مقالات و پایان نامه ها | رابرت مک کراء و پل کاستا: الگوی پنج عاملی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
مبانی نظری شخصیت
تعاریف شخصیت:
مسئله تعریف شخصیت یک مشکل عمده است و در خلال سالها تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است. آلپورت توانست حدود ۵۰ معنا را برای این اصطلاح مطرح کند. تحلیل آلپورت منطبق با تاریخ مفهوم شخصیت بود که با اصطلاح به نقاب آغاز شد این اصطلاح به نقاب که ابتدا در نمایشنامههای یونان قدیم به کار برده می شد ،اشاره داشت و مضامین مختلف آن در زمینههای مختلفی مانند:الهیات، فلسفه، جامعه شناسی، زبان شناسی و روان شناسی راه یافت (شولتز و شولتز، ۱۳۸۱). دامنه ی تعاریف موجود از فرایند های درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. نظری اجمالی به تعاریف شخصیت نشان میدهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه ی خاص یافت؛ بلکه در حقیقت تعریف شخصیت بستگی به نوع نظریه هر دانشمند دارد. برای مثال وارن[۵] شخصیت را مجموع خصوصیات شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک میداند. آلپورت[۶] شخصیت را سازمان پویای جنبههای روانی- جسمانی[۷] میداند که تعیین کننده فکر و رفتار هستند. شلدن[۸] از شخصیت به عنوان سازمان پویای جنبههای شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک یاد میکند. منصور معتقد است که شخصیت تحولی است و هر نوع تعریفی درباره شخصیت به منزله نقطه توقف درباره یک فرایند است و با توجه به فراگیر شدن«روانشناسی ژنتیک[۹]»نه تنها از لحاظ روش شناختی بلکه از لحاظ محتوایی، اعتقاد به تعریفی دارد که گمان میکند برای وضع کنونی کاملاً موجه و متناسب است و آن این است که شخصیت فرد را در هر لحظه ای از تحول وی ، به منزله تظاهر یا تجلی ظرفیت سازشی فراگیر او قلمداد کنیم (فتحی آشتیانی، ۱۳۸۸). حتی وقتی موضوع تعریف شخصیت صرفاً از دیدگاه روان شناسی دنبال شود گستره آن بسیار وسیع است.
شخصیت عبارت است از مفاهیم تجربی خاصی که بخشی از نظریه شخصیتی هستند و توسط ناظر به کار برده می شوند. به دلیل فقدان یکپارچگی در نظریه شخصیت، ارائه توصیفی از شخصیت که به طور مناسبی تمام عناصر گوناگون و متضاد موجود در این حوزه پیچیده و دشوار از علم را در بر گیرد مشکل است. بهترین تعریفی که در این جا میتوان ارائه کرد تعریفی است که نظر اکثر روان شناسان را در خصوص تقدم کاربرد بر نظریه نشان می دهد یعنی ؛شخصیت انتزاعی از آن دسته از خصوصیات پایدار شخصی است که برای رفتار بین فردی او اهمیت زیادی دارد. در کاربرد این تعریف ما همچنین متأثر از تأکید آلپورت (۱۹۳۷) هستیم که شخصیت دقیقاً همان چیزی است که فرد واقعاً هست؛ یعنی شخصیت شامل عمیق ترین و نوعی ترین خصوصیات فرد است (سیاسی، ۱۳۸۲).
نظریههای صفات:
فرض اساسی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی گسترده ای است که “صفات” نام دارد و به طرق خاص به محرک پاسخ می دهد؛ به عبارت دیگر انسان را میتوان از نظر احتمال رفتار، احساسات و تفکر آنها به طریقی خاص توصیف کرد. برای مثال احتمال رفتار کردن به صورت خونگرم و دوستانه، یا احساس اضطراب و نگرانی و یا فکر کردن درباره یک طرح هنری (افرادی که شدیداًً مایلند این گونه رفتار کنند.) به عنوان افراد عالی در این صفات توصیف می شوند. برای مثال عالی بودن در صفات برون گرایی یا عصبی بودن در حالی که افراد دارای تمایل ضعیف در رفتار کردن به راههای بالا، به عنوان افراد پایین در این صفات وصف شده اند. اگر چه نظریه پردازان صفات در مورد نحوه ایجاد صفاتی که شخصیت انسان را می سازد از یکدیگر متفاوتند،اما همه آنها در این امر توافق دارند که صفات عنصر اصلی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. به علاوه نظریه پردازان صفات توافق دارند که رفتار انسان و شخصیت وی را می توان در یک سلسله مراتب سازماندهی کرد ( پروین و جان، ۱۳۸۱).
رابرت مک کراء و پل کاستا: الگوی پنج عاملی
رابرت مک کراء[۱۰](۱۹۴۹) و پل کاستا[۱۱](۱۹۴۲) که در مرکز پژوهش پیری شناسی مؤسسههای تندرستی در بالتیمور، مریلند کار می کنند، برنامه ای را در پیش گرفته اند که پنج عامل شخصیت معروف به «پنج عامل عمده» یا « پنج بزرگ»[۱۲] را شناسایی کرد:
۱-روان رنجور خویی[۱۳] ۲- برونگرایی[۱۴] ۳- تجربه گرایی[۱۵] ۴- همسازی[۱۶] ۵- وظیفه شناسی[۱۷] این پنج عامل با انواع شیوه ای سنجش تأیید شدند. از جمله خود سنجیها، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران بود. سپس پژوهشگران یک آزمون شخصیت به نام «پرسشنامه شخصیت NEO[18]» را ساختند. (سه واژه به دست آمده از حروف اول سه عامل اول هستند.) یافتههای هماهنگ این عوامل از شیوههای سنجش مختلف پیشنهاد می کند که آنها جنبههای برجسته شخصیت هستند.این عوامل شرح داده شده اند.
جدول (۲-۱) پنج عامل شخصیت (کنعانی،۱۳۸۵)
عاملها
شرح
روان رنجورخویی
نگران، ناایمن، عصبی، بسیار دلشوره ای
برون گرایی
مردم آمیز، پررو، لذت جو و با محبت
تجربه پذیری
مبتکر، مستقل، سازنده و شجاع
همسازی
خوش قلب، دلسوز، ساده دل، مؤدب
وظیفه شناسی
با دقت، قابل اعتماد، سخت کوش و منظم
میتوان بین عوامل برونگرایی و روان رنجور خویی معرفی شده توسط مک کری و کاستا و ابعاد برونگرایی و روان رنجور خویی در نظریه آیزنک شباهتهایی را ببینیم. از این گذشته، همسازی و وظیفه شناسی در الگوی مک کراء – کاستا ممکن است حد پایین بعد از روان پریش خویی آیزنک را که ( کنترل تکانه نامیده می شود) نشان دهد. تجربه پذیری، همبستگی مثبت بالایی را با هوش نشان می دهد. به همین نحو همسازی با علاقه همبستگی دارد (کنعانی،۱۳۸۵).
الگوی نظری برای پنج عامل:
آن ها اساساً پنج عامل را به عنوان تمایلاتی مبنایی که زمینه زیستی دارد، معرفی کردهاند؛ یعنی تفاوتهای رفتاری مربوط به پنج عامل به ژنها، ساختار مغز و مانند آن بر می گردد. این تمایلات اساسی آمادگی عمل و احساس به نحوی خاص است و به طور مستقیم تحت تأثیر محیط قرار ندارد. آنها با طرح مجدد مسئله طبیعت در برابر تربیت، نظر خود را به این ترتیب بیان می کنند. جان کلام این است که صفات شخصیت مانند خلق و خو، آمادگیهایی درونی در مسیر رشد بوده و اساساً مستقل از تأثیرات محیطی هستند (مک کراء و همکاران، ۲۰۰۰؛ کنعانی،۱۳۸۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 01:34:00 ق.ظ ]
|