مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ۶-۳-۱-۲- آسیب شناسی طلاق بر زن و مرد: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
-
- فساد اخلاقی
-
- ایجاد روحیه پرخاشگری
-
- بحرانهای اقتصادی و عواقب آن
-
- به وجود آمدن زمینه اضطراب
-
- به وجود آمدن زمینه وسواس و عدم امنیت
-
- بی قراری و فرار از منزل
-
- سوء ظن و حسادت
-
- انکار حقایق و وقایع
-
- ارضا نشدن نیازها و واکنش منفی نشان دادن
-
- فقدان انعطاف و صمیمیت
-
- روابط نامطلوب
-
- حصر و زندان
- اعتیاد و ولگردی (همان منبع).
۵-۳-۱-۲- طلاق خاموش
تنها در جامعه، طلاق شرعی نداریم گاهی در خانواده ها طلاق عاطفی به وجود میآید و باعث ایجاد روابط عاطفی ضعیف در خانواده می شود که آثار منفی آن از طلاق بیشتر است و باعث گریزان شدن فرزندان از محیط خانواده می شود، زیرا بچه ها در طلاق به یک آرامش نسبی در محیط خانه دست مییابند. هر چه همبستگی و تعامل در محیط خانواده کاهش یابد فردگرایی بیشتر می شود و هر فرد هر کاری که میخواهد انجام میدهد در نتیجه میزان آسیب افزایش مییابد.
طلاق خاموش به عنوان یک طلاق غیررسمی، موذیانه در کمین روابط همسران نشسته است و شاید بیراه نباشد که بگوییم اصلی ترین قربانیان را از میان فرزندان خانواده انتخاب میکند. کودکان شاهد احترام متقابل بین پدر و مادر نیستند و محبت و عاطفه جای خود را به پرخاشگری داده است. در این شرایط، دور از انتظار نیست که کودکان هم مثل والدین، برای تحمل شرایط، به کناره گیری از روند زندگی عادی روی بیاورند و به گفته آسیب شناسان اجتماعی بیشترین افراد بزهکار جامعه را تشکیل میدهند. فرجاد در پژوهش خود نشان می دهد در خانه هایی که والدین به طور مستمر با یکدیگر درگیری دارند؛ نبود روابط عاطفی بین والدین و خشونت عامل اصلی در بزهکاری نوجوانان و جوانان محسوب می شود.
۶-۳-۱-۲- آسیب شناسی طلاق بر زن و مرد:
اکثر تحقیقات که در سالهای اخیر صورت گرفته نشان میدهد در خانواده هایی که یکی از والدین در آن حضور ندارد رشد عاطفی، اجتماعی و حتی عقلی کودکان آسیب دیده است. در احساسات کودکان خانواده گسسته، اضطراب و ناایمنی، بی اعتمادی و همچنین بدبینی و سوء ظن و احساس محرومیت دایم از پدر و مادردیده می شود. البته خانوادهی گسسته به خودی خود اثر مخرب ندارد بلکه کیفیت این جدایی مهم است، مثلاً اگر طلاق در سالهای اول زندگی صورت گیرد تأثیرات سوء آن بیشتر از مرگ یکی از والدین خواهد بود.
مهمترین اثری که طلاق بر فرد مطلقه دارد احساس جدا شدن، تنهایی و منزوی شدن فرد است که این اتفاق احتمال سوء تعبیر و حتی خودکشی را افزایش میدهد در اینجا است که فرد از زندگی لذت نمیبرد و احساس پوچی میکند. بااین احساس، بدبینی فرد نسبت به جنس مخالف و تعمیم آن نسبت به سایر افراد جامعه شکل میگیرد. یک عامل که باعث تشدید این حس می شود، ترحم افراد جامعه نسبت به این افراد است و یا برچسب هایی است که به آن ها میزنند. در نتیجه فرد احساس کمبود بیشتری کرده و تنهایی او تشدید میشود. از طرفی دلسوزی بیش از حد اطرافیان و جامعه نیز باعث مشکلات روحی در افراد مطلقه و احساس بی اعتمادی در آن ها میشود (شکرکن، ۱۳۸۵).
طلاق تأثیرات متفاوتی بر زن و مرد میگذارد و این تأثیر میتواند برحسب شرایط، متفاوت باشد و بستگی به این دارد که علت طلاق چه بوده. مثلاً زنی که به علت اعتیاد همسرش از او جدا شده و حضانت و سرپرستی فرزندان را نیز بر عهده گرفته است طبیعی است که در خانه پدری جایگاه خوبی نداشته و مجبور است برای تأمین هزینه های زندگی خود و فرزندانشان از هر راهی کسب درآمد کند که متأسفانه عده ای از زنان مطلقه به باندهای فساد گرایش پیدا میکنند.یکی دیگر از تبعات و تأثیرات طلاق بر زندگی زنان مطلقه به وجود آمدن پدیده «قاچاق زنان» است زیرا هیچ نهاد و سازمانی در جامعه عهده دار مسئولیت حمایت مادی و معنوی از زنان مطلقه و کودکان طلاق نیست.
تأثیر طلاق بر روی مردان نیز به صورت ناهنجاری ها بروز میکند؛ به عبارت دیگر وقتی مردی از همسر خود جدا می شود با مشکلات و ناراحتیهای روحی و روانی فراوانی روبه رو میشود، زیرا او دیگر حاضر نیست و نمیتواند برای ادامه زندگی به درون خانواده پدری خود بازگردد؛ بنابرین ترجیح می دهد که در خانه ای به صورت تنها و مجردی زندگی کند. این گونه مردان معمولاً برای رهایی از تنهایی به دوستان ناباب پناه برده و به فساد اخلاقی گرایش پیدا میکنند. از سایر تبعات طلاق بر روی مردان میتوان به گرایش آن ها به سوی استعمال مواد مخدر و الکل اشاره کرد. مردان تحت چنین شرایطی برای فراموش کردن مشکلات سعی میکنند از این گونه مواد به عنوان آرامش بخش و تسکین دهنده استفاده کنند. گرایش به سرقت، جیب بری و… از سایر تأثیرات طلاق بر روی مردان مطلقه است.
تحقیق ظهیرالدین و خداییفر (۱۳۸۲)، در اصفهان نشان داد رفتارهای تعاملی، روابط مختل بین فردی، خلقبیثبات، خودبیمار انگاری، بدگمانی، اختلال انطباق، افسردگی، انزوا، تفکر غیرمعمول، اضطراب، وسواس و هراس بیشترین یافته ها در نیمرخ شخصیتی مراجعین طلاق بود.
در تحقیقی به بررسی و مقایسه سلامت روانی فرزندان و مادرانی که حضانت فرزندانشان را دارند با فرزندان و مادرانی که حضانت فرزندانشان از آنها سلب شده است پرداخته شد،نتایج یافته ها نشان داد که:۱-بین سلامت روانی مادرانی که حضانت فرزندانشان را به عهده دارند با مادرانی که حضانت فرزندانشان از آن ها سلب شده است، به استثنای خرده مقیاس کنش اجتماعی، تفاوت معناداری وجود ندارد.۲-بین سلامت روانی فرزندانی که حضانت آن ها بر عهدهی مادرانشان است با فرزندانی که حضانت آن ها از مادرانشان سلب شده، تفاوت معناداری وجود دارد.۳-بین سلامت روانی مادران و سلامت روانی فرزندان آن ها تفاوت معناداری وجود دارد(حسینیان، ۱۳۸۲).
در پژوهش دیگری نشان داد که زوجهاى متقاضى طلاق از لحاظ سازگارى در زیر مقیاسهاى روانشناختى شامل جنبه شناختى، اجتماعى، رفتارى، عاطفى، رفتار جنسى و رفتار مذهبى(به عنوان یک مقیاس مستقل) با زوجهاى عادى تفاوت معنىدار داشتهاند.این پژوهش تفاوتهاى معنىدار بین زوجهاى متقاضى طلاق وعادى، در مورد همشهرى بودن یا نبودن، طول مدت ازدواج زوجها، میانگین سنى زوجهاى متقاضى طلاق و زوجهاى عادى را نیز نتیجهگیرى کردهاست (شکرکن، ۱۳۸۵).
۷-۳-۱-۲- راه های کاهش وقوع طلاق
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 01:16:00 ق.ظ ]
|