طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها – قسمت 13 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
تالیس[۱۴۳] (۱۹۹۷) نشان میدهد جایی که اختلافهای V-P تشخیص داده میشوند می تواند دلیل موجه این واقعیت باشد که در تکالیف مقیاس عملی زمان تعیین کننده است، در حالی که تکالیف مقیاس کلامی اینطور نیست. او چنین نتیجه گرفت که آهستگی مربوط به “پردازش نامربوط به تکلیف و دقت[۱۴۴] ممکن است علت عمده نمرات افسردگی” باشد و توصیه می کند که نقائص سرعت باید در تفسیر عملکرد دیداری – فضایی در نظر گرفته شوند. کریستنسِن و همکاران (۱۹۹۲) این مسئله را فقط در مقایسه خود از عملکرد طراحی مکعب های ۱۸ بیمار و گروه های کنترل همتا شده، انجام داده وتفاوت آماری معنا داری بین گروه مشاهده نشد.
بنابرین، گالدِریسی[۱۴۵] و همکاران نشان داده اند در حالی که سرعت عملکرد کاهش یافته در OCD اغلب یک متغیر مخل در نظر گرفته می شود که به نگرانی وسواسی برای رسیدن به آزمون درست[۱۴۶] یا نفوذ افکار وسواسی مربوط است، با این حال ممکن است خودش نیز یک نقیصه نوروسایکولوژیک هستهای باشد. آن ها چنین فرض کردند که کُندی در بیماران دارای OCD ممکن است نتیجه مشکل در فرونشاندن پاسخهای بیارادی[۱۴۷] و خودبخودی[۱۴۸] باشد. مدل نقائص کارکرد اجرایی OCD به طور مفصل در زیر آمده است(منزیس و دی سیلوا، ۲۰۰۳).
با توجه به تمام این مسائل، تحقیقات انجام شده هیچ مدل نقص دیداری – فضایی واضحی را نشان نمیدهند که مسئول OCD باشد. به دلیل ضعف روششناختی و شاید نقائص شاخصگذاری در حوزه های دیگر مانند تغییر مجموعه ذهنی یا سرعت پردازش و نه خود فرایندهای دیداری – فضایی نتایج متناقض بودند. نویسندگان کمتری با توجه به مدلهای نظری تلاش کرده اند دلیل موجهی بیاورند که نقائص دیداری – فضایی چگونه می توانند با پدیدارشناسی وسواسهای فکری و عملی سر و کار داشته باشند. اینسل[۱۴۹] و همکاران (a1983) چنین فرض کردند که افکار وسواسی ممکن است بهعنوان استراتژی های کلامی استنتاج شوند تا جبرانی برای نقائص نیمکره راست در مهارت های دیداری – فضایی باشد و میتوان چنین استدلال کرد که وسواسهای عملی وارسی ممکن است با نقائصهای دیداری – فضایی در پردازش اطلاعات دیداری مرتبط باشد (“من میتوانم ببینم که کلید برق خاموش است، اما واقعاً به آنچه دارم میبینم، اعتماد دارم؟”)، که به “شک معرفتشناختی” راپوپورت[۱۵۰] (۱۹۸۹) در OCD کمک می کند.
از جنبه تحولی، نقائص دقیق در فرایندهای دیداری – فضایی ممکن است عوامل خطر رشد عصبی برای OCD را نشان دهدکه در اوائل زندگی عمل می کند و نه در مدلهای یکجانبیشدگی نوروسایکولوژی بزرگسالان. تطبیق نقش زمانی (زود در مقابل دیر) بجای نقش موضعی (راست در مقابل چپ) برای نقائصهای دیداری– فضایی ممکن است به روشن کردن این مسأله کمک کند که چگونه زیرگروه وسواس با آغاز کودکی از زیرگروه وسواس با آغاز بزرگسالی از هم متمایز میشوند(منزیس و دی سیلوا، ۲۰۰۳).
۲-۱-۲-۴-۴- مدل کاستی های حافظه در وسواس
مدلهای نوروسایکولوژیک مبتنی بر نقص در جنبه های کارکردی حافظه به طور بالقوه کاندیداهای قویای برای پدیدارشناسی وسواس فکری و عملی هستند (شک در اینکه آیا یک عمل تکمیل شده است یا نه؛ مجبور شدن برای انجام یک بررسی). تحقیقات در مورد وسواس، نوعا جنبه های عمومی حافظه، مانند حافظه دیداری و کلامی یا اجزاء ویژه مانند حافظه برای عمل و رابطه آن با وارسی را بررسی کرده اند.
کاکس[۱۵۱] و همکاران (۱۹۸۹) با توجه به حافظه عمومی، گروهی متشکل از ۴۲ کودک و نوجوان دارای OCD را با ۳۵ آزمودنی گروه کنترل که به طور طبیعی رشد کرده بودند (و بهلحاظ سنی، جنسی و دست برتری همتا داده شده بودند) را بر اساس مقیاسهای حافظه دیداری و کلامی با هم مقایسه کردند. گروه OCD عملکرد معیوبی را بر اساس شکل پیچیده رِی آستِریث[۱۵۲] (ROCF) نشان دادند، ولی در تکلیف یادگیری کلامی شنیداری رِی (RAVLT) نسبت به گروه های کنترل تخریبی را نشان ندادند. هیچ رابطه قابل توجهی بین عملکرد حافظه با مقیاسهای خودسنجی و درجه بندی بالینگر شدت نشانه های OCD یافت نشد. این نویسندگان نتیجه گرفتند که کودکان دارای OCD، نقائصحافظه دیداری را نشان می دهند و نه حافظه کلامی را که با توجه به این مسأله به این نتیجه رسیدند که این امر دلالت بر بدکاری دقیق نیمکره راست داشته باشد.
با این حال، در این تحقیق کودکان دارای OCD به طور قابل توجهی نمرات هوشبهر عملی و کلامی پایینتری را نسبت به گروه کنترل نشان دادند و اثرات دارو، اضطراب و افسردگی هم گزارش نشده است. نویسندگان همچنین نتایج ابتدایی پیگیری یک تحقیق ۲-۷ سالهای را گزارش کردند که برای ارزیابی ثبات یافته های بالا انجام شد. در بررسی پیگیری، هیچ تفاوت معناداری بین کودکان دارای OCD و گروه های کنترلی که به صورت طبیعی به روش جایگزین ROCF رشد کرده بودند، یافت نشد.
نقائص حافظه دیداری در میان بزرگسالان دارای OCD گزارش شده است (برای مثال، آرونُویتز[۱۵۳] و همکاران، ۱۹۹۴؛ بونه و همکاران، ۱۹۹۱؛ کریستِنسِن و همکاران، ۱۹۹۲؛ دیرسون[۱۵۴] و همکاران، ۱۹۹۵؛ هولاندر[۱۵۵] و همکاران، a1990؛ مارتینوت[۱۵۶] و همکاران، ۱۹۹۰؛ زیلینسکی[۱۵۷] و همکاران، ۱۹۹۱). این تحقیقات از تکالیف یادآوری دیداری و دیداری– فضایی مانند شکل پیچیده رِی آستِریث (ROCF)، خرده آزمون بازتولید دیداری مقیاس حافظه وکسلر[۱۵۸] (WMS)، آزمون یادداری دیداری بنتون[۱۵۹] (BVRT) و تکلیف مکعبهای کورسی[۱۶۰]، و تکالیف تشخیص دیداری مانند آزمون بازگشتی کیمورا[۱۶۱] (KRFT) استفاده کرده اند که تمام این آزمونها را لِزاک[۱۶۲] (۱۹۹۵) توصیف کردهاست. نقائصهای حافظه در این تکالیف نسبت به گروه های کنترل غیربالینی گزارش شدهاند.
برخی از این تحقیقات رابطه بین اختلال حافظه دیداری و شدت نشانه های وسواس را آزمودهاند. زیلینسکی[۱۶۳] و همکاران (۱۹۹۱) هیچ همبستگی قابل توجهی را بین عملکرد حافظه در KRFT و تکلیف مکعبهای کورسی و مقیاسهای شدت نشانه وسواس، اضطراب و افسردگی گزارش نکردند. بنابرین، دیرسون و همکاران (۱۹۹۵) دریافتند که عملکرد حافظه دیداری در مجموعه ای از تکالیف (مجموعه کارایی حافظه سیگنورِت[۱۶۴]) به طور معناداری با شدت نشانه های وسواس و اضطراب و نه افسردگی همبسته است.
در مقابل، تحقیقات دیگر در یافتن نقائص حافظه دیداری در میان بزرگسالان دارای OCD با شکست مواجه شدهاند. برای مثال، کریستِنسِن و همکاران (۱۹۹۲) هیچ اختلالی در خرده آزمون طراحیهای آزمون جفتهای متداعی پیوسته[۱۶۵] (CPAT-D) میان گروه بیماران دارای OCD نسبت به گروه کنترل غیر بالینی نیافتند.
همچنین تعدادی از تحقیقات نقائص حافظه کلامی را در میان بزرگسالان دارای OCD گزارش کرده اند (برای مثال، مارتینوت[۱۶۶] و همکاران، ۱۹۹۰؛ زیلینسکی و همکاران، ۱۹۹۱). این تحقیقات از تکالیفی مانند تکلیف یادگیری کلامی کالیفرنیا[۱۶۷] (CVLT) و آزمون یادگیری کلامی شنیداری رِی[۱۶۸] (RAVLT) استفاده کردند. نقائص حافظه با توجه به گروه های کنترل غیربالینی گزارش شدند. بنابرین، تحقیقات دیگر از یافتن اختلالات حافظه کلامی بین بزرگسالان دارای OCD با مشکل مواجه شدند (برای مثال، بونه و همکاران، ۱۹۹۱؛ کریستِنسِن و همکاران، ۱۹۹۲؛ دیرسون[۱۶۹] و همکاران، ۱۹۹۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 01:57:00 ق.ظ ]
|