فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱) مقدمه
با ورود به اقتصاد دانشی ، نقش داراییهای نامشهودی همچون سرمایه های فکری روی متغیرهای مهمی همچون عملکرد تجاری و سازمانی در مقایسه با گذشته ، از اهمیت بیشتری برخوردار می شود بطوری که مزیت رقابتی آینده سازمانها در گرو استفاده موثر و مناسب از این نوع داراییهای نامشهود می باشد. بنابراین، در این پژوهش سعی گردید تارابطه ی میان اجزای سرمایه فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ) با عملکرد سازمانی بانک قوامین استان تهران مورد بررسی قرار گیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بدین منظور دادههای حاصل از پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت مدلی نیز جهت بررسی رابطه میان اجزای سرمایه های فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ) با عملکرد سازمانی ارائه گردید.
نتایج حاصل از پژوهش با توجه به دادههای جمع آوری شده و آزمونهای آماری ارائه میگردد و سپس پیشنهادات لازم در دو بخش تحت عناوین پیشنهادات بر مبنای یافتههای تحقیق و پیشنهادات برای تحقیقات آتی ارائه میگردد.
بنابراین با توجه به توضیحات مذکور، این فصل شامل موارد زیر است :
بررسی نتایج فرضیات و آزمونهای آماری.
بررسی نتایج حاصل از مدل ارائه شده.
ارائه پیشنهادات.
همانطوری که در فصل اول و چهارم عنوان شد فرضیات تحقیق عبارتند از :
بین سرمایه انسانی وعملکرد سازمانی در بانک قوامین استان تهران رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
بین سرمایه ساختاری و عملکرد سازمانی در بانک قوامین استان تهران رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
۳- بین سرمایه رابطه ای و عملکرد سازمانی در بانک قوامین استان تهران رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
۵-۲) بررسی یافتههای پژوهش با توجه به آزمون آماره کرامر
با توجه به فرضیات مطرح شده در تحقیق حاضر، به بررسی نتایج آنها میپردازیم :
فرضیه اول : بین سرمایه انسانی و عملکرد سازمانی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
با توجه به نتایج آزمون (مقدار آماره کرامر ۸/۵۰%و معنادار ) میتوان گفت که بین سرمایه انسانی و عملکرد سازمانی در بانک قوامین استان تهران رابطه معنیدار و مثبت قوی وجود دارد و این مسئله بیانگر این است که هرگونه افزایشی در سرمایه انسانی موجب افزایشی در عملکرد سازمانی می شود و بر عکس.
به نظر محقق نتایج بدست آمده در جامعه مورد برّرسی کاملاَ منطقی بوده و با نظریات و تحقیقات قبلی در این زمینه نیز همسو میباشد. چن و همکاران[۶۱] (۲۰۰۴) معتقدند سرمایه انسانی به مثابه مبنای سرمایه فکری اشاره به عواملی نظیر دانش، مهارت، قابلیت و طرز تلقی کارکنان دارد که منتج به بهبود عملکرد، جذب مشتریان و افزایش سود شرکت میشود. این دانش و مهارت در ذهن کارکنان جای دارد، بدین معنا که ذهن آنها حامل دانش و مهارت است. اگر کارکنان متفکر توسط سازمان به نحو مطلوب بکار گرفته نشوند، دانش و مهارت موجود در مغز آنها نمی تواند فعال شود، یا اینکه به صورت ارزش بازاری درآید. بونیتس(۱۹۹۸) معتقد است که سرمایه انسانی به عنوان یک منبع نوآوری و بازسازی استراتژیک برای سازمانها مهمّ است و یک سرمایه انسانی که سطح بالاتری دارد اغلب با بهره وری بیشتر و درآمدها یا حقوق و مزایای بالاتری تداعی میشود. جانسون و همکاران[۶۲] (۲۰۰۲) در مجموعهای از مقالات خود بیان میدارند که سرمایه فکری از طریق مدیریت فرایند سرمایههای انسانی، قابلیت برتری بخشی سازمانها را فراهم میکند
پاکو(۲۰۰۷؛ نقل از عالم و همکاران،۱۳۸۸) نشان داده است که در میان انواع مختلف دانش، شرکتها مناسبترین منبع مزیت رقابتی را دانش تیمی و دانش فنی کارکنان میدانند. واکسلر (۲۰۰۲) نیز به برّرسی ارتباط میان سرمایه فکری با حافظه سازمانی پرداخته است و نتایج وی نشان میدهد که بین این دو متغیر رابطه معنی داری وجود دارد که در یافتههای این پژوهش میباشد .
فرضیه دوم : بین سرمایه ساختاری و عملکرد سازمانی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
با توجه به نتایج آزمون ( مقدار آماره کرامر ۲/۴۱% و معنادار )، فرضیه فوق تأئید میگردد که بین سرمایه انسانی و عملکرد سازمانی در بانک قوامین استان تهران رابطه معنی دار و مثبت قوی وجود دارد و این مسئله بیانگر این است که هرگونه افزایشی در سرمایه ساختاری موجب افزایشی در عملکرد سازمانی می شود و بر عکس.
نتایج بدست آمده به نظر محقّق منطقی بوده و باید سرمایه ساختاری با عملکرد شرکتها رابطه مستقیم داشته باشد که نتایج بدست آمده با نظریات موجود در این زمینه و همچنین سرمایه ساختاری مشتمل برفلسفه ونظامهای تسهیل کننده قابلیتهای سازمانی میباشد تحقیقات قبلی همخوانی دارد. هسو و فنگ[۶۳](۲۰۰۸) معتقدند که به عبارت دیگرسرمایه ساختاری زیرساختی حمایتی در جهت توانمندسازی سرمایه انسانی دردستیابی به اهداف عملکردی است. همچنین سیزرامن و همکاران (۲۰۰۴) بر این باورند که سرمایه ساختاری به یادگیری و دانش مقّرر در فعالیتهای روزمره گفته میشود. مجموعه دانشی که در یک سازمان در پایان روز و بعد از اینکه افراد سازمان را ترک کردند در شرکت باقی میماند. سرمایه ساختاری، زیر ساختار حمایتی سرمایه انسانی محس
وب میشود و شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمانها مانند پایگاه دادهها، استراتژیها، رویهها فرهنگ سازمانی میشود که برای سازمانها ایجاد ارزش میکنند و بنابراین به ارزش مادی سازمانها میافزایند. نتایج تحقیقات ده مؤید و فیض پور (۱۳۸۸)، دوست محمدی (۱۳۸۶)، رهنورد و نیکزاد(۱۳۸۸)، بیتیتسی[۶۴] و همکاران(۲۰۰۴)، جاردن و ماتلوس(۲۰۰۹) و هیلتن (۲۰۰۲) که در این زمینه انجام داده اند با یافتههای این فرضیه همسو میباشند.
منوریان، قلی پور و یزدانی(۱۳۸۵) در تحقیقی که با عنوان نقش سرمایههای فکری در بقاء یا فنای سازمانها در بانک ملّت انجام دادند نتایج شان نشان داد که بین سرمایهای ساختاری و عملکرد سازمانی در شعب بانک ملّت استان تهران رابطه معنیداری وجود ندارد که در تأیید یافتههای این فرضیه نمیباشد .
فرضیه سوم : بین سرمایه رابطه ای و عملکرد سازمانی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
با توجه به نتایج آزمون آماری (مقدار آماره کرامر ۸/۲۷%و معنادار )، ملاحظه می شود که فرضیه فوق در این پژوهش تأئید گردیده است و بین سرمایه مشتری و عملکرد سازمانی در بانک قوامین استان تهران رابطه معنی دار و مثبت قوی وجود دارد و این مسئله بیانگر این است که هرگونه افزایشی در سرمایه
رابطهای موجب افزایشی در عملکرد سازمانی می شود و بر عکس.
نتایج این فرضیه بیانگر اهمیّت سرمایه رابطهای، درک اهمیّت ارزش آن از سوی سرمایه گذاران و مدیران شرکتها در ارتباط با مشتری و جایگاه آنان میباشد. اندریسون[۶۵]،(۲۰۰۵) معتقد است که سرمایه رابطه ای یا همان سرمایه مشتری است که مشتمل بردانش موجوددرهمه روابطی که سازمان با مشتریان، رقبا،تأمین کنندگان،انجمنهای تجاری یادولت برقرارمیکند.
نتایج تحقیقات هیلتن (۲۰۰۲)، هولروک (۲۰۰۱) و قرشی (۱۳۸۶) که در این زمینه انجام داده اند با یافتههای این فرضیه همسو میباشند. همچنین نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است وجود یک چارچوب مشخص و ثابت برای حسابرسی سرمایه فکری در زمان حال و آینده ضرورت پیداکرده است. در این چارچوب باید کلیه اطلاعات با اهمیّت در رابطه با سرمایه فکری شرکت اعم از مالی و غیرمالی مدنظر قرارگیرد (گاتری و پتی[۶۶]،۲۰۰۰).
به طور کلی از فرضیات فوق میتوان نتیجهگیری نمود که در بانک قوامین استان تهران ما شاهد رابطه قوی بین اجزای سرمایه های فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ) هستیم.
۵-۳) بررسی یافتههای پژوهش با توجه به آزمون تحلیل واریانس فریدمن
با توجه به این که کلیه عوامل مرتبط با اجزای سرمایه های فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای ) در وضعیت مناسبی قراردارند، به منظور بررسی وضع موجود سازمان ( نقاط قوت و ضعف سازمان ) از آزمون تحلیل واریانس فریدمن استفاده گردید.
آزمون فریدمن درحالت کلی برای اجزای سرمایه فکری :
با توجه به این آزمون، رتبهبندی زیر از عوامل مربوط به اجزای سرمایه فکری صورت پذیرفت :
شرح اجزا | مقادیر بار عاملی عامل ۱ |
سرمایه انسانی | ۹۹۴/۰ |
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 03:38:00 ق.ظ ]
|