شایگان، داریوش. (۱۳۷۳)، هانری کربن: آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، باقر پرهام، چاپ دوم، تهران: فرزان.
شرو سیمپسون، ماریا. (۱۳۸۲)، شعر و نقاشی ایرانی: حمایت از هنر در ایران، عبدالعلی براتی و فرزاد کیانی، چاپ اول، تهران: نسیم دانش.
طباطبائی، سید محمد حسین. (۱۳۶۱)، قرآن در اسلام، چاپ سوم، تهران: بنیاد علوم اسلامی.
-
- عمید، حسن. (۱۳۷۷)، فرهنگ عمید، چاپ دهم، تهران: امیرکبیر.
فردوسی، ابوالقاسم. (۱۳۸۷)، شاهنامه، چاپ چهارم، تهران: هرمس.
فضل الله همدانی، رشید الدین. (۱۳۸۶)، جامع التواریخ (تاریخ بنی اسرائیل)، چاپ اول، تهران: میراث مکتوب.
-
- کربن، هانری. (۱۳۷۷)، تاریخ فلسفه اسلامی، سید جواد طباطبائی، چاپ دوم، تهران: کویر.
-
- کربن، هانری. (۱۳۸۷)، انسان نورانی در تصوف ایرانی، فرامرز جواهری نیا، چاپ دوم، تهران: آموزگار خرد.
-
- گودرزی، مرتضی. (۱۳۸۰)، جست و جوی هویت در نقاشی معاصر ایران، چاپ اول، تهران: علمی و فرهنگی.
-
- مددپور، محمد. (۱۳۸۴)، حکمت انسی و زیبایی شناسی عرفانی هنر اسلامی، چاپ اول، تهران: سوره مهر.
مولوی، جلالالدین محمد. (۱۳۹۰)، مثنوی، چاپ سوم، تهران: هرمس.
نصر، سید حسین. (۱۳۷۵)، هنر و معنویت اسلامی، رحیم قاسمیان، چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات دینی هنر.
نظامی گنجوی، الیاس. (۱۳۸۷)، خمسه، چاپ دوم، تهران: هرمس.
-
- همدانی، محمد بن محمود. (۱۳۷۵)، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، چاپ اول، تهران: مرکز.
Comparative study of the word “angel” in the Holy Quran and angel image in Tahmaspi Shahnameh (epic of kings)
Some of eminent creatures of God, which are not visible by humans in common situations, are called angels. The Holy Quran has considered the angels in more details than other divine books. To this respect, it is a rich source for cognition of these invisible creatures. The holy Quran has referred to the characteristics, obligations, mission and other names of these spiritual creatures. The term “Malek” has been translated to angel and glad tidings, having an important status in Persian literature. Its name has been entered into the most national poem called Ferdowsi Shahnameh. Converting Shahnameh to precious visual versions and visualizing the face and body of some angels have led to creation of a treatise under the title of “Comparative study of the word “angel” in the Holy Quran and angel image in Tahmaspi Shahnameh (epic of kings)”. With a descriptive and comparative method and focusing on the verses of the holy Quran about angels, this research has studied and criticized the text of Shahnameh and images of angels in Tahmaspi. Of the results of current study we can refer to achievement of a general and conceivable picture visual status of angels in the Holy Quran and comparison of this definition with Ferdowsi narration. In spite of all difficulties and complexities in presenting a comprehensive definition of angels in Quran, compatibility of Ferdowsi’s and other writers’ narration about angels with perceptible and visual status of angels in Quran have been analyzed in current thesis.
Keywords: The holy Quran, Tahmaspi Shahnameh, writing, Malak, angels
-
- «صور: بوق یا شاخی که در آن بدمند و آوازی از آن خارج شود. نفخۀ صور: بادی که اسرافیل در روز رستاخیز در صور یعنی شیپور خود میدمد و مردگان زنده میشوند. صور اسرافیل: شیپور اسرافیل که روز رستاخیز در آن میدمد و مردگان زنده میشوند» (عمید، ۱۳۷۷: ۸۸۰). ↑
-
- «عقیده عمومی مسلمین –که البته ریشه آن همان ظواهر لفظی قرآن است- درباره وحی قرآن این است که قرآن مجید به لفظ خود سخن خدا است که بوسیله یکی از مقربین ملائکه که موجوداتی آسمانی هستند به پیغمبر اکرم فرستاده شده است. نام این ملک –فرشته- جبرئیل و روح الامین است و سخن خدا را به تدریج در مدت بیست و سه سال به پیغمبر اکرم (ص) رسانیده است» (طباطبائی، ۱۳۶۱: ۹۰). ↑
-
- «آن دیوان {جنیان} بر او {حضرت سلیمان(ع)} هرچه میخواست از کاخ و عمارات و معابد عالی و نقوش و تمثالها و ظروف بزرگ مانند حوضها، و دیگهای عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را میساختند. اینک ای آل داود! شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و {هرچند} از بندگان من عده قلیلی شکرگذارند» (قرآن کریم، سبأ: آیه ۱۳). ↑
-
- جریانات و مکاتب موجود در قلمرو تفکرات اسلامی به چهار گروه تقسیم شده اند: گروه های شامل متکلمین، فلاسفه مشاء، فلاسفه اشراق و عرفا یا متصوفه. در این میان، عرفان به مسیر رسیدن به حق از راه دل اطلاق می شود. دکتر سید یحیی یثربی در ابتدای کتاب «عرفان نظری» و در ذیل «تعریف عرفان» تصوف و عرفان را یک مفهوم کلی و عام میداند (یثربی، ۱۳۷۴: ۲۵). مفهومی که بر مصادیق گوناگون اطلاق شده است. تعاریف عرفا نیز از عرفان متنوع است، زیرا عرفا در تعریف عرفان و مسائل مربوط به آن همانند توحید، فنا، عشق و محبت، فقر، اخلاص و رضا، در مواردی موقعیت خاص مخاطب را در نظر گرفتهاند. در این تعریف، عارفان نیز «کسانی هستند که در نیل به حقیقت جهان، نه بر عقل و استدلال بلکه بر سیر و سلوک و ریاضت و مجاهده و اشراق و مکاشفه متکی بوده و هدف آنان به جای درک و فهم حقایق، وصول و اتحاد و فنا در حقیقت است. در این مکتب، بینش بر دانش و درون بر برون وحال بر قال، ترجیح و تقدم دارد» (یثربی، ۱۳۷۴: ۳۶). ↑
-
- «شعر آینه راز است، و محارم راز میدانند که راز در بیان نمی آید؛ اشارتی و دیگر هیچ، و همین اشارت نیز به زبان رمز است. زبان شعر زبان رمز است، چرا که راز، جز در رمز نمی نشیند. اهل حقیقت مقیمان کوی میخانه اند و شعر جرعه ای است از آن شراب روحانی که بر خاک افشانده اند» (آوینی، ۱۳۸۱: ۱۲۳). ↑
-
- «فضای مینیاتور {نگارگری} فضای عالم مثال است، آنجا که اصل و ریشه صور طبیعت و اشجار و گلها و پرندگان و نیز پدیدههائی که در درون روح انسان متجلی می شود سرچشمه میگیرد. این عالم خود هم وراء جهان عینی مادی است و هم درون نفس انسان… در سنت هنر مینیاتور در ایران هنرمندان بزرگ همواره با توسل به آن آثاری که در درون انسان و نیز در عالم مثال واقع است نقشهای خود را بوجود آورده و از این طریق دری بسوی عالم بالا و فضای بیکران جهان ملکوت گشودهاند» (نصر، ۱۳۴۷: ۲۰). ↑
-
- ر.ک.به: تصویر ۴-۳ ↑
-
- شاعران یا همنشین شاهدان تنگ دهان و باریک میان ملکوتاند و راز دار قدسیان، یا همدم شیطاناند در فراموشخانههای عوالم وهم. شاعران همه لسان الغیب هستند و اگر خواجه را بدین لقب اختصاص دادهاند، نه از آن است که دیگر شعرا لسان الغیب نیستند، بلکه از آن است که این صفت در او به تمامیت و کمال رسیده است» (آوینی، ۱۳۸۱: ۱۲۳). ↑
-
- «نگارههای ایرانی از همان آغاز شکل گرفتن تا حدود زیادی تحت تأثیر مکتبهای ادبی و اشعار سخنوران ایرانی بود. سراسر اشعار فارسی مشحون از توصیف چهرههای مدور میباشد، واین آثار همواره الهامبخش هنروران نقاش، چه بهطور مستقیم به هنگام مصورنمودن دواوین شعر و چه به طور غیرمستقیم واقع شدهاست» (تجویدی، ۱۳۵۲: ۸۳). ↑
-
- ر.ک. به مقاله: «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه» نوشته پروفسور سید حسن امین، نشریه حافظ، شماره ۲۷، فروردین ۱۳۸۵، صص ۳۳-۱۴ ↑
-
- «تصویر هنری اگر در قالب لفظ و کلمه ظاهر شود، به شعر و سایر هنرهای ادبی تبدیل شده و اگر در هیئت شکل و رنگ و بافت جلوه کند، نقاشی بوجود می آید. بسیاری از تصاویر و نمادهای شعری میتوانند به تصاویر نقاشی تبدیل شوند و همان جلوه معنوی را به ظهور رسانند. این برگردان تصویری، گاهی با شکل و گاهی بوسیله رنگ نمایان می شود» (رجبی، ۱۳۷۸: ۱۷). ↑
-
- ر.ک.به: بخش چهارم از فصل دوم همین رساله. ↑
-
- در نمونه ای از متن نهجالبلاغه که در آن حضرت علی(ع) اوضاع پس از رحلت حضرت رسول(ص) را بیان کرده، درباره مشاهده ملائک توسط ایشان نوشته شده است: «رسولالله (صلی الله علیه و آله) جان تسلیم کرد و سرش بر سینه من بود. جانش بر کف دست من جاری شد و من آن را بر چهره خود کشیدم، غسل دادنش را عهدهدار شدم و ملائکه یاران من بودند. سرای و بیرون سرای پر از ناله و زاری ملائکه بود. دستهای فرود میآمدند و دستهای فرا میرفتند. لحظهای بانگ و فریادشان از گوش من نمیبرید. بر وی درود میفرستادند تا او را در مدفنش به خاک سپردیم» (حضرت علی (ع)، ۱۳۸۵: ۴۸۵). ↑
-
- واژه پری طبق گفته مرحوم دهخدا به زنانی از جنیان که در نهایت زیبایی و خوبرویی هستند اطلاق می شود: «او{پری} موجودی است در مقابل دیو و موجودی است متوهم و صاحبپر که اصلش از آتش است و به چشم نیاید و غالباً نیکوکار است، بهعکس دیو که بدکار است» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۵۵۸۳). ↑
-
- این داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم و در سورههای مبارکه حجر (آیات ۵۱ تا ۶۰)، سوره ذاریات (آیات ۲۴ تا ۳۳) و سوره هود (آیات ۶۹ تا ۷۶) مورد اشاره قرار گرفته است. علیرغم اعتقاد عمومی مردم و مسلمانان به فرشته یا ملک بودن این سه شخصیت در متن اصلی قرآن کریم اثری از اشاره به نام فرشته یا ملک وجود ندارد، و قرآن کریم سه مهمان حضرت ابراهیم(ع) را رسولانی از طرف خداوند معرفی می کند. اما به هر ترتیب مقصود نگارگر از ترسیم این سه پیکره، مطابق با متن مرجع، به تصویر کشیدن سه فرشته با ظاهر کاملاً زمینی بوده است. ↑
-
- در مقدمه این کتاب آمده است: «معروفترین کتاب عجائبی که امروز میشناسیم، عجائبالمخلوقات و غرائبالموجودات زکریای قزوینی است. قزوینی این اسم را از کتاب محمد بن محمود همدانی گرفت که تقریباً یک قرن پیش از او آن را نوشته بود. اما شهرت قزوینی و کتاب او سبب شد که این اسم بیشتر یادآور کتاب قزوینی باشد و با این کتاب پیوند نزدیکتری بیابد. در ترجمه فارسی عجائبالمخلوقات قزوینی، آثار تقلید از کتاب همدانی در موارد مختلف به چشم میخورد. کتاب همدانی چه از نظر تنوع مطلب و چه از نظر محتوا از کتاب قزوینی غنیتر و جامعتر است» (همدانی، ۱۳۷۵: ۱۹). ↑
-
-
-
- خداوند در قرآن کریم، بدون اشاره به سرنوشتی که بعدها کتاب عجائبالمخلوقات برای هاروت و ماروت رقم زده است، میفرماید: «و پیروی کردند سخنانی را که دیو و شیاطین در ملک سلیمان (با فسون و جادوگری) میخواندند و هرگز سلیمان به خدا کافر نگشت لیکن دیوان همه کافر شدند و سحر به مردم میآموختند و آنچه را به دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده یاد میدادند و آن دو ملک به هیچ کس چیزی نمیآموختند مگر آنکه بدو میگفتند که کار ما فتنه و امتحان است مبادا کافر شوی و دیوان به مردم چیزی که میان زن و شوهر جدائی افکند میآموختند و زیان نمیرسانیدند و سود نمیبخشید و محققاً میدانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهرهای نخواهد یافت و آنان به بهای نفوس خود زشتترین متاع را خریدهاند اگر میدانستند» (قران کریم، بقره: آیه ۱۰۲). ↑
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
-
- قابل ذکر اینکه خود شاه طهماسب هم از کودکی به خوشنویسی و نقاشی علاقه داشت و از استادانی چون بهزاد و سلطان محمد تعلیم گرفته بود. او در خلال دو دهه حامی پرشور هنرمندان بود و شخصاً به نقاشی و خطاطی میپرداخت ولی هرگز نتوانست اثری همتراز آثار هنرمندان دربارش پدید آورد» (پاکباز، ۱۳۸۰: ۹۳). ↑
-
- شاه طهماسب اول صفوی در سال ۹۸۴ هجری قمری و پس از ۵۴ سال حکومت بر ایران در گذشت. ↑
-
- اتفاقاً تصاویر این نسخه، امروز نیز به نام شاهنامه کارکیا و یا شاهنامه بزرگ سر در دسترس میباشند. ↑
-
- «اسرافیل، فرشته صاحب صور، که چشم بر اذن تو دوخته و در انتظار صدور فرمان است تا با دمیدن در صور، خفتگانی را که در گورها گروگان اند، از خواب گران مرگ، بیدار کند» (امام سجاد، ۱۳۸۱: ۶۷). ↑
-
- وحی در اصل به معنای سرعت و امر وحی به معنای امر سریع آمده است. از آنجا که فهماندن با رمز و اشاره، سریع صورت میگیرد، در مورد آن وحی به کار میرود. پس کلمه وحی تعمیم یافته به هر نوع فهماندن پنهانی، خواه پنهان بودنش بعلت صوت مخفی و خواه نحوه بیان مطلب با رمز و اشاره باشد، اطلاق می شود. در اصطلاح دانشمندان اسلامی، وحی به معنای القای مطلبی از سوی خداوند متعال به پیامبران است؛ خواه باواسطه و خواه بیواسطه؛ اعم از آنکه دیگران بشنوند یا نشنوند و خواه از طریق مکتوبی باشد که پیامبران ببینند یا مطلبی باشد که به قلبشان الهام شود و چه در خواب صورت گیرد یا در بیداری. در قرآن مجید وحی به معنای وسیع لغوی آن و در مورد غیر انسان و انسان هایی که پیامبر نبودهاند، به کار رفته است؛ اطلاق وحی بر قرآن به لحاظ آن است که پیامبر، معارف قرآن را از سوی خداوند به صورتی که برای دیگران غیر محسوس و از نوعی خفا برخوردار است، دریافت می کند. ↑
-
- «جبرئیل، امین وحی تو، پیشوای آسمانیان، فرشته بلند مرتبه و مقرب در گاهت» (امام سجاد، ۱۳۸۱: ۶۷). ↑
-
- «به یزدان چنین گفت کای کردگار/ تویی برتر از گردش روزگار/ بدین جای بیچارگی دستگیر/ تو باشی ننالم به کیوان و تیر/ هم آن گه چو از کوه برشد خروش/ پدید آمد از راه فرخ سروش/ همه جامهاش سبز و خنگی به زیر/ ز دیدار او گشت خسرو دلیر/ چو نزدیک شد دست خسرو گرفت/ ز یزدان پاک این نباشد شگفت/ چو از پیش بدخواه برداشتش/ به آسانی آورد و بگذاشتش/ بدو گفت خسرو که نام تو چیست/ همی گفت چندی و چندی گریست/ فرشته بدو گفت نامم سروش/ چو ایمن شدی دور باش از خروش/ کزین پس شوی بر جهان پادشا/ نباید که باشی جز از پارسا» (فردوسی، ۱۳۷۸: ۱۷۴۱). ↑
-
- جنیان از دیگر موجودات غیبی هستند که در ظاهر به چشم انسان ها قابل رؤیت نیستند. سوره ای به همین نام در قرآن مجید وجود دارد و در تعریف این واژه در لغت نامه دهخدا نوشته شده؛ «هر چیز پوشیده از حواس از ملائکه و شیاطین، پری، ضد انس، فرشتگان، … دیو» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۷۸۶۱). ↑
-
- برای بررسی ارتباط بصری جن و پری، در بخشهای قبلی به نمونه ای از نگارههای مجموعه مثنوی جمشید و خورشید اشاره شد که در آن شخصیت اصلی ماجرا یعنی شاهزاده چینی، در سفر خود به غرب وارد سرزمین جنیان شده و با شاه جنیان عقد خواهر و برادری میبندد. بنظر میرسد از نظر نگارگری و همینطور متن ادبی، این اثر یکی از بهترین نمونهها برای بررسی جن در ادبیات و نگارگری ایران باشد. ↑
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:32:00 ب.ظ ]
|