به هرحال، طبق اصول ومقررات کنوانسیون ۱۹۲۹ مقررشده بود که اسرای جنگی باید فقط بعد از منعقد نمودن پیمان صلح بین طرف های درگیر بازگردانده شوند (یعنی هنگامی که معاهده صلح منعقد می شود، یا شاید هنگامی که به مرحله اجرا درمی آید) و این وضعیت می توانست سال های طولانی، حتی بعد از خاتمه و پایان درگیری و نبرد واقعی استمرار و دوام یابد. پروفسور «فن ویک» دربررسی آثارختم جنگ به دنبال انعقاد معاهده صلح، به آزادی اسیران جنگی اشاره می نماید واین نکته رامتذکر شده ومی‌افزاید که دولت نگهدارنده و دارنده اسیر برای اجتناب از آثار غیر مستقیم آزادی اسیران، در برقراری صلح، شروط و قیدی را تعیین می نمود. که منجر به هرچه دیرترآزاد شدن اسیران می گردید. مواد کنوانسیون ۱۹۲۹ در بیشتر مورد وهرمساله ای که آزادی اسیران درآن مطرح بود. بکارگرفته شد، لیکن کارآیی وتاخیر عملی وعینی خود را نشان داد. با وجود این درحین عمل به مواد کنوانسیون کاملا آشکارگردید که در بسیاری نکات به تجدید نظر واصلاح نیاز دارد. درشیوه وروش جنگ ها، ابزار وسلاح های جدید و نتایج حاصله ازجنگ ها ی حادث شده، حتی شرایط زیستن مردم و پیشرفت های اجتماعی و فرهنگی تغییراتی مهم وگسترده به وجود آمده بود لذا ضرورت توجه بیشتر به اسیر جنگی کاملاً احساس می شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

هر چند که اقدامات خوب و قراردادهایی بهتر از زمان های دور درخصوص حمایت از زندانیان جنگی و نحوه رفتار با ‌آنان به تصویب کشورها رسیده بود و موضوع اسیران جنگی و توجه به آن ها در اذهان عمومی و افکار سیاستمداران جا افتاده بود لیکن نقض حقوق و زیر پاگذاشتن قرادادها و مقررات اسیران ادامه داشت به خصوص در زمان جنگ که می توان گفت در برخی از موارد نسبت به قبل شدت یافته بود.
دراردوگاه «بوخن والد» که آلمانی ها جهت زندانیان جنگی درست کرده بودند تعدادی از ماموران SS در انتظار زندانیان می ماندند و هرموقع که یکی از زندانیان به آن اطاق هدایت می شد این ماموران به وسیله طناب های محکم و از پیش آماده آنان را یکی یکی خفه و با همان طناب به قلاب های تعبیه شده در اطاق آویزان می کردند. به گفته یکی از شاهدان عینی: «هنگام حضور ما نفراتی از قلاب آویزان بودند، بقیه را برده بودند،‌ یکی از آن ها هنوزتکان می خورد در این لحظه یکی از ماموران SS با چکش چوبی مخصوص محکم بر سر وی کوفت، چکش را به ما نشان دادند آثار خون روی آن نقش بسته بود. اجساد این افراد در گروه ها ی هیجده تایی به وسیله آسانسور الکتریکی به کوره های آدم سوزی منتقل می شد ظرفیت این کوره حدود دویست نفر بود، صدوبیست نفر از این اجساد مربوط به قربانیان آزمایش های پزشکی و بقیه حدود شصت تا هشتاد نفر از زندانیان همین اردوگاه بودند «بوخن والد» نه فقط محلی برای نمود سبعیت انسان، بلکه نبردگاه دو دنیای مختلف بود نمایندگان دنیای اول نگهبانان و جلادان بودند و دنیای طرف مقابل هیچ نداشت در اردوگاه پوخن والد مثل اردوگاه مرگ «باتهاوسن» نبود اما بعضی روزها تعداد قربانیان آن به دویست نفر می رسید، کشته شدن یا زنده ماندن، شاید درهیچ دوره تاریخی این قدر راحت وکوتاه و بدون هیچ دلیلی انجام نگرفته بود، تنها سیستم وروش برای کشتن اسرا، فقط میل وخلق وخوی جلادان بود. هیچ دلیل منطقی یا عقلانی برای انتخاب روش اعدام توسط این یا آن جلاد وجود نداشت جلادان خودقبلا در مشاغل مختلفی بودند، کارگرحمل ونقل، بخاری پاک کن، رفتگر و… اما یک چیز درهمه ی آن‌ها مشترک بود یا حداقل بعدها به این نتیجه رسیده بودند، آن هم میل به کشتن، این وضعیت باعث شده بود تابقیه زندانیان آنچه درتوان دارند برای کارسخت بروز دهند».[۴۴]
«ناقل می گوید فیلم ها یی رادیدم که در آن بولدوزری کوهی از لاشه ها و اجساد انسان ها را در حالی که امحا و احشا بعضی از آن ها بیرون زده و درهم ریخته بود به طور منظمی جابه جا می کرد. انبوهی از موهای سر، کوهی از دندان ها و فک ها ی زندانیان، تعدادزیادی کفش که کاملا منظم و با دقت جدا وجمع آوری و اسامی تمامی آن ها با دقت فوق العاده زیادی درلیست های جداگانه ثبت شده بود. در کنار تیرهای برق تعدادی اسکلت آویزان بودند ومرتب تکان می خوردند. مرگ از طریق الکتریسیته بدن آن ها را سیاه کرده و پر از زخم ها ی چرکین بود. در اردوگاه بچه ها به صورت خاموش راه می‌رفتند. نگاه خاموششان به روبرودوخته شده بود همه آن ها ازسرنوشت خود مطمئن بودند. در جای دیگر ذکر می کند که« کشتن زندانیان جنگی در بین کاپوها یک افتخار و امتیاز محسوب می شد. به طور مثال یکی از قسی ـ القلب ترین شکنجه گرهای اردوگاه بوخن والد شخصی بنام «زافسن هاوس » بود مردی که حدود صد نفر را بادست های خودش کشته بود. و از این قبیل جانورهایی که به هیچ کس رحمی نمی کردند. کاپوها نگهبانان زندان و اسیران جنگی بودند چه کاپوهای که نژاد آلمانی داشتند یا کاپوهایی که از ملیت خود اسیران بودند درکناراین همه آزار و اذیت های دهشتناک بعد دیگری نیز مطرح بود یعنی انجام انواع آزمایشات پزشکی وتست آمپول ها و واکسن ها ی گوناگون بر روی اسیران جنگی از اقدامات جاریه دراردوگاه ها بود چه در آلمان، ژاپن، روسیه و…. یکی از پزشک نماها در اردوگاه پوخن می گوید: برای آزمایش هرداروی جدید مثل آمپول کلرو پترس به بیست نفر ازآنان (اسیران) احتیاج داشتیم، سن وسال و جنسیت آن‌ها مهم نبود مهم تعداد بود، چه درتعداد کم احتمال داشت نتیجه آزمایشات مارابه انحراف بکشاند وسعی می کردیم سالم ترین اسرا انتخاب شود چون فقط یک انسان سالم می تواند در تمام ابعاد پزشکی مورد آزمایش قرار گیرد و مسلماً مدت زمان بیشتری طول می کشد. انجام آزمایشات گوناگون از قبیل تزریق آمپول های حاوی تیفوس، کلرویترس،‌ وبا و… دیدن نتیجه آن از جمله اقداماتی بود که بر روی اسیران نگون بخت و در اردوگاه های کار اجباری صورت می گرفت».[۴۵]
این قبیل اعمال در حالی بر اسیران تحمیل می شد که ماده ۴۸ کنوانسیون ۱۹۲۹ ژنو مقرر می داشت که با اسیران جنگی باید رفتار انسانی شود و یا ماده ۵۰۶ کنواسیون مذکور مقرر کرده بود که اسیران جنگی فقط باید در محل هایی مشغول به کار گمارده شوند که نکات بهداشتی در آنجا به طور کامل رعایت شده باشد، لذا نمی توان اسیران جنگی را وادار کرد که به کارهای خطرناک و غیر بهداشتی بپردازند. و یا سایر موارد حقوق موضوعه در کنواسیون ۱۹۲۹ که خیلی کم به آن توجه شد از سوی کشورهای امضاء‌ کننده معاهده رعایت نگردید.
کنواسیون ۱۹۲۹ ژنـو در خصوص چگونگی رفتار بـا اسیران و مجـروحان جنگ ‍«شرط الزام بنا بر اصل توافق »‌ را نادیده گرفته بود، ولی بعداً از سوی دیگر دولت ها با افزودن قیود احتیاطی به هنگام تصویب و امضاء،‌ شرط امضاء‌ یا تصویب پروتکل ۱۹۲۹ ژنو در خصوص ممانعت از کاربرد گازهای سمی افزودن شرطی متذکر شوند که التزام آن ها در مقابل تمام دول متخاصم غیر عضو پروتکل که نیروهای مسلح یا متحدان آن ها از پذیرش مقررات تجدیدی منظور شده در پروتکل سر باز می زدند،‌ از بین خواهد رفت بدین صورت در جنگی که بسیاری درگیرند تنها عمل یک غیر متعاهد ولو بسیار کوچک می تواند سایرین را از رعایت بسیاری از قیود برهاند. «حذف تکیه مسئله التزام تنها بر اصل توافق در اغلب کنواسیون های ژنو به چشم می خورد. مواد کنوانسیون تصریح دارد که گرچه ممکن است یکی از دول درگیر عضو کنوانسیون نباشد ولی این امر التزام سایر دول متعاهد را در ارتباط دوجانبه ی خود با یک دیگر از بین نخواهد برد. به علاوه کنوانسیون می گوید که این گونه دول درارتباط خود باسایر دولت هایی که به کنوانسیون پیوسته اند نیز ملتزم به رعایت کنوانسیون ها خواهند بود. مشروط بر این‌که طرف های غیر متعاهد نیز آن مقررات را ملحوظ بدارند».[۴۶]
نداشتن ضمانت های اجرایی کافی،دراختیار نداشتن قوه قاهره جهت التزام کشورها دررعایت مصوبات ومقررات، اختیار دولت ها در پذیرش مقررات کنوانسیون یا پذیرفتن نماینده یا نمایندگان کنوانسیون موصوف وعدم رعایت مقررات کنوانسیون ۱۹۲۹ ژنو از عمده ترین و مبرزترین دلایل ناکارآمدی کنوانسیون موصوف درخصوص اسرای جنگی بود.
۲-۱-۲- وضعیت اسیران پس از جنگ جهانی دوم
در جریان جنگ جهانی دوم در مورد تفسیر عبارت «کار در رابطه‌ی ‌مستقیم با عملیات نظامی» مباحثات شدیدی در گرفت، زیرا خصیصه جنگ تام ۱۹۳۹ عملاً هر منبع اقتصادی متخاصمان را درجهت هدفهای نظامی شامل می شد.
مشکلاتی ناشی از تفسیر عبارت مذکور و سایر ابهامات و نارسائیهای عهدنامه ۱۹۲۹ موجب گردید تا در مقررات عهد نامه سوم، قواعد دقیقی (در مواد ۴۹ تا ۵۷) در ارتباط با اشتغال به کار اسیران گنجانیده شود. در این عهدنامه، «برای آن که کار (مجاز برابر مقررات عهدنامه) تغییر ماهیت ندهد و به بهره کشی غیر انسانی یا مشارکت غیر اخلاقی جهت تقویت نیروی جنگی کشور اسیر کننده نینجامد، نوع کاری که اسیران مکلف به انجام آنند دقیقاً مشخص و معین گردید: امور خدماتی اردوگاهها، امور کشاورزی، امور صنایع تولیدی یا استخراجی یا کارخانه ای، امور حمل و نقل و بسته بندی کالاها، فعالیتهای بازرگانی یا هنری، خدمات خانه داری و خدمات عمومی.[۴۷]
هیچ یک از کارهای مذکور نباید دارای خصیصه یا هدف نظامی باشند. در مقابل بکارگیری اسیران در کارهای مضر، توهین آمیز و خطرناک (از جمله خنثی کردن مین) ممنوع است (ماده۵۲). مبادرت به عملیات خطرناک چنانچه با رضایت کامل شخص اسیر باشد، مجاز است. لیکن در این حالت اسیر باید یک دوره تخصصی را بگذراند و وسایل حمایت مناسب در اختیار داشته باشد.
پس از جنگ جهانی دوم، تشکیل کمیته ی بین الملل بشر دوستانه و قابل اجرا در برخورد های مسلحانه مورد نظر بود. در هفدهمین کنفرانس بین المللی صلیب سرخ که در۱۹۴۸ در استکهلم برگزار و مقرر شد، که متن حاصل در کنفرانس دیپلماتیک مطرح گردد. کنفرانس دیپلماتیک مزبور تحت عنوان (کنفرانس دیپلماتیک برای ایجاد کنوانسیونهای بین المللی جهت حمایت از قربانیان جنگ)‌ با حضور نمایندگان ۶۴ کشور هدف خود را چنین مطرح ساخت:
۱- تجدید نظر درکنوانسیون ۱۹۲۹ در مورد بهبود وضع افراد بیمار و مجروح ارتش در جنگ
۲- تجدید نظر در مواد کنوانسیون دهم ۱۹۰۷ لاهه
۳- تجدید نظر در مواد کنوانسیون ۱۹۲۹ مرتبط با رفتار با اسیران جنگی
۴- ایجاد کنوانسیونی جهت حمایت از افراد عادی در ایام جنگ.
تجدید نظر در موادکنوانسیون ۱۹۲۹، منجر به تدوین کنوانسیون سوم ژنو در مورد اسیران و زندانیان جنگی شد. این کنوانسیون، ضمن تجدید نظری که در تقسیم بندی اشخاص رزمنده کرد، حق برخورد داری از حقوق اسیران جنگی بودن را توسعه داد و گروه های جدیدی را نیز محق به استفاده از این امتیازات دانست، که عبارتند از: کسانی که بدست دشمن اسیر شده اند، ازجمله افراد غیر نظامی، هواپیماهای نظامی، افراد ساکن در مناطق اشغالی که با نیروهای اشغالگر در نبردند و… همچنین سربازان نیروهایی که حکومتهای آنان مورد شناسایی دولت متخاصم قرار نگرفته است و….
باتغییراتی که پروتکل موصوف در شرط های رزمنده بودن به وجود آورد، به تبع تعداد گروه های حائز شرایط برخورداری از وضعیت اسیران جنگی نیز افزایش یافت و قوانین و مقررات ناظر بر رفتارها و برخوردهای ملحوظ درکنوانسیون سوم ژنو در مورد اسیران جنگی را بهبود بخشید.
۲-۲- اقسام رهایی اسیران
تجارب حاصله از جنگ‌های گوناگون و بلاتکلیفی وضعیت اسیران جنگی مسئله بسیار مهمی بود که وجدان‌های آگاه و بیدار ملت‌ها و دولتمردان را رنج می داد پیش ترها گفتیم که سرنوشت اسیران جنگی مبهم و بستگی به انصاف،‌ قدرت و شرایط اسیر کننده داشت در اوایل که اسیران را می‌کشتند یا جلوی حیوانات درنده می انداختند و یا در کشتی ها و مزارع با دست و پای زنجیر شده و برده وار از نیروی کار آنان بهره می گرفتند. در برخی موارد اسیر جنگی به عنوان غرامت می‌بایست تا آخر عمر برای اسیر کننده کار می کرد. در یونان قدیم اسیران را در تماشاخانه های جنگی برای تفریح و تفنن، به طرق گوناگون مثل بیرون آوردن چشم، بریدن دست و پـای اسیران آن‌هـا را شکنجه می کردند. بـر روی پشت و گـردن اسیران راه می‌رفتند،‌ اسیران را برهنه کرده و آنان را وادار به رقص می نمودند، آنان را بر روی لاشه اموات می‌بستند تا چون مرده، متعفن و هلاک شوند. بعد از این دوران و تجارب تلخ بشریت در این زمینه قوانین ومقرراتی در معاهده های ۱۹۰۷، ۱۹۲۹ و ۱۹۴۹ تصویب گردید، هر چند رعایت قوانین و مقررات مصوبه از سوی کشورها با اشکالات و تفاسیر گوناگون مواجه گردیده است اما پایه و مبنای خوبی جهت حمایت از حقوق اسیران به وطنشان می باشد، به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم این روند رو به بهبود گذاشته چرا که در جنگ جهانی اول و بعد از آن آزادی اسرا مدت های مدیدی پس از پایان جنگ و انعقاد صلح انجام می‌شد در جنگ جهانی دوم و بعد از این مدت به لجاظ کنوانسیون ۱۹۴۹ همچنین فشار افکار عمومی جهان بسیار کمتر شد به طوری‌که تبادل اسیران جنگی خیلی سریعتر صورت گرفته و یکی از مهمترین مسائلی که معمولاً در مذاکرات صلح طرفین مخاصمه وجود دارد تبادل اسیران، رهایی و بازگشت آنها در اسرع وقت می باشد که در این میان به علت اغراض و اهداف گوناگون دولت‌ها ممکن است بازگشت اسیران را با مشکلاتی مواجه و زمان را به درازا بکشانند.
در جنگ ایران و عراق پس از چندین دور گفت وگوهایی که بین هیئت‌های ایرانی و عراقی با نظارت صلیب سرخ جهانی و براساس قطعنامه ی ۵۹۸ شورای امنیت انجام گرفت مبادله ی اسیران از تاریخ ۲۳/۵/۶۹ شروع شد مشکل اصلی در مبادله تعداد اسیران دو کشور بود چرا که ایران حدود هفتاد هزار اسیر نظامی از عراق و حدود چهل هزار نفر اسیر نظامی و غیر نظامی ایران را در اختیار عراق قرار داشت در ابتدا توافق گردید که در مقابل هر۱۰۰۰ اسیر ایرانی، تعداد ۱۷۰۰ نفر از عراقی ها آزاد شوند تا موازنه ی کلی برقرار باشد. اما سرانجام کمیته های قربانیان جنگ هر دو طرف نسبت به تبادل مساوی اسیران به توافق رسیدند. تعداد زیادی از اسیران دو طرف تبادل ولی تعدادی نیز هنوز باقی مانده اند مشکل در عدم اعلام صورت اسیران می باشد و صلیب سرخ جهانی نیز قدرت و ضمانت اجرای لازم جهت وادار نمودن و الزام عراق به دادن لیست اسیران ایرانی را ندارد. این تنها مورد نقض حقوق اسیران در قرن بیست و یکم نیست، اسیران کویتی نیز چنین سرنوشتی دارند، برخی از اسیران جنگ صربستان نیز علی‌رغم گذشت چندین سال از پایان جنگ هنوز بلاتکلیف بوده و اثری از وضعیت آنها در دست نیست.
چندین ماده از کنوانسیون های قبلی و فعلی ژنو ناظر به بازگشت اسیران مجروح و بیمار در حین مخاصمات و قبل از خاتمه جنگ توسط دولت‌های بی طرف می باشد همچنین اسیران سالمی که مدت طولانی در اسارت بوده اند نیز می توانند در فهرست اسیران بازگشتی قرار گرفته یا در کشور بی طرف نگهداری شوند.
طبق کنوانسیون ژنو، چند شیوه برای رهایی اسیران قابل تحقق است، از جمله قید شده که می‌توان اسیران را به طور دسته جمعی آزاد ساخت (یعنی به طور مثال به آن ها اجازه داد که سرزمین دولت نگهدارنده را ترک گویند) و یا این که به صورت دسته دسته رها شوند، به نوعی دیگر و براساس (قول شرف) برای اسیر هم، رهایی حاصل می شود. قسم و قول شرف زندانیان و اسرای جنگی مبنی بر این که اسلحه علیه دشمن بدست نگیرند، موجبات آزادی آن ها را فراهم می آورد. البته باید توجه داشت که اعتبار این قول منوط و موکول به مطابقت آن با قوانین دولت متبوع اسیر است، و در حقیقت بسیاری از دولت‌ها به اعضای نیروهای مسلح خویش اجازه نمی دهند در صورت اسارت، براساس قول شرف رهایی یابند. از طرف دیگر چنین عملی مختص جنگ‌های بسیار طولانی بوده و در قرن حاضر متروک به حساب می آید.
دریافت فدیه و پول در مقابل رهایی اسیران در جنگ های قدیمی مرسوم بود و در نظام فئودالیسم رشد و تا قرن هجدهم ادامه داشت. رهایی اسیران جنگ در مقابل بده بستان های گوناگون میان طرفی مخاصمه در جنگ های معاصر هم وجود دارد و بعضی اوقات اسیران به صورت گروگان در می آیند تا زمانی دستاوردی نصیب دولت نگهدارنده گردد.
طرفین مخاصمه می توانند موافقت نامه ای برای بازگشت آن عده از اسیران سالم که به مدت طولانی در اسارت بوده اند و یا نگهداری آن ها در یک کشور بی طرف، مشکلات زیادی دارد منعقد نمایند. چنین موافقت نامه‌ای را «کارتل» می نامند که پیمان کتبی ویژه مبادله اسیران است و به کشتی مخصوص حمل و مبادله اسیران نیز گفته می شود که معمولاً به شکل مبادله، براساس تعداد ودرجه اسیران صورت می گیرد. اسیران که بر اساس کارتل مبادله و به کشورشان مسترد می شوند در خدمات فعال نظامی شرکت داده نمی‌شوند.
به طور کلی رهایی و بازشت اسیران جنگی قبل از پایان رسمی منازعه مسلحانه، گرچه در کنوانسیون سوم پیش بینی شده، ولی طبق ارزیـابی خانم « کریستین شلید» بندرت تحقق یـافته و آن مـوارد نادر نیز با انگیزه‌های تبلیغاتی و بهره برداری های سیاسی همراه بوده، یا این که بخشی از یک تفاهم کلی تر بوده که گروه های دیگری غیر از اسیران را در بر می گرفته است، به علاوه تحول دیگری هم مطرح شده و آن این که اسیران، بطور فزاینده به عنوان بخشی از معاملات و بده بستان ها و وجه‌المصالحه‌ی مسائل سیاسی تبدیل گردیده‌اند. در جنگ ۱۹۷۳ خاورمیانه مبادله اسیران جنگی، معطوف به رسانیدن آذوقه به ارتش سوم مصر که در محاصره کامل ارتش اسرائیل قرار داشت موکول گردید. هند در خلال مباحثه ی طولانی خویش با پاکستان در مورد بازگشت اسیران پاکستانی، رهایی آنها را به شناسایی دولت بنگلادش توسط پاکستان موکول کرد. در منازعه ویتنام، جمهوری دموکراتیک در می ۱۹۶۹ رهایی اسیران را به مذاکرات مربوطه به ایجاد دولتی تابع جمهوری دمکراتیک در ویتنام جنوبی منوط نمود. همچنین در سپتامبر ۱۹۷۰ شرطی را افزود که اگر ایالات متحده آمریکا برای خارج ساختن نیروهایش تاریخ معینی را نپذیرد، اصولاً بحث از رهایی اسیران مطرح نخواهد شد.
حقوق مرسوم و عرفی جاری در زمینه رهایی و بازگشت اسیران جنگی، در ماده ۱۱۸ کنوانسیون سوم، دستخوش تغییر عمده ای گردید. ماده ۱۱۸ در پاراگراف اول مقرر می دارد که (اسیران جنگی بعد از توقف مخاصمات فعال، بدون در نظر گرفتن تعداد یا درجات و وضعیت سلامتی آن‌ها اعمال گردد. این ماده صراحتاً تاکید نموده که در صورت عدم وجود قراردادی در این مورد، در متن هر توافق نامه ای که میان طرفین مخاصمه و به منظور توقف عملیات جنگی منعقد می گردد و یا حتی اگر چنین موافقت نامه ای وجود نداشته باشد. هر یک از طرفین باید بدون تاخیر و به طور یک جانبه بازگشت اسیران جنگی طرف مقابل را عملی سازد.
با توجه به موارد گفته شده در کنوانسیون سوم ژنو ۵ شکل از روش‌های آزادی و بازگشت اسیران جنگی به کشورشان پیش بینی شده که در ذیل به شرح و بسط هریک از موارد پنج گانه خواهیم پرداخت.
۲-۲-۱- مبادله اسیران
اگر تمام قواعد بر حسن رفتار با اسیران جنگی به نحو احسن توسط دولت بازداشت کننده اجرا شوند و جمیع اسرای دربند از لحاظ معیشتی در رفاه کامل، آرامش و آسایش باشند،‌ ولی احساس می کنند تمام غم‌ها و غل و زنجیرهای عالم به دوش آن هاست. زیرا بزرگ ترین نعمت الهی از آن‌ها سلب شده و تار و پودشان شب و روز در انتظار روز موعود یعنی رهایی از قفس شعله می‌کشد.
بنا بر این حیاتی ترین مسئله برای اسیر آزادی بوده که بهترین روش آزادی نیز مبادله سریع و بی قید و شرط آن‌ها است.
ماده ۲۰ مقررات ۱۹۰۷ لاهه مقرر کرده بوده که بازگشت اسرا به میهن باید «بعد از انعقاد صلح … در کوتاه ترین زمان ممکن صورت گیرد». این اصل در بند ۱ ماده ی ۷۵ معاهده ۱۹۲۹ به شکل «در کوتاه ترین زمان بعد از انعقاد صلح …. » درج گردیده است بند ۱ ماده ۱۱۸ کنوانسیون سوم ژنو سعی کرده تا به نوع دیگری با مسئله برخورد و به صورت دقیق تری مقرر داشته که نگهدارنده موظف است « اسرا را بعد از قطع مخاصمات فعال بدون تاخیر به میهن خود بازگشت دهد». تفسیر این ماده مشکلاتی را به دنبال داشته است. به ویژه در جنگ انگلستان با آرژانتین در فالکلند مشکلات زیادی را در رابطه با این جمله و تفسیر آن درخصوص آزادی اسرای دو طرف ایجاد نمود. امروزه از یک سو به علت مدت نسبتاً طولانی که گاهی بین امضاء معاهده ترک مخاصمه و انعقاد عقد قرارد داد صلح وجود دارد، و از سوی دیگرمعمولاً در معاهدات ترک مخاصمه ماده یا موادی گنجانده می شود که به موجب آن آزادی اسرای تابع دولت فاتح، فوراً باید انجام گیرد ولی بازگشت اسرای تابع دولت مغلوب با تاخیر پیش بینی می گردد.
شرایط بازگشت به میهن در طول روند تاریخ و در جنگ‌ها تغییرات فراوانی کرده است. مثلاً ماده ی ۱۰ قرارداد ترک مخاصمه ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ بین آلمان و متفقین و کشورهای شریک و ماده‌های ۱۹ و ۲۰ ترک مخاصمه بین فرانسه و آلمان مورخه ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ از نمونه های این قواعد بوده است. ترس دولت نگهدارنده از آغاز جنگ مجدد در صورت آزاد نمودن سریع اسرا می تواند یکی از دلایل طولانی شدن اسارت باشد کما این که هند بعد از جنگ های ۱۹۷۱ در مقابل پاکستان بنا به چنین استنباطی آزادی ۹۳۰۰۰ اسیر پاکستانی را به تعویق انداخت. بازگشت فوری و نا غافل نیز ممکن است امکانات بالقوه ی دشمن را افزایش دهد اما پذیرفتن مهلتی معین بین شش ماه تا دو سال از شروع ترک مخاصمه همراه با اتخاذ روحیه‌ای انعطاف پذیر نسبت به وضع اسرای مختلف هریک از اسیران سالم، مجروح، غیر نظامی و … منطقی به نظر می رسد.
در پایان جنگ جهانی دوم هر یک از کشورهای نگهدارنده، اسرای آلمانی را در زمان های مختلف آزاد نمودنـد مثلاً کشور آمریکا اسرای آلمانی را در اوت ۱۹۴۷ یعنی حـدود ۲ سال بعد از اتمام جنگ و انگلیسی‌ها در ژوئیه ی ۱۹۴۸ یعنی حدود ۳ سال بعد از مخاصمه ی فعال و از سوی روسیه اسرای آلمانی در سال ۱۹۵۰ یعنی حدود ۵ سال پس از پایان جنگ آزاد شدند. بعد از این نیز در بازگشت اسیران جنگی موارد نقض بسیار مشاهده شده است چرا که جنگ بین هند و پاکستان در ۷ دسامبر۱۹۷۱ تمام شد ولی تبادل اسرا و آزادی اسیران پاکستانی از ۲۸ اوت ۱۹۷۳ شروع و در ۳۰ آوریل ۱۹۷۴ خاتمه یافت یعنی آخرین اسیر بعد از ۳ سال به میهن خود بازگشت با درجنگ بین عراق و ایران مخاصمه ی مسلحانه در ۲۷/۴/۶۷ صورت گرفت در صورتی که آزادی اسرای طرفین از تاریخ ۲۳/۵/۶۹ شروع و تا ۲۶/۶/۶۹ ادامه و بعد قطع شد که برخی از اسیران هنوز در عراق و تعدادی از اسرای عراقی هنوز در ایران هستند یعنی اولاً حدود ۲ سال بعد از خاتمه درگیری مسلحانه تبادل اسرا شروع شد و بعد از گذشت ۱۲ سال هنوز تعداد زیادی از اسیران دو طرف در کشورهای مقابل هستند.
ذکر این نکته ضروری است که هزینه بـازگشت اسیران جنگی بین کشور متبوع اسیر و کشور بازداشت کننده‌ی او با توجه به شرایط،دوری مسافت، وسایل حمل و نقل و … به صورت عادلانه تقسیم می شود. البته اسیران جنگی می توانند به میل و اراده ی خود و بدون هیچ گونه اجبار و اکراهی به میهن خود باز نگردند و تقاضای پناهندگی از کشورهای مختلف نمایند که این حق هم اکنون در کنوانسیون ژنو تصریح شده و قبلاً نیز بند۲ ماده‌ی ۲۲۰ قرارداد ورسای و … به این موضوع اشاره نمود. همچنین در هنگام آزادی اسیران ایرانی ما خود شاهد بودیم که نمایندگان صلیب سرخ پس از درج مشخصات اسیر اولین سؤالی که از وی می کردند این بود که می خواهی به ایران بروی یا تقاضای پناهندگی داری، چند کشور اروپایی و آمریکا به اسرا پناهندگی اجتماعی می دادند و اگر کسی راغب بود فرم مربوطه را پر و اعلام آمادگی خود جهت دریافت پناهندگی را به اطلاع نمایندگان صلیب سرخ می رساند.
اوایل شیوه ی مبادله به صورت تعدادی و مطابق با درجه انجام می شد به این شکل که هر کاروان تبادل شامل ۵۰۰ نفر سرباز، بسیجی، پاسدار و درجه دار به همراه ۲۰ نفر افسر اعم از جزء یا افسران ارشد با همین تعداد و به همین سنخیت با اسیران عراقی مبادله می شد. بعداً به علت این که عراق کلاً حدود ۴۵ هزار اسیر ایرانی داشت و ایران حدود ۶۰ هزار نفر اسیر عراقی در اختیار داشت این تناسب تبادل به هم خورد و افراد اسیر بدون رعایت درجات تبادل شدند و همان طور که قبلاً اشاره شد تعدادی از اسرای طرفین به علت کار شکنی های به عمل آمده هنوز در اسارت به سر می برند.
مقررات عهد نامه ی سوم و به طور کلی قواعد قراردادی حقوق جنگ در این مورد مسکوت مانده است لیکن رویه ی علمی کشورها در طی قرون و اعصار نشانگر این امر است که مبادله ی اسیران جنگی مخصوصاً بیماران، مجروحان، سالمندان و اعضای کادر بهداری، یکی از موجبات بسیار معمول ختم اسارت بوده است. گاهی تبادل ممکن است دراثر توافق و تراضی کتبی و مستقیم طرفین متخاصم به صورت موافقت نامه ای خاص یا پیمان موقت ترک نبرد مسلحانه به منظور مبادله اسیران انجام گیرد و یا ناشی از مساعی و تلاش‌های خوب و مثمرثمر قدرت حامی باشد اما نقش کمیته ی بین المللی صلیب سرخ که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق جامعه جهانی و کشورهای عضو آن است انکار ناپذیر و بسیار حایز اهمیت می باشد.
۲-۲-۲- فوت اسیران
حوادث و اتفاقاتی ممکن است منجر به فوت انسان ها شود یا هر انسانی عمری دارد که باید با به پایان رسیدن این مدت دنیا را ترک می کند که انسان‌های اسیر نیز از این سرنوشت محترم مبری نیستند لذا دومین شکل رهایی اسیران از بندهای اسارت فوت آنان به دلایل گوناگون می باشد. اسیران ممکن است در طول دوران اسارت از لحظه ی اسیر شدن تا هنگام آزادی به علل گوناگون در اردوگاه ها یا بیمارستان‌های
محل اسارت فوت کنند. مرگ اسیران در اثر عوامل گوناگون مانند شکنجه، سوء تغذیه شدید، استفاده از اطاق های گاز، کوره های آدم سوزی، آزمایشات پزشکی، کهولت سن و … اتفاق بیافتد که این موارد در خلال جنگ جهانی اول، جنگ‌های بعد از آن و جنگ جهانی دوم زیاد اتفاق افتاد. «دعوایی تحت عنوان Thiele and Stienert که دادگاه چند نفر سربازان آلمانی را به خاطر کشتن اسیران جنگی تحت اسارتشان به جهت محاصره از جانب قوای دشمن و رد ادعاهای وجود ضرورت نظامی محکوم ساخت».[۴۸]
در آلمان قریب ۳۰۰ اردوگاه زندانیان جنگی وجود داشت که در آن ها اسیران کشورهای متفقین نگه داری می شدند انواع و اقسام شکنجه و در نهایت کشتن و سوزاندن اجساد زندانیان جنگی از سوی آلمانی ها انجام شد. «در اردوگاه «لوفن والد» هر سلول ۱۶ نفر زندانی جنگی محبوس بوده و یک اطاق مخصوص بنام «اطاق خفه کن» با ابزار ووسایل شکنجه مانند قلاب‌های آویزان وجود داشته که به محض حرکت غیر مجاز و تخلف اسیر یا چند نفر از اسیران آن ها را به این اطاق می فرستادند و در این اطاق ماموران SS کمتر اسیری را زنده بیرون می فرستادند به علت ضعیف بودن جسم، اسیران در زیر شکنجه می مردند و اجساد این افراد در گروه های هیجده تایی به وسیله ی آسانسور الکتریکی به کوره های آدم سوزی منتقل می شدند که ظرفیت این کوره ها غالباً ۲۰۰ نفری بوده است ۱۲۰ تا ۱۴۰ نفر از این اجساد مربوط به قربانیان آزمایش های پزشکی و بقیه حدود ۶۰ تا ۸۰ نفر از زندانیان همین اردوگاه بوده اند».
در خلال جنگ ایران و عراق و بعد از آن اردوگاه‌های اسارت در عراق هر روزه شاهد مرگ و میر تعدادی از اسیران جنگی به علل گوناگون به ویژه مرگ به علت های بیماری و امراض پزشکی، سوء تغذیه شدید و شکنجه های وحشتناک که به مرور زمان باعث مرگ اسرا می شد یا همان پایگاه مخوف عراقی ها که بر روی اسیران ایرانی انواع آزمایشات پزشکی را انجام می دادند و به نام ۳H در تاریخ ثبت گردیده است. در جریان جنگ متحدین بر علیه عراق به علت تجاوز و اشغال کویت، بمباران های شدید موشکی و هوایی نیروهای ائتلاف باعث کشه شدن تعداد زیادی از نیروهای عراقی می شود به طوری که «مقامات انگلیسی تلفات نظامی عراقی را به ۳۰۰۰۰ کشته و ۱۰۰۰۰۰ زخمی برآورد کردند»[۴۹] و رونالد دانزیوتر نویسنده مشهور انگلیسی در کتاب خود به نام «نبرد خلیج» آمار کشته‌های عراقی را حداکثر ۴۰۰۰۰ اعلام می کند او یادآور می شود «تعداد سربازان کشته شده عراقی ممکن است ۲۵۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ باشد[۵۰]. که پس از پایان جنگ چندین گزارش وجود داشت که اسیران جنگی عراق نیز در بین کشته شدگان بوده و در گورهای دسته‌جمعی[۵۱] دفن شده اند که این امر باعث توجه و کشش مطبوعات در اوت ۱۹۹۱ به مدت چند هفته از طریق افشاگری های آنان مرتبط با رفتار با کشته شدگان و اسیران جنگی بود. «عراق طی گزارشی تحت عنوان جنایات جنگی متحدین علیه اسرای جنگی خود اعلام نموده بود ۱۲۶ اسیر عراقی را متحدین به دلایل گوناگون و به روش های مختلف از بین برده اند»[۵۲].
این قبیل موارد و بسیاری موارد دیگر که در طی سالیان گذشته و در خلال جنگ های متعدد صورت گرفته همگی بر خلاف اصول و مقرراتی است که کنوانسیون ژنو مقرر داشته، چرا که در مواد کنوانسیون مذکور اقدامات زیادی در جلوگیری از اعمال و رفتار باعث فوت اسیران پیش بینی و در صورت فوت نیز کشور دارنده اسیر مکلف به تنظیم وصیت نامه ی اسیران جنگی که جامع شرایط باشد، معاینه دقیق پزشکی، تنظیم گواهی و گزارش فوت، اجرای مراسم خاک سپاری و ادای احترامات لازم طبق اصول مذهبی اسیر، دفن آنان به صورت انفرادی و …. برای حمایت از جان اسیران در نظر گرفته شده است لیکن همان طور که گفته شد در خیلی از موارد این حقوق رعایت نمی گردد. در اردوگاه‌های عراق ما به چشم خود می دیدیم که اسیران ایرانی براثر فشارهای روحی، ضعف جسمانی شدید ناشی از سوء تغذیه، ‌انواع و اقسام بیماری‌ها می مردند و عراقی ها بدون رعایت اصول مذهبی (دادن غسل و کفن، اجرای مراسم، شرکت بچه ها در تشییع جنازه و …) آنان را در زمین های اطراف اردوگاه ها دفن می کردند و این تبادل جنازه ها که بعد از گذشت ۱۲ سال از آتش بس ایران و عراق صورت می گیرد به خاطر همین موضوعات است.
۲-۲-۳- ضمانت یا قول اسیر[۵۳]
یکی دیگر از جهات و راه های پایان اسارت که باعث آزادی اسیران جنگی در حین مخاصمات فعال می‌گردد، ضمانت یا قول آنان است به این نحو که کشور اسیر کننده می تواند در چهارچوب قوانین و مقررات داخلی خود، کلیه اسیران یا عده ای از آنان را به قید ضمانت و یا تنها به صرف قول خود ایشان آزاد و اجازه دهد که به کشورشان باز گردند. این قبیل اسیران باید تضمین و قول دهند که پس از آزادی در مخاصمات فی مابین دو کشور شرکت نخواهند کرد. این شیوه هر چند بسیار انسانی و شرافتمند است اما کارآیی و اثر لازم را نخواهد داشت، چرا که اسیر به احتمال بسیار زیاد قادر به انجام چنین تعهدی نخواهد بود شرکت در جنگ برای نیروی نظامی و در برخی موارد غیر نظامیان امری اجباری و تحمیلی است و اراده و تمایل افراد و در موارد استثنایی نقشی در آن ندارد. آزادی به قول شرف در زمان‌های گذشته بسیار ارزش‌، عزت و احترام زیادی داشته و در بعضی مقررات و متون داخلی بین المللی ذکر شده است مثلاً در فرمان سلطنتی فرانسه در تاریخ ۴ اوت ۱۸۱۱ مواد ۱۰ تا ۱۲ مقررات ۱۹۰۷ لاهه در این مورد تصریح کرده بود. اما در معاهده ی ۱۹۲۹ ژنو راجع به این مسئله هیچ سخنی گفته نشد و موضوع مسکوت ماند.
به هر حال چند نمونه از این‌گونه روش جهت آزادی اسیران صورت گرفته که به عنوان مثال می‌توان به آزادی اسرای فلیپینی که توسط ژاپن در سال ۱۸۴۲ و در جزیره لوسن به اسارت در آمده بودند اشاره نمود، یا اسرای ایتالیایی که توسط انگلستان در سال ۱۹۴۳ و در جزیره سسیل با دادن قول شرف آزاد گردیدند. این روش آزادی در معاهده ی ۱۹۴۹ مورد توجه قرار گرفت و وفق بند ۲ ماده ۲۱ معاهده فوق پیش بینی و مطرح شد که آزادی به قید قول شرف را تا هر مقدار که قوانین دولت متبوعه اسیر اجازه دهد و در مواقعی که این اقدام موجب بهبودی وضعیت سلامتی اسیر گردد امکان پذیر می باشد. آزادی اسرا با ضمانت یا قول شرف در معاملات و مبادلات بین کشورهای متخاصم امروزه خیلی کم مشاهده می شود شاید بتوان گفت که در موارد نادری این نوع اقدامات از سوی کشورهای دارنده ی اسیر اتفاق می افتد. به دلیل این که هیچ اسیری نمی تواند تعهد نماید بعد از آزادی دوباره در مقابل کشور آزاد کننده اش مبارزه نکند ضمن این که آزادی اسیران در مقیاس گسترده و تعداد زیادی باعث افزایش توان رزمی و قدرت باز دارندگی کشور متبوع اسیر می گردد به ویژه ممکن است رفتار، عملکرد و برخوردهای عوامل و عناصر کشور اسیر کننده با اسیران باعث کینه و عداوت درونی اسیران گشته و آنان در مقام تلافی باشند لذا احتمالاً بعد از آزادی با کینه ای عمیق تر به جنگ علیه آن کشور بپردازند در چندین ساله ی اخیر و در خلال جنگ های اعراب و اسرائیل، هند و پاکستان، ایران و عراق، ‌کویت و عراق، آمریکا و عراق، بوسنی و هرزه گوین و … مشاهده و یا شنیده نشده که از این نوع آزادی اسرا صورت گرفته باشد. تنها در بعد سیاسی و به راه انداختن تبلیغات و بهره برداری های چند منظوره اقداماتی صورت گرفته که از جمله ی آن ها می توان به آزادی ۸ نفر از اسیران بسیجی ایرانی در عراق اشاره کرد. لذا با توجه به مراتب بالا با وصف پیش بینی و گنجانیده شدن اسرای جنگی یا قول شرف در کنوانسیون ۱۹۴۹ این اواخر موردی بر طبق مقررات مذکور صورت نگرفته است.
دارایی و مال دیگران قابل احترام بوده و سایرین از تعدی و تجاوز به آن ممنوع شده اند بطوری‌که در دین مبین اسلام یکی از ضروریات خمسه حفظ مال می‌باشد، طبق معاهده ۱۹۲۹ و ۱۹۴۹، ‌ابزار، وسایل و اموال شخصی اسیر جنگی نبایستی توقیف یا تملیک گردد و چنانچه به نحوی از انحاء ضبط گردد باید در هنگام آزادی به اسیر عودت داده شود و چنانچه از زمان ضبط و توقیف تا هنگام رد آن اموال تلف، ناقص یا گم شود دولت بازداشت کننده هر گونه درخواست غرامتی را که اسیران جنگی بابت لوازم شخصی و نقدینه یا اشیاء قیمتی که از وی اخذ شده و هنگام اعاده او به میهنش به وی مسترد نگردیده باشد، همچنین هرگونه درخواست غرامت مربوط به فقدان چیزی که اسیر تقصیر و علت آن را به دولت بازداشت کننده یا یکی از عمال آن بداند بایستی پرداخت نماید ضمن اینکه دولت بازداشت کننده مکلف است تمام لوازم شخصی را که اسیر جنگی در مدت اسارت به آن‌ها نیاز دارد با هزینه خود تامین و تعویض کند و در هرحال دولت بازداشت کننده گواهی نامه ای به امضای افسر مسئول حامی کلیه اطلاعات مفید را به اسیر جنگی خواهد داد و معلوم می نماید به چه علت و دلیلی لوازم، نقدینه یا اشیاء قیمتی مزبور به اسیر اعطا نشده و نسخه ی ثانی این گواهینامه به توسط آژانس مرکزی اسیران جنگی برای دولت متبوع اسیر ارسال خواهد شد.
هر چند در کنوانسیون ژنو قید گردیده که کلیه ی اشیاء و لوازم مصرف شخصی به استثنای اسلحه، اسب، ‌خودرو، تجهیزات نظامی و اسناد نظامی، بقیه وسایل باید در تصرف اسیر بماند لیکن در عمل و در خلال جنگ های منطقه‌ای و جهانی این امور رعایت نگردید و در عصر حاضر نیز مراعات نمی‌گردد. بنده هنگامی‌ که اسیر شدم ساعت، پیراهن چینی شخصی، پول‌هایم و … را عراقی ها گرفتند و هیچ وقت آن‌ها را پس ندادند با اکثریت اسیران همین برخورد صورت گرفته بود به طوری‌که هر اسیر ایرانی در ابتدای اسارتش تمام وسایلش اعم از نظامی یا غیر نظامی (پول، ساعت، انگشتر، زنجیر، لباسها و …) ضبط و هیچگاه نیز مسترد نگردید در مورد زمان بازداشت اسیران جنگی نیز قوانین ژنو مقرر داشته اسیران جنگی اجازه خواهند یافت اشیاء شخصی، نامه ها و امانات متعلق به خودشان را با خود ببرند. وزن آنها ممکن است با توجه به شرایط و اوضاع و احوال بازگشت به هر مقدار که اسیر توانایی حمل داشته باشد می تواند این قبیل وسایل همراه خود ببرد.علی ایحال هر یک از اسیران مجاز خواهند بود هنگام آزادی لااقل ۲۵ کیلو بار با خود ببرد.
۲-۲-۴- فرار اسیران
یکی دیگر از اشکال رهایی اسیران از بند اسارت فرار است که با توجه به موقعیت محل اسارت، امکانات و توانایی‌های اسیر و موانع ایجاد شده کشور اسیر کننده و … باید مد نظر قرار گیرد. اما پیش بینی راه های فرار از دست دشمن و اقدام به آن یکی از وظایف هر نظامی است که در مقررات نظامی اکثر کشورهای جهان تدوین و تصویب شده است. در عین حال فرار اسیر از اردوگاه کشور اسیر کننده یکی از شیوه ها و صور پایان اسارت نیز می باشد در طول تاریخ بشر پس از پایان جنگ ها یا در حین نبرد بسیاری از اسیران مبادرت به فرار نموده اند که برخی موفقیت آمیز و گاهی هم ناکام می مانده است، که در هنگام تعقیب و دستگیری مجدد اسیر کشته یا به شدت مورد آزاد و اذیت و شکنجه قرار می‌گرفت سوء استفاده های زیاد در این زمینه و در جریان جنگ جهانی دوم از سوی کشورهای درگیر در قالب به کارگیری سلاح های آتشین علیه اسرای فراری باعث گردید که در معاهده ی ۱۹۴۹ مواد ۹۱ تا ۹۴ به این موضوع اختصاص و شرایط، اوضاع و احوال، تکالیف کشور اسیر کننده و وظایف کشور متبوع اسیر را مشخص نماید. که این مواد متضمن حمایت از حقوق اسیر فراری دستگیر شده می باشند در مواد فوق تصریح شده که فرار اسیر یکی از حقوق مسلم وی بوده و اگر موفق به فرار نشده و مجدداً اسیر گردد مشمول هیچ گونه مجازات یا تشدید مجازاتی برای فرار سابق خود نخواهد شد هرچند این اعمال را در چند نوبت و با بهره گرفتن از اوراق جعلی یا پوشیدن لباس کشوری یا سرقت بدون قصد تحول از امکانات و وسایل کشور اسیر کننده صورت گرفته باشد.
البته مراقبت از اسیران جهت جلوگیری از فرار آنان به خصوص در دو دهه ی اخیر به شدت زیاد شده و کشورهای اسیر کننده معمولاً اسیران خود را در عمق کشورشان و در مناطقی دور از شهرها در اردوگاه های ویژه نگهداری می نمایند که خود همین محل اردوگاه ها نیز با انواع موانع طبیعی مانند رودخانه، کوه های بلند، بیابان های خشک و سوزان و ….. و یا موانع مصنوعی مثل چندین ردیف سیم خاردار، کاشتن مین بین سیم خاردار، تله های انفجاری، جریان برق الکتریسیته، سگ‌های نگهبان، پست ها و دکل های دیده بانی و استفاده از سربازان نگهبان، منطقه و اردوگاه اسیران جنگی را تحت پوشش و مراقبت قرار می دهند طوری که امکان فرار اسیران جنگی به حداقل ترین شکل ممکن کاهش یابد به عنوان مثال همین شرایط عنوان شده در بالا را کشور عراق برای جلوگیری از فرار اسیران ایرانی تدارک دیده بود.
مراقبت، مواظبت و اقدامات حفاظت فیزیکی جهت جلوگیری از فرار اسیران از سوی دو کشور آن چنان شدید بود که در طول هشت سال جنگ و دو سال و اندی پس از آتش بس تنها ۱۷ نفر از اسرای دو طرف موفق به فرار شده و توانستند آن هم با تحمل شداید و مصیبت های فراوان خود را به کشورشان رسانده و آزاد شوند، ضمن این که اگر اسیر فرار می کرد و دستگیر می شد بدون توجه به قوانین مصرحه ژنو عراقی‌ها تا پای مرگ او را شکنجه نموده و مدت‌ها در زندان‌های انفرادی کوچک، فلزی، نمور، بدون نور خورشید، بسیار غیر بهداشتی و با یک وعده غذا نگهداری می کردند ضمن این‌که در حین فرار نیز با سلاح‌های آتشین به اسیر فراری شلیک می‌کردند حال اگر اسیر کشته می شد که هیچ ولی اگر زخمی می‌شد به همان حالت مجروحیت او را در زندان‌هایی که شرح داده شد بازداشت و از هر گونه درمان و امور پزشکی وی خودداری می‌کردند اگر اسیر زنده می ماند که دوباره او را به اردوگاه می آورند و چنانچه در اثر آن وضعیت از بین می رفت جسد او را در جنب اردوگاه دفن می نمودند.
۲-۲-۵- جراحت و بیماری شدید اسیران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...