(همان: ۲۷۸)
نیامد به امداد ما رستمی خدایا بر این زخم‌ها مرهمی
(همان: ۲۷۸)
درخشید بیرق چو در دست مان خجل شد از آن بیرق کاویان
(همان: ۲۷۹)
خدا تا گل افشان کند خاک را شکستیم تندیس ضحاک را
(همان: ۲۷۹)
دیوها دعوی اعجاز سلیمان دارند مرغ پیغامبر ما شده‌اند این مگسان
(همان: ۱۲۳)
گول این نقش آفرینان ثنا گو را مخور بیشتر گرسیوزان را شکل رستم می­کشند
(همان: ۳۴)
کنار من بنشین امشب که تا سپیده سخن گوییم تو از طلوع اهورایی، من از غروب تماشایی
(همان: ۷۱)
در شهر یکی نیست چو چشمان تو خون ریز من شهر نشابورم وتو لشکر چنگیز
(همان: ۹۹)
نام تو شهره­تر از قاف شده­ست ای سیمرغ باز هم پر بگشا درخود، بی­پر، قیصر!
(همان: ۲۳)
گنج این ویرانه بودم، خار­ و خس دزدیده­ام شور عنقا داشتم، بال مگس دزدیده­ام
(همان: ۲۷)

۳-۲-۲-۳-تکرار کلمات

یکی دیگر از ویژگی­های زبانی آثار منظوم قزوه، تکرار کلمات است. وی برای تاثیر­گذاری بیشتر و نیز برای ایجاد آهنگ و موسیقی، در اشعار خود از ویژگی زبانی تکرار کلمات بهره جسته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قزوه از واژه­ های همچون: دل، مست، گل، دین، وطن، صبح، درد، آتش و… برای تکرار استفاده کرده که هرکدام ازاین واژگان برای تاکید بر مطلب مورد نظر استفاده شده­است که به چند مورد اشاره می­کنیم.
من این‌جا سرد سردم، ای دل ای دل جدا از اهل دردم، ای دل ای دل
من و رفتن به سوی روشنایی دعا کن برنگردم، ای دل ای دل
(قزوه، ث، ۱۳۸۹: ۱۶۴)
به دیدار تو می‌آییم مستِ مستِ مست، امشب نماز وصل می‌خوانیم، در بیداری و مستی
(همان: ۱۳۷)
غزل‌تر از غزل، گل‌تر از گل، زیباتر از زیبا تواز الله اکبر آمدی، از اشهد ان لا…
(همان: ۱۳۲)
هرچند خسته‌ایم، در خود شکسته‌ایم باید دوباره رفت، باید دوباره دید
(همان: ۱۲۴)
صبح آمده‌ست، صبح، عید آمده‌ست، عید چون سیب سرخ عید، لبخندتان رسید
(همان: ۱۲۴)
تو را دوست داریم ای روح و تن وطن! ای وطن ای وطن ای وطن
(همان: ۲۸۳)
شما موج، دریا، شما رود، کوه سراپا غرور و سراپا شکوه
(همان: ۲۸۴)
تو ای دین و ایمان، تو ای جان و تن وطن، ای وطن، ای وطن، ای وطن
(همان: ۲۸۷)
تبسّم کن، تبسّم کن، الهی مرا در عطر خود گم کن، الهی
(همان: ۱۵۸)
تو هردو چشم من! از هر دو چشم، چشم بپوش! زهر دو دست، برادر! بشوی دیگر، دست
(همان: ۲۴۸)
من اینجا سرد سردم، ای دل، ای دل! جدا از اهل دردم، ای دل! ای دل!
(قزوه، ج، ۱۳۹۰: ۲۸)
تیغ می­چرخد و من سینه زنان می­گریم در دلم هلهله حیدر حیدر، قیصر!
(قزوه، ث، ۱۳۸۹: ۲۴)
لیلا! لیلا! کجایی؟ امشب در من چه غوغاست توفان توفان هیاهو، دریا دریا خروشم
(همان: ۸۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...