ازدیاد جرایم در جامعه امریکا به حدی رسیده است که در شهرهای بزرگ و صنعتی و تجارتی کسی جرئت پیاده روی در خیابان ها و پارکها را به هنگام شب ندارد و تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی به حدی رسیده است که مردم در حالت هراس اجتماعی بسر می‌برند چون جرایم در اینگونه جوامع ‌روزبه‌روز بیشتر می‌شود .

وقتی به ریشه و علل ارتکاب جرایم توجه کنیم می‌بینیم آنقدر که جامعه و شرایط نامطلوب آن مؤثر است ، فرد گناهی ندارد .

برای شناخت علل اجتماعی ازدیاد جرایم در اینگونه جوامع باید به نادرستی قوانین جزا و عدم سازگاری آن قوانین با شرایط و اوضاع و احوال کنونی و کیفر بیش از حدی که برای بیشتر مجرمین در نظر می‌گیرند توجه کرد در حالی که همین قوانین جزای پوسیده و قدیمی در برابر عده ای ، آبستن حوادث و شرایط و روابط می‌شود و به نوبه خود دلیل عمده ای برای ارتکاب جنایت و تجاوزبه دیگران می‌شود .

با اینگونه قوانین جزا مجرمین را محکوم به مرگ می‌کنند یا به زندان می فرستد ولی آیا کشتن عده ای جز از بین بردن و نابودی معلول نتیجه گیری دارد ؟ علل اگر باقی بمانند ،معلولهای بیشتری را به وجود می آورند و دیگران جای جنایتکاران گذشته را می‌گیرند چنانچه مطالعه ای در زمینه درصد جرایم شود ‌به این نتیجه می‌رسیم که روز بروز بر تعداد مجرمین افزوده می‌شود پس از قوانین جزا هم راهی برای جلوگیری از ارتکاب جرایم نیست چنان که کسی با ارتکاب عمل تجاوز جنسی به عنف در جامعه ما که منع قانونی دارد او را به ۳ تا ۷ سال زندان محکوم می‌کنیم و طبق همین قوانین اگر کسی بیش از ۶ ماه محکومیت قضائی داشته باشد از کلیه حقوق اجتماعی محروم است حتی حق استخدام شدن را از او می‌گیرند یعنی کسی است که با یک خلاف که برای هر کس در زندگی ‌ممکن‌است اتفاق افتد نمی‌تواند به استخدام دولت یا مؤسسات دیگر در آید و یا به تحصیل خود ادامه دهد پس جامعه و قوانین حقوقی ، عملا او را از ساخت اجتماعی بازداشته و به کجروی او کمک می‌کند.

حال باید دید با فرستادن جوانی به زندان او را در کنار چه کسانی قرار می‌دهیم و آیا زندان برایش به صورت آموزشگاه مناسبی در جهت آموزش شیوه های مختلف ارتکاب جرم در نمی آید ؟ اگر به شرح پرونده های جنائی دادگستری مراجعه کنیم می‌بینیم که چه انسانهائی قربانی قوانین کهنه جزائی شده و برای همیشه از جامعه طرد شده‌اند در حالی که عملشان در اصل بر آورد نیاز جنسی و طبیعی آن ها بوده است منتها بر اثر عدم آگاهی شیوه صحیح و جامعه پذیر ارضاء جنسی را نمی دانسته اند . همچنین است ‌در مورد جرایم دیگر و چگونگی مجازات آن ها .

رسانه های گروهی از طریق نمایش فیلم های جنائی تلویزیونی ، صفحات حوادث مطبوعات و رمان های پلیسی و جنائی نیز در امر یادگیری و ازدیاد جرایم تأثیر نامطلوبی دارند چون بسیاری از مجرمین جوان سعی کرده‌اند خود را بجای هنر پیشه های فیلم های جنائی گذارند به عبارت ساده تر اعمال آن ها را تقلید نموده اند. مهاجرت و شهر گرائی روستائیان یکی دیگر از عوامل ازدیاد جرم است چون پس از مهاجرت به شهر به سختی می‌توانند خود را با قوانین و شرایط زندگی شهری و از همه مهمتر فرهنگ جامعه سازگار نمایند وضع مهاجرین مکزیکی در امریکا و ازدیاد جریام بین آن ها و یا روستائیان جامعه ما که به علت عدم آگاهی زودتر در دام عوامل مخرب اجتماعی گرفتار می‌آیند و ‌به نوبه خود مرتکب جرایم مختلفی می‌شوند از این نمونه اند .

عدم تأمین اقتصادی و اجتماعی از قبیل نداشتن مسکن مناسب و تغذیه درست و امکانات درمانی به ضعف روابط انسانی منجر می‌شود و ضعف روابط انسانی هم خود به خود به تجاوز و بی توجهی نسبت به دیگر افراد جامعه منجر می‌شود . اگر احتیاجات اولیه مردم تأمین شود . عصیان ، تجاوز و بدنبالش ارتکاب جرم کمتر خواهد شد چون فقر یکی از عوامل کشش به طرف ارتکاب جرک است ولی علت اصلی آن نیست . فرزندان خانواده های فقیر ‌ممکن‌است در معرض برخورد رفتارهای ناپسند واقع شوند و مرتکب جرایمی گردند . ولی اغلب هم انسان‌های مفیدی برای جامعه می‌شوند .

توجه به معیارهای ارزش مادی و مقام پرستی بجای توجه به حیثیت معنوی و انسانی در جوامع باصطلاح متمدن امروزی ممکن است به ارتکاب جرایم خاصی منجر شود مثلاً خود فروشی برخی برای کسب مقام در برخی جوامع و یا به خاطر تهیه و خرید وسایل زینتی و زیبائی بخصوص اگر در آمد نداشته باشند به دست آوردن آن ها می‌تواند انگیزه ای برای ارتکاب جرم باشد .

عوامل شغلی نیز می‌تواند انگیزه ارتکاب جرم شوند مثلاً صاحبان قدرت و ثروت و سوداگران هر جامعه ‌ممکن‌است در معرض خطر کشته شدن واقع شوند همچنین روانپزشکان در معرض خطر حمله بیماران روانی خود هستند و یا قضات نیز در معرض حمله مجرمین جامعه خویش می‌باشند و یا قاچاقچیان که برای پیشرفت کار خود ‌ممکن‌است به دیگران صدمه ای برسانند .

محیط پرورشی نامساعد به بیکاری و ولگردی افراد کمک می‌کند و ولگردی به نوبه خود به ازدیاد ارتکاب جرایمی منجر شود و یا چنانچه والدینی که مجرمین حرفه ای هستند اگر فرزندانشان را خود پرورش دهند امکان ارتکاب جرایم آنان از طریق روش های تربیتی نادرست والدینشان وجود دارد .

با توجه به عوامل فوق جرم از این دیدگاه باید به عنوان یک پدیده ضد اجتماع مورد مطالعه و تحقیق واقع گردد و در این گونه تحقیقات به همبستگی و ارتباط بین اعمال جرم آمیز و شرایط اقتصادی و اجتماعی و پرورشی جامعه نیز باید توجه کرد .

برای جلوگیری از ازدیاد ارتکاب جرایم در هر جامعه ابتدا باید محیط اجتماعی و نوع جرم را شناخت و به علل آن توجه کرد تا از طریق آموزش صحیح و ایجاد محیط سالم و باز آموزی روش زندگی درست را از طریق تعلیم حرفه ای خاص که مورد نیاز جامعه باشد به آن ها یاد داد چون بیکاری یکی از عوامل ارتکاب جرم است تأمین زندگی اقتصادی مردم و فراهم آورن وسایل و امکانات زندگی به شکل صحیح در حد نیاز انسانی راه حل دیگری برای از بین بردن ارتکاب جرایم است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...