عوامل مرتبط با جرم و زندانی شدن:
از نظر روانشناسان، عوامل زیستی، روانشناختی و عوامل اجتماعی و موقعیتی در تبیین رفتار مجرمانه و زندانی شدن نقش مهمی دارد. مثلا بخشی از علل ارتکاب افراد به رفتارهای بزهکارانه، ناشی از یادگیری رفتار بر اثر مشاهده انجام آن توسط دیگران است به هین علت فرزندان خانواده های بزهکار آمادگی بیشتری برای انجام اعمال مجرمانه دارند ( سادوک و سادوک، ۲۰۰۳). از سوی دیگر پیوندهای عاطفی فرد با خانواده و باورهای دینی مانند اعتقاد به حلال و حرام، ثواب و گناه در برابر خداوند به طور معناداری میل به رفتار مجرمانه را کاهش میدهد (مشکانی، ۱۳۸۱؛ به نقل ازچوپانی صوری، ۱۳۸۸). زندانیان به علت نگرانی ها، دلولپسی ها و مشکلات پیچیده زندان، ذهنیت های خاص و نگرشهای نفی نسبت به خانواده خود داشته و از مشکلات خانوادگی زیادی برخوردارند. کنکاش در ویژگی های شخصیتی و رفتاری زندانیان نشان میدهد که فرایند رشد و تحول در زندگی روانی بیشتر آن ها با مشکلاتی همراه بوده است. پریشانی های روانی، محرومیت ها، ناکامی های پی درپی، خردمداری و فزون خواهی، پرخاشگری، خصومت و نفرت انباشته شده، نارسایی تربیتی و یادگیری های غلط دوران کودکی، نظام خانواده آشفته، کمبود و نداشتن هویت موفق که پایه اساسی بسیاری از مشکلات زندانیان است از مهم ترین عوامل گرایش به رفتار تبهکارانه و ضد اجتماعی میباشد( افروز، ۱۳۸۴؛ به نقل ازمحمدی، ۱۳۸۹)
هویت
(( انسان باید خود را بشناسد)) جمله ای معروف از سقراط که بیانگر زمینههای تاریخی – فلسفی مقوله هویت است. مواجهه با چنین جمله ای در یونان باستان گویای مسائل مهمی است. اولین نکته ای که این جمله را روشن می کند حیات فراتاریخی مفهومی مانند هویت است، که به علت ماهیت مستقل آن از زمان و تاریخ، توانسته است دارای وجودی مستمر در اعصار باشد.
تعریف هویت[۸]
از دیدگاه اریکسون نوجوان برای هویت چنین تعریف شده است: (هویت یعنی حقیقت شی یا شخصی که مشتمل بر صفات جوهری او باشد) هویت در لغت به معنای شخصیت، ذات هستی وجود و منسوب به ((هو)) است. از نظر لغوی واژه ی هویت به دو معنای ظاهراًً متناقض به کار می رود: ۱-. همسانی و یک نواختی مطلق ۲٫ تمایز. اگرچه این دو معنا متضادند ولی به دو جنبه ی اصلی هویت جنبه ی اجتماعی و جنبه شخصی و فردی معطوف هستند. ب شتر روانشناسان و نظریه پردازانِ شخصیت پیش از اریکسون، هویت را در ابتدا امری فردی و شخصی میدانستند. از دیدگاه این نظریه پردازان هویت، احساس تمایز، تداوم و استقلال شخصی نامیده می شد (جاکوبسون[۹]، ۱۹۹۸). درادامه به دیدگاه نظریه پردازان بزرگ در باب هویت می پردازیم.
دیدگاه اریکسون
اریکسون به عنوان اولین نظریه پرداز هویت، آن را به صورت یک احساس نسبتاً پایداراز یگانگی خود تعریف میکند. یعنی علیرغم تغییررفتارها، افکار و احساسات، برداشت یک فرد از خود همواره مشابه است. علاوه بر این او میگوید: (( ما چه کسی هستیم؟)) باید با نگرشی که دیگران نسبت به ما دارند نسبتاً همخوان باشد، این مسئله بر اعتقاد اریکسون در اهمیت رابطه بین فرد و جامعه تأکید دارد ( بیابانگرد، ۱۳۸۴). در اینجا است که نخستین تفاوتهای نظریه ی اریکسون با دیگران که هویت را امری فردی میدانستند آغاز میگردد.
از نظر اریکسون، آنچه(( هویت من)) ۱۷ نامیده می شود آن جنبه از ((من)) است که پس از ایجاد بحران روانی اجتماعیِ گذر از کودکی به بزر گسالی به بررسی، انتخاب و وحدت بخشیدن به تصاویرِ خود، با توجه به فضای عقیدتی خاص دوره ی جوانی می پردازد
ساختن هویت خود، در یک زمان با دو گروه از امور درگیر است. از سویی باید با تغییرات فیزیولوژیکی و شناختی خود سازگار شود و از سویی دیگر ناگزیر از سازگاری با نظامهای بیرونی است. از این رو تشکیل هویت در نوجوان شامل سه امر اساسی است۱: نوجوان احساس ثبات و تداوم کند؛ یعنی درک کند که در طول زمان همان شخصی است که قبلاً بوده است. ۲: افراد جامعه و دیگران او را شخصی با ثبات بشناسند؛ یعنی نوجوان باید بتواندتصویر با ثباتی از خود به محیط ارائه دهد. ۳: او باید بر اساس شواهد عینی و اطلاعات ملموسی که از محیط دریافت م یکند به ثبات شخصیت خود و تداوم آن اطمینان پیدا کند (شهرآرا، ۱۳۸۳).
اریکسون (( وحدت هویت[۱۰])) و (( بحران هویت[۱۱])) را تعارض عمده دروان نوجوانی میداند و نوجوانی دوران هویت یابی است و هویت عبارت است از ((یک احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود)) ( شهرآرای، ۱۳۸۴). هویت دارای سه کارکرد اساسی است: افزایش توان گزینشی، ایجاد امکان ارتباط با دیگران، نیرو بخشی و انعطاف پذیری انسان (سجادی، ۱۳۸۴).
دیدگاه مارسیا
پس از اریکسون مارسیا در ۱۹۹۶ طرح عقلانی کردن شکل گیری هویت اریکسون را از طریق فرایند مصاحبه قابل بهره برداری نمود. این فرایند بر دو چیز متمرکز بود: ۱٫ بحرانی که در آن فرد، امکانات و انتخا بهای دیگر را کشف میکند. ۲٫ عهدی که در آن افراد یک هویت بخصوص را سرمایه گذاری میکنند ( هانسبرگر و همکاران، ۲۰۰۱). مارسیا با انطباق بر دو معیار (( کاوشگری)) و (( تعهد)) و با سه حوزه عملکرد کلی یعنی شغل، ایدئولوژی و ارزشهای بینِ شخصی روشی را برای سنجش (( منزلت های هویتی من)) به وجود آورد.
[جمعه 1401-09-25] [ 01:06:00 ق.ظ ]
|