فرسایش بادی، ۱ هکتار – کلاس ۲
فرسایش سطحی و شیار­ی، ۱ هکتار – کلاس ۵
شور شدن اراضی در نتیجه آبیاری، ۱۰۰ هکتار – کلاس ۳
درختچه­های چوبی مهاجم، ۴ هکتار – کلاس ۴
تخریب ساختمان خاک، ۴ هکتار – کلاس ۳
اسیدی­شدن خاک، ۴ هکتار – کلاس ۴
زمین­های پف کرده،۱۰۰ هکتار – کلاس ۳
در این ارزیابی هر یک از پدیده ­های بالا به دو تا هفت کلاس، از نظر شدت تأثیر عوامل مؤثر در هر پدیده تقسیم ­بندی شده­است ]۸[.
در ۲۶ جولای ۱۹۹۱، در پایان سی و دومین نشست شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحدتصمیم گرفته­شد تا در طی یک دوره هشت ساله (۱۹۹۷-۱۹۹۱) مطالعه‎­ای در مورد تخریب اراضی و تأثیر آن بر روی مردم در منطقه جنوب آسیا انجام شود که هشت کشور از جمله ایران را در بر­می‎­گرفت. در تحقیق مذکور، هشت کشور به دو ناحیه بزرگ اقلیمی، ناحیه خشک شامل: افغانستان، ایران، پاکستان، هندوستان و ناحیه مرطوب شامل: بنگلادش، هندوستان، نپال و سریلانکا، تقسیم شده و فرایند­های فرسایش­بادی و آبی، ماندابی­شدن، حاصلخیزی­خاک، شور شدن و افت سطح آب زیر­زمینی بعنوان انواع تخریب­اراضی مورد ارزیابی قرار­گرفتند. در این بررسی، تخریب اراضی نهایتاً در چهار کلاس، بر اساس شدت تخریب به شرح زیر تقسیم‏­بندی شده­‎اند:
الف) شدت کم: که در برخی نقاط، تولید کشاورزی تقلیل یافته است.
ب) شدت متوسط: که تولید کشاورزی نسبتاً کاهش یافته است.
ج) شدت زیاد: که در سطح مزرعه قابل اصلاح نیست.
د) خیلی زیاد: که با فن‎­آوری موجود در حال حاضر غیر­قابل اصلاح و غیر­قابل برگشت است.
در پایان این تحقیق، پیشنهاد گردیده­است که در مناطق تپه­ماهوری و کوهستانی اصلاح اراضی تحت عنوان «طرح مدیریت آبخیز» اعمال گردد، زیرا ارزیابی «تخریب اراضی» بر اساس تقسیم‏­بندی آبخیز­ها در کلاس‎­های بدون تخریب تا تخریب اراضی خیلی شدید بصورت مشابه امکان پذیر است که در این صورت نواحی­کاری را نیز می­‎توان انتخاب نمود.
در سال ۱۹۹۸ هاراشه[۱۲] و همکاران در ژاپن، نقشه بیابان­زایی غرب آسیا را به کمک سنجش از دور و سیستم­های اطلاعات­جغرافیایی ترسیم نمودند. آنها بیش از ۷۰ لایه اطلاعاتی را جمع­آوری کرده و محاسبه نمودند و پس از رقومی­کردن این لایه ­ها و تعریف سیستم مختصات واحد برای آنها، این لایه ­ها را در پایگاه اطلاعات جغرافیایی ذخیره و در نهایت با هم ترکیب کردند و بر اساس آن نقشه بیابان­زایی غرب­آسیا را ترسیم نمودند. این لایه ­ها از پنج نوع داده بدست­آمدند که عبارتند از: ]۸[.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

داده ­های خاک ۲- داده ­های توپوگرافی
۳-داده ­های ماهواره ای ۴- داده ­های اقلیمی
۵- داده ­های اقتصادی – اجتماعی
در سال ۱۹۹۰ کمیسیون اروپا پروژه MEDALUS را با هدف انجام­دادن بررسی­‎های پایه­‎ای در بیابان‎­زایی کشور­های مدیترانه­‎ای پیشنهاد کرد. این پروژه به مدت ۹ سال به طول انجامید و در سال ۱۹۹۹ مدلی برای ارزیابی و تهیه نقشه بیابان­زایی تحت عنوان ESAS ارائه گردید. در این مدل چهار شاخص تحت عنوان شاخص کیفیت­خاک، شاخص کیفیت­اقلیم، شاخص کیفیت­پوشش­گیاهی و شاخص مدیریت به عنوان شاخص‎­های کلیدی بیابان­زایی تعریف شدند و در نهایت نقشه بیابان­‏زایی از میانگین هندسی شاخص­ های مذکور بدست آمد. بعد از ارائه این مدل دانشمندان کشور­های مختلف اروپایی و آسیایی به ارزیابی آن برای بررسی بیابان‏­زایی در مناطق خود پرداختند ]۳۵[.
لادیسا[۱۳] و همکاران در سال ۲۰۰۲ میلادی برای ارزیابی بیابان­‎زایی با توجه به روش MEDALUS شش شاخص را برای ارزیابی در نظر گرفتند این شاخص‎­ها عبارت بودند از: شاخص­‎های خاک، اقلیم، پوشش­گیاهی، کاربری­اراضی، مدیریت و شاخص فشار انسانی. هر شاخص خود دارای لایه­‎هایی بودند، در این تحقیق از میانگین شاخص‎­های کاربری اراضی و مدیریت به عنوان یک شاخص، قبل از قرار­گرفتن در فرمول نهایی استفاده شد و در نهایت از میانگین هندسی پنج شاخص مذکور، نقشه نهایی بیابان­‎زایی ترسیم شد، او این مدل را در منطقه باری (Bari) ایتالیا تست کرد ]۴۵[.
جاد و لطفی[۱۴] در سال ۲۰۰۶ به منظور تهیه نقشه حساسیت بیابان­زایی در مصر از مدل MEDALUS استفاده نمودند. بدین­گونه که سه شاخص کیفیت­خاک، کیفیت­پوشش­گیاهی و کیفیت­آب و هوا را در منطقه مورد مطالعه خود در نظر­گرفتند. در رابطه با معیار خاک زیر معیار­های: مواد مادری، شیب، بافت خاک و عمق، در رابطه با شاخص پوشش­گیاهی: زیرمعیار­های حفظ در برابر فرسایش، مقاومت به خشکی و پوشش­گیاهی، و در مورد شاخص آب و هوا: زیر معیار­های شاخص خشکی که از بارش سالانه و تبخیر وتعرق بالقوه به دست آمده را محاسبه­کردند. نتایج حاصله نشان می­دهد که ۱/۸۶ درصد از خاک مصر به عنوان مناطق حساس، ۳/۴ درصد نسبتاً حساس و ۶/۹ درصد به عنوان حساس طبقه ­بندی شده­است ]۴۳[.
ابن الرحمان و شنشونی[۱۵] در سال ۲۰۱۰ به وسیله مدل مدالوس به بررسی میزان حساسیت شرق الجزایر به بیابان­زایی اقدام کردند. طی این تحقیق چهار معیار شامل: خاک، آب و هوا، پوشش­گیاهی و معیار اقتصادی - اجتماعی مورد بررسی قرار­گرفتند. لایه­ های مورد نظر در سیستم اطلاعات­جغرافیایی تهیه­شدند و با روی هم­گذاری لایه­ های مربوط به پارامتر­ها نقشه حساسیت به بیابان­زایی به دست آمد. از دیگر داده ­های مورد استفاده تصاویر ماهواره­ای، نقشه زمین­ شناسی و نقشه خاک­شناسی بود. هدف این تحقیق شناسایی مکان­هایی با حساسیت مختلف تخریب در شرق الجزایر به وسیله مدل مدالوس بود که در این زمینه عوامل انسانی و نیز عوامل محیطی از جمله خاک، پوشش­گیاهی و آب و هوا مد نظر قرار داده شده­ است ]۳۹[.
محمد سعید السعید [۱۶]در سال ۲۰۱۲ به ارزیابی بیابان­زایی شمال بیابان سینا با بهره گرفتن از مدل مدالوس اصلاح شده اقدام کرد. این تحقیق با هدف استفاده از تجزیه وتحلیل­های مکانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به منظور ارزیابی حساسیت گسترش بیابان­ها در شمال شبه­جزیره سینا در مصر صورت گرفته­است. در این مطالعه پنج شاخص اصلی بیابان­زایی شامل: پوشش­گیاهی، آب و هوا، خاک، فرسایش و مدیریت مد نظر گرفته شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که ۶۵% از منطقه مطالعاتی دارای حساسیت بسیار شدید­ی به بیابان­زایی برخور­دارند در حالی که فقط ۲/۱% منطقه دارای حساسیت کمی نسبت به بیابان­زایی است ]۴۷[.
در بررسی اثر­گذاری­های تغییرات کاربری اراضی و پوشش سطح روی تخریب منابع در حوزه ­های آبخیز دریاچه کینگ­های در چین به این نتیجه رسیدند، که حوزه نام برده به شدت آسیب­پذیر و حساس به تغییرات اقلیم و مداخله انسانی بوده و با بررسی دوره زمانی ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴ مشخص شد که روند تخریب­اراضی رو به افزایش می­باشد و عوامل اصلی مؤثر بر فرایند­های بیابان­زایی در نتیجه فعالیت­انسانی از جمله افزایش جمعیت، چرای بیش از حد مجاز دام­ها و سیاست نادرست بکار برده در بهره ­برداری از منابع است ]۴۶[.
۲ـ۳ـ سابقه تحقیق در ایران ‎
اختصاصی و مهاجر در سال ۱۳۷۴، روشی را جهت طبقه‎­بندی نوع و شدت بیابان­‎زایی اراضی در ایران ([۱۷]ICD) منتشر نمودند. در این روش سعی گردیده­است تا غالب عوامل مؤثر در بیابانی­شدن اراضی بصورت گام به گام مورد بررسی قرار­گرفته و با رعایت اثرات متقابل آنها، امکان ارزیابی نسبتاً دقیق و در عین­حال آسان برای کارشناسان و محققان فراهم شود. توجه به چشم‎انداز­های طبیعی پوشش­گیاهی و نوع شدت بهره‎­برداری از تولیدات بیولوژیکی و نهایتاً کاهش توان تولید­ی هر واحد به عنوان شاخص­‎های اصلی تفکیک محیط­‎های بیابانی و به دنبال آن شدت بیابان­‎زایی از ویژگی­‎های این روش می­‎باشد. در روش مذکور عوامل مؤثر در بیابان­‎زایی به روش ترازوی وزنی مورد ارزیابی قرار می‎­گیرند. بر اساس روش پیشنهاد­ی سطحی بالغ بر ۱۰ میلیون هکتار از اراضی ایران مرکزی از جنوب اصفهان تا جنوب سیرجان مورد ارزیابی و نقشه­‎بندی قرار­گرفت، در این روش به فرایند­های بیابان­زایی توجهی نشده است و شدت بیابانی­شدن اراضی با توجه به عوامل مؤثر در ایجاد آن بر اساس مقیاس ۱:۲۵۰۰۰۰ تهیه و مشخص گردیده­است. با توجه به معیار­های ارائه شده جهت ارزیابی این عوامل که اصولاً توصیفی و کیفی هستند و نیز با در نظر­گرفتن امکان اینکه روش پیشنهاد­ی برای مقیاس­‎های بزرگتر از ۱:۲۵۰۰۰۰ توان لازم جهت تفکیک طبقات شدت بیابان­‎زایی را نداشته باشد، ضروری است تا برای مقیاس‎­های بزرگتر، شاخص­‎هایی در حد جزئی­‎تر مشخص گردند تا بتوان بررسی­‎های دقیق­‎تری را در مورد تعیین شدت بیابان‏­زایی مناطق مختلف انجام داد. در نهایت قابل ذکر است که هر چند روش مذکور دارای نواقصی است، اما با این وجود می­‎توان از این روش در امر شناسایی عوامل مؤثر در شدت بیابان­‎زایی در قالب طرح‎­های اجرایی مبارزه با این پدیده (بیابان‎زایی) در حد منطقه‎­ای و استانی استفاده نمود ]۶[.
در سال ۱۳۷۸ عباس­‎آبادی، روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابان‏­زایی دشت آق قلا ـ گمیشان، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد ارائه نمود. در این روش برای ارزیابی کمی و تهیه نقشه وضعیت بیابان‎­زایی از چهار فرایند، تخریب منابع­گیاهی، ماند­آبی شدن، فرسایش خاک، شور­شدن اراضی و برای برآورد و تهیه نقشه خطر بالقوه بیابان‎­زایی از چهار عامل مؤثر در تخریب اراضی که شامل دو عامل انسانی (احداث سازه‎­های نا­مناسب و بهره‎­برداری بی­‎رویه) و دو عامل طبیعی (اقلیم و ژئومرفولوژی) بودند، به روش امتیاز­دهی مورد­بررسی قرار­گرفت. همچنین خطر کل بیابان­‏‎زایی که نشان­‏دهنده وضعیتی نسبتاً جامع از بیابان­‎زایی نواحی خشک است، از تلفیق ارزش عددی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابان­زایی بدست آمد. ]۲۵[.
در سال ۱۳۷۹ گویا، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت و شدت بیابان­زایی ارائه کرد که در آن از ۷ عامل جهت برآورد شدت بیابان­زایی استفاده کرده­است. در این روش برای هر کدام نمره­گذاری شده، به گونه ­ای که دامنه اعداد از (۵-) تا ۲۰ متغیر می­‎باشد. این ۷ عامل عبارتند از: اقلیم، سنگ­شناسی، ژئومرفولوژی، خاک، هیدرولوژی، مدیریت و کاربری­اراضی، ارزیابی وضعیت فعلی بیابان­‎زایی بودند. عامل هفتم (ارزیابی وضعیت فعلی بیابان­‎زایی) خود به چهار فرایند تقسیم می­‎شود که شامل وضعیت فعلی فرسایش­آبی و بادی ، وضعیت فعلی تخریب ­پوشش­گیاهی، وضعیت فعلی شوری­‎زایی و قلیائیت و وضعیت تخریب منابع­آب می­‎باشد. نحوه امتیاز­دهی عامل ارزیابی وضعیت فعلی بیابان­زایی بصورت زیر است:
اگر پس از امتیاز کسب شده در بین ۴ عامل، عاملی غالب بود آن را در نظر­گرفته و با عامل قبلی جمع نموده و نهایتاً عدد به دست آمده با توجه به کلاس­‎بندی انجام­شده، میزان شدت فرسایش را نشان خواهد­داد. اما اگر در بین ۴ عامل، عاملی غالب نباشد، متوسط‎­گیری صورت گرفته و مقدار متوسط به دست آمده را با ۶ عامل قبلی جمع نموده و کلاس شدت بیابان‎­زایی تعیین می‎­شود ]۸[. در سال ۱۳۸۰ همتی، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده منابع­طبیعی، با بهره گرفتن از مدل فائو ـ یونپ و با تکیه بر سه فرایند فرسایش­بادی، فرسایش­آبی و تخریب پوشش­گیاهی به ارزیابی بیابان­‎زایی اقدام کرده است. او در نتایج خود اصلی­ترین فرایند­های بیابان‎­زایی در منطقه را درمرحله اول تخریب منابع­گیاهی و پس از آن فرسایش­آبی و در نهایت فرسایش­بادی می­‎داند و بیان می­ کند که روش مذکور بر اساس ویژگی‎­های خاص منطقه قزل اوزن تنظیم شده­است، پس ممکن است که برای سایر مناطق با ویژگی­‎های متفاوت با منطقه مذکور، نتیجه مطلوبی ارائه ندهد، لذا او نقش دخالت­‎های انسانی را مؤثر­ترین عامل بیابان­‎زایی و عوامل طبیعی بویژه زیر عامل ژئومرفولوژی را در مرحله بعدی از اهمیت قرار می­‎دهد ]۸[.
در سال ۱۳۸۲ منصوری، بیابان­‎زایی منطقه شکار ممنوع دشت قشلاق بناب را مورد ارزیابی قرار­داده و به کمک روش FAO-UNEP اقدام به تهیه مدل بیابان­‎زایی در این منطقه کرد. او در بررسی خود مهمترین عوامل بیابان‎­زایی در منطقه مطالعاتی را تغییر کاربری­اراضی، کاهش آب ورودی به تالاب ، احداث سازه­‎های نا­مناسب در منطقه و بالادست، نزولات جوی و تغییرات اقلیم و همچنین پارامتر­های ژئومرفولوژی برشمرده است. او در تحقیق خود منطقه مورد مطالعه را به ۱۴ واحد­کاری تقسیم‎­بندی کرد و کلیه فرایند­ها و عوامل بیابان­‎زایی را در این واحد­های کاری و در پنج کلاس غیرقابل ملاحظه، خفیف، متوسط، شدید و بسیار­شدید ارزیابی نمود ، او همچنین در پایان تحقیق خود، منطقه مورد­مطالعه را از نظر خطر کل بیابان­زایی در دو دامنه با کلاس بیابان­‎زایی خفیف تا بسیار­شدید قرار داده­است ]۸[.
در سال۱۳۸۳ جوادی ، ارزیابی توان بیابانی­شدن منطقه‎ای به وسعت ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی منطقه ماهان کرمان را با روش FAP-UNEP و ICD مورد مطالعه قرار­داد. او در مطالعه خود ابتدا به کمک اطلاعات پایه­ای که از نقشه‎­های توپوگرافی، زمین­ شناسی، تصاویر ماهواره­‎ای، عکس­‎های هوایی و بازدید­های میدانی، به دست آمد منطقه مورد نظر را به ۱۶ رخساره ژئومرفولوژی تقسیم کرد، به نحوی که در ادامه تحقیق هر رخساره بعنوان واحد اصلی ارزیابی بیابان‎­زایی، از پنج کلاس ناچیز (آرام)، کم، متوسط، زیاد و شدید استفاده نموده است. او در مطالعاتش به این نتیجه رسیده که عمده­‎ترین فرایند­های مؤثر در تخریب اراضی در منطقه مذکور به ترتیب فرایند­های فرسایش­آبی، تخریب منابع­آب و فرسایش­بادی می­‎باشد. از میان معیار­های ارزیابی فرایند فرسایش­آبی، معیار شکل اراضی و پستی و بلندی-تنوع رخساره ­های آبی و در بین معیار­های فرایند تخریب منابع آب، معیار افت سطح آب زیر­زمینی، مهمترین معیار­های فرایند مذکور می­باشند. بررسی متوسط وزنی ارزش کمی عوامل بیابان­‎زایی غالب بودن عامل محیطی بر عامل انسانی را تأیید می­‎نماید. او همچنین به این موضوع اشاره می­ کند که در حال حاضر در تمامی رخساره‎­های موجود در منطقه مورد نظر، تخریب اراضی با درجات مختلف بوقوع پیوسته بطوری که از مجموع ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی مطالعه شده، حدود ۳۲/۳۱ درصد از منطقه دارای شدت بیابان‎­زایی متوسط (II) و ۷۸/۶۶ درصد از آن دارای شدت بیابان‎زایی زیاد (IV) تشخیص داده شده­است ]۸[.
در سال ۱۳۸۵ آزادنیا، به بررسی معیار­های آب و خاک در بیابان­زایی منطقه عین­خوش دهلران (دشت ابوغریو) اقدام نمود. در این تحقیق به بررسی معیار­های آب و خاک مطابق روش مدالوس اقدام کرد. در این مدل هشت شاخص برای معیار خاک و هشت شاخص برای معیار آب مد نظر قرار گرفت. جهت دسترسی به شاخص­ های مورد نیاز از شاخص­ های ارائه شده توسط احمدی و همکاران (۱۳۸۴) و نیز تعدادی از شاخص­ های تعدیل شده مدل ICD استفاده گردید. نتایج نشان می­دهد که در منطقه بیابان­زایی شدید و در حال گسترش است، معیار آب در کلاس شدید و معیار خاک در کلاس متوسط طبقه ­بندی شد. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابان­زایی برای کل منطقه بر اساس دو معیار آب و خاک ۳۸۵/۱ DS= تعیین شده و کلاس شدت بیابان­زایی برای کل منطقه مورد مطالعه بحرانی بر­آورد شد ]۸[.
در سال ۱۳۸۷ زهتابیان و همکاران، در ارزیابی بیابان­زایی منطقع عین­خوش دهلران در قالب مدل مدالوس و طبق دو معیار آب و خاک به این نتیجه­رسیدند که بیابان­زایی در این منطقه شدید بوده و در حال گسترش است. او معیار آب را در کلاس شدید و معیار خاک را در کلاس متوسط طبقه ­بندی کرد. در رابطه با معیار خاک: به ترتیب شاخص­ های درصد مواد­آلی، بافت خاک و جنس سازند و از معیار تخریب منابع­آب شاخص­ های، شاخص خشکی، هدایت الکتریکی و افت آب­زیر­زمینی بیشترین تأثیر را در بیابان­زایی منطقه بر­خوردار هستند. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابان­زایی برای کل منطقه مطابق دو معیار آب وخاک تعیین شد ۳۸/۱ DS= که نشان دهنده شدت بیابان زایی بحرانی نوع الف برای کل منطقه است ]۸[.
در سال ۱۳۸۸ ناطقی به ارزیابی شدت بیابان­زایی دشت سگزی با بهره گرفتن از مدل IMDPA اقدام کرد. در این تحقیق سه معیار آب، پوشش­گیاهی و زمین مورد ارزیابی قرار­گرفت و با توجه به شرایط منطقه برای هر معیار تعداد­ی شاخص مد نظر قرار­گرفت. مطابق با شاخص­ های مشخص شده برای هر معیار و طبق میانگین هندسی در شاخص ­ها نقشه کیفی هر معیار بدست­آمد. نقشه حاصله نشان­دهنده کلاس شدید و بسیار شدید روند بیابان­زایی منطقه می­باشد. با توجه به ارزیابی­های صورت گرفته مشخص شد که معیار آب در کلاس خیلی شدید، بیشترین تأثیر را در بیابان­زایی منطقه دارد، بعد معیار­های زمین و پوشش به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در بیابان­زایی منطقه اعمال می­ کنند ]۳۴[.
حسینی و همکاران در سال ۱۳۹۱ به پهنه­ بندی خطر بیابان­زایی دشت سیسیتان با بهره گرفتن از مدل مدالوس تغییر­یافته اقدام کردند. هدف از این مطالعه ارزیابی کمی بیابان­زایی منطقه مذکور بود. نتایج به دست­آمده از این تحقیق نشان می­دهد که از کل منطقه مورد مطالعه با مساحت ۶/۴۸۱۹ هکتار۵۵ % در کلاس متوسط و۳۴/۲۶ % در کلاس شدید و۶۴/۱۸ % در کلاس بسیار­شدید از نظر بیابان­زایی قرار می­گیرند ]۴۴[.
فصل سوم
مواد و روش­ها
مواد و روش­ها
۳-۱- معرفی منطقه مورد مطالعه
۳-۱-۱- وضعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه تحت عنوان دشت مهران در محدوده ˊ ۰۳ ˚۳۳ تا ˊ ۱۳ ˚۳۳ عرض شمالی و ˊ ۰۵˚۴۶ تا ˊ۱۵˚۴۶ طول شرقی و به وسعت تقریبی منطقه۳۱۷۰۱ هکتار است. دشت مهران از وسیع­ترین دشت­های استان ایلام می­باشد. مهم­ترین مراکز جمعیتی موجود در این دشت، شهر مهران با ارتفاع ۱۵۰ متر از سطح دریا بوده که در فاصله ۹۰ کیلومتر­ی جنوب شهر ایلام واقع شده­است. سایر مراکز جمعیتی این دشت شهرک اسلامیه و روستا­ی بان­رحمان می­باشند. شهرک اسلامیه در فاصله حدود ۱۰ کیلومتر­ی شرق مهران و در مسیر جاده مهران - دهلران قرار داشته و روستا­ی بان­رحمان در فاصله حدود ۲۵ کیلومتر­ی شمال شرق مهران واقع شده است. موقعیت مکانی منطقه مورد مطالعه در نقشه تقسیمات سیاسی استان در شکل (۳-۱) آورده شده­است. در سطح دشت مهران دو رودخانه گاوی و کنجانچم در جریان می­باشند که روند عمومی آنها به تبعیت از شیب دشت از شرق و شمال شرق به طرف غرب و جنوب­غرب می­باشد که این دو رودخانه در ۳ کیلومتر­ی غرب شهر مهران به هم می­پیوندند و پس از طی مسافتی از مرز غربی کشور خارج و وارد کشور عراق می­شوند. ارتفاعات مشرف به شهر مهران شامل کوه یکشنبه و کولگ با حداکثر ارتفاع ۱۴۰۰ و ۶۴۰ متر در شمال و کوه­های چکه موسی، چکه قمر و قلاویزان با حداکثر ارتفاع ۳۸۰، ۴۷۰ و ۲۰۰ متر در جنوب می­باشند. کمترین ارتفاع در مناطق جنوب غربی( انتهای دشت مهران ) و به میزان کمتر از ۱۴۰ متر از سطح دریا مشاهده می­ شود. اغلب دامنه­های شمالی دشت پرشیب ولی در قسمتها­ی خروجی دشت شیب کم شده و اراضی مسطح و هموار که با مواد آبرفتی پوشانیده شده ظاهر می­ شود، دره­های حوضه عمدتاً U شکل می­باشند ]۲۹[.
شکل ۳-۱- موقعیت منطقه مورد مطالعه در کشور، استان و شهرستان
۳-۱- ۲ -اقلیم
شناخت اقلیم یک منطقه در بیشتر فعالیت­هایی که انسان در زمینه ­های مختلف کشاورزی، عمرانی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، شهر­سازی و غیره انجام می­دهد به عنوان نخستین قدم و ضروری­ترین بررسی مقدماتی تلقی می­گردد. اقلیم یک ناحیه مجموعه پدیده ­های هواشناسی است که در حالت متوسط اتمسفر را در آن ناحیه مشخص می­نماید. طبق آمار و اطلاعات جمع­آوری شده از ایستگاه­های هواشناسی موجود در منطقه مهران ویژگی­های هواشناسی شامل: بارندگی، دما، تبخیر و تعرق و طبقه ­بندی اقلیمی منطقه بررسی می­ شود.
۳-۱-۲-۱- بارندگی
این امر که بارش در محیط­های خشک متغییر است و کمتر قابل پیش ­بینی است، پذیرفته شده­است. علاوه بر این بارندگی در اغلب مناطق خشک و نیمه­خشک فقط طی چند ماه از سال ریزش داشته و سال به دو فصل خشک و مرطوب قابل تقسیم است. بررسی و مطالعه آمار هوا­شناسی و اقلیم منطقه نشان داد که اقلیم منطقه خشک است، مهمترین عوامل ایجاد بارندگی در یک منطقه وجود رطوبت کافی در هوا و عامل صعود توده­های هوا می­باشد. یعنی عامل صعود، توده هوای مرطوب را تا ارتفاع معینی از سطح زمین بالا می­برد تا اینکه در اثر سرد شدن بی در رو به نقطه اشباع می­رسد و به دنبال آن ابر ایجاد می­ شود و بارندگی آغاز می­گردد. برای تامین رطوبت هوا نیاز به منبع آبی بزرگ می­باشد که به دلیل فقدان چنین منابع عظیم رطوبت مورد­نیاز از بیرون وارد می­ شود. مهمترین منبع رطوبتی بارندگی منطقه مورد مطالعه از دریا­ی مدیترانه تامین می­ شود که از طریق جریان باد­های سطح بالا، آنتی­سیکلونها و سیکلونها­ی سطح زمین به منطقه آورده می­ شود. جهت تهیه نقشه هم­باران محدوده مطالعاتی مهران از داده ­های بارندگی متوسط دراز­مدت تعداد ۳ ایستگاه هوا­شناسی در این محدوده و محدوده­های مجاور استفاده شده و نقشه مورد­نظر ترسیم گردیده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...