منابع پایان نامه ها – قسمت 8 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
همه مردم مشکلات و عوامل استرس زا را در زندگی شان تجربه میکنند و بایستی برای مقابله با آن ها راه حلی پیدا کنند.این عوامل استرس زا هر روز، در دامنه ای درحد معمول و یا خیلی شدید همچون بیکاری و بیماری قرار میگیرد. این که مردم چگونه با استرس مقابله میکنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. هر گونه تغییر در زندگی انسان اعم از خوشایند و ناخوشایند مستلزم نوعی سازگاری مجدد است(۴).
مکانیسم های دفاعی، فرآیندهای تنظیم کننده خودکاری هستند که برای کاهش ناهماهنگی شناختی و به حداقل رساندن تغییرات ناگهانی در واقعیت درونی و بیرونی از طریق تاثیرگذاری بر چگونگی ادراک حوادث تهدید کننده عمل میکنند(۶،۵).
فروید سبک های دفاعی شخصی، یعنی فراوانی استفاده از مکانیسم های دفاعی متفاوت در مقایسه با دیگران را متغیر اصلی برای شناخت شخصیت ، آسیب شناسی و میزان سازش یافتگی میدانست(۷).
مکانیسم ها و سبک های دفاعی سازش یافته با پیامدهای سلامت جسمانی و روانی در ارتباط قرار میگیرد(۹،۸) و مکانیسم ها و سبک های دفاعی سازش نایافته با بسیاری از شاخص های منفی سلامت مانند اختلال های شخصیت و افسردگی مرتبط اند. مکانیسم های دفاعی که مسئولیت محافظت از« من» را در مواجهه با شکل های مختلف اضطراب بر عهده دارند، برحسب نوع کنش وری ممکن است بهنجار یا نابهنجار و کارآمد یا ناکارآمد باشد. اندرو و همکاران بر اساس طبقه بندی سلسله مراتبی زیلنت در مورد مکانیسم های دفاعی ، ۲۰ مکانیسم را به سه سبک دفاعی رشد یافته، رشد نایافته و نوروتیک تقسیم کردهاند(۱۱،۱۰).
مکانیسم های دفاعی رشد یافته به منزله شیوه های مواجهه انطباقی، بهنجار و کارآمد محسوب میشوند در حالی که مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته، شیوه های مواجهه غیر انطباقی و ناکارآمد محسوب میشوند.
مکانیزم های دفاعی فرایند خودکار روان شناختی است که در مقابل اضطراب و آگاهی از عوامل فشار زا و خطرات درونی و بیرونی از فرد حمایت میکنند. مکانیزم های دفاعی بین واکنش فرد به تعارض های هیجانی و عوامل فشارزای بیرونی ، نقش میانجی را دارند (۱۲).
بشارت ، پژوهشی با موضوع نارسایی هیجانی و سبک های دفاعی انجام داده است که نتایج این پزوهش نشان داده است که نارسایی هیجانی و مؤلفه های آن با سبک دفاعی رشد یافته رابطه منفی معنا دار و با سبک های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته رابطه مثبت معنی دار دارند(۱۲).
نوری ، در سال ۱۳۸۵ پژوهشی با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با مکانیسم های دفاعی و هوش عمومی انجام داده است که نتایج این پژوهش نشان داده است که هوش هیجانی با مکانیسم های دفاعی رشد یافته همبستگی مثبت معنی دار و با مکانیسم های دفاعی رشد نایافته همبستگی منفی معنی دار دارد ( ۱۳).
شاه محمدی تحقیقی با عنوان بررسی تاثیر بین فرآیندهای خود شناسی، سبک های دفاعی و استرس بر سلامت در سال ۱۳۸۵ انجام داده است که نتایج این تحقیق نشان میدهد که فرآیندهای خودشناسی میتوانند بیماری، سرزندگی و سبک های دفاعی سالم و ناسالم را پیشبینی کنند.
غضنفری و همکاران، تحقیقی با موضوع بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی در ساکنین شهر خرم آباد انجام داده است که نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله رابطه معناداری وجود دارد(۱۰ ، ۱۱).
حمیدی و شیرازی مطلق (۲۰۱۰) تحقیقی با عنوان رابطه بین باورها و مکانیسم های دفاعی در افراد وسواسی و عادی انجام دادهاند که نتایج این تحقیق نشان میدهد که افراد وسواس برای کاهش اضطراب و حفظ من با شدت بیشتری از مکانیزم های دفاعی استفاده میکنند (۱۷).
وایس و همکارانش در یک مطالعه مقدماتی در مورد بیماران مبتلا به افسردگی نشان دادند که نارسایی های هیجانی با سبک دفاعی رشد نایافتگی رابطه مثبت دارد و با سبک دفاعی رشد یافته رابطه منفی دارد و با سبک نوروتیک رابطه ای نداشت (۱۴). یافته هایی مشابه نیز، توسط پارکر در جمعیت عمومی گزارش شده است (۱۴،۱۲).
کران ول ،(۱۹۹۰) ؛ به نقل از آقا یوسفی،( ۱۳۷۹) در پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که افراد برای مبارزه با بیشتر رویدادهای تنیدگی زا از هر شیوه مقابله ای استفاده میکنند. البته، برتری ورجحان یکی از دو شیوه مقابله به صورت استوار از نوع رویدادهای تنیدگی زا بر دیگری تاثیرمیپذیرد. مشکلات و مسایل مربوط به کار و خانواده، فعالیت مقابله مسئله مدار را آشکار میسازد، در حالی که مشکلات و مسایل مربوط به سلامت و بهداشت روانی فعالیت مقابلهای هیجان محور را آشکار میکنند.
بیلینگزو موس،( ۱۹۸۴) در برخی مطالعات نیز نشان دادهاند، افرادی که راهبردهای مشکل مدار را فعالانه به کار می بندند، چه بلافاصله پس از رویداد تنیدگیزا و چه مدتها پس از آن، سطوح کمتری از افسردگی و اضطراب را نشان میدهند
بیلینگز و موس ( ۱۹۸۴) طی مطالعه های دریافتند که مقابله های متمرکز بر مسئله ی
(مشکل محور)راهبردهای مقابله ی فردی مؤثرند که با نشانه های پریشانی رابطه ی منفی دارند.
ویتالیانو و همکاران ( ۱۹۸۵ ) دریافتند که افسردگی با تفکر آرزویی رابطه ای مثبت و با مقابل ی مشکل دار رابطه ی منفی دارد.
گرین گلاس (۱۹۸۸) در طی مطالعه ای گزارش داد که مقابله ی متمرکز بر مشکل با اضطراب شغلی رابطه ی منفی دارد. همچنین، بین مقابله ی پیشگیرانه با اضطراب شغلی رابطه ی منفی معنی داری وجود دارد و کسانی که از مقابله ی پیشگیرانه بیشتر استفاده میکنند، از اضطراب شغلی پایین تری برخوردارند.
همچنین، نتایج پژوهشهای انجام شده از جمله پژوهشهای اسراییل و همکاران(۱۹۸۹) بیانگر آن است که کنترل ادراک شده به عنوان یک وجه ضروری از مقابله های متمرکز بر مسئله با سطح پایین استرس و تندرستی کارگران رابطه دارد.
اشمیتز (۱۹۹۲) در بررسی رابطه ی شخصیت، مقابله و بیماری دریافت که ریخت های رفتاری مقابله ای از یک سو با ابعاد اساسی شخصیت(مثل روان آزردگی گرایی، برونگرایی، روانگسستگی گرایی و ذهن باز در مقابل ذهن بسته) همبستگی دارند و از دیگر سو، با شکایات گوناگون بیماریهای روان تنی همبسته هستند
رابنیز و تانک (۱۹۹۲ ) طی مطالعه ای نشان دادهاند که بین راه های مقابله ی مبتنی بر بازخوردهای حفاظتی با افسردگی ارتباط منفی وجود دارد
گرین گلاس ( ۱۹۹۳ ) نشان داد که کنار آمدن هیجانی مانند افکار آرزومندانه و خودسرزنشی رابطه ای مثبت با پریشانی های روانشناختی مانند اضطراب شغلی و افسردگی دارد و همچنین، رابطه ی منفی با رضایت شغلی دارد.
در ایران نیز مطالعاتی در این زمینه صورت گرفته است؛ از جمله، آقایوسفی و همکاران (۱۳۷۹) در مطالعه های نشان دادند که افسردگی متأثر از عوامل عمیق شخصیت و سپس عوامل سطحی و راه های مقابله ای است.(( مقابله درمانگری )) به عنوان یک فن ابداعی نه تنها مانند(( تنش زدایی تدریجی)) افسردگی را کاهش میدهد بلکه از میزان اضطراب نیز در حد قابل توجهی می کاهد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 01:20:00 ق.ظ ]
|