در طراحی الگو از یافته های سؤالات قبل با روش نظرورزانه که شرح آن گذشت استفاده شد اما در اعتبار یابی از ابزار پرسشنامه با سؤالات باز پاسخ(پیوست شماره۴) استفاده شد در این پرسشنامه ۵ ملاک منطقی بودن،انسجام، قابل اجرا بودن،متعادل بودن و جذابیت مطرح شد که افراد سه بُعد اصلی الگو یعنی مبانی، اصول و عناصر را با توجه به این ملاک یا سایر ملاک های مدنظر خود(در قسمت سایر موارد) ارزیابی نمودند و نظرات خود را به صورت باز در قسمت های مورد نظر ارائه نمودند. همچنین با عنایت به نظرات و قضاوت خویش برای هر یک از ملاک ها در ابعاد سه گانه الگو، نمره ای از ۰ تا ۱۰ در نظر گرفتند. برای تجزیه و تحلیل نتایج اعتبار سنجی از تحلیل محتوا برای تحلیل نظرات نمونه آماری استفاده شد و اصلاحات لازم براساس نظرات صاحبنظران انجام گردید. در تجزیه و تحلیل نمرات نیز از شاخص های آمار توصیفی(میانگین) استفاده شد به طوری که میانگین نمرات به تفکیک ملاک ها و ابعاد سه گانه الگو محاسبه شد.سپس با توجه به اینکه نمرات در دامنه (۱۰-۰) قرار داشت این دامنه به سه قسمت نامعتبر(۳۳/۳-۰)، نسبتا معتبر(۶۶/۶-۳۴/۳) و معتبر (۱۰-۶۷/۶) تقسیم شد تا درباره میزان اعتبار الگو با توجه به میانگین های بدست آمده قضاوت به عمل آید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تحلیل روایی و پایایی ابزار: برای برآورد روایی پرسشنامه ازنظرات اساتید راهنما و مشاور استفاده شد و علاوه بر ۳ ملاک منطقی بودن، انسجام و قابل اجرا بودن ۲ ملاک دیگر با الهام از حوزه هنر و زیبایی شناسی یعنی تعادل و جذابیت مدنظر قرار گرفت تا علاوه بر قضاوت علمی قضاوت زیباشناختی نیز به عمل آید. برای برآورد پایایی نیز آلفای کرونباخ محاسبه شد که این متغیر برابر با ۹۷/۰بود.
شکل شماره (۴-۳): تلخیص روش شناسی مرحله سوم
فصل چهارم
یافته های تحقیق
مقدمه
اطلاعات جمع آوری شده که نحوه گردآوری آن در فصل سه گذشت در این فصل تجزیه و تحلیل و ارائه شده است. اطلاعات جمع آوری شده را می توان به یکی از صورتهای زیر گزارش داد:
الف)به صورت نثر و با بهره گرفتن از جملات مناسب
ب) به صورت خلاصه و طبقه بندی کردن نتایج در جدول(دلاور،۱۳۸۳،ص۲۵۷)
در این پژوهش با عنایت به پرسشهای آن از هر دو شیوه استفاده شده است طوری که هم به صورت توضیحی اطلاعات بدست آمده تشریح شده است هم جهت سهولت درک، اطلاعات در جداول و برخی مواقع در نمودارها ارائه شده است.
ترتیب ارائه اطلاعات گردآوری شده براساس سؤالات و گام های اجرایی پژوهش انجام گرفته که این ترتیب به شرح زیر است.
الف)مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی
ب) بررسی میزان کاربردی بودن مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر در برنامه درسی دوره ابتدایی ایران
ج)ارائه الگوی بومی برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر
د) اعتباریابی الگوی ارائه شده
یافته ها به ترتیب سوال های پژوهش
سوال اول) براساس ادبیات حوزه مطالعات برنامه درسی و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر، زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی چه مؤلفه هایی می تواند ارائه نماید؟
برای پاسخگویی به این سؤال سه اقدام انجام پذیرفت. ابتدا مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر براساس منابع مکتوب بررسی و استخراج شدند. در گام دوم دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر بررسی شد و مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر از دیدگاه صاحبنظران مذکور بدست آمد. پس از بدست آوردن مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر که حاصل دو گام قبلی بود در گام سوم میزان تناسب مؤلفه ها با زیبایی شناسی و هنر در قالب پرسشنامه ای مورد قضاوت صاحبنظران قرار گرفت. نتایج این سه گام به شرح زیر می باشد:
الف)مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس ادبیات حوزه مطالعات برنامه درسی و به تفکیک عناصر چهارگانه برنامه درسی
۱-الف)هدف: در عنصر هدف دو نوع مؤلفه بدست آمده که برخی ناظر بر اهدافی هستند که پیگیری و تحقق آنها از منظر زیبایی شناسی و هنر قابل توجیه است و برخی دیگر ناظر بر اصول تعیین اهداف هستند که صبغه هنری و زیباشناختی دارند.
۱-۱-الف) اهداف قابل پیگیری از منظر زیبایی شناسی و هنر

    • ایجاد و پرورش سواد رسانه های مختلف

هنر قدیمی ترین وسیله مکالمه است و تنها زبان بین المللی است که بین تمام افراد و ملل، مشترک است و اگر کسی از زبان سخن آگاهی نداشته باشد لااقل بوسیله هنر می تواند افکار درونی و احساسات آنها را تا حدودی دریابد و منظور خود را به دیگران بیان نماید هنر به ظاهر الکن تر از کلام به نظر می رسد اما گویاتر از کلام می باشد(رضای الهی،۱۳۵۴،ص۱۷۹).
آیزنر(۲۰۰۵) می گوید ما بایستی در مدارس و دانشگاه به ارائه شرایطی بپردازیم که دانش آموزان مهارت معناسازی از زندگی شان با اشکال مختلف و متعدد را کسب نمایند و چنین معناسازی در ذهن نابالغ و ناآماده رخ نمی دهد وظیفه مدارس فراهم نمودن شرایطی است که پیشرفت در چنین سوادی را فراهم سازد.بارکن[۵۵](۱۹۶۶،ص۴۲۹) نیز می گوید «دانش آموزان شبیه هنرمندان نیازمند کشف رسانه ای هستند تا از کاربرد آن لذت ببرند و ایده های خود را در قالب آن رسانه شکل دهند و همچنین کودکان را جهت استفاده از رسانه های متفاوت تشویق کنند». فردت(۱۹۹۳) می گوید کودکان آینده به طور ویژه نیاز دارند سواد اطلاعات و تصویرهای متحرک همانند انیمیشن و تصویر لیزری را بدست آورند.
از این رو پرورش اشکال مختلف سواد شنیداری و بصری می تواند دانش آموزان را در استفاده از اشکال گزاره های بازنمایی تا اندازه ای بهبود ببخشند به عبارت دیگر لازم به نظر می رسد همه دانش آموزان قادر به ساخت فرم ها و اشکال خوب بیانی باشند.

    • پرورش خلاقیت

مطهری می گوید انسان نه تنها قدرت ابداع و خلاقیت دارد بلکه میل فطری نیز به خلاقیت دارد و خلاقیت در امور غیر دین نه تنها مذموم نیست بلکه مثبت می باشد(تاجدینی،۱۳۶۹،ص۲۵۹).هنرها معمولاً فعالیت های بیانگر و خلاق را فرا می خوانند(گرین،۱۹۸۴). هنر ها با فعالیت های خلاق و نمادهایی از اطلاعات سروکار داشته و نتیجه فعالیت خلاق می باشند که آثار منحصر به فردی از لحاظ زیباشناختی تولید می کنند(ویلر،۱۹۷۱،ص۳۳۸). نظر به اهمیت خلاقیت در حوزه هنر، پرورش خلاقیت به عنوان یکی از اهداف معرفی می شود.

    • پرورش قوه شهود

خود مختاری هنر بوسیله جدائی کار ذهنی از کار مادی و به علت روابط جاری مبتنی بر شهود می باشد(مارکوزه،۱۳۶۸،ص۱۳۳). کروچه(۱۳۶۷) نیز می گوید هنر این خاصیت مستقل و متمایز را دارد که دریافت آن(احساس و زیبایی) از راه شهود و مکاشفه است و ادامه می دهد دانش انسان به دو وسیله پیدا می شود یکی شهود و مکاشفه و دومی استدلال تعقلی و اولی مخصوص زیبایی شناسی است و حسی است که بواسطه آن شناخت حاصل می شود و دومی از طریق عقل و استفاده از مفهوم می باشد. ازنظر هگل(به نقل از احمدی،۱۳۸۴) نیز هنر از یکسو منش شهودی دارد و این هم به لحظه پیدایی و آفرینش آن در ذهن هنرمند و هم به به لحظه دریافت و ادراک آن از سوی مخاطب بر می گردد.شلینگ می گوید کنش زیبایی شناسی همان شهود هنری است .یونگ از دو نوع آثار هنری سخن می گوید الف) آثار روان شناسانه که آثاری فهمیدنی، قابل تشخیص و قابل تصدیق بوده و به مسائل بشری پرداخته که معنایش را در می یابیم ب) آثاری دیده ورانه یا مکاشفه ای آثاری که مخاطب به کرات با پرسش «پس معنایش چه بود؟» مواجه می شود و نیازمند تفسیر، تأویل و توضیح بسیار است(همان منبع). فنیکس(۱۹۷۱) بیان می کند درک در هنرها شامل مواردی درباره تمامیت آثار است درک هنری بدون واسطه و به طور مستقیم، از موضوعات مورد نظر بدست می آید و فهم زیباشناختی نتیجه درک مستقیم است.

    • پرورش تخیل

از طریق تخیل یک تصویر خارجی یا ذهنی ساخته می شود و این تصویر از طریق تشبیه ، استعاره و کنایه در پی عمق بخشیدن به مفاهیم مورد نظر است(حائری شیرازی،۱۳۶۲،ص۱۱). دیوئی تخیل را در هنرهای زیبا مهم می داند و پرورش آن را از طریق فعالیت ها و تمرین های هنری توصیه می کند تخیل به عنوان عامل مشترک همه جوانب ذهنی هنر می باشد که آن جوانب را با قوانین ثابت زیبایی عینی تطبیق می کند(رید،۱۹۵۴،ص۲۹). در تعلیم و تربیت نیز تخیل به عنوان یک منبع رشد تلقی می شود و این منبع در فرایند تربیتی و یادگیری اهمیت خاصی دارد برای مثال اصل زیر در این رابطه می باشد:
« آغاز یادگیری های بعدی از طریق اتصال به آنچه کودکان می توانند تصور کنند و نه ضرورتاً آنچه می دانند بایستی صورت پذیرد(ایگن،۲۰۰۳، به نقل از مهرمحمدی،۱۳۹۰).

    • پرورش همه حواس دریافتی پنجگانه

همانطور که قبلاً اشاره شد در هنر اشکال مختلف بازنمایی وجود دارد دریافت پیامهایی که از طریق آثار هنری ارسال می شوند نیازمند بهره گیری دقیق و مناسب از حواس مربوطه می باشد برای مثال حس شنیداری قوی و مهارت گوش کردن موجب درک دقیق پیام های صوتی می شود یا از طریق مهارت مشاهده کردن می توان ظرافت های موجود در یک پدیده یا یک شی را دریافت.در این باره برخی حتی هنرهای اصلی را براساس حواس پنجگانه طبقه بندی کرده اند:

  • هنرهای دیداری( نقاشی، مجسمه سازی،معماری)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...