همان گونه که ذکر شد، سه مؤلفه‌ ی ذهن آگاهی در متون باستان؛ آگاهی، توجه و یادآوری است. البته باید توجه داشت که تعریفی که از ذهن آگاهی ارائه شد، برای به کارگیری در حوزه ی روان درمانی تا حدودی تغییر پیدا ‌کرده‌است و در حال حاضر در بردارنده ی دامنه ی وسیعی از عقاید و تمرین ها است (دیدونا، ۲۰۰۹).

“آگاهی اساسا با ارزش است و “توجه” که همان آگاهی متمرکز است نیز، عنصری ارزش مندتر است. تنها با آگاه شدن از آنچه که درون و اطراف ما رخ می‌دهد می‌توانیم خود را از اشتغالات ذهنی و مشکلات هیجانی رها سازیم. با جهت دهی دوباره توجه به جای تلاش برای کنترل یا سرکوب افکار و هیجانات شدید، می‌توانیم احساس خود را کنترل کنیم (دیدونا، ۲۰۰۹)

“یاد آوری” جنبه دیگری از ذهن آگاهی است. یادآوری مرور رویداد های گذشته نیست، بلکه به

خاطر داشتن به منظور آگاه بودن و تأکید بر اهمیت این هدف در تمارین ذهن آگاهی است. در هر لحظه ما به خود یاد آوری می‌کنیم” به خاطر داشته باش- آگاه باش” (دیدونا، ۲۰۰۹).

از طریق ذهن آگاهی، ما “راه های هوشمندانه” ای را ایجاد می‌کنیم که ذهن را کنترل می‌کند (بیک هو[۱۶۱]،۲۰۰۷؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹). این توانایی به ما کمک می‌کند تا دریابیم که چه زمانی نیاز است تا سایر ظرفیت های ذهنی – مثل گوش به زنگی، تمرکز، شفقت و تلاش – را پرورش دهیم تا به طور ماهرانه ای در کاهش رنج و درد از آن ها بهره گیریم. برای مثال اگر در طی مراقبه، خود – انتقادگر شدیم، لازم است که میزان شفقت را افزایش دهیم؛ اگر احساس تنبلی و بی حوصلگی کنیم، لازم است که در پی تلاش برای افزایش انرژی در ذهن و بدن باشیم.

ذهن آگاهی خود به تنهایی برای رسیدن به لذت و شادی کافی نیست، بلکه این مهارت شالوده ی محکمی برای سایر عوامل ضروری فراهم می‌سازد (راپگای[۱۶۲] و بیستریسکی[۱۶۳]، ۲۰۰۷؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹). در ادبیات پژوهشی کلاسیک، ذهن آگاهی معمولا به عنوان یک “عملکرد” در نظر گرفته می شود تا این که خود، به عنوان هدف تلقی شود و سرانجام ذهن آگاهی به عنوان بخشی از یک طرح درنظر گرفته شده است که هدف آن از بین بردن عادات ذهنی مسبب در احساس ناخوشایندی مثل هیجانات ناراحت کننده ی خشم، حسادت یا حرص و طمع و یا رفتارهایی است که از طریق آن به خود و سایرین آسیب می رسانیم (دیدونا، ۲۰۰۹).

تمرکز کنونی بر هوشیاری آگاهانه در روان درمانی، یک راهبرد اصلاحی بر جریان های درمانی معاصر است. بسیاری از درمان گران خوش باور، پیش از آن که زمان آن فرا برسد، بر مشکل بیمار متمرکز می‌شوند و ناآگاهانه مفاهیم پذیرش و درک خویشتن را کنار می‌گذارند. موارد مطرح شده در درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی، اول آگاهی و پذیرش و سپس در گام دوم، ایجاد تغییر است (دیدونا، ۲۰۰۹).

۲-۱-۱۱- ورود ذهن آگاهی به حیطه ی روان درمانی

همان طور که ذهن آگاهی از ریشه‌های اولیه ی خود فاصله می گرفت و با روان درمانی غرب منطبق می شد، معانی آن نیز گسترده تر شد (دیدونا، ۲۰۰۹). چندی از محققان (به عنوان مثال کمبرز[۱۶۴] و همکاران، ۲۰۰۹؛ راش[۱۶۵]، ۲۰۰۷؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱) معتقدند که به منظور درک کامل تری از نقش بالقوه ی ذهن آگاهی در سلامت روان، مهم است که درک درستی از تفاوت مفهوم ذهن آگاهی در بودیسم و روان درمانی غرب، به دست آوریم. مسلماً مفهوم ذهن آگاهی در بودیسم و غرب حداقل در سه سطح تفاوت دارند : بافتار، فرایند و محتوا.

در سطح بافتاری، ذهن آگاهی در سنت بودیسم به عنوان یکی از مجموعه عوامل به هم پیوسته ای از تمرین ها در نظر گرفته می شود که برای رسیدن به رهایی از رنج، وضعیت نهایی یا هدف نهایی تعیین شده برای ریاضت کشان در این سنت، لازم است. بر این اساس نیاز است که ذهن آگاهی در کنار سایر تمرین های معنوی مثل پیروی از سبک زندگی اخلاقی، ترویج شود تا فرد به سمت هدف آزادی حرکت کند. از سوی دیگر عموما مفهوم غربی ذهن آگاهی، مستقل از هر نوع محدوده ی خاص فلسفی، قوانین اخلاقی یا نظامی از تمرین ها است (کنگ و همکاران، ۲۰۱۱).

در سطح فرایند، در بافت بودیسم ذهن آگاهی به صورت تأمل روی جنبه‌های اصلی آموزه های بودیسم مثل ناپایداری، غیرخودبودن و رنج بردن تمرین شده است. به عنوان مثال ساتی پاتاناسانا (اساس مباحثه ی ذهن آگاهی)، یکی از مباحث کلیدی بودیسم در ذهن آگاهی است که توسط بودا ‌به این صورت معرفی می شود: فرد در حالی که ماهیت ناپایدار اشیا را مشاهده می‌کند، ذهن آگاهی را از عملکرد بدنش، حواس و احساساتش، آگاهی و محتوای آگاهی حفظ می‌کند. به طور کلی، تمرین های غربی نسبت

    1. ۱٫ Davey, G.C.L. ↑

    1. ۲٫ Wellz, A. ↑

    1. ۳ . American Psychiatric Association (APA) ↑

    1. ۴ . Brown, T.A. ↑

    1. ۵٫ Antony, M.M.۶٫ Barlow, D.H. ↑

    1. ۷٫ Simos, G. ↑

    1. ۸٫ Borkovec, T.D. ↑

    1. ۹٫ Delgado, L.C. ↑

    1. ۱۰٫Orsillo, S. M. ↑

    1. ۱۱٫ Roemer, L.۱۲٫ Baer, R.H. ↑

    1. ۱۳٫ Inz, J. ↑

    1. ۱۴٫ Clark, D.M. ↑

    1. ۱۵٫ Fairburn, C. G. ↑

    1. ۱۶٫ Morrison, T. ↑

    1. ۱۷٫ Turner, S.M.۱۸٫ Rijsoort, S.V. ↑

    1. ۱۹٫ ego-syntonic ↑

    1. ۲۰٫ ego-dystonic ↑

    1. ۲۱٫ Hu, S. ↑

    1. ۲۲٫ Tallis, F. ↑

    1. ۲۳٫ Eysenck, M.W. ↑

    1. ۲۴٫ Crasske, M.G. ↑

    1. ۲۵ . Rapee, R.M. ↑

    1. ۲۶ . Capuzzo, N. ↑

    1. ۲۷٫ Beck, A.T. ↑

    1. ۲۸٫ Emry, G. ↑

    1. ۲۹٫ Foa,E.B. ↑

    1. ۳۰٫ Kozak,M.T. ↑

    1. .۳۱ Dugas,M.J. ↑

    1. ۳۲٫ Marchanda,A. ↑

    1. ۳۳٫ Ladoucer,R. ↑

    1. ۳۴٫ Ruscio, A.M. ↑

    1. ۳۵٫ O Leary,T.A. ↑

    1. ۳۶٫ Rygh,J.L. ↑

    1. ۳۷٫ Sanderson,W.C. ↑

    1. ۳۸٫ mindfulness ↑

    1. . ترجمه های متعددی برای واژه ی mindfulness مطرح شده است. این ترجمه ها، واژگان هوشیاری، ذهن آگاهی، حضور ذهن، توجه عمیق ذهنی، تفکر نظاره ای، توجه آگاهی و… را مطرح ساخته اند. حمیدپور (۱۳۸۸) با نقد و بررسی ترجمه های متفاوت، در نهایت “توجه آگاهی” را بر دیگر ترجمه ها مرجح دانسته است. البته ترجمه ای که در سال های اخیر بیش تر رایج شده، ذهن آگاهی بوده که ما نیز آن را در این پایان نامه به کار برده ایم. ↑

    1. ۴۰ .Langer,E.J. ↑

    1. ۴۱ .Segal,Z.V. ↑

    1. ۴۲ .Evans,S. ↑

    1. ۴۳ .Keng,S.L. ↑

    1. ۴۴ .Kabat-Zinn,J. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...