Bray et al
(۸۲)

 

۱۹۹۵

 

US

 

چوب، شیشه و فلز

 

دست جسد انسان

 
 

Mizel et al
(۸۳)

 

۱۹۹۴

 

CT، MRI و US

 

چوب خشک و مرطوب

 

عضله خوک (نزدیک به استخوان و دور از آن)

 
 

Roobottom et al
(۸۴)

 

۱۹۹۴

 

رادیوگرافی معمولی و دیجیتال

 

چوب خشک، چوب تازه و پلاستیک

 

گوشت خوک

 
 

Oikarinen et al
(۳)

 

۱۹۹۳

 

رادیوگرافی معمولی، CT، MRI و US

 

تاج دندان شکسته، آمالگام، شیشه، آسفالت، کمپوزیت، چوب خشک و سنگ

 

زبان گاو

 
 

US: Ultrasonography, CT: Computed Tomography, MRI: Magnetic Resonance Imaging, CBCT: Cone-Beam Computed Tomography

 

Aras و همکاران در سال ۲۰۱۰ مطالعه ای با هدف مقایسه حساسیت رادیوگرافی معمول، CT و اولتراسونوگرافی در تشخیص اجسام خارجی بر روی مدل های in vitro انجام دادند.آن‌ها هفت ماده از جنس فلز، شیشه، چوب، سنگ، آکریلیک، گرافیت و باکلیت را به عنوان جسم خارجی و با ابعاد تقریبی ۱*۱*۱/۰ سانتیمتر انتخاب کردند. این اجسام در سر گوسفند در نواحی بین تنه فک تحتانی و عضله، در زبان و در سینوس ماگزیلاری جاگذاری شدند. رادیوگرافی معمولی، CT و اولتراسونوگرافی مورد مقایسه قرار گرفتند تا حساسیت آن‌ها در تشخیص این اجسام خارجی مورد ارزیابی قرار گیرد. نتیجه مطالعه حاکی از آن بود که هر سه تکنیک تصویربرداری می‌توانند فلز، شیشه و سنگ را در همه نواحی تشخیص دهند. با این وجود، در تصویربرداری CT اجسام خارجی با رادیواپاسیته پایین که در حفره هوادار قرار دارند، تشخیص داده می‌شوند، درون بافت عضلانی و یا بین بافت‌های استخوانی و عضلانی کمتر قابل ‌مشاهده بوده و تقریباً غیر قابل ‌مشاهده اند. کارایی اولتراسونوگرافی برای مصورسازی اجسام با رادیواپاسیته پایین به نسبت بهتر از CT است. محققان به این نتیجه رسیدند که اولتراسونوگرافی در تشخیص و تعیین محل اجسام خارجی سطحی با رادیواپاسیته پایین در بافت‌های بدن، مؤثر تر از CT و رادیوگرافی معمول عمل می‌کند. گرچه، CT تکنیک مؤثرتری در مصورسازی اجسام خارجی در هوا نسبت به اولتراسوند و رادیوگرافی معمول است (۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در مطالعه ای که Shrestha و همکاران در سال ۲۰۰۹ انجام دادند، نقش اولتراسونوگرافی در یافتن و تعیین محل اجسام خارجی رادیولوسنت در بافت نرم اندام ها مورد تحقیق قرار گرفت. ۲۳ بیمار که مشکوک به وجود جسم خارجی غیر رادیواوپاک در بافت نرم اندام هایشان بودند، توسط اولتراسونوگرافی (با پروب خطی ۸ مگاهرتزی) و اشعه x تحت ارزیابی قرار گرفتند. تظاهر بالینی، طول علائم، مکان آناتومیکی و اجسام خارجی پس از عمل جراحی ثبت شدند. نتایج حاکی از آن بود که اشعه x نتوانست هیچ کدام از اجسام خارجی را درکل ۲۳ بیمار تشخیص دهد. یافته های اولتراسوند، وجود جسم خارجی را در ۱۹ بیمار پیشنهاد کرد که به جز در یکی از آن‌ها که فقط گرانولوم جسم خارجی وجود داشت، در بقیه توسط جراحی تایید شد. نویسندگان نتیجه گرفتند که اشعه x ساده برای یافتن اجسام خارجی غیر رادیواپاک در بافت نرم حساس نیستند. اولتراسونوگرافی برای یافتن و تعیین مکان جسم خارجی حساس و اختصاصی است. نویسندگان توصیه کردند که اولتراسونوگرافی در ارزیابی موارد مشکوک اجسام خارجی غیر رادیواپاک باقی مانده در بافت نرم اندام ها مورد استفاده قرار گیرد(۷۵).
در مطالعه ای که توسط Ober و همکاران در سال ۲۰۰۸ صورت گرفت، محققان حساسیت تشخیصی اولتراسوند، CT و MRI را در یافتن اجسام خارجی چوبی در دست سگ مورد ارزیابی قرار دادند. آن‌ها باریکه های چوب را به دست ۳۰ سگ مرده وارد کردند، و سپس توسط مشاهده گرهای مستقل تصاویر حاصل از اولتراسوند، CT و MRI را مورد بررسی قرار دادند. با آنالیز داده های حاصل، به این نتیجه رسیدند که CT دقیق ترین مدالیته تشخیصی برای یافتن اجسام خارجی چوبی در کل و در هر سه منطقه بخصوص بوده، و بعد از آن به ترتیب اولتراسونوگرافی و MRI قرار دارند. بیشترین محدودیت ارزیابی با اولتراسوند در ناحیه متاکارپ بود، جایی که سایه آکوستیک ناشی از استخوآن‌های کف دست مانع ارزیابی بافت نرم در برخی نمونه ها شده بود (۸۵).
Turkcuer و همکاران، در سال ۲۰۰۶ مطالعه ای با هدف مقایسه سه روش تصویربرداری (رادیوگرافی ساده، رادیوگرافی بافت نرم و اولتراسونوگرفی) در تشخیص اجسام خارجی غیر رادیواپاک در بافت نرم انجام دادند. در این مطالعه in vitro تصادفی، کورشده و توصیفی، ۴۰ ران مرغ با ۲ نوع از اجسام خارجی غیر رادیواپاک (چوب و پلاستیک) و ۴۰ ران مرغ به عنوان گروه شاهد، توسط رادیوگرافی ساده، رادیوگرافی بافت نرم و اولتراسونوگرافی با فرکانس بالا برای تشخیص جسم خارجی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن بود که حساسیت اولتراسونوگرافی با فرکانس برای تشخیص جسم خارجی غیر رادیواپاک بسیار بیشتر از رادیوگرافی ساده و رادیوگرافی بافت نرم است، و این دو روش اخیر در یافتن اجسام خارجی غیررادیواپاک ضعیف عمل می‌کنند(۱۷).
Venter و همکاران در سال ۲۰۰۵ مطالعه ای با هدف تعیین سودمندی روش‌های رادیولوژیک مختلف در تشخیص اجسام خارجی چوبی انجام دادند.آن‌ها هفت مرغ را مورد استفاده قرار دادند و در هر ران آن‌ها یک سوراخ ایجاد کرده، در یکی از آن‌ها باریکه چوب وارد کرده و جاگذاری کردند، درحالی که در طرف مقابل باریکه چوب را وارد کرده ولی سپس آن را خارج ساختند (گروه شاهد). بعد از ۷ روز این حیوانات کشته شدند و ران آن‌ها جهت بررسی با رادیوگرافی معمولی، اولتراسونوگرافی، MRI و CT بریده شد. تصاویر توسط دو رادیولوژیست زبده و مستقل مورد مشاهده قرار گرفتند. نویسندگان نتیجه گرفتند که رادیوگرافی معمولی کارایی پایینی برای یافتن اجسام خارجی در مرغ ها داشت، در حالی که US و CT به نظر بهترین انتخاب می آیند، و در رده بعد MRI قرار دارد (۷۷).
در سال ۲۰۰۰ مقاله ای توسط Lue و همکاران منتشر شد. محققان دو رادیوگرافی معمول و CT را برای شناسایی استخوان ماهی به عنوان جسم خارجی در بدن با هم مقایسه کردند ( با توجه به اینکه استخوان ماهی شایعترین جسم خارجی aerodigestive در بزرگسالان هستند، و غالبا بررسی های رادیوگرافی برای تشخیص آن درخواست می‌گردد). آنان با بهره گرفتن از لارینگوسکوپ استخوان ۱۰ گونه ماهی را در مکان‌های مختلفی از جسد انسان قرار دادند و اطلاعات حاصل از رادیو گرافی‌های معمول و CT را که توسط مشاهده گران کورشده به دست آمده بود، مورد مقایسه قرار دادند؛ نویسندگان مقاله در یافته های خود به این نتیجه رسیدند که رادیو گرافی‌های معمول در شناسایی استخوان ماهی در بافت نرم ضعیف عمل می‌کنند و قابلیت مشاهده به گونه ماهی، محل و جهت استخوان بستگی دارد.CTتست رادیوگرافی انتخابی برای تشخیص استخوان نهفته در بافت نرم است (۷۸).
در سال ۱۹۹۷ Trommer و همکاران در جهت اثبات قابلیت به تصویر کشیدن اجسام خارجی در کره چشم توسط CT مطالعه ای انجام دادند. آن‌ها در یک مطالعه in vitro، اشیای کوچک معین از جنس های مختلف (فلز، چوب، شیشه، سنگ) که جزو اجسام خارجی شایع در کره چشم هستند، را مورد آزمون قرار دادند تا به تراکم و حداقل اندازه قابل ردیابی دست یابند. یافته های حاصل از ۲۷ بیمار مشکوک به جسم خارجی اوربیتال با نتایج رادیوگرافی معمولی، رادیوگرافی Comberg، سونوگرافی و جراحی مقایسه شد. یافته های مطالعه حاکی از آن بود که حداقل اندازه قابل ردیابی برای آهن mm3 ۰۲/۰ است. CT نمی‌تواند همیشه بین مواد مختلف تمایز حاصل کند، به ویژه وقتی که شیء کوچک است. محققان همچنین یافتند که تراکم چوب محدوده گسترده ای از -۶۰۰ HU تا +۱۳۰ HU را شامل می‌گردد، که به سختی و میزان رطوبتش بستگی دارد. CT اسکن، به درستی تعداد و محل اجسام خارجی را نشان داد و دیگر روش ها در رده بعدی قرار می گرفتند.آن‌ها نتیجه گرفتند که در تشخیص آسیب های ناشی از جسم خارجی در کره چشم، CT روش تصویربرداری انتخابی است (۷۹).
Manthev و همکاران در سال ۱۹۹۶ مطالعه ای جهت تعیین سودمندی اولتراسوند و رادیوگرافی در یافتن اجسام خارجی در مدل بافت نرم انجام دادند. در این مطالعه توصیفی تصادفی و کورشده، دو رادیولوژیست به صورت مستقل ۱۲۰ ران مرغ را با بهره گرفتن از رادیوگرافی استاندارد در دو نما و اولتراسونوگرافی با مبدل ۵/۷ مگاهرتزی جهت یافتن جسم خارجی مورد ارزیابی قرار دادند. در ۶۰ ران مرغ یک جسم خارجی وارد گردید (از هر کدام از جسم های سنگریزه، فلز، شیشه، خار کاکتوس، چوب و پلاستیک ۱۰ عدد). محققان به این نتیجه رسیدند که یافتن اجسام خارجی توسط اولتراسوند در این مدل حیوانی از حساسیت و ویژگی کمی برخوردار بوده است. حساسیت رادیوگرافی برای یافتن اجسام خارجی رادیواپاک بالاست. آن‌ها پیشنهاد کردند که نباید جهت رد احتمال وجود جسم خارجی باقی مانده در انتهای اندام ها به اولتراسوند اعتماد کرد (۸۰). هرچند مطالعات بعدی از این ایده حمایت نکردند.
Al-Zahrani و همکاران در سال ۱۹۹۵ مطالعه ای برای مقایسه اولتراسونوگرافی و توموگرافی کامپیوتری در کشف اجسام خارجی رادیولوسنت انجام دادند.آن‌ها ۳۱ بیمار مشکوک به وجود جسم خارجی رادیولوسنت (باریکه های چوب) در بافت نرم اندام ها را به وسیله رادیوگرافی ساده، CT و اولتراسونوگرافی تحت ارزیابی قرار دادند. اولتراسونوگرافی در ۱۸ مورد اجسام خارجی رادیولوسنت را کشف و مکان یابی کرد، در حالی که CT، ۱۴ مورد را شناسایی نمود. بعد از عمل جراحی، وجود جسم خارجی در ۲۰ مورد تأیید گردید. بنابراین دقت سونوگرافی ۹۰% و دقت CT 70 درصد بود. اندازه جسم خارجی، وجود عفونت یا تأخیر در تشخیص تأثیری در نتایج نداشت. محققان نتیجه گرفتند که اولتراسونوگرافی، روش قابل اعتمادی برای شناسایی اجسام خارجی رادیولوسنت در بافت نرم اندام هاست (۸۱).
در سال ۱۹۹۵، Bray و همکاران نتایج حاصل از مطالعه ای را منتشر کردند که با هدف تعیین حساسیت و ویژگی اولتراسوند در تشخیص اجسام خارجی دست انجام داده بودند. آن‌ها دست ۱۵ جسد تازه را به ۲۱ منطقه استاندارد جهت ورود جسم خارجی تقسیم کردند. اجسام خارجی در دو اندازه از سه جنس مختلف (چوب، شیشه و فلز) تهیه‌شده و به صورت تصادفی به ۵۰ درصد از مناطق وارد گردیدند. مناطق خالی از جسم خارجی، نقش کنترل را بازی کردند. تمامی دست ها توسط یک رادیولوژیست با اولتراسوند با تفکیک پذیری بالا و فرکانس ۱۰ مگاهرتز تحت اسکن قرار گرفتند. رادیولوژیست از محل جسم خارجی ناآگاه بود. از ۱۶۶ جسم خارجی، ۱۵۶ مورد یافت شدند. ۱۰ منطقه به صورت کاذب منفی گزارش شدند که بیانگر حساسیت ۹۴% است. یک مورد مثبت کاذب و ۱۴۸ منفی واقعی وجود داشت، که نمایانگر ویژگی ۹۹% است. محققان نتیجه گرفتند که ترکیب اولتراسوند و کلیشه های اشعه xمی‌تواند امکان تشخیص و مکان یابی تقریباً تمام اجسام خارجی دست را فراهم می‌آورد(۸۲).
در سال ۱۹۹۴، Mizel و همکاران در مقاله ای، گزارشی از مطالعه خود را منتشر کردند. آن‌ها یک مطالعه تجربی انجام دادند، تا توانایی CT، MRI و اولتراسونوگرافی با تفکیک پذیری بالا را در یافتن جسم خارجی چوبی در بافت عضلانی مقایسه کنند. آن‌ها باریکه هایی از چوب تهیه کرده، در سالین غوطه ور ساختند و در عضله خوک در منطقه ای نزدیک به استخوان و دور از آن جاگذاری کردند و سپس نمونه ها را به وسیله رادیوگرافی معمولی، CT، MRI و US مورد آزمون قرار دادند. تقریباً همه باریکه ها با اندازه های مختلف که به مدت ۵ ماه در سالین غوطه ور شده بودند، توسط MRI به سادگی یافت شدند. باریکه های کوچکتر که فقط ۳ روز در سالین غوطه ور شده بودند و دور از استخوان قرار گرفته بودند، بیشتر به وسیله US ردیابی شدند. باریکه هایی که بیش از ۵ ماه غوطه ور شده بودند هم به وسیله US و هم MRI کشف شدند. هیچ یک از روش‌های تصویربرداری نتوانستند باریکه های کوچکتر که فقط ۳ روز غوطه ور بودند و در نزدیکی استخوان جاگذاری شده بودند را به خوبی شناسایی کنند؛ و در این موقعیت ها، CT و MRI هردو از US حساس تر بودند. محققان نتیجه گرفتند که US یا MRIمی‌توانند بهترین انتخاب برای مدالیته تشخیصی آغازی در جهت ارزیابی موارد مشکوک به جسم خارجی چوبی باشند و انتخاب بین آن‌ها به دسترسی، ازمان علائم و مجاورت با استخوان بستگی دارد (۸۳).
Roobottom و همکاران در سال ۱۹۹۴، در مطالعه ای، قابلیت نمایش اجسام خارجی پلاستیکی و چوبی را توسط رادیوگرافی معمولی و دیجیتال مقایسه کردند. برای نیل به این هدف، آن‌ها تکه هایی از چوب ها و پلاستیک های مختلف را به درون گوشت خوک وارد کردند، و با دو روش فوق، از آن تصویربرداری به عمل آوردند. چهار رادیولوژیست، قابلیت نمایش این اجسام را توسط دو روش، رتبه بندی کردند. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن بود که اجسام پلاستیکی طیف گسترده ای از قابلیت مصورسازی دارند. در رادیوگرافی معمولی، چوب خشک در ابتدا مصور شد، ولی با گذشت زمان و جذب مایع از بافت اطراف، ایزودانس گردید. چوب تازه نیز به نمایش درنیامد. رادیوگرافی کامپیوتری قابلیت نمایش اشیائی که توسط رادیوگرافی معمولی دیده می شدند را بهبود بخشید، ولی اشیائی که توسط رادیوگرافی معمولی به تصویر کشیده نشدند، را نمایش نداد. محققان اینگونه نتیجه گرفتند که رادیوگرافی دیجیتال می‌تواند تصویر حاصل از اجسام خارجی چوبی و پلاستیکی را مقداری بهبود بخشد (۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...