برای ورزشکار بازنده ای که انتظار پیروزی داشته است، یا سیاست مداری که انتظار باخت داشته است، ولی در انتخابات پیروز می شود، جست و جوی رابطه علت و معلولی ضروری است.
پیامدهای غیرمنتظره، تردید شناختی را ایجاد میکنند. با فرض اینکه در تکلیفی شکست وجود داشته باشد، تحلیل علت و معلولی سعی دارد به چرای نهفته در پرسش های «چرا شکست خوردم؟»، «چرا آن شغل را انتخاب نکردم؟»، «چرا او دعوت مرا قبول نکرد؟»، «چرا به من ترفیع ندادن؟» پاسخ دهد. پاسخ به این سوال ها فرد را از احساسات ناراحت کننده تردید و دودلی رها میسازد و نیز به عنوان یک منبع ارزش برای غلبه کردن بر شکست در آینده به فرد خدمت میکند. اسنادهایی که مردم میکنند، تلویحات مهمی برای تعدادی از پدیده هایی انگیزشی دارد، مثلا اسناد بر درماندگی آموخته شده تاثیر میگذارد زیرا برخی از اسنادها به خاطر غیر قابل کنترل بودن واقعه آزارنده به کمبودهای درماندگی می انجامد، در حالی که اسنادهای دیگر چنین نیستند. ناهمخوانی پیامد مورد انتظار با پیامد واقعی، موجب حالت ناخوشایند تردید و دودلی می شودکه مردم برای حل کردن آن تلاش میکنند. اسنادها این تردید شناختی را رفع میکنند. هنگامی که اسنادها ایجاد میشوند، به صورت بالقوه برای انواع حالت های انگیزشی تاثیر میگذارند (به نقل از سیدمحمدی، ۱۳۷۶).
با این مقدمه درباره نظریه های انگیزشی به بررسی نظریه های اسنادعلی می پردازیم.
از میان کسانی که دراسنادهای علی کارکرده اند هایدر به عنوان بنیان گذار نظریه اسنادی بوده وهارولدکلی، شیور، راتر و واینر نیز سهم زیادی در این موضوع دارند.
نظریه یادگیری اجتماعی راتر سوگیری کنترل درونی و بیرونی:
یکی از مسائل عمده در متون مربوط به کنترل این است که آیا ادراک کنترل به این باور اشاره دارد که فرد بر آنچه در دنیا اتفاق می افتد تاثیر میگذارد، یا به این باور که شخص اجازه تصمیم گیری و انتخاب درباره چگونه رفتار کردن و اینکه چه چیزی را انجام دهد ارتباط دارد. باور اول که به معنی بازشناسی ارتباط بین رفتار فرد و نتیجه به دست آمده است، زیر بنای نظریه یادگیری اجتماعی است. به نظر راتر افرادی که باور دارند بین رفتارشان و نتایج به دست آمده ارتباط و وابستگی وجود دارد، دارای سوگیری کنترل درونی هستند. یعنی آن ها باور دارند که توان تاثیر گذاری بر دنیای خود را دارند، باور دارند که اعمال آن ها، آنچه را که اتفاق می افتد، تغییر میدهد. در مقابل افرادی که معتقدند بدون قدرت و ناتوان هستند، آنچه اتفاق می افتد با آنچه انجام میدهند ارتباطی ندارد، دارای سوگیری بیرونی هستند. آن ها گرایش دارند تا فکر کنند که دلیلی برای صرف انرژی و تلاش در رفتارشان وجود ندارد، زیرا که چه آن ها تلاش کنند و چه تلاش نکنند، نایج فرقی نمی کند( اسپالدینگ، ۱۹۹۲).
بر اساس نطریه یادگیری اجتماعی، کسانی که دارای مرکز کنترل درونی هستند، تصور بالایی از کنترل دارند؛ در حالی که افراد دارای مرکز کنترل بیرونی ادراک پایینی از کنترل دارند. پژوهش هایی که در چند دهه گذشته برای تعیین هستههای سوگیری کنترل درونی انجام شده، نشان میدهد سوگیری کنترل درونی در موقعیت های شکست و اسناد به آن عوامل تغییر پذیر مانند تلاش و کوشش و یا شانس ارتباط مثبتی با عزت نفس افراد و بهزیستی آن ها دارد (واینر، ۱۹۷۹). نکته با ارزش دیگری که در این جاست، سازه کنترل در نظریه یادگیری اجتماعی (سوگیری کنترل درونی در مقابل کنترل بیرونی) به فرصت های واقعی کنترل داشتن بر یک موقعیت ارتباطی ندارد. در واقع، افراد دارای سوگیری کنترل درونی و بیرونی در مواجه با موقعیت های مشخص و یکسان، این موقعیت های یکسان را به سادگی به طور متفاوتی درک میکنند. فرصت های واقعی و عینی برای کنترل فرقی ندارد، بلکه ادراکات آن ها از فرصت ها خیلی متفاوت است. به نظر راتر شخص در مقابل یک موقعیت، با انتظاراتی روبرو می شود که نتایج احتمالی رفتارهای ممکن او را در بر دارند و مبتنی بر گذشته فرد هستند. این تجارب را می توان به دو دسته تقسیم کرد: عام و خاص. تجارب خاص در برگیرنده تجاربی است که همانند تجارب جاری هستند و تجارب عام، در بر گیرنده فشرده ای از همه تجارب دیگر است. بنا به نظر راتر، احتمال رفتاری معین، به گونه قانون مندی با توجه به انتظار فرد نسبت به نتایج آن رفتار، فرق میکند.
نظریه اسنادی واینر:
نظریه اسنادی، رویکردی برای درک رفتار است. نظریه اسنادی با چگونگی درک انگیزش از طرف مردم، و چگونگی استنتاج انگیزش فرد از رفتارش توسط یک مشاهده گر سروکار دارد. بنابرین مفاهیم نگره اسنادی بیشتر به ارتباط ادراک و رفتار میان فردی مربوط است و به طورکلی به روانشناسی اجتماعی محدود می شود. به هر حال از مفاهیم اسنادی در مطالعه خویشتن و تدوین یک نظریه انگیزش فردی می توان استفاده کرد (واینر، ۱۹۷۹).
نظریه اسنادی با فرایندهایی سرو کار دارد که به وسیله ان فرد پدیده ها را به عنوان علتی از محیط نسبتا ثابتی تفسیر میکند (کلی، ۱۹۶۷). بنابرین اندیشمندان اسنادی با سوالات «چرا» یا «روابط بین پدیده و اثر» و «دلایل» (عوامل مسئول) برای آن پدیده ها سرو کار دارند. ادراک علیت، یک اسناد تحمیل شده به وسیله ادراک کننده است. علت ها به خودی خود به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند. به طور مثال وقتی یک نفر روی انگشت پای شما ایستاده است فقط می توانید نتیجه بگیرید که او «ناراحت است» یا اینکه «او به طور تصادفی این کار را انجام داده است». فرض اساسی نظریه پردازان اسنادی این است که «بشر برای رسیدن به مهارت شناختی به وسیله ساختار علی محیطش» انگیخته می شود. او میخواهد بداند که چرا یک پدیده اتفاق می افتد، از چه منبعی، حالتی یا انگیزه ای رفتار به وجود میآید (واینر، ۱۹۸۶). واینر تحلیل خود را از انگیزش با این فرض شروع میکند که مردم حتما علت شکست یا موفقیت خود را به ۱- خوش شانسی یا بد شانسی۲- دشواری یا آسانی تکلیف ۳- حمایت مردم یا رفتار غیردوستانه آن ها ۴- میزان تلاش و کوشش یا عدم تلاش ۵- میزان توانایی خود نسبت میدهند (بوریچ و تومباری[۶۱]، ۱۹۹۵).
بر اساس نظریه اسنادی، موفقیت ها و شکست های قبلی در تکالیف نه تنها مستقیما بر ادراکات شخص از شایستگی و در نتیجه بر انگیزش بعدی او در نتایج مشابه تاثیر میگذارند، بلکه اسنادهای شخص برای موفقیت ها و شکست هایش بر انتظارات او برای موفقیت در آینده و در نتیجه انگیزش او تاثیر میگذارد. یعنی باورهای فرد درباره علت شکست ها یا موفقیت برای درک موفقیت بعدی از خود موفقیت ها و شکست ها مهم تر هستند. برای مثال، شاگردی که در آزمون ریاضیات شکست میخورد، امکان دارد معتقد باشد که شکست او به خاطر تنفر معلم از اوست و به این وسیله مسئولیت پاسخ های اشتباه خود را بر عهده نگیرد، یا ممکن است اعتقاد داشته باشد که او ریاضی را خوب نفهمیده است. هر کدام از این اسنادها برای شکست، نتایج متفاوتی برای انتظارات عملکرد او در آزمون های ریاضی بعدی دارد (اسپالدینگ[۶۲]، ۱۹۹۲).
[جمعه 1401-09-25] [ 12:43:00 ق.ظ ]
|