کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



پیامگیر
بازخورد یا بازگشت پیام ( دادگران، ۱۳۸۵: ۲۶)

انواع ارتباط
ارتباط را می توان با توجه به چگونگی ایجاد آن به ارتباط مستقیم و غیر مستقیم و از لحاظ انسانهایی که در آن شرکت دارند، به ارتباط شخصی، غیر شخصی و ارتباط جمعی تقسیم بندی کرد.
الف- ارتباط مستقیم (شخصی): ارتباطی که بدون واسطه بین شخص پیام دهنده و شخص پیام گیرنده ایجاد میشود. در این نوع ارتباط پیام ها مستقیماً بین دو طرف مبادله می گردند و بهمین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده می توانند به نوبت نقش خود را تغییر دهند و هر کدام بجای دیگری بصورت پیام گیرنده و پیام دهنده درایند. به هر حال این نوع ارتباط جنبه شخصی و مستقیم دارد و بین دو نفر یا افراد معدودی که در زمان واحد و مکان معین، در کنار یکدیگر هستند، برقرار می شوند .
ب- ارتباط غیر مستقیم و شخصی: در جوامع پیشرفته انسانی که هزاران و حتی میلیونها نفر در شهرها و کشورهای مختلف زندگی می کنند، دیگر برای افراد، امکان تماس و گفتگوی متقابل و چهره به چهره موجود نیست و ناچارند از راه های دور، بطور غیر مستقیم و با واسطه با هم ارتباط داشته باشند، در چنین شرایطی، بیان کتبی و چاپی جانشین بیان حضوری و شفاهی می شود و پیام ارتباطی که در تماس رو در رو ، جنبه لفظی یا اشاره ای دارد و از دو عنصر اصلی ارتباط -گوینده و شنونده یا بیننده - مجزا نیست، از این دو عنصر جدا می شود و با واسطه ارتباط غیر مستقیم از طریق وسایل مختلف انتقال می یابد. محدودیت مکانی و زمانی، در این نوع به کلی مرتفع می شوند .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ج- ارتباط غیر مستقیم و غیر شخصی: در این حالت علاوه بر غیر مستقیم و با واسطه بودن ارتباط دیگر جنبه شخصی ندارد. در چنین ارتباطی، پیام گیرندگان و پیام دهندگان، یکدیگر را نمی شناسند. نویسنده و مؤلفی که کتابی تهیه می کند تصورات یا مقاصد خود را برای افراد معین و مشخص بیان نمی نماید. محدودیت زمانی و مکانی در این ارتباط نیز مرتفع می شود .
د- ارتباط غیرمستقیم و جمعی: ارتباط غیرمستقیمی که از طریق وسایل ارتباطی نوین بین گروه های وسیع انسانی ایجاد می گردد، ارتباط توده ای یا جمعی نامیده می شود. این نوع ارتباط بین هزاران و میلیون ها نفر از افراد نااشنایی که در شهرها و کشورهای گوناگون بصورت گروه های انبوه زندگی می کنند، پدید می آید. محدودیت زمانی و مکانی این ارتباط نیز به کلی مرتفع می شود ( معتمد نژاد، ۱۳۷۱: ۶۲).
ژوزف تی کلاپر در کتاب تاثیر ارتباط جمعی می گوید: ارتباط جمعی عبارت است از رساندن اطلاعات، ایده ها و برداشت ها از طریق وسایل ارتباطی و دریافت این اطلاعات بوسیله عده زیادی از انسان ها در یک زمان و اضافه می کند: ویژگی ارتباط جمعی عظمت نفوذ آن است. سیدنی هد در کتاب برنامه های رادیو و تلویزیون در امریکا در این باره می گوید واژه ارتباط جمعی حاوی پنج ویژگی است:
تعداد گیرندگان وسایل ارتباط جمعی نسبتاً زیاد است.
ترکیب گیرندگان بسیار متنوع است.
با ارسال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعی نوعی تکثر پیام بوجود می آید.
توزیع پیام سریع است.
هزینه برای مصرف کننده کم است (محسنیان راد، ۱۳۷۸: ۶۲).

فناوری های نوین ارتباطی:
لغت فناوری که در ترجمه فارسی لغت تکنولوژی از طرف فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیشنهاد گردیده و ریشه یونانی داشته که از ترکیب دو کلمه Techne وLogie تشکیل شده است. Techne به معنی هنر ، مهارت و آفریده انسان است. کلمه Logie یا Logos در یونان قدیم بمعنی علم، دانش و خرد بکار می رفته است. به این ترتیب تکنولوژی در ترکیب این دو کلمه، هنر، مهارت و دانش و علم را تداعی می کند و این مفهوم نهفته است که انسان خردمند در تعامل با طبیعت به قوانین عام آن دست می یابد و با بازافرینی این قوانین در محیط و شرایط و تحول ، کاربردهای مورد نظر خود را ایجاد می نماید ( محمودزاده، ۱۳۸۱: ۵۷).
اصطلاح فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (Information & Communication Technologys) که مخفف آن ICTs اشاره به ابزار، فنون و روشهایی دارد که در جریان انتقال، انتشار، ذخیره، بازیابی و پردازش اطلاعات به کار میرود.ریچارد هیکز این پدیده را بعنوان تجهیزات الکترونیکی که در امر گرداوری، پردازش و ذخیره سازی اطلاعات بکار می رود، تعریف نموده است (هیکز، ۱۳۸۲: ۸).
امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت و نقش روز افزونی در توسعه جوامع دارد. فن آوری اطلاعات و ارتباطات وجه تمایز بنیادین ما با دوران گذشته است. فناوری اطلاعات و ارتباطات و ویژگی های این فناوری، به هر دو فناوری اطلاعات و رایانه اطلاق می شود. فناوری اطلاعات شامل هرگونه تجهیزات و سیستم های اتصال داخلی (سیستمهای فرعی) و اشکال فناوری استفاده شده در ایجاد، ذخیره، ساماندهی، مدیریت، جابجایی، نمایش، تعویض، تبادل، انتقال یا دریافت اطلاعات به هر شکل ممکن آن می شود. اطلاعات ممکن است به اشکال مختلف از جمله : داده های تجاری، مکالمات همراه با صدا، تصاویر ثابت و متحرک، نمایش های چند رسانه ای و غیره باشد (مظلومی، ۱۳۸۳: ۱۵).
تعریفی که در این مطالعه به آن اتکا می شود بر این مبناست که تکنولوژی اطلاعات، مجموعه وسیع و گوناگون از فناوریها (اینترنت، ماهواره، تلفن‌همراه، تلویزیونهای‌ کابلی، کامپیوترهای خانگی و ویدیو) است که برای‌ برقراری ارتباط بین انسانها (فرستادن و دریافت انواع‌ پیامهای کلامی، تصویری و صوتی) و نیز برای تولید، انتشار، ذخیره و بازیابی اطلاعات به کار می‌رود (طیب، ۱۳۷۹: ۱۵-۱۳).
جهان امروز، بر فراز یکی از نادرترین مقاطع تاریخ‌ ایستاده است.از این جهت که حجم اطلاعات، به صورت تصاعدی در حال افزایش است و رسانه‌های‌ اطلاعرسانی، پیرامون ما را به‌طور کامل احاطه کرده‌ است.در این عصربه دست آوردن اطلاعات یک‌ ضرورت است.آنامالینا معتقد است کنترل اطلاعات‌ در عصر جدیداهرم قدرت و عنصر اساسی استیلای‌ فرهنگی است.به گفته وی عصر الکترونیک، انسانها را به جایی رسانید که به شدت احساس کنند که به‌ یکدیگر وابسته‌اند (پیشین: ۳۷۳) .
فرهنگ دیجیتال رسانه های جدید، بر ذوق، سلیقه، الگوهای ارتباطی و نیز نیازها و ارزشها تاثیر گذاشته است. اگر تا یک دهه گذشته فرهنگ ها و خرده فرهنگ های جوانان حول مصرف، بویژه در عرصه های مربوط به پوشش و لباس و موسیقی متمرکز بود، در حال حاضر فناوری های ارتباطی تعاملی و مجازی، بویژه اینترنت و تلفن همراه، الزمات جدی را برای خرده فرهنگ های جوانان پدید آورده اند که از جمله می توان به تقویت فردیت، استقلال عمل و انتخاب گری، سیال و متکثر ساختن هویت، خصوصی کردن دنیای زندگی، ایجاد تمایز و ارزشمند ساختن آن و اهمیت یافتن فزاینده سبک زندگی اشاره کرد. بهمین ترتیب پیشگامی جوانان در استفاده از قابلیت های رسانه های نو و مهارت بیشتر آنان در استفاده از این رسانه ها، الگوهای ارتباطی جدیدی را در میان جوانان شکل داده که امتداد آن، هر دو حوزه خصوصی و عمومی را در بر می گیرد (ذکایی، ۱۳۸۸: ۱۲۱).
دراتر معتقد است که رابطهء میان جوانان و رسانه‌ها دو شکل کلی به خود گفته است:یکی‌ گفتمان بدبینی فرهنگی و دیگری گفتمان خوش‌بینی فرهنگی.ارزیابی منفی رابطه بین جوانان و رسانه‌ها به‌ویژه در مشاجرات عمومی به دنبال معرفی فناوری‌های نوین رسانه‌ای دیده می‌شود، مشاجراتی که در نزدیکی مرز هراس رسانه‌ای قرار می‌گیرند.این امر در بسیاری از کارهای‌ پژوهشی درباره سنت تحقیق راجع به تأثیرات رسانه‌ها دیده می‌شود که به‌طور سنتی بر تأثیرات‌ منفی مفروض نمایش صحنه‌های پورنو و خشونت‌آمیز در فیلم و تلویزیون متمرکز شده‌اند. گرچه در مورد میزان تأثیرگذاری رسانه‌ها بر جوانان اتفاق نظر وجود ندارد اما از آنجا که میان‌ این یافته‌ها و نگرانی‌های عمومی درباره اثر رسانه‌ها بر کودکان و نوجوانان همبستگی وجود دارد، هنوز در درجه اول اهمیت قرار دارند Drotner,2000: 22) ).
از سوی دیگر، در ذیل گفتمان خوش‌بینی فرهنگی عنوان می‌شود که جوانان پیشگامان‌ فرهنگ رسانه‌ای شده‌اند، آنان طلایه‌دار کاوش در فناوری‌های رسانه‌ای نوین‌اند و غالبا در بسط اشکال جدیدی از دریافت نوآوراند، درست همان‌گونه که امروزه تعداد بی‌شماری از آنان در ساختن رسانه‌ها، از طراحی هوم‌پیج‌های شخصی، وب‌لاگ‌ها، تولید محتوای رسانه‌ای و… مشارکت دارند.امروزه جوانان اولین نسلی هستند که با کامپیوترها - مهم‌ترین و گسترده‌ترین‌ نوع رسانه نوین-بزرگ شده‌اند و اولین کسانی نیز به‌شمار می‌روند که آن‌ها را در فرهنگ‌ زندگی روزمره‌شان ادغام کرده‌اند (پیشین:۲۵۱).
مهمترین ویژگی فناوریهای ارتباطی، از نظر مک‌لوهان عبارت است از:
۱- سرعت بالای این فناوریها، به طوری که‌ الکتریسیته، یک شبکه جهانی شبیه سیستم اعصاب‌ مرکزی انسان به وجود آورده که به ما امکان می‌دهد جهان را همچون کل واحد درک کنیم و هر حادثه محلی، انعکاس جهانی داشته باشد.
۲- سیاسی شدن و تشدید آگاهیهای سیاسی و اجتماعی انسانها
۳- رمززدایی از انسان و جامعه؛ بدین معنی که سبز فایل، عصر ابهام‌زدایی از انسان، جامعه و تاریخ است و دیگر خرافه‌ها، به عنوان واقعیت، تجلی نمی‌کند (ساروخانی، ۱۳۷۳: ۳۲)
صرفنظر از تعاریف متعددی که از تکنولوژی اطلاعات شده است، دسترسی سریع به اطلاعات و انجام امور بدون در نظر گرفتن فواصل جغرافیایی و محدودیت های زمانی، محوری ترین دستاورد این فناوری می باشد. از دیگر ویژگی های فناوری اطلاعاتی می توان به موارد زیر اشاره کرد: تعاملی بودن فناوری (دوطرفه بودن فرایند ارتباط) ، جمع زدایی (گرایش به ارتباطات فردی)، ارتباط ناهمزمان، تمرکز زدایی، استفاده از ظرفیت بیشتر و انعطاف پذیری ( صنایعی، ۱۳۸۳: ۱۵).
فناوری‏های نوین ارتباطی هرگز دارای بار خنثی نیستند، بلکه جزئی‏ از فرهنگ به حساب آمده و در یک بستر فرهنگی ایجاد می‏گردند و به‏ همین خاطر با مفهوم خاص خودشان باعث ایجاد ارزش‏های نوین در جوامع گشته و موجب پیدایش نگرش‏ها و باورهای تازه‏ای در اذهان‏ مردم می‏گردند و این در حالیست که باورها و ارزش‏های فرهنگی‏ جامعه از طریق فرایند آموزش فرهنگ در ذهن مخاطبان نهادینه گردد، آنگاه است که از این تکنولوژی‏های نوین به منظور تقویت ارزش‏های‏ بومی و ملی جوامع واردکننده و پذیرای این فناوری‏ها استفاده می‏شود ( مزرعی، ۱۳۸۸: ۱۰۳).

فناوریهای نوین ارتباطی
«رسانه های جدید»، مجموعه ی متمایزی از فناوری های ارتباطات و دارای ویژگی های مشترک «دیجیتالی بودن» و دسترسی گسترده شهروندان به آن برای «استفاده شخصی» است. مفهوم رسانه های جدید، واجد معانی زیر است:
تجربیات متنی جدید: انواع جدید ژانر، صور متنی، سرگرمی، لذت و الگوهای مصرف رسانه ای(بازی های کامپیوتری، فرامتن ها و…).
شیوه های جدید بازنمایی جهان: عرضه تجربیات و امکانات جدید بازنمایی (محیط های مجازی، رسانه های تعاملی صفحه بنیاد).
روابط جدید بین سوژه ها (کاربران و مصرف کنندگان) و تکنولوژی های رسانه ای: تغییر در استفاده و دریافت تصاویر و رسانه های ارتباطی درزندگی روزمره و معانی نهاده شده در تکنولوژی های رسانه ای.
مفاهیم جدید رابطه اندام زیستی با رسانه های تکنولوژیک: چالش با تمایزهای پذیرفته شده بین انسان و چیزهای تصنعی، طبیعت و تکنولوژی، بدن و [رسانه ها به عنوان] مصنوعات تکنولوژیکی، واقعی و مجازی.
تجربیات جدید روابط بین جسم، هویت و اجتماع: تغییرات در تجربه شخصی و اجتماعی زمان، فضا و مکان(در سطوح محلی و جهانی) که دلالت می کند بر شیوه هایی که در آن، ما خودمان و جایگاه مان در جهان را تجربه می کنیم.
الگوهای جدید سازماندهی و تولید: تجدید سازمان و یکپارچگی گسترده در فرهنگ، صنعت، اقتصاد، دسترسی، مالکیت، کنترل و مقررات گذاری رسانه ای (لیستر، داوی، گیدینگز، گرانت و کِلی، ۱۲:۲۰۰۳ به نقل از مهدی زاده، ۱۳۹۲: ۳۰۱).
اساسی ترین جنبه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات، «دیجیتالی شدن» است که به واسطه آن، همه متون (معنای نمادین در همه ی اشکال رمزگذاری شده و ثبت شده) به رمز دوتایی (دوگانه) قابل تقلیل است. مهمترین پیامد دیجیتالی شدن برای نهادهای رسانه ای، همگرایی بین همه ی اَشکال رسانه ای موجود بر حسب سازمان، توزیع، دریافت و مقررات گذاری است (پیشین: ۳۰۲).

موبایل
پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، دستاوردهایی را به ارمغان آورده است که بدیهی ترین نتیجه آنها، صرفه جویی در زمان، هزینه ها، سرمایه گذاری، نیروهای انسانی و استفاده بهینه از ثروت بی انتهای نهفته در اطلاعات است. تکنولوژی ارتباطات، ورای همه فرهنگ ها، سیاست ها، بعنوان پیشگام همه تحولات جهانی، حرکتی شتابان و شتاب دهنده دارد. تحولاتی که در اقتصاد جهانی، تکنولوژی، سیاست و شیوه های کار و زندگی در حال شکل گرفتن هستند، تماماً بر این پیشگام، یعنی ارتباطات تکیه دارند (عبدالهی. ۱۳۸۶: ۴۷).
سرعت تغییر جوامع در طول دو دهه اخیر حقیقتا شگفت‏انگیز بوده است، میزان‏ اطلاعات ردوبدل شده در طول همین زمان کم، جهان را دچار تحولات جدی کرده‏ است.پدیده‏هایی چون نمابر که روزگاری از نشانه‏های بارز مدرنیسم و امکانات گرانبهای ارتباطی به‏شمار می‏رفتند، اکنون کاملا همگانی‏اند و ظهور پست الکترونیک، مرگ‏ سریع و بی‏صدای تلگراف را رقم زده است.تلفن‏های همراه باعث شده‏اند که افراد همواره‏ قابل دسترس باشند و به همین دلیل، مفاهیمی که سابقا در یک دفتر کار بزرگ معنا پیدا می‏کردند، اکنون در یک گوشی کوچک مجتمع‏اند (محمودی بختیاری، ۱۳۸۸: ۱۷۷).
کلمه موبایل از واژه لاتین موبیلیس mobilis گرفته شده و معانی متنوعی برای آن ذکر کرده اند: گروهی آنرا یک شی منقول و سهل الانتقال، غیرثابت و آزاد معنا کرده اند، گروهی دیگر برای آن معانی انعطاف پذیر، سریع و چابک را برشمرده اند، عده ای آنرا بمنزله یک شی نوبه نو شونده و تغییر یابنده از نظر شکل و قیافه گرفته اند و نهایتاً گروهی آنرا به عنوان شی ناپایدار و نا استوار تعبیر کرده اند(International Telecommunication Union (ITU),2004 ).
پس از اختراع تلفن، اندیشه تلفن بدون سیم که امکان ارتباط افراد با دیگران را فراهم آورد، مطرح‌ گردید.از این‌رو فن‌آوری تلفن همراه، نخست برای حفظ امنیت کشتی‌های اقیانوس‌پیما، طراحی‌ و به کار گرفته شد و درپی کارآمدی که تلفن همراه در این زمینه از خود نشان داد، به کارگیری‌ آن در اتومبیل‌های پلیس آمریکا، مورد توجه قرار گرفت. مقاصد تجاری، هدف بعدی بود که‌ برای تلفن همراه، تعریف شد و باگسترش بیشتر تلفن همراه، کاربری‌های اجتماعی و تفریحی آن، درحد گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفت (McGuigan,2005:1).
با توسعه فناوری های مخابراتی بویژه در زمینه ارائه خدمات رادیویی، از سال ۱۹۹۲ میلادی خدمات تلفن همراه سلولی در بازارهای اروپا راه اندازی شد. اگرچه در گذشته با بهره گرفتن از فناوری ماهواره، نوعی تلفن های سیار خودرویی (درواقع پایانه های سیستم اینمارست بودند که در ابعاد بزرگ تر نسبت به تلفن های همراه امروزی و با آنتن های به نسبت بزرگ در صندوق عقب خودرو جای می گرفت) بویژه در کشورهای اروپایی به کار گرفته می شد اما تلفن های سلولی به مراتب کم حجم تر، قوی تر و کاراتر بودند.درایران نیز برای نخستین بار در سال ۱۳۷۳ خورشیدی یعنی در همان سالهای نخستین ورود این سیستم به بازار جهانی، تلفن همراه نوع GSM (Global System Mobile) به معنای سیستم موبایل جهانی که از استانداردهای اروپایی پیروی می کرد خریداری و به کشور وارد شد. این سیتم برای نخستین بار در شهر تهران با نصب ۲۴ آنتن و تعداد ۹۲۰۰ مشترک در سال ۱۳۷۳ آغاز به کار کرد. پس از تهران، هفت شهر بزرگ اصفهان، شیراز ، مشهد، تبریز، بندر عباس، همدان و کرمان در برنامه ایجاد شبکه تلفن همراه قرار گرفتند بطوری که تا سال ۱۳۷۸ یعنی سال پایانی برنامه دوم توسعه، حدود ۴۹۰ هزار مشترک تلفن همراه در کشور وجود داشت (علوی طوسی، ۱۳۸۷: ۲۶). اکنون جالب است بدانید که ۵۸ میلیون نفر از جمعیت ۷۵ میلیونی ایران مشترک تلفن همراه هستند (پایگاه خبری آی تی ایران).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:52:00 ب.ظ ]




۱۱۲۳۸

قم

استان قم با وسعت ۱۱۲۳۸ کیلومتر مربع، ۷ درصد از مساحت کل کشور را تشکیل می‌دهد و تقریباً در مرکز ایران واقع شده است. این استان از سمت شمال به استان تهران، از سمت غرب به استان مرکزی و از طرف جنوب به استان اصفهان و از سمت شرق به استان سمنان محدود می‌شود. استان قم از نظر تقسیمات کشوری دارای یک شهرستان، ۶ شهر، ۵ بخش، ۹ دهستان و ۳۳۰ روستا شامل ۲۰۳ روستای دارای سکنه و ۱۲۷ روستای خالی از سکنه می‌باشد.
قم از بدو پیدایش تا بحال با تغییراتی بسیار جزیی در مکان نخـستین خود باقی مانده و از این جهت نمونه بسیار ممتازی در میان شهرهای ایران است. شهر قم که نام قدیمی آن در لغت فارسی قدیم “کومه” ذکر شده و تقصیر و معرب شده آن به “قم” تبدیل شده است، شهری بسیار قدیمی است و بناهای به جامانده از شـهر قـدیم در یـک کیلومتری شرق شهر، دلیل قاطعی بر قدمت این شهر محسوب می‌شود. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که رودخانـه"قـمرود” در تمام طول تاریخ به عنوان موجد و مایه حیات شهری و روستایی دشت قم عمل کرده است، به طوری که مردم ناحیه قم از ایام قدیم برای آبیاری کشتزارها و آبرسانی به روستاها نهرهای متعددی از این رودخانه منتزع نموده و هر شاخه‌ای از آن را به قسمتی از دشت جاری ساخته‌اند. به این ترتیب رفته رفته در طول زمان یک سیستم آبیاری پدید آورده‌اند به طوری که کیفیت کـشاورزی از نظر رونق و انحطاط به نظم یا خرابی ایـن سیـستم وابـسته بـوده اسـت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بـدین ترتیـب در اطـراف “قـمرود” نظـامی متـشکل از سکونت‌گاه‌های محلی تشکیل شده است که به تدریج در همان مکان توسعه یافته و مسیرهای ارتباطی که از ایـن کـانون منـشعب می‌شدند ساختار محلات را در آن تقویت نمودند.
شهرستان قم تا سال ۱۳۵۶ جزو استان تهران بوده که در این سال از استان تهران منفک و به استان مرکزی ملحق و سپس در سال ۱۳۶۵ مجدداً جزو استان تهران گردیده است. مقام معظم رهبری در روز ۱۳ رجب سال ۱۴۱۶ مصادف با میلاد حضرت علی (ع)، دستور استان شدن قم را صادر و پس از پیگیری دولت و تصویب مجلس شورای اسلامی در تیر ماه سال ۱۳۷۵ رسماً به عنوان استان اعلام گردید.
ویژگی‌های جمعیتی
براساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ جمعیت قم ۱۱۵۱۶۷۲ نفر بوده که در مقایسه با جمعیت کل کشور (۷۵۱۴۹۶۶۹ نفر) در سال ۱۳۹۰ معادل ۵/۱ درصد می‌باشد.
بیشتر جمعیت استان، شهرنشین هستندکه به دلیل تفاوت‌های جغرافیایی، جمعیت در سطح استان یکسان توزیع نشده است. بالاترین نرخ تراکم جمعیت در بخش مرکزی و کمترین آن در بخش جعفرآباد مشاهده می‌شود. نرخ رشد جمعیت این استان در فاصله سال های ۱۳۸۵-۱۳۹۰ معادل ۹۳/۱ درصد بوده است.
جدول ‏۲‑۲: جمعیت برحسب جنس به تفکیک وضع سکونت

ساکن

غیر ساکن

نقاط شهری نقاط روستایی

جمع

جنس

۳
۳
۰

۵۵۷۹۸ ۱۰۹۵۸۷۱
۳۰۵۲۶ ۵۵۷۱۳۲
۲۵۲۷۲ ۵۳۸۷۳۹

۱۱۵۱۶۷۲
۵۸۷۶۶۱
۵۶۴۰۱۱

مرد و زن……………………………………………………………….
مرد ………………………………………………………………………..
زن ………………………………………………………………………….

ساخت جنسی و سنی جمعیت
در آبان ماه ۱۳۹۰، از ۱۱۵۱۶۷۲ نفر جمعیت استان، ۵۸۷۶۶۱ نفر مرد و ۵۶۴۰۱۱ نفر زن بوده‌اند که در نتیجـه، نسـبت جنسـی برابـر ۱۰۴ بـه دست می‌آید. به عبارت دیگر، در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۴ نفر مرد وجود داشته است. این نسبت برای اطفال کمتر از یک سـاله ۱۰۶ و بـرای بزرگسالان ۶۵ ساله و بیشتر ۱۰۲ بوده است. از جمعیت کشور ۲۵ درصد در گروه سنی کمتر از ۱۵ ساله، ۳/۷۰ درصد در گـر وه سـنی ۶۴- ۱۵ساله و ۷/۴ درصد در گروه سنی ۶۵ ساله و بیشتر قرار داشته‌اند.

۰
۸۰۰۰
۱۶۰۰۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




 

۷

 

بانک جانسون ماتی

 

انگلستان

 

۱۹۸۴ ا

 

این بانک از ۴۵۰ میلیون پوند وامی که داده بود ۲۴۵ میلیون پوند آن سوخت شده است

 
 

۸

 

صندوق‌های وام و پس‌انداز، حدود ۱۳۰۰ صندوق

 

آمریکا

 

۱۹۸۰و ۱۹۹۳

 

تمرکز ریسک اعتباری در بازار مسکن و قرار گرفتن این صنعت در معرض ریسک نرخ بهره و سیاست تسامح دولت

 

مطالبات معوق و مذاکره
سعه‌صدر را ابزار مدیریت نامیده‌اند حوصله، صبر رمز موفقیت مسئولین شعب در پیگیری و وصول مطالبات است یک مذاکره علمی و فنی همراه با شنیدن (با گوش کردن تفاوت دارد) دقیق سخنان بدهکاران و بررسی کامل راهکارهای پیشنهادی آنان از دهها اقدام دیگر در وصول مطالبات بانک موفق‌تر خواهد بود.
برخی از کارکنان مسئول در بانک هنگامی که بدهکار پیشنهادی در رفع مشکل مطالبات معوق می‌دهد گویی کفر می‌شنوند و بدلیل عدم مطابقت پیشنهاد بدهکار با مقررات و ضوابط و بانکی برآشفته شده و بنای مذاکره را بر هم زده و اغلب کار به تهدید و ناراحتی و خروج بدهکار از دسترس بانک می‌کشد. (البته مسئولین شعب نیز تا حدودی حق دارند زیرا سالها تلاش و زحمات خود را در خطر تخریب می‌بینند) اما باید به این  نکته ظریف توجه کنیم که بسیاری از قوانین و مقررات و ضوابط در گذشته وجود نداشته‌اند و خارج از ضوابط و مقررات شناخته  می‌شدند با ارائه پیشنهادهای افراد ، بسیاری از ناممکن‌ها ممکن شده و در قالب قوانین و مقررات و ضوابط درآمده‌اند و بسیاری از قوانین و مقررات و ضوابط نیز به علت ناکار آمدی، ضعف و خشکی تغییر نموده و یا از بین رفته‌اند. مسئله آشکار و به روز این موضوع بحث تعیین تکلیف بخشی از مطالبات معوق با اعطاط تسهیلات جدید است که اخیراً مقامات عالی رتبه و رسمی کشور به آن اشاره نموده‌اند. اما قبل از این اعلام رسمی اکثر مسئولین شعب جرات وارد شدن به این موضوع را نداشتند چون امکان تخریب پرونده های کاری آنان وجود داشت (البته فعلاً نیز این احتیاط وجود دارد) هر چند همه بخوبی می دانستند و می‌دانند که به هر حال یکی از راهکارها همین است که حداقل واحدهای فعال که گرفتار مطالبات هستند با اعطای تسهیلات (و البته با وثایق محکم) امکان نجات برایشان فراهم خواهد شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱۸ ریسک
ریسک یا خطر به صورت احتمال محقق پیش بینی های آینده تعریف می شوند. به عبارت دیگر بنابه تعریف مارک و گالای (۲۰۰۰) ریسک به معنی امکان وقوع یک خسارت و زیان اعم از مالی غیر، مالی در نتیجه انجام یک فعالیت است. در واقع، طبق این تعریف، هر عاملی که موجب محقق نشدن پیش بینی های آینده گردد تحت عنوان عامل ریسک در نظر گرفته می شود . احتمال محقق نشدن پیش بینی های مالی، ریسک مالی را افزایش می دهد و هر عاملی که باعث ایجاد این عدم قاطعیت درپیش بینی ها شود در واقع عامل ریسک مالی است (شایان،آرانی،۱۳۸۰).
ریسک از نظر یک بانکدار به معنی عدم قطعیت در رابطه با یک اتفاق می باشد(صابری ،۱۳۸۶،ص ۵۰)
ریسک در هر حیطه ای قابلیت مطرح شدن دارد که یکی از مهمترین آنها ، بانک ها هستند . زیرا بانک ها از یک سو سرمایه های مردم را که در قبال آن مسئولیت دارند جمع آوری کرده و از سوی دیگر با بهره گرفتن از این سرمایه ها اقدام به انجام عملیات بانکی و فعالیت های اقتصادی می نمایند. با توجه به تغییرات در عوامل محیطی و سیستم های اقتصادی هر روز ریسک های متفاوتی بر ساختار مالی بانک ها اثر می گذارد.
برای مطالعه انواع ریسک در بانک ها ، تمام ریسک ها را به صورت یک مجموعه در نظر می گیریم. زیرا تغییرات عوامل در محیط پیچیده ای روی می دهند که ارزیابی و تحلیل آنها کار چندان ساده ای نیست. از طرفی ما در جهانی مملو از انواع ریسک زندگی می کنیم و برای ایجاد جوی قابل اعتماد تر، باید ریسک ها را در درجه اول بشناسیم و سپس آن را به روشی نظام مند مدیریت کنیم(تهرانی و همکاران ،۱۳۸۸).
طبق تعاریف ICICI در سال ۲۰۰۷ ، مدیریت ریسک یکی از مهمترین ارکان سیستم های مالی و بانکی می باشد. بخش مدیریت ریسک در هر سازمان، ارائه بهترین عملکرد و بهینه سازی استفاده از سرمایه و به حداکثر رساندن ارزش دارائی های سهام داران را به عنوان هدف اصلی خود مطرح می کند و با بهره گرفتن از تدابیر مناسب و راه کارهای به موقع، ریسک های اساسی، یعنی ریسک اعتباری ریسک بازار و ریسک عملیاتی را پوشش می دهد(عراقی،۱۳۸۴).
ریسک در بانکداری، بنا به دلایل زیر ماهیتی متفاوت از ریسک دیگر بخش های اقتصادی دارد مدیریت ریسک در بانک ها بسیار مهمتر و پیچیده تر از سایر بخش های اقتصادی می باشد.
-تعداد و تنوع عملیات بانکی
- حفظ منافع سپرده گذاران
- حفظ منافع سهام داران بانک
- ماهیت های متفاوت این عملیات
- وضعیت سرمایه بانک و محدودیت میزان آن
- متفاوت بودن منافع بانک و سپرده گذاران
- تعداد گیرندگان تسهیلات اعتباری
- نوع وظیفه بانک ها که آنها را متمایز از بنگاه های دیگر اقتصادی می کند
- سر وکار داشتن گروه زیادی از کارکنان بانک با منابع مالی
- متفاوت بودن وضعیت مالی هر یک از گیرندگان تسهیلات
- وضعیت منافع سپرده گذارن و فراوانی آنها
- نبود تخصص کافی در زمینه های مدیریت منابع، ثبت عملیات زیاد مالی، نقل و انتقال زیاد پولی داخلی و خارجی و….(خوری،۱۳۸۱).
بنا به نظر پاندی ماهیت فعالیت بانک ها به گونه ای است که اگر چه ظاهرا علامتی از بحران و یا ورشکستگی از خود نشان نمی دهند، ولی می توانند بحران های پنهان را به حالت های گوناگون با خود حمل نمایند و این بحران ها، مسئولین نهادهای نظارتی واجرایی سیستم های مالی را بر آن داشت تا مدیریت ریسک نهادهای مالی و به خصوص بانک ها را با جدیت بیشتر و به صورت کارشناسی شده مورد توجه قرار دهند. این نگرانی تا حدی اهمیت پیدا کرده است که بانک تسویه حساب بین الملل(BSI) و کمیته بال دستور العمل های خاصی را برای اعمال مدیریت ریسک در بانک ها تهیه کرده اند(ذکاوت،محمدیان،۱۳۸۵).
۲-۱۹ انواع ریسک
۲-۱۹-۱ ریسک نقدینگی[۱]
ریسک نقدینگی دو حالت مختلف دارد. ‘ریسک نقدینگی دارایی’ و ‘ریسک نقدینگی تأمین مالی’. ریسک نقدینگی دارایی که با نام ‘ریسک نقدینگی بازار‌ـ محصول’ هم شناخته می‌شود، زمانی ظاهر می‌شود که معامله با قیمت پیش‌بینی‌شده قابل انجام نباشد (به دلیل تغییر وضعیت نسبت به زمان معامله عادی) این ریسک در بین گونه‌‌های دارایی‌‌ها و در زمان وابسته به شرایط بازار تغییر می‌کند. بعضی دارایی‌‌ها مانند ارز‌های اصلی یا اوراق قرضه، بازار‌های عمیقی دارند و در اغلب مواقع به راحتی با نوسان کمی در قیمت، نقد می‌شوند اما این امر در مورد همه دارایی‌ها صادق نیست.
‘ریسک نقدینگی تأمین مالی’، که ریسک جریان وجه نقد هم نامیده می‌شود، به عدم توانایی در پرداخت تعهدات برمی‌گردد. این موضوع مخصوصاً برای پرتفو‌‌هایی که متوازن شده‌اند و متعهد به پرداخت حاشیه سود به طلب‌کاران هستنند معضل مهمی است. در واقع اگر ذخیره وجه نقد کافی نباشد، ممکن است در شرایط سقوط ارزش بازار نیاز به پرداخت وجه نقد وجود داشته باشد که منجر به نقد کردن اجباری پرتفو در قیمت پایین می‌شود. این چرخه ضرر‌ها که با حاشیه سود تعهد شده شدیدتر می‌شود، گاهی به مارپیچ مرگ تعبیر می‌شود.
ریسک تأمین مالی با برنامه‌ریزی مناسب جریان وجه نقد کنترل می‌شود. محدود کردن شکاف جریان وجه نقد، متنوع کردن و در نظر گرفتن منابع مالی جدیدی برای پر کردن کسری نقدینگی نقش مهمی در کنترل ریسک نقدینگی دارند.
در مورد بانک‌ها، ریسک نقدینگی به دلیل کمبود و عدم اطمینان در میزان نقدینگی بانک ایجاد می‌شود. حالت دیگری که باعث افزایش ریسک نقدینگی می‌شود این است که بازارهایی که منابع بانک در آن‌ها قرار دارد دچار کمبود نقدینگی شوند. ریسک نقدینگی با سایر ریسک‌های مالی مختلط است و به همین دلیل سنجش و کنترل آن با دشواری روبرو است.
۲-۱۹-۲ ریسک بازار[۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




۳. من ترجیح می‌دهم به گونه‌ای فکر کنم و تصمیم‌گیری کنم که به نتیجه دلخواه خود برسم تا اینکه نگران واکنش دیگران باشم.

درصد

۱/۲۹

۲/۳۹

۳/۱۲

۵/۱۳

۹/۵

-

۱۰۰

۴. من هدف‌های زندگیم را خود تعیین می‌کنم تا اینکه دیگران آنها را تعیین کنند.

درصد

۸/۳۲

۶/۴۱

۳/۱۰

۱/۱۲

۲/۳

-

۱۰۰

۵. هر کس باید تا جایی که ممکن است در زندگی‌اش مستقل از دیگران باشد.

درصد

۰/۳۵

۶/۴۱

۹/۷

۳/۱۲

۲/۳

-

۱۰۰

۶. من عواطف و احساساتم به دیگران را آزادانه و بی‌پروا بیان می‌کنم.

درصد

۰/۲۰

۹/۳۷

۱/۱۲

۲/۱۹

۸/۱۰

-

۱۰۰

۴-۳-۶ نقش پزشک در تصمیم سزارین یا زایمان طبیعی زنان باردار
چنان‌چه در بحث تعاریف عملیاتی مفهوم نقش پزشک بدان پرداختیم، برای سنجش این مفهوم شش گویه در نظر گرفته‌ایم. بررسی حاصل نشان می‌دهدکه در میان پاسخگویان موافق و کاملاً موافق، ۶/۴۶ درصد با مشورت با پزشک خود تصمیم‌شان از سزارین به طبیعی تغییر کرد، ۳/۱۴ درصد با مشورت با پزشک خود تصمیم‌شان از طبیعی به سزارین تغییر کرد، ۸/۲۸ درصد عنوان کردند پزشک در تصمیم‌شان برای نوع زایمان نقشی نداشته است اما ۷/۵۶ درصد با همین گویه که پزشک در تصمیم‌شان برای نوع زایمان نقش نداشته مخالف و کاملاً مخالف بودند، ۴/۴۴ درصد پزشک و یا ماما برای سلامت نوزاد به آنها توصیه اکید کردند که زایمان سزارین داشته باشند، ۱/۴۴ درصد هم بیان کردند پزشک و یا ماما برای سلامتی خودشان، به آن‌ها توصیه اکید کردند تا سزارین داشته باشند، ۴/۴۳ درصد بیان کردند که اغلب پزشکان توصیه به انجام سزارین می‌کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با بررسی گویه‌های نقش پزشک مشخص شد که اغلب پاسخگویان حدوداً ۵۶ درصد، معتقد بودند پزشک در تصمیم آن‌ها برای انتخاب سزارین نقش داشته است. و حدوداً ۴۶ درصد با مشورت با پزشک تصمیمشان از زایمان طبیعی به سزارین تغییر کرده است، حدوداً ۴۴ درصد اظهار داشتند که پزشک برای سلامتی خود و همچنین فرزندشان به آن‌ها توصیه کرده است که سزارین کنند. پس می‌توانیم نتیجه بگیریم که اکثر پزشکان به دلایل مختلف زنان باردار را به سزارین ترغیب می‌کنند، و پزشک در انجام سزارین نقش پررنگی را ایفا می‌کند.
جدول شماره ۴-۱۸ توزیع پاسخگویان بر حسب گویه‌های نقش پزشک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




جمع‌ آوری داده‌ها با بهره گرفتن از روش اسنادی صورت می‌گیرد. بر همین اساس، نخست به کتاب‌های گادامر و سپس به کتاب‌هایی که درباره گادامر وجود دارد، رجوع شده است
۳. ۴. روش داده‌کاوی
در این پژوهش از روش استنتاجی استفاده می‌شود.
از روش استنتاجی به صورت نظری و عملی در فلسفه تعلیم و تربیت می‌توان استفاده نمود. این روش را می‌توان برای نظریه‌پردازی، تحلیل، ارزیابی و نقد نظریه در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت به‌کار گرفت. (باقری، ۱۳۸۹: ۱۲۸)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳. ۵. اعتبارسنجی پژوهش
اعتمادسازی به معنای آن است که پژوهشگر به روش‌کار و نتایج حاصل از تحقیق مورد نظر، اعتماد لازم را فراهم نماید. لینکن و گیوبا[۹۴]، چهار روش را به‌عنوان راه‌های اعتمادسازی معرفی کرده‌اند که عبارتند از:
جمع‌ آوری داده‌ها[۹۵]، ساخت یک مسیر ممیزی[۹۶] یا ساخت مسیر بررسی منظم، کار با یک تیم تحقیق[۹۷] و مطابقت‌دادن با اعضا یا روش کنترل اعضا[۹۸] (به نقل از میکات و مورهاوس[۹۹]، ۱۹۹۴: ۱۴۶ و ۱۴۷).
در این پژوهش به منظور اعتمادسازی[۱۰۰]، از دو روش مسیر ممیزی و تیم‌پژوهی استفاده می‌شود. در روش مسیر ممیزی، پژوهشگر مسیری را که در پژوهش طی کرده، گام به گام ثبت می‌کند و در اختیار اعضای کمیته قرار می‌دهد. در روش تیم‌پژوهی، پژوهشگر کار را با پژوهشگران دیگر انجام می‌دهد و در مراحل مختلف پژوهش از آرای آن‌ها استفاده می‌کند.
۳. ۶. حساسیت پژوهشگر
با توجه به بحث‌های کلاسی و ارتباطی که پژوهشگر با مباحث فلسفی به‌واسطه‌ رشته‌ تحصیلی خود داشته است و هم‌چنین مشاهده‌ی سیستم موجود که به نوعی اجازه‌ تفکر را به کودکان نمی‌دهد و در نتیجه برون‌داد آن افرادی هستند که مبنای اعتقادات و رفتار خود را نمی‌دانند، این دغدغه برای پژوهشگر ایجاد شده است که رویکرد هرمنوتیکی گادامر به برنامه فلسفه برای کودکان را بررسی کند و گامی هرچند کوچک در این زمینه بردارد.
فصل چهارم
یافته‌ها
۴. ۱. تحلیل و بررسی
به نظر می‌رسد، با توجه به اهداف اصلی پژوهش و هم‌چنین ماهیت موضوع مورد مطالعه، این پژوهش در کلیت خود ماهیتاً کیفی است. اطلاعات مورد‌نیاز از طریق مراجعه به کتاب‌های فارسی، لاتین، مجلات فارسی و لاتین و منابع اینترنتی جمع‌ آوری شده است. برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های این پژوهش، پس از جمع‌ آوری داده‌ها به همان شیوه‌ای که در فصل سوم به آن اشاره شد، ابتدا نگاهی به آرای هرمنوتیکی گادامر خواهیم داشت و امکان طرح مفاهیم آن را در چارچوب برنامه‌ آموزش فلسفه به کودکان بررسی خواهیم کرد. پژوهشگر برای پاسخ‌گویی به هر سه پرسش این پژوهش، هرمنوتیک فلسفی گادامر را مبنا قرار می‌دهد. به همین منظور با مراجعه به منابع معتبر، ابتدا به ترسیم شِمای کلی هرمنوتیک فلسفی گادامر می‌پردازیم و بر اساس آن، استنتاج‌هایی برای برنامه فلسفه برای کودکان خواهیم داشت که پاسخ پرسش‌های این پژوهش را شکل می‌دهد. البته در باب آرای هرمنوتیکی گادامر مباحث گسترده و فراوانی می توان طرح کرد: مراد گادامر از هرمنوتیک فلسفی، ارتباط نظری او با اندیشه هایدگر، تلقی وی از ماهیت فهم و تفسیر و نقش زبان در هرمنوتیک وی، تنها نمونه‌هایی از بحث‌های جدی پیرامون هرمنوتیک فلسفی گادامر است (واعظی، ۱۳۸۰: ۲۰۸). مشخصاً پرداختن به همه زوایا و ابعاد متنوع اندیشه فلسفی گادامر فرصت بسیار می‌طلبد و غرض از این نوشتار چیز دیگری است. با این وجود، پژوهشگر کلیت مسائل مربوط به هرمنوتیک فلسفی را مدّ نظر دارد اما پژوهش خود را به تلقی خاص گادامر از ماهیت فهم، تفسیر متن و مسائل مرتبط با آن، محدود می‌کند.
۴. ۲. فهم از منظر هرمنوتیک فلسفی گادامر
هرمنوتیک گادامر با فهم آغاز می‌شود. در هرمنوتیک فلسفی، فهم و تفسیر با یکدیگر گره خورده‌اند. دغدغه اساسی هرمنوتیک فلسفی، فهم و چگونگی وقوع آن است. در واقع، هدف هرمنوتیک فلسفی وصف‌کردن ماهیت فهم، تحلیل واقعه فهم و تبیین شرایط وجودی و هستی‌شناسانه حصول آن است. واینسهایمر (۱۹۴۶) معتقد است هرمنوتیک گادامر مشخصاً فلسفی است، زیرا کندوکاو او مبتنی بر این است که فهم اصولاً چگونه رخ می‌دهد، نه این که چگونه باید برای داشتن کارکردی دقیق‌تر یا کاراتر به قاعده درآید. از این نظر، گادامر فهم را اثر تاریخ و آن را نه از سنخ فعل، بلکه از جنس انفعال می‌داند، به این معنا که برای تأویل‌گر یا مفسر رخ می‌دهد (واینسهایمر، ۱۹۴۶: ۱۰).
گادامر با اینکه مانند هایدگر رویکردی هستی‌شناسانه به فهم دارد اما برخلاف او دغدغه هستی‌شناسی ندارد، بلکه هدف اصلی او خودِ فهم است. به طور کلی می‌توان گفت گادامر با قبول رویکرد اصلی هایدگر، یعنی رویکرد هستی‌شناسانه به فهم، در صدد است توضیح دهد هنگامی که فهم صورت می‌گیرد چه اتفاقی رخ می‌دهد.
۴. ۲. ۱. واقعه فهم
گادامر فهم را واقعه‌ای می‌داند که برای فرد ایجاد می‌شود نه اینکه نتیجه کاری باشد که فاعل شناسا آن را هدایت می‌کند (گادامر ۱۹۷۷ به نقل از چناری و باقری ۱۳۸۷). فهم، واقعه‌ای است که در رخداد آن، هم فرد و هم آنچه باید فهمیده شود دخالت دارند، نه اینکه از طریق کاربرد روشی خاص که فاعل شناسا به کار می‌گیرد، حاصل گردد؛ به همین خاطر، گادامر معتقد است که واقعه‌ بودن فهم، تناسب آشکاری با دیالکتیک یونانیان دارد. آنان فهم را «عملی روشمند[۱۰۱]» نمی‌پنداشتند که از فاعل شناسایی سر می‌زند، بلکه چیزی مربوط به خود اشیا می‌دانستند که اندیشه، چنین اجازه‌ای (به فهم در آمدن) را به آن‌ها می‌دهد (واعظی، ۱۳۸۰: ۲۳۲).
گادامر واقعه‌ بودن فهم را با مثال گفت‌و‌گو روشن می‌کند. در یک گفت‌و‌گو آنچه از طرف مقابل درک می‌شود، محصول عمل من به‌عنوان یک طرف گفت‌و‌گو نیست، بلکه این مخاطب است که مقصود خود را آشکار می کند و من از قبل نمی‌توانم سخن او را کنترل یا پیش‌بینی نمایم. این آشکار‌شدگی، واقعه‌ای است که برای من اتفاق می‌افتد اما نتیجه عمل من بر روی مخاطب نیست، بلکه محصول عمل او نسبت به من است (واعظی، ۱۳۸۰: ۲۳۳). روشن است که دیدگاه علوم پوزیتیویستی از عمل فهمیدن با دیدگاه گادامر در باب فهم، تفاوت بنیادین دارد. دیدگاه پوزیتیویستی، عمل فهم را حاصل اِعمال روش از سوی فاعل شناسا (فرد) می‌داند؛ بنابراین، فهمیدن، فعالیتی روشمند است نه حادثه‌ای که برای فرد رخ می‌دهد (چناری و باقری ۱۳۸۷: ۱۳).
با توجه به تفاوت بنیادین بین دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر و معرفت شناسی رایج در باب فهم، می‌توان درباره تعلیم و تربیت، دو رویکرد متفاوت را انتظار داشت، اگر از دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر به تعلیم و تربیت بنگریم، با رویکردی مواجه می‌شویم که از نظر مبنایی با رویکردهای تربیتی مدرنیته متفاوت خواهد بود (همان).
مسأله واقعه‌ بودنِ فهم با جنبه‌های دیگر اندیشه گادامر ارتباط تنگاتنگی دارد، از جمله با نقد روش، با نقد و نفی سوبژکتیویسم فلسفی و نیز با توصیفی‌بودن هرمنوتیک فلسفی که در تمامی این جنبه‌ها او به شدت وام‌دار هایدگر است. گادامر با پیروی از نظر هایدگر مدافع این مطلب است که سوبژکتیویسم ارمغان دنیای جدید است و در برابر آن سنت فیلسوفان یونانی قرار دارد که نه فاصله‌ای پُر‌نشدنی میان ذهن و عین می‌دیدند و نه بر اصالت فاعل شناسا می‌کوشیدند. به تعبیری، فهم برای آن‌ها عمل فاعل شناسا یا همان ذهن به شمار نمی‌آمد. فهم واقعه‌ای بود که از تعامل و گفت‌وگو میان خارج و ذهن پدید می‌آمد، به گفته گادامر، دیالکتیک عنوانی است که از زمان فیلسوفان یونان برای اشاره به چنین منطقی از تفکر، انتخاب کرده‌ایم؛ به این معنا که از نظر یونانیان، حقیقت از طریق هم‌سخنی و دیالوگ حاصل می‌شود، نه از طریق تسلط بر موضوع شناخت. گادامر نیز اعتقاد داشت که الگوی گفت‌و‌گو و دیالکتیک این نیست که یک طرف گفت‌وگو دیدگاه خود را به نحوی مسلط و موفقیت‌آمیز بر دیگری عرضه کند، بلکه چنین فهمی به یک نوع ارتباط و پیوند میان دو سوی گفت‌و‌گو نیاز دارد که در نهایت به تغییر وضعیت آن‌ها می‌ انجامد (محمودی و جمشیدی، ۱۳۸۸: ۴۹). سرانجام، نتیجه این گفت‌و‌گو چیزی است که گادامر آن را «واقعه فهم» می‌نامد.
۴. ۲. ۲. فهم، واقعه‌ای دیالکتیکی
ایده اصلی گادامر در کتاب «حقیقت و روش» این است که حقیقت از راه روش به دست نمی‌آید، بلکه از راه دیالکتیک به دست می‌آید (پالمر، ۱۳۸۴: ۱۸۲). او پس از تبیین ناکامی روش علوم تجربی در فهم مقوله‌های انسانی و تاریخی به روش دیالکتیکی رو می‌آورد. به عقیده او، در علوم انسانی باید با موضوع مورد مطالعه به گفت‌و‌گو پرداخت و اجازه داد که افق معنایی موضوع ظهور کند و چون معنای اثر و موضوع تاریخی در خلاء ظاهر نمی‌شود، بلکه در افق معنایی مفسر ظهور می‌یابد، پس واقعه فهم زمانی اتفاق می‌افتد که این دو افق به طریقی با هم ممزوج و ترکیب شوند. منطق حاکم بر این گفت‌وگو منطق پرسش و پاسخ خواهد بود؛ پس، راهکار مناسب برای علوم انسانی که هم با هستی‌شناسی فهم و شرایط آن تناسب دارد و هم با واقعیت تاریخی انسان به منزله مفسر سازگار است، شیوه دیالکتیکی مبتنی بر منطق پرسش و پاسخ است. در فرایند پرسش متقابل مفسر و ابژه از یکدیگر، واقعه فهم رخ می‌دهد (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۶۱)؛ بنابراین، مفسر باید بداند که جریان واقعی و درست فهم بر اساس یک جریان دو‌سویه و دیالکتیکی است و نباید آن را به یک جریان خطی و یک‌سویه تبدیل کرد که نتیجه آن تحمیل سلطه‌طلبانه دیدگاه خودمان بر متن خواهد بود (محمودی و جمشیدی، ۱۳۸۸: ۴۹). باید اجازه داد که فهم جریان عادی و دیالکتیکی خود را طی کند.
۴. ۲. ۳. تاریخ‌مندی فهم
یکی از متفکرانی که به طور جدی مسأله تاریخ‌مندی فهم را مطرح کرد، هایدگر بود. از نظر او «دازاین[۱۰۲]» یک وجود تاریخی است و به همین دلیل است که می‌تواند با تاریخ ارتباط برقرار کند و به مطالعه آن بپردازد. در این موضوع، هایدگر وامدار دیلتای است. تأکید هایدگر بر تاریخ‌مندی و پرتاب‌شدگیِ دازاین در جهان و همچنین تأکید او بر پیش‌ساختارهای فهم، تأثیر عمیق و پایداری بر اندیشه گادامر گذاشت. «آگاهی تاریخی اثرگذار» از اصطلاحات خاصی است که ابداع گادامر بوده و در هرمنوتیک فلسفی او جایگاه ویژه‌ای دارد (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۴۱).
به اعتقاد گادامر پس از اینکه یک واقعه روی می‌دهد یا یک متن یا اثر هنری پدید می‌آید، برداشت‌ها و فهم‌هایی از آن صورت می‌گیرد. این برداشت‌ها و فهم‌ها، «تاریخ فهمِ» آن حادثه یا متن را می‌سازند و تاریخ فهم در خوانش و داوری آیندگان درباره آن تأثیر تام خواهد داشت. این تاریخِ فهم را تاریخ اثرگذار آن متن می‌نامند. تاریخ اثرگذار هرگز به صورت کامل تحت کنترل و اختیار ما قرار نمی‌گیرد. ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم اموری را که در گذشته رخ داده است، مستقیماً مشاهده کنیم، بلکه آن‌ها را از افق فهم‌ها و برداشت‌هایی که قبلا حاصل کرده‌ایم، مشاهده و درک می‌کنیم. گذشته همواره در چارچوب فهم‌های پیشین دیده می‌شود. این چارچوب‌ها همان تاریخِ فهمِ اثرگذارِ آن‌ها است؛ بنابراین، واقعیتِ تاریخ همان متحد‌بودن تاریخ با فهم آن است که گادامر آن را «تاریخ اثرگذار» می‌نامد (محمودی و جمشیدی، ۱۳۸۸: ۴۹). از نظر گادامر، آگاهی زمانی حاصل می‌شود که شخص، «متأثر از تاریخ» و «به روی اثرگذاری‌های تاریخی گشوده باشد». نکته دیگری که هرمنوتیک فلسفی بر آن تأکید می‌ورزد، نقش مثبت «فاصله زمانی» در عمل فهم است. از نظر گادامر، فاصله زمانی چیزی است که اجازه می‌دهد معنای حقیقی موضوع به طور کامل آشکار گردد. اما جست‌وجو و کشف معنای حقیقی یک متن یا اثر هنری هرگز به پایان نمی‌رسد. در واقع، این جست‌وجو و فهم، یک جریان دائمی بی‌پایان است (گادامر، ۱۹۹۱: ۲۹۸).
اثرپذیری فهم از تاریخ، ارتباط نزدیکی با پذیرش دخالت «موقعیت هرمنوتیکی» در عمل فهم دارد. گادامر بر آن است که فهم و تفسیر‌ همواره متأثر از موقعیت هرمنوتیکی مفسّر است. از نظر وی، موقعیت عبارت است از آرایی که قلمرو دید شخص را محدود می‌کند؛ یعنی، بصیرت مفسّر به موضوع مورد تحقیق در چارچوب این دیدگاه‌ها شکل می‌گیرد. بنابراین، فهم و تفسیر ما از یک اثر، در سیطره تام و تمام ذهنیت ما نیست بلکه پیش داوری‌هایی آن‌ها را احاطه کرده است که بیرون از اراده، اختیار و انتخابِ کاملاً آگاهانه ما هستند و فهم ما را مشروط می‌کنند (واعظی، ۱۳۸۰: ۲۵۷).
۴. ۲. ۴. رابطه سنت و فهم
اصطلاح دیگری که به بحث فعلی ما مربوط و در هرمنوتیک فلسفی گادامر بسیار تکرار می‌شود، واژه «سنت» است. گادامر می‌گوید ما نشان دادیم که فهم، یک روش نیست که با اعمال آن بر روی یک شیء بتوان به فهم و دانش عینی نائل شد، بلکه قرار‌گرفتن در یک واقعه سنت، یعنی یک جریان ارث‌بردن، پیش‌شرط حصول فهم است. از نظر فلسفی، این وظیفه علم هرمنوتیک است که بپرسد چه نوع فهم و دانشی است که خود را از طریق تغییرات تاریخی تکامل می‌بخشد (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۰۹).
گادامر معتقد است که گذشته، جریان سیالی است که ما در واقعه فهم، در آن حرکت و مشارکت می‌کنیم؛ پس، سنت چیزی در برابر ما نیست، بلکه چیزی است که در آن قرار می‌گیریم و از طریق آن وجود داریم. سنت چیز خشک و انعطاف‌ناپذیریی نیست که تا ابد تثبیت‌شده بماند. حتی دین باید با سنتی زنده در تعامل باشد و پیوسته با آن گفت‎وگو کند؛ بنابراین، هرگونه تفسیر، شناخت، گفت‌وگو یا مبادله‌ای که در چارچوب این سنت شکل می‌گیرد و پیش می‌رود، مکالمه‌ای است میان گذشته و امروز که فراتر از نیّت مؤلف و مخاطب یا مفسّراست و اساساً بر مبنای منطقی دیگر جریان می‌یابد (محمودی و جمشیدی، ۱۳۸۸: ۵۰).
از نظر گادامر، تفسیر باید (حتی اگر شده در شکل تقابل یا مخالفت) با سنت مرتبط باشد؛ بنابراین، رابطه‌داشتن با سنت برای هر تفسیر و فهمی امری اساسی است. سنت در معنایی که گادامر آن را به‌کار‌می‌برد ویژگی‌هایی دارد؛
از جمله این‌که سنت چیزی است که به ما داده شده است؛ یعنی، چیزی است که به ما عطا شده، نه این‌که آن را با اختیار خود به دست آورده باشیم. سنت، میراث فرهنگی ماست که از نسل‌های گذشته به ما رسیده است. این میراث شامل سنت شفاهی و سنت مکتوب است؛ یعنی آنچه گفته و شنیده شده و در خاطره تاریخی یک قوم، جامعه یا ملت باقی مانده است (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۹۰).
دیگر این که رابطه ما با سنت یک رابطه آگاهانه نیست، بلکه یک رابطه نسبتاً ناخودآگاه است. ما در سنت واقع شده‌ایم و سنت همچون اقیانوسی ما را فرا‌گرفته است. ما بر سنت امکان احاطه نداریم، بلکه این سنت است که بر ما احاطه دارد. سنت محیطی است که خواننده و مفسر را با متن مرتبط می‌کند. سنت هم گذشته را به حال مرتبط می‌کند و هم در یک زمان واحد عامل ارتباطی میان دو‌سویه فهم است. این ویژگی ناشی از آن است که سنت جریانی سیّال است که تمامی جنبه‌های فهم را از گذشته تا حال و از حال تا آینده در‌بر‌می‌گیرد. به این ترتیب، سنت مبنای اولیه تفکر و فهم ما است و نقطه شروع فهم را در اختیار ما می‌گذارد. هر فهمی متکی بر پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌هایی است. این پیش‌فرض‌ها از سنتی که در آن قرار می‌گیریم، بیرون آمده‌اند.
گادامر معتقد است رابطه ما با سنت باید از طریق تجربه هرمنوتیکی صورت گیرد و تجربه هرمنوتیکی آگاهی است که انسان از طریق رابطه دیالکتیکی و دیالوگی با موضوع شناسایی به دست می‌آورد. البته فهم ما از یک متنِ خاص، تا حدود بسیار زیادی به فهم‌های پیشین از آن متن و سنتی که در پشت آن قرار دارد، وابسته است (کدیور و سامانی‌زادگان، ۱۳۸۵: ۱۴-۱۲). در این صورت، طبیعی خواهد بود که با تغییر تدریجی سنت و با ظهور فهم‌های جدید، درک ما از متن نیز تغییر کند.
۴. ۲. ۵. پیش‌داوری و دور هرمنوتیکی[۱۰۳]
همان‌طور که گفتیم، در هرمنوتیک فلسفی گادامر پیش‌داوری‌های فهم برآمده از سنت است. انسان در سنت غوطه‌ور است و تأثیر عناصر درونی سنت بر انسان در مواقع بسیاری، تأثیراتی ناپیدا و ناخودآگاه است. وظیفه اصلی مفسر این است که اولاً، سعی کند به پیش‌فرض‌های خود آگاهی یابد و ثانیاً، پیش‌فرض‌های درست را از پیش‌فرض‌های نادرست متمایز نماید. تأکید گادامر بر مسبوق‌بودن هرگونه فهمی بر پیش‌داوری و اینکه پیش‌داوری، شرطِ وجودیِ حصولِ فهم است، محصول و نتیجه تحلیل هایدگر از حقیقت فهم و مسبوق‌بودن آن بر پیش‌ساختارهای فهم است. گادامر دیدگاه هایدگر را تأیید و از آن پیروی نمود و به وسیله او بسط و گسترش یافت. گادامر نیز معتقد است که نباید دور هرمنوتیکی را به دور باطل فروکاست؛ زیرا، در دور هرمنوتیکی امکاناتِ مثبتِ اساسی‌ترین نوع فهم نهفته است (گادامر، ۱۹۹۱: ۲۶۶).
البته از دور هرمنوتیکی، تعاریف مختلفی به دست داده‌اند و از آن تلقی‌های متفاوتی شده است، اما همه آن‌ها در این اصل اساسی مشترکند که اساساً فهم، کنشی ارجاعی و ترددی است (پالمر، ۱۳۷۷: ۹۸). ساده‌ترین شکل این حرکت ارجاعی و فهم دوری، منوط‌بودن فهم اجزاء و کل به یکدیگر است. اما اینکه طرفینِ این حرکتِ دوری را چه بدانیم و چه تلقی‌ای از اجزا و کل داشته باشیم، موجب شکل‌گیری اشکال دیگر فهم دوری می‌شود. به نظر می‌رسد، باید بگوییم تفاوت تلقی‌ها از دور هرمنوتیکی و جایگاه و نقش آن در فهم، در گرو تلقی شاخه‌ها و گرایش‌های هرمنوتیک از خود «فهم» است؛ برای مثال، در نزد شلایر ماخر و دیلتای، فهم، فرع شناخت و یکی از اَشکال آن است. در حالی که برای هایدگر و به تبعِ آن گادامر، فهم، حالت بنیادی وجود‌‌داشتن انسان در جهان است و اساساً انسان با هستی، نسبتی تأویلی دارد. بر این مبنا، تفاوت تعاریف و تلقی‌ها از دور هرمنوتیکی، منوط به رویکردهای معرفت‌شناختی، پدیدارشناختی، فلسفی، روش شناختی، روان‌شناختی و… است (نیکویی، ۱۳۸۶: ۴۵).
با دور هرمنوتیکی باب گفت‌وگو میان پیش‌داوری‌های فهم، با متن و موضوع باز می‌شود. خواننده متن هنگامی که با پیش‌داوری‌های خود به سراغ متن می‌رود، با شنیدن سخنان متن دوباره به پیش‌داوری‌های خود باز‌می‌گردد و ممکن است در آن‌ها اصلاحاتی به عمل آورد (گادامر، ۱۹۹۱: ۲۶۷) و بار دیگر از منظر جدیدی به سراغ متن می‌رود و در یک دور هرمنوتیکی، آن‌قدر این رفت‌و‌آمد ادامه می‌یابد تا به توافق و هماهنگی میان متن و خواننده منجر شود. البته پیش‌داوری در دیدگاه گادامر معنایی منفی، آن‌چنان که در دوره روشنگری به آن قائل بودند، ندارد. پیش‌داوری نگرشی است که با آن، به واقعیتی که می‌خواهیم بشناسیم، نزدیک می‌شویم. در‌‌واقع، سخن گادامر این است که تمایلات، دیدگاه‌ها و انتظارات ما در فهم دخالت دارند (واعظی، ۱۳۸۰: ۲۴۹).
از نظر گادامر، پیش‌داوری‌ها نقش مثبتی در فرایند فهم و تجربه هرمنوتیکی بازی می‌کنند و چاره‌ای جز این نیست و ما نمی‌توانیم بدون دخالت پیش‌داوری‌ها به فهم و تفسیر چیزی نائل شویم. البته سخن گادامر به این معنا نیست که از همان ابتدا خود را تسلیم پیش‌داوری‌ها و پیش‌تصورات خویش کنیم، بلکه شخصی که در فهم متن می‌کوشد، در‌ واقع، خود را آماده کرده است که متن به او چیزی بگوید. گادامر میان «پیش‌داوری درست[۱۰۴]» و «پیش‌داوری نادرست[۱۰۵]» تفکیک قائل می‌شود و اوّلی را مولّد فهم و دوّمی را مایه سوء فهم می‌داند. وی در تمایز پیش‌داوری درست و پیش‌داوری نادرست، به نقش مثبت «فاصله تاریخی[۱۰۶]» یا «فاصله زمانی[۱۰۷]» متوسل می‌شود. از این نظر، فاصله زمانی در ظهور و محو پیش‌داوری‌ها نقش دارد و همان‌طور که منجر به محو و طرد پیش‌داوری‌های موضعی و محدود می‌شود، به آن پیش‌داوری‌هایی هم که فهم واقعی را به ارمغان می‌آورد، اجازه ظهور می‌دهد. از نظر گادامر، فاصله تاریخی یا زمانی مفسر با اثر، در فهم و تفسیر تأثیر می‌گذارد. این ایده یکی از نقاط برجسته اختلاف هرمنوتیک فلسفی با هرمنوتیک رمانتیک[۱۰۸] است. از نظر کسانی چون شلایر ماخر و دیلتای، فهم «بازتولید[۱۰۹]» ذهنیت صاحب اثر است، به این ترتیب، همه تلاش مفسر باید صرف رسیدن به این معنای واقعی و بازتولید آن ذهنیت نخستین شود؛ بنابراین، باید فاصله زمانی میان مفسر و اثر طی شود و این فاصله نباید مانع فهم معنای واقعی گردد. اما گادامر بر آن است که فهم در همه اشکال آن از تاریخ، اثر می‌پذیرد (واعظی، ۱۳۸۶: ۲۵۴-۲۴۹).
۴. ۲. ۶. افق[۱۱۰] و امتزاج افق‌ها[۱۱۱]
از دید گادامر، فهم تنها در درونِ افقِ فرد رخ می‌دهد. گادامر مفهوم افق را از هوسرل اقتباس می‌کند (گادامر، ۱۹۹۱: ۲۴۵). افق، دامنه‌ای از دید است که شامل هر چیزی می‌شود که از دیدگاه خاصی می‌تواند دیده شود (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۰۲). از نظر گادامر آگاهی از این که ما از تاریخ متأثر هستیم، اساساً به معنای آگاهی از موقعیت هرمنوتیکی است. موقعیت، به این معنی است که در نقطه خارج از آن قرار نگرفته‌ایم؛ بنابراین، هیچ دانش عینی از آن نداریم. ما همواره خود را درون یک موقعیت می‌یابیم و پرتو‌افکندن به آن وظیفه‌ای است که هیچ‌گاه به طور کامل انجام نمی‌پذیرد. موقعیت هرمنوتیکی، یعنی موقعیتی که ما در ارتباط با سنتی که سعی در شناخت آن داریم، خود را در آن می‌یابیم (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۰۱).
گادامر بر آن است که افقِ معنایی مفسر و موقعیت هرمنوتیکی او، در عمل فهم دخالت می‌کند. از طرفی با بحث از تاریخِ اثر‌گذار بر این نکته تأکید دارد که افقِ معنایی مفسر از سنت و تاریخ، اثر می‌پذیرد و پیش‌داوری‌های ذهنی مفسر در باب اثر و موضوع، به نوعی برخاسته از تاریخ و سنتی است که مفسر در آن به سر‌می‌برد. فهم‌ها و تفسیرهای پیشین درباره موضوع و اثر در ترسیم افق معنایی مفسر و موقعیت هرمنوتیکی او نقش‌آفرین است، گادامر اثر را به «بازی» و فهمیدن را به «ورود به یک بازی» تشبیه می‌کند و معتقد است فهم یک اثر، گفت‌وگو با آن است و ساختار منطقی این گفت‌وگو مبتنی بر پرسش و پاسخ است و هدف از آن باید شنیدن پیام اثر و به‌سخن‌در‌آمدن آن باشد؛ بنابراین، فهم، حاصل ترکیب و امتزاج افق معنایی مفسر با افق معنایی اثر است (واعظی، ۱۳۸۶: ۲۶۵).
نکته جالب توجه این است که افق، امری ثابت یا بسته نیست، بلکه امری پویاست. وقتی فهم واقع می‌گردد، افق گسترش می‌یابد و به‌وسیله تجارب جدید تغییر شکل می‌دهد. گادامر می‌گوید: «افق، مرز انعطاف‌ناپذیری ندارد، بلکه چیزی است که همراه با فرد تغییر می‌کند و او را به سوی پیشرفت بیشتر دعوت می کند» (گادامر، ۱۹۹۱: ۲۴۵). افقِ حال و افقِ گذشته به نوعی با یکدیگر پیوند دارند و افق معناییِ مفسر پیشاپیش از سنت و تاریخِ اثر تأثیر پذیرفته است؛ به این ترتیب، چنین پیش‌داوری‌هایی به وجود آمده‌اند. افقِ حاضر و پیش‌داوری‌های مفسر، از طریق مواجهه با سنت آزموده و ارزیابی می‌شود. این تغییر محصول امتزاج افقِ حال و گذشته است. امتزاج افق‌ها باعث وحدت و یگانگی افق‌های متفاوت می‌شود و بر اثر تعامل و امتزاج افق‌ها، افق جدیدی شکل می‌گیرد. تعامل و گفت‌وگو میان افق‌های گوناگون طبیعتاً باعث تغییرات و اصلاحاتی در هر دو طرف می‌شود، به طوری که در پایان، هر یک خود را در وضعیت جدیدی می‌یابند (کدیور و سامانی‌زادگان، ۱۳۸۵: ۱۱۷).
۴. ۲. ۷. جنبه کاربردی فهم
گادامر بر آن است که باید از رمانتیک‌ها فراتر رفت؛ زیرا آنان از عنصر سومی که فرایند فهم را همراهی می‌کند، غفلت ورزیده‌اند. به نظر او باید افزون بر فهم و تفسیر، «کاربرد[۱۱۲]» را نیز جزء ترکیبی بدانیم که فرایند فهم را تشکیل می‌دهد. مراد گادامر از کاربرد این است که فهمِ یک اثر، با توجه به موقعیتِ مفسر و علائق و شرایط و انتظارات فعلی او صورت پذیرد و هیچ تفسیری بدون ربط به زمان حال وجود ندارد. او می‌خواهد اثر یا حادثه را برای خود و مخاطبان زمانه خویش فهم و تفسیر کند. بر این اساس، افق، وضعیت فکری و شرایط حاضر مهم است و در درون‌مایه تفسیر و فهم دخالت دارد (واعظی، ۱۳۸۶: ۲۴۰). البته آنچه امکانِ وجودِ افقِ مشترک را فراهم می‌کند، تعلق‌داشتن به زبان است. پدیدار تعلق‌داشتن به زبان، برای تجربه هرمنوتیکی بسیار مهم است؛ زیرا، زبان امکان مواجهه آدمی را با میراث خود، در متن فراهم می‌کند.
۴. ۲. ۸. زبان‌مندی فهم
گادامر، در مباحث هرمنوتیک خود، نقش محوری و اساسی برای زبان قائل است. هرمنوتیک فلسفیِ او به دنبال تبیین ماهیت فهم و چگونگی امکان وقوع آن است و زبان برای انجام این مهم، نقشی اساسی دارد. فهم، جریان اساسی و واسطه‌گرانه‌ای دارد که نیازمند یک محیط مشترک است. از دید گادامر، این محیط مشترک، سنت و زبان است. به نظر او، سنت نیز ماهیتی زبانی دارد و در زبان تحقق می‌یابد؛ پس، اساساً محیط ارتباطی برای جریان فهم، زبان است. آنچه در تجربه هرمنوتیکی تحلیل می‌شود، فعل یا امر ارتباط است؛ بنابراین، زبان میانجی عامی است که در آن فهم تحقق می‌یابد. تأویل، وجه تحقق فهم است؛ یعنی هر فهمی تأویل است و هر تأویلی در چارچوب زبان شکل می‌گیرد؛ زبانی که امکان می‌دهد تا ابژه جامه کلام بپوشد. در عین حال، زبان خود تأویل‌گر هم هست[۱۱۳] (گادامر، ۱۳۸۵: ۲۱۱-۲۱۰).
رابطه ذاتی بین زبان و فهم، اساساً در این حقیقت نهفته است که ماهیت سنت این است که باید به‌واسطه زبان متجلی گردد. به اعتقاد گادامر، زبان نه ابزار است، نه نشانه و نه تحت استیلای انسان. این زبان است که بر ما احاطه دارد. زبان و کلمات با عالمی که ما در آن به سر می‌بریم و موقعیت‌های خاصی که انسان در آن قرار می‌گیرد، رابطه دارد؛ لذا ما کلمات را انتخاب نمی‌کنیم، بلکه زبان و ارتباط ویژه و پیشین آن با موقعیت‌هاست که موجب جاری‌شدن واژه‌ها می‌شود. در هرمنوتیک گادامر، زبان و واژه‌ها متعلق به انسان نیستند، بلکه به موقعیت‌ها تعلق دارند. ما به دنبال کلماتی می‌گردیم که متعلق به موقعیت باشند (کدیور و سامانی‌زادگان، ۱۳۸۵: ۱۱۹).
نکته دیگر در مورد زبان این است که حقیقت در جریان یک گفت‌وگوی زبانی مشترک فهمیده می‌شود که در آن «من» به «تو» به‌عنوان یک طرفِ گفت‌وگو نگاه کنم و در برابر «تو» حالت استماع داشته باشم. این تو ممکن است متن یا سنت یا هر چیز دیگری باشد. تأویل هم‌چون گفت‌وگو دایره‌ای است محصور در دیالکتیک پرسش و پاسخ. تأویل، موقعیت اصیل زندگی است که منشی تاریخی دارد و در محیط زبان رخ می‌دهد؛ به همین دلیل، می‌توان آن را حتی هنگامی که پای تأویل متون در میان است، مکالمه خواند (گادامر، ۱۳۸۵: ۲۱۰). در نزد گادامر زبان ساختار ذاتاً تأملی[۱۱۴] دارد. زبان همواره به‌منزله واقعه انکشاف در جریان است، همواره در حرکت، تغییر و انجام‌دادن رسالتش مبنی بر به‌فهم‌در‌آوردن شیء است (پالمر، ۱۳۷۷: ۲۳۲). خاصیت تأملی زبان به این معناست که زبان علاوه بر اینکه منعکس‌کننده گفته‌هاست، می‌تواند منعکس‌کننده ناگفته‌ها نیز باشد؛ بنابراین، از نظر گادامر جنبه دیالکتیکی و دیالوگی زبان موجب می‌شود که زبان در تولید و انعکاس معانی، ظرفیت بسیار بالایی داشته باشد (محمودی و جمشیدی، ۱۳۸۸: ۵۱). زبان با ویژگی دیالکتیکی خود می‌تواند محل ترکیب و امتزاج افق‌های مفسر و متن باشد. در این امتزاج خواه‌‌ ناخواه معانی ناگفته بسیاری تجلی می‌یابد.
۴. ۳. گادامر و تفسیر متن
مباحث گادامر در باب تجربه هرمنوتیکی و دیدگاه‌های خاصی که درباره ماهیت فهم و شرایط وجودی حصول آن بیان می‌کند، به طور طبیعی در زمینه تفسیر و فهم متن نیز منطبق است؛ بنابراین، آنچه تاکنون درباره فهم گفته شد به طور تام و تمام درباره فهم و تفسیر متن نیز صادق است (واعظی، ۱۳۸۶: ۲۹۵). در اینجا به ذکر نکاتی خواهیم پرداخت که گادامر درباره تجربه هرمنوتیکی، به طور عام و تفسیر متن، به طور خاص، بیان کرده است.
گادامر در کتاب حقیقت و روش به ذکر نکاتی در این‌باره پرداخته است که واعظی (۱۳۸۶) در قالب چند نکته آن‌ را جمع‌بندی می‌کند:
۱. نادیده‌گرفتن قصد مؤلف: گادامر در پی آن نیست که به دنیای ذهنی مؤلف رسوخ کند و نشان دهد فرایندی که منتهی به پیدایش متن شده، چه بوده است. وی معتقد است معنای یک متن فراتر از آن چیزی است که مؤلف آن را در ابتدا قصد کرده است و رسالت فهم، به طور خاص، مربوط به معنای خود متن است (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۸۸). مؤلف یکی از مفسران متن بوده که تفسیر و فهم او از متن، هیچ رجحانی بر دیگر تفاسیر ندارد و تا زمانی که این رهایی و استقلال از مؤلف و مخاطبان اولیه فراهم نشود، امکان ارتباط تازه مسدود و منتفی است (گادامر، ۱۹۹۱: ۳۹۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم