کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



در این کنوانسیون سعی شده است تا اصول و قواعد مربوط به تابعیت اشخاص حقیقی و قواعد حاکم بر تعهدات نظامی افراد دارای تابعیت های گوناگون را مقرر می دارد. اصول و قواعدی که قانون داخلی دولتهای عضو باید از آن پیروی نماید و در ادامه به تعریف تابعیت از دیدگاه کنوانسیون پرداخته و آن را وابسته به مسائل قومی و مذهبی ندانسته و یک رابطه حقوقی میان شخصی و دولت دانسته است و شخصی را که دارای تابعیت های متفاوت باشد را دارای تابعیت چندگانه می داند.
در قسمتی دیگر به تعریفی در خصوص طفل از دیدگاه کنوانسیون پرداخته است و می گوید: «طفل از دیدگاه کنوانسیون کسی است که به سن ۱۸ سال نرسیده باشد البته اگر در قانون خود آن کشور سن بلوغ زودتر حاصل نشود. ولی در شرایطیکه در قانون داخلی کشورهای عضوش بلوغ بیشتر از ۱۸ سال باشد لازم الاثر نخواهد بود و سنی که توسط کنوانسیون گذاشته شده است لازم الاثر نخواهد بود.
بخش دوم: اصول کلی تابعیت:
در ابتدای این فصل گفته شده است که هر دولت باید اتباع خود را طبق قانون خودش معین کند البته تا جائیکه این قانون مطابق و هماهنگ با کنوانسیون های قابل اعمال بین المللی، حقوق بین الملل عرفی و اصول حقوقی عموماً شناخته شده در مورد تابعیت باشد.
در مرحله بعد کنوانسیون نظارت خود را بر قانون تابعیت دولتهای عضو اینگونه افزایش می دهد که می گوید قوانین دولتهای عضو در خصوص تابعیت باید دارای شرایط زیر باشد.
بند الف: هر کس حق تابعیت دارد. بند ب: از بی تابعیتی اجتناب شود.
بند ج: هیچکس نباید بطور خودسرانه از تابعیتش محروم شود. بند د: ازدواج و انحلال
آن میان یک تبعه دولت عضو و یک خارجی و تغییر تابعیت یکی از همسران در دوران ازدواج، هیچکدام به صورت خود به خودی بر تابعیت همسر دیگر تأثیر نخواهد گذاشت.
در این ماده نکات مهمی وجود دارد که مرتبط با بحث کاهش موارد بی تابعیتی از دیدگاه کنوانسیون می باشد و همسو با آنها می باشد از جمله اینکه هر کس حق تابعیت دارد و هیچکس بطور خودسرانه از تابعیتش محروم نمی شود که این بطور کامل الهام گرفته از ماده ۲۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و همچنین ماده ۱۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد و یا در قسمت بعد که در خصوص زنان ازدواج کرده و عدم تأثیر تابعیت یک همسر بر دیگری سخن می گوید کاملاً موافق با کنوانسیون حمایت از حقوق زنان می باشد زیرا در هر دو کنوانسیون دغدغه اصلی تدوین کنندگان از دست ندادن تابعیت زنان در اثر تحمیل تابعیت همسر و قواعد کشورها به آنها می باشد و اینکه آنها اختیار در تعیین تابعیت خویش داشته باشند.
یک نکته هوشمندانه دیگر که در این فصل به چشم می خورد این است که در ابتدا می گوید هر کشوری باید قوانین تابعیت خود را مطابق با کنوانسیون های بین المللی و حقوق بین الملل عرفی و اصول حقوقی شناخته شده وضع کند که از این جمله این کنوانسیون ها می توان میثاق حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه ها جهانی حقوق بشر، کنوانسیون حقوق کودک، کنوانسیون حمایت از زنان، و سایر کنوانسیون های مهم باشد که این امر ثابت می کند کشورهای عضو این قانون جامع ملزم به رعایت قوانین و مقررات راجع به کاهش موارد بی تابعیتی می باشند.[۵۳]
در ادامه ماده باز هم برای اینکه مطمئن شود کشورهای عضو قوانین و مقررات بین المللی و اصول شناخته شده را رعایت می کنند ۴ مورد را عنوان می کند و می گوید که قوانین کشورها در خصوص تابعیت باید دارای این نشانه ها و الزام ها باشند که این امر نشانگر دید حساس قانونگذار نسبت به این موضوع داشته است که در مورد تأکید این موضوع برآمده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در ادامه فصل دوم قواعد مربوط به عدم تبعیض را می بینیم که قانونگذار به کشورهای عضو هشدار می دهد که قواعد تابعیت آنها نباید متضمن روشهایی باشد که باعث تبعیض بر مبنای رنگ، نژاد، مذهب و… باشد و در انتهای ماده می گوید که هر دولت عضو موظف است که قوانین عدم تبعیض را به اجراء در آورد، چه در خصوص کسانی که به محض تولد تابعیت کشور عضو را بدست می آورند و چه در خصوص کسانی که بعداً و بطور اکتسابی تابعیت کشور عضو را بدست می آورند.
بخش سوم: قواعد تابعیت:
در این فصل قانونگذار از کشورهای عضو می خواهد که قانون خود را اینگونه با مقررات بین المللی همسو سازند و می گوید کشورهای عضو باید تابعیت خود را به اشخاص زیر اعطاء نمایند.
الف: اطفالی که یکی از والدین آنها در زمان تولد دارای تابعیت دولت عضو باشد که البته در خصوص اطفالی که وضعیت ابوین آنها در خصوص تابعیت از طریق حکم دادگاه، تصدیق رسمی یا موارد این چنین تعیین شده باشد، چنانچه دلت مذکور در قانون داخلی خود تشریفات مخصوصی داشته باشد اینگونه عمل خواهد شد.
ب: اطفال مجهول الهویه ای که در صورتیکه تابعیت دولت عضو به آنها داده نشود بی تابعیت محسوب گردند که این بند هم راه مؤثری برای جلوگیری از موارد بی تابعیتی می باشد و در قانون کشورهای زیادی از جمله کشورمان ایران این مورد اندیشیده شده است که قانونگذار اروپایی هم این امر را بصورت الزام آور برای قانون تابعیت کشورهای عضو در نظر گرفته است و کاملاً با میثاق حقوق مدنی و سیاسی هنگام است که می گوید هر کودکی در هنگام تولد باید دارای تابعیت باشد.[۵۴]
در ادامه می گوید که هر دولت تابعیت خود را به طفلی اعطا می کند که در خال کشور عضو بدنیا آمده است. مشروط بر اینکه طفل تابعیت دولت دیگری را نداشته باشد چنین تابعیتی مبانی زیر داده خواهد شد.
الف: در زمان تولد به لحاظ قانون بتواند تابعیت را کسب کند.
ب: بعد از تولد به اطفالی که بدون تابعیت مانده اند بنا به درخواستی که بوسیله یا از طرف طفل مذکور به شیوه های یکه توسط قانون کشور عضو در نظر گرفته شده است به تمام ذیربط داده می شود، چنین درخواستی می تواند به اقامتگاه قانونی یا عادی منجر شود، مدت این اقامت نباید بیش از ۵ سال بلافاصله پیش از تسلیم درخواست باشد.
قانونگذار از کشورهای عضو می خواهد که در قانون داخلی خود کسب تابعیت را برای افراد زیر تسهیل کند.
الف: همسران اتباع خود ب: اطفال یکی از اتباع خویش
پ: اطفالی که توسط یکی از ارتباع خود به فرزند خواندگی گرفته شده اند.
ت: اشخاصی که در آن سرزمین بدنیا آمده اند و قانوناً و عادتاً در آنجا اقامت دارند.
ث: اشخاصی که برای دوره زمانی مشخصی که قبل از سن ۱۸ سال شروع می شود. قانوناً در سرزمینش اقامت کرده باشند، مدت اقامت توسط دولت مزبور تعیین می گردد.
ج: اشخاص بی تابعیت و پناهنگان شناخته شده ای که قانوناً و عرفاً در قلمرو وی اقامت کرده اند.
و همچنین مواردی که از دید کنوانسیون اروپایی تابعیت یک شخص تابعیت خود را از دست می دهد از جمله بندهای ذیل می باشد.
الف: شخص با میل و اراده خود تابعیت دولت دیگر را کسب نماید.
ب: شخص تابعیت دولت عضو را به نحو متقلبانه اتخاذ کند مثلاً شخص اطلاعات نادرست راجع به خود بدهد یا اینکه واقعیتی را که منتسب به خود می باشد را مخفی کند.
پ: خدمت داوطلبانه شخصی در نیروی نظامی کشور خارجی.
ت: رفتاری که جداً مغایر با منافع حیاتی کشور عضو باشد.
ث: فقدان علقه و روابط اصیل میان دولت عضو و تبعه هایی که به ظاهر در کشور عضو اقامت دارند ولی بصورت عرفی رد خارج از کشور اقامت دارند.
ج: اگر مسلم شود که در دوران طفولیت فرد شرایط مقرره بوسیله قانون داخلی که منجر به تحصیل قانون تابعیت آن دولت عضو می گردد، رعایت شده است.
چ: به فرزند خواندگی گرفتن طفل چنانچه آن طفل تابعیت خارجی یکی از والدین یا هر دوی کسانی که او را به فرزندخواندگی گرفته اند داشته باشد یا تحصیل نماید.
بنظر می رسد که تدوین کنندگان کنوانسیون اروپایی تابعیت علاقه خاصی به متن کنوانسیون کاهش موارد بی تابعیتی داشته اند زیر در بسیاری از موارد آنها دقیقاً همان عباراتی که در بعضی از مواد کنوانسیون کاهش موارد بی تابعیتی بود را تکرار کرده است.
و اما در خصوصی بازگشت به تابعیت کنوانسیون از دولتهای عضو می خواهد که بر طبق قانون داخلی خودشان و طبق ضوابط معین شده تا جائیکه امکان آن وجود داشته باشد زمینه مساعد را برای بازگشت اتباع خود اماده کنند.
و اما نکته مثبت دیگری که در خصوص کنوانسیون اروپایی تابعیت وجود دارد، طرز بیان متفاوت قانونگذار در مورد اختلاف می باشد، یعنی اینکه در هر موضوعی و با توجه به درجه اهمیت آن لحن قانونگذار متفاوت خواهد بود و در یک جا لحن قانونگذار جنبه الزام آور و قطعی بخود می گیرد و در آن مورد کشورها ملزم به انجام خواسته کنوانسیون می باشند.[۵۵]
بعنوان مثال در مورد بالا که موارد از دست دادن تابعیت را مشخص می کند و کشورهای عضو باید بر طبق موارد بالا اقدام به سلب تابعیت نمایند و از طریق دیگری نمی توانند اقدام به سلب تابعیت نمایند و اینجا لحن قانونگذار الزام آور می باشد.
ولی در جای دیگر لحن قانونگذار جنبه توصیه ای به خود می گیرد و از کشورها می خواهد که در مسئله ای به شکل خاص رفتار کنند ولی به آنها این آزادی را هم می دهد که بر طبق روش های خودشان عمل کنند و همچنین بر طبق قانون داخلی خودشان و بعضی از کشورها ممکن است بصورت ۱۰۰% به خواسته های قانونگذار احترام بگذارند و بعضی دیگر تا حدودی دست به اجرای این توصیه ها بزنند یا اصلاً به عمل نکنند همچون موردی که کنوانسیون از کشور عضو می خواهد برای کسب تابعیت عده ای از اشخاص خاص که خودش نام برده است شرایط و تسهیلاتی فراهم آورده شود.
در بعضی از موارد کنوانسیون نه به صورت الزام آور با کشورها صحبت می کند و نه حتی به کشورهای عضو توصیه ای می کند بلکه کاملاً مورد را به آنها واگذار می کند و می گوید که در آن مورد خاص باید به قانون داخلی کشور عضو مراجعه شود، مانند موردی که کنوانسیون سن کودکی را به قانون داخلی کشورها واگذار کرده است.
این تقسیم بندی در مواد کنوانسیون اروپایی تابعیت نشان دهنده انعطاف بالای این قانون و حجم مطالعات بسیار زیاد بر روی این کنوانسیون است که باعث شده کنوانسیون در جایی که نیاز می بیند جنبه دستوری و الزام آور بخود می گیرد و در جای دیگر که نیاز به توصیه و راهنمایی باشد به این امر بسنده کند و در جای دیگر که باید اختیار کار دست دولتهای عضو باشد اختیار را بدست آنها می دهد. این دیدگاه کنوانسیون باعث بوجود آمدن یک نظام منطقی و تعادلی در بحث تابعیت شده است که همه کشورها از آن راضی می باشند و ترسی از پیوستن به این کنوانسیون ندارند و هم راه را برای اجرای هر چه بهتر کنوانسیون باز کرده است.
نکته ای دیگر در خصوص این فصل از کنوانسیون اروپای تابعیت در خصوص تأکید این فصل همچون سایر فصول بر کاهش موارد بی تابعیتی می باشد، بطوریکه مشخص است، دغدغه اصلی قانونگذار به نوعی مقابله با مشکلات تابعیتی و بالاخص مشکل بی تابعیتی می باشد، بطوریکه چه بصورت الزام آور مانند جایی که می گوید: «از دست دادن تابعیت جز در موارد زیر ممکن نمی باشد.» که نشان دهنده این است که قانونگذار نمی خواهد کشورهای عضو بصورت خودسرانه دست به سلب تابعیت افراد بزنند و خود قانونگذار مواردی را عنوان کرده است و از کشورها خواسته است که فقط در قالب همین موارد دست به سلب تابعیت افراد آن هم در صورت احراز شرایط بزنند.
در همین خصوص در مورد تقلب نسبتب ه قانون و حیله افراد برای به دست آوردن تابعیت یکی از کشورهای عضو می گوید که باید این عمل از جانب خود شخص سر بزند و اگر عمل تقلب انجام شود ولی توسط شخص دیگری صورت بپذیرد، نمی توان این امر را دلیل بی تابعیتی شخصی در نظر بگیریم.
در قسمت دیگر و در خصوص اقامت شخص بصورت زیرکانه کلمه عرفاً را آورده است تا سوء استفاده نسبت به قانون صورت نپذیرد و در همان ماده در بند بعدی می گوید: «چنانچه رابطه اصیل و علقه میان شخص و دولت عضو عرفاً وجود داشته باشد» در اینجا قانونگذار کلمه عرفاً را برای این آورده است که افراد از قانون کشورهای عضو در خصوص تابعیت استفاده نکنند و دارای چند تابعیت بشوند و اگر می گفت قانوناً مسلماً نمی شد تا از این افراد سلب تابعیت گردد چون بصورت قانونی تبعه دولت عضو محسوب می گردند ولی بصورت عرفی در کشور دیگر سکونت دارد یا محل کار وی در کشور دیگر می باشد و در اینجاست که به کشورهای عضو اجازه داده است تا در صورت احراز شرایط تابعیت خود را از این افراد سلب کنند.[۵۶]
و در جای دیگر می بینیم که قانونگذار از کشورهای خواهد به آنها توصیه می کند که از راهکارهایی در قانون خود استفاده کنند که باعث کاهش موارد بی تابعیتی گردد و به لحاظ درجه اهمیت، قانونگذار این موارد را در حد توصیه کافی دیده است وگرنه از جنبه الزام آور دستورات خود استفاده می کرد. همچون موردی که در این بخش و در بند «ج» آمده است و در مورد فرزندخواندگی می باشد و جالب است که در این مورد هم صحبت کنیم لذا موضوعی بکر می باشد.
بنده قانون تابعیت بسیاری از کشورها را برای نگارش این پایان نامه بررسی کرده ام تا شاید نکته جدیدی برای حل معضل بی تابعیتی در این قوانین پیدا کنم و همچنین قوانین کنوانسیون های بین المللی مرتبط در این را هم بصورت کامل بررسی کردم ولی در هیچکدام از آنها به موردی بر نخوردم که در آن در مورد فرزند خواندگی و تابعیت کودکی که به فرزند خواندگی گرفته می شود.
بحث گردد، ولی این کنوانسیون بصورت بسیار هوشمندانه این مسئله را هم پیش بینی کرده است و از کشورها خواسته است تا با دیده تساهل و اغماض نسبت به این قضیه نگاه کنند.
و بنظر بنده دلیل اینکه قانونگذار نخواسته از جنبه الزام آور نسبت به این مورد استفاده کند این است که این امر هنوز بصورت عرف بین المللی در نیامده است و مورد پذیرش بین کشورها قرار نگرفته است و الزام آور کردن این قضیه شاید باعث از دست رفتن و جاهت قانون قانونگذار شود و به همین دلیل است که جنبه توصیه به خود گرفته است، ولی مطمئناً این موارد سبب بوجود آمدن یک عرف قوی در این زمینه ها خواهد شد و باعث الزام آور کردن این مورد خواهد شد.
در بند «ب» در همان ماده هم می بینیم که در خصوص تابعیت زنان ازدواج کرده هم از کشورها می خواهد و توصیه می کند که در دادن تابعیت به زنان ازدواج کرده با دیده تساهل و اغماض نگاه کنند که این هم در جهت کاهش موارد بی تابعیت وضع شده است و قانونگذار می خواهد تا در صورت نقض قانونی کشور خارج از کنوانسیون، کشورهای عضو کنوانسیون تمام موارد را برای حل این مفصل اندیشیده باشند و این امر سبب بی تابعیت زنان ازدواج کرده نشود.
چیزی که در این کنوانسیون به چشم می آید این است که این کنوانسیون بصورت قابل توجهی در راستای کنوانسیون های دیگر حرکت کرده است و سعی کرده نقاط مشترکی با دیگر کنوانسیون ها داشته باشد و خود را از آنها دور نکند و حتی در مواردی نظریات جدید و نوگرایانه ای داده که این امر سبب وجه متمایز کنوانسیون اروپایی تابعیت با سایر کنوانسیون های بین المللی می باشد.
بخش چهارم : کنوانسیون اروپایی تابعیت
در این فصل موادی هستند که ارجع به تشریفات و آئینهای اداری تابعیت بحث می کنند و از آنجا که ارتباطی به بحث ما ندارد بصورت گذرا و بدون توضیح از ان رد خواهیم شد.
در ابتدای این فصل عنوان می شود که درخواست هایی که در زمینه کسب تابعیت، بقاء بر تابعیت، ترک تابعیت، بازگشت به تابعیت و سایر موارد داده می شود، در مدت زمان معتدل رسیدگی شود و همچنین در ماده بعد عنوان می کند که دلایلی که یک دولت در خصوص مسائل تابعیتی که در بالا ذکر شد عنوان می کند باید بصورت مکتوب باشد و اینگونه ادامه می دهد که هر دولت عضو باید تضمین کند که تمام تصمیماتی که در روند پیگیری پرونده هایی در خصوص مسائل کسب تابعیت، ترک تابعیت، بازگشت به تابعیت و سایر موارد گرفته می شود، قابل تجدیدنظر خواهی بر طبق مقررات داخلی همان کشور باشد و همچنین این دول عضو باید متعهد گردند که این هزینه تجدیدنظرخواهی مانع درخواست تجدیدنظر از طرف متقاضیان تابعیت نگردد.
همچنین دول عضو باید تعهد دهند که هزنیه های مربوط به درخواست های اداری یا قضایی در خصوص تابعیت، هزینه های معقول باشد.
منظور قانونگذار از تقنین این مواد در اصل حمایت از افراد در مقابل دولتها بوده است که با گذاشتن قوانین سخت و هزینه های بالا حق دادن درخواست اداری یا قضایی را از افراد سلب نکنند و افراد بتوانند از حقوق خود در مقابل دولتها دفاع کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 01:58:00 ق.ظ ]




مرحله‌ی هیدروترمال………………………………………………………………………………………………………….۸۷
شکل (۵-۱۰) تصویر SEM از رشد نانو ساختارهای اکسید روی در مرحله ی الکتروانباشت
الف) در ولتاژ ۰٫۵ ولت، ب) در ولتاژ ۱٫۰ ولت ج) در ولتاژ ۱٫۵ ولت
و د) در ولتاژ ۲٫۰ ولت ………………………………………………………………………………………………..۸۸
عنوان صفحه
شکل (۵-۱۱) الگوی پراش پرتو ایکس از نانو دیسک‌ها ی اکسید روی تولید شده به روش
الکترو انباشت…………………………………………………………………………………………………….۸۸
شکل (۵-۱۲) منحنی جذب نانو سیم‌های اکسید روی، تک مرحله‌ای……………………………………………….۹۰
شکل (۵-۱۳) منحنی جذب نانو پروس‌های اکسید روی، تک مرحله‌ای …………………………………………..۹۱
شکل (۵-۱۴) منحنی جذب نانوساختار ترکیبی ZnO …………………………………………………………………….92
شکل (۵-۱۵) منحنی جریان – ولتاژ سلول خورشیدی حساس شده به رنگ با لایه اکسید‌روی…… ۹۵
فصل اول
مقدمه
۱- ۱- مقدمه ای بر نانوفناوری
نانو فناوری محدوده­ای از فناوری است که در این محدوده انسان می ­تواند انواع مواد، وسایل و ابزارها و بطور کلی، سیستم­ها و سازه­های گوناگون را در مقیاس یک میلیاردم متر طراحی کرده و به مرحله ساخت برساند. بطور دقیق مشخص نیست که بشر اولین بار در چه زمانی استفاده از مواد در ابعاد نانو را آغاز کرده است. اولین جرقه فناوری نانو (البته در آن زمان هنوز به این نام شناخته نشده بود) در سال ۱۹۵۹ زده شد. در این سال ریچارد فاینمن[۱] طی یک سخنرانی با عنوان « فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد » ایده فناوری نانو را مطرح ساخت. وی این نظریه را ارائه داد که در آینده­ای نزدیک می‌توانیم مولکول‌ها و اتم‌ها را به صورت مسقیم دستکاری کنیم. سخنرانی او شامل این مطلب بود که می‌توان تمام دایره‌المعارف بریتانیا را بر روی یک سنجاق نگارش کرد [۱[.
واژه فناوری نانو اولین بار توسط نوریوتانیگوچی[۲] استاد دانشگاه علوم توکیو در سال ۱۹۷۴ بر زبان‌ها جاری شد. او این واژه را برای توصیف ساخت مواد (وسایل) دقیقی که محدودیت ابعادی آنها در حد نانومتر می‌باشد، به کار برد. در سال ۱۹۸۶ این واژه توسط کی اریک درکسلر [۳] در کتابی تحت عنوان « موتور آفرینش: آغاز دوران فناوری ‌نانو » بازآفرینی و تعریف مجدد شد. وی این واژه را به شکل عمیق­‌تری در رساله دکترای خود مورد بررسی قرار داده و بعدها آن را در کتابی تحت عنوان «‌ نانو‌سیستم‌ها، ماشین‌های مولکولی، چگونگی ساخت و محاسبات آنها » توسعه داد [۲[.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فناوری نانو و نانوعلوم در اوایل دهه ۱۹۸۰ با تولد علم خوشه‌ها و اختراع میکروسکوپ تونلی روبشی آغاز به کار کرد. این توسعه سبب کشف فولرین در سال ۱۹۸۶ و نانولوله‌های کربنی در چند سال بعد شد. تحول دیگر این فناوری مربوط به ساخت نانو بلور‌های نیمه‌هادی بود که منجر به افزایش شدید تعداد نانوذرات اکسید فلزی و نقاط کوانتومی گردید. میکروسکوپ نیروی اتمی ۵ سال بعد از میکروسکوپ تونلی روبشی اختراع شد تا با کمک آن بتوان آرایش اتم‌ها را بررسی کرد.
۱-۲- فناوری نانو و همگرایی علمی
فناوری نانو به سه شاخه جدا و در عین حال مرتبط با یکدیگر تقسیم می‌شود که بر اساس ساختارهای زیر تعریف می‌شوند:
۱-۲-۱- نانو فناوری مرطوب
این شاخه به مطالعه سیستم‌های زیست محیطی که اساساً در محیط‌های آبی پیرامون وجود دارند، می‌پردازد و چگونگی مقیاس نانو متری ساختمان مواد ژنتیکی، غشاها و سایر ترکیبات سلولی را مورد مطالعه قرار می‌دهد. موفقیت این رشته بوسیله ساختار‌های حیاتی فراوانی که تشکیل شده‌اند و نحوه عملکرد آن‌ها در مقیاس نانویی نظارت می‌شود، به اثبات رسیده است. این شاخه دربرگیرنده علوم پزشکی، دارویی، زیست محیطی و کلاً علوم مرتبط به موجود زنده می‌باشد.
۱-۲-۲- نانو فناوری خشک
این بحث از علوم پایه شیمی و فیزیک مشتق می‌شود و به تمرکز روی تشکیل ساختمان‌های کربنی، سیلیکون و دیگر مواد غیر آلی می‌پردازد. قابل تأمل است که فناوری خشک- مرطوب، استفاده از مواد و نیمه‌هادی‌ها را نیز دربرمی‌گیرد. الکترون‌های آزاد و انتقال دهنده در این مواد آنها را برای محیط مرطوب سودمند می‌سازد. اما همین الکترون‌ها شرایط فیزیکی لازم را فراهم می‌کنند طوری که ساختارهای خشک آنها، در الکترونیک، مغناطیس و ابزارهای نوری استفاده می‌کنند. اثر دیگر که باعث پیشرفت ساختارهای خشک می‌شود این است که قسمت‌های خود تکثیرکننده مشابه ساختارهای مرطوب را دارا هستند.
۱-۲-۳- نانو فناوری تخمینی (محاسبه‌ای)
این مبحث به مطالعه‌ی مدل‌سازی و تولید ساختار‌های پیچیده در مقیاس نانو توجه دارد. توانایی پیش‌بینی و تجزیه و تحلیل محاسبه‌ای در موفقیت نانو تکنولوژی بسیار حائز اهمیت است زیرا طبیعت به تنهایی میلیون‌ها سال وقت لازم دارد که نانو فناوری مرطوب را بصورت کاربردی درآورد. شناختی که بوسیله محاسبه بدست می‌آید و به ما اجازه می‌دهد که زمان پیشرفت نانو فناوری خشک را به چند دهه کاهش دهیم که این تأثیر مهمی در نانو فناوری مرطوب نیز دارد. نانو فناوری تخمینی، پلی است برای ارتباط بین علوم مهندسی، محاسباتی، کامپیوتر و فناوری جدید. با توجه به ساختارهای عنوان شده برای نانو فناوری ، تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر و لزوم مشارکت هر سه ساختار برای خلق و توسعه اکثر محصولات نانویی، واضح است که فناوری برتر آینده نقطه تلاقی تفکر و عمل تمامی دانشمندان و محققان علوم مختلف است.
۱- ۳- لزوم توجه به مقیاس نانوساختار
خواص کوانتومی الکترون های داخل ماده و اثر متقابل اتم ها با یکدیگر، درمقیاس نانو اهمیت ویژه‌ای دارد. با تولید ساختارهایی در مقیاس نانومتر، امکان کنترل خواص ذاتی مواد از جمله دمای ذوب، خواص مغناطیسی، ظرفیت بار و حتی رنگ مواد بدون تغییر در ترکیب شیمیایی وجود دارداز این رو درسال‌های اخیر توجه زیادی به بررسی نحوه تولید انبوه و خصوصیات نانوسیم ها[۴] و نانولوله­ها [۵] که از مهمترین مواد نانوساختار می‌باشند، صورت گرفته است که می­توان گفت توسعه الکترونیک و گسترش آن، بستگی به پیشرفت مداوم در تولید این نانومواد دارد. نانوسیم‌ها، نانو ساختارهایی می‌باشند که عمدتاً برای ساختن‌ مدارهای الکتریکی در اندازه‌های کوچک، بکار می­روند و باتوجه به خواص ذاتی آن‌ها، زمینه استفاده از آن‌ها را، در کاربردهای نظیر آشکار‌سازهای نوری جدید، تصویر برداری ، ذخیره داده‌ها وکاربردهای دیگر، فراهم کرده است. مهمترین ویژگی نانوسیم‌ها وابسته به اندازه آن‌ها می­باشد و بطور کلی ساختار نانوسیم را با طول و قطرش مورد ارزیابی قرار می­ دهند. نسبت طول به قطر نانو سیم از مهمترین خصوصیاتی است که همواره در تولید نانوسیم‌ها باید مورد توجه قرار گیرد. بطوریکه هرچه قطرنانوسیم کوچکتر باشد، نسبت فوق بزرگتر بوده، که این مسئله باعث افزایش خاصیت اصلی سیم می‌شود که آن را از مواد توده‌ای جدا می­سازد]۳[. بطور مثال اگر نانوسیمی از جنس نیمه رسانا یا فلز بسازیم، رسانایی الکتریکی و گرمایی متفاوتی خواهد داشت و یا اگر از جنس مواد فرومغناطیس ساخته شود، نانو سیم وادارندگی مغناطیسی بالایی را، از خود نشان می‌دهد]۴[. در مورد نانوساختارهای دیگر یعنی نانولوله های کربنی هم کنترل قطر و اندازه و نظم نانولوله ها می ­تواند ما را به سمت ساخت انواع حسگرهای گازی سوق دهد]۵[. پس می­توان نتیجه گرفت که همواره باید در تولید نانوساختارها، به قطر و طول آنها دقت کنیم]۶[.
۱- ۴- نانوساختارهای اکسیدروی
اکسید روی یک نیم‌رسانای شفاف است که دارای گاف انرژی مستقیم در حدود ۳۷/۳ الکترون ولت در دمای اتاق می‌باشد، چنین گاف انرژی بزرگی باعث می‌شود که نانو‌ساختارهای اکسید‌روی بهترین کاندیدا برای ساخت لیزرهای ماوراء بنفش باشند. اگر چه گاف انرژی اکسید روی نزدیک گاف انرژی GaN که در حدود ۴۴/۳ الکترون ولت است اما آنچه که اکسید روی را منحصر به فرد می‌سازد انرژی بستگی اکسیتونی بزرگ آن است که mev 60 می‌باشد و بسیار بزرگتر از مقدار مربوط به GaN است که mev 21 می‌باشد. افزودن آلاینده‌های مناسب می‌تواند سبب تغییر اندازه گاف انرژی و ویژگی های فیزیکی آن شود. هم چنین به علت این که این نیم رسانا ذاتاً از نوع n است می‌توان با رشد آن بر روی یک زیر لایه ی نوعp به راحتی یک دیود ساخت. علاوه بر این به علت قطبی بودن ساختار بلوری اکسید‌روی این نوع ساختارها خاصیت پیزوالکتریک دارند در نتیجه این مواد می‌توانند در ساخت وسایل پیزوالکتریک نیز مورد استفاده قرار بگیرند. مصارف زیاد اکسید‌روی مربوط به عایق بودن آن در مقابل جریان الکتریسیته، رسانایی گرمایی بالا، خاصیت چسبندگی خوب، قدرت پوشش عالی، مقاومت کافی در مقابل پرتوهای ماورای بنفش، داشتن ثابت دی‌الکتریک متوسط و ضریب شکست بالای آن است. به عنوان نمونه کاربردهای فراوانی در ساخت قطعاتی مانند گسیلنده‌های نوری فرابنفش، قطعات الکتریک شفاف با توان بالا، مبدل‌های پیزوالکتریک، حسگرهای شیمیایی، پنجره‌های هوشمند، سلول‌های خورشیدی گراتزل[۶]، استفاده در صنعت چاپ وصنایع رنگرزی دارد.
بیشتر روش‌هایی که برای تولید مواد نانوساختارهای اکسیدروی مورد استفاده قرار می‌گیرد، محدودیت‌های آزمایشگاهی زیادی دارند و بعضاً مشکل می‌باشند. بطور مثال برخی از این روش‌ها، روش‌هایی پر هزینه و گران می‌باشند و باید در یک شرایط آزمایشگاهی ویژه مثل فشار و دمای بالا، خلاء بسیار زیاد و دیگر شرایط فیزیکی و شیمیایی متفاوت انجام گیرند. این محدودیت‌ها باعث می‌شود نتوانیم به نانوساختار ایده‌آل خود دست یابیم و نکته مهم دیگری نیز که باید به آن اشاره کنیم عدم کنترل فرایند تولید مواد نانوساختار با بهره گرفتن از این روش‌ها می‌باشد. در این پایان‌نامه قصد داریم از روش‌های الکتروانباشت و هیدروترمال در مرحله اول بصورت جداگانه استفاده کرده و در مرحله‌ی بعد نانوساختارهای ترکیبی اکسیدروی را در دماهای مختلف تولید کنیم. همچنین خواص ساختاری و مورفولوژی ساختارهای تولید شده با میکروسکوپ‌ الکترونی روبشی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج حاصل نشان دادند که نانو‌ساختارهای تولید شده بدون هیچ‌گونه ناخالصی و با مورفولوژی‌های بسیار متنوع تولید شده‌اند که نشان‌دهنده‌ی زیاد شدن نسبت سطح به حجم می‌باشد. هدف از تولید این نانو‌ساختارها، استفاده آن‌ها در قطعات فوتوولتایی است. در اینجا بهبود عملکرد قطعات فوتوولتایی، از جمله سلول خورشیدی، با بهره گرفتن از نانوساختارها را می‌توان داشت.
۱- ۵- معرفی فصل­های آینده
در این پایان نامه، هدف کلی، بررسی و مطالعه روش­های تولید نانوساختارها مثل ساخت نانوسیم­ و نانو­حفره­های اکسید­روی با بهره گرفتن از روش الکتروانباشت و هیدروترمال می­باشد. به همین جهت در این فصل مقدمه­ای از تاریخچه فناوری نانو و اهمیت تحقیق در زمینه ­های نانو را مطرح کردیم. در فصل دوم مقدمه­ای از طبقه ­بندی نانو مواد و روش­های تولید نانوساختارها را مطرح خواهیم کرد. در فصل سوم به معرفی خواص و ساختار بلوری نیمه‌رساناها، به ویژه اکسید روی می‌پردازیم. در فصل چهارم رشد ساختارهای ترکیبی اکسید روی در دماهای مختلف را به دو روش الکتروانباشت و هیدروترمال بررسی می‌کنیم. این روش، شیوه مورد نظر ما برای رشد نانو‌ساختارهای ترکیبی اکسیدروی می‌باشد. در فصل پنجم به بررسی کاربردهای نانوساختارهای اکسید‌روی به ویژه سلول خورشیدی می‌پردازیم. همچنین نحوه ساخت، عملکرد و دلایل اهمیت این قطعه فوتوولتایی را بیان خواهیم کرد. درفصل ششم با بررسی نتایج آزمایش‌ها و محاسبه‌های انجام شده، بحث و نتیجه‌گیری لازم ارائه خواهد شد.
فصل دوم
طبقه بندی و روش‌های سنتر نانو مواد
۲-۱- مقدمه
روش‌های تولید نانو ساختارها بطور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند : روش‌های بالا به پایین که به گردآوری اجزا با مقیاس کوچک، به طور مستقیم، از قطعات بزرگتر اشاره دارند، مانند سونش، لیتوگرافی و روش‌های پایین به بالا که مطابق با مرتب کردن اجزا نانو مقیاس، با بهره گرفتن از خواص فیزیکی و شیمیایی آن‌ها برای تشکیل ساختارهای بزرگتر می‌باشد. این فرآیندها بیشتر شبیه به روش‌های طبیعی تشکیل سیستم‌های پیچیده بیولوژیکی هستند و جایگزین مناسبی برای روش‌های بالا به پایین می‌باشند مانند روش سل – ژل، روش انباشت الکتروشیمیایی، روش هیدرترمال و … .
با توجه به اینکه یکی از اهداف این پایان‌نامه ساخت نانوساختارهای ترکیبی اکسیدروی می‌باشد، دراین فصل انواع روش‌‌های ساخت نانوساختارها را مطرح خواهیم کرد.
۲-۲- طبقه بندی نانو مواد از نظر ابعاد
با توجه به اینکه مقیاس مورد بحث در نانو­فناوری در حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر می­باشد، می‌توان نانو مواد را در ۴ گروه طبقه بندی کرد. در ادامه این نوع نانو مواد را معرفی می‌کنیم:
۲-۲-۱- نانو مواد صفر بعدی
موادی هستند که تمام ابعاد آنها در محدوده نانو­متر می­باشد ( هیچ یک از ابعاد آن بزرگتر از ۱۰۰ نانو­متر نیست). حالت معمول مواد نانو­متری صفر بعدی، نانو ذرات هستند.
نانو ذرات می­توانند :
بصورت آمورف یا بلوری،
تک بلور با چند بلور،
ترکیبی از یک یا چند عنصر،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:58:00 ق.ظ ]




در واقع رخدادها به ترتیب و به دنبال یکدیگر می­آیند و از تقدم و تأخر زمانی (زمان پریشی) استفاده نشده است.

۴-۴۱ سرعت روایی

در قسمت سرعت روایی حکایت، می­توان روایت را به دو قسم تقسیم کرد۱- قسمت اول چکیده یا خلاصه ۲- قسمت دوم درنگ.
در قسمت اول مقام و منزلت شیخ و روزگاری آرزو داشتن به تناول بادنجان و این­که مادر بر وی خشم می­گیرد تا نیم بادنجان میل می­ کند و از دست دادن مقام به واسطه­ میل بادنجان در ابیات آغازی حکایت در چند بیت گنجانده شده­است که مدت زمان روی دادن این واقعه در بیرون از حکایت می ­تواند زمان بسیار بیشتری لازم داشته باشد که در این جا در چند بیت به مخاطب ارائه شده­است:
شیـخ خـرقانی که عرش ایوانش بـود روزگـاری شـوق بـادنـجـانش بود
مـادرش از خشـم شیـخ آورد شــور تـا بـدادش نـیم بادنـجـان بـزور
چون بخورد آن نیم بادنـجان که بود سـر فـرزندش جـدا کـردنـد زود
چـون درآمد شـب، سر آن پـاک زاد مــدبــری در آســـتـان او نـهـاد
در قسمت دوم حکایت با درنگ روبرو هستیم که از زبان شیخ اندرز هایی برای مخاطب بازگو می­ شود و حکایت با پایان یافتن درنگ نیز به پایان می­رسد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شـیخ گـفـتا، نـه مـن آشـفـته کـار گـفـته­ام پـیـش شـمـا باری هـزار
کین گدا گـر هـیچ بادنجان خـورد تـا بـجـنـبد ضـربتی بر جان خورد
هر زمانم چون بسوزد جـان چنـین نیـسـت بـا او کـار مـن آسان چنین
هر که را او در کشد در کار خویش دم نـیـارد زد دمـی بی یار خویش
سخـت کـارسـت ایـن کـه اوفـتاد بـرتـر از جـنـگ و مـدارا اوفتــاد
هـیچ دانـی را نـه دانـش نـه قرار بـا هــمــه دانی بـیـفتـادسـت کـار
هـر زمـانی مـیـهمـانـی در رسـد کــاروانــی امــتـحـانـی در رسـد
گرچه صد غم هست بر جان عزیز نیـز مـی­آیـد چـو خـواهـد بود نیز
هـر کـه از کـتـم عدم شد آشکار سر بسر را خون نخواهد ریخت زار
صـد هـزاران عـاشـق سر تیز او جـان کـنـند ایـثار یک خـون ریز او
جـملـه جان­ها از آن آیـد بـکار تـا بـریـزد خــون جــان­هـا زار زار

۴-۴۱ بسامد رخداد

در حکایت چند نوع بسامد به کارگرفته شده است:
۱- رخداد میل به بادنجان که رخدادی درونی است بارها تکرار شده است، اما در داستان یک بار بازگو شده است:
شیـخ خـرقانی که عرش ایوانش بـود روزگـاری شـوق بـادنـجـانش بود
۲-رخدادی که یک بار روی داده است اما بارها در طی روایت حکایت تکرار و بازگو می­ شود:
رخداد:
مـادرش از خشـم شیـخ آورد شــور تـا بـدادش نـیم بادنـجـان بـزور
تکرار (۱):
چون بخورد آن نیم بادنـجان که بود سـر فـرزنـدش جـدا کردنـد زود
تکرار (۲) :
کین گدا گـر هـیچ بادنجان خـورد تـا بـجـنـبد ضـربتی بر جان خورد

۴-۴۲ وجه روایی

۴-۴۳ فاصله:

در حکایت ما با یک گفتار روبرو هستیم که شیوه­ استفاده و کاربرد آن گفتار مستقیم است:
شـیخ گـفـتا، نـه مـن آشـفـته کـار گـفـته­ام پـیـش شـمـا باری هـزار

۴-۴۴ کانون روایی

کانون صفر – بازنمود ناهمگن
در این گونه روایت، راوی به هیچ روی مجال ورود به فضای حکایت نمی­یابد و اما در پایان حکایت خود را نمایان می­سازد.

۴-۴۵ لحن یا آوا

۴-۴۵-۱ زمان روایت:

می‌توانیم بگوییم که این روایت بازگویی پیشازمانی است. و با افعال ماضی و حرف «که» برای مخاطب معلوم می­ شود که رخدادهای این حکایت در زمان­های گذشته روی داده­ است.

۴-۴۵-۲ مکان راوی:

کانون روایت بیرونی از زاویه دید سوم شخص دانای کل
حکایت ( ۶) عذر آوردن مرغان

۴-۴۶ اسارت شاه هندوان در میان لشکر محمود

هـنـدوان را پـادشــاهـی بـود پـیـر شـد مـگـر در لـشـکر مـحمود اسیر
چـون بـر مـحمـود بـردنـدش سپاه شـد مـسـلـمـان عـاقـبـت آن پادشاه
هـم نــشـان آشــنـایـی یـافـت او وز دو عـالـم هـم جـدائـی یافـت او
بعـد از آن در خمـیه­ی تنـها نـشست دل از او برخواست، در سودا نشست
روز و شب در گریه و در سوز بود روز از شـب، شـب بـتر از روز بـود
چـون بـسـی شـد نـاله­های زار او شــد خـبــر مـحـمـود را از کـار او
خواند محمودش بپیش خویش در گـفت صـد مـلـکـت دهـم زان بیشتر
تو شهی نوحه مکن بر خویش ازین چنـد گـری، نیـز مـگری بیش از این

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:57:00 ق.ظ ]




۲

۵

۱۳

درصد

۲٫۷۵

۰٫۰

۰٫۵۵

۳٫۳۰

۱٫۸۷

۰٫۶۲

۱٫۵۶

۴٫۰۵

کل

فراوانی

۱۰۹

۴۳

۳۰

۱۸۲

۱۳۰

۵۹

۱۳۲

۳۲۱

درصد

۵۹٫۸۹

۲۳٫۶۳

۱۶٫۴۸

۱۰۰٫۰۰

۴۰٫۵۰

۱۸٫۳۸

۴۱٫۱۲

۱۰۰٫۰۰

نمودار ۴-۱ : درصد میانگین اهداف شناختی، عاطفی، روانی-حرکتی بر اساس دروس کتاب فارسی کلاس چهارم

نمودار ۴-۲ :درصد میانگین انطباق محتوای متن، تصویر و تمرین کتاب فارسی کلاس چهارم با اهداف تعیین شده در آن
همانطور که در جدول ۴-۴ و نمودارهای ۴-۱ و ۴-۲ مشاهده می گردد، در پایه چهارم از ۱۸۲ هدف موجود در کتاب فارسی، ۱۰۹ مورد (۵۹٫۸۹ درصد) اهداف شناختی، ۴۳ مورد (۲۳٫۶۳ درصد) اهداف عاطفی و ۳۰ مورد ( ۱۶٫۴۸ درصد ) اهداف روانی - حرکتی می باشد. همچنین ۱۳۰ مورد ( ۴۰٫۵۰ درصد) انطباق اهداف با متن، ۵۹ مورد ( ۱۸٫۳۸ درصد) انطباق اهداف با تصویر و ۱۳۲ مورد (۴۱٫۱۲ درصد) انطباق اهداف با تمرین های کتاب، وجود داشته است. علاوه بر این طبق نتایج جدول، درس ” سالهای دور از خانه ” دارای بیشترین تعداد (۱۳ مورد، ۷٫۱۴ درصد ) اهداف شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی و درس ” از همه مهربانتر ” دارای کمترین تعداد ( ۴ مورد، ۲٫۲۰ درصد) اهداف شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی است. همچنین درس ” من با دیگران فرق دارم ” دارای بیشترین تعداد (۲۵ مورد، ۷٫۷۹ درصد) موارد انطباق محتوای متن، تصویر و تمرین با اهداف و درس ” از همه مهربانتر ” دارای کمترین تعداد ( ۷ مورد، ۲٫۱۸ درصد) موارد انطباق محتوای متن، تصویر و تمرین با اهداف می باشند .
در پایه پنجم جمعاً ۱۱۰ هدف برای دروس کتاب فارسی تعیین شده است که تعداد کل موارد انطباق محتوای کتاب ( متن، تصویر و تمرین ) با این اهداف برابر ۱۸۲ مورد می باشد جدول ۴-۵ فراوانی اهداف شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی در این کتاب و همچنین موارد انطباق محتوای متن و تصویر و تمرین کتاب با اهداف مورد نظر را به تفکیک دروس در کلاس پنجم نشان می دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول ۴-۵ : فراوانی اهداف بر اساس دروس کتاب فارسی کلاس پنجم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:57:00 ق.ظ ]




می شود.مثلا مشاغلی چون «توالت شوری»،«سفوری»،«قبر کنی» کارمند شهرداری اطلاق می شوند.بسیاری از مشاغل غیر دولتی سطح پایین نیز مجازا «شغل آزاد» خطاب میشوند. به سبب تغییرات حاصله در نگرش جامعه و تکریم مشاغل، فارغ از رتبه و منزلت اجتماعی آنها، واژه های بیانگر حرفه های گوناگون نیز ظاهر آراسته تری یافته اند. به صورت فهرست وار می توان به عناوین شغلی زیر اشاره نمود:
فروشنده سیار: دستفروش استاد کار: بنا
مامور تنظیف: سفور آقای مدرسه: فراش
متصدی غسل: مرده شور نانوا: شاطر
میهماندار اتوبوس: شاگرد شوفر دلال مسکن: آژانس املاک
لبنیاتی: ماست بند کارگر ساختمان: عمله
سفره خانه سنتی: قهوه خانه سوپر گوشت: قصابی
خیاط: لحاف دوز کیترینگ: آشپزی و تهیه غذا
اشاره به ویژگیهای ظاهری و شخصیتی افراد نیز به سبب حساسیت های خاص خود همراه با وضع حسن تعبیرات است. در بسیاری از الفاظ از کم انگاری برای پرهیز از رنجش یا توهین استفاده می شود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف) ویژگی های ظاهری
اضافه وزن: چاقی بینیِ درشت: دماغِ گُنده
فاقد تناسب اندام: بدهیکل معمولی: زشت
باربی: لاغر چهره: قیافه
تپل: چاق قد متوسط: کوتوله
چشم بادامی: چشم ریز معلول: شََل
کم مو: کچل نابینا: کور
برنزه: سیاه پوست
ب) ویژگی های شخصیتی
مقتصد: خسیس ساده دل: ساده لوح- احمق
متعصب: دُگم بیش فعال: بچه شر و شلوغ- شیطون
پراشتها: پرخور زیرک: پدر سوخته
لارج: ولخرج ناآگاهی: خریت
زودجوش: اعصاب خراب خاص: نابهنجار یا غیر نرمال
حساس: لوس فاقد تمرکز: گیج
ناسپاس: نمک نشناس- بی چشم و رو دارای اعتماد به نفس کاذب: پر رو
وضع حسن تعبیرات مناسب برای اشاره به ناهنجاری های جسمی و روحی نیز در نتیجه تغییر در نگرش نسبت به وضعیت و جایگاه اجتماعی این افراد صورت گرفته است. (برای توضیحات بیشتر به قسمت ۴-۱۴ رجوع کنید) در جامعه امروز این افراد شهروند عادی تلقی شده و حتی از فرصت های شغلی و تحصیلی برابر با افراد سالم برخورداند و در این رویکرد نو، نقص جسمانی افراد معلول دلیلی برای انزوای اجتماعی آنان و متمرکز کردن شان در مکان های ویژه محسوب نمی شود. این تغییر در نگرش در قالب الفاظ مناسب تر برای خطاب قرار دادن آن ها تجلی می یابد:
روشن ضمیر: کور معلول: شل
ناشنوا: کر و لال انحراف چشم: لوچی
قطع نخاع: فلج معلول ذهنی: عقب مانده
کم شنوا: فرد گوش سنگین انحراف پا: پا پرانتزی
با این حال کاتامبا (۲۰۰۵) عقیده دارد که وضع حسن تعبیرات برای افراد دارای مشکلات جسمی تلاشی نافرجام است زیرا واژه های وضع شده در نهایت تفاوت میان آن ها و افراد سالم را نمایان می کنند.
۴-۲-۳- دوگانه گویی[۱۳۱]
اهمیت حسن تعبیر تنها موقوف به پرهیز از تابو و حفظ نزاکت نیست. حسن تعبیرات در کارکردی کاملاً متفاوت می توانند برای فریب و مقاصد ریاکارانه بکار گرفته شوند. به عبارت دیگر، وقتی که کاربران زبان و نویسندگان به دنبال پرهیز از رنجش و اهانت به دیگران نیستند بلکه به دنبال فریب آنها هستند ما وارد حوزه «حسن تعبیرات فریبکارانه[۱۳۲]» می شویم. در این حالت زبان در جهت اهداف سودجویانه و سیاسی بکار می رود. گفتار دو پهلو القاگر دو تصویر متناقض از یک موقعیت واحد می باشد. ویلیام لوتز[۱۳۳](۱۹۸۹) دو گویی را تحریف واقعیت، خوب جلوه دادن بد، سلب مسولیت از خود و وانهادن آن به دیگری، منفی را مثبت جلوه دادن، ایجاد محدودیت، پنهان کاری، فساد پراکنی و بر هم زدن موازنه میان حقیقت و زبان می داند.
دستکاری حقایق سیاسی و نظامی، بزرگ نمایی امور حقیر و ناچیز و ایجاد ابهام و کاستن از دقت با بهره گیری از این الفاظ سبب شده که «واژه های مزور[۱۳۴]» نام بگیرند. ارتباطی که به وسیله این عبارات بین گوینده و مخاطب برقرار می شود بدین صورت است که گوینده (صاحبان قدرت) دسترسی مستقیم به اطلاعات و واقعیات دارد و مخاطب (که معمولاً عامه مردم هستند) اطلاعات را از طریق نسخه ارائه شده از سوی وی دریافت می کنند. مخاطبین گفتار دو پهلو معمولاً هیچ گونه آگاهی نسبت به موضوع تحریف شده (یا پنهان شده) ندارند. تمامی حوزه هایی که با مسائل سیاسی پیونده خورده اند به نوعی در جهت پیشبرد منافع خود ناگزیر از کار بست الفاظ دو پهلو هستند. احزاب، اصناف، صنایع، رجال متنفذ سیاسی هر یک بسته به حساسیت امور یا حوزه های زیر نظرشان اقدام به خلق این دسته از حسن تعبیرات می کنند و «مصلحت» را در پنهان کردن همه و یا بخشی از حقایق می دانند. در گفتار دو پهلو، نیت واقعی در تضاد با نیت ظاهری لفظ یا گفته است؛ دو گویی زبانی است که به منظور تغییر ادراک ما از واقعیت طراحی می شود. حسن تعبیر ریاکارانه محصول زبانی بی دقت و یا تفکری آشفته نیست، بلکه بیشتر این الفاظ محصول تفکری شفاف و زبانی است که وانمود می کند با مخاطبانش ارتباط برقرار می کند ولی در واقع مفاهمه ای صورت نمی گیرد و ابهام این الفاظ در مخاطب ایجاد آشفتگی ذهنی
می کند به نحوی که تعمق در معنای واژه ها برای افراد ناآشنا بغرنج و پیچیده می نماید. استفاده مداوم از الفاظ دو پهلو می تواند عواقب جدی و دور از انتظاری را به همراه داشته باشد، تا جایی که در اثر کثرت استفاده و تداول آن ها در رسانه ها و نطق های سیاسی، گوینده و مخاطبین متقاعد می شوند که واقعاً این نوع گفتار قابل درک است و حتی گاهی نیز مخاطب عدم فهم این عبارات را به کم سوادی خود یا پیچیدگی و حساسیت مسائل کلان سیاسی نسبت می دهد. از تکنیک های رایج در ساخت الفاظ دو پهلو می توان به اطناب[۱۳۵]، زبان فنی[۱۳۶] و الفاظ دهن پر کن[۱۳۷] اشاره کرد. عبارات اطنابی که ابزاری طفره جویانه به حساب می آیند به شیوه ای غیر مستقیم و تعمدی برای مطلوب جلوه دادن و یا دست کم قابل تحمل نشان دادن حقیقتی مذموم به کار می روند،مانند عبارت «تقویت توانمندی امنیتی» یا «ارتقاء توان بازدارندگی» بجای «خرید یا ساخت جنگ افزار». نوع دیگر از حسن تعبیرات فریب آمیز الفاظ تخصصی حرفه ها و مشاغل هستند. بکارگیری زبان فنی در درون یک گروه خاص به اعضای آن این امکان را می دهد تا به صورت شفاف، کارآمد و سریع با هم ارتباط برقرار کنند، بعلاوه فهم و بکارگیری آن نشانگر عضویت در آن گروه نیز هست. با این حال وقتی عضوی از یک گروه، از زبان فنی برای ارتباط با فردی خارج از گروه استفاده می کند و نیز بخوبی می داند که مخاطب وی با این الفاظ آشنا نیست، پر واضح است که نیتی جز فریب ندارد. مثلاً در تشریح علت یک سانحه هوایی توسط یک مقام مسول، زبان فنی تشخیص عاملیت حادثه را برای افراد عامی ناممکن می سازد:
به نظر می رسد که این سانحه با خطا در مرحله اوورهال[۱۳۸] هواپیما در ارتباط باشد.
الفاظ دهن پرکن یا در اصطلاح عامیانه «قلنبه سلنبه» که در ادارات و نهادهای حکومتی رواج دارد از طریق مانور با واژه ها و الفاظ، مخاطب را در فهم عبارات دچار مشکل می کند. یکی از حوزه هایی که در آن به وفور از دوگویی استفاده می شود مسائل نظامی است. انگیزه های جنگ و جنگ افروزی، میزان تلفات، نام سلاح های مرگبار، شکست در عملیات های نظامی، دستاوردهای نظامی، کشتن گروه ها و افراد مخالف و … زمینه هایی هستند که عمدتاً افراد را ترغیب به کاربرد حسن تعبیرات می کند و هر کدام را بسته به منافع حزبی یا حکومتی بزرگ نمایی و یا کوچک نمایی می کنند. به عنوان مثال، زمانی که یک ارتش در نبردی شکست
می خورد و از پیشروی باز می ایستد این اقدام «عقب نشینی تاکتیکی» نام می گیرد. با شنیدن این عبارت این فرض در اذهان پدیده می آید که اوضاع کاملاً تحت کنترل نیروهای خودی است و تنها با تاکتیک های نظامی پیروزی حاصل می شود. گاهی نیز شکست در عملیات نظامی به صورت «لو رفتن طرح عملیات» و «محقق نشدن اهداف عملیات» بیان می شود،یعنی علت شکست مجازا بجای خود شکست بکار می رود. و یا بصورت زیر:
عملیات در عمده محورها با مشکلاتی مواجه شد.
به دنبال حملات تروریستی به مرکز تجارت جهانی در سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده با هدف ایجاد «عدالت نامحدود» و سپس «آزادی دامنه دار» به افغانستان حمله کرد. حمله به عراق نیز علی رغم مخالفت شورای امنیت و مجامع جهانی تحت عنوان «عملیات نجات» یا «برقراری دموکراسی» بجای «تهاجم و یورش» صورت گرفت. در عملیات های نظامی معمولاً «حمایت موثر هوایی» (بمباران هوایی) به منظور پاکسازی منطقه (با خاک یکسان کردن و کشتن همه نیروها) انجام می گیرد. یکی از دلایل بکارگیری دو گویی در مسائل نظامی و مرتبط با جنگ این است که مردم را از تفکر بیش از حد در مورد وقایع وحشتناک جنگ برحذر می دارد. منافع صاحبان حکومت و نظامیان ایجاب می کند که در مورد ماهیت حقیقی طرح ها و اهداف نظام به صورت واضح و مستقیم صحبت نکنند. بالاخص زمانی که حادثه ای غیره منتظره اتفاق بیافتد و یا اینکه خطر شکست طرح های نظامی وجود داشته باشد. زیرا شکست سبب تضعیف و از میان رفتن حمایت عمومی و بدبینی نسبت به نیات حاکمان
می شود. حسن تعبیرات فریبکارانه الفاظ پاکی را برای استتار اعمال شرارت آمیز یا وحشیانه فراهم می آورند. این عبارات جرم و مرتکبین آن را پنهان می کنند. مثلاً عبارت «نیروهای ائتلاف» در جریان جنگ عراق به صورت مزورانه ای بکار رفت تا جنگ را حاصل همکاری بسیاری از کشورهای غربی و نه فقط آمریکا نشان دهد. وقتی یک حادثه نظامی یا سیاسی چالش برانگیز و پیچیده وقوع می یابد، برخی از مردم از آنجا که توان فهم آن را ندارند تمایل دارند که به سیاستمداران خود اعتماد کنند و باور کنند که آن ها هرگز عملی را انجام نمی دهند که قانوناً یا اخلاقاً محل شک یا سوال باشد. در زبان فنی پلیس نیز می توان نمونه هایی از گفتار خلاف واقع را مشاهده کرد:
«دفترچه اخطاریه» بجای برگ جریمه در راهنمایی و رانندگی، «بازجویی فنی پلیسی» و «تکنیک های نوین اقرارگیری» بجای شکنجه، «فعالیت های اطلاعاتی موازی» بجای فعالیت های اطلاعاتی غیر قانونی،
«حمله غافلگیرانه» بجای ورود بدون مجوز قانونی، «متفرق کردن اعتصابیون» بجای ضرب و شتم آنان،
«اعمال قانون» بجای جریمه و غیره. برای از میان برداشتن و کشتن ناراضیان و دشمنان نیز واژه هایی در ادبیات سیاسی رواج می یابند که به این عمل صورتی موجه و یا تلطیف شده می بخشد. در دوران حاکمیت رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی، انجمنی که مسول ترور مخالفین سیاسی بود «دایره همکاری های اجتماعی» نام داشت. (کاتامبا، ۲۰۰۵: ۱۹۲).
عباراتی چون «حذف فیزیکی»، «ساکت کردن ناراضیان»، «کنار گذاشتن مهره های سوخته» همگی به عملی واحد دلالت می کنند. کشتار یهودیان هولوکاست نیز از سوی نازیها «راه حل نهایی» عنوان می شد؛ گویی که آن ها تمامی راه حل های ممکن را امتحان نموده و به علت اثر بخش نبودن آن ها، اکنون مجبور به استفاده از آخرین راه حل برای حل مساله شده اند. (ابوحامد، ۲۰۰۷: ۱۴).یا کشتار مردم فلسطین زیر نام «مبارزه با تروریسم». واژه های حسن تعبیری که برای کشتن افراد بکار می روند از طریق ایجاد فاصله روانی میان مرتکبین قتل و عمل صورت گرفته، سعی در کم اهمیت جلوه دادن آن را دارند. این گونه از زبان به عقیده جرج اُرویل[۱۳۹](۱۹۴۹)، با هدف حقیقت جلوه دادن دروغ و قابل احترام نشان دادن قتل طراحی می شود و به گفتار پوچ صورتی منسجم می بخشد.
(آلن و بریج، الف۲۰۰۶: ۲۳۱).
گاهی نیز که حقیقت صورتی مبهم به خود می گیرد، واژه ها در خدمت اهداف ایدئولوژیک بکار می روند و هر جناح یا حکومتی اعمال خود را -هر چند خشن و غیر انسانی- موجه و خود را محق می دانند. در صورتی که آن عمل برای گروه ها و دولت های مخالف، کاملاً تعبیری معکوس و متضاد دارد. مثلاً افرادی که در عراق اقدام به عملیات انتحاری در میان مردم غیر نظامی می کند این عمل خود را «عملیات استشهادی» می نامند.
«سرزمین های اشغالی» که از سوی اسراییل غصب شده برای کشورهای حامی اسراییل «سرزمین های مورد مناقشه» لقب گرفته است. «مجاهدین افغانی» در نظر آمریکا و متحدانش «تروریست»، و در کشورهایی نیز «فعالان حقوق بشر» گاهاَ «ایادی استکبار» خطاب قرار داده می شوند.در کشورهایی که احساسات ناسیونالیستی در میان دولت و ملت موج می زند و وحدت و بیگانه ستیزی ارزش تلقی میشود، هرگونه تمایل برای ایجاد رابطه می تواند «جاسوسی» نام بگیرد. نهادهای دولتی در بسیاری از مواقع از دوگویی به طرز وسیعی استفاده می کنند:
طرح تعدیل کارکنان: اخراج
مشارکت در عمران و آبادی: مالیات
عوارض نوسازی: مالیات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:56:00 ق.ظ ]