۰٫۰۰۹

۰٫۰۴۱

-۰٫۴۳۰

-۰٫۹۸۴

Multivariate

۲٫۵۴۶

۱٫۴۵۸

جدول ۱۷ بررسی نرمال بودن متغیرهای موجود در مدل را نشان می دهد.همانطور که ملاحظه می شود کوچکتر بودن مقادیر ناحیه بحرانی از مقدار ثابت ۸۵/۲ دلالت بر نرمال بودن متغیرهای موجود در مدل دارد و همچنین با توجه به مقدار ناحیه بحرانی چندمتغیره که برابر ۴۵۸/۱ و کمتر از مقدار ۸۵/۲ می باشد ، چندمتغیره نرمال بودن را نیز ثابت می کند.

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

۵-۱بحث و نتیجه گیری

فرضیه اصلی : نظام پیشنهادات در پیشبرد نظام مدیریت تاثیر مثبت معنادار دارد.
برای بررسی این فرضیه از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و جدول ۷ ضریب همبستگی پیرسون بین پیشبرد نظام مدیریت و نظام پیشنهادات را نشان داد. همانطور که مشاهده شد، مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر ۶۶۶/۰ بوده و در سطح ۰۵/۰ < P معنی دار می باشد ، لذا فرض صفر مبنی بر عدم وجود رابطه و تأثیر نظام پیشنهادات بر نظام مدیریت رد و فرض پژوهش پذیرفته می شود. یعنی نظام پیشنهادات با پیشبرد نظام مدیریت رابطه مثبت و معنی داری دارد و بر آن تأثیر مثبت و معنادار دارد. این نتایج با یافته های سالمون (۲۰۱۴، ۱۷) و یافته های آقایی (۱۳۸۸، ۵۲) همخوانی دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آقایی( ۱۳۸۸، ۵۲) در پژوهشی بیان نمود که نظام پیشنهاد ها به عنوان رکن اساسی مدیریت مشارکتی، دو هدف عمده را دنبال می کند: نخست، ارج نهادن به ارزش های انسانی و به یاری طلبیدن افرادی که به نوعی با سازمان در ارتباط اند. دوم، رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده به کمک همین افراد است.
سالمون( ۲۰۱۴، ۱۷) در پژوهشی بیان نمود که در واقع این نوع مدیریت می‌خواهد از ایده‌ها، پیشنهادها، ابتکارات، خلاقیت‌ها و توان فنی و علمی کارکنان و مشتریان در حل مسائل و مشکلات سازمان و بهبود مستمر فعالیت‌های آن استفاده نماید. آهنگ فعلی تغییرات آن چنان عظیم است که تاخیر در پاسخ به آن ممکن است، بسیارگران و حتی فاجعه آفرین باشد. شرکت‌ها و دولت‌ها همه روزه به این دلیل ورشکسته می‌شوند که در سازگار کردن خود با این تغییر کوتاهی کرده یا بسیار کند عمل کرده‌اند. سازگار شدن با تغییرات سریع جاری به تعدیل‌های مکرر و بزرگی در نوع کارها و نحوه انجام آنها نیاز دارد. بنابراین، باید ابتدا تفکر را متحول کرد تا در عمل این تغییرات ظهور کند. نظام پیشنهاد ها در پیشبرد نظام مدیریت سازمان نقش مهمی دارد. چرا که سازمان را توانمند می‌کند که خود را با سرعت بیشتری با تحولات هماهنگ نماید. مشارکت فکری کارکنان و مشتریان با مدیریت و بهبود مستمر در سازمان با پیاده‌سازی «نظام پیشنهادها» قابل اجرا است.
در تبیین این نتایج می توان بیان نمود که نظام مدیریت مشارکتی یکی از نظام‌های مدیریتی پویاست که نقش مهمی در توسعه منابع انسانی سازمان‌ها ایفا می‌کند. نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها به ‌عنوان یک ابزار اجرایی مدیریت مشارکتی است. در این نظام کلیه افراد سازمان درباره روش‌ها و حل مسائل و ارتقاء بهره‌وری فعالانه اندیشه کرده و حاصل آن را در قالب طرح‌ها و پیشنهادها به سازمان ارائه می‌کنند.
فرضیه فرعی اول: سیستم بازخورد مناسب در پیشبرد نظام مدیریت تاثیر مثبت معنادار دارد.
برای بررسی این فرضیه از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و جدول ۸ ضریب همبستگی پیرسون بین پیشبرد نظام مدیریت و سیستم بازخورد مناسب را نشان داد. همانطور که مشاهده شد، مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر ۲۹۵/۰ بوده و در سطح ۰۵/۰ < P معنی دار می باشد، لذا فرض صفر مبنی بر عدم وجود رابطه و تأثیر سیستم بازخورد مناسب بر نظام مدیریت رد و فرض پژوهش پذیرفته می شود. یعنی سیستم بازخورد مناسب با پیشبرد نظام مدیریت رابطه مثبت و معنی داری دارد و بر آن تأثیر مثبت و معنادار دارد. این نتایج با یافته های راپس (۲۰۱۴، ۱۸) همخوانی دارد.
راپس (۲۰۱۴، ۱۸) بر این باور است که سازماندهی موثر فعالیت‌های سازمان ها به دلیل برخورداری از نظام اجتماعی پیچیده، با تکیه بر نظارت‌هایی که حاوی سیستم بازخودر مناسب باشد، امکان‌پذیر است. بدین معنی که سازوکارهای سیستم بازخورد مناسب، می تواند بر پیشبرد نظام مدیریتی سازمانی تاثیر داشته باشد.
در تبیین این نتاجی می توان بیان نمود که کندی بازخورد منفی سبب می‌گردد که چرخه‌هایی با ابعاد بسیار زیاد یا ابعاد بسیار کم به وجود آید. اگر سیستمی که بازخورد منفی آن با تأخیر عمل می‌کند، با یک یا چند فرایند با بازخورد مثبت مواجه شود. در آن صورت ناپایداری این سیستم وخیم‌تر می‌گردد و الگوهای شگرفی (انحرافات شدید از نقطه ایده‌آل سیستم) ایجاد می‌شوند؛ زیرا فشار زیادی که درون حلقه بازخورد مثبت وجود دارد، نیروهای عدم تعادل حلقه‌های بازخورد منفی را قوی‌تر کرده، وضعیت ناپایداری و عدم تعادل آن را پیچیده‌تر می کند
فرضیه فرعی دوم: نیروی انسانی خبره در پیشبرد نظام مدیریت تاثیر مثبت معنادار دارد.
برای بررسی این فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و جدول ۹ ضریب همبستگی پیرسون بین پیشبرد نظام مدیریت و نیروی انسانی خبره را نشان داد. همانطور که مشاهده شد، مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر ۴۲۸/۰ بوده و در سطح ۰۵/۰ < P معنی دار می باشد، لذا فرض صفر مبنی بر عدم وجود رابطه و تأثیر نیروی انسانی خبره بر نظام مدیریت رد و فرض پژوهش پذیرفته می شود. یعنی نیروی انسانی خبره با پیشبرد نظام مدیریت رابطه مثبت و معنی داری دارد و بر آن تأثیر مثبت و معنادار دارد. این نتایج با یافته های پارت (۲۰۱۳، ۹۶) همخوانی دارد.
پارت(۲۰۱۳، ۹۶) در پژوهشی مطرح نمود که نیروی انسانی، مهم‌ترین وارزشمند‌ترین عامل، از منابع مختلف تولید است. عامل انسانی در سازمان، کلیه کارکنان شاغل در سازمان اعم از مدیران، سرپرستان، کارشناسان، کارمندان و کارگران را در سطوح مختلف شغلی دربرمی گیرد واشتغال از جمله مسائلى است که همیشه، دولت‏ها و ملت‏ها را به خود مشغول داشته است.هر چند شغل و حرفه به ظاهر، به بعد معیشتى انسان‏ها مربوط مى‏شود، ولى با بعد فردى، خانوادگى، اجتماعى، سیاسى و فرهنگى آنان نیز ارتباطى تنگاتنگ دارد و توجه به این ویژگی ها در کیفیت و تعالی سازمان و پیشبرد نظام مدیریتی سازمان موثر است.
در تبیین این نتایج می توان بیان نمود که بسیاری از سیستم‌ها و ابزار مدیریتی که در دهه‌ های اخیر برای ارتقای سطح مدیریت به سازمان‌ها معرفی شده‌اند، روش‌هایی برای شناخت و ارزیابی به شمار می‌روند. برخی از آنها بر محصول یا بخش خاصی از سازمان متمرکز شده و برخی دیگر به فرایندی خاص، توجه می‌کنند. برخی از سیستم‌ها نیز مدعی‌اند که بر تمامی ابعاد و زوایای سازمان اشراف داشته و آن را به‌طور فراگیر، ارزیابی کرده و شناخت جامعی از سازمان ارائه می‌کنند. یکی از مدل های بکارگرفته شده ، پیشبرد نظام مدیریتی و ارتقای سازمان می باشد. این شاخص به اهمیت نقش نیروی انسانی می‌نگرد که سازمان‌های متعالی، تمامی توان بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردی، تیمی و سازمانی اداره کرده، توسعه بخشیده و از آن بهره می‌گیرند. این سازمان‌ها عدالت و برابری را ترویج کرده، کارکنان را در اداره امور مشارکت داده و به آنها تفویض اختیار می‌کنند. در واقع، این سازمان‌ها به گونه‌ای به کارکنان خود توجه می‌کنند، با آنها ارتباط برقرار ساخته و آنها را مورد تشویق و تقدیر قرار می‌دهند که در آنها انگیزه و تعهد برای استفاده از مهارت و دانش در جهت منافع سازمانی ایجاد شود.
فرضیه فرعی سوم: امکانات و تکنولوژی مناسب در پیشبرد نظام مدیریت تاثیر مثبت معنادار دارد.
به منظور بررسی این فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید که جدول ۱۰ ضریب همبستگی پیرسون بین پیشبرد نظام مدیریت و امکانات و تکنولوژی مناسب را نشان داد. همانطور که مشاهده شد، مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر ۵۸۸/۰ بوده و در سطح ۰۵/۰ < P معنی دار می باشد ، لذا فرض صفر مبنی بر عدم وجود رابطه و تأثیر امکانات و تکنولوژی مناسب بر نظام مدیریت رد و فرض پژوهش پذیرفته می شود. یعنی امکانات و تکنولوژی مناسب با پیشبرد نظام مدیریت رابطه مثبت و معنی داری دارد و بر آن تأثیر مثبت و معنادار دارد. این نتایج با یافته های میلر(۲۰۰۹، ۲۶) همخوانی دارد.
میلر (۲۰۰۹، ۲۶) در پژوهشی بیان نمود که تکنیک‌های تولیدی و سازمان تولید، محصولات اجتماعی هستند، نتایج تصمیم‌گیری‌های انسان هستند و بنابراین تکنولوژی را می‌توان به‌عنوان ماحصل فراگرد اجتماعی مورد تحلیل قرار دارد جامعه‌شناسان صنعتی به سنت روابط انسانی توجه خود را بر ارتباطاتی معطوف می‌کردند که بین تکنولوژی از یک‌سو، و روحیه کارکنان و با خود بیگانگی آنها از سوی دیگر، وجود داشت. آنها تأثیر تکنولوژی را بر گروه‌های کار مورد توجه قرار می‌دادند. در این اواخر تکنولوژی به‌عنوان جنبه‌ای از طبقه اجتماعی و روابط طبقاتی مورد توجه قرار گرفته است این اصطلاح بر مجموعه «دانش» قابل دسترس برای ساختن ملزومات و مصنوعات از هر نوع، برای پرداختن به حرفه‌ها و مهارت‌های دستی (به استثنای انجام کارهای مذهبی، جادویی، نظامی و یا آشپزی) و برای استخراج یا جمع‌ آوری انواع مواد (به استثنای موادی که برای خوراک یا برای مراسم مذهبی یا جادویی مورد استفاده قرار می‌گیرند) دلالت دارد، تکنولوژی در هر سازمانی یکی از عوامل مهم آن برای نظام مدیریتی حاکم بر سازمان تلقی می گردد.
در تبیین این نتایج باید بیان کرد که تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارت‌هاى لازم براى تولید کالا و خدمات که حاصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت می‌باشد. هرسازمانی برای ارتقا و تعالی بخش های مختلف سازمانی خود و نیز برای پیشبرد نظا مدیرتی ود نیازمند به کارگیری روش های مختلف است که یکی از آنها کاربرد تکنولوژی در سازمان است و شرکت ملی پخش نفت و فرآورده های نفتی نیز از این امر مستثنی نمی باشد و تاثیرات تکنولوژی بر ارتقای سازمانی آن دیده شده است.
فرضیه فرعی چهارم : آموزش کارکنان بر پیشبرد نظام مدیریت تأثیر مثبت و معنادار دارد.
برای بررسی این فرضیه از روش ضریب همسبتگی پیرسون استفاده گردید و جدول ۱۱ ضریب همبستگی پیرسون بین پیشبرد نظام مدیریت و آموزش کارکنان را نشان داد. همانطور که مشاهده شد، مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر ۴۲۲/۰ بوده و در سطح ۰۵/۰ < P معنی دار می باشد ، لذا فرض صفر مبنی بر عدم وجود رابطه و تأثیر آموزش کارکنان بر نظام مدیریت رد و فرض پژوهش پذیرفته می شود. یعنی آموزش کارکنان با پیشبرد نظام مدیریت رابطه مثبت و معنی داری دارد و بر آن تأثیر مثبت و معنادار دارد.این نتایج با یافته های اوسلند(۲۰۰۷، ۲۸) همخوانی دارد.
اوسلند(۲۰۰۷، ۲۸) در پژوهشی بیان نمود که بعد از گزینش افراد شایسته و مناسب برای تصدی مشاغل مورد نظر در یک سازمان، نوبت به آموزش آنان می‌رسد. زیرا اولا اغلب داوطلبان شغل، نخستین بار است که می‌خواهند یک فعالیت شغلی را آغاز ‌کنند. ثانیا حتی فارغ‌التحصیلان مراکز آموزش عالی هم، در طی دوره تحصیلی خود با همه جنبه‌های عملی و عوامل مؤثر در اجرای فعالیت‌هایی که رشته تخصصی آنان می‌باشد، آشنا نیستند. در روان‌شناسی کار، آموزش عبارت است از یکسری اقدامات منظم و برنامه‌ریزی شده که طی آن، فکر، رفتار، دانش و مهارت لازم و مناسب برای انجام یک وظیفه شغلی به فرد منتقل می‌شود یا در او افزایش پیدا می‌کند و درصد زیادی از ارتقای نظام مدیریتی هر سازمانی مرهون آموزش کارکنان و ارتقای دانش کاری کارکنان سازمان است.
در تبیین این نتایج می توان بیان نمود که مدیریان برای ارتقای سازمانی و پیشبرد نظام مدیریت سازمان برای استخدام ، وقت خود را صرف آموزش و بالا بردن مهارت‌های کارکنان جدید و قدیمی می‌کنند. آموزش مهارت‌ها می‌تواند فنی و کاملا به شغل اختصاص داشته باشد. از وظایف مهم مدیر و کارشناس آموزش و به‌ویژه آموزش‌دهنده آن است که برای هر دوره آموزشی خاص، مناسب‌ترین و اثربخش‌ترین روش آموزشی را به‌کار گیرند.
فرضیه فرعی پنجم: پایگاه اطلاع رسانی در پیشبرد نظام مدیریت تاثیر مثبت معنادار دارد.
برای بررسی این فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. جدول ۱۲ ضریب همبستگی پیرسون بین پیشبرد نظام مدیریت و پایگاه اطلاع رسانی را نشان داد. .همانطور که مشاهده شد، مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر ۴۹۰/۰ بوده و در سطح ۰۵/۰ < P معنی دار می باشد ، لذا فرض صفر مبنی بر عدم وجود رابطه و تأثیر پایگاه اطلاع رسانی بر نظام مدیریت رد و فرض پژوهش پذیرفته می شود. یعنی پایگاه اطلاع رسانی با پیشبرد نظام مدیریت رابطه مثبت و معنی داری دارد و بر آن تأثیر مثبت و معنادار دارد.
این نتایج با یافته های سنج (۲۰۱۴، ۲۴) همخوانی دارد. سنج (۲۰۱۴، ۲۴) در پژوهشی بیان نمود که اطلاع رسانی همگام سایر علوم رشد نکرده است و حال وقف آن است کوشش بسیار وقف این کار شود. تا این عقب ماندگی جبران گردد. اگر شیوه های ارتباط و مبادله اطلاعات بهبود نیابند مانعی بزرگ در راه سایر علوم ایجاد می شود و عدم ارتباط سبب دوباره کاری و پائین آمدن میزان پیشرفت خواهد شد. بدین ترتیب اهمیت پایگاه اطلاع رسانی برای هر سازمانی و نیز برای پیشبرد اهداف سازمان، قابل اهمیت است.
در تبیین این نتایج می توان بیان نمود که در حال حاضر دانش اطلاع رسانی کار اختصاصی هیچیک از سازمانها نیستهدف اطلاع رسانی بعنوان یک رشته علمی تهیه مجموعه اطلاعاتی است که سبب پیشرفت سازمان های گوناگون می شود.

۵-۲ پیشنهاد های پژوهش

۵-۲-۱ پیشنهادات فرضیه های پژوهش

-برای پیشنهاد مبنی بر نتایج به دست آمده از فرضیه اصلی پژوهش که نظام پیشنهادات در پیشبرد نظام مدیریت تاثیر مثبت معنادار دارد، می توان مطرح ساخت که شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی منطقه کرمانشاه، زمانی می توان نظام مدیریتی خود را پیش ببرد و پیشرو باشد که که با ایجاد محیط خلاق، ترس و دلهره کارکنان را نسبت به ارائه ایده‌های تحول آفرین از بین می‌برند و ایشان را در این راه ترغیب ‌نمایند. و این جز با به کارگیری نظام پیشنهادها در سازمان، حاصل نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...