چگونه بر می‌گردد و
هار
می‌شود. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۱۰۱)
وصال است که دنیای عاشق را پر از روشنی و نور می‌کند. شاعر با ذکر واژه‌ی «هیچ» تأکید می‌کند که در وصل سیاهی ها همه زدوده می‎شوند :
و تو آمدی
با دسته ای ترانه های کف‌آلود…
و بجز مردمکان سیاهم
هیچ نقطه‌ی تاریکی
در عالم من باقی نیست. (همان،ص.۱۹۱)
۴-۳-۴- مفاهیم اجتماعی
۴-۳-۴- ۱- صلح
صلح، مفهومی آرمانی برای تمامی انسانهایی است که گرفتار جنگ شده‌اند. صلح برقرار آرامش و از بین رفتن خصومت‎ها و عداوت‌هاست. شمس در این دوره دیگر از جنگ نمی‌سراید بلکه از شیرینی صلح می‌گوید . او طعم صلح را بعد از یک جنگ نابرابر می‌چشد و آنرا سایه‌ای می‌داند که در آرامشش می‌توان به راحتی زیست . پس برای تداوم آن دعا می‎کند .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

صلح سایه‌ی شمشیری است
آویخته بر دیوار
مورچگان ،کاربافک‌ها
در آرامش خاموشش راه می‌روند
و به سایه‎ی شمشیر دعا می‎گویند. (همان،ص.۴۱۴)
تشبیه «صلح» به« نان » تشبیه زیبایی است برای نشان دادن حیاتی بودن این امر در بقای جوامع انسانی . از آن جهت صفت« بیات» همراه آن شده که نشان دهد بعد از یک جنگ بزرگ و کشتار وسیع نمی‎تواند به اندازه‎ی روز اول خوشایند و لذّت بخش باشد.
آیا صلح
(از پس جنگی طولانی)
نان بیات گمشده‌ی سربازی است
که گرسنه به خانه‎ی خود بازگشته است
در خانه کسی نیست. (همان،ص.۴۱۵)
او لذّت صلح را همچون آوازی می‌داند که مداوم خوانده می‎شود و انسان را به شوق و شعف وادار می‌کند:
صلح
دهانی است
که بی‎مضایقه آواز می‎خواند . (همان،ص.۴۱۱)
و یا دستی قطع شده از آسیب جنگ که نور را به کوچه‎های تاریک هدیه می‎دهد :
دستی بریده است
که پرچم نور را بالا می‎برد
در کوچه‎ی خاموش ما. (همان،ص.۴۱۱)
او از تشبیه مرکب بهره می‌گیرد تا مفهوم خود را در تابلویی به تصویر کشد و بر خواننده عرضه کند:
رویاهای شیرین در سر می‌پروراند.
صلح سربازی فراری است
که پشت تپه‌ای از گل نشسته
با قمقمه اش از باران حرف می‎زند. (همان،ص.۴۱۳)
۴-۳-۴- ۲- نوستالژی
«نوستالژی اصطلاحی روانشناسی است و به طور کلّی رفتاری است، ناخودآگاه، احساسی طبیعی و عمومی و حتی غریزی در میان نژادهای گوناگون و به طور کلی تمام انسان‌هاست.»(شاملو،۱۳۷۳،ص.۷) یادآوری گذشته،از دست دادن خانواده،حبس و تبعید،حسرت برگذشته و… را می‎تواند از جمله عوامل ایجاد نوستالژی بیان نمود.(شریفیان،۱۳۸۶،ص.۲)
۴-۳-۴- ۲-۱- نوستالژی ها ی ابزاری
در دوره دوم نوستالژی‌ها به درون‌مایه اشعار او اضافه می‎شوند. او اینک مسن‌تر شده و یادی از گذشته و خاطرات خود می‎کند:
ای عکسها
شما از من یادگارید
یا من یادگار شمایم. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۸۲۰)
یادآوری روزهای گذشته، مدرسه،نیمکت و…دیگر برای او جزیی از خاطرات شیرین شده است :
من خیال توام
پا برهنه به سمت دبستان می‌دوم
بر تمامی نیمکتها منم. (همان،ص.۶۹۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...