ورود (Entry)، پدیده اساسی و واحد تجزیه و تحلیل در اقتصاد صنعتی است (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰). پژوهشگران، ورود را به دو شکل تعریف کرده‌اند:
راه‌اندازی یک کسب و کار جدید به وسیله یک شرکت جدید یا حتی یک شرکت موجود یا از طریق سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر داخلی (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰).
شرکتی که اقدام به تولید محصولی در یک صنعت می‌کند که قبلا آن را تولید نمی‌کرده است. این تعریف اقتصاددانان صنعتی است (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰).
این تعریف به این معناست که ورود نه تنها می‌تواند شامل ایجاد یک شرکت جدید باشد (تعریف سوم)، بلکه می‌تواند از طریق ساختن یک کارخانه جدید، خرید یک کارخانه موجود و تغییر در آمیخته محصول آن، به وسیله شرکت فعلی صورت گیرد (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰).
کارآفرینی به معنی سرمایه‌گذاری جدید شرکتی (کارآفرینی سازمانی)
مطالعات مهمی در مورد فرایند و نتایج کارآفرینی در درون شرکت‌های بزرگ، نوعا تحت عنوان «کارآفرینی سازمانی » یا «سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر شرکتی» انجام شده است. این مفهوم با چگونگی ظهور کسب‌وکارهای جدید در داخل شرکت‌های بزرگ از طریق تلاش‌های فعال کارکنان مرتبط است. هر چند رویکردهای گوناگونی در مورد این تعریف وجود دارد، اما یکی از مهم‌ترین رویکردها در این باب، کارآفرینی را به عنوان فرآیندی تعریف نموده است که از طریق آن، افراد- به تنهایی یا در درون یک سازمان- فرصت‌ها را بدون توجه به منابعی که در حال حاضر تحت کنترل هستند، تعقیب می‌کنند. شاید این تعریف یکی از وسیع‌ترین تعاریف کارآفرینی باشد. به طور کلی، کارآفرینان سازمانی در مقایسه با کارآفرینان فردی ریسک کم‌تری متحمل می‌شوند اما باید انتظار پاداش کم‌تری نسبت به همتایان مستقل خود داشته باشند (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، صص۱۰-۱۱).
کارآفرینی به عنوان فرایند تخریب خلاق
این تعریف به صورت بسیار کلان، نقش کارآفرین را به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورها بیان می‌کند و کم‌تر به تشریح کارآفرین و چگونگی تعامل وی با محیط می‌پردازد. طبق این تعریف، کارآفرین از طریق تخریب خلاق، سازوکارهای موجود در بازار را به هم می‌زند و با تحول کیفی در ترکیبات محصول و نوآوری، شرکت‌های غیرنوآور و ناکارآمد را از بازار خارج می‌کند و به این شکل توسعه اقتصادی را موجب می‌شود (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۱).
کارآفرینی به معنای اداره-مالکیت کسب‌وکار کوچک و متوسط
تمرکز بر کارآفرین و نقش مهمش در ایجاد اشتغال، منجر به این تعریف از کارآفرین به عنوان «مالک- مدیر یک کسب و کار کوچک یا متوسط» شد. این تعریف در راستای تعریف اقتصاددانان کلاسیک است که کارکرد سرمایه‌گذار و کارآفرین را در هم می‌آمیختند. اما همان‌طور که گفتیم، پژوهشگران کارآفرینی اغلب بر ویژگی‌های شخصیتی، رفتارها و فعالیت‌های کارآفرین و رویدادهای مرتبط با وی متمرکز شده‌اند و نه اندازه کسب‌ و کار وی (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۱).
۲-۲-۱ سیر تاریخی کارآفرینی :
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده ارائه تعریفی روشن از آن است. همانند سایر واژه های مطرح در علوم انسانی ارائه یک تعریف قطعی برای واژه کارآفرینی کاری دشوار و گاهی اوقات غیر ممکن است. تعاریف متفاوتی از دیدگاه های گوناگون برای کارآفرینی ارائه شده است. به طور کلی واژه کارآفرین ترجمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن است که در زبان انگلیسی به آن Entrepreneur نیز گفته می شود، اصطلاح کارآفرین به کسی اطلاق می شود که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازمان دهی، اداره و تقبل کند ( کوارتکو و هاجتس[۶]، ۲۰۰۱ )، تیمونز کارآفرینی را خلق چیزی تازه از هیچ می داند ( کردنائیج، ۱۳۸۴ ). آمیت سوق دادن منابع به سوی ظرفیت هایی که ایجاد ثروت می نماید را در عمق مفهوم کارآفرینی می داند. بنابراین کارآفرینی فرایند کسب سود از ترکیب جدید، منحصر به فرد و ارزشمند منابع در محیطی همراه با ابهام و عدم قطعیت است. کارآفرینی به معنای آغاز یا رشد یک شرکت نوپا از طریق مدیریت نوآورانه و ریسک پذیر است ( احمدپور، ۱۳۸۱، ۲۵)، کارآفرینان افرادی هستند که نوآوری می کنند، فرصت های تجاری را شناسایی و خلق ترکیبات جدیدی از منابع را ارائه می کنند تا در محیط عدم قطعیت از این نوآوری سود کنند ( کرباسی و دیگران، ۱۳۸۱). بنا بر تعریفی، کارآفرینی حاصل برخورد ویژگی های فردی کارآفرینان با محیطی است که در آن نشو و نما یافته اند ( پوستیگو[۷]، ۲۰۰۲ ). جهت درک بیشتر این کلمه در جدول زیر تعاریف مختلفی که توسط صاحب نظران از این عبارت ارائه شده است نشان داده می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۱-۱ دوره اول: قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی، (( مردمان عهده دار پروژه های بزرگ))
اولین تعاریف از کارآفرینی در این دوره یعنی قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی، با ویژگی وجود صاحبان پروژه های بزرگ ارائه شده است. این دوره همزمان با دوره قدرتمندی مالکین و حکومت های فئودالی در اروپا است. در این دوره اعتقاد بر این بود که کارآفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژه های بزرگ را بر عهده می گیرد و البته در این راه مخاطره ای را نمی پذیرد، زیرا عموماً منابع توسط حکومت های محلی تأمین می شوند و او صرفاً مدیریت می کند. نمونه بارز کارآفرینی در این دوره معماران مسئول ساخت کلیسا، قلعه ها و تأسیسات نظامی هستند (دهقانپور، ۱۳۸۱ ).
۲-۲-۱-۲ دوره دوم: قرن ۱۷ میلادی، (( مخاطره پذیری ))
طی این دوره یعنی قرن هفدهم میلادی و همزمان با شروع انقلاب صنعتی، بعد جدیدی بنام مخاطره یا همان ریسک به کارآفرینی اضافه شد. کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع، کارآفرین را این گونه تعریف می کند: کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت مشخص می خرد، روی آن کارآفرینی انجام می دهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده می فروشد. از این رو وی ریسک پذیر است. کارآفرینان در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی بوده اند.
۲-۲-۱-۳ دوره سوم: قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی، ((تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد))
این دوره یعنی قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی و اوایل قرن بیستم، با ویژگی تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد، کارآفرین از تأمین کننده سرمایه متمایز می گردد. یعنی کسی که سرمایه را تأمین می کند متفاوت است. ادیسون، به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره، پایه گذار فن آوریهای جدید شناخته می شود. وی سرمایه مورد نیاز فعالیت های خود را از طریق اخذ وام از سرمایه گذاران خصوصی تأمین می کرد. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیر کسب و کار نیز تفاوت گذارده می شود. یعنی کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت می کند با کسی که سود حاصل از توانمندیهای مدیریتی را دریافت می کند تفاوت دارد. ( دهقانپور، ۱۳۸۱).
۲-۲-۱-۴ دوره چهارم: دهه های میانی قرن ۲۰ میلادی، ((نوآوری))
در این دوره یعنی سالهای دهه های میانی قرن بیستم، مفهوم نوآوری به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می شود. از جمله تعاریف کارآفرینی ارائه شده در این دوره می توان موارد زیر را نام برد: کارآفرین فردی نوآور و توسعه دهنده فن آوری به کار گرفته نشده است (شومپیتر، ۱۹۳۴). کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می کنند در حالی که دیگران بر خلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می دهند.
مفهوم نوآوری می تواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی برای انجام کارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات، تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقاء آنهاست (دهقانپور، ۱۳۸۱ ).
۲-۲-۱-۵ دوره پنجم: دوره معاصر (۱۹۸۰ تا کنون )، ((رویکرد چند جانبه))
در این دوره یعنی دوره معاصر (از ۱۹۸۰ تا کنون) با ویژگی رویکرد چند جانبه، همزمان با موج جدید ایجاد کسب و کارهای کوچک، رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این ساز و کار، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان، کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می گرفت ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روان شناسان، و بخصوص مدیران نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققین بر شناخت ویژگیهای کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است.
از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد: کارآفرینی روندی پویا در جهت ایجاد و افزایش سرمایه است. این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یک محصول یا خدمت می پذیرد (رانستاد، ۱۹۸۵ ). امروزه واژه کارآفرینی مفاهیمی را به ذهن متبادر می سازد که تحت عنوان ویژگی های کارآفرینی در بخشهای بعدی پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. در دوره پنجم سه موج وسیع به عنوان عوامل سوق دهنده کارآفرینی به جلو بوده اند که عبارتند از:
مطالعات، پژوهش های و انتشارات مرتبط با زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کارهای جدید و شیوه های سریع ثروتمند شدن
ارائه رشته های آموزشی کارآفرینی در مراکز آموزشی دنیا
علاقه مندی دولتها به انجام پژوهش های در خصوص بنگاههای کوچک با هدف تشویق رشد شرکتهای کوچک و نیز پژوهش در خصوص نوآوریهای صنعتی( دهقانپور ۱۳۸۱).
۲-۲-۲ اهمیت کارآفرینی :
شاه کلید طلایی برای دستیابی به جامعه ای سر آمد، تنها و تنها کارآفرینی است، زیرا که می تواند منبع لایزال خلق فرصت های بزرگ، و تولید ثروت های سرشار، در راه دستیابی به جامعه ای سر آمد باشد (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۹). همچنین از آنجا که کارآفرینان تغییر را به عنوان یک پدیده معمولی دانسته، همواره در جستجوی آن بوده، به آن واکنش نشان داده و به صورت یک فرصت از آن بهره برداری می نمایند، لذا می تواننددر دنیای متحول امروزی به عنوان عواملی پیشتاز در توسعه فناوری و اقتصادی ایفاء نقش نمایند (دانفی ، ۱۹۹۴، ص ۱). تجربه موفقیت آمیز اغلب کشور های پیشرفته و برخی کشور های رو به توسعه در مورد مدیریت بر بحران های اقتصادی نیز، به یمن توجه و التفات به توسعه کارآفرینی و کار های نوآورانه بوده و به همین علت برای کارآفرینی و کارآفرینان اهمیت خاصی قائل می گردند (آقاجانی، ۱۳۸۴). سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه فناوری و اشتغال مولد است. بنابراین کارآفرینی به عنوان سنبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیت های تجاری در جامعه هستند، و توانایی آنها در بهره گیری از فرصت ها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، نیز به عنوان معیارهایی هستند که کارآفرینی نوین به وسیله آنها سنجیده می شود.
تعاریفی‌ که‌ از کارآفرینی‌ ارائه‌شد، مبین‌ آن‌ است‌ که‌، کارآفرین‌منتظر سرمایه‌گذاری‌ و ایجاد شغل‌ ازطرف‌ دولت‌ نیست‌. او خود با شناخت‌صحیح‌ از فرصتها و استفاده‌ ازسرمایه‌های‌ راکد امکاناتی‌ را فراهم‌نموده‌ و با سازماندهی‌ و مدیریت‌مناسب‌ منابع‌، ایده‌ خویش‌ را عملی‌می کند. او تنها خودش‌ شاغل‌نمی‌شود، بلکه‌ بدون‌ اتکاء به‌ دولت‌،در بخش‌ غیردولتی‌ برای‌ تعداددیگری‌ نیز شغل‌ می‌آفریند و علاوه‌ برآن‌ نقش‌ مهمی‌ در تولید و«اشتغال‌ مولد» دارد. این‌ امر سبب‌ کاهش‌ نرخ‌ بیکاری‌ بدون‌ نیاز به‌ سرمایه‌گذاری‌ دولت‌ برای‌ ایجاد اشتغال‌ می‌گردد. البته‌ دولت‌می‌تواند با ارائه‌ تسهیلات‌ و پیگیری‌ سیاستهای‌ مناسب‌، حرکت‌ کارآفرینان‌ را شدت‌ و شتاب‌ بخشد.
کارآفرینی‌ مترادف‌ ایجاد اشتغال‌ نیست‌. کارآفرینی‌ در واقع‌ فرایند ایجاد و تاسیس‌ کسب‌ و کار یا سازمان‌ جدید است‌، امایکی‌ از اثرات‌ قابل‌ توجه‌ آن‌ ایجاد اشتغال‌ است‌. مطالعاتی‌ که‌ در ایالات‌ متحده‌ آمریکا صورت‌ گرفته‌ است‌ نشان‌ می‌دهد که‌ از ۲۰میلیون‌ شغل‌ ایجاد شده‌ و جدید در طی‌ سالهای‌ ۱۹۹۰ ـ ۱۹۸۰ بیش‌ از ۵/۳ میلیون‌ شغل‌ ناشی‌ از ایجاد و تامین‌ کسب‌ و کارهای‌کارآفرینانه‌ جدید بوده‌ است‌. مطالعات‌ دیوید برچ‌ (Birch) در اواخر دهه‌ ۱۹۷۰ میلادی‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ بیش‌ از ۷۰% ازمشاغل‌ جدید در شرکت‌ها و سازمانهایی‌ ایجاد می‌شوند که‌ در مسیر رشد قرار دارند.
کارآفرینی از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، کارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهره وری و تشکیل شرکت های جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. به گونه ای که بنا بر اعتقادی، لازم است که انقلاب کارآفرینی، در جوامع رخ دهد، و این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد (کوارتکو و هاجتس، ۱۳۸۳، ۲۳). به علاوه کارآفرینی را در وهله اول صفت کسی می دانند که اهل ایجاد کار و اشتغال زایی است، به عبارت دیگر، او برای دیگران موقعیت و فرصت های شغلی به وجود می آورد (صمد آقایی، ۱۳۷۸). در شرایط کنونی ایجاد فرصت های شغلی برای تعداد زیاد بیکاران کشور به ویژه دانش آموختگان بیکار، اصلی ترین و مهم ترین دغدغهء سیاست گذاران و تصمیم گیران کلان کشور است. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که توسعه واحدهای کوچک اقتصادی، بهترین محل و پایگاه و بارزترین حالت ممکن برای ایجاد اشتغال در اقتصاد کشور است. این واحد های کوچک (اعم از صنعتی، تجاری و خدماتی) زمانی می توانند رشد و توسعه یابند و در نتیجه ایجاد شغل کنند که از افرادی توانمند، خلاق، مبتکر، فرصت جو، خطر پذیر و اهل کار و عمل برخوردار باشند، که بیشتر اندیشمندان چنین افرادی را کارآفرین می نامند ( لامعی، ۱۳۸۰، ۱۳۳) کارآفرینان به علت قابلیت اشتغال زایی که دارند به کاهش نرخ بیکاری که خود از اهداف کلان اقتصادی- اجتماعی دولت ها است کمک می کنند (فرحبخش، ۱۳۸۲، ۱۸۱) بیش از شصت درصد اشتغال در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه را کارآفرینان و کسب و کار های کارآفرینانه و کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها نیز در بازار کار در حال افزایش است. لذا اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتغال باعث شده است تا طی دهه های هشتاد و نود میلادی، به تدریج وفاق عمومی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه ایجاد گردد. بحران بیکاری به جز از طریق توسعه کارآفرینی و دمیدن روح نوآوری در کالبد اجتماع امکان پذیر نمی باشد، به همین دلیل کشور هایی نظیر ایالات متحده آمریکا، کانادا، فنلاند، هند، مالزی، سنگاپور، استرالیا و آلمان، سیاست ها و برنامه های حمایتی گسترده ای را از کارآفرینان تدوین و به مرحلهء اجرا گذاشته اند ( احمدپور داریانی، ۱۳۸۰، ۴۰) ( پایاد، ۱۳۸۴).
مطالعه فرایند کارآفرینی به چند دلیل حائز اهمیت است. نخست به این دلیل که کارآفرینی جامعه را به سمت تغییرلت تکنیکی و مبتکرانه سوق داده و رشد اقتصادی را باعث می شود همچنین فرایند کارآفرینی باعث توازن بین عرضه و تقاضا می شود از جمله موضوعات مهم دیگر در ارتباط با کارآفرینی آن است که این فرایند مهم باعث می شود تا دانش جدید تبدیل به خدمات و محصولات جدید شود. دیگر آنکه کارآفرینی تبدیل به حرفه بسیار مهمی شده است و ما نیازمند هستیم که نقش آن را در توسعه ظرفیت های انسانی درک کنیم (شان، لاک و کولین، ۲۰۰۳). همچنین کارآفرینی برای سیاست گذاران و مسئولان توسعه پایدار هر جامعه دارای دو پیامد بسیار مهم است:
الف- نتیجه سیاست های ترویج و تسهیل کارآفرینی ایجاد اشتغال است.
ب- با کارآفرینی رفاه نیز تحقق می یابد (احمدپور، ۱۳۸۲). کارآفرینان در اجتماع سبب پویایی و افزایش بهره وری شده و در سطوح اجتماعی ارزش کار را افزایش می دهند و باعث بالا رفتن روحیه ی سعی و تلاش در جامعه می شوند. کارآفرینان سبب تشویق جامعه به کارهای خلاق و کارآفرین می شوند. زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شیوه زندگی توسط اکثریت افراد یک جامعه پذیرفته شود آن جامعه بسیار سریع تر توسعه می یابد(شاه حسینی، ۱۳۸۳). سالازار میلتو در کتاب مقدمه ای بر کارآفرینی عواملی نظیر: ایجاد اشتغال- بهبود کیفیت زندگی- توزیع مناسب درآمد و کاهش اضطراب های اجتماعی- بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره برداری عظیم ملی را از فواید کارآفرینی می داند(میلتو ، ۱۳۸۳).
مطالعات‌ نشان‌ می‌دهد که‌ از نظر برخی‌ از اقتصاددانان‌ و صاحبنظران‌ و دانشمندان‌ مدیریت‌، موتور حرکت‌ و رشد اقتصادیک‌ جامعه‌ کارآفرینان‌ هستند که‌ در محیطی‌ رقابتی‌ و در شرایط‌ عدم‌ تعادل‌ (و نه‌ تعادل‌ ایستا) جامعه‌ را به‌ حرکت‌ در می‌آورندو توسعه‌ می‌بخشند. کلید موفقیت‌ کارآفرینی‌، یافتن‌ روش های‌ خلاقانه‌ای‌ است‌ که‌ با بکارگیری‌ تکنولوژی های‌ جدید یا بازاریابی‌بهتر، سریعتر و کم‌ هزینه‌تر کالاهای‌ جدید، خواسته‌های‌ بشری‌ را به‌ نحو احسن‌ برآورده‌ می‌سازند. این‌ به‌ معنای‌ تولید کالاهای‌موجود با هزینه‌های‌ کمتر یا ارتقاء کیفیت‌ آنها و یا به‌ معنای‌ ایجاد بازارهایی‌ برای‌ کالاهای‌ کاملاً جدید است‌.
مطالعات‌ در ایران‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در فاصله‌ سالهای‌ ۷۵ ـ ۱۳۵۵ هجری‌ شمسی‌ بیشترین‌ میزان‌ اشتغال‌ جدیددر اقتصاد ایران‌ به‌ شکل‌ کارکنان‌ مستقل‌ (خویش‌ فرما) بوده‌ است‌. متاسفانه‌ بدلیل‌ عدم‌ حمایت‌ از این‌ کارآفرینان‌ و سوق‌ دادن‌آنها در مسیر رشد و توسعه‌ ، بزرگترین‌ چالش‌ اقتصاد ایران‌ در دهه‌ ۱۳۸۰ هجری‌ شمسی‌ بحران‌ بیکاری‌ خواهد بود. در حالی‌ که‌اگر در فاصله‌ ۲۰ سال‌ مذکور حمایتی‌ جدی‌ از کارآفرینان‌ صورت‌ می‌گرفت‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ هر یک‌ تنها یک‌ نفر دیگر را به‌ استخدام‌خود در آورند، در این‌ صورت‌ بزرگترین‌ مشکل‌ اقتصادی‌ دهه‌ ۱۳۸۰ در اقتصاد ایران‌ کمبود نیروی‌ کار می‌بود.
به‌ هر تقدیر اهمیت‌ کارآفرینی‌ از نظر ایجاد اشتغال‌ باعث‌ شده‌ است‌ تا طی‌ دهه‌ های‌ ۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی‌ به‌ تدریج‌ وفاق‌عمومی‌ در کشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ و در حال‌ توسعه‌ ایجاد گردد، مبنی‌ بر اینکه‌ بحران‌ بیکاری‌ به‌ جز از طریق‌ توسعه‌ کارآفرینی‌ ودمیدن‌ روح‌ نوآوری‌ در کالبد اجتماعی‌ امکان‌پذیر نمی‌باشد. به‌ همین‌ دلیل‌ کشورهایی‌ نظر ایالات‌ متحده‌ آمریکا، کانادا، فنلاند،هند، مالزی‌، سنگاپور، استرالیا و آلمان‌ سیاستها و برنامه‌های‌ حمایتی‌ گسترده‌ای‌ را از کارآفرینان‌ تدوین‌ و به‌ مرحله‌ اجراگذاشته‌اند.
نکته‌: در شرایط‌ اقتصادی‌ فعلی‌ و نرخ‌ بالای‌ بیکاری‌ در کشورمان‌،ناخودآگاه‌ کلمه‌ «کارآفرینی‌» و کلمه‌ «اشتغال‌ زایی‌» موارد استفاده‌ مشابهی‌پیدا کرده‌ است‌ و کلمه‌ کارآفرینی‌ برای‌ مجموعه‌ اقداماتی‌ که‌ به‌ ایجاداشتغال‌ می‌ انجامد نیز استفاده‌ می‌شود. مثلاً به‌ هر گونه‌ سرمایه‌گذاری‌ که‌باعث‌ ایجاد اشتغال‌ شود یا هر گونه‌ افزایش‌ مهارت‌ فنی‌ یا حرفه‌ای‌ که‌احتمال‌ اشتغال‌ به‌ کار را افزایش‌ دهد و برای‌ کسی‌ کار ایجاد کند نیزکارآفرینی‌ اطلاق‌ می‌شود. لیکن‌ هیچکدام‌ از اینها کارآفرینی‌(Entrepreneurship) که‌ در نظریات‌ توسعه‌ مطرح‌ شده‌ است‌ نمی‌باشد.چرا که‌ براساس‌ نظریات‌ اقتصادی‌ و تجارب‌ حاصله‌ در اقتصادهای‌ روبه‌ رشد«کارآفرینان‌» موتور محرکه‌ توسعه‌ و رشد اقتصادی‌ محسوب‌ می‌شوند و در نتیجه‌ اشتغال‌ زایی‌ یکی‌ از فرآورده‌ها و معلول‌های‌این‌ مهم‌ می‌باشد.
۲-۲-۳ انواع کارآفرینی
بررسی ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که مباحث مربوط به انواع کارآفرینی، عموماً پس از وارد شدن کارآفرینی به حوزه مدیریت و سازمان در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مطرح شده اند. برای کارآفرینی تقسیم بندی های متفاوتی شده است که هر یک بر حسب نوع دیدگاه و انتظارات مد نظر از کارآفرینی حائز اهمیت می باشند. مروری اجمالی بر انواع این تقسیم بندی ها به شرح زیر می باشد:
۲-۲-۳-۱ تقسیم بندی کارآفرینی بر حسب مبنای کار
کارآفرینی تکنولوژیک ( مبتنی بر تکنولوژی)طبق تعریف فرآیندی است که با شکل گیری یک ایده علمی و یا تکنولوژیک آغاز می شود و با تکیه بر دانش فنی جدید و قابل تأمین از داخل و خارج کشور به ایجاد یک شرکت تکنولوژی محور جدید در کشور منتهی می گردد. بنگاه هایی که به این ترتیب شکل می گیرند، میتوانند کوچک، متوسط و یا بزرگ باشند.
کارآفرینی غیر تکنولوژیکتأسیس بنگاه ها و موسسات جدیدی که تکنولوژی در آنها نقش ثانویه بازی می کند، بیشترین بنگاه های خدماتی از این دسته می باشند (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۲۰).
۲-۲-۳-۲ تقسیم بندی کارآفرینی بر حسب ماهیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...