کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



و در غروبی چون این غروب
و سال هایی که گذشته ، بر باد رفته – خبرم می دهد
که در بیابان ساکنم
زمستان امسال خبرم می دهد که درون من
از سرما می لرزد .
تیموریه نیز در ابیات زیر شب را قرین تنهایی و خلوت می داند . او در ابیاتی شب را تنها همدم خویش و یا بعضی از انسان ها معرفی می کند و در حالی که او را مخاطب قرار می دهد ، از شب می خواهد که حاکم عادل و قدرتمند زمانه را به حکومت برگرداند . تیموریه این امر را بارزترین علت طرد شدنش از جامعه می داند . وی صراحتاً تنهایی و غربت خویش را در میان اجتماع مردمی ابراز می دارد و با غمی جان گداز بر روابط دوستانه ی از دست رفته میان انسان ها افسوس می خورد . شاعر تلاش می کند تا خلاء عاطفی خویش را با همراه شدنش با شب به دست فراموشی بسپارد . در این ابیات شب نماد تنهایی ذاتی بشر و غربت و عزلت گزینی انسان در عالم خاکی است . عائشه در ابیات آخر شب را یار و غار و رفیق تنهایی خویش معرفی می کند ، یاری که هیچ گاه ترس و هراس دوری را برای همدمش فراهم نمی کند و همواره تنها یاور و رازداری می داند که اسرار آدمی را در قلب خویش جاودان نگه می دارد :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

أنــا ، یَا لَیـــلُ ، أُنــاجِـــی مِنـــکَ سُلطـــــانی الرَحــــیمُ
أنـــا فِـــی الدُنـــیا وَحیــدٌ وَلــــی النـــــاسُ خُصُـــــومُ
راقِهــــِم ، إنَّ جَــــدَّ أمـــرٌ بَـــــرقُ غَـــــدرٍ لا یَــــدُومُ
وَ رَأیــــتُ الغَــــدرَ نـــَاراً وَرأَوا فیـــــــــهِ النَعـــــــیمُ
هَــدَمـــــوا بُنـــــیانَ وُدّی وَ انمَـــــحَت مِنــــهُ الرُســومُ
وَ مَلیــــکُ اللــــیلِ بِـــــرٌ هُــــــــوَ لِــــــــی أم رَؤُومُ
وَ هُــــوَ لِــــی خِلٌّ أمیـــنٌ وَ لأفکــــــَاری نــــَدیـــــمُ
أنــــا ، یَا لَیــــلُ ، أُنـــاجِی مِنــــکَ سُلطــــــانی الرَحـیمُ
(تیموریه ؛ بی تا : ۱۲۶ )
ترجمه :
ای شب من از تو پادشاه مهربانم را می خواهم .
من در دنیا تنهایم و مردم با من دشمن هستند .
برایشان دعا کن ، به راستی که در بخت و اقبال من امری است که در آن مکر و حیله دوامی ندارد .
من مکر و حیله را آتشی می بینم و آنها در آن مکر ، نعمت و آسایش می بینند .
آنها اساس دوستی مرا ویران کردند و من آثار را از آنان زدودم .
و پادشاه شب نیکوکار است و برای من مادری نوازشگر است .
او مرا دوستی امانت دار است و اندیشه ام را همنشین است ( کمک فکر من است )
ای شب من از تو پادشاه مهربانم را می طلبم .
شاعر در ابیاتی دیگر روزگار خویش را آن چنان تلخ به تصویر می کشد که گویی سرتاسر روزگار آدمی را حزن و اندوه و غم فرا گرفته و آدمی راهی جز دست و پنجه نرم کردن و خرد شدن در مقابل مصائب تحمیلی ندارد . عائشه تنهایی و بی کسی خویش را شباهنگام با گذراندن ساعات شب با خفاشی ترسیم می کند و این هم نشینی را تنها درمان درد بی امان تنهایی می داند :
أبِیتُ وَ مُؤنِــسی الخُفاشُ لَیـــلاً وَ حَـــالی مَعـــَهُ شَــــرُّ الحَالَتـَینِ
فَــذاکَ بِنُـــورِ عَینَــیهِ مَهنَـــا وَلــی أسَــفٌ بِحُجــبِ المقلَتَــــینِ
وَ أبسُــطُ لِلظَــلامِ أکــفُ بَثِـی وَ أشــقی لَــوعَــۀً بِالظَــــلمَتَــینِ
( تیموریه ؛ بی تا : ۶۱ )
ترجمه :
شب را با با هم نشینی با خفاش به صبح رساندم و حال من با آن بدترین حالت بود .
آن خفاش با نور چشمانش به من تهنیت می گفت و من با پنهان شدن دو چشمم تأسف می خورم .
و دستانم را برای تاریکی می گشایم و به خاطر عشق به تاریکی بدبخت می شوم .
نتیجه
نیاز انسان به ارتباط و پیوندهای عاطفی و قلبی با هم نوعان ، اصلی انکار ناپذیر است که این نیاز بشری ، در پی دغدغه های روزمره ی آدمی نادیده انگاشته می شود و در نهایت انسان را به قعر خلوت و انزوای فردی پرتاب می کند . صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه ، هر دو از جمله شاعرانی هستند که طعم سرد تنهایی را هر یک به نوعی چشیده اند و در کلام و ابیات خویش منعکس کرده اند ، به طوری که می توان به وضوح تصویر غربت آدمی را در آیینه ی افکار دو شاعر به خوبی لمس نمود . عزلت گزینی و غربت انسان در مباحث اومانیستی در رأس چالش های فکری بشری است که دو شاعر مذکور در این مورد دارای وجوه اشتراک بسیاری هستند که شرح آن گذشت .
۵-۲ ۰ وجوه افتراق مضامین انسان گرایی در اشعارعبدالصبور و عائشه تیموریه
صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه ، این دو شاعر پرآوازه و نامی در یک برهه ی زمانی از تاریخ ادبیات عربی زیسته اند ؛ اما شأن و منزلت اجتمـاعی شان با یکدیگر بسیار متفاوت بوده است و همین امر تأثیر فراوانی بر ظاهر و محتـوای اشعارشان داشته است . اینک به بررسی افتـراق دو شاعر در مضامین اومانیـسمی می پردازیم .
۵-۲-۱ ۰ ایمان یا انکار
انسان در گذر ادوار مختلف تاریخ ، همواره در پی یافتن نیرویی برتر برای یاری جستن در هنگامه ی مشکلات و گرفتاری هایی که حل آن خارج از نیرو و قوه ی بشری بوده که با بررسی و مطالعه ی تاریخچه ی ادیان مختلف درخواهیم یافت که این تلاش تا یافتن یقین و ایمان به نیروی الهی با توسل به اولیاء و انبیاء الهی ادامه داشته است . این ایمان و عقیده گاه به صورت اختیار و گاه به صورت اجبار با تحمیل قدرت حکومت حاکم میان اقشار مختلف مردم در جوامع بشری راسخ گردیده است .
صلاح عبدالصبور در مرحله ای از زندگی اش دچار سردرگمی و ابهام و پوچی می شود که در نتیجه منجر به انکار خداوند و توحید او می گردد . او در این مرحله از زندگی اش به سرعت منقلب گردیده و به شک بعد از یقین و کفر بعد از ایمان می رسد .
در همین باره عبدالصبور می گوید: « همان طور که زندگی و مرگ در وجود آدمی به وجود می آید ، انکار و نفی خدا در وجود من متولد شد . به یاد ندارم که این انکار چگونه رشد و پرورش یافت ، سپس به صورت انکاری واضح و روشن بروز کرد و چه بسا مطالعه ی بعضی از کتاب های داروین و نیز نوشته های نیچه در روزنامه « المرعبه » تحت عنوان « خدا مرده است » بود که مرا به طرف دیگر موضوع سوق داد . » ( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۳/۱۴۹ )
صلاح ادامه می دهد : « کاملاً منکر وجود خدا شدم ، همان طور که مدعی ، ادله ی اتهام را جمع می کند من هم قرائن و شواهدی را از دلائل فلسفی جمع کردم و سعی کردم در این موضوع راسخ بوده و به اطمینان برسم . فلسفه ی مادی که من بسیار به آن نزدیک شده بودم ، به خصوص بعد از فارغ التحصیلیم از دانشگاه ، در سال ۱۹۵۱ به من کمک کرد تا موضع افکاری یگانه و منسجمی را بیابم و دیوان « الناس فی بلادی » آن چیزی است که بیان کننده ی این احساسات در من است . » ( همان : ۳/۱۵۰ )
ابیات زیر بیان کننده ی اعتقاد وی به این مسأله می باشد :
الناسُ فی بلادی جارِحُونَ کالصُّقورِ
غناؤُهُم کَرِجْفَهِ الشتاءِ فی ذؤابهِ المَطََرِ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 12:35:00 ق.ظ ]




سبک شناختی نوگریز یا پذیرنده یا پژوهنده: نمره ای است که دانش آموزان از پرسشنامه سبک شناختی (KAI) که توسط کرتون تدوین وطراحی شده است کسب نموده اند.

فصل دوم :

ادبیات و پیشینه پژوهش

تعریف یادگیری

یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی‌شود. نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد می‌گیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم. مفهوم یادگیری و پیشرفت تحصیلی از مفاهیم بسیار اساسی روانشناسی تربیتی است .
در همین راستا، موفقیت تحصیلی و عوامل موثر بر آن موضوعی است که همواره مورد توجه روانشناسان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت بوده است. چرا که همانطور که می دانیم بهبود کیفیت آموزشی و سرمایه گذاری بر روی منابع آموزشی و انسانی از عوامل مؤثر در توسعه همه جانبه کشورها محسوب می شود . در همین راستا پیشرفت تحص یلی دانشجویان نیز از جمله اهداف اساسی برنامه های آموزشی است. زیرا دانشجویان به واسطه پیشرفت تحصیلی به جایگاهی دست می یابند که از استعدادها و توانائیهایشان برای دستیابی به اهداف آموزش عالی استفاده نموده و شرایط اجتماعی موفقیت آمیزی را ایجاد کنند. بنابراین یافتن شرایط، عوامل و روش های موثر در جهت پیشرفت تحصیلی از جمله موضوعات مورد علاقه پژوهشگران و صاحبنظران علوم تربیتی بوده است(ریدگل[۱۷]،۲۰۰۴). اسمیت سبک شناختی را نشان دهنده پلی بین دوحیطه متمایز از بررسی روانشناسی یعنی شناخت و شخصیت می داند(اسمیت[۱۸]‏،۲۰۱۰) . مفهوم سبک های شناختی به طور نزدیکی با ایده تفاوت های روانشناسی مرتبط است؛ بدین معنی که تفاوت هایی در بین افراد در رابطه با ساختار شناختی و عملکردهای روانشناسی شان وجود دارد که ویتکین ۳در سال ۱۹۷۴ آن را فردیت روانشناسی نامید. سبک های شناختی از نظر ویتکین و همکاران روش هایی هستند که یک فرد برای نزدیک شدن به طیف وسیعی از موقعیتها به کار می برد (ویتکین[۱۹] و همکاران ،۲۰۰۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در دنیای امروز، داشتن اطلاعات زیاد راه گشا نیست؛ آنچه اهمیت دارد استفاده از حجم وسیع اطلاعات و به کارگیری آن در همه حیط ههای زندگی است. برای استفاده از این سطح گسترده اطلاعات، لازم است فراگیران به سطوح عالی تفکر و خودشناسی دست یافته و در فرایندهای شناختی و حل مسأله تبحر کافی داشته باشند. این مهم در آموزش عالی اهمیت دوچندان می یابد. امروزه، موضوع اساسی آموزش و پرورش تربیت انسان هایی است که بتوانند درست فکر کنند و بتوانند با تصمیم گیری های درست و مناسب، مسائل پیچیده پیش رو را حل و فصل نمایند. مجمع اهداف آموزش ملی، توانایی تفکر انتقادی و ارتباط مؤثر و حل مسأله را در دستیابی به موفقیت تحصیلی در سطوح عالی آموزش یک ضرورت می داند(گیونگ و میانگ،۲۰۰۸). افراد دارای سبکهای شناختی متفاوت در موقعیتهای یادگیری به شیوه های متفاوتی عمل می‏کنند. از نظر پردازش اطلاعات، بسته به سبک شناختی، آزمودنیها به جنبه های متفاوت اطلاعات توجه می کنند و در رمزگذاری، ذخیره و یادآوری اطلاعات و، به طور کلی، در تفکر و درک مطلب به راه های متفاوت عمل می کنند. پژوهشهای زیادی که رابطه بین سبکهای شناختی و ترجیحات تحصیلی را بررسی کرده اند نشان می دهد که یادگیرندگان نابسته به زمینه بیشتر جذب رشته های ریاضی و علوم پایه می‏شوند
و به موضوعهایی که نیازمند تفکر انتزاعی، مستقل، مهارتهای تحلیلی و توانایی های بازسازی است علاقه نشان می دهند در حالی که افراد دارای سبک وابسته به زمینه بیشتر جذب رشته های علوم انسانی می شوند و به موضوعهای علوم اجتماعی و زمینه هایی که مستلزم روابط اجتماعی نظیر خدمات اجتماعی و تدریس است علاقه نشان می دهند(رضایی و سیف ،۱۳۸۰).

تعریف سبک

سبک مانند بسیاری از توانایی های افراد امری مادرزادی نیست و حاصل تعاملات فرد با محیط پیرامونش در فرایند رشد و اجتماعی شدن است. سبک یک ویژگی فردی بخصوص در انجام امور است که امکان اجرای فعالیتهای ارادی را می دهد. بنابراین بسیاری از باورهای اخلاقی بارز افراد، افکار اقتصادی آنان، رفتارهای اجتماعی و به طور کلی ویژگیهای بنیادین شخصیت افراد را شکل می دهد.سبک در حقیقت ناشی از سرشت فرد، ارتباط فرد با سایرین، اجتماع ، خلاقیت و تطبیق پذیری است. تمایلات افراد در پردازش اطلاعات و ارتباط با محیط به منظور بهبود عملکرد بیانگر این مطلب است که هیچ سبک شناختی خوب یا بدی وجود ندارد. تفکیک افراد در سبکهای مختلف تنها نوعی طبقه بندی است و به معنی برتری قدرت یادگیری گروهی بر دیگری نیست و بیشتر به بررسی اثر این سبکها بر موفقیت در شرایط خاص دلالت دارد. سبک شناختی از بسیاری جهات با هوش متفاوت است.هوش بیانگر قابلیت فرد برای اندیشیدن به طور سازنده، استدلال کردن و حل مسئله است. در حالی که سبک شناختی به پردازش رفتارها می پردازد .برای سنجش رفتارها باید ابتدا وظایف و فعالیتهایی که نشان دهنده تفاوت افراد هستند، مشخص شود؛ وظایفی که همه از عهده انجام آن برآیند، اما هر کس به روش متفاوتی آن را انجام دهد(هومن،۲۰۰۶).

تعریف سبک شناختی

سبک شناختی ویژگیهای شخصیتی را شامل می شود که سبب تفاوت افراد از یکدیگر می شود. همچنین سبک شناختی به طریقه دریافت، ذخیره سازی، پردازش و انتقال اطلاعات توسط فرد اشاره دارد. گولداشتاین و بلکمن معتقدند که سبک شناختی ساختاری فرضی به منظور توضیح فرایند واسطه بین محرک و پاسخ است و آن را به عنوان فرایند انتقال اطلاعات از محرکهای عینی تا مفاهیم تفسیر شده توسط فرد می دانند. ویتکین، مور، گودنف، کاکسدر سبک شناختی را تفاوت افراد در مشاهده، تفکر و حل مشکلات، یادگیری و ارزیابی دیگران تعریف کرده اند .
به عقیده آزوبل سبک شناختی موجود در فرد عامل اصلی حاکم بر میزان معنی دار بودن مطلب جدید و مقدار دریافت و نگهداری آن در ذهن اوست. درتعریفی دیگر سبک شناختی یکی از انواع مهارتهای ذهنی است که اهمیت بخصوصی در یادگیری دارد.بر اساس نظریه نوین یادگیری، سبک شناختی یک فرایند کنترل است، فرایندی درونی که براساس آن یادگیرندگان، روش های توجه، یادگیری، یادآوری و تفکر خود را انتخاب می کنند وتغییر می دهند(بارکا و ین[۲۰]،۲۰۰۷).

سبک های یادگیری از نظر کلب:

 

در الگوی کلب (به نقل از عاصمیان،۱۳۸۴) یادگیری یک فرایند تعاملی و شامل یک چرخه چهار مرحله ای است . این چهار مرحله به این صورت تعریف می شود : تجربه عینی (تمایل به یادگیری تجربی و آزمایشی)، مفهوم سازی انتزاعی (تمایل به تفکر تحلیلی و مفهومی به منظور دستیابی به پاسخ مورد نظر)، آزمایشگری فعال ( تمایل به یادگیری از طریق کوشش و خطای فعالانه) و در انتها افراد با سبک مشاهده انعکاسی (که قبل از هر کوششی توجه زیادی به تکالیف و راه حلهای ممکن دارد) . این ابعاد ، سبک یادگیری واگرا، همگرا، جذب کننده، انطباق یابنده را تشکیل می دهند ( کوفیلد ، موسلی ، ها ل، ، اکلستون ،۲۰۰۴).

سبک یادگیری واگرا

افراد دارای این سبک یادگیری، موقعیت های عینی را از زوایای مختلف می بینند. رویکرد آن ها نسبت به موقعیت ها بیشتر مشاهده کردن است تا عمل کردن. بهترین راه برای آموزش به افراد دارای سبک واگرا، برانگیختن یا تحریک کردن آ نها می باشد. این افراد موقعیت هایی را که متضمن تنوع در اندیشه هاست می پسندند و به جاذبه های متنوع فرهنگی و جم عآوری اطلاعات از راه تازه، علاقه نشان م ی دهند. بطور کلی، افراد دارای سبک واگرا از قدرت تخیل و احساس برخوردارند، به مردم علاقمندند و توانائی دیدن امور از زوایای مختلف را دارا هستند.این افراد به علوم انسانی و هنر تمایل بیشتری داشته و دارای علایق فرهنگی نیز می باشند (کلب و کلب[۲۱]،۲۰۰۵)

سبک یادگیری جذب کننده

افرادی که دارای این سبک یادگیری هستند، در کسب و درک اطلاعات گسترده و ترکیب آن ها به شیوه ای دقیق، موجز و منطقی از توانائی بالائی برخوردارند. بیشتر ین توانمندی افراد دارای این سبک ، در استدلال استقرائی و خلق الگوهای نظری است. علاوه بر آن، این افراد می توانند مشاهدات ناهمخوان را به طرحی یکپارچه تبدیل کنند. این افراد در زمین ههایی چون سازمان دهی اطلاعات، طراحی الگوهای نظری، طراحی آزمای شها و تحلیل داده های کمی، توانائی بالائی دارند. این افراد به طور عمده بر اندیشه ها و مفاهیم انتزاعی تاکید می ورزند. از دید این افراد نظریه هایی که به لحاظ منطقی درست هستند، بر نظریه ها یی که که قابلیت کاربرد عملی دارند، ترجیح داده می شوند. افراد دارای این سبک یادگیری، بیشتر جذب علوم پایه و ریاضیات می شوند (کلب، به نقل از پرایس[۲۲]،۲۰۰۴).

سبک یادگیری همگرا

افراد دارای این سبک یادگیری، بیشترین توانمندی را در کاربرد عملی اندیشه ها و نظریه ها دارند. آنها در فرایند مسئله گشایی و طراحی ساختارها عملکرد بهتری دارند. به این دلیل، این سبک را همگرا گو یند که فرد داری این سبک یادگیری، مثلا در آزمون های هوشی که نشانه ای بر پاسخ درست وجود دارد، بهتر عمل می کند. دراین سبک یادگیری، دانش از طریق استدلال فرضی قیاسی سازماندهی می شود. افراد همگرا احتمالاً در ایجاد راه های تازه در فکر کردن، ایجاد آزمایش با اید ه ها ی تازه و انتخاب بهترین هدف و راه حل موف قترند. این افراد غیرهیجانی اند و بیشتر ترجیح می دهند که به جای آدم ها با اشیاء، تکالیف و وسایل فنی سروکار داشته باشند . افراد دارای این سبک، دیدی جزئی نگر داشته تا کل نگر و در حیطه های فنون تخصصی از قبیل فنی مهندسی و طراحی، عملکرد خوبی از خود نشان می دهند (کلب و بویاتزیس[۲۳]،۲۰۰۰).

سبک یادگیری انطباق یابنده

افراد دارای این سبک یادگیری، از تجارب دست اول می آموزند و از اجرای نقشه و درگیر شدن با اعمال چالش انگیز لذت می برند. آنها در انجام کارها و برنامه ریزی و انطباق فوری با مقتضیات و شرایط توانا هستند. این سبک به این دلیل انطباق یابنده نامیده م یشود که افراد دارای این سبک توانائی تغییر دادن فوری عادت های خود را دارند و بیشتر م یکوشند تا مسایل را به روش آزمون و خطا حل نمایند . این افراد در حل مسایل بیش از آنکه بر اطلاعاتی که خودشان از راه تحلی لهای تخصصی کسب نموده اند تکیه نمایند، به اطلاعاتی که از دیگران به دست می آورند، وابسته اند (کلب، به نقل از رید،۲۰۰۰).

انواع سبکهای شناختی

سبکهای شناختی در دامنه های بسیار وسیعی مورد توجه قرار گرفته اند و اکثر پژوهشگران این سبکها را در دو بعد مطالعه کرده اند که اهم آنها عبارتست از :

مقاومت در برابر انعطاف پذیری

این گونه افراد ، در مقابل تغییر نوعی سرسختی از خود نشان می دهند. همانند معلمان با تجربه ای که در استفاده از وسایل آموزشی در مقابل افرادی که با سبک انعطاف پذیری خویش راه‌آموزش را سریع تر طی می کنند با بی تفاوتی برخورد می کنند .

متعارف بودن در برابر فردیت

بسیاری از افراد برای یافتن راه حل یک مسئله به شیوه های مختلف دنبال جواب متعارف می گردند؛ در صورتیکه گروهی فقط به جوابهای غیر متعارف و فردی گرایش دارند .

سبک های مفهوم سازی

در این سبک فرد با توجه به محرک و اثرات آن در ادراک و ساخت مفاهیم تجزیه و تحلیل می شود .

سبک های بخش بخش سازی

افرادی که در این نوع سبک قرار دارتد معمولاً دارای نگرش پایدار در زمینه جداسازی مقولات از یکدیگر هستند ، یعنی موضوعات را به صورت مجزا از یکدیگر می بینند .

واگرایی در مقابل همگرایی

افراد این سبک در دو قطب کاملاً متضاد هستند. افراد همگرا به منابع منطقی و درست و در مقابل افراد واگرا به تنوع و کمیت پاسخ ها توجه دارند. دو قطب این سبک در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند به این تربیت که همگرایان تفکری در جهت علوم و واگرایان تفکری در جهت هنر دارند. (سریواستاوا[۲۴] ، ۱۹۹۱ به نقل از نوروزی ۱۳۸۲ )
کسانی که به سبک واگرا عمل می کنند توانائی بیشتری در موقعیتهای عینی و واقعی دارند و بیشتر نظاره گر هستند تا عملگرا. افراد همگرا دارای نوعی تفکر عملکردی اند و بیشترین توانائی را در کاربرد تئوریها و اندیشه های عملی را دارند .

جذب کننده در برابر انطباق یابنده

دانش آموزانی که دارای سبک یادگیری جذب کننده هستند نوعی توانائی در جذب و ترکیب اطلاعات به صورت منطقی دارند و به مفاهیم انتزاعی علاقه بیشتری نشان می دهند تا مفاهیم اجتماعی . در مقابل دانش اموزان انطباق یابنده دارای نوعی نگرش آزمایشگری و تجارب مستقیم هستند .

پردازش کننده کلامی در برابر دیداری

افرادی که سبک پردازش کننده کلامی دارند ، کسانی هستند که از طریق شنوائی و تعامل میان شنیده های خود بهتر به مرحله یادگیری می رسند تا آنهایی که از طریق دیدار می خواهند مطالبی بیاموزند.

سبک شناختی تکانشی در مقابل تاملی

در این سبک، سرعت ادراک مورد نظر است کسانی که دارای سبک شناختی تکانشی هستند بیشتر به سرعت پاسخ توجه دارند. در این سبک، سرعت ادراک مورد نظر است و شاید همین طرز تفکر این گونه افراد سبب شده است که آنها اشتباهات بیشتری را مرتکب می شوند. در حالی که، افرادی با سبک شناختی تاملی با دقت و حوصله بیشتر به کار می پردازند و چنانچه تکلیفی از آنها خواسته شود با تاخیر و تامل آن را انجام می دهند و شاید بتوان گفت در انجام امور و حل مشکلات به تحلیل می پردازند و ضمن تامل، راه حلهای مختلف را پیش بینی می کنند و با انتخاب بهترین راه‌آن را انجام می دهند .

سبکهای پیچیدگی شناختی در برابر سادگی شناختی

دانش آمو زان با پیچیدگی شناختی کسانی هستند که در شرایط پیچیده خود را سریع تر هماهنگ می کنند در حالیکه دانش آموزان دارای سبک سادگی شناختی، موقعیتهای یکنواخت و محیط منظم را بیشتر ترجیح می دهند . (نوروزی ، ۱۳۸۲ )

سبکهای شناختی وابسته به زمینه و مستقل از زمینه

در اوایل ۱۹۴۵ هرمن و یتکین متوجه تحقیقاتی پیرامون تفاوت افراد در زمینه موقعیتهای دیداری یک مسئله شد. و یتکین افراد را به دو دسته وابسته به زمینه و مستقل از زمینه تقسیم بندی کرد. ( ویتکین و مور و گودیناف[۲۵] ، ۲۰۰۸ )
افراد وابسته به زمینه یک الگو را به شکل یک کل مشاهده می کنند نه به شکل یک سری عناصر جداگانه از هم. افراد وابسته به زمینه به سختی روی یک قسمت خاص از موقعیت ، جدا کردن جزئیات یا تحلیل الگو به بخشهای مختلف تمرکز می کنند. این افراد بیشتر گرایش دارند با گروه کار کنند و در زمینه اطلاعات اجتماعی نیز حافظه خوبی دارند و به موضوعاتی از قبیل ادبیات و تاریخ علاقه دارند. افراد مستقل از زمینه در مواجهه با موقعیتها اجزاء را جداگانه مشاهده می کنند و توانائی تحلیل مولفه های یک الگو را دارند. آنها به روابط اجتماعی و افراد وابسته به زمینه چندان گرایش ندارند و لیکن در ریاضی و علوم که توانائیهای تحلیلی را می طلبد کارایی دارند (وولفولک[۲۶] ، ۲۰۰۹ ). سبکهای وابسته به زمینه و مستقل از زمینه گویای آن است که قضاوتهای شخصی بعضی یادگیرندگان تحت تاثیر زمینه موضوع یادگیری قرار می گیرد در حالیکه برای بعضی اشخاص دیگر تاثیر زمینه بسیار اندک است یا اصلاً وجود ندارد. (ویتکین ، مور ، گودیناف و کاکس[۲۷] ، ۲۰۰۸). افرادی که از لحاظ سبک یادگیری وابسته به زمینه اند به راحتی نمی توانند محرکها را از زمینه ها جدا کنند؛ لذا ادراکهای آنان به سادگی تحت تاثیر تغییرات زمینه ای قرارمی گیرد . از سوی دیگر، افراد مستقل از زمینه به سادگی می توانند محرکها را از زمینه ها جدا کنند. به افراد دارای سبک وابسته به زمینه کلی نگر و به افراد دارای سبک مستقل از زمینه تحلیلی نگر نیز می گویند زیرا گروه اول شکل و زمینه را جدا از هم می بینند و لذا به راحتی میتوانند آنها را از هم جدا کنند . این دو گروه یادگیرنده یعنی وابسته به زمینه و مستقل از زمینه با محیط خود به طور متفاوت برخورد می کنند. اشخاصی که وابسته به زمینه اند جذب دیگران می شوند شغلهایی را که مستلزم ایجاد رابطه با دیگران است مانند معلمی را بر می گزینند و موضوعات درسی نظیر علوم اجتماعی را که بیشتر با مردم سر و کار دارد انتخاب می کنند. از سوی دیگر، افراد فارغ از زمینه مشاغلی را که نیاز چندانی به تعامل اجتماعی ندارند مانند اختر شناسی و مهندسی را ترجیح می دهند و موضوعات درسی نظیر ریاضیات وعلوم را که تاکید چندانی بر امور انسانها ندارند انتخاب می کنند . هوهن (۲۰۰۶) گفته است : یادگیرندگانی که از نظر سبکهای یادگیری، مستقل از زمینه و یا وابسته به زمینه اند، در فعالیت های تحصیلی و انجام تکالیف تحصیلی نیز با هم فرق دارند. یادگیرندگان مستقل از زمینه ترجیح می دهند تنها کار کنند ، قادرند کوششهای خود را در رابطه با انجام پروژه ها و حل مسائل سازمان دهند و دوست دارند هدفهایشان را خود تعیین کنند . از سوی دیگر ، یادگیرندگان وابسته به زمینه ترجیح می دهند که در گروه کار کنند با معلم تعامل بیشتری داشته باشند و به تکالیف سازمان یافته و تقویت بیرونی بیشتر نیازمندند . سبکهای یادگیری وابسته به زمینه و فارغ از زمینه به مفاهیم مشارکت و رقابت نیز ربط داده شده اند . اسلاوین[۲۸] (۱۹۹۰) نشان داده است که دانش آموزان و دانشجویان کشورهای لاتین و‌آفریقایی در روابط با دیگران بیشتر از دانش آموزان و دانشجویان سفید پوست آمریکائی حالت مشارکتی دارند و گفته می شود علت این امر آن است که گروه اول بیشتر از گروه دوم وابسته به زمینه اند . نکته مهم آن است که ویژگی های فوق در افراد افراطی سبکهای وابسته به زمینه و مستقل از زمینه یافت می شوند. واقعیت امر این است که اکثریت افراد در حد وسط میان این دو قطب قرار می گیرند و تنها از بعضی جنبه ها متمایل به یکی از دو کرانه پیوستار وابسته به زمینه و مستقل از زمینه اند و نکته دیگر آن که هیچ یک از دو سبک به دیگری برتری نداشته و هر یک در موقعیتهایی به خصوص به کار می آیند (سیف ، ۱۳۷۹ ) .

تعریف اهمال کاری

اهمال کاری در زبان لاتین از دو بخش pro به معنی “جلو"، “پیش"، و “در حمایت از” و crastinus به معنی فردا و به گونه تحت الفظی به معنی تا فردا است. مترادف های آن شامل مسامحه ، دودلی ، به تأخیراندازی و به عقب انداختن انجام یک تکلیف خاص است. علت این پدیده تنبلی و به تعویق انداختن یا تأخیر غیر ضروری است(استیل ،۲۰۰۷). از نظر روان شناسان اهمال کاری عبارت است از به آینده موکول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن داریم. اهمال کاری، با توجه به پیچیدگی و مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری آن، ابعاد گوناگونی دارد. از جمله، اهمال کاری تحصیلی،اهمال کاری در تصمیم گیری ،اهمال کاری روان،رنجورانه،و اهمال کاری وسواس گونه. اما متداول ترین شکل آن، اهمال کاری تحصیلی است. اهمال کاری تحصیلی عبارت است از تأخیر عمدی در انجام یک تکلیف تحصیلی با وجود اینکه شخص از نتایج و پیامدهای آن آگاهی دارد. بارکاوین (واحدی ،۲۰۱۱) معتقدند که افراد کمالگرا و اهمال کار ویژگیهای شناختی مشترکی دارند که باعث می شود هر دو بر معیارهای مطلق و بی عیب و نقص انجام دادن کارها تکیه کنند. روانشناسان در تعریف اهمال کاری گفته اند : اهمال کاری این است که کاری را که تصمیم به اجرای آن داریم به آینده موکول کنیم . در یک کلمه می توان گفت جوهره این آسیب روانی به تعویق انداختن ، تعلل ورزیدن ، سبک ورزیدن و سهل انگاری است . بنابر این اهمال هم در امور فردی و هم جمعی معنا و مفهوم پیدا می کند و در نهایت می توان گفت در همه این معانی نوعی « این دست و آن دست کردن » نهفته است . اهمال کاری به تعبیری که آلیس به کار می برد نوعی « سندرم فرد » است . یعنی کاری که تصمیم به انجام آن گرفته ای و آن کار حداقل می تواند در آینده برای فرد نتایجی را به دنبال داشته باشد ؛ بدون دلیل به آینده محول می شود . اما در عین حال عدم انجام آن به ضرر فرد است و از این بابت خود را سرزنش می کند(کالوو[۲۹]،۲۰۰۸) . چنین فرایندی فرد را مجبور می کند برای موجه جلوه دادن عادات مورد نظر دلایل متعددی بیاورد .فرد اهمال کار مجبور است در قبال تعلل ورزیدن و همزمان سرزنش کردن خویش از خود دفاع نماید ، به همین منظور به دلیل تراشی می پردازد و کارش را به آخرین دقایق موکول می کند . از ویژگیهای فرد اهمال کار تأخیر در تصمیم گیری است علی رغم اینکه اهمال کاری مجموعه ای از عناوین و اولویتهای تحقیقاتی را در دنیا به خود اختصاص داده، رابطه آن با انواع اختلالات شخصیتی به اثبات رسیده است . بطوریکه پیشرفت تعلل در کارها در درجات بالا جنبه مرضی و بیمار گونه به خود گرفته است، که نه تنها سلامت جسم و روان را تهدید می کند ، بلکه صدمات جبران ناپذیر اقتصادی و اجتماعی را ایجاد می کند . پژوهشگران عوامل متعددی را در ارتباط با اهمال کاری شناسایی کرده اند، مانند اضطراب ، وابستگی ، تنفر از انجام وظایف ، ترس از شکست . سالمون و رتیلوم دریافتند ، که تعلل با اضطراب در ارتباط است . آلیس و جیمز علل اهمال کاری را «خود کم بینی و ترس از شکست » معرفی کردند و توزیع اهمال کاری در جامعه ۹۵% برآورد کردند. رفتار اهمال کارانه دارای ارتباط مثبت با افسردگی ، روان رنجوری ، فراموشکاری، اختلال آشفتگی ،تحریک پذیری غیر عملی ، هیجان جویی و عدم رقابتی بودن و کمبود انرژی همراه است. در روایات :در کلام امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه این گونه آمده است : خدایا من عمرم را به امروز و فردا کردن در عمل و عهد و پیمانی که با تو داشته ام و در آرزو های طولانی و بلند گذرانده ام و در دعای کمیل آمده است که : دنیا بوسیله فریفتن خود ، و نفسم به جنایت و سهل انگاریش ، مرا گول زده است . بنابر این اهمال کاری ، آسیبی روانی است که از حالات نفس آدمی است.

انواع اهمال کاران و مراتب آن

انسان ها گاه به چیزى آگاهى مى یابند و گاه نسبت به آن جاهل اند. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) مى فرمایند: «… و عالمکم مسوّف»; آن که عالم و آگاه است در امور روزمره به اهمال کارى مبتلا مى شود و در زمانى دیگر به آن معتاد مى شود. ولى همه به یک نوع اهمال مبتلانیستند.بنابراین،اهمال کارى داراى انواع ومراتب متعددى است.مى توان گفت:اهمال کاران همگى با صورت مسأله برخورد یکسانى ندارند، چنانچه:
۱. برخى اهمال کاران اصلا توجهى به رفتار مسامحه آمیز خود ندارند. در واقع، به نوعى مبتلا به غفلت هستند.بنابراین، باید در انتظار طلوع بیدارى آنان ماند; یا خود بیدار شوند و یا بیدارشان کنند.
۲. بعضى به این رفتار خود اعتراف داشته ولى قضاوتى درباره آن ندارند. از آن جا که این افراد به زشتى آن پى نبرده اند، به فکر اصلاح خود برنمى آیند.
۳. گروهى از اهمال کارى خود آگاهى دارند ولى آن را چندان زشت نمى شمارند و حتّى این برچسب را به خود مى پذیرند. درمان ایشان نسبت به گروه هاى پیشین، قدرى مشکل تر است. قرآن کریم این گروه را بیش از همه به خسران و زیان نزدیک دیده است، آن جا که مى فرماید: «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا، الذین ضل سعیهم فى الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» (کهف: ۱۰۳و۱۰۴); (اى پیامبر) آیا به شما خبر دهیم که زیان کارترین (مردم) در کارها چه کسانى هستند؟ آن ها که تلاش هایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده، با این حال، مى پندارند کار نیک انجام مى دهند.
۴. افرادى که به این نارسایى اخلاقى، روانى توجه پیدا کرده و خود را نیز بر این رفتار نابهنجار سرزنش و ملامت مى کنند، اما راهکار درمان و برخورد مناسب با آن را نمى دانند(آمدی،۱۳۸۰).
نکته: باید توجه داشت که درست به همین دلیل، میزان تأثر و ناراحتى اهل اهمال و تساهل نیز یکسان نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ق.ظ ]




۲۰۰۹

۲۰۱۰

۲۰۱۱

۲۰۱۲

عربستان

۵/۲۴

۳/۲۱

۱/۲۸

۰۷/۳۲

۶/۳۷

۷/۳۹

۰۲/۴۲

۲/۴۵

۲/۴۶

۲/۵۴

در جدول ذیل نیز میزان تولید ناخالص ملی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ، درآمد سرانه این کشورها و بودجه نظامی آنها در سال ۲۰۱۱ مشخص گردیده است که اطلاعات مربوط به کشور عربستان سعودی در آن به رنگ آبی مشخص گردیده است(۲۰۱۴، The Gulf and the Arabian Peninsula )
جدول ۳ مقایسه درآمد سرانه کشورهای عضو شورا با بودجه نظامی
۱-۴ درجات نیروهای مسلح عربستان سعودی
در نیروهای مسلح عربستان سعودی درجات افسری از ستواندومی آغاز و تا ارتشبدی ادامه می یابد . فرماندهان نیروهای مسلح عربستان عموماً دارای درجه سرلشکری می باشند .
در تصویر ذیل روند اخذ درجات در نیروهای مسلح عربستان و شکل هر یک مشخص گردیده است .
شکل ۱ درجات نیروهای مسلح عربستان سعودی
۱-۵ نیروی زمینی عربستان سعودی
نیروی زمینی عربستان سعودی با برخورداری از حدود ۷۵۰۰۰ نیروی فعال ، بزرگترین نیروی زمینی کشورهای عضو شورای همکاری
خلیج فارس محسوب می گردد و مسئولیت اجرای عملیات های نظامی زمینی را در این کشور برعهده دارد .
ستاد فرماندهی نیروی زمینی ارتش عربستان در شهر ریاض پایتخت این کشور قرار دارد و با دارا بودن پنج معاونت شامل معاونت نیروی انسانی ، معاونت اطلاعات و امنیت ، معاونت عملیات و آموزش ، معاونت پشتیبانی و لجستیک و معاونت امور نظامیان و غیرنظامیان ، نسبت به کنترل و هماهنگی یگان های تابعه نیروی زمینی این کشور اقدام می نماید ( ۲۰۱۴ ، CSIS)
۱-۵-۱ ساختار سازمانی نیروی زمینی عربستان سعودی
نیروی زمینی عربستان سعودی پس از جنگ خلیج فارس دچار تحولات زیادی شده و به لحاظ کیفی وکمی گسترش یافته و تعداد نیروی انسانی ، تجهیزات زرهی ، نفربرها و بالگردهای آن حدود دو برابر افزایش یافته است و یگان های رزمی آن نیز توسعه یافته اند . اکثر یگان های نیروی زمینی عربستان در شهرک های نظامی این کشور از جمله شهرک نظامی ملک فهد ، شهرک نظامی ملک خالد ، شهرک نظامی ملک فیصل و … مستقر گردیده اند ( ۲۰۱۴ ، CSIS)
در سال ۲۰۱۴ نیروی زمینی عربستان سعودی دارای چهار تیپ زرهی ، پنج تیپ پیاده مکانیزه ، یک تیپ هوابرد ، یک تیپ گارد پادشاهی ، دو گردان مستقل تفنگدار دریایی و نیز فرماندهی هوانیروز می باشد . بنابراین نیروی زمینی عربستان در مجموع دارای ده تیپ رزمی و یک تیپ گارد پادشاهی می باشد. در حال حاضر«سرلشکر خالد بن بندر» فرماندهی نیروی زمینی کشور عربستان را برعهده

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دارد ( ۲۰۱۴ ، cloudfront)
در جدول ذیل ، ساختار سازمانی نیروی زمینی عربستان مشخص گردیده است(۲۰۱۳ ،global security)
چارت سازمانی ۲ ساختار نیروی زمینی عرستان سعودی
تیپ های دوازده و شش مکانیزه نیروی زمینی عربستان در شهرک نظامی ملک فیصل واقع در منطقه تبوک ، تیپ های ۴ زرهی و ۱۱ مکانیزه در شهرک نظامی ملک عبدالعزیز واقع در منطقه «مشیت خامس»[۱] ، تیپ های ۲۰ و ۸ مکانیزه در شهرک نظامی ملک خالد واقع در نزدیکی حفرالباطن و تیپ ۱۰ مکانیزه در منطقه شراره[۲] واقع در نزدکی مرز یمن گسترش یافته اند . فرماندهی هوانیروز نیروی زمینی عربستان در سال ۱۹۸۶ تشکیل شده و دارای بالگردهای Bell 406 و AH-64 می باشد . گارد پادشاهی نیروی زمینی عربستان نیز یک تیپ مستقل است که در نزدیکی شهر ریاض مستقر گردیده و متشکل از سه گردان مجهز به تجهیزات زرهی سبک می باشد ( ۲۰۱۴ ، CSIS)
۱-۵-۲ تجهیزات نیروی زمینی عربستان سعودی
نیروی زمینی عربستان سعودی به انواع تجهیزات زرهی ، توپخانه ای و نفربر تجهیز گردیده و جزءکشورهای برتر منطقه در این زمینه محسوب می گردد . در این بخش انواع تجهیزات نیروی زمینی عربستان به تفکیک مورد بررسی قرار می گیرد .

  • تانک های نیروی زمینی عربستان سعودی

نیروی زمینی عربستان بطور عمده دارای سه نوع تانک بشرح جدول ذیل می باشد :
جدول ۴ تانک های نیروی زمینی عربستان

ردیف

نوع تانک

کشور سازنده

تعداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ق.ظ ]




وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً[۳۳۷]؛ و قطعا آنان را گمراه سازم و حتما در دل آنان آرزوها پرورم و بی شک به آنان دستور دهم تا گوشهاى چارپایانشان را بشکافند و دستور دهم تا خلقت خدا داده را تغییر دهند.و هر کس شیطان را به جاى خدا ولى بگیرد به یقین زیان آشکار برد.
طبق این آیه شریفه یکی از راه های نفوذ شیطان در انسان از راه سرگرم کردنشان به پرستش غیر خدا و ارتکاب گناهان و مشغول کردن به آمال و آرزوهایى طولانی است که این امرموجب می شود که انسان واقعیات را رها کرده و سرگرم آنچه موهوم و خالى از واقعیت است،شود.[۳۳۸]
دلبستگى به آرزوها، افتادن در دام فریب شیطان است‏.آرزوهاى طولانى از القائات شیطان است. «لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» . شیطان، ابتدا در فکر و روح انسان اثر مى‏گذارد، سپس او را تسلیم خود مى‏گرداند. «لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ» .آرزوها زمینه اطاعت‏پذیرى از شیطان است. «لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ» .[۳۳۹] پس شیطان ازطریق آرزوها در انسان نفوذ کرده و مانع از درک حقایق می شود.
۳- ب) راهکار
قرآن کریم ما را از تمایل به آرزوهای طولانی دور می سازد و این مطلب را در آیات مختلفی به ما گوشزد کرده است . از جمله برای دوری از ، زمینه ساز خطا ، راهکارهایی را به ما نشان می دهد از جمله در آیه ذیل می فرماید:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیما ؛ [۳۴۰] و آنچه را که خداوند سبب برترى بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید. براى مردان از آنچه بدست آورده‏اند بهره‏اى است و براى زنان نیز از آنچه کسب کرده‏اند بهره‏اى مى‏باشد و (به جاى آرزو و حسادت) از فضل خداوند بخواهید، که خداوند به هر چیزى داناست.
با تأمل در این آیه و برخی آیات دیگر قرآن به غیر ازدوری جستن از آرزوهای طولانی ، راهکارهای دیگری به ما نشان می دهد.ازجمله :

۱- ۳- ب)تفکر و اندیشه

همیشه براى علاج قطعى بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیمارى ریشه کن نشود درمان ها سطحى و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد. با توجّه به این اصل اساسى و با توجّه به ریشه هاى درازى آرزوها به خوبى مى توان نتیجه گرفت که براى زدودن آثار طول امل و از میان بردن آن باید به تفکّر و اندیشه پرداخت.
با اندکی تأمل در آیه ذکر شده می توان چنین برداشت کرد که به جای داشتن آرزوهای طولانی ، تفکرباید نمود.چنانچه می فرماید: تفاوتهایى را که خداوند براى بعضى از شما نسبت به بعض دیگر قائل شده هرگز آرزو نکنید؛ زیرا این تفاوتها هر کدام اسرارى دارد که از شما پوشیده و پنهان است چه تفاوتهایى که از نظر آفرینش و جنسیت و صفات جسمى و روحى دارید و پایه نظام اجتماعى شما است، و چه تفاوتهایى که از نظر حقوقى به خاطر موقعیت‏هاى مختلف همانند ارث قرار داده شده است، تمام این تفاوتها بر طبق عدالت و قانون الهى مى‏باشد و اگر غیر از آن مصلحت بود براى شما قائل مى‏شد، بنابراین آرزوى تغییر آنها یک نوع مخالفت با مشیت پروردگار که عین حق و عدالت است مى‏باشد.
البته روشن است که تقاضاى فضل و عنایت پروردگار به این نیست که انسان به دنبال اسباب و عوامل هر چیز نرود بلکه باید فضل و رحمت او را در لابلاى اسبابى که او مقرر داشته است جستجو کرد." إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیماً؛ چون خداوند به همه چیز دانا است” و مى‏داند براى نظام اجتماع چه تفاوتهایى از نظر طبیعى و یا حقوقى لازم است. بنابراین در کار او هیچ گونه تبعیض ناروا و بى‏عدالتى نیست و نیز از اسرار درون مردم با خبر است و مى‏داند چه افرادى آرزوهاى نادرست در دل مى‏پرورانند و چه افرادى به آنچه مثبت و سازنده است مى‏اندیشند.[۳۴۱]
این آیه شریفه بیانگر این مطلب است که انسان باید تفکر کندو به ظاهر نگاه نکنیم تفاوت میان افراد جامعه وزن و مرد عاملی می گردد که نسبت به همدیگر فخر بفروشند.اما با تفکر دقیق می توان این نتیجه گرفت که این آرزوی آنان از روی تفکر نبوده است.
۲- ۳- ب)دعا و درخواست نعمت از خدا
درادامه آیه ای که بیان شد، آمده است:« وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ »؛ یعنی اگر به آنچه دیگران دارند، احتیاج پیدا کردید و خواستید که شما هم مثل ایشان باشید. از خداوند، مسألت کنید تا بشما بدهد،خداهم می دهد به شرطى که فسادى براى خود شما یا براى دیگرى در بر نداشته باشد.[۳۴۲]
۳- ۳- ب) ضبط وجهت دهی آرزوها
در طبّ مادّى براى درمان بسیارى از بیماریهاى جسمى و روانى به فکر جانشین مى روند؛ یعنى خواسته هایى که انسان را به بیمارى مى کشاند به خواسته هاى برترى تبدیل مى کنند که منتهى به سلامت او گردد، مثلا کسى که علاقه زیادى به موادّ چربى و نشاسته اى دارد و سبب بیمارى هاى گوناگون در او شده به استفاده از کمیّت قابل ملاحظه از میوه و سبزى سالم هدایت مى کنند و یا افرادى که معتاد به موادّ مخدّرند، اعتیادهاى سالمى براى آنها پیش بینى مى کنند.
این نکته در بیماریهاى اخلاقى نیز صادق است، به این ترتیب که معلّم اخلاق، آرزوهاى دراز مادّى را به آرزوهاى معنوى نسبت به پاداش الهى در سراى آخرت تبدیل مى کند و عشق به علم و دانش و معرفه الله را جایگزین عشق به مال و جاه و مقام مى سازد.[۳۴۳]
انسان بایدآرزوهاى خود را ضبط و کنترل کند و چیزهایى را آرزو کند که حداکثر خوشى و سعادت او را تأمین کند.آرزوها را باید نظم داد و جلوى پخش شدن و دور و دراز شدن آن را باید گرفت و در مقابل باید سطح آرزو را بالا برد؛ یعنى از طول و عرض آرزو باید کاست و بر ارتفاع آن باید افزود.[۳۴۴]
در آیه ذکر شده جمله «لا تَتَمَنَّوْا»، «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» بیانگر این مطلب است که به خصلت‏ها جهت صحیح بدهیم. آرزو در انسان هست، امّا جهت این آرزو را درخواست نعمت از خدا قرار دهیم، نه سلب نعمت از دیگران.. به جاى تمنّاى آنچه دیگران دارند، در پى کسب و تلاش باشیم. «نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا …».[۳۴۵]
یکی دیگر از چیزهایی که انسان می تواند با آن آرزوهای خود را جهت دهی کرد ، یاد مرگ است .عامل آرزوهاى دراز، هواپرستى و عشق به دنیاست، هر قدر از این امور کاسته شود دامنه آرزوها کوتاه تر مى گردد و به عکس هر اندازه انسان دلبستگى بیشتر به دنیا پیدا کند، دامنه آرزوها گسترده تر مى شود. براى کوتاه کردن دامنه آرزوها یکى از مؤثّرترین راه ها یاد مرگ است که پرده ها را از جلو چشم بصیرت انسان برمى گیرد و واقعیّت هاى زندگى را براى او آشکار مى سازد.خداوند در قرآن می فرماید:« قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ [۳۴۶]؛ بگو: اى یهودیان! اگر گمان مى‏کنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید».
در این آیه شریفه علیه یهود استدلال شده، استدلالى که دروغگویى یهود را در ادعایش که مى‏گوید” ما اولیاى خداییم و دوستان و پسران او هستیم” کاملا آشکار مى‏کند و خطاب به پیامبر است که ای پیامبر، یهودیان را مخاطب قرار بده، و به ایشان بگو: اى کسانى که کیش یهودى‏گرى را به خود بسته‏اید، اگر معتقدید که تنها شما اولیاى خدایید، و نه هیچ کس دیگر، و اگر در این اعتقادتان راست مى‏گویید، آرزوى مرگ کنید، و خریدار آن باشید، براى اینکه ولى خدا و دوست او باید دوستدار لقاى او باشد، شما که یقین دارید دوست خدایید، و بهشت تنها از آن شما است، و هیچ چیزى میان شما و بهشت و خدا حائل نمى‏شود مگر مردن، باید مردن را دوست بدارید، و با از بین رفتن این یک حائل به دیدار دوست برسید، و در مهمانسراى او پذیرایى شوید، و از دار دنیاى پست که به جز هم و غم و محنت و مصیبت چیزى در آن نیست آسوده گردید.[۳۴۷]
درواقع این آیه پاسخی محکمی است برای یهودیان که با آرزوها و بلند پروازی های خودشان درصدداین بودند که خودشان را از دیگران ممتاز بدانند.قرآن در برابراین همه بلند پروازی های آنان مرگ را برای آنان به تصویر می کشاند تا با یاد مرگ دست از این آرزوهای پوچ خود بردارند اما یهود هرگز چنین کاری را نکرد.
یکی از علمای اخلاق دراین زمینه چنین می فرماید:
«چون دانستی که منشا آرزوی دراز، جهل و نادانی و حب دنیاست پس باید جهل را با فکرروشن و عاری از شوائب کوردلی و به وسیله شنیدن مواعظ از نفوس پاک و مقدس برطرف کرد.وهرکه دراحوال خود و روزگار خویش بیاندیشد در می یابد که مرگ به او از هر چیز نزدیکتر است و روزی ناگزیر جنازه او را بر دوش خواهند کشیدودرگورش دفن خواهند کرد.[۳۴۸] یاد مرگ خواهش ها و شهوات نفس را برطرف می کند و گیاه های غفلت را می کَندودل را به وعده های خداوند قوی و مطمئن می کند و طبع را نرم ونازک می سازد و اسباب وآثار هوی را درهم می شکند… یاد مرگ آرزوی دراز را کوتاه می کند و موجب بیقراری و کناره گیری از خانه فریب است وآدمی را برای سرای جاودانی آماده می سازد» .[۳۴۹]
پ- تعصب
۱- پ ) مفهوم تعصب
یکی دیگر از چیزهایی که انسان به آن عشق می ورزد و درواقع یک نوع دوستی است.اما آن دوستی که افراط درآن باشد، تعصب می باشد.وازعوامل روانی خطا محسوب می گردد.
ابتدا می بایست تعریفی از تعصب داشته باشیم . تعصب چیست؟
درمورد واژه تعصب اهل لغت و دیگر اندیشمندان چنین تعاریفی را بکار برده اند: تعصب از لفظ عصب گرفته شده و در لغت عرب از ریشه «عصب» به معنی رگ[۳۵۰]، پیوندهاى مفاصل‏ [۳۵۱] گرفته شده است. ” التعصب” ازعصبیت است وآن حمایت کردن و مدافعه نمودن از کسی که امر او تورا وادار می کند( أو تلزمه لغرض، و منه‏)[۳۵۲] گرایشهای باطل و دور از منطق و عقل را«تعصب» می خوانندو به هر گروه و اجتماعی که (خواه در میان آنها پیوندخویشاوندی باشد یا نباشد)ازچیزی بی دلیل و منطق طرفداری کند«عصبه» می گویند. و به معنای آن است که شخص نسبت به چیزی واکنش های عاطفی و احساسی به دورازهرگونه معیارعقلانی و عقلایی داشته باشد.در حقیقت احساسی قوی و شدید و عاطفی است که برگرفته ازوابستگی شدید به امری می باشد.بنابراین تعصب، خصلتی است که شخص را به حمایت بی چون و چرا از خانواده و خویشان،چه ظالم باشندو چه مظلوم،وادار می سازد.[۳۵۳]
عصبیت وتعصب حالت دوستی وعلاقه به چیزی است که انسان راواداربه دفاع ازآن می کند.[۳۵۴]حمایت همه جانبه وبی دریغ ازکسی و یا چیزی است که حقیقت ندارد،به گونه ای که صاحبش را از درک حقیقت و رسیدن به واقعیات دور ساخته، باعث تضییع حقوق دیگران و از بین رفتن عدالت اجتماعی می گردد.[۳۵۵]عبارت است از اوج گیرى پیروى فرد از تمایلات نفسانى ، تا آن جا که به یارى و هوادارىِ فرد یا گروه یا اندیشه و سنّتى (با هدفى غیر از رعایت حریم حق) ، بیانجامد. جانبدارى از خویشان و قوم و قبیله ، هوادارى از حزب و گروه و سازمان ، حمایت از فرهنگ و آداب و رسوم ، طرفدارى از دین و مذهب ، هواخواهى نژاد و زبان و یا مانند آن ، اگر بر پایه میل نفْس ، و نه بر اساس حق و عدالت ، بنا شود ، تعصّب خواهد بود.[۳۵۶] گرایش یا نگرش آموخته نسبتاً ثابتی است نسبت به یک شخص،گروه،موقعیت، فکروعقیده یا شی که طبعاً متضمن داوری نامعقولی می باشد.[۳۵۷]
پس در یک کلام بایدگفت :تعصب یا عصبیت همان حمایت است از خودیا از دیگری به باطل و خروج از حق. عصبیتی که معصیت داردآن است که شخص اشرارقوم خودرا بهتر از خوبان قوم دیگر بخواهدو ایشان رابه نحوی که متضمن ظلم باشداعانت نماید.البته این بدان معنا نیست که شخص قوم خودرا دوست نداشته باشدوآنان را اعانت ننماید؛بلکه اگراین عصبیت متضمن ظلم ومعصیت نباشد می توانداعانت نماید.[۳۵۸]
تعبیر دیگر که از عصبیت در آیات و روایات آمده” حمیت” یا” حمیت جاهلیت” است.درقرآن چنین آمده است:
إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوى‏ وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیما[۳۵۹] ؛به خاطر بیاورید) هنگامى را که کافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند و (در مقابل) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایسته‏تر و اهل آن بودند و خداوند به همه چیز دانا است‏.
“حمیت” از ماده “حمی"(بر وزن حمد) به معنی حرارتی است که بر اثر عوامل خارجی در بدن انسان یا اشیای دیگر به وجود می‏آید، به همین دلیل به حالت تب، حمی(بر وزن کبری) گفته می‏شود. سپس به حالات روحی همچون خشم و تکبر و تعصب، حمیت اطلاق شده است؛ برای اینکه همه اینها حالتی آتشین در انسان ایجاد می‏کند.[۳۶۰]
حال این سوال پیش می آید که آیا هر تعصبی باطل است و انسان را به اشتباه می اندازد؟
درپاسخ باید گفت: از دیدگاه آموزه های اسلامی تعصب به دو بخش تقسیم می شود:

    1. تعصب ممدوح و پسندیده:در صورتی که حمایت انسان و تعصب او فقط به خاطر دفاع از حق باشد و هیچ گونه حب و بغض نفسانی وجود نداشته باشد چنین تعصبی ممدوح بوده و از بهترین صفات کمال انسانی و اخلاق انبیاء اولیاء الهی به حساب می آید. دوعلامت آن این است که حق با هر طرف هست ازآن طرف حمایت کندگرچه ازمتعلقان اونباشدبلکه ازدشمنان او باشد.چنین شخصی از حمایت کنندگان…حقیقت ودرزمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار آید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است.[۳۶۱]

تعصب به معنای حمایت از دین و تلاش در نگهبانی از دین و کوشش در خصوص ترویج آن، ممدوح بوده و در آموزه های دینی بدان سفارش شده است. تعصب دینی که گاهی از آن به غیرت دینی یاد می شود، آن است که هرگاه به دین و مقدسات و ارزش های آن اهانت شود و دین زدایی و ارزش ستیزی ظهور نمود، مسلمانان نباید در برابر آن بی اعتنا باشند، بلکه باید با بهره گیری از خِرَد و زمان شناسی و جامعه شناسی، به دفاع از دین و مقدسات آن بپردازند. همان گونه که بزرگان دین در برابر اهانت به دین بی اعتنا نبوده، حتی برای حفظ دین و ارزش های آن زحمات طاقت فرسا را متحمل شده و بعضاً به شهادت رسیدند. نمونه های مختلفی درتاریخ و حتی درروایات[۳۶۲] ما به آن اشاره شده است.

    1. تعصب مذموم و ناپسند:اگر حمایت همه جانبه از خود یا متعلقات خود به گونه ای باشد که او را از درک حقیقت و رسیدن به واقعیات دور کند و تنها معیار انسان در حمایت و دفاع کردن از چیزی فقط حب و بغض نفسانی باشد نه معیارهای منطقی و دینی،چنین تعصبی مذموم و ناپسند بوده و اخلاق صفات بسیار مذموم شمرده می شود. و قرآن مجید از آن به عنوان تعصب جاهلانه نام برد: «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ… ؛ آن گاه که کافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم‏] تعصّب جاهلیّت ورزیدند».[۳۶۳]

شدت علاقه به افراد و آیین خاص و بغض و دشمنی با دسته ای و آیین دیگر از یک طرف ،سود جویی و ریاست طلبی و بی فرهنگی از طرف دیگر و بالاخره نداشتن تقوی لازم ،از ریشه های چنین تعصبی به حساب می آید.[۳۶۴]
تعصبی مذموم و زشت است که باعث گسترش باطل و تضییع حقوق فرد و یا افرادی گردد، اما اگر تعصب، موجب دفاع از حقیقت و دین و ناموس و موارد معقول گردد نه تنها قبیح نیست بلکه گاهی واجب است.
قرآن کریم ازگرایش به این گونه تعصب ما را دور کرده است و آن را عامل خطا معرفی کرده است.
۲- پ ) چگونگی عامل خطابودن تعصب
حال که تبیین شد که منظور از تعصب چیست و کدام تعصب مذموم شناخته می شود وآن تعصبی مذموم است که ما را به خطا می کشاند درادامه، این سوالی پیش می آید که چگونه تعصب می تواند سبب خطا شود؟
۱- ۲- پ ) تعصب ،حجاب بردیده عقل
تعصب یعنى وابستگى غیر منطقى به شخص یا عقیده یا عادت و رسم خاصى، حجاب ضخیمى بر دیده عقل انسان مى افکندو او را از درک حقایق و خیر و شر و مصلحت و مفسده و عاقبت امور و پیدا کردن راه چاره محروم مى سازد. و در حالات شیطان هست که به خاطر تعصب از درک بدیهیات واماندو رشته عبودیت و بندگى را از گردن خویش برداشت و براى همیشه رانده درگاه الهى شد.[۳۶۵] چنانچه در قرآن آمده است :«إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُون* قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِین‏[۳۶۶] ؛ آن گاه که به پدرش و قومش گفت: این تندیسها که به پرستش آنها دل نهاده‏اید چیستند.گفتند: پدران خود را پرستندگان آنها یافتیم»‏.
گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنى است براى ابطال بت‏پرستى؛ زیرا آنچه از بتها مى‏بینیم همین مجسمه و تمثال است، بقیه تخیل است و توهم است و پندار، کدام انسان عاقل به خود اجازه مى‏دهد، که براى یک مشت سنگ و چوب این همه عظمت و احترام و قدرت قائل باشد؟ چرا انسانى که خود اشرف مخلوقات است در برابر مصنوع خویش، این چنین خضوع و کرنش کند، و حل مشکلات خود را از آن بخواهد؟! ولى بت‏پرستان در حقیقت هیچ گونه جوابى در برابر این منطق گویا نداشتند جز این که مطلب را از خود رد کنند و به نیاکانشان ارتباط دهند ازاین رو” گفتند ما پدران و نیاکان خویش را دیدیم که اینها را پرستش مى‏کنند و ما به سنت نیاکانمان وفاداریم” (قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِینَ) .
حضرت ابراهیم(علیه السلام) بی اعتبار بودن این خدایان ساختگی و بی ارزش را از طریق بت ‏شکنی به آنها نشان داد، باز هم بر سر عقل نیامدند، بلکه ابراهیم(علیه السلام) بیدارگر و پاره کننده پرده‏های جهل و تعصب و لجاجت را به سوزاندن درآتش تهدید کردندو به تهدید خود جامه عمل پوشاندندو اورا در میان دریایی از آتش پرتاب کردندو هنگامی که آتش بر ابراهیم(علیه السلام) سرد و خاموش و گلستان شدو بزرگترین معجزه الهی دربرابرچشمانشان به وقوع پیوست ‏باز هم این اسیران زنجیرهای جهل وتعصب و لجاج به بهانه‏های دیگری همچون سحر به راه خود ادامه دادند. اینها همه نشان می‏دهد که تا چه حد این عوامل خطرناک و مانع از آزاد اندیشی و رسیدن به حق است. [۳۶۷]
متعصبین ،گروهی هستند بی سرمایه علمی و بدون آگاهی کافی و بهره شایان از دانش و بینش و بی راهنما و کتاب روشنگر، درباره خدا با پیامبران و مشاعل هدایت به جدال می ایستند. اینان گرفتار تحجر و تعصبند که نه سراغ دانش و هدایت می روند و نه می دانند که کتاب و میزان چیست و آنچه برایشان مهم است ، جدال باطل با حق و حقیقت است.اینان ، نه پشتوانه عقلی دارند که با برهان منطقی سخن بگویند و نه پشتیبان نقلی دارند که با سند معتبر ماثور احتجاج کنند. کلام آن ها هیچ پایگاه قابل اعتمادی ندارد.[۳۶۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ق.ظ ]




    1. بررسی نقش حمایت تماشاگران از تیم مورد نظرشان بر حضور آنها در مسابقات کاراته شهر تهران
    1. بررسی نقش علاقه تماشاگران به بازیکن خاصی بر حضور آنها در مسابقات کاراته شهر تهران
    1. بررسی تأثیر سرگرم کنندگی بازی ها بر تماشاگران در حضور آنها در مسابقات کاراته شهر تهران
    1. بررسی نقش پذیرایی بر حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران
    1. بررسی میزان مهیج بودن مسابقات بر حضور تماشاگران مسابقات کاراته شهر تهران
    1. بررسی میزان آگاهی و اطلاعات در زمینه کاراته بر حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران

۱-۴ سؤال‌های تحقیق:

    1. آیا حمایت از تیم بر حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا علاقه به بازیکنان خاص بر حضور تماشاگران مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا بازی پایاپای بر حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا سرگرم کنندگی بازی ها بر حضور تماشاگران مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا خدمات رفاهی بر حضور تماشاگران مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا هیجان بازی بر حضور تماشاگران مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا گریز بر حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا آگاهی و اطلاعات در زمینه کاراته بر حضور تماشاگران مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟
    1. آیا پیروزی نیابتی بر حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران نقش دارد؟

۱-۵ فرضیه ‏های تحقیق:
۱-۵-۱ فرضیه اصلی:
بین انگیزه‌ها و عوامل موثر و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
۱-۵-۲ فرضیه های فرعی:

    1. بین میزان حمایت از تیم و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان علاقه به بازیکنان خاص و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان بازی پایاپای و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان سرگرم کنندگی بازی ها و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان هیجان بازی و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابط معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان خدمات رفاهی و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان گریز و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان آگاهی و اطلاعات در زمینه کاراته و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابط معنی داری وجود دارد.
    1. بین میزان پیروزی نیابتی و حضور تماشاگران در مسابقات کاراته شهر تهران رابط معنی داری وجود دارد.

۱-۶ تعریف واژه‏ ها و اصطلاحات فنی و تخصصی:
تعریف مفهومی انگیزش:
انگیزش عبارت است از حالتی درونی که انسان را به انجام فعالیت خاصی ترغیب می کند برخی از صاحب نظران انگیزه را همان نیاز، خواسته، تمایل، نیروی درونی می دانند که افراد را برای انجام کار راغب می سازد (رضاییان، ۱۳۸۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تعریف عملیاتی انگیزش:
در این تحقیق منظور از انگیزش: علاقه مندی به تیم، علاقه مندی به بازیکنان خاص، هیجان بازی، علم به کاراته، پیروزی نیابتی، بازی پایاپای، گریز، خدمات به تماشاگران، سرگرمی.
تعریف مفهومی تماشاگران:
تماشاگران ورزش آن دسته از افرادی هستند که علاقه مند به تماشای رویدادهای ورزشی از قبیل مسابقات المپیک جام جهانی و سایر مسابقات هستند. (هال، ۱۹۹۲)
تعریف عملیاتی تماشاگران:
در این تحقیق افرادی که علاقمند به تماشای مسابقات کاراته هستند مد نظر ما می باشد.
تعریف مفهومی کاراته:
کاراته یعنی مبارزه و دفاع بادست خالی، این هنر، به ما اجازه میدهد تا بر دشمن، به وسیله تکنیک های و تاکنیک های مناسب و با بهره گرفتن از قسمت های مختلف بدن به طور عقلانی و مؤثر پیروز شویم. (http://www.aftabir.com)
تعریف عملیاتی کاراته:
در این تحقیق مسابقات کاراته مد نظر است که شامل دو بخش می باشد: ۱- مبارزه انفرادی و تیمی ۲- کاتای انفرادی و تیمی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:33:00 ق.ظ ]