به هنگام تعامل کارکنان با مشتریان سازمان، هریک از کارکنان می‌توانند از میان رفتارهای مختلفی که اثرات متفاوتی نیز بر سازمان و مشتریان دارند، یکی از آن‌ها را ارائه دهند. باید اشاره کرد که انتخاب این رفتار نیز به منافع سازمان بستگی دارد؛ یعنی هریک از کارکنان با سبک و سنگین کردن اثرات هریک از رفتارها بر روی منافع سازمان و مشتریان، نسبت به انتخاب و ارائه رفتار اقدام می‌نمایند، به‌طوری‌که منفعت سازمان، مشتریان و خود فرد به بالاترین مقدار ممکن برسد (مک آلیستر[۱۳۲]،۱۹۹۱).
۲-۱-۳-۴- ابعاد رفتار شهروندی سازمانی
پیشینه پژوهشی زیادی حول محور رفتار شهروند سازمانی وجود دارد که در آن‌ها به مفهوم‌سازی‌های متعددی از رفتار شهروندی سازمانی پرداخته ‌شده و این خود، موجب سردرگمی در فهم اصطلاح مذکور شده است (رواب[۱۳۳]، ۲۰۰۸). باآنکه مطالعات زیادی درباره مفهوم رفتار شهروندی سازمانی صورت گرفته است؛ اما در بین صاحب‌نظران در خصوص ابعاد مفهوم فوق اجماع نظر کامل وجود ندارد. در این زمینۀ در پژوهش‌های مختلف به ابعادی نظیر رفتارهای کمک‌کننده، جوانمردی، گذشت، وفاداری سازمانی، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان، توسعه فردی، ادب و ملاحظه، رفتار مدنی و نوع‌دوستی اشاره‌شده است (مستبصری و همکاران، ۱۳۸۷).
پادساکف در سال ۲۰۰۰ میلادی دسته‌بندی مفصلی ازاین‌گونه رفتارها انجام داده است که رفتارهای شهروندی سازمانی را در قالب هفت دسته: رفتارهای یاری گرا نه جوانمردی، نوآوری فردی، فضیلت مدنی، تعهد سازمانی، خود رضایتمندی و رشد فردی تقسیم می کند. به نقل از (مستبصری و همکاران، ۱۳۸۷). بولینو و همکاران (۲۰۰۳)، مؤلفه‌های زیر را به‌عنوان شاخص‌های رفتار شهروندی سازمانی معرفی کرده است: وفاداری، وظیفه‌شناسی، مشارکت (اجتماعی، حمایتی، وظیفه‌ای و مدنی)، توجه و احترام، فداکاری، تحمل‌پذیری (روحیه جوانمردی).
بورمن وهمکاران[۱۳۴] (۲۰۰۱)، بورمن و کولمن[۱۳۵] (۲۰۰۰)، مدل سه‌بعدی را برای رفتار شهروندی سازمانی مشخص نموده‌اند که عبارت‌اند از: رفتار شهروندی میان فردی، رفتار شهروندی سازمانی و رفتار شهروندی شغلی. اسپکتور و فوکس[۱۳۶] (۲۰۰۲) رفتار شهروندی سازمانی را به دوطبقه؛ تسهیل بین فردی و ازخودگذشتگی شغلی تقسیم کرده‌اند. به‌زعم فارح و همکاران (۲۰۰۴) عمده‌ترین ابعاد رفتار شهروندی سازمانی شامل؛ نوع‌دوستی، وظیفه‌شناسی، روحیه جوان مردی، ادب و مهربانی، فضیلت مدنی، مشارکت وظیفهای، مشارکت دفاعی و وفاداری سازمانی می‌باشد. در مطالعه دیگر توسط ون دین، گراهام و دینش در سال ۱۹۹۴، مفهوم رفتار شهروندی سازمانی ازنقطه‌نظر فلسفه سیاست موردبررسی قرار گرفت و نتیجه آن شد که این پدیده تحت عنوان شهروندی مدنی معرفی گردد. مطالعات این سه محقق بر روی عوامل این پدیده منجر به این نتیجه شد که مسئولیت‌های شهروندی مدنی شامل اطاعت سازمانی، وفاداری سازمانی و مشارکت سازمانی می‌باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کرنودل[۱۳۷] در جدیدترین مطالعه خود پیرامون اثر رفتار شهروندی سازمانی بر عملکرد سازمانی، هفت بعد را به‌عنوان نمادهای اصلی پدیده مدنظر خود قرارداد. این ابعاد عبارت‌اند از: پذیرش سازمانی، روحیه جوانمردی، وفاداری سازمانی، ابتکارات فردی، فضیلت مدنی، رفتارهای کمک‌کننده و توسعه شخصی (کرنودل، ۲۰۰۷).
با توجه به موارد ذکرشده در بالا و تحقیقات انجام‌گرفته درزمینۀ رفتار شهروندی سازمانی (اپل بام و همکاران، ۲۰۰۴؛ بینستوک و همکاران، ۲۰۰۳؛ کوهن و کول، ۲۰۰۴؛ کروپانزانو و بیرن، ۲۰۰۰؛ گنزالز[۱۳۸]، ۲۰۰۵؛ ارگان، ۱۹۸۸؛ چیون لو[۱۳۹] و همکاران، ۲۰۰۶)، نشان می‌دهد که رفتار شهروندی سازمانی دارای پنج بعد زیر است:
نوع‌دوستی[۱۴۰]: رفتارهای اختیاری است که کارکنان را برای کمک به مسائل و مشکلات کاری کارکنان دیگر برمی‌انگیزد. بعد نوع‌دوستی به رفتارهای مفید و سود بخشی آ ز قبیل صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران اشاره دارد که خواه به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم به کارکنانی که دارای مشکلات کاری هستند کمک می‌کند (اورگان[۱۴۱]، ۱۹۹۸). البته برخی از صاحبنظران رفتار شهروندی مانند پودساکف، ابعاد نوع‌دوستی و وظیفه‌شناسی را در یک طبقه قرار میدهند و از آن‌ها به‌عنوان «رفتارهای کمکی» یاد میکنند (امیرخانی، ۱۳۸۴). به‌عنوان‌مثال، کمک به همکار جدید و صرف زمان زیاد برای دیگران، نوعاً مرتبط با سایر انسان‌ها است، اما همکاری در اثربخشی گروهی توسط ارتقاء عملکرد تک‌تک افراد را میسر میسازد (کاسترو و همکاران[۱۴۲]، ۲۰۰۴).
وفاداری سازمانی[۱۴۳]این وفاداری به سازمان از وفاداری به خود، سایر افراد و واحدها و بخشهای سازمانی متفاوت است و بیان‌کننده میزان فداکاری کارکنان درراه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از سازمان است. وفاداری به معنای احساس هویت و پیروی از مدیر سازمان و سازمان به‌صورت کلی و فراتر رفتن از علایق گروهی افراد می‌باشد (اورگان و همکاران، ۲۰۰۶).
جوانمردی[۱۴۴]: تأکید بر جنبه‌های مثبت سازمان به‌جای جنبه‌های منفی آن. شکیبایی در برابر موقعیت‌های مطلوب و مساعد، بدون اعتراض، نارضایتی و گلایه‌مندی، اشاره می‌کند (‌اورگان، ۱۹۸۸‌). اورگان (۱۹۹۰) جوانمردی را به‌عنوان تمایل به تحمل شرایط ناراحت‌کننده اجتناب‌ناپذیر در کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی تعریف کرد (مکنزی، ۲۰۰۱).
فضیلت مدنی یا شهروندی[۱۴۵]: به معنی تمایل به مشارکت و مسئولیت‌پذیری در زندگی سازمانی و نیز ارائه تصویری مناسب از آن سازمان است (پاداسکوف[۱۴۶]، ۲۰۰۰). به رفتارهایی شامل، ابراز عقاید، پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی و… گفته می‌شود (خلیلی نژاد، ۱۳۹۲). (به‌عنوان‌مثال، ارائه خدمت در شوراها و حضور داوطلبانه برای انجام وظایف) باعث افزایش علاقه به سازمان میگردد (کاسترو، آرماریو و رویز، ۲۰۰۴).
ابتکارات فردی: این مؤلفه از رفتار شهروندی سازمانی، رفتار فرا نقشی است که ماورا حداقل نیازمندی‌های کلی مورد انتظار سازمان قرار دارد. نمونه‌هایی از چنین رفتارهایی شامل فعالیت‌های خلاقانه داوطلبانه و طراحی‌های نوآورانه برای بهبود وظیفه شخصی و یا عملکرد سازمانی است (رایان[۱۴۷]، ۲۰۰۲)
به‌طورکلی از تعاریف، ابعاد رفتار شهروندی سازمانی این نتیجه به دست می‌آید که رفتار شهروندی سازمانی به‌عنوان یکی از مفاهیم جدید مدیریت رفتار سازمانی می‌باشد که بر رفتارهای فرا نقشی کارکنان و مدیران تأکید دارد و بروز چنین رفتاری در سازمان نیازمند داشتن یک راهبرد رفتار شهروندی سازمانی و تقویت آن در بین کارکنان می‌باشد تا بتوان یک محیط همراه و همگرا در جهت رسیدن به اهداف سازمان را ایجاد نمود و با گسترش رفتار شهروندی سازمانی و مؤلفه‌های آن‌که بیشتر بار اخلاقی دارند تعالی سرمایه انسانی و به پشتیانی آن تعالی سازمان را رقم زد.
۲-۱-۳-۵- عوامل تأثیرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی
بررسی‌های فرا تحلیلی در خصوص عوامل اثرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی منجر به شناخت عوامل ذیل گردیده است؛ که عبارت‌اند از:

    1. ویژگی‌های فردی: تحقیقات اولیه درزمینۀ ویژگی‌های فردی، بر دو محور اصلی متمرکز بوده‌اند؛ اولاً این عامل کلی مؤثر بر روحیه را به‌عنوان زیربنای رضایت کارکنان، تعهد سازمانی، ادراک از عدالت و ادراک از حمایتگری رهبری تلقی می‌کنند و ثانیاً تحقیقات محققیان نشان‌دهنده‌ای ارتباط معنادار آن‌ها با رفتار شهروندی سازمانی است که بیانگر اهمیت این متغیرها در تعیین‌کنندگی رفتار شهروندی سازمانی می‌باشد (صنوبری،۱۳۸۷)؛ بنابراین عوامل فردی شامل: ویژگی‌های شخصیتی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی هستند (طبرسی، هادی زاده و کشته گر، ۱۳۸۹).
    1. ویژگی‌های سازمانی: روابط میان ویژگی‌های سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی تااندازه‌ای دارای به‌هم‌ریختگی است، به‌گونه‌ای که نه رسمیت سازمانی، انعطاف‌ناپذیری سازمانی، حمایت ستادی و نه فاصله فضایی ارتباط مستمری با رفتار شهروندی سازمانی داشته‌اند، اما به‌هرحال مؤلفه‌های رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط مثبت بوده است و حمایت سازمانی درک شده با نوع‌دوستی کارکنان ارتباط معناداری داشته است (مقیمی،۱۳۸۴)؛ که فرهنگ‌سازمانی، عدالت سازمانی و حمایت سازمانی ازجمله ای این عوامل هستند( طبرسی، هادی زاده و کشته گر، ۱۳۸۹).
    1. ویژگی‌های رهبری: دسته دیگر عوامل تأثیرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی که شامل رفتارهای رهبری است. در قالب؛ رفتارهای رهبری تحول‌آفرین که خود شامل (رفتارهای تحولی اساسی، تعیین چشم‌انداز، ایجاد مدل مناسب، ارتقاء و پذیرش اهداف گروهی، انتظارات عملکردی بالا و تحریک معنوی) و رفتارهای تعاملی (رفتارهای پاداش‌دهی و تنبیهی اقتضایی و رفتارهای پاداش دهی و تنبیهی غیر اقتضایی) و رفتارهای رهبری مسیر- هدف (رفتارهای تشریح کنندگی نقش، مشخص کردن رویه‌ها یار رفتار رهبری حمایتی) و یا تئوری رهبری مبادله رهبر- عضو. درمجموع رفتارهای رهبری تحول‌آفرین با هر پنج بعد رفتار شهروندی سازمانی ارتباط معنادار و مثبتی دارد (مقیمی،۱۳۸۴).
    1. ویژگی‌های شغلی: در خصوص متغیرهای شغلی، تحقیقات عمدتاً حول مبحث تئوری جانشین‌های رهبری بوده است که نتایج بیانگر ارتباط مستمر ویژگی‌های شغلی با رفتار شهروندی سازمانی است. علاوه بر آن، هر سه نوع ویژگی‌های شغلی دربرگیرنده‌ای ادبیات تئوری جایگزین‌های رهبری (بازخور شغلی، تکراری بودن شغل و رضایتمندی درونی شغل) به‌طور معناداری با مؤلفه‌های مختلف رفتار شهروندی سازمانی (نوع‌دوستی، نزاکت، وجدان کاری، جوانمردی و آداب اجتماعی) ارتباط داشته‌اند؛ به‌گونه‌ای که بازخور شغلی و رضایتمندی درونی شغل ارتباط مثبتی با رفتار شهروندی سازمانی داشته، درحالی‌که تکراری بودن شغل ارتباط منفی را با رفتار شهروندی سازمانی نشان می‌دهد (مقیمی، ۱۳۸۴).

۲-۱-۳-۶- پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی:
سازمان‌ها برای دستیابی به کارایی و اثربخشی، مفهوم رفتار شهروندی سازمانی را رایج نموده و چنین رفتارهایی را در سازمان‌های دولتی و خصوصی گسترش داده‌اند بنابراین امروزه مطالعه رفتار شهروندی سازمانی به موضوع اساسی در سازمان‌ها تبدیل‌شده است (جورج و رینو[۱۴۸]، ۲۰۰۶). رفتار شهروندی سازمانی برای هر سازمان مطلوب است چراکه با متغیرهای سازمانی مهمی چون؛ رضایت شغلی، جوسازمانی و نگهداری سیستم بهره‌وری سازمانی ارتباط دارد. مدیران سازمان‌ها به کارکنانی که از خود رفتار شهروندی سازمانی نشان می‌دهند، ارج می‌نهند زیرا وظیفه مدیریتی آن‌ها را ساده‌تر می‌سازند.
پژوهش‌ها حاکی از آن است که تحقق ابعاد رفتار شهروندی سازمانی موجب، افزایش خود پنداره مثبت (پینر و همکاران[۱۴۹]، ۱۹۹۷)، ارتقاء روابط مثبت در میان کارکنان، فراهم کردن انعطاف لازم برای ابداع و نوآوری، کمک به استفاده اثربخش از منابع کمیاب (اسمیت و همکاران، ۱۹۸۳؛ آکوینو[۱۵۰]، ۱۹۹۵)، سهیم شدن در مسئولیت سنگین ناظران، بهبود خدمت به مشتری (نت میر و همکاران، ۱۹۹۷)، حفظ تعادل درونی سازمان (کیمیری و همکاران[۱۵۱]، ۱۹۹۶)، بهبود بهره‌وری، عملکرد و اثربخشی سازمانی (کارامبایا[۱۵۲]، ۱۹۸۹؛ پودساکف و همکاران، ۱۹۹۷؛ پودساکف و مکنزی؛ والز و نیهف[۱۵۳]، ۱۹۹۶) خواهد شد.
رفتار شهروندی سازمانی موجب افزایش بهره‌وری کارکنان و گروه‌های کاری، تشویق کارتیمی، افزایش ارتباطات، همکاری و کمک‌های بین فردی کارکنان، کاهش نرخ اشتباهات، مشارکت، افزایش تعامل کارکنان در سازمان و به‌طورکلی فراهم‌سازی جوسازمانی مثبت خواهد شد. رفتار شهروندی سازمانی از طریق اثرگذاری بر عوامل درونی سازمان از قبیل؛ جوسازمانی، بهبود روحیه، افزایش تعهد سازمانی، رضایت شغلی، کاهش نیت ترک شغل، کاهش غیبت و کاهش رفتارهای مخرب شغلی و نیز با تأثیرگذاری بر بهبود عوامل برون‌سازمانی هم چون؛ رضایت مشتری، کیفیت خدمات و وفاداری مشتریان موجب کیفیت عالی‌تر در عملکرد کارکنان و سازمان خواهد شد (کاسترو و همکاران به نقل از فتاحی، ۱۳۸۶).
۲-۲- پیشینه پژوهشی
۲-۲-۱- فرهنگ‌سازمانی
۲-۲-۱-۱- پژوهش‌های خارجی
نتایج یک پژوهش در مورد رابطه بین فرهنگ‌سازمانی و تناسب فرد و سازمان بر تعهد سازمانی و رضایت شغلی (سیلورتورنه، کولین[۱۵۴]، ۲۰۰۴) نشان داده است که کار دریک سازمان بافرهنگ بوروکراتیک، پایین‌ترین سطح تعهد سازمانی را داراست. این پژوهش همچنان نشان داد که سازمان‌های بافرهنگ بوروکراتیک، نسبت به سازمان‌های بافرهنگ حمایتی که بالاترین سطح تعهد سازمانی کارکنان را دارد، مشکل بیشتری برای حفظ رضایت شغلی کارکنانشان رادارند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که فرهنگی که با بیشترین سطح تعهد سازمانی مرتبط است، زمینۀ مناسبی برای بروز رفتار شهروندی سازمانی می‌باشد.
پژوهشی تحت عنوان نقش فرهنگ‌سازمانی بر روی تعهد سازمانی به‌وسیله، ماریا و اتنا[۱۵۵] (۲۰۱۱) در یک شرکت خدماتی در یونان انجام‌شده نشان می‌دهد که بین این دو متغیر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و جهت ایجاد یک سازمان با کارکنان متعهد، وجود یک فرهنگ‌سازمانی غنی بسیار کارساز است.
سادهو[۱۵۶] (۲۰۱۱) پژوهشی بین کارمندان بانک‌های دولتی و خصوصی در هند، با عنوان تأثیر فرهنگ‌سازمانی و درگیری شغلی بر تعهد سازمانی انجام داد. یافته‌های که وی بدان دست‌یافت بیانگر رابطه مثبت بین فرهنگ‌سازمانی و درگیری شغلی بر تعهد سازمانی است.
تز و هوی[۱۵۷] (۲۰۰۹)، طی پژوهشی به این نتیجه رسید که صداقت می‌تواند محرکی برای کارکنان در بروز رفتار شهروندی باشد و پیامدهای مثبت سیاست‌های سازمانی می‌تواند اثربخشی مثبتی بر کارکنان داشته باشد و بروز رفتارهای شهروندی سازمانی را بیشتر کند. وقتی فرهنگ‌سازمانی می‌تواند اثر مثبت بر صداقت مدیران سیاست‌های سازمانی و بهبود مدیریت داشته باشد، می‌تواند کارکنان را به بروز رفتار شهروندی سازمانی تشویق کند و درنتیجه کارکنان خدمات و فرایندهای بهتری را در سازمان ارائه دهد. کارکنانی که تمایل بیشتری دارند رفتار شهروندی سازمانی بروز دهند، تمایل بیشتری هم دارند که در سازمان دیده شوند و در موقعیت‌های گوناگون سازمانی به شمار آیند، درواقع تمایل بیشتری به مشارکت دارند و از سطح بالاتری از وفاداری سازمانی و اطاعت سازمانی برخوردارند.
اریک مکین تاش[۱۵۸] (۲۰۱۰)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی اثر فرهنگ‌سازمانی بر رضایت شغلی و تمایل به ترک شغل و وفاداری سازمانی پرداخت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ابعاد فرهنگ‌سازمانی بر رضایت شغلی، وفاداری شغلی و وفاداری سازمانی تأثیر مثبت دارد. دنیسون و اسپرتیرز (۱۹۹۱)، در پژوهشی تحت عنوان فرهنگ‌سازمانی و توسعه‌سازمانی به این نتیجه رسیدند که در اجرای مدیریت کیفیت فراگیر، فرهنگ‌سازمانی به‌عنوان یک متغیر اصلی تأثیر بسزایی دارد.
همچنین دودک[۱۵۹] و همکاران (۲۰۱۲)، در پژوهشی به بررسی فرهنگ و سلامت سازمانی در کلینیک‌های پزشکی کانادا پرداختند. این پژوهش نشان داد که توزیع نمرات فرهنگ‌سازمانی با توزیع نمرات در سلامت سازمانی رابطه معنادار دارد. سوفیا[۱۶۰] (۲۰۱۲)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی تأثیر فرهنگ‌سازمانی و اعتماد سازمانی با نقش واسطه‌گری تعهد سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی در مؤسسات آموزش عالی خصوصی در مالزیا به این نتیجه رسید که فرهنگ‌سازمانی به‌طور مستقیم بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر می‌گذارد.
۲-۲-۱-۲- پژوهش‌های داخلی:
اردلان و همکارانش (۱۳۸۷)، در پژوهش خود رابطه بین فرهنگ‌سازمانی با یگانگی فرد-سازمان را با بهره گرفتن از مدل دنیسون در دانشگاه‏های دولتی غرب کشور، موردبررسی قراردادند. آن‌ها نشان دادند که‏ هر چهار بعد فرهنگ‌سازمانی مدل دنیسون در دانشگاه‏های غرب کشور حاکم است. همچنین، در این‏ پژوهش مشخص شد که بعد رسالت، بالاترین همبستگی را با معیارهای سازمانی یگانگی فرد-سازمان و بعد درگیر شدن در کار پایین‏ترین میزان همبستگی را با معیارهای فردی یگانگی فرد-سازمان داشته است.
منوریان و بختایی (۱۳۸۶)، در پژوهش خود مدل دنیسون را در سازمان مدیریت صنعتی موردبررسی‏ قراردادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سازمان مدیریت صنعتی در هر چهار بعد درگیر شدن‏ در کار، انطباق‏پذیری، سازگاری و رسالت در حدّ متوسط و بالاتر از متوسط قرار دارد. سازمان مدیریت‏ صنعتی بهترین وضعیت را در متغیرهای درگیر شدن در کار و انطباق‏پذیری به دست آورده است. باوجوداین، در برخی شاخص‏ها ازجمله هماهنگی و پیوستگی و اهداف و مقاصد نیازمند بهبود است. همچنین، در این پژوهش مشخص شد طیف منعطف-ثابت سازمان مدیریت صنعتی به سمت منعطف تمایل دارد و در طیف تمرکز داخلی-خارجی نیز اختلاف قابل‌توجهی مشاهده نشده است. راستی (۱۳۷۶)، طی بررسی مقایسه‏ای فرهنگ‌سازمانی مدارس دولتی و غیردولتی (غیرانتفاعی) در دوره‏های متوسط و راهنمایی به این نتیجه رسید که بین‏ فرهنگ‌سازمانی مدارس دولتی و غیردولتی تفاوت معناداری وجود دارد و درنتیجه به‏ علت وجود فرهنگ‌سازمانی بهتر در مدارس غیرانتفاعی نیروی انسانی تمایل بیشتری‏ برای جذب شدن و ماندن دارند و این عامل در انگیزه و کارایی نیروی انسانی می‏تواند تأثیر مثبت داشته باشد. (نوروزی، ۱۳۸۳). ترابی‏کیا (۱۳۷۸)، طی پژوهشی به بررسی رابطه فرهنگ‌سازمانی و رضایت‏ شغلی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه تهران پرداخته است. نتایج نشان می‌دهد که‏ شاخص‌های متفاوت فرهنگ‌سازمانی و اعضای هیئت‌علمی از وضعیت مناسب و مطلوبی برخوردار هستند؛ و فرهنگ‌سازمانی و رضایت افراد سازمان رابطه معنادار باهم دارند. به‌این‌ترتیب که هر چه فرهنگ‌سازمانی قوی‏تر باشد رضایت افراد نیز افزایش خواهد یافت.
پژوهش دیگری با عنوان بررسی تأثیر فرهنگ‌سازمانی بر توانمندسازی به‌وسیله حسن‌زاده (۱۳۸۳)، بر روی کارکنان یک شرکت خودروسازی انجام گرفت و نتایج حاکی از رابطه بین مؤلفه‌های فرهنگ‌سازمانی و افزایش توانمندسازی کارکنان در شرکت مذکور رابطه معنادار وجود دارد. ترابی کیا (۱۳۸۰)، در پژوهش خود در خصوص ارتباط فرهنگ‌سازمانی و رضایت شغلی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه تهران به این نتیجه دست‌یافت که ضعف شاخص‌های فرهنگ‌سازمانی و عدم تعهد و توافق اعضای هیئت‌علمی در خصوص آن‌ها، به وضعیت نامطلوب عواملی همچون امنیت و ارتقای حرفه‌ای، قدردانی از خدمات آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت‌علمی و نحوه مدیریت دانشگاهی منجر شده است که در این بررسی شاخص‌های رضایت شغلی را تشکیل می‌دهند. از سویی، همین امر زمینۀ نگرش‌ها و برداشت‌های منفی اعضای هیئت‌علمی را به شغل و محیط دانشگاهی و احساس نارضایتی شغلی پدید آورده است.
فقهی فرهمند (۱۳۸۸)، طی پژوهشی به مطالعه ویژگی‌های فرهنگ‌سازمانی با رویکرد بهسازی نیروی انسانی شرکت‌های کوچک تولیدکننده‌ی قطعات صنعتی شهر تبریز پرداخته است؛ که نتایج نشان می‌دهد اختلاف معناداری بین درک مدیران و درک کارشناسان از ویژگی‌های فرهنگ‌سازمانی وجود ندارد، اما در این رابطه اختلاف معناداری بین درک کارگران نسبت به ویژگی‌های فرهنگ‌سازمانی وجود دارد. به‌طورکلی نتایج نشان می‌دهد از سیزده ویژگی فرهنگ‌سازمانی، به موضوع ابتکار فردی بیشتر از سایر عوامل توجه شده است. محمدعلی زاده (۱۳۷۸) به بررسی عوامل سوق‌دهنده فرهنگ‌سازمانی و تعهد سازمانی پرداخته و دریافت که اگر فرهنگ و جوسازمانی مناسب به‌خوبی بین مدیریت و کارکنان گسترش‌یافته باشد، به تحکیم تعهد سازمانی منتج می‌شود. رحیمیان و شامی زنجانی (۱۳۹۰) در پژوهشی نتیجه گرفتند که میان فرهنگ‌سازمانی با استقرار فرایندهای مدیریت دانش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
از پژوهش‌های پیشین در زمینه فرهنگ‌سازمانی چنین استنباط می‌شود که؛ فرهنگ‌سازمانی قوی موجب تقویت عملکرد سازمانی، کارایی و اثربخشی سازمان، سلامت سازمانی، خلاقیت و نوآوری در سازمان، بهبود انگیزه برای فعالیت‌های بیشتر افراد در سازمان، رضایت شغلی و تعهد سازمانی، بروز رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان و ایجاد جوسازمانی مناسب می‌گردد. که این خود نشان‌دهنده‌ای میزان اهمیت و نقش فرهنگ‌سازمانی در کارایی، اثربخشی و بقای سازمان می‌باشد.
۲-۲-۲- جوسازمانی
۲-۲-۲-۱- پژوهش‌های خارجی
اشنایدر در سال ۱۹۹۰ در طی پژوهشی به تعریف مؤلفه‌های گوناگون فرهنگ اجتماعی، فرهنگ‌سازمانی و جوسازمانی، روحیات کارکنان و درنهایت شاخص‌های سودآوری و عملکرد سازمانی و بررسی رابطه بین این متغیرها پرداخت. پژوهش‌های او نشان می‌دهد آنچه درنهایت موجب عملکرد سازمانی می‌شود، تحت تأثیر مؤلفه‌های جوسازمانی و حالات و روحیات کارکنان و نیز انگیزش و فعالیت‌های آنان، عملکرد کل سازمان را شکل می‌دهد.
هونگ و کائور[۱۶۱] (۲۰۰۸)، در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین جوسازمانی، شخصیت و امید به زندگی. دریافت که بین ابعاد ساختار، پاداش و حمایت جوسازمانی با امید به زندگی رابطه معنادار و منفی وجود دارد. همچنان امانی (۲۰۰۸)، در پژوهش‌های خو دریافت که بین امید به زندگی و صمیمیت و جوسازمانی ارتباط معناداری وجود دارد.
سونه[۱۶۲] (۲۰۰۹) در پژوهش خود تحت عنوان بررسی رابطه بین شیوه‌های رهبری و جوسازمانی با خلاقیت و نوآوری پرداخت. نتایج نشان داد که متغیر سبک رهبری مدیران با متغیرهای خلاقیت و نوآوری کارکنان رابطه مثبت، مستقیم و معنادار دارد. هم‌چنین متغیر جوسازمانی اثر مثبت و معناداری بر متغیرهای خلاقیت و نوآوری دارد؛ یعنی هرچه سبک‌های رهبری و جوسازمانی مناسب‌تر و حامی فرهنگ خلاقیت و نوآوری باشد، نوآوری در آن سازمان نیز افزایش می‌یابد.
جوانا (۲۰۰۶) در پژوهش خود به بررسی رابطه جوسازمانی با خلاقیت و نوآوری پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان داد که متغیر جوسازمانی با متغیرهای خلاقیت و نوآوری رابطه مثبت، مستقیم و معنادار دارد. افزون بر این با بهبود جوسازمانی و سوق دادن سازمان به سمت پذیرش ایده‌های نو و خلاقیت کارکنان، می‌تواند سازمان را با ارائه نوآوری در امور جاری، به سمت رقابت با سایر رقبا در بازار تشویق کرد. جانسون[۱۶۳] (۲۰۰۸) نشان دادند که نظارت و مدیریت کارآمد و برخورد مناسب با کارکنان سبب بهبود کیفیت عملکرد در سازمان و جو سازمان و درنتیجه موفقیت سازمان می‌گردد.
چن و همکاران[۱۶۴] (۲۰۱۲)، نیز در پژوهش خود با عنوان «بررسی نقش کیفیت سیستم مدیریت اطلاعات»، کارایی فردی سیستم مدیریت اطلاعات و جوسازمانی که داده‌های خود را از ۱۳۴ کارخانه الکترونیکی در تایوان جمع‌ آوری کرده بودند، اذعان می‌دارند که در خصوص اینکه چگونه سازمان‌ها بایستی به تشویق رفتارهای گروهی و تشریک‌مساعی در کارکنان همت گمارند یا موجب بروز رفتارهای در جهت تحکیم سیستم مدیریت دانش، کارایی فردی و ایجاد یک جوسازمانی مطلوب شوند، نگرش‌های مفیدی وجود دارد که می‌تواند در تغییر و تسهیل نگرش و توجه به اشتراک مساعی مثمر ثمر باشد و آن نیز منجر به ایجاد برای کل بخش‌های سازمان می‌گردد. شارما[۱۶۵] (۲۰۱۲) در پژوهشی دریافت که بین ابعاد جوسازمانی و ابعاد ریسک در انجام پروژه‌ها ارتباط معناداری وجود دارد؛ و جورایس[۱۶۶] (۲۰۰۴)، در پژوهش خود نشان داد؛ بین رفتار شهروندی سازمانی مدرسان و جوسازمانی مؤسسات آموزشی رابطه معناداری وجود دارد. همچنان نتایج تحقیق رابطه معناداری را بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد جوسازمانی را نشان داده است. بسیم[۱۶۷] و همکاران (۲۰۱۲) در پژوهش خود تحت عنوان یک مطالعه تجربی رابطه بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان بانک‌های تجاری کشور لبنان نشان دادند که؛ جوسازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی اثر می‌گذارد درحالی‌که، جوسازمانی خود نیز متأثر از رفتار شهروندی سازمانی می‌باشد.
۲-۲-۲-۲- پژوهش‌های داخلی
توکلی طبا (۱۳۷۸) در پژوهشی نشان داد که جوسازمانی با میزان احساس بیگانگی از کار، میزان بی‌قدرتی معلمان، احساس بی‌هنجاری معلمان، احساس انزوای اجتماعی معلمان رابطه معنادار وجود دارد. شجاعی (۱۳۸۷)، در پژوهش تحت عنوان بررسی رابطه بین جوسازمانی با فرسودگی شغلی و سازگاری شغلی کارمندان دانشگاه اصفهان، به این نتیجه دست‌یافت که بین جوسازمانی و ابعاد آن با فرسودگی شغلی و سازگاری شغلی رابطه وجود دارد. بین جوسازمانی با سن و ساخت و ضوابط با حقوق رابطه وجود دارد. بین جوسازمانی با و ابعاد آن با دیگر ویژگی‌های جمعیت‌شناسی رابطه وجود ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...