۱ـ اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی. این همان معنایی است که ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است.



۲ـ برچسبی برای زمینه‌ای از تحقیقات علمی که به بررسی عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و شناختی این تجربیات ذهنی می‌پردازد. علاوه بر این کاربردها، اصطلاح هیجان مفاهیم ضمنی دیگری نیز دارد:

حالات هیجانی به طور طبیعی، حاد تلقی می‌شوند و این حالات، تجارب ذهنی هستند که با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاری با آشفتگی و اضطراب همراه هستند. ( پورافکاری، نصرت‌ا…؛ فرهنگ جامع روان‌شناسی – روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۳، جلد اول، ص ۴۹۵) . هیجان، حالت پیچیده روان‌شناختی است که شامل سه مؤلفه‌ مجزا می‌باشد:

تجربه ذهنی، پاسخ هیجانی و رفتار آشکار حاصل از این تجربه. بر اساس مؤلفه‌‌های موجود، هیجان‌های اصلی شامل ترس، تعجب، خشم، نفرت، ناراحتی و شادی می‌باشند و نوع دیگر هیجان، هیجان‌های مرکب هستند که ترکیبی از هیجانات اصلی می‌باشند.

هیجان‌ها حالت‌های عاطفی هشیار یا خودآگاهی هستند که در آن ها مفاهیمی چون شادی ، غم ، نفرت یا محبت نهفته است . هیجان انگیزش شدیدی است که موجب پیدایش واکنش‌های جسمی آشکار همراه با حالت عاطفی در موجود زنده می شود ( مرضیه حق شناس ، ۱۳۸۶ ) .

۲-۱۷ تاریخچه هیجان

دانشمندان فراوانی درباره هیجان تحقیق کرده‌اند. ویلیام جیمز، اولین محققی است که برای هیجان یک الگوی فیزیولوژیکی ارائه داد و چارلز داروین یکی از اولین دانشمندانی بود که هیجان را به طور سیستماتیک مطالعه کرد.

هدف او از نشان دادن هیجان در میان انسان‌ها، شاهدی برای نظریه تکامل‌اش بود. او در سال ۱۸۷۲ کتاب خود را با عنوان “ابراز هیجان در انسان‌ها و حیوانات” منتشر کرد.

همگانی بودن حالت‌های چهره هنگام ابراز هیجان، تاییدی برای ادعای داروین مبنی بر ذاتی بودن واکنش‌ها و داشتن تاریخچه تکاملی برای هیجان‌ها می‌باشد. (زمینه روان‌شناسی؛ ص ۶۳٫)

۲-۱۸ تعریف هیجان

هر فرد از هیجان، برداشت خاصی دارد و با توجّه به اطلاعات و گرایش های خود، تعریفی از هیجان ارائه می‌دهد. یکی می‌گوید: هیجان یعنی عشق، صَفا، بگو و بخند، گردش و تفریح. دیگری می‌گوید: هیجان یعنی خطر کردن، ماجراجویی، زدن تو دل حوادث . و شاید بعضی ها که کمی آگاهی بیشتری دارند بگویند: هیجان، هم به غم گفته می شود و هم به شادی. امّا تعریفی که روان شناسی ارائه می‌دهد دامنه ای بسیار گسترده تری را دربر می‌گیرد. روان شناسی با تکیه بر یافته های خود به توضیح این واژه می پردازد. البته در روان شناسی نیز تعریف های گوناگونی از هیجان، ارائه شده است و ما برای این که تعریفی ارائه دهیم که از سویی مفهوم هیجان را مشخص کند و از سوی دیگر، این تعریف آنچنان علمی صِرف نباشد (که فهم آن برای عموم مردم، مستلزم آگاهی از پیش فرض های روان شناختی باشد ، سعی بر ساده تر نمودن تعریف داشته ایم) .

هیجان در افراد به دنبال محرک های بیرونی و گاهی درونی ظاهر می شود. به هیجان، عاطفه نیز گفته می شود که عمدتاً در قالب هایی مثل: ترس، خشم، اندوه، شادمانی و لذت، عشق، شگفتی، نفرت و شرم، بروز پیدا می‌کند. برای مثال، انسان وقتی با یک واقعه خطرناک مواجه می شود ، بی اختیار، نشانه های آمادگی برای گریز و فرار از لحاظ جسمی و فیزیولوژیک در او به وجود می‌آید و از لحاظ روانی هم نشانه ها و رفتارهایی مبتنی بر ترس در فرد، ظاهر می شود که به آن حالت هیجان، «ترس» گفته می شود. گاهی اوقات این حالت ترس، تبدیل به هیجان «خشم» می شود و فرد، بدون این که خودش اختیاری داشته باشد، حالت پرخاشگری و تدافعی به خود می‌گیرد.

هیجان، یک موهبت الهی است که به عنوان یک مکانیزم (ساز و کارِ) تنش زُدا عمل می‌کند. ‌به این صورت که هنگام تحریک فرد از سوی یک محرّک خارجی، بدن سریعا نسبت به آن، واکنش نشان می‌دهد و اضطراب در فرد به وجود می‌آید و این اضطراب، موجب عدم تعادل و به هم ریختگی روانی فرد می شود و در این مرحله، اُرگانیزم (بدن) با به راه انداختن تظاهرات هیجانی که با حالت های مختلف چهره، تنفّس شدید و… همراه است، سعی می‌کند این تنش و اضطراب را کاهش دهد و تعادل را دوباره به وجود آورد. اگر این مکانیزم بدن نمی بود، عملاً فرد در مقابل بسیاری از محرک ها با درماندگی مواجه شده و با آسیب های جسمی و روانی بسیاری رو به رو می شد. البته هیجان ها با شناخت های ما پیوند خورده اند و این تجربه های شناختی هر فرد است که بر میزان تأثیر محرک ها و در نتیجه، شدّت هیجان های وی اثر می‌گذارد.

‌به این مثال توجّه کنید: هنگام خرید از یک فروشگاه اگر فکر کنید که فروشنده، قصد فریب شما را دارد، به احتمال قوی، عصبانی خواهید شد؛ امّا اگر این فکر به ذهن شما خطور نکند، عصبانیتی به وجود نخواهد آمد. ‌بنابرین‏، هیجان با شناخت افراد، رابطه مستقیم دارد. دایره هیجان، بسیار گسترده تر از تفریح و سرگرمی یا ماجراجویی است. یک عصبانیت ساده، یک گریه کودکانه و یک تعجب ابتدایی هم هیجان است. «در نهایت می توان گفت هیجان به احساس ها، افکار و حالت های روانی و بیولوژیکی (زیستی) مختص آن و به دامنه ای از تمایلات شخص برای عمل کردن بر اساس همان تمایلات اطلاق می شود».

۲-۱۹ اجزای هیجان

هر هیجان شامل شناخت‌ها، اعمال و احساسات می‌باشد و تمامی هیجان
ات این مراحل را طی می‌کنند.

۱ـ احساس درون‌ذهنی

۲ـ تحریک دستگاه خودکار

۳ـ ارزیابی شناختی از موقعیت

۴ـ ابراز هیجان

۵ـ واکنش عمومی

۶ـ گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می‌شود و به صورت رفتار خاصی بروز می‌کند به تجربه فرد بستگی دارد. (اتکینسون، ریتال.ال و همکاران؛ زمینه روان‌شناسی، رفیعی و همکاران، تهران، ارجمند، ۱۳۸۴، چاپ پنجم، جلد دوم، ص ۵۱ و ۵۲٫)

مهم‌ترین چیزی که تاکنون درباره هیجان گفته شده این است که، تا وقتی کسی هیجان را تعریف نکرده فکر می‌کند معنای آن را می‌داند. (کالات، جیمز؛ روان‌شناسی فیزیولوژیکی، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر روان، ۲۰۰۷، ص ۱۷۶)

۲-۲۰ دیدگاه های مربوط به هیجان

۲-۲۰-۱ دیدگاه زیستی

این دیدگاه معتقد است که هیجان‌ها از تاثیرات بدنی گذرگاه های عصبی لیمبیک، الگوهای شلیک عصبی و پس خوراند صورت می‌گیرد.

۲-۲۰-۲ دیدگاه شناختی

این دیدگاه معتقد است که هیجان‌ها از رویدادهای ذهنی نظیر ارزیابیها ، دانش و حافظه ، زمانی که فرد معنی شخصی رویدادهای محرک را تعبیر می‌کند ناشی می شود. چون مواردی نظیر داروها ، تحریک برقی مغز و پس خوراند صورت هیجان را فعال می‌کند. معلوم است که نیروهای زیستی بدون دخالت شناختی یا با دخالت آن تجربه هیجانی به بار می آورند چون افراد تقریبا همیشه ارتباط شخصی و اهمیت شخصی رویدادها را تعبیر می‌کنند پس معلوم می شود که نیروهای شناختی هم موجب تجربه هیجانی می‌شوند.

۲-۲۱ مفهوم هیجان

واژه هیجان طیف وسیعی از رفتارهای قابل مشاهده ، تظاهر احساسات و تغییر در حالات بدن را شامل می شود . مفهوم هیجان از سه جنبه قابل توجه است :

۱-هیجان احساسی ذهنی و شخصی است . انسان می‌تواند طیف وسیعی از هیجان‌ها را بیان نماید که احساس یا تجربه ‌کرده‌است . بسیاری از هیجان‌ها با علایم شادی یا تنش همراه هستند که در اکثر موارد به شکل ترکیبی ظاهر می‌شوند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...