محققان بسیاری درپی شناسایی عوامل مؤثر برتاب آوری بودندوفرض براین است که عوامل حمایت کننده ای[۱۹] وجود دارندکه می‌توانند واکنش به تجارب استرس زا و بلایای مزمن ‌را تبیین کنند. ‌در سال‌ های اخیرحجم وسیعی ‌از پژوهش های نظری وتجربی به شناسایی این عوامل پرداخته‌اند.خانواده، مدرسه، رسانه ها، شبکه دوستان و مکان های عمومی ( کوی و برزن، مغازه ها، پارک ها، سینما، معابد و غیره)،امروزه جزء منابع اصلی و تاثیر گذار هر جامعه ای می‌باشند. امادر میان این عناصر، خانواده اولین و بیشترین تاثیر را بر روند ساخت هویت فرهنگی اجتماعی انسان و چگونگی شکل گیری این هویت دارد.با توجه به اینکه خانواده ها تفاوت های زیادی از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند، و همچنین از جهت نوع رفتار با فرزندان و فضای حاکم بر خانواده و رابطه والدین با فرزندان که به اشکال آزادی، استبدادی و یا دمکراسی می‌ انجامد،متفاوتند.فرزندان از نظر شخصیتِ اجتماعی و هویت فرهنگی یکسان تربیت نمی شوند. نگرش ها،تصورات و رفتار خانواده بیشترین تاثیر را بر رفتار اجتماعی و هویت فرهنگی و اجتماعی فرزندان دارد (فراسر[۲۰]،ریچمن[۲۱] وگالینسکی[۲۲]،۱۹۹۹).

همچنین مهمترین سود تجربه های مذهبی این است که مذهب به شخص احساس معناداری وارتباط باحقیقت نهایی اعطامی کند(اکسیلن[۲۳]،۲۰۰۲؛سیمپ سون[۲۴]،۲۰۰۲).علاوه براین تمایلات معنوی ومذهبی بودن باعث افزایش بهزیستی روان شناختی ،سلامت روان (هالز[۲۵]،۱۹۹۹ ؛فرانسیس[۲۶]، رابینس[۲۷]، لوییس[۲۸]، کرئیگلی[۲۹] وویلر[۳۰]،۲۰۰۴)،تحمل حوادث فشارزای زندگی(یانگ[۳۱]و ماو[۳۲]،۲۰۰۷)،مصونیت بیشتر در برابر تنش (گراهام[۳۳]، فر[۳۴]،فلاوئرز[۳۵] وبرک[۳۶]،۲۰۰۱)، می‌گردد.

تاب آوری:

از دهه ۱۹۷۰به بعد،به تدریج تردید هایی پیرامون رسالت روان شناسی به عنوان علم مطالعه مشکلات و اختلالات روانی پدید آمد.با بروز این تردید ها رویکرد جدیدی تحت عنوان روان شناسی مثبت گرا شکل گرفت که به جای تأکید بر عوامل خطرزا،نابهنجاری ها و اختلالات روانی،توجه اش را معطوف عواملی کرد که تاثیر عوامل خطر زا را تعدیل می‌کند و کودکان را در مقابل مبتلا شدن به مشکلات روان شناختی حمایت می کند یا به آن ها کمک می‌کند سریع تر به بهبودی دست یابند(گراسمن[۳۷]و مور[۳۸]،۱۹۹۴).

از این رو عواملی که موجب تطابق هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدات زندگی می‌شوند،بنیادی ترین سازه‌های مورد پژوهش این رویکرد می‌باشند.روان شناسی سلامت به دنبال شناسایی سازه‌ها و شیوه هایی است که سلامت و بهداشت روان را به دنبال دارد. ‌به این دلیل عواملی که به انسان در سازگاری و انطباق با مشکلات و تهدیدات زندگی کمک کند،از موضوعات مورد توجه این حوزه خواهد بود(هاشمی،۱۳۹۰).

در این میان،تاب آوری جایگاه ویژه ای،خصوصادر حوزه های روان شناسی تحول،روان شناسی خانواده و بهداشت روانی،به خود اختصاص داده است. به طوری که هر روز بر شمار پژوهش های مرتبط با این سازه افزوده می‌گردد(جوکار،۱۳۸۶).

به طور کلی واژه تاب آوری به عوامل و فرآیندهایی اطلاق می شود که خط سیر رشد را از خطر به رفتارهای مشکل زا و آسیب روان شناختی قطع کرده و علی رغم وجود شرایط ناگوار، به پیامد های سازگارانه منتهی می‌شوند.گارمزی و ماستن (۱۹۹۱)،تاب آوری را ” یک فرایند،توانایی،یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز علی رغم شرایط تهدید کننده”،تعریف نموده اند. به بیان دیگر تاب آوری،سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.راتر (۱۹۸۷)،تاب آوری را مکانیزمی حمایت کننده تعریف ‌کرده‌است که پاسخ فرد به موقعیت پر مخاطره را تعدیل می‌کند(هاشمی،۱۳۹۰).

‌بنابرین‏ ، یک فرد تاب آور موقعیت ناگوار را به شیوه مثبت تری پردازش می‌کند و خود را برای رویایی با آن دارای توانمندی قلمداد می‌کند.البته تاب آوری تنها پایداری در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمی باشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی ‌خود است. می توان گفت تاب آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی – روانی در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون،۲۰۰۳ ).

با توجه به استعداد ها و توان مندی های انسان(به جای پرداختن به ناهنجاری ها و اختلال ها)،در سال های اخیر رویکرد روان شناسی مثبت گرا[۳۹] مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. این رویکردهدف نهایی خود را در شناسایی سازه‌ها و شیوه هایی می‌داند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارد. از این رو عواملی که سبب سازگاری هرچه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی بشود،بنیادی ترین سازه‌های مورد پژوهش این رویکرد می‌باشند.در این میان تاب آوری جایگاه ویژه ای درحوزه روان شناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است به طوری که هرروز برشمار پژوهش های مرتبط با این سازه افزوده می شود (سامانی و همکاران،۱۳۸۶).

هر انسانی دارای ویژگی های شخصیتی و الگو های رفتاری گوناگونی است ، یکی از این ویژگی ها که نقش عمده ای در بقای انسان و سلامت روانی او دارد ، « سازگاری » است. انسان با کمک این توانایی است که می تواندباشرایط متغییر محیطی و درونی خود کنار آید و موجودیت و سلامت روان خود را حفظ کند. سازگاری داشتن یعنی ویژگی هایی که موجود زنده را نسبت به سایرین،جهت بقا و تولید مثل توانمندتر می‌سازد ، بدین معنی که این ویژگی ها نسبت یک محیط خاص بهتر از محیط های دیگر طراحی شده اند (اشترویه[۴۰] و هیوستون[۴۱] ، ۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...