دانلود پایان نامه های آماده – بر محیط خود مسلط شوید، درجه یک باشید. – 3 |
۲– اعمال ذهنی: در زمینه تواناییهای ذهنی، که به کمک آزمونها اندازه گیری می شود، باز هم تفاوتهایی بین زن ومرد وجود دارد. به نظر میرسد که زنها، نسبت به مردها، در آزمونهای کلامی و حافظه بصری امتیازهای بیشتری کسب میکنند، در حالی آنکه مردها در آزمونهای غیر کلامی، مخصوصا در آزمونهایی که استعدادهای تجسم فضایی را میسنجند، برتری نشان می دهند. در استعداد عددی نیز مردها برتری دارند البته این تفاوتها روز به روز کم می شود.(همان).
۳– عواطف نگرشها و رغبتها: در این زمینه ها نیز تفاوتهای زن ومرد کاملا آشکار است اما تفسیر آن ها کار آسانی نیست. مردها بیشتر از زنها رفتار سلطه جویانه وپرخاشگرانه نشان می دهند، این تفاوت حتی در دوران خردسالی مشاهده می شود. پسر بچهها بیشتر به اشیاء و دختر بچهها بیشتر به روابط اجتماعی علاقه نشان می دهند. زمینه دیگری که در آن، بین زن و مرد، تفاوتهای مهمی میبینیم عبارت است از تمایل به نوروتیک بودن، هیجانی بودن یا بیثباطی هیجانی. تعداد رفتارهای نوروتیک، مثلا، جویدن ناخن ومکیدن انگشت، در بین دختر بچهها بیشتر از پسرهاست. جلوههای غیر ارادی هیجان نیز در زنان چشمگیرتر از مردان است. مثلا، آستانه درد زنان پایینتر از آستانه درد مردان است و به همین دلیل در مقابل کوچکترین آسیب احساس درد میکنند. اجرای پرسشنامه خودشناسی، پرسشنامه هایی که سوالات آن ها به نشانههایی نوروتیک بودن مربوط می شود، نتایج زنها را بیشتر از مردها نشان میدهد. در مقابل، میتوان از اختلالهای رفتاری دیگری نام برد که در اکثر فرهنگها بیشتر از جانب مردها سد میزند، مثلا بزهکاری ( دزدی، چاقوکشی، اعتیاد، آدم کشی و …. ). (گنجی، ۱۳۸۷).
اگر این تفاوتهای مشاهده شده بین زن ومرد را جمع آوری کنند، تهیه آزمونهایی که بتواند تفاوتهای روانی آن ها را آشکار سازد امکان پذیر خواهد بود، این آزمونها نشان خواهد داد که یک مرد چقدر از صفات مردانه و یک زن چقدر از صفات زنانه را دارا است.[۶۵] اعتقاد براین است که اگر در این آزمونها، توزیع نتایج یک زن بر توزیع نتایج مردان و برعکس توزیع نتایج یک مرد بر توزیع نتایج به طور کامل منطبق باشد، زیاد خوشایند نخواهد بود. اما تحقیقات جدید نشان میدهد، مردانی که برخی صفات زنانه و زنانی که برخی صفات مردانه دارند، بهتر می توانند سازگاری نشان دهند. مردانی که معتقدند حتما باید صفات مردانه نشان دهند و زنانی که تنها صفات زنانه نشان می دهند، در زندگی زناشویی سازگاری کمتری دارند. (همان منبع).
۴– تفسیر اعمال مردان و زنان : اینکه در یک فرهنگ معین، مردان و زنان از نظر شخصیت تفاوتهای آشکاری دارند، واقعیتی است که با قاطعیت به تأیید رسیده و با ذقت تحلیل شده است. تفسیر ریشه این تفاوتها کار آسانی نیست. بدیهی است که در مورد بعضی از آنها، مثلا نیروی بازو، عوامل زیستی نقش بسیار مهمی بر عهده دارد. در مورد بعضی دیگر، تمیز سهم عوامل زیستی و نقشهای اجتماعی کار دشواری است. مثلا، برتری پسر بچهها بر دختر بچهها، در زمینه استعدادهای مکانیکی، شاید به این علت باشد که در فرهنگ ما پسر بچهها را از همان دوران خردسالی تشویق میکنند که با اسباب بازیهای مکانیکی بازی کنند، حال آنکه دختر بچهها را ار بازی کردن با این نوع اسباب بازیها باز میدارند، در عوض، دختر بچهها را تشویق میکنند که عروسک بازی یا مهمان بازی کنند. این نوع ملاحظات را میتوان در مورد سایر زمینه های تفاوت نیز مشاهده کرد. در این خصوص، موضع روانشناسان امروزی به شرح زیر است: از نظر تواناییهای جسمی، ذهنی و ویژگیهای شخصیتی، بین زن و مرد تفاوتهای آشکاری وجود دارد. این تفاوتها تا اندازه زیادی معلول عوامل محیطی است. با وجود این، باید پذیرفت که اثر عوامل محیطی و دامنهی تفاوتهای دو جنس، تحت کنترل عوامل زیستی است. محیط می تواند تفاوتها را افزایش یا کاهش دهد، اما هیچ محیطی نمیتواند، به طور کامل، مرد را به زن و زن را به مرد تبدیل کند یا تفاوتهای آن ها را به طور کلی از بین ببرد. (گنجی، ۱۳۸۷).
۲-۴-۲-۲ ب- سن
ساخت شخصیت هر فرد به همراه افزایش سن او تغییر مییابد. این تغییر ، با اینکه تحت نفوذ مجموعه ساختهای بدنی، دستگاه غدد درون ریز و دستگاه عصبی است، بیشتر تحت تاثیر بلوغ زیستی است. در این خصوص، نقش برخی مراحل اهمیت ویژه دارد، مراحلی که در آن ها بحرانهای زیستی به وجود می آید، مثل تولید اسپرم و شروع عادت ماهانه در دخترها. بدون آنکه بخواهیم نقش عوامل زیستی در رشد رشد شخصیت را کم جلوه دهیم، لازم است یادآوری کنیم که بحرانهای زیستی و بحرانهای روانی به طور همزمان به وجود میآید. بلوغ جنسی، یعنی عبور از مرحله کودکی به مرحله بزرگسالی. (همان منبع).
۲-۵ عوامل مؤثر بر شکل گیری شخصیت:
این عوامل عبارتند از: عامل وراثت، عامل محیط، عامل یادگیری، عامل مربوط به والدین، عامل مربوط به رشد، عامل هوشیار، عامل ناهشیار. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).
۲-۵-۱ عامل وراثت:
شواهد نیرومندی وجود دارند که نشان ممی دهند تعدادی از صفات یا ابعاد شخصیت ارثی هستند. این ها شامل موارد زیر هستنند: (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).
مدل پنج عاملی شخصیت مککری و کاستا، شامل روانرنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه (تجربه پذریری)، و وظیفه شناسی است. (همان منبع).
۲-۵-۲ عامل محیط
هر نظریه پرداز شخصیتی که مورد بحث قرار دادیم قبول دارد که محیط اجتماعی مهم است.
از نظر آدلر این محیطهای خانوادگی متفاوت می توانند شخصیتهای متفاوت به بار آورند.
هورنای معتقد بود که فرهنگ و دورهای که در آن بزرگ شدهایم تأثیرات خود را نشان می دهند.
فروم به تأثیر نیروها و رویدادهای تاریخی گسترده تر مانند نوع جامعهای که افراد میسازند اشاره کرد.حتی آلپورت وکتل که رویکرد صفت به بررسی شخصیت را آغاز کردند، اهمیت محیط را قبول کرد. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).
کتل معتقد بود که وراثت برای برخی از عوامل شخصیت از عوامل دیگر مهمتر است ولی در نهایت عوامل محیطی تا اندازهای بر هر عامل تأثیر دارند. هشت مرحله رشد روانی- اجتماعی اریکسون فطری هستند، ولی محیط تعیین می کند که این مراحل مبتنی بر عوامل ارثی چگونه تحقق یابند.(همان).
بر محیط خود مسلط شوید، درجه یک باشید.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 12:38:00 ق.ظ ]
|