروفشان بهره گرفتند پس این چنین در مصر مهاجرم بزرگی مانند لسانالعرب تاجالعروس، نهایه ابن الاثیر انتشار یافت. و تاریخی مانند تاریخ ابن أیاس نوشته شد و ادبیاتی مانند کتاب خزانه الاب نوشته شد و به خاطر اینکه این مطبوعات مصری منافع و ارزشی برای علم دارند و مورد استفاده قرار میگیرند بر ما واجب است که اشارهای به نقایص آنان مانند بخش چاپ آنان و زیاد غلطهای موجود در آنان و کم بودن حفظ آنان با شکل خود، کنیم و چه بسا که صاحبان این آثار بصورت مطبوعات متشرقین آنها را تألیف کرده بودند.»[۲۲]
«علاوه بر گسترش چاپخانهها، در این دوره ۱۹۲۸، شاهد ظهور انجمنهای متعددی هستیم. حسن البناء جنبش اخوان المسلمین را که بحلول در دهه چهل آن را آغاز کرد را تأسیس نمود. تا اینکه تا حدود ۲۰۰ شعبه در همه اطراف مصر از آن جنبش انشعاب یافت و تعداد اعضای این جنبش به بیش از ۰۰۰/۵۰۰ عضو رسید. اما جنبش جوانان مصر و آن جنبش یمنی که درس ال ۱۹۳۳ به دست محام تأسیس شد.
و محام محمدحسین را به حزب خود دعوت نمود و در سال ۱۹۳۸ به حزبی سیاسی به گرایشات آشکار و واضح تغییر یافت. همچنین حزب شیوعی در سال ۱۹۲۲ تأسیس شد. علیرغم اینکه تأثیر و پیروانش کم بود فعالیتش تا حدود دهه چهل ادامه یافت. از لحاظ تأثیرگذاری و حجم اعضای بعد از حزب (الإخوان) حزب (مصر اتصاه) حزب جوانان مصر است که بخش اعظمی از پیروان این حزب را کارگران تشکیل میدهند.»[۲۳]
علیرغم اینکه زندگی حزبی و مراسلات سیاسی در صحنه سیاسی مصر در دهه ۳۰ و ۴۰ شکوفا شده بود. نیروهای رسمی سیاسی همچنان در دست ٣ جناح بود و آن حزب (اغلیه) حزب غالب و حزب قصر و حزب سفارت بریتانیا است. و نظام و حکومت مصر با پیمان و درگیری با این دو نظام در چالش بود.
حزب سفارت بریتانیا در بیشتر اوقات دستی طولانی در جذب کردن مهمترین مقامات و نیروهای حکومتی داشت.
همچنین علیرغم اینکه مصر از بریتانیا، در سال ۱۹۹۲ استقلال یافته بود، همچنان که در متون بسیاری آمده است، در حمایت به قطعنامه ۱۹۳۶ مصر همچنان تحت حکومت بریتانیا ماند. همچنان سفیر بریتانیا در مصر به عنوان نماینده ششم بریتانیا محسوب میشد . و هنگامی که جنگ جهانی در سال ۱۹۴۵ رخ داد. دولت مصر از انگلستان خواست که در امور حکومتی آنان دخالت نکند و بین دو حکومت مصر و انگلیس سخنان طولانی که البته منجر به توافق و تفاهمی شد، انجام شد. زیرا مصر میخواست معاهده و پیمانی جدید منعقد کند که بر دو اساس استوار بود. اول اینکه مصر و سودان در زیر نظر مصر باشد و دوم اینکه انگلیس سپاهش را از بستر نیل خارج کند. و انگلیس پیمان اول را رد کرد و مصر به ایالات متحده پناه برد و مسئله به شورای امنیت ارجاع داده شد. و خیلی زود حاکم بر مسند خود برگشت و مردم از اینکه مورد تهاجم بیگانه نبودند شادب شدندو انگلیس به ترک مصر مجبور شد و بعد از ینکه دو دولت مصر و سودان با هم متفق شدند و بنا شد که سودان سرنوشت خودش را خود تعیین کند که حکومت مستقل داشته باشد یا اینکه با مصر متحد شوند و سودان انتقال را برگزید و در سال ۱۹۵۸ اعلان جمهوریت کرد و مصرو سودان با وحدت کامل با نام جمهوری متحد عربی یکی شدند (متحد شدند)[۲۴]
دعوت به سوی آزادی و مساوات
«مفکران عرب در این دوره به سوی آزادی با مفهوم کامل یعنی با تمام معنا دعوت میکردند. و خواستار آزادی فردی و آزادی تفکر و فکر و آزادی بیان و همچنین آزادی اجتماعی شدند. مانند آزادی حق طلاق به زن در شرایط خاص از این جمله است. که اگر راه زندگی به زن سخت و دشوار شود و زن از قاضی درخواست طلاق کند و اگر بتواند با ادله و دلایل گوناگون قاضی را قانع کند زن هیچ حقی از حقوقش از بین نمیرود و تمام مهریه او و امتیازاتش حفظ میشود.
همچنین مفکران عرب خواستار آزادی سیاسی مانند مشورت در امور حکومتی و خواستار دعوت به آزادی به مرتکب و آشکار کردن ظلمها و بدی شدند و در این دوره مؤلفان عربی نیز ظاهر شدند که فرصت نوشتن پیدا کردند که از جمله آنها عبدالرحمن الکواکبی است.
و جبرائیل دلایل نیز از دعوت کنندگان و مبلغان آزادی این عصر است که این دو از چهرههای مشهور و برجسته این قرن به شمار میروند. و مقالاتی در روزنامههای الجوانب، الجنان، الأهرام و مرآه الاحوال دارند. مانیفولد قصائد جبرائیل دلال، عواطف فرهنگیان و تحصیل کردگان این عصر را برافروخت و به قصائد (العرش و الهیکل) که در آن به استبداد پادشاهان و مسلط شدن مردان و بزرگان دین پرداخته است، شهرت یافت. تا اینکه به همین خاطر به زندان افتاد و تا پایان عمرش تا آنجا باقی ماند.
در زمینه ازادی زن، حمله ناپلئون به مصر در شناخت وضعیت زن در اروپا و اکتساب از اروپا در این زمینه، نقش مهمیداشت. ولی حمله فرانسه به مصر تنها راهی نبود که مصریها در خلاف آن بر وضعیت زنان اروپایی آشنا شدند هیئت اعزامی که محمدعلی به سوی اروپا فرستاده بود وسربازان بیگانهای که آنان را برای کار در مصر استخدام کرده بود راههایی دیگر را برای این شناخت هموار میکرد.»[۲۵]
«از حامیان حقوق زنان طهطاوی را میتوانیم ذکر کنیم که در کتابش، وضعیت زن را در فرانسه با انواع فعالیتهای مختلفی از جمله خرید و فروش و داد و ستد و کارهای دستی که انجام میدهند را به تصویر میکشد و به دعوت به سوی تعلیم زنان در مصر پرداخت و تعلیم و آموزش دختران را پیشنهاد داد و با وجود این تبلیغات صریح و آشکار برای تعلیم زنان، اولین مدرسه برای تعلیم دختران در مصر در سال ۱۹۸۷۳ م تأسیس شد.
بعد از طهطاوی مفکران و حامیان جدید دیگری آمدند که به سوی آزادی زن عربی از جهل و نادانی دعوت کردند و این دعوت به آزادی تا جایی ادامه یافت که منجر به این شد که بیان نمودند که هیچ فرقی بین زن و مرد در تکوین و آفرینش و توانایی عقلی آنها وجود ندارد. حامیان و پیروان این گرایش به بحثها و بررسیهای زیستشناسی و انسانشناسی که در قرن ۱۹ پیشرفت ملموس و قابل ملاحظهای داشت، بر اینها اعتماد و تکیه میکردند.
و در مقابل این گرایش گرایشاتی با این بیان که زن و مرد از حیث عقل و توانایی متفاوتاند وجود داشت در اوایل قرن ۲۰، تبلیغات ودعوت به مشارکت زن با مرد در اجتماع و کارهای عام بارز و آشکار گردید و پیشگام و رهبر این دعوت قاسم امین (۱۸۶۵ ـ ۱۹۰۸ م) است که به حق به او لقب المحرر المرأه (آزاد کننده زنان) دادهاند و از شاگردان محمد عبده بوده است و او به ضرورت آزادی تفکر دینی در نزد مسلمانان ایمان دارد و در این زمینه در کتاب به نامهای (تحریرالمرأه) و (المرأه الجدیده) تألیف کرده است.»[۲۶]
پیدایش و ظهور مطبوعات درمصر:
«حرکت روزنامه نگاری در مصر از طرف دولت آغاز گردید و جراید دولتی از زمان حکومت محمد علی شروع به فعالیت کردند و این حرکت در زمان اسماعیل پاشا نیز ادامه داشت و در زمان وی جراید دولتی دیگری تأسیس شد که جنبه ی مردمی نداشتند. اولین روزنامه مصری، روزنامه ی «الوقایع المصریه» می باشد که محمد علی پاشا آن را تأسیس نمود. این روزنامه ابتدا به زبان ترکی منتشر می شد سپس به عربی وترکی و آخر الأمر به عربی منتشر شد.
سرآغاز جنبش مهم روزنامه نگاری مردمی جنگ دولت عثمانی علیه روسیه بود
زیرا زمینه و مجال وسیعی را برای بیان نظریات انتقادی و افشای مفاسد حکومت عثمانی در اختیار روزنامه نگاران نهاد.»[۲۷]
«از این زمان به بعد روزنامه نگاری مردمی تحرک خاصی یافت و گامهای بلندی برداشت که ظهور جراید (الأهرام)، (جریده المصر)، (التبکیت و التنکیت) را پی داشت و این جنبش، علی رغم فشارهایی که در زمان خدیو توفیق و انقلاب «عرابی» بر آن وارد شده پیوسته رو به پیشرفت بود تا اینکه اواخر قرن نوزدهم، جرائد و مجلات جدید چون «المقطم» «المحروسه» «المقتطف» «الهلال» پدید آمد»[۲۸]
دو مجرای مهمی که روزنامه نگاری در آن نقش خود را ایفا می کرد عبارت بودند از:
۱- بیدارسازی اذهان و روشنگری و افشای مظالم و تحریک نفوس به خواب رفته و بالا بردن فرهنگ عمومی جامعه از طریق ترجمه آثار مهم ادبی و انتشار اخبار وقایع مهم سیاسی و اجتماعی در میان آحاد ملت.
۲- آزادسازی نثر عربی از تعقیدها و آراستگی های بی معنی، زیرا روزنامه ها به مسائل مردمی می پرداختند و هدف روزنامه و روزنامه نگاران انتقال افکار و اطلاعات به مخاطبان خویش بود، و این امر مجالی برای آراستگی لفظی باقی نمی گذاشت.
البته روزنامه ها در ابتدای ظهورشان به همان اسلوب رکیک اوایل نهضت متصف بودند. چنانکه در مقالات رفاعه الطهطاوی در الوقایع المصریه مشهود است و به تدریج به سوی دستیابی به زبانی پاکیزه و متین که شایسته جامعه عربی متحول بود، دست یافتند این امر مرهون اهتمام بلیغ روزنامه نگارانی چون ادیب اسحاق می باشد که با ارائه الگوهای وزین نثری، مورد تقلید دیگران واقع شدند و نثر روزنامه ای مصر را به مکانت شایسته خویش اعتلاء بخشیدند و از میان روزنامه نگاران برجسته ی مصری می توان به سلیم و بشاده نقلا مؤسسان جریده «الأهرام» و ابراهیم المویحی المصری مؤسس جراید «نزهه الأفکار» و «مصباح الشرق» و شیخ علی یوسف المصری مؤسس روزنامه نگاری اسلامی در مصر که جریده «المؤید» را تأسیس کرد، اشاره نمود»[۲۹] دراینجا به مختصر بحثی که پیرامون ظهور روزنامه ها و جنبش روزامه نگاری به نگارش درآمد بسنده کرده ودر ادامه به بررسی یکی دیگر از اوضاع ادبی در مصر می پردازیم.
فصل دوم:
عصر نهضت ادبی
- عصر نهضت
- مهمترین عوامل در ظهور نهضت ادبی معاصر مصر
- چاپ روزنامه و جنبش انتقال وترجمه در دوره نهضت
- شعر در دوره نهضت
- نثر در دوره نهضت
- قصه
- انواع قصه
- نمایشنامه
- انواع مکاتب در عصر نهضت
- حرکت یا جناح رمانتیسم
- جناح رمزگرا
عصر نهضت
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 02:39:00 ق.ظ ]
|