فرسایش بادی، ۱ هکتار – کلاس ۲
فرسایش سطحی و شیاری، ۱ هکتار – کلاس ۵
شور شدن اراضی در نتیجه آبیاری، ۱۰۰ هکتار – کلاس ۳
درختچههای چوبی مهاجم، ۴ هکتار – کلاس ۴
تخریب ساختمان خاک، ۴ هکتار – کلاس ۳
اسیدیشدن خاک، ۴ هکتار – کلاس ۴
زمینهای پف کرده،۱۰۰ هکتار – کلاس ۳
در این ارزیابی هر یک از پدیده های بالا به دو تا هفت کلاس، از نظر شدت تأثیر عوامل مؤثر در هر پدیده تقسیم بندی شدهاست ]۸[.
در ۲۶ جولای ۱۹۹۱، در پایان سی و دومین نشست شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحدتصمیم گرفتهشد تا در طی یک دوره هشت ساله (۱۹۹۷-۱۹۹۱) مطالعهای در مورد تخریب اراضی و تأثیر آن بر روی مردم در منطقه جنوب آسیا انجام شود که هشت کشور از جمله ایران را در برمیگرفت. در تحقیق مذکور، هشت کشور به دو ناحیه بزرگ اقلیمی، ناحیه خشک شامل: افغانستان، ایران، پاکستان، هندوستان و ناحیه مرطوب شامل: بنگلادش، هندوستان، نپال و سریلانکا، تقسیم شده و فرایندهای فرسایشبادی و آبی، ماندابیشدن، حاصلخیزیخاک، شور شدن و افت سطح آب زیرزمینی بعنوان انواع تخریباراضی مورد ارزیابی قرارگرفتند. در این بررسی، تخریب اراضی نهایتاً در چهار کلاس، بر اساس شدت تخریب به شرح زیر تقسیمبندی شدهاند:
الف) شدت کم: که در برخی نقاط، تولید کشاورزی تقلیل یافته است.
ب) شدت متوسط: که تولید کشاورزی نسبتاً کاهش یافته است.
ج) شدت زیاد: که در سطح مزرعه قابل اصلاح نیست.
د) خیلی زیاد: که با فنآوری موجود در حال حاضر غیرقابل اصلاح و غیرقابل برگشت است.
در پایان این تحقیق، پیشنهاد گردیدهاست که در مناطق تپهماهوری و کوهستانی اصلاح اراضی تحت عنوان «طرح مدیریت آبخیز» اعمال گردد، زیرا ارزیابی «تخریب اراضی» بر اساس تقسیمبندی آبخیزها در کلاسهای بدون تخریب تا تخریب اراضی خیلی شدید بصورت مشابه امکان پذیر است که در این صورت نواحیکاری را نیز میتوان انتخاب نمود.
در سال ۱۹۹۸ هاراشه[۱۲] و همکاران در ژاپن، نقشه بیابانزایی غرب آسیا را به کمک سنجش از دور و سیستمهای اطلاعاتجغرافیایی ترسیم نمودند. آنها بیش از ۷۰ لایه اطلاعاتی را جمعآوری کرده و محاسبه نمودند و پس از رقومیکردن این لایه ها و تعریف سیستم مختصات واحد برای آنها، این لایه ها را در پایگاه اطلاعات جغرافیایی ذخیره و در نهایت با هم ترکیب کردند و بر اساس آن نقشه بیابانزایی غربآسیا را ترسیم نمودند. این لایه ها از پنج نوع داده بدستآمدند که عبارتند از: ]۸[.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
داده های خاک ۲- داده های توپوگرافی
۳-داده های ماهواره ای ۴- داده های اقلیمی
۵- داده های اقتصادی – اجتماعی
در سال ۱۹۹۰ کمیسیون اروپا پروژه MEDALUS را با هدف انجامدادن بررسیهای پایهای در بیابانزایی کشورهای مدیترانهای پیشنهاد کرد. این پروژه به مدت ۹ سال به طول انجامید و در سال ۱۹۹۹ مدلی برای ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی تحت عنوان ESAS ارائه گردید. در این مدل چهار شاخص تحت عنوان شاخص کیفیتخاک، شاخص کیفیتاقلیم، شاخص کیفیتپوششگیاهی و شاخص مدیریت به عنوان شاخصهای کلیدی بیابانزایی تعریف شدند و در نهایت نقشه بیابانزایی از میانگین هندسی شاخص های مذکور بدست آمد. بعد از ارائه این مدل دانشمندان کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی به ارزیابی آن برای بررسی بیابانزایی در مناطق خود پرداختند ]۳۵[.
لادیسا[۱۳] و همکاران در سال ۲۰۰۲ میلادی برای ارزیابی بیابانزایی با توجه به روش MEDALUS شش شاخص را برای ارزیابی در نظر گرفتند این شاخصها عبارت بودند از: شاخصهای خاک، اقلیم، پوششگیاهی، کاربریاراضی، مدیریت و شاخص فشار انسانی. هر شاخص خود دارای لایههایی بودند، در این تحقیق از میانگین شاخصهای کاربری اراضی و مدیریت به عنوان یک شاخص، قبل از قرارگرفتن در فرمول نهایی استفاده شد و در نهایت از میانگین هندسی پنج شاخص مذکور، نقشه نهایی بیابانزایی ترسیم شد، او این مدل را در منطقه باری (Bari) ایتالیا تست کرد ]۴۵[.
جاد و لطفی[۱۴] در سال ۲۰۰۶ به منظور تهیه نقشه حساسیت بیابانزایی در مصر از مدل MEDALUS استفاده نمودند. بدینگونه که سه شاخص کیفیتخاک، کیفیتپوششگیاهی و کیفیتآب و هوا را در منطقه مورد مطالعه خود در نظرگرفتند. در رابطه با معیار خاک زیر معیارهای: مواد مادری، شیب، بافت خاک و عمق، در رابطه با شاخص پوششگیاهی: زیرمعیارهای حفظ در برابر فرسایش، مقاومت به خشکی و پوششگیاهی، و در مورد شاخص آب و هوا: زیر معیارهای شاخص خشکی که از بارش سالانه و تبخیر وتعرق بالقوه به دست آمده را محاسبهکردند. نتایج حاصله نشان میدهد که ۱/۸۶ درصد از خاک مصر به عنوان مناطق حساس، ۳/۴ درصد نسبتاً حساس و ۶/۹ درصد به عنوان حساس طبقه بندی شدهاست ]۴۳[.
ابن الرحمان و شنشونی[۱۵] در سال ۲۰۱۰ به وسیله مدل مدالوس به بررسی میزان حساسیت شرق الجزایر به بیابانزایی اقدام کردند. طی این تحقیق چهار معیار شامل: خاک، آب و هوا، پوششگیاهی و معیار اقتصادی - اجتماعی مورد بررسی قرارگرفتند. لایه های مورد نظر در سیستم اطلاعاتجغرافیایی تهیهشدند و با روی همگذاری لایه های مربوط به پارامترها نقشه حساسیت به بیابانزایی به دست آمد. از دیگر داده های مورد استفاده تصاویر ماهوارهای، نقشه زمین شناسی و نقشه خاکشناسی بود. هدف این تحقیق شناسایی مکانهایی با حساسیت مختلف تخریب در شرق الجزایر به وسیله مدل مدالوس بود که در این زمینه عوامل انسانی و نیز عوامل محیطی از جمله خاک، پوششگیاهی و آب و هوا مد نظر قرار داده شده است ]۳۹[.
محمد سعید السعید [۱۶]در سال ۲۰۱۲ به ارزیابی بیابانزایی شمال بیابان سینا با بهره گرفتن از مدل مدالوس اصلاح شده اقدام کرد. این تحقیق با هدف استفاده از تجزیه وتحلیلهای مکانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به منظور ارزیابی حساسیت گسترش بیابانها در شمال شبهجزیره سینا در مصر صورت گرفتهاست. در این مطالعه پنج شاخص اصلی بیابانزایی شامل: پوششگیاهی، آب و هوا، خاک، فرسایش و مدیریت مد نظر گرفته شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که ۶۵% از منطقه مطالعاتی دارای حساسیت بسیار شدیدی به بیابانزایی برخوردارند در حالی که فقط ۲/۱% منطقه دارای حساسیت کمی نسبت به بیابانزایی است ]۴۷[.
در بررسی اثرگذاریهای تغییرات کاربری اراضی و پوشش سطح روی تخریب منابع در حوزه های آبخیز دریاچه کینگهای در چین به این نتیجه رسیدند، که حوزه نام برده به شدت آسیبپذیر و حساس به تغییرات اقلیم و مداخله انسانی بوده و با بررسی دوره زمانی ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴ مشخص شد که روند تخریباراضی رو به افزایش میباشد و عوامل اصلی مؤثر بر فرایندهای بیابانزایی در نتیجه فعالیتانسانی از جمله افزایش جمعیت، چرای بیش از حد مجاز دامها و سیاست نادرست بکار برده در بهره برداری از منابع است ]۴۶[.
۲ـ۳ـ سابقه تحقیق در ایران
اختصاصی و مهاجر در سال ۱۳۷۴، روشی را جهت طبقهبندی نوع و شدت بیابانزایی اراضی در ایران ([۱۷]ICD) منتشر نمودند. در این روش سعی گردیدهاست تا غالب عوامل مؤثر در بیابانیشدن اراضی بصورت گام به گام مورد بررسی قرارگرفته و با رعایت اثرات متقابل آنها، امکان ارزیابی نسبتاً دقیق و در عینحال آسان برای کارشناسان و محققان فراهم شود. توجه به چشماندازهای طبیعی پوششگیاهی و نوع شدت بهرهبرداری از تولیدات بیولوژیکی و نهایتاً کاهش توان تولیدی هر واحد به عنوان شاخصهای اصلی تفکیک محیطهای بیابانی و به دنبال آن شدت بیابانزایی از ویژگیهای این روش میباشد. در روش مذکور عوامل مؤثر در بیابانزایی به روش ترازوی وزنی مورد ارزیابی قرار میگیرند. بر اساس روش پیشنهادی سطحی بالغ بر ۱۰ میلیون هکتار از اراضی ایران مرکزی از جنوب اصفهان تا جنوب سیرجان مورد ارزیابی و نقشهبندی قرارگرفت، در این روش به فرایندهای بیابانزایی توجهی نشده است و شدت بیابانیشدن اراضی با توجه به عوامل مؤثر در ایجاد آن بر اساس مقیاس ۱:۲۵۰۰۰۰ تهیه و مشخص گردیدهاست. با توجه به معیارهای ارائه شده جهت ارزیابی این عوامل که اصولاً توصیفی و کیفی هستند و نیز با در نظرگرفتن امکان اینکه روش پیشنهادی برای مقیاسهای بزرگتر از ۱:۲۵۰۰۰۰ توان لازم جهت تفکیک طبقات شدت بیابانزایی را نداشته باشد، ضروری است تا برای مقیاسهای بزرگتر، شاخصهایی در حد جزئیتر مشخص گردند تا بتوان بررسیهای دقیقتری را در مورد تعیین شدت بیابانزایی مناطق مختلف انجام داد. در نهایت قابل ذکر است که هر چند روش مذکور دارای نواقصی است، اما با این وجود میتوان از این روش در امر شناسایی عوامل مؤثر در شدت بیابانزایی در قالب طرحهای اجرایی مبارزه با این پدیده (بیابانزایی) در حد منطقهای و استانی استفاده نمود ]۶[.
در سال ۱۳۷۸ عباسآبادی، روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابانزایی دشت آق قلا ـ گمیشان، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد ارائه نمود. در این روش برای ارزیابی کمی و تهیه نقشه وضعیت بیابانزایی از چهار فرایند، تخریب منابعگیاهی، ماندآبی شدن، فرسایش خاک، شورشدن اراضی و برای برآورد و تهیه نقشه خطر بالقوه بیابانزایی از چهار عامل مؤثر در تخریب اراضی که شامل دو عامل انسانی (احداث سازههای نامناسب و بهرهبرداری بیرویه) و دو عامل طبیعی (اقلیم و ژئومرفولوژی) بودند، به روش امتیازدهی موردبررسی قرارگرفت. همچنین خطر کل بیابانزایی که نشاندهنده وضعیتی نسبتاً جامع از بیابانزایی نواحی خشک است، از تلفیق ارزش عددی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابانزایی بدست آمد. ]۲۵[.
در سال ۱۳۷۹ گویا، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت و شدت بیابانزایی ارائه کرد که در آن از ۷ عامل جهت برآورد شدت بیابانزایی استفاده کردهاست. در این روش برای هر کدام نمرهگذاری شده، به گونه ای که دامنه اعداد از (۵-) تا ۲۰ متغیر میباشد. این ۷ عامل عبارتند از: اقلیم، سنگشناسی، ژئومرفولوژی، خاک، هیدرولوژی، مدیریت و کاربریاراضی، ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی بودند. عامل هفتم (ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی) خود به چهار فرایند تقسیم میشود که شامل وضعیت فعلی فرسایشآبی و بادی ، وضعیت فعلی تخریب پوششگیاهی، وضعیت فعلی شوریزایی و قلیائیت و وضعیت تخریب منابعآب میباشد. نحوه امتیازدهی عامل ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی بصورت زیر است:
اگر پس از امتیاز کسب شده در بین ۴ عامل، عاملی غالب بود آن را در نظرگرفته و با عامل قبلی جمع نموده و نهایتاً عدد به دست آمده با توجه به کلاسبندی انجامشده، میزان شدت فرسایش را نشان خواهدداد. اما اگر در بین ۴ عامل، عاملی غالب نباشد، متوسطگیری صورت گرفته و مقدار متوسط به دست آمده را با ۶ عامل قبلی جمع نموده و کلاس شدت بیابانزایی تعیین میشود ]۸[. در سال ۱۳۸۰ همتی، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده منابعطبیعی، با بهره گرفتن از مدل فائو ـ یونپ و با تکیه بر سه فرایند فرسایشبادی، فرسایشآبی و تخریب پوششگیاهی به ارزیابی بیابانزایی اقدام کرده است. او در نتایج خود اصلیترین فرایندهای بیابانزایی در منطقه را درمرحله اول تخریب منابعگیاهی و پس از آن فرسایشآبی و در نهایت فرسایشبادی میداند و بیان می کند که روش مذکور بر اساس ویژگیهای خاص منطقه قزل اوزن تنظیم شدهاست، پس ممکن است که برای سایر مناطق با ویژگیهای متفاوت با منطقه مذکور، نتیجه مطلوبی ارائه ندهد، لذا او نقش دخالتهای انسانی را مؤثرترین عامل بیابانزایی و عوامل طبیعی بویژه زیر عامل ژئومرفولوژی را در مرحله بعدی از اهمیت قرار میدهد ]۸[.
در سال ۱۳۸۲ منصوری، بیابانزایی منطقه شکار ممنوع دشت قشلاق بناب را مورد ارزیابی قرارداده و به کمک روش FAO-UNEP اقدام به تهیه مدل بیابانزایی در این منطقه کرد. او در بررسی خود مهمترین عوامل بیابانزایی در منطقه مطالعاتی را تغییر کاربریاراضی، کاهش آب ورودی به تالاب ، احداث سازههای نامناسب در منطقه و بالادست، نزولات جوی و تغییرات اقلیم و همچنین پارامترهای ژئومرفولوژی برشمرده است. او در تحقیق خود منطقه مورد مطالعه را به ۱۴ واحدکاری تقسیمبندی کرد و کلیه فرایندها و عوامل بیابانزایی را در این واحدهای کاری و در پنج کلاس غیرقابل ملاحظه، خفیف، متوسط، شدید و بسیارشدید ارزیابی نمود ، او همچنین در پایان تحقیق خود، منطقه موردمطالعه را از نظر خطر کل بیابانزایی در دو دامنه با کلاس بیابانزایی خفیف تا بسیارشدید قرار دادهاست ]۸[.
در سال۱۳۸۳ جوادی ، ارزیابی توان بیابانیشدن منطقهای به وسعت ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی منطقه ماهان کرمان را با روش FAP-UNEP و ICD مورد مطالعه قرارداد. او در مطالعه خود ابتدا به کمک اطلاعات پایهای که از نقشههای توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی، به دست آمد منطقه مورد نظر را به ۱۶ رخساره ژئومرفولوژی تقسیم کرد، به نحوی که در ادامه تحقیق هر رخساره بعنوان واحد اصلی ارزیابی بیابانزایی، از پنج کلاس ناچیز (آرام)، کم، متوسط، زیاد و شدید استفاده نموده است. او در مطالعاتش به این نتیجه رسیده که عمدهترین فرایندهای مؤثر در تخریب اراضی در منطقه مذکور به ترتیب فرایندهای فرسایشآبی، تخریب منابعآب و فرسایشبادی میباشد. از میان معیارهای ارزیابی فرایند فرسایشآبی، معیار شکل اراضی و پستی و بلندی-تنوع رخساره های آبی و در بین معیارهای فرایند تخریب منابع آب، معیار افت سطح آب زیرزمینی، مهمترین معیارهای فرایند مذکور میباشند. بررسی متوسط وزنی ارزش کمی عوامل بیابانزایی غالب بودن عامل محیطی بر عامل انسانی را تأیید مینماید. او همچنین به این موضوع اشاره می کند که در حال حاضر در تمامی رخسارههای موجود در منطقه مورد نظر، تخریب اراضی با درجات مختلف بوقوع پیوسته بطوری که از مجموع ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی مطالعه شده، حدود ۳۲/۳۱ درصد از منطقه دارای شدت بیابانزایی متوسط (II) و ۷۸/۶۶ درصد از آن دارای شدت بیابانزایی زیاد (IV) تشخیص داده شدهاست ]۸[.
در سال ۱۳۸۵ آزادنیا، به بررسی معیارهای آب و خاک در بیابانزایی منطقه عینخوش دهلران (دشت ابوغریو) اقدام نمود. در این تحقیق به بررسی معیارهای آب و خاک مطابق روش مدالوس اقدام کرد. در این مدل هشت شاخص برای معیار خاک و هشت شاخص برای معیار آب مد نظر قرار گرفت. جهت دسترسی به شاخص های مورد نیاز از شاخص های ارائه شده توسط احمدی و همکاران (۱۳۸۴) و نیز تعدادی از شاخص های تعدیل شده مدل ICD استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که در منطقه بیابانزایی شدید و در حال گسترش است، معیار آب در کلاس شدید و معیار خاک در کلاس متوسط طبقه بندی شد. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه بر اساس دو معیار آب و خاک ۳۸۵/۱ DS= تعیین شده و کلاس شدت بیابانزایی برای کل منطقه مورد مطالعه بحرانی برآورد شد ]۸[.
در سال ۱۳۸۷ زهتابیان و همکاران، در ارزیابی بیابانزایی منطقع عینخوش دهلران در قالب مدل مدالوس و طبق دو معیار آب و خاک به این نتیجهرسیدند که بیابانزایی در این منطقه شدید بوده و در حال گسترش است. او معیار آب را در کلاس شدید و معیار خاک را در کلاس متوسط طبقه بندی کرد. در رابطه با معیار خاک: به ترتیب شاخص های درصد موادآلی، بافت خاک و جنس سازند و از معیار تخریب منابعآب شاخص های، شاخص خشکی، هدایت الکتریکی و افت آبزیرزمینی بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه برخوردار هستند. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه مطابق دو معیار آب وخاک تعیین شد ۳۸/۱ DS= که نشان دهنده شدت بیابان زایی بحرانی نوع الف برای کل منطقه است ]۸[.
در سال ۱۳۸۸ ناطقی به ارزیابی شدت بیابانزایی دشت سگزی با بهره گرفتن از مدل IMDPA اقدام کرد. در این تحقیق سه معیار آب، پوششگیاهی و زمین مورد ارزیابی قرارگرفت و با توجه به شرایط منطقه برای هر معیار تعدادی شاخص مد نظر قرارگرفت. مطابق با شاخص های مشخص شده برای هر معیار و طبق میانگین هندسی در شاخص ها نقشه کیفی هر معیار بدستآمد. نقشه حاصله نشاندهنده کلاس شدید و بسیار شدید روند بیابانزایی منطقه میباشد. با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته مشخص شد که معیار آب در کلاس خیلی شدید، بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه دارد، بعد معیارهای زمین و پوشش به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در بیابانزایی منطقه اعمال می کنند ]۳۴[.
حسینی و همکاران در سال ۱۳۹۱ به پهنه بندی خطر بیابانزایی دشت سیسیتان با بهره گرفتن از مدل مدالوس تغییریافته اقدام کردند. هدف از این مطالعه ارزیابی کمی بیابانزایی منطقه مذکور بود. نتایج به دستآمده از این تحقیق نشان میدهد که از کل منطقه مورد مطالعه با مساحت ۶/۴۸۱۹ هکتار۵۵ % در کلاس متوسط و۳۴/۲۶ % در کلاس شدید و۶۴/۱۸ % در کلاس بسیارشدید از نظر بیابانزایی قرار میگیرند ]۴۴[.
فصل سوم
مواد و روشها
مواد و روشها
۳-۱- معرفی منطقه مورد مطالعه
۳-۱-۱- وضعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه تحت عنوان دشت مهران در محدوده ˊ ۰۳ ˚۳۳ تا ˊ ۱۳ ˚۳۳ عرض شمالی و ˊ ۰۵˚۴۶ تا ˊ۱۵˚۴۶ طول شرقی و به وسعت تقریبی منطقه۳۱۷۰۱ هکتار است. دشت مهران از وسیعترین دشتهای استان ایلام میباشد. مهمترین مراکز جمعیتی موجود در این دشت، شهر مهران با ارتفاع ۱۵۰ متر از سطح دریا بوده که در فاصله ۹۰ کیلومتری جنوب شهر ایلام واقع شدهاست. سایر مراکز جمعیتی این دشت شهرک اسلامیه و روستای بانرحمان میباشند. شهرک اسلامیه در فاصله حدود ۱۰ کیلومتری شرق مهران و در مسیر جاده مهران - دهلران قرار داشته و روستای بانرحمان در فاصله حدود ۲۵ کیلومتری شمال شرق مهران واقع شده است. موقعیت مکانی منطقه مورد مطالعه در نقشه تقسیمات سیاسی استان در شکل (۳-۱) آورده شدهاست. در سطح دشت مهران دو رودخانه گاوی و کنجانچم در جریان میباشند که روند عمومی آنها به تبعیت از شیب دشت از شرق و شمال شرق به طرف غرب و جنوبغرب میباشد که این دو رودخانه در ۳ کیلومتری غرب شهر مهران به هم میپیوندند و پس از طی مسافتی از مرز غربی کشور خارج و وارد کشور عراق میشوند. ارتفاعات مشرف به شهر مهران شامل کوه یکشنبه و کولگ با حداکثر ارتفاع ۱۴۰۰ و ۶۴۰ متر در شمال و کوههای چکه موسی، چکه قمر و قلاویزان با حداکثر ارتفاع ۳۸۰، ۴۷۰ و ۲۰۰ متر در جنوب میباشند. کمترین ارتفاع در مناطق جنوب غربی( انتهای دشت مهران ) و به میزان کمتر از ۱۴۰ متر از سطح دریا مشاهده می شود. اغلب دامنههای شمالی دشت پرشیب ولی در قسمتهای خروجی دشت شیب کم شده و اراضی مسطح و هموار که با مواد آبرفتی پوشانیده شده ظاهر می شود، درههای حوضه عمدتاً U شکل میباشند ]۲۹[.
شکل ۳-۱- موقعیت منطقه مورد مطالعه در کشور، استان و شهرستان
۳-۱- ۲ -اقلیم
شناخت اقلیم یک منطقه در بیشتر فعالیتهایی که انسان در زمینه های مختلف کشاورزی، عمرانی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، شهرسازی و غیره انجام میدهد به عنوان نخستین قدم و ضروریترین بررسی مقدماتی تلقی میگردد. اقلیم یک ناحیه مجموعه پدیده های هواشناسی است که در حالت متوسط اتمسفر را در آن ناحیه مشخص مینماید. طبق آمار و اطلاعات جمعآوری شده از ایستگاههای هواشناسی موجود در منطقه مهران ویژگیهای هواشناسی شامل: بارندگی، دما، تبخیر و تعرق و طبقه بندی اقلیمی منطقه بررسی می شود.
۳-۱-۲-۱- بارندگی
این امر که بارش در محیطهای خشک متغییر است و کمتر قابل پیش بینی است، پذیرفته شدهاست. علاوه بر این بارندگی در اغلب مناطق خشک و نیمهخشک فقط طی چند ماه از سال ریزش داشته و سال به دو فصل خشک و مرطوب قابل تقسیم است. بررسی و مطالعه آمار هواشناسی و اقلیم منطقه نشان داد که اقلیم منطقه خشک است، مهمترین عوامل ایجاد بارندگی در یک منطقه وجود رطوبت کافی در هوا و عامل صعود تودههای هوا میباشد. یعنی عامل صعود، توده هوای مرطوب را تا ارتفاع معینی از سطح زمین بالا میبرد تا اینکه در اثر سرد شدن بی در رو به نقطه اشباع میرسد و به دنبال آن ابر ایجاد می شود و بارندگی آغاز میگردد. برای تامین رطوبت هوا نیاز به منبع آبی بزرگ میباشد که به دلیل فقدان چنین منابع عظیم رطوبت موردنیاز از بیرون وارد می شود. مهمترین منبع رطوبتی بارندگی منطقه مورد مطالعه از دریای مدیترانه تامین می شود که از طریق جریان بادهای سطح بالا، آنتیسیکلونها و سیکلونهای سطح زمین به منطقه آورده می شود. جهت تهیه نقشه همباران محدوده مطالعاتی مهران از داده های بارندگی متوسط درازمدت تعداد ۳ ایستگاه هواشناسی در این محدوده و محدودههای مجاور استفاده شده و نقشه موردنظر ترسیم گردیده است.
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 11:28:00 ق.ظ ]
|