نظریه­ های خوشبینانه مربوط به تاثیرات متقابل تکنولوژی و جامعه مفهوم جامعه اطلاعاتی را مفهومی مثبت می شناسند و نتایج اجتماعی مهم و برجسته آن را چنین معرفی می­ کنند:
۱ - دگرگونی کیفی: در جامعه اطلاعاتی ساختار اجتماعی و اقتصادی به سبب تغییرات مهمی که در طرز اشتغال افراد و معنای اجتماعی عوامل تولیدی (جانشینی عامل معرفت به جای عامل سرمایه) ایجاد می­شوند، دگرگونی مهمی پیدا می­ کند. این دگرگونی ساختاری، تغییرات عمده­ای نیز در فرآیندهای تصمیم ­گیری و از جمله کنترل فرایند سیاسی و چگونگی اعمل قدرت سیاسی پدید می ­آورد.
۲ – پاسخ­های اجتماعی: در این شرایط جدید، جامعه ترغیب و تشویق می­ شود تا از فرصتهای نوین که بر شیوه ­های زندگی و کیفیت زندگی تاثیرات وسیع می­گذارند، استقبال کند. (معتمدنژاد، ۱۳۸۹، ص ۴۹)
۴-۸ جامعه شبکه­ ای[۳۳۷]
مانوئل کستلز[۳۳۸]، استاد اسپانیایی­تبار برنامه­ ریزی در دانشگاه برکلی کالیفرنیاست. وی معتقد است آدمی از زمان ظهور در سیاره­ای که زادگاهش به شمار می ­آید، دو دوره مهم تاریخی را پشت سر گذارده و اینک در آستانه سومین دوره قرار گرفته است. نخستین دوره، با تفوق طبیعت بر فرهنگ و تلاش برای بقا در برابر نیروهای سهمگین طبیعی مشخص می­ شود. (کستلز a1380، ص ۲۴)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دومین دوره، که آغاز آن به زمان انقلاب صنعتی بازمی­گردد، تلاش برای سلطه بر طبیعت و مقهور ساختن آن است. تاریخ­نگاران نشان داده­اند که دست­کم دو انقلاب صنعتی وجود داشته است: انقلاب اول، در ثلث آخر قرن هیجدهم آغاز شد که مشخصه آن تکنولوزی­های جدید مانند ماشین بخار، ماشین نخ­ریسی، … و در پهنه­ای گسترده­تر، جایگزینی ماشین با ابزاری دستی بود. انقلاب دوم، تقریبا چندسال بعد روی داد که اختراع برق، موتورهای درونسوز، صنعت شیمی با مبنای علمی، ریخته­گری کارآمد فولاد و پیدایی تکنولوژی­های ارتباطی همراه با گسترش تلگراف و اختراع تلفن، از مشخصات آن است. به این دو انقلاب، پیوستگی اساسی و نیز برخی تفاو­تهای بنیادین وجود دارد که مهمترین آنها اهمیت تعیین­کننده دانش علمی در حفظ و هدایت توسعه تکنولوژی پس از دهه ۱۸۵۰ است. در واقع پیشرفت­های تکنولوژیک به صورت دسته­جمعی رخ دادند و هر یک با دیگری ارتباط متقابل داشت و به طور فزاینده­ای یکدیگر را تقویت می­کردند اما مهمترین بحث این است که برق، نیروی اصلی انقلاب دوم است؛ به زعم دیگر، پیشرفت­های خارق­العاده در صنعت شیمی، فولاد، موتور درونسوز، تلگراف و تلفن، بدین دلیل است که تنها از رهگذر تولید و توزیع برق بود که همه دیگر رشته­ها توانستند کاربردهای خود را گسترش دهند و به یکدیگر متصل شوند. به این ترتیب، این دو انقلاب صنعتی در سرتاسر سیستم اقتصادی گسترش یافت و در تمام تاروپود اجتماعی رخنه نمود. منابع انرژی ارزان، قابل دسترس و متحرک باعث تقویت و افزایش نیروی بدن انسان شد و مبنایی مادی جهت حرکت به سوی گسترش ذهن انسان را پدید آمد. (همان، صص ۶۸-۶۳)
در سومین دوره که ظهور جامعه شبکه­ ای، یکی از ویژگی­های آن به شمار می ­آید، در واقع تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات امکان ظهور جامعه شبکه­ ای را فراهم آورده است که افراد و جوامع را در درون قالب­های تازه، هویت­های تازه می­بخشد و تاریخ تازه­ای از انسان عرضه می­ کند. در عین حال، خود این شبکه تحت­تاثیر دینامیسم داخلی، دستخوش تغییرات دایمی و در نتیجه ایجاد الگوهای جدید زیست و حیات در نقاط مختلف است (همان، ص ۲۰).
کستلز، جامعه شبکه­ ای را از ویژگی­های سرمایه­داری متکی به اطلاعات به شمار می ­آورد. به نظر او این نوع جامعه، در اواخر دهه ۱۹۶۰ و نیمه دهه ۱۹۷۰، بر اثر همگرایی سه فرایند تاریخی مستقل پدیدار شد: «انقلاب تکنولوژی اطلاعات» که ظهور جامعه شبکه­ ای را امکان­ پذیر ساخت؛ «تجدید ساختار سرمایه­داری» و «نهضت­های فرهنگی دهه­های ۱۹۶۰ و ۷۰ همچون آزادی­خواهی، حقوق بشر، فمینیسم و طرفداری از محیط زیست». تعامل میان این فرآیندها و واکنش­هایی که به آن دامن می­زنند، یک ساختار نوین اجتماعی مسلط یعنی جامعه شبکه، یک اقتصاد نوین یعنی اقتصاد اطلاعاتی-جهانی و یک فرهنگ نوین یعنی فرهنگ مجاز واقعی را به عرصه وجود آورد. منطق نهفته در این اقتصاد، این جامعه و این فرهنگ، زیربنای کنش و نهادهای اجتماعی در سرتاسر جهان به هم پیوسته است. (کستلزb، ۱۳۸۰، ص ۴۱۷)
اهم ویژگی­های مورد تایید کستلز در مورد جامعه شبکه­ ای را می­توان به صورت زیر بیان کرد:
۴-۸-۱تکنولوژی اطلاعات و اشاعه اطلاعات: تکنولوژی اطلاعات و اشاعه اطلاعات به فعالیت­های کشاورزی، صنعتی و خدماتی اشاره دارد که همگی متکی به دانش و اطلاعات هستند. به اعتقاد کستلز، در جهان جدید که به صورت یک شبکه درآمده، شبکه­ ای که بافت اصلی و تاروپود آن را اطلاعات و نظام ارتباطات الکترونیک، تشکیل می­دهد، برای ارتباط بین حوزه ­های مختلف، بیش از هر زمان دیگر، به معرفت، دانش و اطلاعات و تکنولوزی لازم برای پردازش این اطلاعات نیاز است. (کستلز a،۱۳۸۰، ص ۱۷)
۴-۸-۲تجدید ساختار سرمایه­داری: بحران مدل­های توسعه اقتصادی، سرمایه­داری و نیز دولت­سالاری، موجبات تجدید ساختار آنها را از دهه ۱۹۷۰ به بعد فراهم ساخت؛ یعنی، تکنولوژی­های نوین اطلاعات با فراهم آوردن ابزار شبکه­سازی، ارتباطات راه دور، ذخیره و پردازی اطلاعات، شرایط زیر را فراهم آورده­اند:
* فعالیت اقتصاد جهانی: به واسطه رشد تکنولوژی­های جدید، این نوع اقتصاد به وجود آمده و بخش­ها، بازارها و افراد غنی را به یکدیگر متصل می­سازد و در یک چرخه تولید سود به همکاری وا می­دارد. بدین ترتیب انواع کار و تکاپوی اقتصادی در تراز جهانی و مقیاس سیاره­ای در زمان واقعی به اجرا درمی­آید.
* فعالیت اقتصاد شبکه­ ای: یکی از مشخصه­های فعالیت اقتصاد جهانی، فعالیت اقتصاد شبکه­ ای است که نوع تازه­ای از سازمان و تشکیلات می­باشد. این شبکه، متشکل از شرکت­ها و موسسات و بنگاههای مختلف نظیر شرکت­های چندملیتی، اتحادیه ­های استراتژیک می­باشد که با دیگر بخش­ها در ارتباط می­باشند.
* تحول در نحوه انجام کار: روابط­کاری که در گذشته در ساختارهای گسترده صنعتی یا اداری میان کارگر و کارفرما، یا رئیس و مرئوس برقرار بود، اکنون جای حود را به روابط به مراتب انعطاف­پذیرتر داده است. کارمندان و کارگران بر خلاف گذشته قراردادهای استخدام مادام­العمر امضا نمی­کنند و شیوه ­های خوداشتغالی کار پاره وقت و اشتغال برای یک دوره موقت رواج یافته است و به نوعی مردمی شدن هماهنگ کار، تمرکز و تمرکززدایی همزمان تصمیم ­گیری به وجود آمده است.
* ظهور قطب­های متقابل: فرایند جهانی شدن و شبکه­ ای شدن فعالیت­های اقتصادی و تحولات در ساختار اشتغال و نحوه انجام کار، موجب قدرت بخشیدن به تلاش­ های فردی و تضعیف نهادهای اجتماعی، نظیر اتحادیه ­های کارگری و دولت رفاه می­ شود. این تحولات به نوبه خود تقابل میان آنان را که به اطلاعات دسترسی دارند و کسانی که دسترسی به اطلاعات را ندارند، افزایش می­دهد و در افراطی­ترین شکل خود، به ظهور گروه ­های بزرگ از افراد کاملاً به حاشیه رانده شده و طرد شده از اجتماع اطلاعاتی منجر می­ شود. (کستلز a،۱۳۸۰، صص ۱۷-۱۶)
۴-۸-۳ تاثیر بر روبناهای فرهنگی و سیاسیفرهنگ عصر اطلاعات در چهارچوب انتقال نمادها به واسطه­های الکترونیک شکل می­گیرد. این واسطه­های متنوع با مخاطبان گوناگونی سروکار دارد و مجموعه ­ای غنی از حیث محتوای نمادین در قالب متون الکترونیک در اختیار مخاطبان قرار می­دهد. به این ترتیب این فرهنگ واقعیت مجازی، حاوی اطلاعات متکثر و متنوع، به صورت بخشی از واقعیت اجتماعی سبز فایل درمی­آید.
در فضای مسلط قرهنگ متکی به واقعیت مجازی، بازیگران سیاسی، به منظور بقا و حضور در صحنه و تاثیر­گذاری بر روند تحولات، ناگزیرند از رسانه­های حامل نمادهای الکترونیک، به خصوص تلویزیون به صورت تمام عیار بهره ­برداری کنند. پیامی که در عرصه سیاست و از طریق رسانه­های الکترونیک انتقال پیدا می­ کند، به اقتضای ماهیت رسانه و انباشت اطلاعات و داده ­ها، صورتی ساده به خود می­گیرد. موثرترین ابزار فعالیت سیاسی در این صحنه، بهره­ گیری از پیامها یا محتوای منفی است و موثرترین پیامهای منفی عبارت است از آنچه بر افشاگری­ها، بازگویی رسوایی­های اخلاقی و مالی، برجسته­کردن فقدان مشروعیت سیاسی و نقاط ضعف و دیدگاه­ های رقیب تاکید دارد. (کستلز، a 1380، ص ۱۷) بدین ترتیب پدیده زیر ظهور می­یابد:
* فضای جریانها: در جامعه شبکه­ ای، سرمایه­داری اطلاعاتی می ­تواند فاصله روابط قدرت جهانی را تغییر دهد که کستلز از آن با عنوان فضای جریان­ها یاد می­ کند. (وبستر، ۲۰۰۴، ص۱۶۸)
۴-۸-۴ زمان بی­زمان و مکان بی­مکانکستلز عنوان می­ کند که این ساختار نوین عصر اطلاعات که آن را جامعه شبکه­ ای نامیده است، مفاهیم زمان و مکان، معانی تازه­ای یافته­اند. انتقال آنی اطلاعات، داده ­ها و سرمایه­ها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف، عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته و چهارچوب­های مکانیکی جهان صنعتی را به کلی دگرگون ساخته است. مکان نیز به نوبه خود با مفهوم دسترسی یا عدم دسترسی به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش آن ارتباط پیدا کرده است و به این اعتبار «حضور در مکان» معنایی تازه­ای به خود گرفته که می ­تواند تعیین­کننده ارتباط و اتصال مشخص به جامعه شبکه­ ای یا طرد او از این مکان فراگیر و در عین حال انحصاری به شمار آید. (کستلز،a 1380، ص۱۷)
با نگاه اجمالی به سیر نظریه­ های جامعه اطلاعاتی می­توان دریافت فرایند اطلاعاتی شدن، فرایندی است که مسلما قرن­هاست که ادامه خواهد داشت؛ اما، قطعا با تحولات سرمایه­داری صنعتی و تحکیم دولت- ملی در قرن نوزدهم شتاب گرفت و اینکه در سالهای آغازین قرن بیست و یکم، با مسائلی چون جهانی شدن و گسترش سازمان­های فراملی و دسترسی به قلمروهای بسیار دور از دسترس زمانی و مکانی، شتاب بیشتری به خود گرفته است.
بخش پنجم
پیشینه پژوهش
۵-۱ مقدمه
دیپلماسی شهروندی، مفهوم نسبتا جدیدی است که تحقیقات و مطالعات انجام شده در این حوزه اختصاص راجع به بررسی فعالیت­ها و برنامه­هایی است که در سطح بین ­المللی و میان شهروندان کشورهای مختلف برگزار می­گردد. مراکز و مؤسسات فعال در حوزه دیپلماسی شهروندی از جمله مرکز دیپلماسی شهروندی ایالات متحده آمریکا[۳۳۹]، انجمن ملی بازدیدکنندگان بین ­المللی[۳۴۰] و انجمن دیپلماسی شهروندی یوتا[۳۴۱]، برنامه ­های زیادی را در حوزه دیپلماسی شهروندی به اجراء درآورده­اند که شرحی از اهداف، کارکردها و سایر اطلاعات مربوطه به آنها را در اختیار مخاطبان خود می­گذارند.
در گزارشی که در سال ۲۰۱۱، توسط موسسه ملی آموزش منتشر شد، اهم مطالعات و تحقیقات انجام شده در حوزه دیپلماسی شهروندی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. در این گزارش، روش انجام این تحقیقات و همچنین نتایج بدست آمده، ارائه شده است. آنچه که در ارزیابی فعالیت­های مربوط به دیپلماسی شهروندی در حال حاضر مطرح است، نتایج مربوط به تعداد شرکت­ کنندگان و یا میزان رضایت­مندی آنها از برنامه­هاست. این در حالی است که دیپلماسی شهروندی تاثیرات قابل توجه زیادی بر سازمانها و جوامع دارد؛ اما اندازه ­گیری چنین تاثیراتی به دلیل ماهیت طولی آنها به سادگی امکان­ پذیر نیست و به سالها زمان نیاز دارد تا نتیجه تاثیرات آشکار گردد. همچنین فقدان روش­های استاندارد اندازه ­گیری، مشکل دیگری در بررسی برنامه ­های مربوط به دیپلماسی شهروندی است. با توجه به تعدد و تنوع برنامه ­های دیپلماسی شهروندی، ارزیابی همه برنامه­ ها با یک نوع ابزار غیرممکن خواهد بود. لذا به دلیل تفاوت­های قابل توجه میان اهداف، رویکردها و روش­های انجام برنامه ­های دیپلماسی شهروندی، تعدادی از اطلاعات گردآوری شده در این زمینه، قابل تعمیم نیستند.
بهرحال تحقیقات زیادی وجود دارد که فعالیت­های شهروندان را در حوزه ­های مختلف به ویژه در ارتباط با مسائل سیاسی در فضای مجازی مورد بررسی قرار داده­اند که در ادامه مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۵-۱-۱ مطالعات غربی
فضای سایبر، فضایی را فراهم آورده است که مردم در آن می­توانند با هم، در حوزه ­های مختلفی از جمله سیاست، به تبادل نظر بپردازند. از طریق تکنولوژی­های جدید ارتباطی، مردم می­توانند در گروه های مورد علاقه خود عضو شوند، در انتخابات رای دهند یا در فرومهای سیاسی مشارکت کنند. «ریچارد دیویس»[۳۴۲]در سال ۱۹۹۹، با بررسی گروه های خبری «یوزنت»[۳۴۳]، معیاری را پایه­گذاری کرد که با بهره گرفتن از آن بتوان کیفیت فعالیت­های سیاسی آنلاین مورد بررسی قرار داد. وی برای انجام پژوهش خود چهار سوال مطرح نمود تا مباحث سیاسی در شبکه ­های ارتباطی جدید توسط مشارکت­کنندگان در فروم­های خبری را بررسی کند؛ دیویس برای انجام این کار از روش تحلیل محتوا استفاده نمود. به گفته «کریپندورف»[۳۴۴]استفاده از این روش در این تحقیق دارای دو مزیت عمده بوده است: اول این که با بهره گرفتن از این روش می­توان داده ­ها را همانگونه که در متن وجود دارند و قابل دسترسی هستند، بررسی کرد. به همین دلیل نوشته­ها و اظهارنظرها میان افراد مشارکت­کننده در مباحثات مطرح شده در فروم­ها را می­توان با این روش مورد بررسی قرار داد. دوم این که تحلیل محتوا در مقایسه با تکنیک مصاحبه یا مطالعات اتنوگرافی، داده ­های کاملا واقعی به دست می­دهد؛ چرا که نه فرستادگان و نه دریافت­کنندگان پیام در این پژوهش، از این که مورد بررسی قرار گرفته­اند، آگاه نبودند. (ویلهلم، ۲۰۰۰، ص ۸۸) بنابراین از روش تحلیل محتوا برای بررسی رفتار افراد گروه های خبری استفاده شده است. موضوع سوالات مورد بررسی در تحقیق به ترتیب عبارتند از: جستجوی اطلاعات، تبادل عقاید و دیدگاه ها، تجانس و عقلانیت. برای انجام تحلیل محتوا، شاخص­ هایی برای عملیاتی کردن اندازه ­گیری متغیرهای هر کدام از سوالات تعیین گردید. جمعا هشت شاخص برای بررسی، طبقه ­بندی و کدگذاری داده ­ها در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است.
سوال اول با هدف بررسی این مسئله که تا چه حد مشارکت در بحثهای بحث سیاسی در فضای سایبر، با انگیزه جستجوی اطلاعات است؛ طرح شده بود. یا به عبارت دیگر، تا چه حد مشارکت­کنندگان برای وسعت بخشیدن و تقویت دیدگاه های خود، از گروه های خبری استفاده می­ کنند. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل محتوا، حجم پیامهای سیاسی ارائه شده، متونی کوتاه با کمتر از صد کلمه است که اغلب در آنها اطلاعاتی به سایر مشارکت­کنندگان ارائه می­ شود. بر اساس نتایج تحقیق، از هر چهار مطلب ارسال شده به گروه های خبری، سه مطلب اختصاصا به ارائه اطلاعات به گروه های خبری اختصاص دارد.
«فیشکین»[۳۴۵] می­گوید: وقتی که بحثی توسط کسی مطرح شود و از سوی دیگران پاسخی دریافت نکند یا وقتی تعدادی از شهروندان نباشند و یا نخواهند که مباحثی را مورد سنجش قرار دهند و یا وقتی برای درک قدرت یک ادعا، اطلاعاتی وجود نداشته باشد، آنگاه فرایند تعامل کمتر مشورتی خواهد شد، فقط به این دلیل که ناقص است. سوال دوم راجع به این است که آیا مشارکت­کنندگان در فرومهای سیاسی، در جستجوی خود برای کسب اطلاعات، به دیدگاه های دیگران هم توجهی نشان می­ دهند و آنها را مورد استفاده قرار می­ دهند؟ بر اساس نتایج این تحقیق، مشارکت­کنندگان، کمتر به دیدگاه ها و عقاید دیگران پاسخ می­ دهند. از مجموع پیامهای بررسی شده، کمتر از یک پنجم آنها، شامل پاسخگویی مستقیم به نظرات دیگران است؛ اما در حدود نیمی از پیامها، شامل عقاید و دیدگاه های شهروندانی و یا صاحب نظرانی است که در بحث مشارکت ندارند و جزو مشارکت­کنندگان حاضر در فروم نیستند.
در دیدگاه رایج، فروم­ها به عنوان مکانهای برای گردهم­آیی مجازی به شمار می­روند که در آنها مردم بر اساس علاقه­مندیها و منافع مشترک، بدون جابجایی و صرف هزینه می­توانند راجع به مسائل مختلف به تبادل نظر بپردازند. تحقیقات نشان می­دهد که مردم ترجیح می­ دهند با افرادی هم­گروه شوند که با آنها موافق باشند، پدیده که به عنوان هموفیلی شناخته شده است (راجرز و کین­کید[۳۴۶] ۱۹۸۱). نتایج به دست آمده راجع به تجانس گروهی مربوط به سوال سوم، این دیدگاه را تقویت می­ کند. افراد اغلب در جستجوی کسانی هستند که با آنها موافق باشند. بر همین اساس نتایج این تحقیق نیز حاکی از آن است که ۷۰ درصد پیامهای ارسالی، با یکدیگر مشابه بوده که نشان­دهنده حمایت قوی یا متوسط از وضعیت غالب راجع به یک بحث سیاسی و یا کاندیدای سیاسی است.
و بالاخره سوال آخر به جنبه انتقادی-عقلایی مباحث سیاسی گروه های خبری مربوط می­ شود. در این سوال، این مسئله مورد بررسی قرار گرفت که تا چه حد پیامهای سیاسی آنلاین به مفهوم عقلانیت هابرماس گرایش دارد. بر اساس نتایج به دست آمده، سه چهارم پیامهای ارسالی به فروم­ها، برای توجیه محتوای مطالب­شان از دلایل مختلف استفاده کرده ­اند؛ اما در سایر پیامها از هیچگونه استدلال منطقی استفاده نشده بود. عقلانیت یک نوشته یا گفته، به قابلیت اعتماد دانشی که در آن نهفته است، بستگی دارد. مشارکت­کنندگان در فروم­ها، می­توانند در دفاع از یک موضوع و قضیه معین دلایلی ارائه دهند و تا آن حدی که این دلایل معتبر شناخته شوند، اعضا می­توانند اعمالشان را توجیه کنند.
هابرماس (۱۹۹۶) عقیده دارد، جامعه مدنی برای مفصل­بندی یا تولید مسایل سیاسی مانند یک عامل انتشار عقاید عمل می­ کند. بنابراین آن دسته از افرادی که که در فضای مجازی به بحث راجع به مسایل سیاسی می­پردازند، می­توانند توجه به مشکلات را افزایش داده و روش های ابراز آنها را تولید کنند. البته فرومهای سیاسی باید مبتنی بر تعامل و مشاوره باشد؛ چرا که پیامهای جایگزین باید مبادله یا تغییر یابد. برای این که موضوعات سیاسی که در جامعه مدنی گسترش پیدا می­ کنند، باید به موضوعاتی برای کنش جمعی تبدیل شوند. اما همچنان این برای تحقیقات تجربی بعدی باقی است که تا چه حد ابزارهای انتشار عقاید مجازی در تقویت تعامل در فضای عمومی موثر و یا سودمنداند. و در نتیجه، شرایط مناسب برای تقویت تعامل چیست تا که این ابزارهای (فرومها) بتوانند به طور موثرتری برفرآیند سیاسی تاثیر بگذارند.
در حالی که محققان زیادی با رضایت­مندی و خوشحالی به صف­آرایی همه جا حاضر تکنولوژی­های اطلاعاتی و ارتباطی به ویژه شبکه ­های ارتباط راه دور متمایل شده ­اند؛ اما همچنان زمان زیادی نیاز است تا معلوم شود فرومهای سیاسی این شبکه­ ها، تا چه حد برای تعیین برنامه­ ها؛ انجام تصمیمات عمومی، مذاکرات و ورود به مذاکرات پیچیده، سودمنداند. (ویلهلم، ۲۰۰۰، صص ۹۰-۸۷)
«هوارد رینگولد»[۳۴۷]یکی از نخستین و معروف­ترین پژوهشگرانی است که در طی یک دهه اخیر و در اوایل دهه ۹۰ میلادی در نخستین مراحل جهانی شدن شبکه اینترنت به بررسی تأثیرات این شبکه بر زندگی اجتماعی پرداخته است. رینگولد که از سال ۱۹۸۵ به عنوان عضو یک «جماعت مجازی» به برقراری ارتباط روزمره با دیگر اعضای شبکه از طریق «کنفرانس از راه دور»، پست الکترونیک و گروه ­های خبری ویژه می­پرداخت؛ نتیجه تجربیات خود را در تدوین نظریه­ای درباره تأثیرات شبکه اینترنت در تقویت و تحکیم دموکراسی و ایجاد اشکال جدیدی از مشارکت سیاسی شهروندان در یک «حوزه عمومی مجازی»[۳۴۸] به کار گرفت.
ایده اصلی کتاب رینگولد که به صورت الکترونیک هم منتشر شده، این است که اینترنت شاید عصر جدیدی از دموکراسی مشارکتی و شورایی را در مقام حوزه عمومی سیاسی پدید آورد. وی معتقد است که جماعت مجازی در حال رشد در اینترنت می­توانند به شهروندان در احیای ابعاد از دست رفته دموکراسی و ایفای نقش جدی­تر مردم در فرایند سیاسی کمک کنند. دموکراسی نوین مشارکتی که رینگولد بدان اشاره می­ کند، صورتی از دموکراسی است که برخی آن را آرمان­شهری خوانده و به آن «آتن بدون بردگان» لقب داده­اند. دولت­شهر آتنی مدرن به شکل یک جماعت مجازی در اینترنت ظاهر می­ شود. این شبکه نقش «آگورا»[۳۴۹]ی آتنی را عهده می­گیرد که در درون آن شهروندان آزاد به مباحثه درباره امور عمومی می­پردازند. (رینگولد، ۱۹۹۳، ص۷)
رینگولد در کتاب خود ضمن طرح دیدگاه های مختلف درباره انواع تأثیرات متقابل ارتباطات رایانه­ای و سیاست دموکراتیک با کاربرد مدل حوزه عمومی هابرماس بی­آنکه روش­شناسی دقیقی در کار باشد، چنین نتیجه می­گیرد که فن­آوری نوین ارتباطی در صورتی که به درستی از جانب شهروندان شناخته و به کار برده شود، دارای پتانسیل دموکراتیک زیادی است. همان طور که رسانه­های چاپی قرون گذشته در روند مردم­سالاری نقش برجسته­ای ایفا می­کردند. کتاب رینگولد نقطه عطفی در ادبیات مربوط به روابط میان اینترنت و دموکراسی به شمار می ­آید؛ زیرا نخستین تحلیل معتبر و شناخته شده است که از ایده حوزه عمومی به عنوان مدلی برای تبیین ارتباط بین این دو پدیده سود برده است. رینگولد با کاربرد این ایده در تحقیق خود و گرفتن نتایج مثبت از بررسی­های خود، همانند برخی دیگر از نویسندگان عملا مناسب بودن این مدل را مفروض گرفته است. هر چند برخی از یافته­های رینگولد همچنان اعتبار خود را حفظ کرده، ولی بسیاری از ایده­های وی که بهره­ گیری از تجربیات شخصی او در دوران اولیه رشد و همه­گیر شدن اینترنت حاصل آمده، اکنون نیازمند بازنگری و نقد و افزودن ابعاد نوظهور ارتباطات رایانه­ای است.
«آلینتا تورنتون»[۳۵۰]یکی دیگر از پژوهشگران در زمینه ارتباطات سیاسی است که در بررسی خود با بهره­ گیری از مفهوم حوزه عمومی درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده که: آیا اینترنت دموکراسی می­آفریند؟
تورنتون همچون رینگولد از مدل نظری هابرماس و تبیین وی از ایده حوزه عمومی استفاده کرده ولی اساس کار خود را نقد و بررسی دیدگاه ها و نتایج تحلیل وی قرار داده است. در واقع تورنتون در این که مدل حوزه عمومی در تحلیل و تبیین ارتباطات سیاسی اینترنت مناسب است تردیدی ندارد؛ ولی می­ کوشد تا مفهوم هابرماسی حوزه عمومی را با افزودن ابعاد انتقادی نظریه­ های بعد از هابرماس در باب حوزه عمومی تکمیل نماید؛ زیرا به نظر وی تبیین خاص هابرماس از حوزه عمومی در بررسی ارتباطات سیاسی در اینترنت به اندازه کافی کارایی ندارد. (تورنتون، ۱۹۹۶، ص ۹)
با آن که تورنتون برخی از نتیجه ­گیری­های رینگولد را درباره تأثیرات دموکراتیک اینترنت نمی­پذیرد، ولی ضمن پذیرش مبانی آن بحث خود را از سطح نقد این نتایج فراتر می­برد. وی پس از بررسی دستاوردهای مطالعات تجربی خود درباره نحوه و انواع شیوه ­های برقراری ارتباط در اینترنت اظهار می­دارد که این شبکه فرصت­هایی هر چند محدود برای احیای حوزه عمومی دارد. به نظر تورنتون این فرصت­های تازه، محدود به گروه ­های برگزیده و برخوردار اجتماعی است، ولی حداقل افزایشی در فعالیت­های مشابه حوزه عمومی در اینترنت قابل مشاهده است. او تأکید می­ کند اگر کاربردهای اینترنت به گروه ­های اجتماعی حاشیه­نشین، کم­درآمد و زنان نیز تسری یابد، آن گاه می­توان گفت که این شبکه امکانی واقعی برای مشارکت وسیع­تر شهروندی، ارتباطات سیاسی موثر و احیای واقعی حوزه عمومی پدید آورده است. (همان، ص ۸۶) در این نتیجه ­گیری­ها بسیاری از ابعاد عملکرد واقعی اینترنت لحاظ شده است ولی تورنتون به روشنی معلوم نمی­کند که اینترنت کدام حوزه ­های زندگی سیاسی را تحت­تأثیر قرار می­دهد و این تأثیرات چگونه واقع می­ شود، ضمن آن که بسیاری از محدویت­های مشارکت سیاسی از طریق اینترنت بنا به تأکید خود تورنتون در حال کاهش است.
گسترده­ترین پژوهش بر روی فضای وبلاگستان ایران توسط «جان کلی»[۳۵۱] و «بوروس اتلینگ»[۳۵۲]با روش تحلیل محتوا در سال ۲۰۰۸ انجام شده است. تحقیقات آنها نشان می­دهد که وبلاگستان ایرانی یک شبکه گفتمانی گسترده است که هم از نظر موضوعات مورد بحث و هم از نظر طیف­های گوناگون وبلاگ­نویسان، از غنای ویژه­ای برخوردار است و چنین گزارش داده­اند: تحقیقات ما نشان می­دهد که وبلاگستان ایرانی یک شبکه گفتمانی گسترده است که هم به لحاظ موضوعات مورد بحث و هم از نظر طیف­های مختلف وبلاگ­نویسان از غنای خاصی برخوردار است. در ابتدا این باور وجود داشت که وبلاگ­نویسان، همگی جوانان دموکراتی هستند که منتقد نظام حاکم­اند؛ ولی در حین پژوهش به بحث­ها و گفتگوهایی برخوردیم که در برگیرنده موضوعاتی از جمله سیاست، حقوق بشر، ادبیات، مذهب و فرهنگ عامه بودند. با در نظر گرفتن فضای رسانه­ای موجود و تحدید دائم وبلاگ­نویسان، ممکن است کسی در وبلاگستان ایرانی، انتظار تضارب آرای چندانی را پیرامون موضوعات سیاسی نداشته باشد؛ ولی با وجود این، گفتمانِ منتقد رژیم، گفتمانی قوی است؛ به ویژه در بین گروه های سیاسی موجود در دو قطب سکولار/ اصلاح­طلب و محافظه­کار/ مذهبی که در دو سوی تقسیم ­بندی ایدئولوژیک گفتمان سیاسی قرار می­گیرند. فیلترینگ وبلاگ­ها توسط دولت، به خصوص در قطب سکولار/ اصلاح­طلب، از آنچه گمان می­رفت، کمتر بود. (کلی و اتلینگ، ۲۰۰۸، ۲۴) کلی و اتلینگ با اشاره به این که چندان روشن نیست که در دسترس بودن ۸۰-۹۰ درصد از وبلاگ­ها در ایران، ناشی از عدم تمایل دولت برای مسدود کردن گفتمان مخالف است یا عدم توانایی­اش، معتقدند که با در نظر گرفتن فضای محدودِ رسانه­ای در ایران، وبلاگ­ها بازترین پایگاه ارتباطی عمومی را برای گفتمان سیاسی ارائه می­ کنند. ساختار ارتباطی فردبه­فرد در وبلاگستان، نسبت به شیوه قدیمی­تر و متمرکز رسانه­های همگانی در برابر کنترل و مصادره شدن توسط دولت از خود مقاومت بیشتری نشان می­دهد و اگر نظریه «یوخای بنکلر» در مورد «حوزه عمومی شبکه­ ای» درست باشد، آنگاه مسائل بسیار مهم و برجسته سیاسی و اجتماعی برای ایرانیان، به نحوی در فضای وبلاگستان ایرانی منعکس شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می­گیرد. (سیدعلوی، ۱۳۹۱، ص ۱۲۹)
همچنین نجفی و «مارکوس نیبلوم»[۳۵۳]در سال ۲۰۰۶ از پایان نامه فوق­لیسانس خود در مدرسه اقتصاد استکهلم با عنوان «جوانان ایرانی و اینترنت» دفاع کردند. روش تحقیق این پایان نامه مصاحبه بوده است و در این مصاحبه­ ها با بررسی نحوه استفاده کاربران ایرانی از اینترنت، نوشتن وبلاگ، آزادی بیان، محدودیت و سانسور دولتی، اجتماعات مجازی و … نویسندگان به این نتیجه رسیده ­اند که اینترنت، حوزه عمومی و حوزه خصوصی را متاثر ساخته و با ایجاد حوزه­ای متعلق به خود (حوزه مجازی) فضایی ایجاد کرده است که افراد می­توانند با گریز از محدودیت­های حوزه عمومی و خصوصی به بیان خود بپردازند. وقتی شخصی با وجود محدودیت­های حوزه عمومی با بهره گرفتن از اینترنت مشغول نوشتن وبلاگ سیاسی می­ شود در حقیقت مشغول کنش در حوزه مجازی شده است. وبلاگ­ها می­توانند آغاز کننده بحث­های سیاسی باشند که مردم زیادی به آنها دسترسی دارند، پس می­توانند حوزه عمومی را متاثر سازند. نجفی و نیبلوم معتقدند که «حوزه مجازی»[۳۵۴]، اجتماعی را خلق و ایجاد می­ کند که اعضای آن قادرند کنشگر باشند؛ امکانی که در غیر این صورت در جامعه بسته ایران غیرممکن است. با توجه به نفوذ اینترنت به حوزه عمومی و خصوصی ، حوزه مجازی می ­تواند محرکی برای تغییر در جامعه ایران شود. آنها بدون آن که قصد داشته باشند نتایج خود را تعمیم دهند، معتقدند که اینترنت تعادل قدرت را در جامعه متاثر ساخته است. پیش از اینترنت دولت بر تامین اطلاعات کنترل داشت اما اینترنت این موقعیت را تغییر داده است و باعث تغییر تعادل قدرت مابین مردم و حکومت شده است؛ چرا که مردم با افزایش اطلاعات می­توانند بر حکومت نظارت داشته باشند. آنها همچنین بیان می­ کنند که رسانه­های کنترل شده توسط حکومت نیز درباره انتخاب اخبار و گزارش­های خود -با توجه به این واقعیت که مردم به صورت نامحدودی از طریق اینترنت به اطلاعات دسترسی دارند- از اینترنت متاثر شده ­اند. بنابراین به نظر آنها محتوا و استفاده از اینترنت، باعث کاهش سانسور در رسانه­های زیر کنترل حکومت خواهد شد و در پایان نتیجه می­گیرند که اینترنت با فراهم ساختن آزادی بیان و گسترش آن، بر فرایند دموکراتیک در ایران تاثیرگذار خواهد بود (نجفی و نیبلوم، ۲۰۰۶، صص۴۷-۴۵)
۵-۱-۲ مطالعات ایرانی
رها خرازی در مطالعه دیگری تحت عنوان «رویکرد پسامدرنیسم به دیپلماسی رسانه­ای از منظری پسامدرنیستی» در سال ۱۳۸۶ به تاثیرات رسانه ­های نوین بر دیپلماسی و سیاست خارجی پرداخته است. دغدغه محقق در این مطالعه یافتن جواب این سوال است که اساسا پسامدرنیسم چه رویکردی به دیپلماسی دارد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش «سایبر دیپلماسی؛ رویکرد پسامدرنیسم در روابط بین­الملل نسبت به تأثیرات رسانه­های نوین بر دیپلماسی»، پسامدرنیست­ها اعتقاد دارند که رسانه­های نوین با ایجاد شرایطی چند بر دیپلماسی تأثیر گذاشته­اند:

    • با تغییر در ماهیت «قدرت».
    • با کاهش حاکمیت دولت-ملت.
    • با فراهم آوردن زمینه حضور بازیگران متعدد در روابط بین­الملل.
    • با ایجاد زمینه ­های تغییر در مفهوم امنیت به ویژه امنیت ملی.
    • با ایجاد زمینه ­های دگرگونی مفهوم منفعت در منافع ملی.
    • با فراهم آوردن شرایط افزایش نفوذپذیری مرزها، موجب تغییر در رویکرد صرف به «ژئوپلیتیک» و دیپلماسی مبتنی بر آن شده ­اند.
    • با فراهم آوردن موجبات ظهور دیپلماسی آشکار (تبدیل اطلاعات سری دیپلماتیک به اطلاعات آشکار)
    • با ایجاد زمینه ­های دموکراتیک کردن دیپلماسی
    • و بالاخره با فراهم آوردن شرایط نوین تأمین منافع ملی (اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی) که از جمله اهداف مهم دیپلماسی است.

تأثیرگذاری و نفوذ رسانه بر دیپلماسی با عواملی نظیر نوع نظام رسانه­ای و نوع حکومتی که پیام دیپلماتیک در آن تعریف می­ شود؛ همچنین میزان تأثیرگذاری و اعتماد رسانه در جامعه مخاطبان خود رابطه­ای مستقیم دارد؛ به بیان دیگر، دیپلماسی رسانه­ای هر کشور با توجه به نوع نظام حکومتی و نظام رسانه­ای برآمده از آن، طراحی واجرا می­ شود. هم اینک دیپلماسی رسانه­ای در کشورهای مختلف جهان در جریان است؛ اما تقدم و تأخر، تأثیرگذاری و نیز کندی یا سرعت آن به نوع حکومت و نوع نظام رسانه­ای آن کشور بستگی دارد. مطالعه دیپلماسی رسانه­ای در کشورهای مختلف با توجه به نظام رسانه­ای و نوع حکومت­های آنها، حاکی از آن است که کشورهای مختلف با تقدم و تأخر نسبت به رویکرد و مدل دیپلماسی رسانه­ای آرمانی پسامدرن­ها، دیپلماسی سایبر خود را طراحی و آن را با سرعت­های مختلف به اجرا گذاشته­اند. (خرازی آذر، ۱۳۸۷، ص ۱۳۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...