کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



«نخستین روان‌شناسی بود که نظریه‌ای جامع در مورد شخصیت مطرح ساخت. او معتقد بود رفتار انسان از طریق نیروهای ناخودآگاه و غیرمنطقی، شکل می‌گیرد. اگرچه امروز تمام نظرات فروید مورد پذیرش نیست، اما از نظر تاریخی تأثیر به‌سزایی بر افکار ما از رشد نوجوانی داشته است. فروید اهمیت عوامل محیطی را در رشد شخصیت رد نکرد. اما همانند هال بیشتر بر نقش نیروهای بیولوژیک و غریزی تأکید داشت. به همین دلیل او معتقد بود که ماهیت و توالی رشد شخصیت جهانی است.» (بیابانگرد، ۱۳۷۷).
آنا فروید
نقش مهم آنافروید، توسعه تجربه روان‌کاوانه با کودکان و نیز تعلیم و تربیت است. علاوه بر این، او در ارائه نظریه‌های روان‌کاوی برای تبیین سال‌های نوجوانی سهم اساسی داشت. او خاطرنشان ساخت که تغییرات هورمونی و فیزیولوژیکی و نیز افزایش انرژی لیبیدو سبب بلوغ می‌شود. این افزایش در انرژی لیبیدو، تعارضات دهانی، مقعدی واحلیلی گذشته را که در زمان پایان مرحله احلیلی تا به‌ حال نهفته بود بیدار می‌کند. این تعارضات، علت اصلی ناسازگاری نوجوانان است که در روان‌کاوی به آن پرداخته است، با شروع بلوغ غرایز جنسی فعال می‌شوند. (بیابانگرد، ۱۳۷۷)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نظریه‌های رفتارگرایی
رفتارگرایان مدعی هستند که تمام رفتارها، ارزش‌ها و عقایدی که یک فرهنگ خاص آنها را تأیید می‌کند، توسط اعضای آن فرهنگ پذیرفته خواهد شد و رشد روانی به یادگیری این ارزش‌ها و رفتارها بستگی دارد. آلبرت بندورا هم در نظریه یادگیری اجتماعی خود از شرطی‌سازی کلاسیک فعال استفاده کرده و اصولی را جهت تبیین رفتارهای اجتماعی انسان اضافه کرده است. بندورا این نوع یادگیری را که ما از طریق مشاهده اعمال دیگران و پیامدهای آن مطلبی را می‌آموزیم یادگیری مشاهده‌ای (یا الگوپذیری یا تقلید) نامیده‌است. (بیابانگرد، ۱۳۷۷).علاوه بر نظریه‌های فوق‌الذکر، نظریه دیگری است به نام نظریه روان تحلیل‌گری. نظریه روان‌تحلیل‌گری، مفاهیم و فرآیندهای زیست‌شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی، هر یک بطور مساوی وضعیت مرکزی را اشغال می‌کنند. در مراحل اولیه، نظریه روان‌تحلیل‌گری، سنگینی و کشش خاصی را به سوی عوامل زیست‌شناختی تفکرات تکاملی از خود نشان‌داد.مطالعات انجام شده در زمینه انسان‌شناسی فرهنگی بوسیله روان‌تحلیل‌گرانی چون «آبراهام کاردینر و اریک اریکسون» عواملی چون فرهنگ و محیط را به جایگاه اساسی‌شان در نظریه روان‌کاوی ارتقاء دادند. البته می‌توان به «کارل یونگ» و «آلفرد آدلر» نیز اشاره کرد. یونگ به‌‌سوی یک تأکید افراطی روی ریخت‌شناسی ساختمانی و سیر تکاملی تجربیات انسان جهت‌گیری نمود، با در نظر گرفتن به اینکه آدلر موقعیت خانواده و سایر عوامل اجتماعی را تا سرحد اهمیت اساسی ترقی داد. (شرفی، ۱۳۷۶).
بررسی اجمالی نظریه‌های رشد
علی‌رغم نظریه‌های پراکنده و بعضاً متعارضی که در زمینه نوجوانی مطرح گردیده‌است، وجود مفاهیم متشابهی نیز میان برخی از آنها به چشم می‌خورد که پیوند‌زدن تعدادی از نظریه‌ها را با یکدیگر ممکن می‌سازد ولی این کاری نیست که به آسانی مقدور باشد. همه نظریه‌هایی که ذکر شده‌اند، در نقش تعیین‌کننده نوجوانی، وحدت نظر داشته‌اند، لیکن پاره‌ای از آنها در تعیین و تبیین عامل اساسی در تحولات نوجوانی به افراط یا تفریط گراییده‌اند.«هال» بر نیروهای درونی نوجوان بعنوان عامل کنترل رشد، تا آن اندازه تأکید می کند، که نقش نیروهای بیرونی کم‌رنگ می‌شود. از این رو نفوذ آثار محیط فرهنگی و اجتماعی بر شخصیت نوجوان در نظریه «هال» کاهش می‌یابد و او به نوعی ایده‌آلیسم در خویشتن پدیدارشونده و خودخواهی نوجوان اصرار می‌ورزد در حالیکه این واقعیت بوضوح قابل مشاهده است که تعلیم و تربیت، استانداردها و میزبان‌های خانوادگی، اجتماعی و محیط فرهنگی، تأثیرات گسترده‌ای بر شخصیت آدمی اعمال می‌کنند و به نوعی می‌توان، نوجوان را در ضبط و کنترل درآورند.«گزل» با تأکید بر «خودآگاهی» و «کمال‌گرایی» نوجوان همزمان با ترسیم ویژگی‌های ادواری این دوره که شامل سازش‌یافتگی و ناسازگاری های متناوب است. «کرچمر» با طرح وابستگی، خصوصیات روانی به تیپ‌های بدنی، تقریباً راه را برای نفوذپذیری شخصیت نوجوان مسدود نمود. زیرا ما با تیپ‌های خاص بدنی به‌دنیا می‌آییم و این جنبه سرشتی را نمی‌توان دگرگون ساخت.«زیلر» با طرح استفاده از روش‌های کیفی به جای ابزارهای کمی در اندازه‌گیری تغییرات هیأت بدنی نوجوان، قضاوت‌های درونی را برای مشاهده‌گر معتبر می‌شمارد، لیکن ابهام‌های موجود در این امر را مرتفع نمی‌کند و پاسخ نمی‌دهد که چگونه باید بر قضاوت‌های درونی متکی بود و معیارهای قابل قبول برای همگان از آن بوجود آورد.از نقاط مثبت دیدگاه «رمپلاین» توجه متعادل او به گرایش‌های فطری و تأثیرات محیطی بر شخصیت و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر می‌باشند.«کراچ» با طرح اندیشه‌ ادوار منفی‌گرایی، بر «رمپلاین» اثر می‌گذارد، لیکن تصویر روشنی از ادوار مذکور و نحوه تأثیر آن در شخصیت نوجوان به ما ارائه نمی‌دهد.«اشپرانگر» سلسله مراتب ارزشی را به گونه‌ تحسین برانگیزی عنوان نمود و به بیان تأثیرات آنها در تکوین شخصیت نوجوان پرداخت ولی آن‌گونه که شایسته است برای عوامل تعیین‌کننده محیطی، شأن مناسب و بهای لازم قائل نشد.
«آلیسون دیویس»، بعنوان یکی از صاحب‌نظران حوزه جامعه‌شناسی، با تأکید بر اصالت جامعه در تبیین و تفسیر خیر و شر، ارزش ها و رفتارهای قابل انطباق با فرم جامعه و رفتارهای هنجارشکن و تفکیک آنها از یکدیگر، رابطه یک‌جانبه‌ای میان جامعه و فرد را به تصویر می‌کشد و فرد به مثابه عنصری منفعل در نظر گرفته می‌شود. واقعیت امر این است که فرد و جامعه از رابطه تعاملی برخوردار می‌باشند؛ همان‌گونه که فرد، متأثر می‌شود، مؤثر نیز واقع می‌گردد و تأثیر و تأثر متقابل، ماهیت این ارتباط را تشکیل می‌دهد.«هویگهرست»، وظایف رشدی را مشتمل بر دستیابی به فنون و مهارت‌ها، دانش‌ها و دیدگاه‌هایی می‌داند که هر فرد باید در خلال مراحل رشد، آنها را در شخصیت خویش، فراهم نماید. وی از جمله به ضروریات آگاهی نوجوان از معنا و مفهوم زندگی، چندان اشاره‌ای ننموده است.«گینگزلی دیویس» نظریه خود را که دارای پیچیدگی خاصی است و نشأت گرفته از دیدگاه جامعه‌شناختی می‌باشد، بر پایه چهار نیروی تعیین‌کننده هویت و موقعیت نوجوان ارائه می‌دهد. نیروهای مذکور عبارت‌اند از: کاریابی حرفه‌ای، پذیرش وضعیت، تشکیلات بانفوذ و اکتساب فرهنگی می‌باشد.از نقاط قوت نظریه او، توجه متوازن به درک موقعیت و وضعیت نوجوانان توسط بزرگسالان و فراهم نمودن زمینه برای دستیابی نوجوانان به حس کفایت است. ولی زندگی در کلیت آن، چندان مورد توجه واقع نشده است. به‌ویژه اینکه نوجوان از دریچه‌ای به زندگی می‌نگرد و این که نوجوان چگونه باید خود را برای ورود به چنین زندگی مهیا نماید.نظریه روان‌تحلیل‌گری، با هدف مطالعات عمیق‌تر در حوزه روان‌ آدمی وارد صحنه شد و تمایل خاصی را برای آگاهی از ژرفای روح انسان از خود نشان داد. «یونگ» گرچه با طرح تیپ‌های شخصیتی درونگرا و برونگرا و تقسیم هر یک از آنها براساس کنش‌های اساسی روانی (شامل: اندیشیدن، احساس کردن، حس کردن و مکاشفه)، گامی در جهت تبیین رفتار آدمی براساس تیپ‌های هشتگانه برداشت، لیکن نقطه قوت او را در اظهارنظری که در زمینه تحول شخصیت ارائه نموده است، او بر خلاف بسیاری از روان‌تحلیل‌گران (نظیر فروید) که امکان تحول شخصیت آدمی را حداکثر تا سال‌های پنج و یا هفت‌ سالگی می‌دانند، عقیده داشت که تحول باید یافت و دگرگونی ساختار روان، تا پایان عمر امکان‌پذیر است. (یونگ، ترجمه روحانی، ۱۳۷۰).این اظهارنظر، روح خوش‌بینی و امید به آینده را در انسان تسریع می‌بخشد. نقطه دیگر دیدگاه «یونگ» (روان‌تحلیل‌گری)، برخلاف دیدگاه برخی از جامعه‌شناسان که باورهای دینی را پرتوی از تحولات اجتماعی می‌دانند، این است که او با نگاهی عمیق به دین، باورهای مذهبی را ریشه‌دار می‌داند آنها را زمینه ‌های طبیعی و مشترک بین انسان‌ها می‌داند. (یونگ، ترجمه روحانی، ۱۳۷۰)
انسان‌شناسان، ضمن تأکید بر شرایط محیطی به‌ویژه آداب و رسوم و سنن خاص هر قوم، پای‌بندی نوجوانان جوامع اولیه را به این‌گونه الگوها بیش از پای‌بندی نوجوانان جامعه جدید می‌دانند.تشدید هویت به چند دلیل در اوایل نوجوانی روی تغییرات جسمانی و شناختی، نوجوانان را ترغیب می‌کند تا خود را به شیوه مرتبط با جنسیت در نظر بگیرند و فشارهای کلیشه‌سازی جنسیت از جانب والدین و همسالان افزایش می‌یابد. نوجوانانی که سرانجام هویت دوجنسیتی پرورش می‌دهند، سازگاری روانی بهتری دارند.تربیت کردن کارآمد نوجوانان، به شیوه مقتدرانه‌ای نیاز دارد که بین ارتباط و جدایی تعادل برقرار کند. هنگامی‌ که نوجوانان والدین خودرا آرمانزدایی می‌کنند، اغلب قدرت و سلطه والدین را زیر سؤال می‌برند. از آنجایی که نوجوانان و والدین تغییرات زندگی مهمی را تجربه می‌کنند، موقعیت‌ها را از زوایای متفاوتی می‌نگرند.زمانی نوجوانان از خانواده خود جدا می‌شوند و به سمت همسالان گرایش می‌یابند، روابط خواهر- برادرها کمتر صمیمانه می‌شود. با این‌حال، دلبستگی به خواهر- برادرها در اغلب نوجوانان نیرومند باقی می‌ماند.در نوجوانی، ماهیت روابط دوستی تغییر می‌کند و به سمت صمیمیت و وفاداری گرایش می‌یابد. دخترها در روابط‌ دوستی خود بیشتر بر مشارکت صمیمانه و پسرها بر مقام و تسلط تأکید می‌ورزند.نوجوانان در گروه هایی سازمان می‌یابند که گروه‌های کوچک متشکل از دوستان با تمایلات، شیوه‌های لباس‌پوشیدن و رفتار مشترک هستند. گاهی چند دار و دسته، گروه بزرگتری به نام جماعت را تشکیل می‌دهند که در ساختار اجتماعی مدرسه به نوجوانان هویت می‌بخشد.پیروی از همسالان در نوجوانی بیشتر از کودکی است. نوجوانان کوچکتر به احتمال بیشتر تسلیم فشار همسالان برای رفتار ضد اجتماعی می‌شوند. همسالان روی مسائل روزمره و کوتاه‌مدت نفوذ بیشتری دارند. بزرگسالان بر ارزش‌های درازمدت و برنامه‌های تحصیلی تأثیر بیشتر دارند.در خاتمه باید گفت که هیچ نظریه‌ای به تنهایی قابلیت پاسخگویی تام و تمام به نیاز‌های متنوع و پیچیده آدمی را دارا نیست، بلکه به فراخور توجه، بُعدی از ابعاد انسان به بیان واقعیت‌های خاصی می‌پردازد. از این رو، استفاده بهینه از نظریات رشد نوجوانی، در گرو همه سو نگری به انسان و ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل او می‌باشد.
ویژگی‌های نوجوانی
بعنوان یک واقعیت، دوره‌ی نوجوانی را باید یک مرحله‌ی بسیار مهم از زندگی تلقی کرد، دوره‌ای که با ویژگی‌هایش از سایر دوران زندگی متمایز می‌شود. این خصوصیات عبارتند از:
نوجوانی، یک دوره‌ی مهم به شمار می‌رود. گرچه همه‌ی عمر مهم است ولی برخی از آنها مهمتر از سایرین می‌باشد. زیرا این دوره دارای تاثیرات بر رفتار و دیدگاه فرد می‌باشد. برخی از ادوار زندگی به دلیل تاثیرات فیزیکی و بدنی با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تاثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیکن نوجوانی از هر دو جهت مهم می‌باشد.
نوجوانی، یک دوره‌ی انتقال (برزخی) است. انتقال بیشتر به معنی عبور از مرحله‌ای از رشد به مرحله‌ی دیگر می‌باشد. این به آن معناست که آنچه قبلاً واقع شده، نشانه‌ی خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می‌افتد باقی می‌گذارد.
نوجوانی، یک دوره‌ی تغییر است. تقریباً پنج نوع تغییر لازم و عمومی وجود دارد که در طی دوره‌ی نوجوانی واقع می‌شود:نخست اینکه، حیات عاطفی (انفعالی) توسعه می یابد، شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی و روانی بستگی دارد که در این زمان واقع می‌گردد. زیرا این تغییرات معمولاً در اوایل نوجوانی سریع‌تر اتفاق می‌افتد.دوم اینکه، سرعت تغییراتی که با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعداد و علایق‌شان نامطمئن می‌سازد.جنبه‌ی سوم، تغییراتی است که در بدن، علایق و نقشهایی که در گروه های اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند به وجود می‌آید و مسائل جدیدی را می‌آفریند. چهارم،همچنین که الگوهای علایق و رفتار تغییر می‌یابد، ارزشها نیز متغیر خواهند بود.پنجم اینکه، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات، حالت دمدمی دارند. زمانی که آنها درخواست و تقاضای استقلال دارند، اغلب از مسئولیت‌هایی که همراه با استقلال و ارزیابی توانایی آنهاست، هراس دارند.
نوجوانی، یک سن مسئله آفرین است. مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه‌ای است که آنها به سختی از عهده‌ی حلشان بر می‌آیند. دو دلیل برای حل این مسئله وجود دارد: اول اینکه در سرتاسر دوره‌ی کودکی، مسائل آنها سرانجام توسط والدین و معلمان حل می‌شود، در حالیکه بسیاری از نوجوانان به دلیل بی‌تجربگی، به تنهایی از عهده حل مسائل‌شان بر نمی‌آیند. دوم اینکه نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند.
نوجوانی، زمان جستجوی هویت است. در سالهای اولیه‌ی نوجوانی تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت بر می‌آیند و تمایل چندانی به اینکه شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.مسئله “بحران هویت” با مشکل “هویت خود” همچنان که اریکسون شرح داده است بدین قرار می‌باشد:هویتی را که نوجوان در صدد است تا به طورروشن با آن مواجه شود این است که “او کیست"؟نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آنرا دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر باشد؟ آیا او علی‌رغم نژاد، مذهب یا زمینه‌های ملّی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می‌دهد احساس اعتماد به نفس دارد؟
نوجوانی زمان آرمان‌گرایی است. نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند. آنها به خود و سایرین آنچنان می‌نگرند که دوست دارند بهتر از آنچه که هستند خود را باور کنند، این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است. این آرزوهای غیرواقعی نه فقط درباره‌ی خودشان بلکه برای بستگان و دوستان آنان نیز وجود دارد. این آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه‌ی عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیرواقعی آنان شامل رنجش زیاد، آزار و ناکامی است.
نوجوانی، آستانه بزرگسالی است. همچنانکه نوجوانان به بلوغ می‌رسند می‌خواهند این باور را پیدا کنند که نزدیک بزرگسالان هستند، مثل آنها لباس می‌پوشند و مانند آنها عمل می‌کنند، ولی با این حال تصور می‌کنند که اینها کافی نیست. بنابراین، آنها روی رفتارهایشان متمرکز می‌شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند،بین خواسته های متضاد قرار دارند. نوجوانان معتقدند که این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می‌آورد. (شرفی، ۱۳۸۰)
جوانی:
جوان در لغت به معنای برنامه تازه، نو و چیزی است که از عمر آن چندان نگذشته باشد. (لغت‌نامه دهخدا). جوانی زمانی است که پاره‌ای از قابلیت‌های ذهنی انسان به اوج می‌رسد، زمانی که شخص بخش عمده‌ای از بحران‌های گذشته را پشت سر گذاشته و اکنون باید با مشکلات جدیدی روبرو شود، این دوره زمانی است که فرد عملاً سبک زندگی خود را مشخص می‌کند و به نقشه‌هایی که قبلاً در ذهن خود تدارک دیده جامه عمل بپوشاند. (احدی و جمهری، ۱۳۸۷)
دوره جوانی حدفاصل دوره نوجوانی و میانسالی است و در خصوص محدوده سنی وحدت نظر نیست. عده‌ای سنین ۲۰ تا ۳۰ سال، عده‌ای دیگر از نوجوانی تا ۴۰ سالگی و بعضی‌ها از ۱۵ تا ۲۲ سال را دوره جوانی می‌دانند. اسناد اسلامی و به روایتی از امام صادق (ع) از ۱۸ تا ۲۸ سالگی را دوره جوانی می‌دانستند ما در این تحقیق از ۱۹ تا ۳۰ سالگی را دوره جوانی منظور داشتیم.
جوانی و رشد آن در اسلام:
دین مبین اسلام همواره به جوانی و آغاز ورود به آن اهمیت ویژه‌ای قائل شده است که آن را در احکام فقه به عنوان مکلف به تکلیف شدن می‌نامیم. آیات و روایات مختلفی در خصوص قدرت و توانمندی‌های وسیع دوران جوانی ذکر شده است. پیامبر اکرم (ص) در خصوص جوانان در حدیثی می‌فرمایند: مرز‌بندی آدمی در هفت سال اول آقا و سرور والدین است، در هفت سال دوم (دوران نوجوانی) فرمانبردار و در هفت سال سوم (دوران جوانی) وزیر و مشاور والدین شمرده می‌شوند (خامنه‌ای، ۱۳۸۷، ص ۱۹۳).
احتساب جوانان به عنوان مشاور و وزیر قطعاً تأثیر بسزایی در رفتارسازی و استفاده از نیروی درونی جوان خواهد گذاشت. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی می‌فرمایند: جوانان معدن هستند مثل معدن طلا و نقره، روشن است که کمال معدن در این است که چهار مرحله را طی کنند: «کشف»، «استخراج»، «شکل‌یابی» و «جهت» (کافی، ۱۳۵۱، ص ۱۶۰)
جوانی و رشد آن در نظریه‌های معاصر:
نظریه زیست‌شناختی جوانی:
طبق نظر زیست‌شناختی در این دوره به اوج رشد جسمی خود می‌رسند و در این دوره از هر دوره دیگری سالم‌ترند. رشد بدن سریع و در اواسط دوره بسیار کند می‌باشد و این رشد در دختران زودتر شروع می‌شود و توقف رشد هم زودتر می‌باشد.
نظریه رشدشناختی در جوانی:
پیاژه معتقد بود تفکر عملیات صوری، عالی‌ترین سطح تفکر است و در بزرگسالی تغییر کیفی خاصی در شناخت رخ نمی‌دهد.
لابووی ـ ویف، ۱۹۸۶، می‌گوید: در جوانی تفکر واقع‌گرایانه و عمل‌گرایانه‌تر جای آرمانگرایی مرحله عملیات صوری پیاژه را می‌گیرد.مهارت‌های عقلانی در جوان در سطح بالایی هستند (برگ، ۲۰۰۰).
نظریه رشد روانی ـ اجتماعی جوان:
اریکسون در هشت مرحله‌ای روانی ـ اجتماعی خود مرحله صمیمت در برابر انزوا را برای دوره جوانی برشمرد. اریکسون صمیمت را پیدا کردن خود در دیگری و گم کردن خود در او می‌دانست. اگر جوانان روابط سالمی برقرار کنند و با جفت خود رابطه صمیمی و نزدیک برقرار کنند، به مرحله صمیمت خواهند رسید.لوینسون دوره جوانی را انتقال مقدماتی به بزرگسالی و وارد شدن به ساختار زندگی اوایل بزرگسالی و همچنین دوره جوانی را دورۀ بیشترین انرژی، وفور نعمت، تناقض و استرس است می دانست (لوینسون، ۱۹۸۶، ص ۵). در این دوره رضایت زیاد از عشق، زندگی خانوادگی، دستاوردهای شغلی و تحقق اهداف مهم زندگی را به همراه دارند.
نظریه رفتارگرایی:
رفتارگراها مدعی هستند که تمام رفتارها، ارزشها و عقایدی که یک فرهنگ خاص آنها را تأیید می‌کند، توسط اعضای آن فرهنگ پذیرفته خواهد شد و رشد روانی، به یادگیری این ارزش و رفتارها بستگی دارد.
آلبرت بندورا:
نظریه یادگیری اجتماعی، هم از اصول شرطی‌سازی کلاسیک و فعال استفاده کرده، هم به آن، اصولی را جهت تبیین رفتار اجتماعی انسان اضافه کرده است. یادگیری مشاهده ای فرایندی است که در نتیجه آن یک مشاهده‌گر (جوان) یک الگو را از شخص دیگری که رفتارهای خاصی را انجام می‌دهد، مشاهده می‌کنند و می آموزد تا اعمالی را که مشاهده کرده است انجام دهد.
بندورا، معتقد است که تغییرات چشمگیری که در جوانان روی می‌دهد، تجربیات گذشته یا فشارهای روانی در محیط اجتماعی فعلی علل آن هستند. بندورا اهمیت متغیرهای سرشتی را در رشد شخصیت انکار نمی‌کند، با این حال آنها را مورد مطالعه قرار نداده است، زیرا معتقد است در این زمان ، تأثیرات یادگیری اجتماعی مفیدتر است.
نظریه شناختی ـ رشدی:
نظریه شناختی ـ رشدی بر رشد شناختی (تفکر و استدلال) تأکید دارد. پیاژه بر جهان شمول بودن تفکر انتراعی جوان و وابسته بودن تفکر به زمینه‌های اجتماعی ـ فرهنگی را موردتأکید قرار داد.وارنرشای، معتقد است که رشد تفکر در مرحله جوانی به مرحله پیشرفت قرار می‌گیرد و فرد یاد می‌گیرد تا به توانایی و استقلال برسد، به همین جهت توجه فرد به دانش‌ها و مهارت‌هایی متمرکز می‌شود که برای زندگی او مفید است.رابرت استرنبرگ در مورد تفکر دوره جوانی معتقد است که می‌توان سه جنبه گوناگون را در تفکر جوانان تشخیص داد و هر یک از این جوانب مختلف تفکر برای موقعیت‌های مخصوصی مفیدتر است و هر فردی در یکی از این جوانب سه گانه تفکر توانایی بیشتری دارد:عنصر تعیین اجزاء، نشان می‌دهد که فرد چگونه اطلاعات را پردازش و تحلیل می‌کند. این عنصر جنبه انتقادی در هوش است و چگونگی برخورد با مسائل، چگونگی حل مسائل و چگونگی دستیابی به منابع و ارزشیابی آنها را به فرد می‌شناساند.عنصر تجربه، نشان می‌دهد که فرد در برخورد با تکالیف جدید و آشنا چگونه عمل می‌کند، عنصر تجربه جنبه بصیرتی هوش است.عنصر زمینه‌ای به این مسئله ارتباط می‌یابد که فرد با محیط خود چه برخوردی دارد، عنصر زمینه‌ای جنبه عملی و جهان واقعی در هوش است.
شرایط زیستی – غریزی جوانی
در زمینه شرایط زیستی- غریزی نخست به این نکته باید پرداخت تحولی را که از آغاز نوجوانی در بدن پدید آمده بود هم چنان ادامه دارد، ولی با سرعت کمتر، شرایط بلوغ که در آن مرحله ایجاد شده بود هم چنان به ادامه حیات خود باقی است، ولی با وضعی تثبیت شده و در دختران کاملاً نظم یافته. رشد استخوانها که در مرحله نوجوانی با سرعتی انجام می‌گرفت، به آخرین مرحله خود می‌رسد. در همه حال جوانی دوران شور، توان و مرحله قدرت‌داری است. استعداد جسمانی از نظر ستبری بازوان و ساخته شدن ماهیچه و شکل‌گیری بدن رو به شکوفائی و رشد است و در نتیجه زیبائی ظاهری و خوش‌اندامی در این مرحله عیان‌تر می‌شود و جوان می‌تواند در مورد شرایط و موقعیت خود داوری و اظهار نظر کند.رشد بدن به بالاترین درجه خود رسیده و دیگر شور و خروش به چشم نمی‌خورد. از آن پس ممکن است بر حجم و قطر آدمی اضافه گردد و آدمی سر و وضع دیگری بیابد. این تغییرات ممکن است در آراستگی و ساختار بدن چنان اثر گذارد که جوان را درباره خود و دیگران را درباره او به قضاوتی دیگر وادارد.مرحله جوانی دوران فرابلوغ و غریزه جنسی با همه وضع و شرایط تثبیت شده‌اش در منتهای شدت و التهاب است. ترشح هورمونهای جنسی در تحولات رفتاری او اثر دارد. عادات غلطی که در گذشته جنسی او پایه‌گذاری شده بود اینک به احتمال، در حال ادامه است.
شرایط ذهنی جوانی
تحولات سریع ذهنی که از دوران نوجوانی و حتی زودتر از آن در او آغاز شده بود هم چنان ادامه و سیری روبه پیشرفت دارد. هوش او از حدود سنین ۱۴-۱۶ به بالاترین مرحله خود رسیده (بینه، سیمون، ترمن) و از آن بابت صورت تجربی زندگی آن را به صورت عقل درآورده که دائماً روبه افزایش است. طبق تحقیق کنراد، هوش از ۱۸-۲۱ مجدداً رو به افزایش است.کنجکاوی او شدیدتر از پیش است و مهم‌تر ازآن چراجوئی اوست. اصل تحقیق و تجسس است و می‌خواهد از عمق مسأله‌ای سردر آورد و حوادث و رویدادها را بررسی و تجربه کند. در برابر جریانات حساس است و این حساسیت با همه فوایدی که جنبه کشف دارند گاهی موجب ناراحتی او هستند و روح او را می‌آزارند.مغز که کانون تعقل است رشد نهائی خود را تا ۳۵سالگی ادامه می‌دهد و خود عقل بتدریج روبه پختگی و افزایش می‌رود آن چنان که در ۳۰سالگی یعنی پایان دوره جوانی به مرکز کمال می‌رسد و می‌تواند برابری با احساس را داشته باشد. تفکرات او صورت انتزاعی دارند و او اغلب اهل تفکر و اندیشه است، اگر چه شتابزدگی‌ها در موردی مانع آن هستند. هر آنگاه که در او حالت التهاب و هیجان نباشد می‌تواند خوب بیندیشد و خوب رأی و نظر دهد. بد نیست متذکر شویم شیوه تفکر پسران عموماً انتزاعی و تفکر دختران به واقعیت نزدیک‌تر است. توانائی‌های او در حافظه رشد می‌کند مخصوصاً از آن بابت که حافظه یک استعداد است و این خود از سرمایه‌های رشد است. او می‌تواند مسائل را به خاطر بسپارد ولی در این زمینه دختران را امکان بیشتری است و پسران در مدرکات قوی‌ترند. تکمیل و رشد حافظه سبب آن است که او منطقی‌تر و متفکرتر باشد و آموخته‌ها را بهتر به کار بندد. (قائمی،۱۳۷۹،ص ۱۹)جوان می‌تواند قدرت تمرکز اساسی و آگاهانه‌ای داشته باشد. دقت او از حالت ارادی میل به عادی شدن دارد و می‌تواند در کار و برنامه خود دقیق‌تر عمل کند. کثرت اشتغال و عدم توان سازمان‌دهی کار بر آن صدمه وارد می‌آورد.
شرایط روانی جوانی
وضع روانی او نسبتاً تثبیت یافته و هم چنان رو به تثبیت و آرامش بیشتر است. او اینک در عنفوان جوانی است و تا حدود زیادی سرد و گرم چشیده و تجربه دیده است. در برابر بسیاری از ناملایمات قد علم کرده و مقاومت‌هائی را از خود بروز داده است. جریانات متعدد و متنوعی را مورد آزمایش قرا داده و از نیک و بد آن سر در آورده است. پس او فردی خام نیست و می‌توان درباره سخنان و رفتارش حسابی گشود.در ابعاد روانی، ادراک او نسبتاً قوی است و می‌تواند در سایه تحلیل‌ها، استدلال‌ها به حقایقی دست یابد. علاقه شدیدی به کشف مجهولات دارد و می‌خواهد ازآنها پرده بردارد. اراده‌اش نسبت به گذشته قوی است و می‌تواند درباره سخنی که گفته ایستادگی کند. تا حدود زیادی اهل عمق و بصیرت است. حقیقت جوست و حتی عشق به حقیقت دارد.تجلیات روانی او نوگراست، تنوع‌طلب است، دارای قوت سرشار روحی است. تمایل به آزادی و استقلال دارد، اهل مقابله با جور و ستم است. روان او عدالت‌خواه است، مسائل ساده و کوچک را تحقیر می‌کند. اگر به کوه رود سعی دارد به مرتفع‌ترین نقطه آن بالا رود. به استقبال مشکل می‌رود و سعی دارد بر آن فائق آید. خوش‌بین است ولی کم‌تجربه آرمان‌گر است و ایده‌آل‌ساز. کمال‌طلب است و تعالی‌خواه.
در جنبه شخصیت، در اندیشه کشف هویت است، و دارای تشخص‌طلبی می باشد. هنوز دچار تزلزل شخصیت است و استحکام آن در پایان این دوره باید منتظر باشیم. گاهی دارای احساس غلو است و زمانی دچار اساس حقارت. دوره تکوین اعتماد به نفس است و دارای عزت نفس. بزرگ‌منش است و کرامت‌خواه، در خط وحدت یافتگی روان است و در جهت دستیابی به ثبات. می‌خواهد قاطعیت داشته باشد ولی در آن کمتر موفق است. در برابر جاذبه‌ها هنوز ضعیف است و قدرت مقاومت و ایستادگی در برابر زرق و برق‌ها را ندارد.در شرایط بحرانی او عصبی است و گرفتار بحران روانی. گاهی دچار حالت درون‌گرائی و میل به انزوا. در برابر شکستی، خود را می‌بازد و ابراز یأس می‌کند. در چنان صورتی جهان را بسیار محدود می‌بیند. با همه آرزوی درازی که دارد زود از آن چشم می‌پوشد و با همه بیداری وجدان و خودآگاهی در برابر وسوسه‌ای فریب می‌خورد. شیفته کلام سفسطه‌آمیز است و عبارات و کلمات هیجان‌انگیز. در مواردی دچار تضادها و احساس از خود بیگانگی می‌شود. در جنبه‌های عالی اهل دیانت است و دوستدار تقوا داری و عبادت. وجه و شور مذهبی دارد و اهل ایثار و صداقت است. با وجود آثار تردید گذشته در او، هم‌چنان دین‌گراست. همه چیز را مطلق می‌بیند حتی عبادت را. هویت دینی او شکل گرفته ولی هنوز عمق نیافته است. اهل مناجات است و چه بسیار ساده و آسان که با او نجوا دارد و با او ارتباط برقرار می‌کند.
شرایط عاطفی و اخلاقی جوانی
جوانی دوره اوج عواطف و احساسات است. دوستی‌های داغ و آتشین، در کنار خصومت‌های جدّی است. با وجود جرأت‌ها و تهورهای مهم ترس‌هاست. تضاد تمایلات، تأثیرپذیری جدید، کم‌ثباتی عاطفی و حتی پریشانی عاطفی، تشنج در هراس و اضطراب در کنار خوش‌بینی‌ها و فرورفتن در آینده است و او همه چیز را بیشتر از دریچه عینک احساس می‌بیند و این امر تا حدی است که گاهی تعقل را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.در ابعاد عاطفی با همه جرأت‌داری دچار ترس است، ترس از آبرو، ترس از آینده، ترس از عدم کمال مردی و یا زن بودن و در اواخر دوره جوانی این ترس تعدیل می‌شود. دوره محبت است آن هم محبت‌های جدی، خالص و بی‌ریا. دوره خشم است، آنچنان که در مواردی او را از حال اعتدال خارج می‌سازد و برایش خطر می‌آفریند.در احساسات تحت تأثیر احساسات تند و شورانگیز است و این احساسات موضوعی روشن دارند و گاهی بر عقل او غلبه دارند. احساسات او آتشین و دارای جنبه رمانتیک است. مهارت در خویشتن‌داری در آغاز جوانی در آنان ضعیف است و بعدها بیشتر و جدی‌تر می‌شود. آنها می‌توانند احساسات خود را مانند خشم، هیجانات، تنفر، وجد و شعف و غیره مخفی دارند، این احساس حتی داوری او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و باعث صدور رأی هیجانی می‌شود(قائمی،۱۳۷۹،ص ۲۲).در رابطه با خود، با همه احساس کهتری و نقص، حالت شیفتگی دارد. دارای جنبه بی‌صبری و بزرگ‌نمائی است. تنازع عقل و احساس درباره خود منجر به غلبه تمایلات نفسانی است. او گاهی اسیر مستی و غرور، تضاد تمایلات، خودنمائی است. جاذبه‌های زیبائی در او سبب احساس شگفتی در مورد خویش است. لطافت تخیل او را برتر و دیگران را در رابطه با خود بدهکار می‌اندیشد. گمانش این می‌شود که همگان باید در خدمت او باشند، بدون اینکه او را نسبت به کسی بدهی باشد.جوانی دوران شور و نشاط است، دوران عشق و امید است، دوران حساسیت‌ها و ظهورو بروز طبایع است. به گفته ویل دورانت، عصر ذوق و تخیل رمانتیک است، احساس و تخیل بر او غلبه دارد و خود همانند آتشی شعله‌ور است. دوره تصورات رویایی، افکار شاعرانه، و دلباختگی تخیلات است. یک کنایه و اشاره ممکن است در او طوفانی ایجاد کند و یک رابطه کلامی با جنس مخالف ممکن است او را به هیجان آورد.در مشکل عاطفی او با همه رشد و تعالی دچار خشم و کینه بی‌دلیل، حسادت نسبت به همسالان، افسردگی و در خود فرو رفتن، گاهی دچار احساسات مخرّب، هراس و اضطراب و تشنج، و حتی درمواردی دچار یأس است. زود رنج می‌شود، ثبات عاطفی را از دست می‌دهد، تأثیرپذیری دارد، اهل کینه و خشم می‌شود.حسادت می‌کند، عاشق‌پیشه می‌گردد، دچار عشق رمانتیک می‌شود. و در حرکت‌های عاطفی کورمال به پیش می‌رود.او دارای صفای دل و اهل پاکی و فضیلت است. به همگان با دید خوش‌بینی می‌نگرد. به راستی او خوب، با فتوت و آزاد است. حتی در کارهای خلاف اخلاق و شرع از خود نوعی صفا و پاکی نشان می‌دهد که به تعبیر بزرگی به بی‌گناهی پرندگان و آهوان شباهت دارد. او صادق است، بی‌ریاست و بیش از سالمندان ارزش بی‌غرضی و فداکاری را احساس می‌کند. قدر این حالات زمانی روشن می‌شود که عمری از او بگذرد. از اواسط این دوره است که تصور خوبی درباره والدین پیدا می‌کند و سازش و انطباقی در این عرصه برای‌شان پدید می‌آید. آنان چه پسر و چه دختر شیفته پاکی مطلق‌اند و تن به مصالحه نمی‌دهند.در این مرحله برای برخی از افراد خلقیات جدید پدید آمده و گاهی حالت زشتی به خود می‌گیرد ،مثل حالت استهزاء، خودنمائی، شهرت‌طلبی، ریاکاری. با همه بزرگ‌منشی و کرامت و با همه گذشت و ایثار، و با همه فداکاری‌ها گاهی بردباری و شکیبائی خود را از دست داده و ممکن است دچار دوگانگی عاطفی و اخلاقی گردد. در روابط دچار سستی و تزلزل و در اخلاق دچار لغزش و انحراف گردد، به ویژه آنگاه که هشدار دهنده‌ای برای او نباشد.
تحولات و تغییرات جوانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 10:39:00 ق.ظ ]




- ما شاهد ضعف بی سابقه ای در همکاری بین غنی و فقیر و ضعیف و قوی هستیم؛
- امروزه، ماهیت تهدیدات به گونه ای است که هیچ کشوری، هر اندازه نیز قوی باشد، نمی تواند به طور یکجانبه در مقابل این تهدیدات از مرزهای خود دفاع کند. کلیه این تهدیدات مستلزم همکاری جهانی است.
در گزارش هیات عالی رتبه، نکات فوق با ارائه تهدیدات عینی و واقعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که از آن جمله می توان به به موارد زیر اشاره کرد:
با توجه به ادغام اقتصاد جهانی، چنانچه یک حمله هسته ای به شهر نیویورک صورت بگیرد، علاوه بر مرگ و تخریب فراوان در شهر مذکور شاهد خسارات اقتصادی فوق العاده ای در سطح جهان که از میلیاردها دلار تجاوز خواهد کرد، خواهیم بود. ده ها میلیون تن از مردم کشورهای در حال توسعه دچار فقر. بیماری خواهند شد. به عبارت دیگر در اثر حمله مذکور، دو هدف مرگبار مشاهده می گردد: حمله فیزیکی و ظاهری به نیویورک و مرگ پنهان و نامشهود در جهان سوم.
امنیت بیولوژیک ایالات متحد و اروپا به طور کامل به توانایی کشورهای ضعیف در کنترل بیماریهای عفونی بستگی دارد. تحقیقات دانشمندان گویای این واقعیت است که طی ۲۰ سال گذشته، به طور متوسط هر سال دو نوع بیماری عفونی بروز کرده است که «ایدز» مرگبارترین آنها محسوب می گردد. از دیگر بیماری های عفونی می توان به «سارس» و «ابولا» اشاره کرد.
میزان اورانیم غنی شده برای تولید یک سلاح هسته ای به راحتی در شش پاکت یک لیتری شیر جای می گیرد. چنانچه تروریست ها بخواهند به چنین سلاح هایی متوسل شوند، برای وارد کردن آن به یک کشور مشکل چندانی نخواهند داشت. از این رو، باید فوراً با هرگونه غنی سازی اروانیوم در سطح جهان برخورد شود و نظام عدم اشاعه هسته ای بازبینی گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اعضای هیات عالی رتبه در گزارش خود یادآور می گردند تهدیدات آینده، به احتمال شدیدتر و بدتر از مواردی است که به آن اشاره شد. در نتیجه، پیشگیری از این تهدیدات باید در راس مسائل قرار گیرد. حتی درباره بیماری «ایدز» هنوز تبعات آتی ان در جوامع و حکومت های آفریقا قابل پیش بینی نیست.
اعضای هیات عالی رتبه بر این اعتقادند که «توسعه» عامل اصلی دفاع برای امیت دسته جمعی است. آنها برای این ادعای خود سه دلیل را ذکر می کنند:
توسعه به عنوان پادزهری برای تهدیدات جدی امنیت انسانی از جمله فقر، بیماری های عفونی و تخریب محیط زیست – که هر یک میلیون ها قربانی در سال به جای می گذارد- ضروری است؛
توسعه یک عنصر کاملاً ضروری برای دولت هایی است که توانایی اعمال حاکمیت مسئولانه خود را دارند.
همان گونه که تحقیقات در مورد رابطه فقر و جنگ داخلی نشان می دهد، «توسعه» بهترین وسیله برای یک استراتژی دراز مدت جهت جلوگیری از مخاصمات مرگبار است (موسی زاده، ۱۳۸۹، ۱۵۴ – ۱۵۱).
۳-۴- نقش سایر نهادهای چند جانبه در هنجارسازی
هرچند که سازمان ملل و به ویژه دو رکن مجمع عمومی و شورای امنیت آن به اشکال گوناگون بیشترین نقش و سهم را در هنجارسازی داشته اند اما از نقش و عملکرد سایر سازمان های بین المللی و نهادهای چندجانبه نیز نیابد غافل بود. مطمئناً بررسی و تشریح نقش و عملکرد همه سازمان ها و نهادهای چند جانبه در این پایان نامه امکان پذیر نمی باشد. از اینرو، سعی کرده ایم در ادامه نوشتار حاضر نقش و عملکرد چند نهاد و سازمان برگزیده در حوزه هنجارسازی را به اختصار شرح دهیم. البته در فصل بعدی نیز در خلال مباحث به نقش این نهادها اشاره شده است.
۴-۴-۱- جنبش عدم تعهد[۷۴]
شرایط ویژه بین المللی پس از شروع جنگ سرد و تقسیم جهان به دو قطب شرق و غرب خطرات ناشی از تضاد ایدئولوژیک این دو قطب موجب شد تا زمینه برای شکل گیری سیاستی نوین تحت عنوان عدم تعهد توسط گروه نسبتاً بزرگی از کشورها به منظور خودداری از قرار گرفتن در هر یک از دو قطب و سازماندهی برای رفع تشنج های بین المللی و حفظ صلح و امنیت و رفاه ملل جهان براساس اصول همزیستی مسالمت آمیز فراهم شود. به دنبال اظهارنظرهای پراکنده رهبران تعدادی از کشورهای آسیاسی و آ،ریقایی، در کنفرانسی به عنوان کنفرانسی کشورهای آسیایی و آفریقایی در باندونگ اندونزی در تاریخ ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ (۲۸ فروردین ۱۳۳۴) تشکیل شد؛ رهبران ۲۹ کشور که عموماً از مستعمره های تازه استقلال یافته بودند، با پیشگامی رهبران هند (جواهر لعل نهرو)، اندونزی (سوکارنو)، یوگسلاوی (مارشال تیتو)، مصر (جمال عبدالناصر)، غنا (قوام نکرومه) و الجزایر (احمد ین بلا) فکر ایجاد تشکل کشورهای غیر وابسته به قدرتها را در چارچوب گروهی که قصد آنها ثبات سیاسی، اقتصادی و حفظ و حراست از فرهنگ و باور خود به دور از هرگونه جهت گیری ابرقدرتها بود، در بیانیه باندونگ پایه ریزی کردند. در جلسات مقدماتی در قاهره در ۵ – ۱۲ ژوئن ۱۹۶۱ (۱۶-۲۳ خرداد ۱۳۴۰) اصول و اهداف و شرایط عضویت در جنبش عدم تعهد مورد توافق قرار گرفت؛ بر همین اساس با برگزاری اولین اجلاس سران در بلگراد در سپتامبر ۱۹۶۱ (شهریور ۱۳۴۰) با حضور ۲۵ کشور عدم تعهد پا به عرصه وجود گذاشت (تقی زاده، ۱۳۸۰، ۶۹).
اهداف اولیه جنبش عدم تعهد بر مبنای مفاهیمی همچون استقلال ملی، تصمیم گیری مستقل، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، مخالفت با آپارتاید، عدم پایبندی به پیمان های نظامی چند جانبه، استقلال از قدرت های بزرگ و رقابت میان آنها، مقابله با استعمار نو، اشغال و سلطه خارجی، خلع سلاح، عدم مداخله در امور داخلی کشورها و همزیستی مسالمت آمیز میان کلیه کشورها استوار بوده است؛ که در این میان موضوعاتی همچون استعمارزدایی و مبارزه با مسابقه تسلیحاتی به دلیل اهمیت فوق العاده آن در زمان تاسیس جنبش محورهای اصلی آن در ابتدای تاسیس به شمار می رفتند.
جنبش عدم تعهد با افزایش کشورهای تازه استقلال یافته طی دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی گسترش فوق العاده ای یافته و همزمان به دلیل اختلافات شدید جنگ سرد و با بهره برداری از شرایط ازیک سو و مشکلات و مواضع مشترک اعضا در موضوعاتی همچون آپارتاید و مسابقه تسلیحاتی از سوی دیگر نقش سیاسی قابل توجهی در سطح بین الملل یافت. با پایان جنگ سرد، دوران جدیدی در حیات جنبش – که همراه با طرح چالش هایی در مورد ماهیت و علت وجودی جنبش بود – آغاز شد؛ تا حدی که برخی دولت های غرب گرای عضو جنبش که توهم نظم جدید بین المللی را باور نموده بودند؛ خواهان انحلال جنبش و پیگیری منافع مشترک اقتصادی اعضای در حال توسعه آن در چارچوب گروه ۷۷ گردیدند. چالش های جدید دوران انتقالی پس از جنگ سرد به ویژه تلاش های غربی در حوزه هنجارسازی و مداخله جویی، ضرورت ائتلاف، هماهنگی و همکاری میان اعضای جنبش عدم تعهد را آشکار ساخت. البته با پایان جنگ سرد و وقوع تحولات جدید بین المللی، جنبش عدم تعهد مانند سایر نهادهای چند جانبه ناگزیر به بازتعریف هویت و نقش خود در نظام بین المللی بود.
جنبش عدم تعهد با عضویت ۱۲۰ کشور جهان بزرگترین نهاد چند جانبه پس از سازمان ملل متحد در نظام بین المللی محسوب می شود؛ که به دلیل تنوع جغرافیایی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی و سیاسی در نوع خود کم نظیر است.
جتبش عدم تعهد در دوران جنگ سرد و در شرایط انتقالی پس از آن فراز و نشیب های گوناگونی را پشت سر گذاشته و علی رغم برخی توفیق ها، در بسیاری موارد فاقد ساز و کار و انسجام داخلی مناسب برای تاثیرگذاری بسزا در سطح بین المللی بوده است. مهمترین مانع کارآیی جنبش، از بزرگترین نقطه قوت آن یعنی گستردگی اعضا ناشی می شود. در حال حاضر ۱۲۰ کشور از نقاط مختلف جهان، با درجات مختلف توسعه اقتصادی و فنی و نظام های متفاوت ارزشی و سیاسی در درون جنبش گرد هم آمده اند؛ که طبیعتاً جز در موارد ویژه و خاص منافع مشترک نداشته و حتی در بسیاری از موضوعات گرازش های متفاوت و منافع متضادی دارند. آنچه کماکان تداوم این تشکل را توجیه می نماید، نیاز کشورهای جهان سوم به یک ائتلاف هر چند نامنسجم سیاسی است؛ که بتواند از ابزار مشروعیت جمعی که این کشورها به دلیل تعداد فراوانشان از آن بهره می برند، در جهت تعدیل قدرت آمریکا و غرب در حوزه هایی که از سوی اکثریت غریب به اتفاق اعضای جنبش عدم تهد تهدید شناخته می شوند، استفاده کند. برای نمونه جنبش عدم تعهد توانست در اجلاس سران مجمع عمومی ملل متحد در سال ۲۰۰۵ میلادی از تصویب پیشنهاد دبیر کل که ماده ۵۱ منشور ملل متحد را بنحوی باز تفسیر کرده بود که قانونی شدن تلویحی اقدام پیشگیرانه را بدنبال داشت جلوگیری کند. با توجه اهمیتی که اصل ممنوعیت توسل به زور برای کشورهای در حال توسعه به منظور محدود ساختن قدرت های بزرگ در تهدید و استفاده از زور و ارعاب برای پیشبرد اهدافشان دارد، این توفیق یک نمونه ازمزایای حفظ جنبش عدم تعهد برای کشورهای عضو به رغم کاستی های آن به شمار می رفت (ظریف و سجادپور، پیشین، ۴۸۴ – ۴۸۵).
۳-۴-۲- سازمان همکاری اسلامی
سازمان کنفرانس اسلامی[۷۵] - که از ۷ تیر ۱۳۹۰ به سازمان همکاری اسلامی[۷۶] تغییر نام داد – به ابتکار مشترک عربستان، مراکش و ایران، به دنبال ایجاد حریق در مسجد الاقصی و به منظور پاسخگویی به احساسات شدید در کشورهای اسلامی ازیک سو و جلوگیری از استفاده رهبران انقلابی جهان عرب همچون جمال عبدالناصر از این احساسات با برگزاری نشست سران دولت های مسلمان در رباط (مراکش) در سپتامبر ۱۹۶۹ (شهریور ۱۳۴۸) قدم به عرصه وجود گذاشت. سازمان رسماً در ماه مه ۱۹۷۱ (خرداد ۱۳۵۰) همزمان با عملیاتی شدن دبیرخانه و متعاقب کنفرانس وزرای امور خارجه در جده در مارس ۱۹۷۰ (اسفند ۱۳۴۸) و کنفرانس وزرای خارجه در کراچی (پاکستان) دسامبر ۱۹۷۰ (آذر ۱۳۴۹) با عضویت ۲۵ کشور تاسیس شد. منشور سازمان همکاری اسلامی سند اصلی سازمان محسوب می شود؛ که با موفقیت اکثریت دولت های عضو در اجلاس سوم وزیران امور خارجه در جده در مارس ۱۹۷۲ (۵۱-۱۳۵۰) تصویب شد و پس از آن شکل اجرایی به خود گرفت. منشور سازمان پس از مذاکرات چندین ساله و تلاش های کارشناسی کسترده نهایتاً در کنفرانس یازدهم سران در سنگال مورد بازنگری وسیع قرار گرفت. (آقایی، ۱۳۸۴، ۱۵۲).
سازمان همکاری اسلامی به دلیل آتش سوزی در مسجد الاقصی و در واقع در جهت حمایت از مسلمانان فلسطین تشکیل گردید، و لذا براساس منشور سازمان، دبیرخانه آن باید در بیت المقدس ایجاد شود؛ و جده تنها میزبان موقتی دبیرخانه سازمان است. بنابراین به طور طبیعی بیشترین گرایش سیاسی و تبلیغاتی سازمان همواره بر موضوع فلسطین و مسائل مرتبط با آن متمرکز بوده است. البته به دلیل سیاست ها و وابستگی های دولتهای موسس، اقدام قابل ملاحظه ای توسط سازمان همکاری اسلامی در این حوزه به عمل نیامده، و تلاش های سازمان بیشتر حول هماهنگی مواضع اعضا در زمینه های مربوط به فلسطین در سازمان ملل متحد و سایر مجامع بین المللی خلاصه شده است. اما در حوزه سیاسی، به رغم ناکامی سازمان همکاری اسلامی در موضوع فلسطین، فاجعه کشتار مسلمانان در بوسنی هرزگوین در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی و فراهم شدن امکان همسو شدن کلیه گرایش های سیاسی متفاوت در داخل این سازمان حول محور دفاع از مسلمانان بوسنی، موضوع مناسبی برای ایجاد وحدت و نقش آفرینی توسط سازمان کنفرانس اسلامی وقت ایجاد نمود و باعث شد که سازمان بتواند با تشکیل گروه تماس کنفرانس اسلاکی در خصوص بوسنی و هرزگوین برای نخستین بار در سطح جهانی موفقیت هایی را برای کشورهای عضو در پیگیری و پیشبرد نقطه نظرات خود فراهم نماید؛ تا جایی که گروه تماس کنفرانس اسلامی در کنار کشورهای ذی نفوذ غربی در این موضوع به نقش آفرینی پرداخت.
حوزه دیگری که کشورهای اسلامی در قالب سازمان در آن مواضع هماهنگ و نسبتاً تاثیرگذار در سطح بین المللی اتخاذ نموده اند، مسائل اجتماعی و فرهنگی است؛ با شکل گیری کنفرانس های متعدد دهه ۱۹۹۰ میلادی و تلاش هماهنگ غرب برای هنجارسازی جهانی براساس معیارهای و ارزش های جوامع خود، کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی ناگزیر از استفاده از تشکل خود به منظور کاهش آثار و تاثیرگذاری بر روند هنجارسازی توسط کشورهای غربی شده و توانسته اند از طریق ائتلاف سازی میان خود و در برخی موارد همراه با سایر تشکل های دین محور همچون کشورهای کاتولیک به رهبری واتیکان از تصویب هنجارهای مخالف باورهای مشترک دینی از جمله درزمینه سقط جنین جلوگیری نمایند. سازمان همکاری اسلامی همچنین در کمیسیون حقوق بشر سابق و شورای حقوق بشر فعلی یک ائتلاف شناخته شده و موثر قلمداد می شود (یف و سجادپور، پیشین، ۴۸۹).
۳-۴-۳- سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)[۷۷]
ائتلاف آتلانتیک بر مبنای امضای موافقتنامه امنیت جمعی موسوم به پیمان آتلانتیک شمالی به عنوان ائتلاف سیاسی و نظامی گروهی از کشورهای اروپایی مرکب از فرانسه، هلند، نروژ، بریتانیا، ایتالیا، ایسلند، دانمارک، لوکزامبورگ، پرتغال و بلژیک و نیز کاناد و آمریکا در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۴۹ (۱۵ فروردین ۱۳۲۸) در واشنگتن تشکیل شد. هدف از تشکیل این ائتلاف، ایجاد امنیت مشترک برای اعضا از طریق همکاری ورایزنی در زمینه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و نیز حوزه های علمی، زیست محیطی و سایر جنبه های غیر نظامی بود.
ناتو از جمله نهادهای چند جانبه است که در آن تصمیمات به صورت مشترک و با اتفاق آراء اتخاذ می گردد؛ و لذا مخالفت هر عضو به لحاظ ماهیت سازمان مانع از اتخاذ تصمیم می شود. ناتو متعهد به دفاع از اعضای خود در برابر تجاوز و تهدید به تجاوز است، چرا که براساس ماده ۵ پیمان حمله به یک یا چند عضو آن حمله علیه تمامی اعضا قلمداد می شود. ناتو دارای ارکان و نهادهای متعددی است؛ که هریک از آنها نقش مهمی در فرایند مشورتی و تصمیم گیری ایفا می کنند. از جمله این ارکان می توان به شورای آتلانتیک شمالی، کمیته برنامه ریزی دفاعی، گروه برنامه ریزی هسته ای، کمیته نظامی، و دبیرخانه بین المللی اشاره کرد.
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) متعاقب خاتمه جنگ سرد و وقوع برخی حوادث و تحولات جهانی نظیر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و انحلال پیمان ورشو در ۱۹۹۱ – به دلیل از دست دادن فلسفه وجودی خود – جهت پیگیری اهداف خود با چالش ها و بحران هایی مواجه شد. در این شرایط، طرفداران تداوم حیات و فعالیت ناتو برای دهه های آتی بر لزوم انطباق ناتو با محیط امنیتی جدید تاکید نموده؛ و وظیفه ناتو را علاوه بر دفاع جمعی، صیانت از آزادی، میراث و تمدن مشترک اعضا بر پایه اصول دموکراسی، آزادی های فردی و حاکمیت قانون در دوران جدید اعلام داشتند. متعاقب این امر سند مفهوم راهبردی برای نخستین بار در سال ۱۹۹۱ با هدف دفاع از امنیت کشورهای عضو به عنوان هدف اصلی و نیز تلاش در جهت گسترش امنیت اروپا از طریق مشارکت و همکاری با دشمنان گذشته این منطقه تدوین شد؛ که نسخه تکمیلی آن در نشست سران ناتو در واشنگتن در سال ۱۹۹۱ به تصویب اعضا رسید (ریتبرگر و زنگل، ۱۳۸۹، ۲۰۱).
نکته شایان توجه در سند مفهوم راهبردی، ارائه تعریف جدیدی از تهدید است؛ چرا که در این سند پدیده اشاعه سلاح های کشتار جمعی و تروریسم در منار موضوعاتی همچون مهاجرت، منازعات قومی و نژادی و افراط گرایی مذهبی به عنوان تهدیدات جدید پیش روی ناتو در دوران پس از جنگ سرد تعریف شده است. حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) و طرح دو موضوع مبارزه با تروریسم و اشاعه سلاح های کشتار جمعی به عنوان دو مفهوم مهم و کلیدی در تعریف مشروعیت نوین و ترسیم مسیر آتی ناتو، نقطه عطفی در فرایند خروج این سازمان از بحران محسوب می شود. متعاقب این حادثه، ناتو مفهوم اقدام خارج از قلمرو را با هدف حمله به خاستگاه تروریسم در هر نقطه از جهان به عنوان عامل تهدید کننده امنیت شهروندان در اروپا مطرح کرد؛ تا عملیات ناتو پس از نشست مورخ ۲۰۰۲ ریکاویک (ایسلند) از حیطه مسئولیت تعریف شده سنتی سازمان فراتر رفته ؛ و زمینه برای مداخله ناتو در افغانستان، عراق، سودان و پاکستان فراهم گردد.
کارکردها و ماموریت های جدید ناتو جهت تامین ثبات و امنیت در منطقه اورپا – آتلانتیک و پیرامون آن در دوران پس از جنگ سرد شامل اتخاذ سیاست درهای باز و پذیرش اعضای جدید، تعمیق و گسترش همکاری با روسیه، اوکراین و سایر شرکاء، تاسیس برنامه گفتگوی مدیترانه، اصلاحات در ساختار نظامی و غیر نظامی ناتو، تشکیل نیرو واکنش سریع و اتخاذ تدابیر جدید در مورد مبارزه با تروریسم و اساعه سلاح های کشتار جمعی می گردد. به علاوه، ایفای نقش به عنوان بازوی اجرایی شورای امنیت در عملیات استقرار صلح و صلح سازی در اروپا همچون نیروی بین المللی در بوسنتی و نیروی کوزوو و حتی در خارج از اروپا از طریق نیروی کمک به استقرار امنیت در افغانستان از حوزه های جدید و چالش برانگیز فعالیت ناتو در دوران جدید به شمار می آید. این اقدامات حکایت از تغییرات و دگرگونی های بسیاری دارد؛ که در ناتو به عنوان سازمانی با محوریت امنیت دسته جمعی شکل گرفته است. ناتو طی چند سال اخیر عملیات و ماموریت هایی را در نقاط مختلف جهان انجام داد، و شمار زیادی از نیروهای خود را برای پاسخگویی به چالش ها و تهدیدات قرن ۲۱ در نقاط مختلف جهان مستقر ساخته است. عملیات ناتو در لیبی – با عملیاتی کردن مفهوم جدید مسئولیت حمایت – این سازمان را وارد عرصه مداخلات نظامی تحت لوای اهداف انسان دوستانه از یک سو و همکاری بی سابقه با اتحادیه عرب از دیگر سو کرده است. (ظریف و سجادپور، پیشین، ۴۹۶).
۳-۴-۴- اتحادیه اروپا[۷۸]
اتحادیه اروپا براساس سازمان های منطقه ای بنا شده است که درد هه پنجاه قرن بیستم تحت عنوان «جوامع اروپایی» ایجاد شده اند[۷۹]. اولین جامعه در ۱۸ آوریل سال ۱۹۵۱ تحت عنوان «جامعه اروپایی ذغال و سنگ»[۸۰] ایجاد گردید، سپس «جامعه اروپای انرژی اتمی» و سرانجام «بازار مشترک اروپایی یا جامعه اقتصادی اروپا» در سال ۱۹۵۷ شکل گرفتند این سه جامعه در سال ۱۹۹۲ با انعقاد معاهده ماستریخت (هلند) در یکدیگر ادغام و اتحادیه اروپا را ایجاد نمودند. معاهده ماستریخت از اول نوامبر ۱۹۹۳ لازم الاجرا شده است.
اهداف معاهده موسس اتحادیه اروپا ایجاد یک اتحاد و وحدت منسجم فیمابین مردمان اروپا از طریق گسترش مسئولیت های جوامع اروپایی و اجرای یک سیاست امنیتی خارجی مشترک و توسعه همکاری در قلمروهای عدالت و امور داخلی می باشد. اهداف بنیادین و مبنایی اتحادیه را می توان در محورهای زیر مشاهده نمود:
تشویق و ترویج پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی و ایجاد توسعه پایدار از طریق ایجاد یک منطقه عاری از مرزهای داخلی و تقویت انسجام اقتصادی و اجتماعی و ایجاد یک اتحادیه پولی و پول واحد.
دفاع از هویت اروپایی در جامعه بین المللی از طریق اجرای سیاست خارجی و دفاعی و امنیتی مشترک.
تقویت حمایت از حقوق و منافع ملی اتباع کشورهای عضو از طریق شناخت حق شهروندی اتحادیه.
حفظ و توسعه اتحادیه به عنوان یک منطقه آزاد و امن و مبتنی بر عدالت
حفظ کامل «دست اوردهای جوامع اروپایی» و ایجاد ساختار اتحادیه براساس آنها (نقیب زاده، ۱۳۸۹، ۶۵).
همکاری سیاسی فیمابین کشورهای اروپایی ازطریق مشورت و هماهنگی اقدامها در مهمترین روابط خارجی فیمابین وزرای خارجه کشورهای عضو که از ابتدای دهه هفتاد قرن گذشته آغاز شده بود، با سند واحد اروپایی مورد شناسایی کامل قرار گرفت. معاهده ماستریخت با قصد ایجاد وحدت سیاسی، یک سیاست امنیتی و خارجی مشترک را با اهدافی تدوین نمود. این اهداف شامل
حفظ ارزش های مشترک و منافع بنیادین و استقلال اتحادیه
تقویت امنیت اتحادیه و کشورهای عضو
حفظ صلح و امنیت بین المللی براساس اصول منشور ملل متحد و اصول و اهداف «سازمان امنیت و همکاری اروپا»
پیشبرد همکاری بین المللی
توسعه و تحکیم دموکراسی و حکومت قانون و اطمینان از اجرای حقوق بشر و آزادی های اساسی.
می باشند.
شورای اروپایی شیوه اتخاذ تصمیم در مورد اهداف فوق را از اتفاق آرا به اکثریت کیفی تغییر داد. معاهده آمستردام برای تقویب سیاست مشترک خارجی و امنیتی مبادرت به ایجاد یک نهادی تحت عنوان «نماینده عالی رتبه سیاست خارجی» برای اتحادیه نمود. این فرد از سال ۱۹۹۹ انتخاب شده است. اتحادیه اروپا در حال حاضر با کشورها به طور فعال و پویا به گفتگو و مذاکره سیاسی به ویژه در مورد دفاع از حقوق بشر و آزادیهای اساسی می پردازد. اتحادیه همچنین طرفین مخاصمات را به گفتگو ترغیب می کند و برای مردم غیر نظامی کمک های بشر دوستانه ارسال می نماید.
اتحادیه در چارچوب سیاست مشترک خارجی خود، توانسته اقدام های مشترکی را در برخی از مناطق جهان مانند یوگسلاوی سابق، خاور میانه، روسیه و آفریقای جنوبی انجام دهد. اتحادیه همچنین موفق به ایجاد پیمان ثبات در اروپای شرقی، جلوگیری از اشاعه تسلیحات هسته ای، کنترل صادرات کالاهای کشورهای غیر عضو با کاربری مضاعف (نظامی و غیر نظامی) شده است.
در امور دفاعی هم شورای اتحادیه تمایل خود را نسبت به ایجاد یک اتحادیه نظامی نیز ابراز کرده است تا بتواند در صحنه بین المللی به ویژه در پیشگیری از مخاصمات مسلحانه، مدیریت بحران ها و عملیات حفظ صلح تاثیر گذارباشد. نهادهای سیاسی و نظامی لازم در درون شورا شکل گرفته اند.
هدف سیاست دفاعی مشترک هم باید با تعهدات دولت های عضو در چارچوب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) همسویی داشته باشد. به همین دلیل هم هست که یک ترتیبات مشورتی فیمابین ناتو و اتحادیه برقرار شده است، که طبق آن هر سه ماه سه ماد دیدار در سطح سفرا و هر سال دو ملاقات در سطح وزرای خارجه انجام می شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




۶- پاسخ به فرضیات و نتیجه گیری
۶-۱- پاسخ به فرضیات
۶-۱-۱- فرضیه اول
- بنظر می رسد که ریزشهای جوی یکی از عوامل مهم در وقوع سیلاب شهر بندر انزلی می باشد .
ریزشهای جوی و بخصوص بارانهای کوتاه مدت به عنوان شکلی از بارش‌های مایع است که به ناگهان می‌بارد و به سرعت نیز قطع می‌شوند. رگبار‌های شدید به همراه توسعه روزافزون شهرها و تغییر سطوح نفوذپذیر به سطوح نفوذناپذیر، باعث افزایش ضریب جریان سطحی و در نتیجه آسیب‌‌دیدگی تاسیسات و زیر ساخت‌های شهری و روستائی و فعالیت‌های انسانی می‌شود.در نتیجه شهر بندر انزلی با داشتن بیشترین بارندگی سالانه در سطح ایران و همچنین بارانهای کوتاه مدت همیشه در معرض چنین سیلابهایی بخصوص در فصل پاییز دارا است. بنابراین فرضیه فوق با توجه به نتایج تحقیق اثبات می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶-۱-۲- فرضیه دوم
- به نظر می رسد بارانهای کوتاه مدت ۲۴ ساعته در شهر بندر انزلی از روند یکسانی تبعیت می‌کند.
همچنینن نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داد‌ه‌های‌ بارانهای کوتاه مدت نشان داد با افزایش دوره برگشت و کاهش بازه زمانی،احتمال وقوع رگبارهای شدید افزایش می یابد بدین صورت که بیشترین مقدار بارش در فاصله زمانی ۱۵ دقیقه و دوره برگشت ۲۰۰ ساله و کمترین مقدار بارش در دوره برگشت ۲۰۰ ساله وبازه زمانی ۱۴۴۰ رمحاسبه گردید این مهم درمورد سایر بازه‌های زمانی و دوره برگشت‌ها مصداق دارد. بنابراین فرضیه دوم تایید نمی گردد.
۶-۱-۳- فرضیه سوم
- به نظر می رسد تمرکز بارانهای کوتاه مدت ۲۴ ساعته از نظر زمانی به فصل مشخصی محدود می‌گردد.
در فصل پاییز بادهای سرد سیبری شروع به وزیدن می کنند و پس از طی مسافتی نسبتاً طولانی از روی دریای خزر به این ناحیه می رسند، و چون در فصل پاییز که حداکثر بارشهای سنگین رخ می دهد، اختلاف
بین هوا و دریا به بیشترین مقدار می رسد، هوای سرد سیبری سریعتر مرطوب و ناپایدار می گردد و درسواحل این دریا سبب بارشهای همرفت وزشی می شود، این عامل باعث ایجاد بارش در این ناحیه می‎شود و چون میزان رطوبت دریافتی بسیار زیاد است و عامل صعود نیز به موقع وجود دارد، این دو عامل باهم باعث ایجاد بارشهای سنگین می شود.در نتیجه فرضیه فوق تایید می گردد.
۶-۲- نتیجه گیری
شرایط اقلیمی استان گیلان دارای تنوع است که در اثر تغییرات عرض جغرافیایی و موقعیت جغرافیایی وارتفاعی ایجاد شده است. اقلیم شهر بندر انزلی با بهره گرفتن از شاخص فراوانی بارش کوتاه مدت و همچنین فراوانی بارش کوتاه مدت مورد ارزیابی قرار گرفت. به علت نزدیکی این ایستگاه به نوار ساحلی ، مقدار و فراوانی بارش کوتاه مدت آنها افزایش می یابد. موقعیت جغرافیای این ایستگاه باعث شده که بیشترین فراوانی ها را در طی دوره آماری تجربه کند.
در فصل پاییز بادهای سرد سیبری شروع به وزیدن می کنند و پس از طی مسافتی نسبتاً طولانی از روی دریای خزر به این ناحیه می رسند، و چون در فصل پاییز که حداکثر بارشهای سنگین رخ می دهد، اختلاف
بین هوا و دریا به بیشترین مقدار می رسد، هوای سرد سیبری سریعتر مرطوب و ناپایدار می گردد و درسواحل این دریا سبب بارشهای همرفت وزشی می شود، این عامل باعث ایجاد بارش در این ناحیه می‎شود و چون میزان رطوبت دریافتی بسیار زیاد است و عامل صعود نیز به موقع وجود دارد، این دو عامل باهم باعث ایجاد بارشهای سنگین می شود.
در رژیم ماهانه بارش سنگین ماه اکتبر بیشترین میزان بارش سنگین را دارا بوده و ماه مه کمترین میزان بارش
سنگین را در طی دوره آماری به خود اختصاص داده بود. به عبارتی حداقل بارش سنگین برای ایستگاه انزلی در فصل بهار بوقوع پیوسته و حداکثر آن در فصل پاییز حادث می شود.
در این تحقیق با توجه به اهمیت مدل‌های بر آورد رگبار به منظور پیش‌بینی میزان رگبار محتمل در آینده سعی شده است رگبارهای رخ داده در سطح انزلی را قانونمند ودر قالب مدل‌های ریاضی قابل برآورد نماییم. زیرا استفاده از روابط ریاضی در تعیین شدت ، مدت و دوره برگشت از اهمیت بسزایی در طرح‌های عمرانی برخوردار بوده و استفاده از این روابط در مکان‌های مختلف وترسیم منحنی‌های استاندارد محلی دقیق به منظور برآورد رگبار بسیار با ارزش‌ می‌باشد.
برای نیل به چنین هدفی رگبارها از چند جنبه مورد بررسی قرار گرفتند:
تعیین شدت رگبار در واحد زمان
ارزیابی رگبارهای محتمل با توزیع‌های مختلف
تعیین مدل ریاضی مناسب برای بازه‌های مختلف زمانی
شدت رگبارهای رخ داده در بازه‌ای مختلف زمانی که از داد‌ه‌های خام بارش استخراج شده بود با توابع مختلف آماری مورد ارزیابی قرار گرفت نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که در ایستگاه مورد مطالعه یعنی انزلی در تمامی موارد بارشها از توزیع لوگ پیرسون تیپ ۳ پیروی می کردند.البته استثناهایی هم وجود داشت که با توزیع‌های دیگر مثل گامبل حد تیپ ۱٫ بنابراین با در نظر گرفتن تصادفی بودن داد‌ه‌های‌بارانهای کوتاه مدت در قالب زمان و مکان، پر واضح است که از توزیع نرمال پیروی ننماید.
همچنینن نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داد‌ه‌های‌ بارانهای کوتاه مدت نشان داد با افزایش دوره برگشت و کاهش بازه زمانی،احتمال وقوع بارانهای کوتاه مدت شدید افزایش می یابد بدین صورت که بیشترین مقدار بارش در فاصله زمانی ۱۵ دقیقه و دوره برگشت ۲۰۰ ساله در ایستگاه ایستگاه انزلی ۸۳٫۳۳ میلی‌متر و و کمترین مقدار بارش در دوره برگشت ۲۰۰ ساله وبازه زمانی ۱۴۴۰ به ترتیب برابر با ۲٫۴۵ ،۷٫۹۲ و۳ میلی‌مترمحاسبه گردید این مهم درمورد سایر بازه‌های زمانی و دوره برگشت‌ها مصداق دارد.
به منظور تعیین معادلات اساسی بر آورد و پیش‌بینی رگبار، بررسی‌های انجام شده بر روی داد‌ه‌های خام آماری با بهره گرفتن از توابع آماری مشخص شد در تمامی موارد داده‌ها با معادله لگاریتمی درجه ۳ همخوانی داشته و می‌توان شدت رگبارها را برای دوره‌های مختلف برگشت و بازه‌های متفاوت زمانی برآورد نمود همانطور که در جداول شماره ( ) آمده ضرایب همبستگی بین زمان و مقدار رگبار حادث شده در دوره برگشت‌های مختلف و بازه‌های مختلف زمانی کمتر از ۰٫۹۸ نبوده است در نتیجه با اطمینان قریب به یقین می‌توان از معادلات فوق با در نظر گرفتن نوع پروژه ، میزان هزینه– فایده و اهمیت آن استفاده نمود.
در همین راستا تجزیه و تحلیل منطقه‌ای جهت تحلیل تغییرات مکانی بارش در ناحیه مورد بررسی نشان داد. که در منطقه تغییرات کمتری دیده می شود.
باتوجه به معادلات بدست آمده از تجزیه و تحلیل داد‌ه‌های‌رگباری ، بنظر می رسد رگبارها قانونمند بوده میتوان براساس روابط دقیق ریاضی آن را پیش‌بینی کرد. زیرا در تمامی موارد ضریب همبستگی از۰٫۹۸ یشتر بوده و روابط بدست آمده در تمامی موارد از رابطه لگاریتمی درجه ۳ پیروی می‌کند.
منابع و ماخذ
۱- آذر، عادل و منصور مومنی (۱۳۷۷)، آمار و کاربرد آن در مدیریت، انتشارات سمت.
۲- اشجعی باشکند، محمد (۱۳۷۹)، بررسی و ارائه مدلهای سینوپتیکی بارشهای سنگین در شمال غرب ایران، پایان امه کارشناسی ارشد، به راهنمایی محمد خیر اندیش، دانشگاه تربیت مدرس.
۳- امیدوار، کمال، (۱۳۸۶)، بررسی و تحلیل شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی رخداد بارش در منطقه .۹۸- شیرکوه، پژوهشهای جغرافیایی شماره ۵۹، ص ۸۱
۴- بابائی فینی، ام السلمه و منوچهر فرج زاده اصل، (۱۳۸۱) الگوهای تغییرات زمانی و مکانی بارش در ایران، فصلنامه مدرس شماره ۴
۵- بابایی فیئی، ام سلمه و فرج زاده، منوچهر، (۱۳۸۲)، شاخص های مکانی بارش و تغییرات آن در ایران، سومین کنفرانس منطقه ای و اولین کنفرانس ملی تغییر اقلیم، دانشگاه اصفهان
۶- براتی، غلامرضا و حیدری، ایرج، (۱۳۸۲)، رده بندی منابع رطوبی بارش های غرب ایران (سال آبی ۸۵-۱۹۸۴)، سومین کنفرانس منطقه ای و اولین کنفرانس ملی تغییر اقلیم، دانشگاه اصفهان
۷- جهانبخش- سعید و سیما ترابی، بررسی و پیش بینی تغییرات دما و بارش در ایران، فصلنامه تحقیقات .۱۲۵- جغرافیایی شماره ۷۴، ص ۱۰۴
۸- حافظ نیا، محمدرضا (۱۳۷۱)، روش تحقیق در علوم انسانی، انتشارات سمت، چاپ اول.
۹- خوش اخلاق، فرامرز، پدیده انسو و تأثیر آن بر رژیم بارش ایران، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره ۵۱ .۱۳۹- ص ۱۲۱
۱۰- خوشحال دستجردی، جواد، (۱۳۷۶)، تحلیل و ارائه مدلهای سینوپتیک - کلیماتولوژی برای بارشهای بیش از صد میلی متر در سواحل جنوبی دریای خزر، رساله دوره دکتری، به راهنمایی هوشنگ قائمی، دانشگاه تربیت مدرس.
۱۱- شایان، سیاوش (۱۳۷۸)، فرهنگ اصطلاحات جغرافیای طبیعی، انتشارات مدرسه.
۱۲- عربی، زهرا (۱۳۷۹)، تحلیل و ارائه الگوهای سینوپتیکی بارشهای شدید، رساله دوره دکتری، به راهنمایی بهلول علیجانی، دانشگاه تربیت مدرس.
۱۳- عساکره، حسین، (۱۳۸۴)، تغییرات زمانی- مکانی بارش استان اصفهان طی دهه های اخیر، مجله پژوهشی .۱۱۶- دانشگاه اصفهان (علوم انسانی) شماره ۱، ص ۹۱
۱۴- عسگری، احمد و رحیم زاده، فاطمه، ۱۳۸۲، برجستگی نوسان بارش در کشور نسبت به روند و جهش، سومین کنفرانس منطقه ای و اولین کنفرانس ملی تغییر اقلیم، دانشگاه اصفهان
۱۵- علایی طالقانی، محمود (۱۳۸۱)، ژئومورفولوژی ایران، نشر قومس.
۱۶- علیجانی، بهلول و محمدرضاکاویانی (۱۳۷۹)، مبانی آب و هواشناسی، انتشارات سمت، چاپ هفتم.
۱۷- علیجانی، بهلول (۱۳۷۶)، آب و هوای ایران، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ دوم.
۱۸- علیزاده وهمکاران (۱۳۷۴) بررسی جامع رگبارهای کوتاه مدت درمشهد، داده‌های باران نگاری مشهد در دوره آماری ۹۳-۱۹۶۹
۱۹- علیزاده، امین (۱۳۷۶) اصول هیدرولوژی کاربردی، انتشارات آستان قدس، چاپ نهم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




به طور خاص، تولیدکننده سرامیکهای گلدار است و به صورت خرده فروشی عرضه میکند.
نیازی به واردات و صادرات ندارد.
شرکت دارای دو قطعه زمین، یک ساختمان، ماشینآلات، لوازم اداری و دو کامیون است.
شرکت واجد صلاحیت برای برخورداری از مزایای خاص نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دارای ۶۰ کارمند، ۴ مدیر، ۸ معاون و ۴۸ کارگر که همه آنها اتباع کشورند.
شرکت دارای گردش مالی ۱۰۵۰ برابر درآمد سرانه است .
شرکت در سال اول زیان‌ده بوده است .
شرکت ۵۰% سود خود را به نسبت سهام در آخر سال دوم میان صاحبان تقسیم میکند.

شاخص تجارت برونمرزی

شاخص تجارت برونمرزی، میزان سهولت انجام تجارت خارجی توسط کشورها به نمایش میگذارد. این شاخص کلیه مراحل الزامی برای صادرات و واردات را بررسی میکند و برای مقایسه میان کشورها صادرات و واردات محموله مشخصی، از طریق حمل و نقل دریایی را گرداوری میکند. کلیه مراحل اداری واردات و صادرات کالا (از توافق پیمانکار گرفته تا حمل کالا) و نیز زمان و هزینه انجام امور، ثبت و ضبط میشود. علاوه بر آن، کلیه اسناد و مدارک لازم برای تصفیه حساب کالای مبادله شده بین مرزها ثبت و ضبط میشود.
برای اینکه مقایسه این شاخص میان کشورها قابل قبول باشد، فرایندکالای صادراتی و کالای وارداتی را تعریف کرده اند:
کالاهای صادراتی: مراحل از بسته بندی کالا در کارخانه تا خروج از بندر را شامل میشود.
کالاهای وارداتی: مراحل از پهلو گرفتن کشتی در بندر تا تحویل کالا به انبار کارخانه را دربرمیگیرد.
فرضیات در مورد شرکت
دارای ۶۰ نیروی کار میباشد.
در بزرگترین شهر تجاری کشور واقع شده است.
شرکت خصوصی و با مسئولیت محدود میباشد و در منطقه ویژه اقتصادی قرار نگرفته است.
دادای مالکیت داخلی بوده و مالک خارجی ندارد.
بیش از ۱۰% فروش آن، صادر میشود.
فرضیات در مورد کالای تجاری
کالای تجاری بصورت محموله خشک، در کانتینرهای ۲۰ فوتی کاملا پر ارسال میشود.
وزن محموله ۱۰ تن و ارزش آن ۲۰۰۰۰ دلار میباشد.
خطرناک نبوده، مصرف نظامی ندارد.
نیاز به امکانات سردخانهای یا محیطهای خاصی ندارد.
نیاز به شرایط امنیتی یا بهداشتی خاصی، بیش از آنچه در استانداردهای بین المللی پذیرفته شده است ندارد.
مفروضات روش شناسی
زمان:
زمان براساس روزهای تقویمی ثبت میشود. محاسبه زمان یک مرحله، از شروع تا تکمیل آن مرحله میباشد.
فرض میشود که نه واردکننده و نه صادرکننده زمان را تلف نمیکنند و هر کدام خود را متعهد میدانند تا مراحل را بدون تاخیر انجام دهند.
فرایندهایی را که میتوان بطور موازی انجام داد، همزمان محسوب میشوند.
زمان انتظار بین مراحل (بعنوان مثال حین تخیله بار) در اندازه گیری لحاظ میشود.
هزینه
هزینه براساس مبالغ قابل پرداخت برای یک کانتینر۲۰ فوتی، با دلار آمریکا محاسبه میشود،
کلیه هزینه های مرتبط با تکمیل مراحل و فرایندها برای واردات و یا صادرات کالاها، درج میگردند که شامل هزینه تهیه اسناد و مدارک، هزینه های اداری برای اخذ تصفیه حساب گمرکی و کنترل فنی، هزینه های پایانه ها و حمل و نقل درون شهری میباشد.
هزینه های مورد محاسبه شامل تعرفهها یا مالیاتهای تجاری نمیباشند فقط هزینه های اداری ثبت میشود.
اسناد و مدارک
کلیه اسناد و مدارک لازم برای صادرات و واردات کالا ثبت و ضبط میشوند.
چنین فرض میشود که قرارداد قبلا مورد توافق قرار گرفته و توسط هر دو طرف امضاء شده است.
اسناد عبارتند از اسناد بانکی، اعلامیه گمرکی و اسناد مفاصا حساب، اسناد بندری، مجوزهای ورود و سایر
اسناد و مدارک رسمی که بین طرفین ذیربط مبادله میشود.
مدارکی که همزمان تکمیل و ایجاد میشوند، در حکم اسناد مجزایی تلقی میشوند که در یک مدت زمانی معین تکمیل شدهاند.

الزامآور بودن قراردادها

این شاخص مبین میزان کارایی قراردادها در هنگام بروز دعاوی حقوقی میان افراد میباشد. در این شاخص کارایی التزام به قرارداد قابل ردگیری است. آنچه مسلم است یک نظام دادرسی و حل اختلاف کارا به صاحبان کسب و کار این اطمینان را میدهد که دامنه تعامل خود را گسترش داده و به مشتریان و تامین کنندگان مالی جدید روی آورند .
قطعا تحت چنین شرایطی ضمن کاهش هزینه های معاملاتی، برای بنگاهها امکان توسعه فعالیت و تغییر فضا از جو عدم اطمینان به فضای اعتماد و همکاری فراهم میشود.
در این شاخص، زمان، هزینه و تعداد مراحل مورد نیاز از زمان تدوین شکایت تا صدور و اجرای رای صادره را مورد بررسی قرار میدهد. اطلاعات این شاخص از طریق بررسی قوانین آئین‌ دادرسی مدنی و دیگر قوانین مربوط به آئین رسیدگی در دادگاه‌ها و پرسشنامه‌هایی که توسط حقوقدانان محلی متخصص در این زمینه تکمیل شده، گردآوری شده است.
مفروضات شاخص
برای قابل مقایسه بودن اطلاعات در کشورهای مختلف فرضیهای در رابطه با وقوع یک اختلاف میان دو تاجر و ارجاع آن به محاکم دادگستری و روند رسیدگی به این دعوی فرضی مطرح شده است.
آئین رسیدگی عبارت است از هرگونه تعامل میان طرفین یا میان طرفین با دادگاه یا مسئولین آن.
دعوی فرضی مربوط به یک معامله قانونی است که در بزرگترین شهر کشور اتفاق می‌افتد.
تاجر فروشنده، کالاهایی را به تاجر خریدار میفروشد. خریدار از پرداخت بهای کالا خودداری کرده و مدعی میشود کالاها کیفیت لازم را ندارند.
ارزش دعوی مطروحه ۲ برابر درآمد سرانه کشور است و دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به دعاوی تجاری با ارزش دو برابر درآمد سرانه را دارد، به اختلاف رسیدگی میکند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ق.ظ ]




این قرار درست نقطه مقابل قرار منع تعقیب است. و در مواردی صادر می‌شود که اولاً عمل انتسابی متهم جرم باشد و ثانیاً دلایل کافی علیه متهم وجود داشته باشد. این قرار در‌صورتی که به موافقت دادستان برسد با صدور کیفرخواست پرونده به دادگاه می رود حال سؤال این است که چنان چه در انجام تحقیقات مقدماتی شرایط و ضوابط بازرسی اماکن متهم رعایت نشده باشد و پرونده منجر به صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست شده باشد این قرار در نزد دادگاه چه اعتباری دارد. در این خصوص حقوقدانان اظهار نظری نکردند. اما به نظر می رسد باید میان دو مورد تفکیک قائل شد هرگاه مستند قرار مجرمیت ادله ای باشد که از بازرسی خلاف قانون اماکن خصوصی متهم حاصل شده باشد. با عنایت به نظریات مطرح شده در مبحث اعتبار دلایل قرار مجرمیت نیز فاقد اعتبار شناخته می شود. اما در حالتی که مستند دادسرا در صدور قرار دلایلی غیر از دلایل تحصیل شده از نقض حریم خصوصی باشد بعنوان مثال متهم صریحاً اقرار به ارتکاب جرم بنماید هر چند منزل وی نیز بدون رعایت تشریفات قانونی مورد بازرسی قرار گرفته باشد قرار صادره از اعتبار کامل برخوردار است. اما این مانع نخواهد بود که مرتکب را به جهت نقض حریم اماکن خصوصی تحت پیگرد قرار داد.
گفتار سوم: اعتبار حکم محکومیت
در صورتی که پرونده کیفری، منتهی به صدور محکومیت متهم بشود و در مرحله تحقیقات مقدماتی یا در هنگام دادرسی حریم خصوصی اماکن خصوصی متهم نقض شده باشد لیکن قاضی بدون توجه به آن اقدام به صدور رای محکومیت بنماید.
اگر حکم صادره از طرف متهم در دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور مورد اعتراض قرار بگیرد آیا محاکم مزبور حکم به نقض رای خواهند داد یا خیر؟
قانونگذار برای تجدیدنظر‌خواهی در ماده ۲۴۰ ق.آ.د.ک جهاتی را تعیین کرده‌است‌که تجدیدنظرخواه مکلف است علت و جهات قانونی تجدیدنظرخواهی خود را اعلام کند. این جهات در ماده ۲۴۰ به شرح ذیل احصاء شده است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«الف- ادعای عدم اعتبار مدارک استنادی دادگاه یا فقدان شرایط قانونی شهادت در شهود و یا دروغ بودن شهادت آنها.
ب- ادعای مخالف بودن رای با قانون
ج- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی.
د- ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای.»
آیا نقض حریم اماکن خصوصی در بند الف و ب قرار می گیرد و با استناد به آن می توان حکم به نقض رای محکومیت داد؟ برای پاسخ لازم است این دو بند کمی تشریح شود. دقت در مفاد بند الف می‌رساند که ادعای عدم اعتبار مدارک استنادی دادگاه باید در مراجع ذی صلاح به اثبات برسد و حکمی درباره آن صادر گردد. همچنین دروغ بودن شهادت، بدین معنی است که گواه به عنوان شهادت کذب مورد تعقیب قرار گیرد و کذب شهادت او در دادگاه احراز شود. مضافاً این مدارک مجهول و یا شهادت کذب باید مستند رای دادگاه قرار گرفته باشد؛ بدین توضیح که دادگاه مستنداً به شهادت شهود و یا مدارک بی اعتبار مورد نظر، رای داده باشد. و الا نباید به استناد بند الف ماده مرقوم درخواست تجدیدنظر پذیرفته شود. ادعای مخالف بودن رای با قانون نیز عنوانی وسیع و گسترده و نامحدود است. اگر مقنن همین بند را به تنهایی ذکر می کرد به همه نیازها پاسخگو بود.[۱۳۵]
در مواردی که حکم محکومیت با استناد به دلایل ناشی از نقض حریم اماکن خصوصی صادر می‌شود به نظر می رسد می توان بر مبنای بند الف یعنی عدم اعتبار مدارک استنادی دادگاه حکم به نقض رای داد. مضافاً در این حالت بند ب نیز قابل استناد است. زیرا مقررات قانونی رعایت نشده است اما در فرضی که با وجود نقض حریم اماکن خصوصی در مرحله تحقیقات یا دادرسی، رسیدگی صورت گرفته و دلایلی نیز تحصیل گردیده اما دادگاه بر مبنای دلایلی دیگر حکم به محکومیت داده باشد. نقض رای دشوارتر است. استدلالی که برای نقض می توان مطرح کرد این است که آراء دادگاه ها باید با رعایت همه حقوق و آزادی های متهم صادر شده باشند و این حقوق و آزادی ها در جهت تضمین بی گناهی متهم و کرامت ذاتی او بوده و از زمره قوانین آمره و مربوط به نظم عمومی و مسائل اجتماعی است که عدم رعایت آن موجب بطلان رای صادره می‌گردد. اما رویه حاکم در دادگاه ها این است که در چنین فرضی رای صادره را ابرام می نمایند هر چند دادرس صادرکننده ممکن است محکومیت انتظامی پیدا کند.
مبحث دوم: جرم انگاری نقض حریم اماکن خصوصی
احترام و رعایت حق خلوت دیگران در جامعه مستلزم فراهم نمودن بسترهایی مانند عوامل فرهنگی، ارتقاء سطح عمومی، آموزش و نظائر آن ها است، که می‌تواند بر میزان رعایت حریم خصوصی تأثیر بگذارد. در نظام حقوقی ایران حریم خصوصی به صورت مشخص و معین، حمایت نشده است. موضوع حقوق موضوعه ایران در مواجهه با حریم خصوصی، تحویل گرایانه است. حقوق و آزادی هایی که تحت عنوان «حریم خصوصی» حمایت می شوند، بطور ضمنی و در بطن سایر قواعد حقوقی ایران، هر چند بطور ناقص، مورد حمایت قرار گرفته اند.
مبانی اسلامی نظام حقوقی ایران، قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، قانون آیین دادرسی کیفری، قانون آیین دادرسی مدنی و قوانین و مقررات مربوط به ارتباطات پستی، تلفنی، اینترنتی و قانون مطبوعات در زمره قوانین و مقرراتی هستند که گاه ضمنی و گاه صریحاً از برخی مصادیق حریم خصوصی حمایت کرده اند.
با این حال در پاره ای از امور مهم که حریم خصوصی نقض می گردد لازم است برای نیل به مقصود از تضمین‌های کیفری بهره جست. البته نباید از نظر دور داشت که استفاده از راهکارهای کیفری به عنوان آخرین ترفند نیز مقصود را به طور کامل تأمین نمی نمایند و نقض آن محدود می‌باشد. در هر حال تمسک به راه حل کیفری بر مبنای اصولی قابل انجام است و نمی توان با جرم انگاری در هر موردی اقدام به مجازات نمود.
برای مثال از جمله عوامل نقض کننده حریم خصوصی دولت و کارکنان دولت هستند. در این مورد با روشن نمودن میزان، چگونگی و حد و مرز مداخلات، می توان ابتدائاً با به کار‌گیری قوانین خاص از ارتکاب این عمل جلوگیری کرد.
از جمله منابع و قوانین داخلی که به حمایت از حریم خصوصی پرداخته اند قانون آیین دادرسی کیفری می‌باشد که به قانون «تضمین‌کننده» حقوق و آزادی‌های تعیین شده مرسوم است و موثرترین وسیله عملی برای حمایت از حق حریم خصوصی می‌باشد به‌ طوری‌ که با نگاهی اجمالی به برخی مواد این قانون می‌توان میزان حمایت واقعی از حریم خصوصی را احراز کرد.
در میان قوانین آیین دادرسی، قانون آیین دادرسی کیفری در مقایسه با سایر قوانین (آیین دادرسی مدنی، اداری، انضباطی) اهمیت بیشتری دارد، زیرا این قانون بیش از سایر قوانین آیین دادرسی، قدرت حکومت و ماموران دولت را در تعرض به حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی محدود می کند. در این قانون هر‌چه اختیار ماموران حکومت، معین و معلوم باشد و هر چه اعمال این اختیار تابع ضوابط و شرایط مشخصی باشد مداخله حکومت در حقوق و آزادی های مردم معدود و محدود خواهد شد.
هنگام استفاده از راهکارهای کیفری برای حمایت از حریم خصوصی نباید از نظر دور داشت که این امر خود موجب به میان آمدن پای دولت می گردد که عواقب اقتدارگرایانه او را به دنبال دارد. بنابراین برای بهره جستن از واکنش کیفری و جرم انگاری باید اصل ضرورت و فرعی بودن حقوق کیفری را همچنان مد نظر قرار داد.[۱۳۶]
بر این اساس برای دفاع از خلوت اشخاص نباید به سوی جرم انگاری های غیر ضروری و یا افراطی قدم برداشت. در حقوق کیفری هنگامی که حمایت از حرمت و کرامت اشخاص مد نظر سیاست گذار است، در هر مورد از جرم انگاری نقض حریم خصوصی، باید چنان مصلحتی برای حمایت از خود مختاری افراد وجود داشته باشد که مفسده ناشی از محدود کردن ترجیحات افراد، چیرگی داشته باشد. به عبارت دیگر، جرم انگاری در این مورد باید مایه افزایش خود مختاری و حرمت و حیثیت اشخاص شود. بی آنکه موجبی برای گسترش مداخلات دولت در چهره ای دیگر گردد.[۱۳۷]
به عقیده اندیشمندان حقوق جزا نیز باید از طریق تجربی و با روش سعی و خطا و در گذر زمان جرم انگاری هایی انجام دهد و به تعبیر دیگر، «روح حاکم بر حقوق اساساً تجربه است و نه منطق.»[۱۳۸]
بر این اساس موضوع جرم انگاری موضوعی تثبیت شده و غیر قابل تغییر نیست، بلکه موضوعی است که هر زمان می تواند، بدون هر گونه پیش فرض تثبیت شده ای مورد سؤال قرار گیرد. رفتارها، تجربیات و نتایج حاصل از اعمال مجازات ها در تشخیص ضرورت جرم انگاری در زمینه حریم خصوصی اهمیت دارد و ضروری است.
بنابراین هنگام جرم انگاری در زمینه حریم خصوصی نمی توان عنوان کلی «نقض حریم خصوصی» را به عنوان موضوع جرم انگاری انتخاب کرد. بلکه باید در خصوص موضوعات جزئی تر و موردی بحث نمود. در این راستا نیز لازم است، تجربیات و علمکرد سایر کشورها، در کنار فرهنگ و واقعیات و سایر عوامل در قانونگذاری در هر جامعه ای مورد توجه قرار گیرد.[۱۳۹]
در حقوق موضوعه ایران قانون مجازات اسلامی نیز احکام مهمی درباره حریم خصوصی و حمایت از آن به چشم می خورد. لکن کلمات و عبارت های این احکام همانند سایر قوانین مرتبط با حریم خصوصی کلی بوده و جنبه کیفری و تفسیری دارند و متأسفانه رویه قضایی نیز اقدامی جهت تفسیر این احکام انجام نداده است.
در برخی از مواد قانون مجازات اسلامی به طور ضمنی و تلویحی از حق داشتن حریم خصوصی حمایت شده است و در برخی دیگر از مواد آن به طور صریح و روشن از مصادیق حق حریم خصوصی دفاع شده و برای نقض کنندگان آن مجازات هایی پیش بینی شده است:
ماده ۵۷۰ مقرر می دارد: «هر یک از مقامات و مامورین دولتی که بر خلاف قانون، آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم نماید، علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت سه تا پنج سال از مشاغل دولتی به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»
ماده ۵۸۲ و ۶۹۴ نیز برای نقض حریم خصوصی منازل ضمانت اجرای کیفری پیش بینی کرده‌اند.
ماده ۶۹۴ مقرر می کند: «هر کس در منزل یا مسکن دیگری به عنف یا تهدید وارد شود به مجازات از شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد و در صورتی که مرتکبین دو نفر یا بیشتر بوده و لااقل یکی از آن ها حامل سلاح باشد به حبس از ۱ تا ۶ سال محکوم می شود.»
علاوه بر مواد عنوان شده، مواد قانونی دیگری نیز جهت حمایت از حریم خصوصی پیش بینی شده اند که در این گفتار از عنوان نمودن تمامی آن ها اجتناب می کنیم.
باید در نظر داشت استفاده از مجازات در جائی امکان پذیر است که ضرورت ایجاب نماید و مجازات آخرین راهکار است که باید به حداقل لازم مورد استفاده قرار گیرد.
پذیرش خصیصه قابل گذشت بودن جرائم مربوط به نقض حریم خصوصی به معنای خصوصی تلقی نمودن آن است و معمولاً نقض حریم خصوصی مربوط به اموری است که شخص تمایلی به افشای آن در جامعه ندارد. حتی در بسیاری از موارد هنگام سنجش ارزش پیگیری و مجازات شخص نقض کننده، فرد ترجیح می دهد که از طرح شکایت و یا بازگو کردن مطلب در مرجع قضائی صرف نظر کند. در ایران قانون خاصی در زمینه حریم خصوصی نداریم ولی بر اساس ماده ۷۷ طرح حمایت از حریم خصوصی که در حال حاضر در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است تعقیب کیفری جرائم ناشی از نقض حریم خصوصی تنها با شکایت شاکی خصوصی آغاز و با گذشت او موقوف خواهد شد.
گفتار اول: جرم ورود غیر مجاز به منزل متهم

در قانون مجازات اسلامی ورود غیر مجاز به منزل دیگری توسط افراد عادی و ماموران دولتی جرم شناخته شده است. در ماده ۶۹۴ قانون مجازات اسلامی آمده‌: «هر کس در منزل یا مسکن دیگری به عنف یا تهدید وارد شود از شش ماه تا سه سال حبس محکوم می شود و‌…»

در خصوص رکن قانونی ورود غیر مجاز به منزل غیر توسط مامورین دولتی، ماده ۵۸۰ قانون مجازات اسلامی مقرر داشته است: «هر یک از مستخدمین و ماموران قضایی یا غیر قضایی یا کسی که خدمت دولتی به او ارجاع شده باشد بدون ترتیب قانونی به منزل کسی بدون اجازه و رضای صاحب منزل داخل شود به حبس از یک ماه تا یک سال محکوم خواهد شد مگر اینکه ثابت نماید به امر یکی از رؤسای خود که صلاحیت حکم را داشته است مکره به اطاعت امر او بوده، اقدام کرده است که در این صورت مجازات مزبور در حق آمر اجرا خواهد شد و اگر مرتکب سبب وقوع جرم دیگری نیز باشد آن را نیز خواهد دید و چنان چه این عمل در شب واقع شود مرتکب یا آمر به حداکثر مجازات مقرر محکوم خواهد شد.»
عبارت «مگر اینکه ثابت نماید به امر یکی از روسای خود که صلاحیت حکم را داشته است، مکره به اطاعت او بوده، اقدام کرده است که در این صورت مجازات مزبور در حق آمر اجرا خواهد شد.» و در توضیح این مطلب در رکن قانونی عبارت حکم قانون آورده شده است. بنابراین اگر مامور دولت مستقیماً مورد خطاب قانون قرار گیرد و به تحصیل امر مقام قانونی نیاز نداشته باشد عمل او که در حالت عادی جرم است. در اینجا بدستور مقنن مباح شمرده می‌شود. بعنوان مثال: ضابطین دادگستری در جرایم غیر مشهود برای ورود به منزل غیر باید از طرف مقام قضایی دستور ورود به منزل را داشته باشند. ولی با پیش بینی قانون در جرائم مشهود نیاز به دستور قضائی برای ورود به منزل نیست بلکه حکم قانون به تنهایی سبب اباحه ورود به منزل غیر است و رکن قانونی را زایل می نماید.
در رکن مادی جرم ورود غیر مجاز به منزل غیر توسط افراد عادی باید به دو نکته اشاره نمود: رفتار مرتکب و خصوصیات محل وقوع جرم.
در ماده ۶۹۴ قانون مجازات اسلامی آمده: «هر کس در منزل یا مسکن دیگری…. وارد شود…» با توجه به این ماده رفتار مرتکب عبارت از فعل مثبت مادی «وارد شدن» است.
وارد شدن، داخل شدن، عبور از حریم مسکن همگی به عنوان یک معنا فعل مثبت مادی این جرم است. و در صورتی که شخص بطریق فیزیکی از حریم منزل عبور نکند و با نگاه کردم عمدی و سرکشی از روی بام یا دیوار و امثال آن موجب هتک حرمت مسکن غیر شود چون ورود فیزیکی صورت نگرفته، مورد از مصادیق ورود غیر قانونی نبوده بلکه تظاهر به فعل حرام است که می توان طبق ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی قابل تعقیب و مجازات دانست.[۱۴۰]
بنابراین بدون بکار بردن عنف و تهدید در ورود به منزل غیر جرم مذکور محقق نمی شود. باید توجه داشت مفهوم تهدید و عنف هم با هم تفاوت دارد.
دکتر آزمایش عنف را اینگونه تعریف می کند: «عنف عبارت است از اعمال هر گونه فشار اعم از روحی و جسمی از طرف مرتکب نسبت به اشخاص یا اشیاء»[۱۴۱]
حال با توجه به موارد بالا، آیا منظور مقنن از عنف و تهدید در ماده ۶۹۴ فقط عنف نسبت به اشخاص است یا اشیاء را نیز شامل می شود؟
آن‌چه که از ظاهر ماده استنباط می‌شود عنف نسبت به اشیاء را نیز مشمول این ماده قرار داده تا جائی که آن را مترادف رضایت صاحب منزل دانسته است. آن چه که محرز است رکن مادی این جرم توسل به وسایل مختلف غیر متعارف و غیر معمول است و از شرایط رضایت، آگاهانه و آزادانه بودن رضایت است.
بطور کلی برای شمول ماده ورود به خانه یا مسکن باید با عنف و تهدید صورت گیرد و منظور از تهدید ترساندن کسی است که در منزل ساکن است. این کار ممکن است با کلام یا رفتار (مثلاً سلاح کشیدن بر روی او) صورت گیرد. در مورد مفهوم عنف برخی از نویسندگان آن را به معنای عدم رضایت صاحبخانه یا متصرف قانونی آن دانستند.[۱۴۲] در تأیید این نظر می توان به نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه به شرح ذیل استناد کرد: «با توجه به این که ورود اشخاص به منازل دیگران مستلزم کسب اجازه ورود به منزل می باشد، بنابراین کسی که در غیاب صاحب خانه وارد منزل دیگری شود و اذن ورود به منزل نیز نداشته باشد، این ورود به منزل از مصادیق عنف تلقی می گردد و عمل مرتکب مشمول ماده ۶۹۴ قانون مجازات اسلامی می باشد.»[۱۴۳] این نظر از این باب که با پذیرش آن هرگونه ورود غیر مجاز به منزل یا مسکن دیگری حتی بدون وجود عنف و خشونت نیز قابل مجازات دانسته می شود مطلوب است. لکن تا حدودی مغایر با اصل تفسیر مضیق نصوص جزائی به نظر می رسد. واژه عنف نشانگر اعمال خشونت آمیز علیه اشخاص مثلاً با هُل دادن، صاحب خانه صورت می گیرد یا علیه اموال مثلاً با تخریب دیوار یا شکستن پنجره با این تفسیر ورود از روی دیوار یا از در باز و یا با حیله و تقلب را نمی توان مشمول ماده ۶۹۴ دانست.[۱۴۴] نکته دیگر اینکه عنف یا تهدید باید برای ورود به منزل یا مسکن دیگری صورت گیرد و نه برای ادامه توقف در آن. بدین ترتیب کسی که بدون هیچگونه عنف یا تهدیدی وارد منزل دیگری می شود و پس از بیدار شدن صاحب خانه با او گلاویز می شود تا صاحب خانه نتواند او را از خانه بیرون کند از شمول این ماده خارج خواهد بود. برخی دیگر از نویسندگان استفاده از کلید بدون اطلاع یا رضایت مالک یا صاحب منزل را نوعی عنف از نوع معنوی دانسته اند.[۱۴۵]
قانونگذار در ماده ۶۹۴ از منزل و مسکن سخن به میان آورده است که در عرف مترادف به نظر می‌رسند مگر آنکه منزل را عبارت از محل سکونت موقت مثل اتاق هتل و مسکن را محل سکونت دایمی مثل خانه شخص بدانیم.
هدف مقنن از تصویب مواد ۵۸۰ و ۶۹۴ حمایت از حریم خصوصی و فرد اجلای آن منزل می‌باشد و منظور از منزل هر مکانی است که فرد بطور موقت یا دائم به عنوان مالک، مستأجر یا هر عنوان قانونی دیگری بعنوان سکونت خود برگزیده است اینکه جنس مکان مزبور بتونی، خشتی، گلی یا از نی، حصیر، چادر و نظایر آن ها باشد و نیز حضور و عدم حضور صاحبخانه یا ساکنان دیگر فرقی نمی‌کند. بعلاوه متعلقات عرفی محل مثل حیاط و پارکینگ نیز تحت شمول قرار می گیرند. لیکن مکانی که برای سکونت ساخته شده ولی هنوز هیچ کس در آن ساکن نیست و وسایل زندگی مجهز نشده است منزل محسوب نمی‌شود.[۱۴۶]
به عقیده برخی وجود وسایل زندگی در محل بهترین شاخص مسکونی بودن محل است.[۱۴۷] در مواردی که مالک منافع ملک خود را به دیگری منتقل نموده است این سؤال پیش می آید که آیا ورود مالک به چنین منزلی مشمول این ماده است یا خیر؟ باید گفت که هدف مقنن در این جرم حمایت از تصرف فعلی است و کاری به اسباب و جهات تصرف ندارد، با توجه به اینکه تشخیص تصرف قانونی از غیر قانونی بر عهده دادگاه است نه اشخاص دیگر، بنابراین، مالک در صورت ورود به چنین منزلی مرتکب این جرم می‌شود. پس صرف ساکن بودن در آن کافی برای تحقق این جرم در خصوص ورود غیر قانونی به آن است.[۱۴۸] در مورد ورود زن یا شوهر به منزل مشترکشان هم باید گفت که چون محل زندگی هر دو واحد است و ماده ۱۰۰۵ ق. م مقرر می‌دارد: «اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است‌…» و همچنین مستنبط از مواد ۱۱۱۴ و ۱۱۱۵ این قانون، منزل و مسکن زوجین به جز در موارد استثنائی یکی است. بنابراین ورود به همچنین منزلی در واقع ورود به منزل خود بوده و مشمول هتک حرمت منزل نمی باشد و اگر زن مطابق مواد مذکور مسکن علیحده‌ای اختیار کرده باشد و چون مسکن علیحدهای زوجین مشترک نمی باشد، شوهر حق ورود به آن جا را ندارد و در صورت طلاق در زمان عده، اگر هر کدام از آن ها مسکن علیحده‌ای داشته باشد ورود هر یک از آن‌ها به منزل دیگری مشمول مقررات حرمت منزل غیر است.[۱۴۹]
نکته اساسی در خصوص ارتکاب جرم توسط مامورین، خصوصیات مرتکب جرم می باشد. در ماده ۵۸۰ قانون مجازات اسلامی آمده است: «هر یک از مستخدمین و مامورین قضایی یا کسی که خدمت دولتی به او ارجاع شده باشد…» پس وجه تمایز وقوع این جرم توسط افراد عادی و دولتی وجود رابطه استخدامی شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی با دولت است. و دیگر اینکه در‌ صورتی مامور دولت مشمول مقررات این ماده است که از موقعیت خود سوء استفاده کند و لزومی ندارد که بعنوان انجام وظیفه یا به مناسبت آن باشد.
بنابراین اگر مامور دولت در حین وظیفه و یا خارج از آن تنها با سوء استفاده از مقام و منصب خود وارد منزل غیر شود مشمول مقررات ماده ۵۸۰ خواهد بود. هم چنین اگر یک مامور انتظامی در خارج از ماموریت و انجام وظیفه و حتی در نیمه شب به درب منزل فردی بیاید و وارد منزل وی شود مشمول این ماده است زیرا تنها عنوان مامور دولت بودن بدون اینکه در حین انجام وظیفه باشد موجب می شود که به راحتی مرتکب این جرم گردد. اما به عقیده برخی دیگر ورد غیر مجاز و بر خلاف قانون مامورین دولتی به ملک غیر باید ناشی از انجام وظیفه و به مناسبت وظایف شغلی باشد والا هرگز اقدام مامورین و مستخدمین دولتی به مناسبت وظیفه نبوده و بواسطه اهداف شخصی صورت گیرد، تفاوتی با افراد عادی ندارد و مصداق ماده ۶۹۴ ق.م.ا خواهد بود و به عبارتی دیگر مرتکب در اینجا باید با سوء استفاده از قدرت و موقعیت شغلی خود وارد منازل غیر شده باشد.‌[۱۵۰]
یکی دیگر از نویسندگان در این خصوص می نویسد رفتار فیزیکی لازم برای تحقق این جرم، ورود به منزل دیگری و شرط تحقق جرم آن است که این ورود بدون اذن صریح صاحب خانه یا رضایت وی (که در واقع اذن ضمنی است) و بدون رعایت ترتیب قانونی و با سوء استفاده مامور از قدرت دولتی صورت گرفته باشد. بنابراین ماموری که شب هنگام، به طور پنهانی وارد منزل دیگری می شود مشمول این ماده نخواهد شد بلکه ممکن است مشمول ماده ۶۹۴ شود.[۱۵۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ق.ظ ]