به نظر نگارنده، همان طور که در توضیح مفهوم مالکیت عینی مورد اشاره قرار گرفت تفاوت‌هایی بین مالکیت عینی و مالکیت فکری وجود دارد که در مجموع به شرح ذیل است:

۱ ـ موضوع مالکیت عینی، شئ مادی است ولی موضوع مالکیت فکری، اثر فکری و پدیده غیرمادی است. [۱۶]

۲ ـ مالکیت عینی دائمی است و تا زمانی که مورد نقل و انتقال واقع نشده حق مالکیت، متعلق به مالک است و زمانی که منتقل شد برای انتقال گیرنده به همین نحو، مالکیت، دائمی است. اما در مالکیت فکری اعم از مالکیت صنعتی و ادبی و هنری، حقوق مادی مالک بر اثر فکری خود برای یک دوره معین خواهد بود؛ حتی در صورت انتقال نیز این حقوق مادی افاز یش پیدا نمی‌کند و پس از گذشت مدت مذبور حقوق مادی اثر به حوزه عمومی منتقل می‌گردد.

۳ ـ در مالکیت عینی، مالک یک نوع حق عینی بر مملوک دارد. ممکن است مال مثل یک ماشین دارای ارزش مادی و قابل تقویم باشد و امکان داد و ستد آن فراهم و یا ممکن است از نظر مادی برای مالک و دیگران فاقد ارزش مادی باشد و قابلیت داد و ستد نداشته باشد؛ مثل عکس خانوادگی و یا تصویر گذشتگان و نزدیکان، اما برای دارنده آن واجد ارزش معنوی و حرمت باشد. در حالی که در حقوق مالکیت فکری به طور مجزی دو نوع حقوق مادی و معنوی برای پدیدآورنده وجود دارد که حقوق مادی قابلیت واگذاری دارد؛ مثل حق و امتیاز مادی یک اختراع، اما حقوق معنوی قابلیت واگذاری ندارد و به طور الی‌الابد و دائم به پدیدآورنده تعلق دارد؛ مثل شاهنامه که برای همیشه به نام فردوسی خوانده شده و خواهد شد.

به علت تفاوت برداشت اندیشمندان و عدم دستیابی به یک تعریف جامع و مانع از حقوق مالکیت فکری در غالب معاهدات بین‌المللی به طور صریح و روشن به تعریف این حقوق پرداخته نشده است بلکه اغلب به ذکر مصادیق بسنده گردیده؛ مثل بندهای دو و سه ماده یک کنوانسیون پاریس راجع به حمایت از حقوق مالکیت صنعتی و یا بند هشت ماده دو کنوانسیون تأسیس سازمان جهانی مالکیت فکری، با توجه به توسعه رواز فزون قلمرو تحت پوشش حقوق مالکیت فکری از جمله در حوزه زیست فناوری، اخلاق زیستی، جنبش نرم‌افاز ری و غیره، عدم ارائه یک تعریف مشخص را می‌توان نقطه مثبتی برای آن تلقی نمود؛ زیرا که این وضعیت راه توسعه در دامنه شمول را بازگذارده و از ورود مصادیق جدید ‌به این قلمرو جلوگیری نخواهد کرد.

علی‌رغم نبود اجماع در تعریف حقوق مالکیت فکری، یک خصوصیت مشترک را برای همه مصادیق آن می‌توان ذکر کرد؛ و آن صفت بازدارندگی و سلبی بودن آن ها‌ است. یعنی همه مصادیق این حقوق دیگران را تا زمانی که دارنده حق تجویز نکرده، از انجام برخی از امور بازمی‌دارد. حتی در مواردی، به علت تقدم در ثبت، از دست‌یابی کسانی، که به طور مستقل به آن ایده و دست آورد، دست یافته‌اند، به حق مالکیت فکری ممانعت می‌کند و از سوءاستفاده سارقان، جاعلان و تقلیدکنندگان جلوگیری می‌کند.

    1. مفهوم حقوق مالکیت فکری

مالکیت فکری، واژه ای است که در زندگی امروز ما به دفعات مورد استفاده قرار می‌گیرد ولی هنوز، مفهوم ناچیزی از آن توسط عموم برداشت می شود. این عبارت، ناظر بر خلاقیت‌های مورد استعمال در تجارت و بازرگانی است که شامل اختراعات، آثار ادبی و هنری، نشانه ها و عناوین است.

اگر بخواهیم قائل به تقسیم بندی سنتی حقوق باشیم، دیگر نمی توان حقوق مالکیت فکری را نه در زمره حقوق عینی و نه در مجموعه حقوق دینی گنجاند. گروهی بر آن هستند که این حقوق را به مثابه حقوق شخصی از قبیل حق هر فرد به نام خانوادگی خود تعبیر کنند ولی در این صورت این مشکل پیش خواهد آمد که حقوق شخصی را نمی توان مورد معامله قرار داد، در حالی که حقوق مالکیت فکری از ارزش اقتصادی برخوردار هستند. برخی نیز ماهیت این حقوق را با حقوق کار مرتبط می دانند یعنی همان طور که کار فیزیکی انسان مورد حمایت است کار فکری او نیز باید حمایت شود ولی در خصوص این نظریه انتقاد وارد است که کار فکری همراه با خلاقیت است و ماهیت آن از کار فیزیکی متفاوت می‌باشد. به علاوه اینکه چه بسا اصل تبعیت در آن حاکم نباشد.

به نظر می‌رسد که بهتر باشد ماهیت این دسته از حقوق را در دسته حقوق معنوی همراه با آثار مادی دانست.

در شناخت مصادیق این حقوق آن را به دو طبقه عمده تقسیم می‌کنند:

  1. مالکیت صنعتی که موارد ذیل را در بر می‌گیرد:

الف: پاتنت

ب: علایم تجاری

ج: طرحهای صنعتی

د: علایم جغرافیایی

۲- مالکیت ادبی و هنری یا کپی رایت و حقوق مرتبط آن که موارد ذیل را شامل می شود:

الف: آثار ادبی نظیر داستان ها، اشعار و نمایشنامه ها

ب: آثار سینمایی و موسیقی

ج: آثار هنری مثل راحی ها، نقاشی ها، عکس ها و مجسمه ها

د: طرحهای معماری

ه: حقوق مرتبط کپی رایت نیز عبارتند از: حقوق هنرمندان و بازیگران در اجراهای خود تولید کنندگان فونوگرام ها و خبرگاز ری ها در برنامه های رادیویی و تلویزیونی خود.

در اسناد بین‌المللی تنها تعریفی که از حقوق مالکیت فکری در دست می‌باشد، ناظر به ماده دوم کنوانسیون تأسيس سازمان جهانی مالکیت معنوی مورخ ۱۴ جولای ۱۹۶۷ در استکهلم است که این حقوق را چنین بر می شمارد:

    1. فعالیت‌های ادبی، هنری و علمی

    1. اجرای برنامه های هنری هنرمندان، برنامه های ضبط شده موسیقی و خبررسانی

    1. اختراعات در تمام زمینه‌های ناشی از تلاش انسانی

    1. اکتشافات علمی

    1. طرحهای صنعتی

    1. علایم تجاری، علایم خدماتی و طراحی ها و نامهای بازرگانی

  1. حمایت در برابر رقابت غیر منصفانه

در حالی که امروزه علاوه بر این موارد احصاء شده موارد دیگری نیز چون حمایت از گونه های گیاه، طرحهای ساخت مدارهای یکپارچه، اسرار تجاری و اطلاعات محرمانه و دانش سنتی وجود دارند که جزء موضوع حقوق مالکیت فکری قرار می گیرند. در واقع حقوق مالکیت فکری به خالق یا مالک یک پاتنت، علامت تجاری یا کپی رایت این حق را می‌دهد که از اثر خویش بهره برده یا در آن سرمایه گذاری کند. مبنای دیگر که در شناسایی این حقوق قابل ذکر است مفاد ماده ۱۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌باشد که حق برخورداری حمایت از منافع معنوی و مادی ناشی از هر گونه محصول فعالیت علمی، ادبی یا هنری را به رسمیت می شناسد.

از دیگر تعاریفی که در خصوص حقوق مالکیت فکری به دست داده شده، می توان ‌به این دیدگاه اشاره داشت که این حقوق را به عنوان آن دسته از مخلوقات ذهنی انسان تعریف می‌کند که یک کشور برای حمایت از آن ها یکسری حقوق انحصاری در مدت زمان معین به منظور احتراز دیگران از بهره برداری غیر مجاز از این حقوق به افراد اعطا می‌کند. در اینجا نه با مالکیت عینی و محسوس مانند مالکیت نسبت به یک اتومبیل روبرو هستیم و نه با مالکیت غیر عینی (غیر مادی) و نامحسوس مانند مالکیت نسبت به یک قطعه موسیقی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...