سنجش متغیر احساس از‌خود‌بیگانگی نیز، حاصل جمع نمره­هایی است که فرد از طریق پاسخ به پرسشنامۀ ازخودبیگانگی روانی ملوین سیمن (معرف‌هایی که پنج متغیر فوق را می­سنجند (P.A&V.B)) به دست ‌می‌آورد.

اعتماد به والدین و همسالان

در پژوهش حاضر، اعتماد به والدین و همسالان عبارت بود از نمره­ای که آزمودنی از طریق پاسخ به معرف‌هایی که در سیاهۀ دلبستگی آرمسدن و گرینبرگ نسخۀ تجدید نظر شده (I.P.P.A-R) برای سنجش این متغیر مشخص شده است به دست ‌می‌آورد.

ارتباط با والدین و همسالان

در پژوهش حاضر، ارتباط با والدین و همسالان عبارت بود از نمره­ای که آزمودنی از طریق پاسخ به معرف‌هایی که در سیاهۀ دلبستگی آرمسدن و گرینبرگ نسخۀ تجدید نظر شده (I.P.P.A-R) برای سنجش این متغیر مشخص شده است به دست ‌می‌آورد.

بیگانگی از والدین و همسالان

در پژوهش حاضر، بیگانگی از والدین و همسالان عبارت بود از نمره­ای که آزمودنی از طریق پاسخ به معرف‌هایی که در سیاهۀ دلبستگی آرمسدن و گرینبرگ نسخۀ تجدید نظر شده (I.P.P.A-R) برای سنجش این متغیر مشخص شده است به دست ‌می‌آورد.

کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان

در پژوهش حاضر، کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان عبارت بود از نمره­ای که آزمودنی از طریق پاسخ به سیاهۀ دلبستگی آرمسدن و گرینبرگ نسخۀ تجدید نظر شده (I.P.P.A-R) به دست ‌می‌آورد.

رفتار خرابکارانه[۲۴]

جهت عملیاتی نمودن متغیر وابسته (خرابکاری)، سه شیوه (صور موازی) اتخاذ گردید. این سه شیوه به قرار زیر است:

سنجش شدت نگرش افراد نسبت به اعمال خرابکارانه

شیوۀ مبتنی بر پرسش از کار دیگران (فرافکنی)

سنجش شدت کردار خرابکارانه (خرابکارانۀ) افراد

در پژوهش حاضر، نگرش به اعمال خرابکارانه عبارت بود از نمره­ای که آزمودنی از طریق پاسخ به معرف‌هایی که نیک­اختر (۱۳۷۸) در پایان­نامۀ کارشناسی­ارشد خود به کار برده بود[۲۵] و با تأیید استاد راهنما برای سنجش این متغیر مشخص شد، به دست ‌می‌آورد.

در بخش عملیاتی کردن خرابکاری به شیوۀ فرافکنی نیز در ذیلِ هر یک از معرف‌هایی که ‌در مورد سنجش شدت نگرش به کار گرفته شده بود، با نظر استاد راهنما این سوال مطرح شد، که «از ۱۰ نفر افرادی که با شما آشنایی دارند، چند نفر با ارتکاب چنین عملی مخالفتی ندارند»، سپس پیوستاری شامل نمرات صفر تا ده را در ذیل هر سوال قرار داده و پاسخگو می‌بایست یکی از این اعداد را علامت می‌زد؛ در شیوۀ اخیر به نوعی شدت تمایل به رفتار خرابکارانه سنجیده می‌شود. بدیهی است نمره­ای که پاسخگو از طریق پاسخ ‌به این سؤالات به دست ‌می‌آورد، نمرۀ فرافکنیِ خرابکاری را به دست می­دهد.

و نهایتاًً در پژوهش حاضر، شدت کردارِ خرابکارانه عبارت بود از نمره­ای که آزمودنی از طریق پاسخ به معرف‌هایی که نیک­اختر در پایان­نامۀ کارشناسی­ارشد خود (۱۳۷۸) به کار برده بود و با تأیید استاد راهنما برای سنجش این متغیر مشخص شد، به دست ‌می‌آورد.

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

هر چند خرابکاری ریشه در تحولات اخیر نظام جهانی دارد و از قدمت چندانی برخوردار نیست، لیکن هر گونه بررسی علمی و تجربی از خرابکاری بدون ارجاع به نظریه­ های کج­روی و انحرافات اجتماعی امکان­ پذیر نخواهد بود. البته به دلیل سابقه کمِ موضوع، کمتر نظریه­ای در این خصوص صورتبندی شده است.

با این حال، در منابع مختلف در خصوص رویکردهای نظری مربوط به خشونت و پرخاشگری به طور کلّی و خرابکاری به طور خاص، سه رویکرد عمده مطرح است که شامل: رویکرد زیست­شناختی، روانشناختی و جامعه­شناختی می­ شود (محسنی­تبریزی، ۱۳۸۳؛ رحمتی، ۱۳۸۲؛ عنبری، ۱۳۸۱).

لذا از آنجا که پژوهش حاضر، وجهۀ همت خود را در ارائۀ تبیین روانشناختی از موضوع قرار خواهد داد، از ذکر و توضیح رویکردهای زیست­شناختی، صرف­نظر کرده و بیشتر فعالیت خود را معطوف به بررسی موضوع از دیدگاه تلفیقی و روانشناسانه خواهد کرد. مع­هذا به ذکر نظریاتی در رابطه با موضوع خرابکاری خواهیم پرداخت که شواهد تجربی موجود (که در بخش مبانی تجربی خرابکاری اشاره ‌شده‌اند) به آزمونِ آن­ها پرداخته­اند.

۱-۲. تبیین­های سطح خرد روانشناسی

۲-۱-۱٫ نظریه های خرده‌فرهنگی

نظریه های خرده‌فرهنگی به موضوع رفتارهای بزه‌کارانه در میان جوانان طبقات پایین جامعه بر حسب ویژگی‌های خرده‌فرهنگی آنان نظیر ارزش‌ها، زبان و اسلوب‌های زندگی پرداخته‌اند (احمدی، ۱۳۸۴).

۲-۱-۱-۱٫ نظریۀ کوهن (ناکامی منزلتی)

کوهن[۲۶] (۱۹۵۵)، در نظریۀ ناکامی منزلتی[۲۷] خود تحت عنوان پسران بزه‌کار معتقد است طبقات پایین در جامعه، از نظر دستیابی به منزلت دچار ناکامی هستند. جامعه در عین حال که آن‌ ها را به کسب منزلت تشویق می‌کند، امکان دستیابی را در اختیار آن‌ ها قرار نمی‌دهد (ممتاز، ۱۳۸۱: ۱۰۰). به نظر کوهن، دانش‌آموزانی که در خانواده های طبقه پایین، جامعه‌پذیر شده‌اند، به طور نسبی قادر به همسازی با این معیارها نیستند و نمی‌توانند بر اساس این استانداردها با دانش‌آموزان طبقات اجتماعیِ دیگر رقابت کنند. یکی از راه‌‌هایی که آنان برای مشکل همسازی خود انتخاب می‌کنند، رفتار خرابکارانه، با مشارکت دانش­آموزانی است، که شرایط مشابهی دارند. آنان دارودسته‌های بزه‌کار شکل می‌دهند، زیرا اگر به تنهایی مرتکب رفتار خرابکارانه شوند، از دیگران جدا افتاده و موفق نخواهند شد. رفتار بزه‌کارانه در دارودسته‌های بزه‌کار مجموعۀ جدیدی از هنجارها را برای اعضای این دارودسته فراهم می‌کند، که با ارتکاب رفتار بزه‌کارانه علیه مظاهر فرهنگ طبقۀ متوسط نظیر تخریب اموال دولتی (شکستن کیوسک­های تلفن و پاره­ کردن صندلی‌های اتوبوس‌های عمومی و غیره) می‌توانند برای خود منزلت اجتماعی کسب کنند.

۲-۱-۱-۲٫ نظریۀ کلووارد و اوهلین (فراوانی فرصت‌های نابرابر یا فرصت افتراقی)

نظریۀ فرصت افتراقی[۲۸] کلووارد[۲۹] و اوهلین [۳۰]‌در مورد گرایش جوانان به ‌بزهکاری به ساختار فرصت مشروع و نامشروع تأکید دارد. به نظر آنان رابطۀ میان ارزش‌های فرهنگی از یک سو و فرصت‌های مشروع و نامشروع از سوی دیگر تعیین‌کنندۀ انواع و فراوانی ‌بزهکاری است. آن‌ ها بر این باورند، که ‌بزهکاری از نظر اجتماعی به صورت خرده‌فرهنگ بزه‌کار نمایان می‌شود و به همان گونه که در خرده‌فرهنگ بهنجار فرصت‌های مشروع وجود دارد، در خرده‌فرهنگ بزه‌کار هم فرصت‌های نامشروع برای نیل به هدف‌های فرهنگی وجود دارد (اشرف، ۱۳۵۵: ۱۸۸). کلووارد و اوهلین اعتقاد دارند که برخی از نوجوانان طبقۀ پایین که قادر به کسب موفقیت از راه‌های مشروع و نامشروع نیستند، به شکستی دچار شده‌اند که زاییدۀ عدم دستیابی مشروع به اهداف و دیگری عدم موفقیت در ایجاد فرهنگ‌های جنایی و ستیزه‌جویانه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...