- ۲. فقط عرضه کننده نیروی کار است و سایر منابع مورد نیاز شغل توسط دیگری تامین می شوند .
- ۳. یک حقوق یا دستمزد ساعتی،هفتگی یا ماهانه مشخص دریافت می کند .
-
-
- ۴. نمی تواند کار واگذار شده به خود را به دیگری واگذار کند یا برای انجام مسئولیت های خود با دیگری قرار داد منعقد کند .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
۵.مسئولیتی برای تهیه تجهیزات وامکانات شغلی ندارد،مگر درموارد خاصی که شاغل ممکن است ابزار ساده ای راخود برای انجام کار تامین کند.این تامین جزئی وسایل وتجهیزات کار،تاثیری برجایگاه شغلی وی ندارد.
- مسئولیتی درقبال سرمایه گذاری و مدیریت واحد کسب وکار ندارد .
- مدت زمان کار وی تعیین شده و مشخص است .
- برای یک فرد یا واحد کسب کار فعالیت می کند .
- در شرایط اضافه کاری از مزایای آن مانند دستمزد بیشتر بهرمند می شود .
۱۰.هزینه های مسافرت یا ماموریت های کاری بر عهده او نیست .
۱۱.هر چه که تخصص او بیشتر می شود از استقلال وآزادی عمل بیشتری برخوردار می شود و جایگاه شغلی اش ارتقاء پیدا می کند .
- گاهی ممکن است درحین اشتغال معمولی درتامین مالی بخشی ازفعالیت های شرکت سهیم شود.
(۲-۲۲-۲)ویژگی های خوداشتغا ل:
۱ . مالک واحد کسب وکار است ؛
۲ . در معرض خطر پذیری مالی شرکت یا واحد کسب وکار است وهزینه های ناشی از سوء مدیریت را متقبل ومتحمل می شود؛
۳ . مسئولیت سرمایه گذاری ومدیریت واح کسب وکار بر عهده وی است؛
۴ . از مزایای ناشی از مدیریت مناسب و مطلوب به طور مستقیم بهره مند می شود؛
۵ . برفعالیت ها کنترل مستقیم دارد وزمان، مکان و چگونگی انجام کارها را خود تعین می کند؛
۶ . در بکار گیری افراد دیگر برای انجام کار آزاد و مختا راست ؛
۷ . مسئول اصلی تامین منابع ، تجهیزات و ماشین های مورد نیاز برای کسب و کار است ؛
۸ . در بیمه کردن واحد کسب و کار یا خودش ، آزاد ومختار است ؛
۹ . خودش در خصوص تعداد ساعت کاری مورد نیاز برای انجام فعالیت ها در واحد کسب و کار تصمیم می گیرد یا به عبارت دیگر ساعت کاری و کار او انعطاف پذیر است؛
۱۰ . یک فرد خود اشتغال در واحد کسب وکار خود می تواند شاغل معمولی یک شرکت دیگر نیز باشد ؛
۱۱ . در قبال پرداخت مالیات و عوارض واحد کسب و کار مسئولیت دارد(دت[۷۰]،۲۰۰۴) .
(۲۳-۲)رنسانس خود اشتغالی
خود اشتغالی بعنوان یکی از رویکرد های اشتغال زایی نتنها در کشور های توسعه نیافته در قالب کارگاه های خانوادگی و کوچک انفرادی موثر بوده است،بلکه امروزه با توسعه فناوری اطلایات وارتباطات در کشورهای توسعه یافته نیز رو به گسترش است(پاکدامن،۱۳۸۰).
البته از دیرباز نیز خود اشتغالی یکی از منابع اساسی توسعه اشتغال در بسیاری از کشور ها محسوب و مورد توجه بوده است .به عنوان مثال در برخی از کشورها مانند آلمان و کانادا رشد خوداشتغالی درسالهای اخیر بیشتر از سایر انواع اشتغال بوده است.
به طور کلی در اتحادیه اروپا ۱۵درصد شاغلان را افراد خود اشتغال تشکیل می دهند که با توجه به سیاست های این اتحادیه ، انتظار افزایش این رقم وجود دارد .در این اتحادیه فرد خود اشتغال کسی است که با دیگران قرارداد شغلی ندارد وبا انجام یک فعالیت اقتصادی برای خودش در آمد کسب می کند.از سوی دیگر خوداشتغالی یک منبع مهم کار آفرینی ورشد واحد های کسب وکار کوچک[۷۱] است و می تواند تضمین کننده رشد اشتغال در دراز مدت باشد([۷۲]OECD،۱۹۹۸). کشور ما نیز می تواند به جای روش های سنتی وتکیه بر درآمد های نفتی وحتی افزایش بی رویه کارگران وکارکنان کارخانجات تحت پوشش دولت ،فرهنگ وشیوه های خود اشتغالی را آموزش وترویج دهد. در صورت تدوین واجرای کامل طرح های خود اشتغالی ،می توان انتظار داشت که درصد قابل توجهی از افراد بیکار ؛بویژه روستائیان، بجای مهاجرت به شهرهای بزرگ وتن دادن به شغل های کاذب، باایجاد کارگاه های صنایع دستی وکشاورزی در روستا ها، جذب مشاغل مولد گردند. درشهرها نیزافراد دارای تخصص های حرفه ای وحتی دانش آموختگان دانشگاه ها می توانند از تحصیلات پیش بینی شده برای راه اندازی مشاغل خصوصی استفاده کنند(پاکدامن،۱۳۸۰).
رنسانس خوداشتغالی بدلایل زیر ایجاد و رو به گسترش است :
وجود بازار محصول ونیروی کارغیر قابل انعطاف حاکم وافزایش مالیات ها تحول در سازمانهای تولیدی وصنعتی که بر منبع یابی بیرونی وفعایت های غیر متمرکزتاکید دارد .انعطاف پذیری ،سرعت و پاسخ گویی بالای شبکه ها وشهرک ها وخوشه های کسب کارهای کوچک وخود اشتغال نسبت به نیازهای مردم در مقایسه با شرکت های سنتی تمرکزسیاست های اشتغال زایی بسیاری از کشورها بر خوداشتغالی برای رهایی از کمند بیکاری تناسب خود اشتغالی با نیازها وشرایط اقشارخاص جامعه یعنی جوانان وزنان (OECD،۲۰۰۰).
(۲۴-۲)فرهنگ خوداشتغالی
یکی از عوامل زمینه ساز گسترش خوداشتغالی در کشور،فرهنگ حاکم بر جامعه است .فرهنگی که برای افراد خوداشتغال ارزش قائل است وافراد بیشتری را برای کارآفرینی تشویق می کند. ممکن است در برخی کشورها فرهنگ عمومی خانواده گی مشوق خوداشتغالی نباشد. دراین کشورها دولت باید زمینه کسترش فرهنگ خود اشتغالی را فراهم وبا سازکار متفاوت ازآن حمایت کند.رسانه های ملی می توانند نقش بسیار مهمی در این رابطه ایفا نمایند .ازسوی دیگر اقدام به خوداشتغالی در افراد و تشویق این موضوع،بشدت تحت تاثیر تربیت معلمان ومربیان افراد است. بنابراین توجه به کارآفرینی خوداشتغالی در مدارس و دانشگاه ها وگنجاندن دروسی در این زمینه در برنامه تحصیلی مراکز آموزشی مذکور می تواند بستر مناسبی را فراهم سازد(هیسریچ وپطرس[۷۳]، ۲۰۰۲) .
یکی از عوامل زمینه ساز خوداشتغالی محیط تصمیم گیری است ،در واقع تصمیم گیری درمورد تغییرشیوه زندگی یا شغل اصولا دشوار است برای این منظور صرف انرژی زیاد وداشتن جسارت تغییر و انجام کاری متفاوت از گذشته ،ضروری است . برای موفقیت افرادی که تصمیم به تغییر می گیرند وجود دو محیط کاری بسیار حیاتی است :
(۱-۲۴-۲)محیط کاری تحقیق وتوسعه : اگردرمحیط کاری تحقیق و توسعه ایده های درباره تولید کالاها یاخدمات جدید ارائه ولی موردتوجه سازمان قرارنگیرد، فرد مطرح کننده ایده تلاش میکند درخارج ازسازمان،شرکتی را تاسیس وایده خود را محقق سازد.
(۲-۲۴-۲) بازاریابی:گاهی شناخت دقیق ازشرایط ونیازهای بازار،فرد را به راه اندازی کسب وکار جدید تشویق می کند(محمودی نژاد وهمکاران،۱۳۸۳).
زمینه های روان شناختی نیز نقش مهمی در توسعه خوداشتغالی ایفا می کنند.دراواسط قرن بیستم روان شناسان نگاه خودرا معطوف به فعالیت های اقتصادی کردند.دراین دوران برخی از روان شناسان ازجمله مک کلند[۷۴]،استادروانشناسی هاروارد امریکا نظریه روان شناسی توسعه اقتصادی رامطرح نمود.براساس این نظریه،عقب ماندگی اقتصادی درکشورهای درحال توسعه به دلیل عدم درک خلاقیت فردی است وی معتقد است درانسان سه نیاز اساسی وجود دارد:
- نیاز به توفیق یاتوفیق طلبی[۷۵]
۲.نیاز به قدرت یا قدرت طلبی[۷۶]
- نیازعاطفی یا احساس تعلق[۷۷]
براساس این دیدگاه، نیازهای فوق فرد را به تحرک وا می دارد تا از طریق راه اندازی کسب وکار، آن نیازها را تامین نماید. کالینز[۷۸]وهمکاران(۱۹۶۴)نیزدر مطالعه خود دریافتند که خویش فرمایان دارای یک تمایل ناخودآگاه برای رویارویی با مشکلات هستند(به نقل از شعبانعلی فمی،۱۳۸۶).
دراین رابطه باید توجه داشت که عدم رضایت ازکارهای گذشته یکی ازعوامل مهمی است که برتصمیمات خوداشتغالی تاثیر می گذارد وبراین اساس،فرد تمایل کمتری به ایجاد کسب وکار جدید درآن زمینه نشان می دهد(شاپرو سوکول[۷۹]،۱۹۸۲).
اگرعدم رضایت ازیک کسب وکار استمرارپیدا کند،ممکن است منجربه تحرک وجابجایی شغل شود ( دیلی و کی رک[۸۰]، ۱۹۹۲). ازسوی دیگرفقدان رضایت از سایر انواع مشاغل گذشته مانند شغل های دستمزد ساز انگیزه فرد برای کارآفرینی وخوداشتغالی را افزایش می دهد(هویس من ودریدر[۸۱]، ۱۹۸۴).
بطورکلی هرچه رضایت فرد از شرایط موجود زندگی خانوادگی و وضعیت اجتماعی افزایش می یابد، احتمال تمایل او به خوداشتغالی افزایش می یابد. البته این فقط به عنوان عامل ورود به حوزه خوداشتغالی عمل می کند. درحالی که مطالعات، حاکی از آن است که افراد خوداشتغال رضایت بیشتری ازشاغلان معمولی دارند(نوردرهاون[۸۲] وهمکاران، ۲۰۰۰).
براساس یک مطالعه دیگر، افراد خوداشتغال بیش ازشاغلان معمولی از کار خود راضی بودند. آنها ابراز داشته اند که رضایت شغلی شان به خاطر درآمد بالاتریاساعت کارکمترنیست، بلکه ناشی ازاستقلال وآزادی عمل درشغل وحرفه است(اوهلسون[۸۳]، ۲۰۰۴).
(۲۵-۲)عوامل موثر بررشد خوداشتغالی
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:34:00 ب.ظ ]
|