|
|
چهارشنبهسوری در شیراز شیرازیان چهارشنبهی آخر سال را چهارشنبهسوری میگویند و غروب سهشنبه مرسوم است که هفت کپه KOPE و یا سه کپه خار تهیه میکنند، آنها را آتش زده و از روی آتش میپرند و میگویند: «زردی من از تو سرخی تو از من» برخی از زنان و دختران شیرازی به سعدیه رفته و در آب حوض ماهی، آبتنی میکنند و با جام دعا و چهل کلید آب به سر میریزند. این کار هم به خاطر سلامتی و هم به خاطر مهر گرمی انجام میشود. زنده یاد استاد سید ابوالقاسم انجوی شیرازی درباره «حوض ماهی» مطلبی دارد که آن را میخوانید: (تاریخ عکس: ۱۳۹۰، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: بهار شیراز) حوض ماهی در شیراز علاوه بر آداب و مراسمی که در شب چهارشنبهسوری برگزار میشود، رفتن عموم به «حوض ماهی» هم از رسوم قدیم است. در گوشهی غربی باغ آرامگاه شیخ اجل سعدی یک قنات آب گرم معدنی روان است که چند پله میخورد تا به سکو و حوضچهای برسند (این آب در بیرون باغ، آفتابی و بر روی زمین جاری میشود) بر گرد آن حوضچه برای کندن جامه و آبتنی کردن یک سکوی هشت ضلعی تعبیه شده است و آن محل در زبان عامه به «حوض ماهی» شهرت دارد. چرا که این قنات از ماهی ریز و درشت لبریز است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(تاریخ عکس: ۱۳۹۰، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: چشمه سعدی) از ایام کودکی میشنیدیم که دختر شاه پریان به شکل و شمایل یک ماهی بزرگتر، در حالی که یک لنگه گوشوارهی بزرگ در گوش چپ دارد، در میان ماهیها به شنا مشغول است و از دهنهی تاریک قنات پیشتر نمیآید. اما هر که نیّتی کند مراد او را میدهد. (تاریخ عکس: ۱۳۹۰، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: چشمه سعدی) از همین رو، زنان به طور عموم و دختران دمبخت و زنان جوان بالاخص، به نیّت تندرستی، رفع قضا و بلا، باطلالسحر، بر آمدن حاجتها و سفیدبختی وارد حوض میشوند و بدن خود را به جریان آب فراوان و گرم و مطبوع میسپارند و با جام برنجی «چهل کلید» که درون و بیرون آن دعاهایی کندهاند، چهل جام آب به سر و تن خود، یعنی به شانه راست و شانه چپ و سر، میریزند. گاه پیش میآید یکی از ماهیهای بازیگوش دهانش را به پوست نزدیک میکند و از تن، آب میمکد، با همین تماس مختصر جیغ و ویغ دخترخانم را به هوا میبرد. بعضیها برای رفع زردیان و «زردی یرقان» یکی دو تا از ماهیهای کوچک و ریز این قنات را به وسیلهی همان جامها میگیرند و میبلعند و عقیده دارند زردیشان مرتفع میشود. باری، ماندن در آن استخر مانند آب نیمهگرم البته مطبوع و آرامبخش است و حوصلهی زنان هم فراوان. اما دمدمای غروب، مردها که منتظرند تا زنان سر حوض را خلوت کنند، کاسه صبرشان لبریز میشود و با صدای بلند و اوقات تلخ از آنها میخواهند تا بساطشان را جمع کنند و نوبت را به آنان بدهند. عاقبت هم بانوان با غرولند بسیار «حوض ماهی» را به مردان وا میگذارند. زیارت حضرت شاهچراغ «ع» رسم است که دختران دمبخت در شب چهارشنبهسوری برای بختگشایی به زیارت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ «ع» میروند. شاهچراغ از جمله امامزادههای واجبالتکریم است. مردم شیراز به شاهچراغ علاقه زیادی دارند. شب زیارتی شاهچراغ شب جمع میباشد. فال گوش ایستادن فال گوش ایستادن هم نزد زنان شیرازی مرسوم است. زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده نیّت میکند در پناه کوچهای، در گوشهای میایستد و بر اساس گفتهی عابرین تفأل میزند. اگر گفته را مطابق میلش دید خود را به مراد رسیده میداند. همچنین رسم است که بعضی از زنان برای برآوره شدن حاجت، در زیر منبر مسجد جامع حلوا درست میکنند. به این منبر، منبر مرتضی علی میگویند. آش ابودردا همچنین مراسم دیگری که شیرازیان دارند پختن آشی است به نام آش ابودردا بعضی معتقدند که وسایل اولیهی آش باید از راه گدایی تأمین شود. این آش را، هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بختگشایی میپزند. زنده یاد استاد ابراهیم شکورزاده در کتاب عقاید و رسوم مردم خراسان دربارهی آش ابودردا مینویسد: عوامالناس عموما کلم ابوالدردا را «ابودردا» تلفظ میکنند و ظاهراً از جهت مشابهت یا قرابتی که این کلمه با کلمه «درد» فارسی دارد، چنین پنداشتهاند که ابوالدردا در دوران عمر خود همیشه علیل و مریض بوده و هرگز روی سلامتی به خود ندیده است. شاید همین تصور آنان را به فکر انداخته است که برای دفع بیماری از خانه و شفای بیمار خویش آشی به نام آش ابودردا بپزند و بین فقرا تقسیم کنند. این آش روز چهارشنبهسوری آخر صفر هم پخته میشود. رسم این است که دختران دمبخت که هنوز به خانهی شوهر نرفتهاند به محلی به نام «خانه سید ابوتراب» واقع در کوچهی شیشهگرها میروند و زیر درخت کهنسالی که در آن خانه وجود دارد، حلوا میپزند و بین فقرا تقسیم میکنند و از صاحب آن خانه یعنی «سید ابوتراب» که گویا سید بزرگواری بوده و ششصد سال قبل از این میزیسته و صاحب کرامات بود حاجت میخواهند. در شب چهارشنبهسوری شیرازیان بوخوش (اسفند) در آتش میریزند که خانه را معطر کند. بوی بوخوش خاصیت گندزدایی هم دارد و از گذشته دور مورد توجه مردم این سامان بوده است. آجیل چهارشنبهسوری از جمله خوردنیهایی که شب چهارشنبهسوری شیرازیها استفاده میکنند آجیل چهارشنبهسوری است که بدان «آجیل شیرین» هم میگویند. این آجیل مخلوطی است از: کشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر، مویز، توت خشک، کنجد بوداده، شاهدانه، تخمک، گندم برشته، برنجک، قصب، خارک (نوعی خرمای خشک) و قیسی. تفأل به دیوان حافظ با توجه به ارادتی که شیرازیان به حضرت خواجه حافظ دارند، در این شب دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال میگیرند که بدان فال دوره میگویند. چهارشنبهسوری به روایت: علی نقی بهروزی زنده یاد علی نقی بهروزی در کتاب ارزشمند واژهها و مثلهای شیرازی و کازرونی «انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر فارس» مینویسد: در شیراز به دو شب چهارشنبهسوری گفته میشود. یکی آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و دیگر چهارشنبه آخر ماه صفر، در هر دو شب مراسمی به عمل میآید که کاملاً شبیه به هماند. ولی در شب چهارشنبه آخر سال (چهارشنبه آخر اسفند) مفصلتر میباشد. مردان و زنان شیراز معتقدند که هرگاه عصر سهشنبه آخر سال در آب سعدی (آبی که از قنات آرامگاه سعدی یا حوض ماهی جریان دارد) شستشو کنند تا سال دیگر بیمار نمیشوند. از این رو، عصر سهشنبه آخر سال ازدحام غریبی در اطراف جدول مزبور دیده میشود. باید دانست چون آب قنات سعدی یک نوع آب معدنی است که در آن جیوه مخلوط است و برای امراض جلدی مفید است، مقارن غروب شب چهارشنبهسوری در جلو در خانهها آتش زیادی میافروزند و زنان و مردان و اطفال از روی آن میپرند و میگویند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» و در کنار آن یک سبو یا کوزهی سفالین کهنه را میشکنند نیّت آنها در این کار این است که در سال آینده گره از کار آنها گشوده شود. در بنادر جنوب مردم به جای شکستن کوزه، در کنار آتش، کنار دریا میروند و آن را در دریا میاندازند از جمله مراسم مخصوص شب چهارشنبهسوری که بیشتر بین زنان و به خصوص دختران دمبخت مرسوم و متداول است «فال گوش» میباشد. آجیل مشکلگشا در بعضی از منازل، مجلس شبنشینی میشود و در آن آجیل مشکلگشا مصرف میکنند. باید دانست که آجیل مشکلگشا بر خلاف آجیلهای معمولی که شور است «شیرین» میباشد. یعنی از خارک، کشمش، نخودچی، مویز، انجیر، قصبک و شکرپنیر تشکیل میشود. در حالی که حاضرین مشغول خوردن آجیل هستند. زنی قصهی آجیل مشکلگشا را میگوید. در شب چهارشنبهسوری ریختن کندر و اسفند در آتش که آن را در شیراز بوخوش گویند مرسوم و متداول است. صحبت از قصهی آجیل مشکلگشا شد. روایت شیرازی این قصه را که در کتاب قصههای مردم فارس جلد اول آوردهام میخوانید این قصه در شیراز به نام «قصهی بابا خار کن» معروف است. چهارشنبهسوری در مسجد بردی «قصردشت» (که امروزه جزء شهر شده است) به روایت: جواد شاسمن در قصردشت در آغاز شب زن و مرد لباس نو به تن کرده و در هر خانه گوشهای از حیاط شمعی روشن میکنند و در آن به رقص و پایکوبی میپردازند. بعد بوتههای خار یا چوب را در کوچهها آتش زده و از روی آتش میپرند و میگویند: «سرخی تو از ما زردی ما از تو» فال گوش ایستادن هم در قصردشت مرسوم است که زنها آن را انجام می دهند. از مراسم دیگر فال کلوک KOLUK است. کلوک کوزههای دهن گشادی است که روی آن را لعاب سبز داده و برای نگهداری روغن و ترشی استفاده میکنند. (فقیری، ۱۳۸۲: ۳۵) (تاریخ عکس: ۱۳۹۰، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: نوروز در شیراز) قصههای نوروزی مردم فارس: قصه بابا خار کن یکی بود و یکی نبود
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 12:55:00 ق.ظ ]
|
|
عکس العمل های پرخاشگرانه د ربرابر بقای احتیاج : در اینگونه وضعیت ها تلاش می شود که مشکل را به نحوی حل کند و مانع را با ذکر علل و هدفهایی توجیه نماید . در نظریه روانکاوی چنین وضعیتی با اصل واقع بینی [۱۲۳]و مکانیسم دفاعی دلیل تراشی[۱۲۴] تطبیق می کند . مقوله های شش گانه ناکامی و پرخاشگری در آزمون روزنزوایگ : بقای مانع ([۱۲۵]O-O) بنابراین معیار ، فرد از مانع و از افراد ناکام کننده که برحسب اتفاق پیش آ”مده ، آگاه است ، رفتارش نشان می دهد که : بی تفاوت ، میخکوب شده ، ناتوان از دنبال کردن هدف ، نمی تواند از شخصیت خود دفاع کند …. ناکام کنندگی موقعیت را مورد تایید قرار می دهد . پاسخ های او نشانه وجود استرسی فعال است که تمام وجودش را تهدید می کند این پاسخ ها ناتمام ، مانع شده و مبین حضور مانع است .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عکس العملهای که از تسلط مانع بروز می کند ، نشانه مرضی دارند ، در روانکاوی جزء رفتارهای هستند که در مفهوم والاگرایی[۱۲۶] و تبدیل سازی[۱۲۷] قرار می گیرند . دفاع از خود ( ([۱۲۸]E-Dعکس العملهای دفاع از خود کم وبیش با استرسهای فعال تطبیق می کند . در این نوع استرسها « من » فرد ابتکار را به دست می گیرد تا از خود دفاع کند ، فرد در مقابل آنچه که حس می کند برای خودش و دیگران مخرب است پایداری نشان می دهد و رفتارش نمایشگر آن است . که موردتهدید قرا رگرفته و یا خود را در خطر تهدید می بیند . ملاحظه می شود که در حال آماده باش است . و می خواهد خود را حفظ کند .به طورکلی حالت پرخاشگری منفی و مخرب در سلوک فرد دیده می شود ، شکلی از خصومت رانسبت به محیط و نسبت به خود نشان می دهد . در برخی حالات می ترسد ، ترسی که ممکن است از احساس دست دادن پشتیبانی محیط اجتماعی باشد . بقایای( [۱۲۹]N-P) نیاز در پاسخهای که دال بربقای نیاز دارد ، فرد استرس منفی ، سرد ، مزاحم بر آورده شدن نیاز می بیند . نیازهای ناکام شده معرف نوعی از پرخاشگری است که گاهی با خلاقیت همراه است . هدف رفتار فرد ارضای نیاز است که به وسیله ای ناخشنود شده است ، دنبال راه حلی می گردد که مناسب باموقعیت است : از یک نفر دیگر کمک می خواهد و می کوشد تا رفتار خود را به نحو مطلوب اصلاح کند و یا منتظر می ماند تا به مرور زمان برای آن راه حلی پیدا شود ، می کوشد تا از مانع بگذرد . و یا آن را دور بزند . پرخاشگری بیرونی([۱۳۰]E-A) فرد ناکام سعی می کند ، فرد دیگری را مورد حمله قرار دهد ، فرد مورد حمله مستقیما مسئول ناکامی است یا اینکه مسئول نیست اما ، بوسیله فرد ناکام شده مسئول شناخته می شود ، به کمک مکانیسمهای دفاعی « جانشین سازی [۱۳۱]» و «برونفکنی » نقاط ضعف و خطاها و ناهنجاریهای خود را به دیگران نسبت می دهد . اضطراب وعصبانیت خود را نسبت به آنچه که مانع او شده ابراز می دارد و می خواهد تا آن دیگری برای حل مشکل اقدام کند . پرخاشگری درونی ([۱۳۲] I-A)فرد ناکام شده بجای آنکه پرخاشگری خود را آزادانه بیان کند آن را به طرف خود بر می گرداند ، عکس العملهایش بر پایه دلهره نهاده شده است . ، خستگی فرد ناکام شده به سوی خود او بر می گردد، با شدت موفق به افسرده ساختن خود می گردد ، در جستجوی نوعی بدبختی برای تنبیه خود است . ناپرخاشگری ( [۱۳۳]M-A)فرد نه خود ونه دیگری را مسئول نمی شمارد می کوشد تا از پرخاشگری ، پرهیز کند ، مکانیسم دفاعی که در اینجاظاهر می شود « واپس زدن [۱۳۴]» است .محرک عکس العملهای او بیشتر گرایش اجتماعی است . تا پرخاشگری ، عوامل نامطبوع از میدان آگاهی بیرون رانده شده است ، ولیکن موقعیتی که پذیرفته نشده می تواند رفتار فرد ناکام شده را رهبری کند . فرد د رپاسخهایش از پرخاشگری پرهیز می کند و موقعیت ناکام کننده بدون اهمیت جلوه داده می شود . چنانکه گویی تقصیر کسی نیست ، اگر صبر کند موقعیت بهبود می یابد . عوامل یازدهگانه ناکامی و پرخاشگری درآزمو ن روزنزوایگ : ثبات بیرونی پرخاش ( E)[135] این عامل مهم برخورد مقوله « تسلط مانع » و « پرخاشگری بیرونی » رانشان میدهد . مانع ناکام کننده با شدت وحدت وثبات دارد : فرد پرخاشگری و اعتراض در برابر اشیاء بی جان و یا ناراحتی خود را از شانس یا بدبختی ابراز می کنند . ثبات درونی پرخاش (I)[136] این عامل مهم برخورد مقوله « تسلط مانع » و « پرخاشگری درونی » است مانع ناکام کننده تعبیر نمی شود و حتی در برخی موارد در بعضی از حالات ، سودمند هم معرفی می گردد و فرد خود را موجبی برای ناراحتی دیگران می داند وازاینکه وارد ماجرایی شود که موجب ناراحتی دیگران گردد خوشحال نیست . در پاسخهای خود وجود ناکامی رامنکر می شود ، نمی گذارد دیگران از ناراحتی او باخبر شوند . ثبات در ناپرخاشگری (M)[137] این عامل محل برخورد مقوله « تسلط مانع » و « ناپرخاشگری » است . مانعی که در موقعیت ناکامی وجود دارد کوچک شمرده می شود تاحدی که به نظر می رسد که مانع وجود ندارد . عکس العمل برای حفظ وضعیت خود ، ناراحتی از دست دادن آبرو ، بی تفاوتی واقعی آشکارا و یا پوشیده است . تنبیه به سرزنش بیرونی ( E)[138] این عامل محل تلاقی مقوله « پرخاشگری بیرونی » و « دفاع از خود » است . و نشان می دهد که پرخاشگری به طور اخذ علیه فرد دیگری هدایت شده . تنش خود را تخلیه می کند و بدین وسیله رضایت حاصل می کند ، مایل است که فرد دیگری را به منزله علت برای ناکامیهای روزانه خود بداند . فرد مبارزه جویی خود را حفظ کرده و جنبه دفاعی به خود می گیرد ، کنایه می زند و خصومت نشان می دهد و می کوشد تا با تمسخر مخاطب خود را بخنداند . عامل ( E)معرف نوعی از تغیرات عامل( E است . در این حالت فرد با پرخاشگری منکر حملات می شود که به او نسبت می دهند و مبارزه جوی خود را به صورت دفاع از خود نشان می دهد . تنبیه و سرزنش درونی (I)[139] مرکز تلاقی مقوله « پرخاشگری درونی » و« دفاع از خود »است فرد ناکام شده پرخاشگری را به خودش بر می گرداند . مسئولیت خود را می پذیرد ، آن را از بخت خود می داند و « پرخاشگری به خود[۱۴۰] » است : کنایه گویی وکنترل را در باره خود اجرا می کند و می کوشد تا بنحوی « خود آزارانه [۱۴۱]» خویشتن را مورد تمسخر قرار دهد . عامل (I)معرف نوعی از تغییرات عامل (I)است فرد اشتباه را می پذیرد و اما گناهکاری آن را نمی پذیرد و معتقد است که موقعیت در بروز خطا اجتناب ناپذیر است . کاستن مسئولیت خود و دخالت دادن عوامل غیره منتظره درحادثه ای که اتفاق افتاده است . بدون تنبیه و سرزنش (M)[142] محل تلاقی مقوله « ناپرخاشگری » و « دفاع از خود است . موقعیت آن طور است که مورد توجه قرا رنمی گیرد . و فرد ناکام کننده غایب است . احساس گناهکاری کنار گذاشته شده است . و فرد از تحقیر کردن دیگران صرفه نظر می کند و آن را متوجه بی مبالاتی موقعیت می سازد . مقاومت بیرونی (e)[143] محل تلاقی مقوله « بقای نیاز » و «پرخاشگری بیرونی » است فرد ناکام شده با اصرار راه حل مشکلات موقعیت ناکام کننده را از فرد دیگری انتظار دارد . درخواستهای او با حالت دستور دادن و وابسته بودن به دیگران همراه است . درخواست کمک را با صراحت و آشکار انجام می دهد . مقاومت درونی (I) محل تلاقی مقوله « بقای نیاز » « و پرخاشگری درونی» است فرد راه حلهایی که همراه بااحساس گناهکاری برای حل مشکل ارائه می دهد . پاسخها از یک طرف ابتکار و آماده ساختن وضع را از طرف فرد نشان می دهد . و ازطرفی با احساس امنیت و کهتری همراه است . بدو ن مقاومت (m)[144] محل تلاقی مقوله « بقای نیاز » و « ناپرخاشگری » است فرد انتظار دارد که وقت ، شرایط و زمان را ه حل مشکل او را فراهم سازد . و مساعد نماید .در عکس العملهای خود شکیبایی و اطاعت نشان می دهد وبه قضا و قدر معتقد است . شیوه و مفهوم اساسی تجزیه و تحلیل آزمون روزنزوایگ : -آزمون دارای پاسخ نامه است ، که شامل بیست و چهار شماره برای ثبت پاسخها در موقعیت های بیست و چهار گانه می باشد . اگر آزمون به صورت انفرادی مورد استفاده قرا ربگیرد ، در ستون مقابل هر پاسخ رفتار آزمایش شونده ثبت می گردد ، سپس کدی را که برای هر آزمون تشخیص داده شده ، را در ستون چپ ثبت می نماید . گزارشنامه آزمون : در گزارشنامه آزمون ، نمراتی هست که از ترکیب شدن نمرات عامل ناکامی حاصل می شوند . این نمرات معرف خصیصه های عمومی فرد است . و ما آنهارا به منزله عوامل قطعی و نمایش دهنده رفتار ثابت او می دانیم و مورد تعبیر و تفسیر قرار می دهیم . (روزنزوایگ ۱۹۷۴) مواردی که در گزارشنامه وجود دارد عبارت است از : تطابق با گروه ( G.C.R)[145]این مفهوم نشانگر انطباق پاسخهای آزمایش شونده با حد متوسط پاسخهای جمعیتی است . که او را در آن قرار دارد . در آزمون روزنزوایگ مانند سایر آزمونهای برونفکنی نتیجه نشانگر خیلی بالا نیست ، بلکه مهمترین نتیجه از آن کسی است که با نتایج حد متوسط گروه عادی مورد مطالعه منطبق باشد . نمرات انطباق با گروه ( G.C.R)است برای مشخص کردن ناسازگاری احتمالی فرد یا گروه است ویابه عبارت دیگر به این نمره خوب ویاد بدسازگاری آزمایش شونده را متمایز می کند ، برای این منظور نتایج تحقیقی که درباره عادات اجتماعی و سازگاری کودکان انجام شده نقل می شود : ( روزنزوایگ ۱۹۶۲) -گروه اول : سازگاری مطلوب دارند ، روابط اجتماعی خوب ، دوستانش آنان را به خوبی می پذیرند ، تمایل پرخاشگرانه به دستور دادن ویا فرمان دادن به دیگران را ندارد . گروه دوم : سازگاری مطلوب دارند ، نا پر خاشگرانه اند ، دوستانشان آنها را به خوبی پذیرفته ولی نقش فرمان دادن و تسلط طلبانه دارند . گروه سوم : ترسو، خجالتی و جزء کسانی هستند که می خواهند وسیله گروه مورد قبول قرار بگیرند ، ولی به علت عدم اطمینان با دیگران روابطی مطبوع و متغیر دارند . گروه چهارم : پرخاشگر و ویران کننده اند . شامل آنهایی است که سازگاری اجتماعی ضعیفی دارند ، خصومت خود را نسبت به دیگران با نیش خند و گاهی با حمله بدنی نشان می دهند گروه پنجم : غیر اجتماعی در خود فرو رفته اند ، شامل آنهایی است که علاقه کمی به روابط اجتماعی دارند و ترجیج می دهند که مطالعه و بازی را به تنهایی انجام دهند . نتایج با توجه به عوامل تجزیه و تحلیل آزمون برای گروه های پنجگانه به شرح زیر است . گروه اول : نمره (O- D),( E-A) پایین است و نمره ( E –D),(I –A)بالا است ونمره( N –P),(M-A) ضعیف است .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- - Howard Charles Yourow , op.cit., p. 13. ↑
- - Steven Greer , The Margin of Appreciation: Interpretation and Discretion under the European Convention on Human Rights, Council of Europe Publishing, Strasbourg, 2000, p. 5. ↑
- - George Letsas, “Two Concepts of the Margin of Appreciation”, Oxford Journal of Legal Studies, Vol. 26, No. 4, 2006, pp.709-732 ↑
- -در عرصه حقوق بینالملل در یک تقسیم بندی کلی صلاحیت را به سه قسمت تقسیم بندی میکنند: صلاحیت قضائی، تقنینی و اجرائی. جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به: حسن پوربافرانی،«ماهیت و انواع صلاحیت در حقوق بینالملل»، مجله مجتمع آموزشی عالی قم، سال چهارم، شماره دوازدهم، بهار ۸۱، ص ۱۶۱-۱۸۶ ↑
- - از این صلاحیت کشورها با عنوان صلاحیت قضائی دولتها یاد میگردد، همان. ↑
- -مواد ۱۰ و ۱۱ منشور نورنبرگ بر صلاحیت محاکم ملی دولتهای عضو در رسیدگی به جرائم اشخاص، گروه ها یا سازمانهای جنایتکار تاکید نموده بود. به این صورت که اگر حوزه وقوع جرایم مشخص و معین باشد دیوان همان محل صلاحیت رسیدگی به جنایات ارتکابی را داشته، در صورتی که گستردگی جنایات طوری بود که آثار آنها محدود به حوزه جغرافیایی خاصی نمیشد، دیوانهای بین المللی مزبور به عنوان تکمیل کننده صلاحیت دیوانهای داخلی به این جنایات رسیدگی میکردند. به همین علت تنها تعداد محدودی از جنایتکاران جنگی در دیوانهای نورمبرگ و توکیو تحت تعقیب قرار گرفتند، زیرا اینان بودند که به عنوان سران و فرماندهان اصلی جنگ، تصمیم به انجام اقداماتی میگرفتند که اثر آن محدود به منطقه خاصی نبود، بلکه نتیجه آنها نقض فاحش مقررات جنگی در سطح وسیع بود.جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به: ویلیام ا. شبث، مقدمه ای بر دیوان کیفری بینالمللی، ترجمه سید باقر میر عباسی، حمید الهوئی نظری، انتشارات جنگل، ۱۳۸۴، صص۱۷-۱۹ ↑
- - بیان گردید محور تعادل و تعیین کننده ارتباط بین دیوانهای بینالمللی و ملی اصل حاکمیت است، بدین معنا که هر مقدار حاکمیت یک دولت قوی تر باشد نقش کمتری برای دیوانهای بینالمللی قابل تصور است. لذا اگر در چهار دیوان نورنبرگ و توکیو،یوگسلاوی و رواندا اصل عدم تفوق و برتری محاکم ملی این کشورها بر محاکم بینالمللی بصورت خیلی محسوس مشاهده نمیشود، تا حد زیادی متاثر از وضعیت حاکمیت این کشورها است. به عنوان مثال دولت صربستان و دیگر دولتهایی که به عنوان جایگزین دولت یوگسلاوی سابق مطرح بودند، تمایلی برای تعقیب و مجازات مرتکبان جنایات بینالمللی نداشند. حکومت رواندا نیز که بعد از نسل زدایی سال ۱۹۹۴ کاملا منقرض شده بودو توان این کار را نداشت. در نتیجه عدم امکان تعقیب جنایتکاران از سوی این دولتها به علت فقدان تمایل یا ضعف و ناتوانی آنان، سبب شد که شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به جنایات واقع شده در این کشورها ضمن ایجاد یک صلاحیت موازی برای محاکم داخلی و محاکم بینالمللی این کشورها در رسیدگی به جرائم صورت گرفته،نقش محاکم بینالمللی را نسبت به محاکم داخلی این کشورها پر رنگ تر و محسوس تر نشان داده شود. ↑
- - نسل کشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی ↑
- - مفهوم اینکه صلاحیت دیوان نسبت به صلاحیت کشورهای عضو «تکمیلی» است؛ بدین معنا است که دیوان تنها در صورتی صلاحیت رسیدگی به جرائم را دارد که کشور صالح برای رسیدگی کیفری، حقیقتاً «ناتوان» و «بی میل» باشد. ↑
- -«…. دیوان کیفری بینالمللی که به موجب این اساسنامه تاسیس میشود، مکمل محاکم کیفری ملی خواهد بود.» ↑
- -به موجب این سند دیوان کیفری بینالمللی تاسیس میشود، این دیوان نهادی دائمی خواهد بود…. و مکمل صلاحیت های کیفری ملی خواهد بود. ↑
- - ماده ۱۷ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری: «. با توجه به بند (۴) مقدمه و ماده ۱، دیوان تصمیم خو اهد گرفت که در موارد ذیل موضوعات ذیل توسط دیوان غیرقابل رسیدگی است: الف- آن موضوع توسط دولتی که بر آن صلاحیت دارد، در دست تحقیق یا تعقیب است، مگر آن که آن دولت حقیقتاً مایل یا قادر به اجرای تحقیق یا تعقیب نباشد. ب- در مورد آن موضوع توسط دولتی که بر آن صلاحیت دارد، تحقیق به عمل آمده و آن دولت تصمیم گرفته باشد شخص مورد نظر را تحت پیگرد قرار ندهد مگر آنکه این تصمیم ناشی از عدم تمایل یا عدم توانایی آن دولت بر پیگرد باشد. ج-…..» جهت مطالعه بیشتر در خصوص اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی رجوع شود به: غلامرضا محمد نسل، مجموعه مقررات دیوان بینالمللی کیفری، نشر دادگستر، ۱۳۸۵. ↑
- - علیرضا دیهیم، درآمدی بر حقوق کیفری بین المللی در پرتو اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۸۴، صص ۲۴-۲۵ ↑
- - Report of the International Law Commission On the work of its Forty-Sixth Session,2 May 22 july 1994 ,un General Assembly Official Records. Forty-ninth Session No, 10 (A/49/10) ↑
- - George Letsas, “Two Concepts of the Margin of Appreciation”, op.cit , p.721 ↑
- - در رویه دیوان اروپایی حقوق بشر نیز بارها بر نقش «تکمیلی» این دیوان تاکید شده است، به عنوان نمونه دیوان در قضیه هند ساید تاکید می کند «سازمان حمایتی ایجاد شده بوسیله کنوانسیون مکملی برای سیستم های ملی میباشد…»
Handyside v. United Kingdom, op.cit, para 48: “The Court points out that the machinery of protection established by the Convention is subsidiary to the national systems safeguarding human rights…” ↑
- - George Letsas, “Two Concepts of the Margin of Appreciation,op.cit ,p.722. ↑
- -Mike Burstein, “The Will to Enforce: An Examination of the Political Constraints upon a Regional Court of Human Rights” , Berkeley Journal of International Law, ۲۴, Iss. 2, 2006,p. 439. ↑
- - این محدودیت ها با عنوان شروط «محدود کننده» در مواد ۸-۱۱ کنوانسیون قید گردیده اند. ↑
- - ماده ۱۵ کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی «۱- در هنگام جنگ یا وضعیت اضطراری عمومی دیگری که حیات ملت را تهدید کند هر عضو معظم متعاهد میتواند صرفاً در حدودی که مقتضیات وضعیت مزبور ایجاب میکند، تدابیری دائر بر عدول از تعهدات خود تحت این کنوانسیون اتخاذ کند مشروط بر آنکه تدابیر با سایر تعهدات وی تحت حقوق بینالملل متعارض نباشد. ۲-هیچگونه تخطی از ماده ۲ کنوانسیون به استناد این ماده نباید صورت پذیرد، مگر در مورد مرگ و میرهای ناشی از اعمال مشروع جنگ، یا از مواد سوم، چهارم ( بند ۱ ) و هفتم ۳ - هر عضو معظم متعاهد که از حق عدول استفاده میکند باید دبیرکل شورای اروپا را از تدابیری که اتخاذ کرده است و دلایل اتخاذ تدابیر مزبور به طور کامل مطلع سازد و همچنین هنگامیکه چنین تدابیری متوقف و مقررات این کنوانسیون بار دیگر اجراشود، وی باید موضوع را به دبیرکل شورای اروپا اطلاع دهد.» ↑
- - George Letsas, “Two Concepts of the Margin of Appreciation”, op.cit , p.709. ↑
- -European Court of Human Rights, Dialogue between Judges,2010, p. 17. ↑
- - Nuno Garoupa ,Carlos Gomez Liguerre, “The Syndrome of the Efficiency of the Common Law”, Boston University Journal of International Law, ۲۹, No. 2,2011, p.12. ↑
- - شهرام کیوان فر، مبانی فلسفی تفسیر قانون، تهران، شرکت سهامی انتشار،۱۳۹۰، ص۷۷ ↑
- - باقر انصاری، نقش قاضی در تحول نظام حقوقی، تهران، میزان، ۱۳۸۸، صص ۴۱-۴۲ ↑
- - جهت مطالعه در خصوص مکتب عملگرایی رجوع شود به: عبدالحکیم سلیمى، «پراگماتیسم و پیامدهاى آن در حقوق»، معرفت، سال نوزدهم، شماره ۱۵۴، مهر ۱۳۸۹. ↑
- - شهرام کیوانفر، «پراگماتیسم حقوق»، مجله تحقیقات حقوقی،شماره ۴۶، پائیز و زمستان ۱۳۸۶، صص ۱۵۲-۱۵۳. ↑
- - Richard Posner , How Judges Think, Harvard University Press, 2009 , PP.122-125. ↑
- - توماس موراوتز، فلسفه حقوق مبانی و کارکردها، ترجمه ی بهروز جندقی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،۱۳۷۹، صص ۷۹-۸۰ ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فصل چهارم: بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………۲۵ ۴-۱-۱- بررسی حذف رنگهای آنیلین بلو و آزوکارمین جی …………………………………۲۶ ۴-۱-۱-۱- نمودار کالیبراسیون……………………………………………………………………..۲۶ ۴-۱-۱-۲- اثر pH بر روی جذب رنگ آنیلین بلو با بهره گرفتن از نانو ذرات نقره تثبیت شده بر روی کربن فعال……………………………………………………………………………………………۲۷ ۴-۱-۱-۳- اثر pH بر روی جذب رنگ آزوکارمین جی با بهره گرفتن از نانو ذرات نقره تثبیت شده بر روی کربن فعال…………………………………………………………………………………..۲۷ ۴-۱-۱-۴- بهینهسازی پارامترها با روش طراحی مرکب مرکزی…………………………………۲۸ ۴-۱-۱-۴-۱- طراحی آزمایش…………………………………………………………………….۲۸ ۴-۱-۱-۴-۲- برازش مدل………………………………………………………………………….۳۲ ۴-۱-۱-۴-۳- اثر غلظت رنگ بر میزان حذف آن………………………………………………۳۵ ۴-۱-۱-۴-۴- اثر مقدار جاذب …………………………………………………………………….۳۵ ۴-۱-۱-۴-۵- اثر زمان تماس ……………………………………………………………………..۳۶ ۴-۱-۱-۴-۶- تحلیل سطح پاسخ برای میزان حذف رنگ………………………………………..۳۶
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۱-۲- ایزو ترمهای جذبی………………………………………………………………………..۳۹ ۴-۱-۳- بررسی سنتیکی…………………………………………………………………………….۴۷ ۴-۱-۴- بررسی ترمودینامیکی……………………………………………………………………..۵۸ ۴-۱-۵- نتیجه گیری…………………………………………………………………………………۶۱ بخش دوم-فصل اول (مقدمه و تئوری) ………………………………………………… ۶۲ ۱-۲-۱- مقدمهای بر جداسازی و استخراج………………………………………………………..۶۳ ۱-۲-۲- مرحله آماده سازی نمونه…………………………………………………………………. ۶۴ ۱-۲-۲-۱- استخراج مایع-مایع…………………………………………………………………….۶۴ ۱-۲-۲-۱-۱- معایب استخراج مایع-مایع کلاسیک……………………………………………..۶۴ ۱-۲-۲-۲- استخراج با فاز جامد……………………………………………………………………۶۵ ۱-۲-۲-۲-۱- دلایل جایگزینی استخراج با فاز جامد با استخراج مایع- مایع …………………۶۵ ۱-۲-۳- روشهای نوین در آماده سازی نمونه……………………………………………………۶۶ عنوان صفحه ۱-۲-۳-۱- میکرواستخراج با فاز جامد (SPME)……………………………………………….66 ۱-۲-۳-۲- استخراج مایع-مایع همگن (HLLE) ……………………………………………… ۶۶ ۱-۲-۳-۳- میکرواستخراج مایع-مایع پاشیده شده (DLLME) ………………………………۶۷ ۱-۲-۳-۴- استخراج نقطهی ابری (CPE) ……………………………………………………….۶۷ ۱-۲-۳-۴-۱- مراحل استخراج نقطهی ابری……………………………………………………….۶۸ ۱-۲-۳-۴-۲- عوامل موثر بر استخراج نقطهی ابری………………………………………………۶۹ ۱-۲-۳-۴-۳- مزایای روش استخراج نقطهی ابری……………………………………………….۷۰ فصل دوم : مروری برکارهای انجام شده………………………………………………….۷۱ ۲-۲-۱- مروری برکارهای انجام شده در اندازه گیری سانست یلو……………………………….۷۲ فصل سوم: کارهای تجربی و آزمایشگاهی…………………………………………………۷۳ ۳-۲-۱- لیست مواد مصرفی ………………………………………………………………………۷۴ ۳-۲-۲- خصوصیات رنگ سانست یلو…………………………………………………………….۷۴ ۳-۲-۳- تهیه محلولهای استاندارد…………………………………………………………………۷۶ ۳-۲-۴- سایر تجهیزات مورد نیاز………………………………………………………………….۷۶ ۳-۲-۵- استخراج سانست یلو با روش استخراج نقطه ابری………………………………………۷۶ ۳-۲-۶- آماده سازی نمونههای حقیقی…………………………………………………………….۷۷ فصل چهارم: بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………۷۸ ۴-۲-۱- اندازه گیری سانست یلو……………………………………………………………………۷۹ ۴-۲-۱-۱- انتخاب نوع سورفکتانت………………………………………………………………..۷۹ ۴-۲-۱-۲- انتخاب نوع حلال استخراجی…………………………………………………………….۸۰ ۴-۲-۲- بهینهسازی پارامترها با روش باکس بنکن………………………………………………..۸۱ ۴-۲-۲-۱- طراحی آزمایش………………………………………………………………………..۸۱ ۴-۲-۲-۲- برازش مدل……………………………………………………………………………..۸۳ ۴-۲-۲-۳- تاثیر غلظت تریتون ۱۱۴-X ……………………………………………………………۸۶ ۴-۲-۲-۴- تاثیر غلظت نمک………………………………………………………………………۸۷ ۴-۲-۲-۵- بررسی تاثیر pH فاز آبی………………………………………………………………۸۷ عنوان صفحه ۴-۲-۲-۶- بررسی تاثیر دما…………………………………………………………………………..۸۷ ۴-۲-۲-۷- تحلیل سطح پاسخ برای میزان استخراج سانست یلو………………………………….۸۸ ۴-۲-۳- بررسی اثر مزاحمت در اندازه گیری سانست یلو………………………………………..۹۰ ۴-۲-۴- ارزیابی آماری داده های تجزیهای………………………………………………………..۹۱ ۴-۲-۴-۱- منحنی کالیبراسیون و گستره خطی (LR) …………………………………………..۹۱ ۴-۲-۴-۲- حد تشخیص……………………………………………………………………………۹۲
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
« إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّهً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقین[۲۷۸]» را دوازده ماه سال و چهار ماه حرام آن : رجب، ذی الحجه، ذی القعده و محرم دانسته اند ودر تائید آراء خود روایاتی با این مضمون، ذیل آیه آورده اند.[۲۷۹] علامه طباطبایی(ره) بعد از آوردن روایتی با مضمون فوق می فرماید: «در بسیارى از روایات، تأویلى براى ماههاى دوازدهگانه وارد شده، و آن اینکه منظور از ماه ها دوازده امامند و منظور از چهار ماه حرام، على امیر المؤمنین و على بن الحسین و على بن موسى و على بن محمد (ع) اند و مقصود از «سال» رسول خدا(ص) است، لیکن انطباق اینگونه روایات با آیه شریفه، مخصوصاً از نظر سیاقى که در آیه است، خالى از خفا نیست.»[۲۸۰] ابوالفتح رازی نیز به این روایت اشاره کرده و ظاهراً آن را تأیید نموده است. [۲۸۱] فصل ششم: جمع بندی با بررسی های فوق دانستیم که پدیده جعل، در همه گونههای روایات تفسیری وجود دارد. چنانکه علامه میفرماید: «کسی که با دقت، در روایات معنعن تفسیر دقت کند، تردید نخواهد کرد که دس و وضع بین آنها فراوان است. اقوال متدافع و متناقض تنها به یک صحابی یا تابعی نسبت داده شده، قصص و حکایاتی که قطعیالکذب است در میان آنها بسیار دیده میشود و اسباب نزول و ناسخ و منسوخی که با سیاق آیه وفق نمیدهد، یکی دو تا نیست که قابل اغماض باشد.[۲۸۲]» با تأمل در آراء و بررسیهای علامه(ره) درمییابیم که ایشان روایات اسباب نزول را بیش از دیگر گونه های روایات تفسیری در معرض جعل میدانند، به نحوی که این دسته از روایات را در بحثی مستقل، مورد نقادی قرار داده و آنها را غیر قابل اعتماد دانستهاند زیرا علاوه بر غیر مسند و ضعیف بودن، بسیاری از روایات سبب نزول اجتهاد راوی بوده و در مواردی نقل به معنای بیرویه و غیر ضروری، اصل معنا را از بین برده است. وجود روایات سبب نزول متناقض و غیر قابل جمع، ذیل یک آیه و از یک راوی، مؤید این معناست. دلیل سوم بیاعتمادی ایشان، شیوع جعل و دس در بین این روایات میباشد.[۲۸۳] ایشان درباره روایات مربوط به جنگ احد میگویند: «اختلاف این روایات در جهات مختلف، چنان زیاد است که موجب سوءظن میشود. این اختلافات عجیب بیشتر در روایاتی است که درباره اسباب نزول آیات آمده و جای شکی برای اهل تأمل باقی نمیگذارد در اینکه مذاهب و عقاید مختلف در آن دستاندازی و خلاصه استفاده سیاسی کرده باشند.[۲۸۴] علامه ذیل آیه ۵۴ مائده میگویند: روایات اسباب نزول بسیار مختلف است که چیزی جز نظریه مفسرین سلف نبوده. این اختلاف شدید، خودش باعث ابهام بیشتر آیه و مایه اضطراب ذهن آدمی در فهم آیه میشود.[۲۸۵]»
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در باب روایات اسباب نزول، به علامه(ره) نقدهایی وارد شده است.[۲۸۶] برای مثال: الف) ایشان برای فضای نزول، نقش تعیینکنندهای قائل نیست و مفسر را در فهم معانی قرآن، از روایات سبب نزول بینیاز میداند حال آن که در مواردی، بدون آگاهی از فضای نزول و توجه به آن معنای قرآن و یا دست کم معنای کامل آن قابل فهم نیست مثلاً در آیه « إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاه وَ هُمْ راکِعُونَ»[۲۸۷]. پاسخ این اشکال آن است که؛ هر چند ایشان با توجه به دیدگاهشان نسبت به روایات سبب نزول و مبانی تفسیری خود، کمتر از این روایات استفاده کردند، اما این دلیل بر مطلب فوق نیست. به عنوان مثال علامه(ره)ذیل آیه ۵۵ مائده، روایات سبب نزول را بر سیاق-که مهمترین معیار نقد روایات است[۲۸۸]- ترجیح داده و گفتهاند: «اگر رویگردانی از تفسیر آیه به وسیله اسباب نزول مأثور از قبیل این روایات با وجود فراوانی آنها صحیح باشد، روی آوردن به هیچ سبب نزول مأثوری در هیچ یک از آیات قرآن صحیح نخواهد بود. بطلان این امر آشکار است.[۲۸۹]» ب- دو نکته یاد شده یعنی اجتهادی بودن اکثر روایات سبب نزول و نقل به معنای بیرویه که موجب بیاعتمادی علامه شده است مستلزم آن نیست که همه روایات سبب نزول حتی آنها که سند صحیح دارند نیز اعتبار نداشته باشند و فقط آنچه با مضمون آیه و قرائن اطراف آن مطابق است معتبر بدانیم بلکه نکته اول اقتضا میکند که در هر روایت سبب نزول دقت شود که آیا اجتهادی است یا نه. نکته دوم اگر موجب بیاعتباری روایات سبب نزول باشد در غیر این روایات نیز به روایاتی که با مضمون آیات مطابق نباشد، نباید اعتماد کرد حتی اگر متواتر یا قطعیالصدور یا دارای سند باشد. حال آنکه همه علمای اصولی و فقها خبر واحد را حجت دانستهاند و این امر مانع اعتماد آنها نشده گویا نظر اصولی علامه همین است . پس روایات سبب نزولی که با سند صحیح از طریق روات ثقه نقل شود – هر چند مطالب آن در مضمون آیات نباشد – قابل اعتمادند البته روایات نباید معارضه و ناسازگاری صد در صد به صورت تباین کلی یا تباین من وجه با آیات داشته باشند. درپاسخ اشکال های فوق می گوییم: اولا:چنانکه گذشت علامه قبل از بیان این دو نکته، بیشتر روایات اسباب نزول را غیر مسند و ضعیف دانستهاند؛ طبعاً بیاعتمادی ایشان مربوط به همین روایات ضعیف میباشد. ثانیا: با تأمل در المیزان درمییابیم علامه بسیاری از روایات اسباب نزول را بررسی کرده واز باب تطبیق راوی دانستهاند.[۲۹۰] ثالثا: از نظر علامه منع کتابت حدیث و در نتیجه شیوع نقل به معنا اگر بیرویه و بدون ضرورت باشد به نحوی که باعث وقوع اختلاف شدید در روایات و گاهی از بین رفتن اصل معنا شود موجب بیاعتمادی به روایات اسباب نزول است پس نکته اصلی «اختلاف شدید به نحو از بین رفتن اصل معناست» که گویا از نظر ایشان در روایات اسباب نزول شایعتر است. رابعا: عدم حجیت خبر واحد در غیر روایات فقهی- اعم از روایات اعتقادی، تفسیری، تاریخی، داستانی، فضایل- یکی از مبانی روایی علامه در تفسیر است.[۲۹۱] حجیت این روایات به میزان موافقت آنها با مضامین آیات الهی است.[۲۹۲] هر چند تفسیر المیزان، یک تفسیر روایی نیست؛ ولی دارای روایات تفسیری بسیاری است. حتی در برخی موارد، در آن روایاتی دیده میشود که در تفاسیر روایی جامع وجود ندارد. بنابراین بحث روایی آن دراستقصای روایات مربوط به آیات نقش بی بدیلی دارد. علامه(ره) در نقل روایات به منابع هر دو مذهب شیعه و اهل سنت ارجاع داده اند: در مورد اول بیشتر از تفاسیر مجمع البیان و عیاشی و در مورد دوم از تفسیر الدر المنثور بهره گرفتهاند علامه(ره) جز در مسائل فقهی هیچ روایت واحدی- اعم از روایات اعتقادی، تفسیری، تاریخی، داستانی، فضایل- را حجت نمی دانند.مگر اینکه همراه با قرائن مفید علم یا لااقل مفید اطمینان شخصی باشد. نقادی عالمانه روایات تفسیری در المیزان بر اساس قرآن، سنت قطعی، عقل سلیم، تاریخ و علم قطعی، این تفسیر را از سایر تفاسیر متمایز کرده است.بی شک قرآن شریف مهمترین معیار نقد در آن می باشد. به عقیده علامه در معیار قرآن؛ سیاق آیات، در معیار سنت؛ عصمت و شأن نبی، در معیار تاریخ؛ تاریخ نزول آیات نقش مهمتری دارند. علامه علاوه بر دقت با دوری از تعصبات مذهبی و اتخاذ موضع بیطرفانه در مواجهه با روایات بر سلامت نقد خویش افزودهاند. به نظر علامه تمام گونههای روایات تفسیری در معرض جعل قرار دارند اما این پدیده در روایات سبب نزول شیوع بیشتری دارد به طوری که به این روایات کمتر اعتماد دارند. هر چند علامه بر اساس شیوه تفسیری و مبانی روایی شان در تفسیر همچنین دیدگاهی که به روایات سبب نزول دارند،کمتر از این روایات استفاده کردهاند اما اگر روایت سبب نزول مورد اعتمادشان باشد- به ویژه در مواردی که روایت تأثیر مستقیم در فهم آیات داشته باشند- حتی آن را بر سیاق آیات ترجیح میدهند. فصل چهارم اسرائیلیات در روایات تفسیری بخش اول: مفهوم شناسی و پیشینه بدون تردید پدیده اسرائیلیات از مهمترین آفات زیانبار روایات تفسیری به شمار میرود. اصطلاح اسرائیلیات گاهی در معنایی ویژه، فقط بر آن دسته از روایاتی اطلاق میشود که صبغه یهودی دارند [۲۹۳]و گاهی در معنایی گستردهتر، هر آنچه را که صبغه یهودی و مسیحی دارند و در منابع اسلامی وارد شده است[۲۹۴] و گاهی نیز هر گونه حکایت و روایتی را شامل میشود که از منابع غیر اسلامی (اعم از شفاهی و غیر شفاهی) وارد قلمرو فرهنگ اسلامی گردیده است[۲۹۵]. نقش ویژه یهود در پیدایش (جعل) و گسترش این گونه روایات سبب شد که جنبه یهودی (اسرائیلی) غالب و همه آنها «اسرائیلیات» نامیده شود. برخی آغاز ورود اسرائیلیات به حوزه تفسیر قرآن را عهد صحابه دانسته و یکی از منابع تفسیر صحابه را اقوال دانشمندان اهل کتاب شمردهاند. ذهبی میگوید: صحابه وقتی با داستانی مواجه میشدند، دوست داشتند تا پیرامون زوایای پنهان آن پرس و جو کنند ولی جز یهودیان تازهمسلمان، کسی پاسخگوی آنها نبود. از این رو بسیاری از اخبار و اطلاعات را از آنها دریافت میکردند. وی در ادامه میکوشد تا ساحت صحابه را از اثرپذیری از اهل کتاب مبرا نماید…[۲۹۶] اما به رغم اینکه برخی از صحابه نظیر ابن عباس، ابن مسعود و … از مراجعه به اهل کتاب منع میکردند و همه سخنان آنها را صواب تلقی نمیکردند، عدهای از صحابه که از نظر معرفت کممایه بودند نظیر ابوهریره، انس بن مالک، عبدالله بن عمر و … به علمای یهود مراجعه و اقوال آنها را به صورت روایت برای نسلهای بعدی نقل میکردند.[۲۹۷] بخش دوم: زمینه ها و ریشه های پیدایی و گسترش اسرائیلیات علل و عوامل گوناگونی در پیدایی و یا گسترش اسرائیلیات نقش داشتهاند که همه آنها از نظر اهمیت در یک سطح نیستند. از جمله مهمترین آنها را میتوان در این موارد خلاصه کرد: - ضعف فرهنگ جامعه عرب و موقعیت دینی و اجتماعی ویژه اهل کتاب[۲۹۸]. - گزیدهگویی قرآن در بازگویی داستانها[۲۹۹]. - همزیستی و همجواری مسلمانان با اهل کتاب[۳۰۰]. - کینه دیرینه و دشمنی شدید یهود با مسلمانان[۳۰۱]. فراخوان قرآن و پیامبر(ص) به مراجعه و پرس و جو از اهل کتاب[۳۰۲]. - ممنوعیت نگارش و نقل احادیث[۳۰۳]. - حذف اسانید و سهلانگاری در نقل و نقد روایات[۳۰۴]. - قصهسرایان و همراهی دستگاه خلافت با آنان[۳۰۵]. - اسطوره گرایی و حس کنجکاوی مسلمانان[۳۰۶]. - وجوه اشتراک و متون دینی یهود با قرآن کریم[۳۰۷]. علامه(ره)، نفوذ اسرائیلیات در میان روایات را، حقیقتی انکارناپذیر میداند. ایشان در بررسی علل اختلاف روایات داستانی، مواردی مطرح میکنند که آن ها به عنوان زمینه پیدایش و گسترش اسرائیلیات ذکر شد که ما ذیلاً به چند نمونه تطبیقی بسنده می کنیم: ۱- «از روایات داستانی برمیآید که قریش این قصه را از هل کتاب شنیدهاند و با آن رسول خدا(ص) را امتحان کردند.»[۳۰۸] (ضعف فرهنگی جامعه عرب و موقعیت دینی و اجتماعی ویژه اهل کتاب) ۲- «دأب و روش کلام خدای تعالی در آنجا که قصهها را بیان میکند بر این است که به مختارات و نکات برجسته و مهمی که در ایفای غرض مؤثر است، اکتفا میکند و به جزئیات داستان نمیپردازد … چون قرآن کریم، کتاب تاریخی و داستانسرایی نیست، بلکه کتاب هدایت است.»[۳۰۹] (گزیدهگویی قرآن) ۳- «مفسرین گذشته وقتی شروع در بحث از آیات قصص میکردهاند، در صدد برمیآمدند که وجه اتصال آیات داستانی را بیان نموده و برای اینکه داستانی تمام عیار و مطابق سلیقه خود از آب درآورند، از دور و بر آیات، نکات متروکی را استفاده نمایند …[۳۱۰]» (اسطورهگرایی و حس کنجکاوی مسلمانان) ۴- «این قصه[ها] از اموری بوده که اهل کتاب، نسبت به آن تعصب و عنایت داشتهاند … پرواضح است چنین داستانی که از قدیمالایام زبانزد بشر و مورد علاقه نصاری بوده و هر قوم و مردمی آن را طوری که نمایاننده افکار و عقاید خود باشد بیان میکنند …[۳۱۱]» (وجوه اشتراک و متون دینی یهود با قرآن کریم)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|