با توجه به تفکیک جرایم مقدر و غیرمقدر قابل ذکر می‌باشد که بگویم: بین حاکم و شارع مرزی باید قایل شد و بگوییم منظور هر دو قوه مقننه نمی باشد. زیرا که منظور حاکم، قضات محاکم رسیدگی کننده و شارع، قوه مقننه قلمداد می‌گردد.

‌بر اساس تعاریف ذکر شده می توان گفت مجازات های تعزیری در قانون مجازات اسلامی مقدر محسوب می‌شوند که قاضی ‌بر اساس حداقل ها و حداکثرهای تعیین شده مجازات را تعیین می کند و قانون ما هیچ توجهی به بارزترین خصیصه تعزیر ننموده است.

۲-۱ تعزیر شرعی و حکومتی

۱-۲-۱تعزیر شرعی

تعزیر شرعی عبارت است از عقوبت بر انجام جرایمی که عنوان اولی و ذاتی آن معصیت و حرمت است و شارع در اغلب موارد اندازه عقوبت آن را تعیین نکرده و به حاکم واگذار ‌کرده‌است تا طبق مصلحت عمل نماید. مانند دشنام دادن، توهین به دیگران، دروغگویی، شهادت باطل و…[۱۰۹] در صورتی که اینگونه تعزیر باید غیرمقدر قلمداد گردند ولی در قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲، برخلاف معنای تعزیر، آن را به صورت مقدر اعلام و حاکم تنها اختیار به اعمال حداقل و یا حداکثر را دارا می‌باشد.

۲-۲-۱ تعزیر حکومتی

مقصود از تعزیر حکومتی عقوبت هایی است که حکومت (منظور از حکومت قوه مجریه نیست و وضع مجازات باید به وسیله قوه مقننه باشد که صلاحیت وضع مجازات را دارد[۱۱۰]) به منظور حفظ نظم و مراعات مصالح اجتماعی در قبال تخلف از مقررات حکومتی تعیین می‌کند. حکومت اسلامی حق دارد برای حفظ مصالح عمومی و ایجاد زمینه قسط و عدل و جلوگیری از فساد، اموری را که عنوان اولی آن ها درست نیست منع یا محدود کند و اجرای آن را با شرایطی در اختیار افراد خاصی قرار دهد. مانند قوانینی گمرکی، ضوابط مسافرت به کشورها، قوانین راهنمایی و رانندگی و… به طور کلی عقوبت هایی که برای تخلف از مقررات به وسیله حاکم اسلامی وضع می‌گردد، تعزیر حکومتی شمرده می شود.[۱۱۱]

دکتر حمید محمدی در مجله حقوقی عدالت آرای تعزیرات را به اعتبار جرایم در دو قسمت جای داده بدین گونه تعریف نموده است:[۱۱۲] «تعزیر شرعی، آن مجازات جرایمی بوده که شارع در ید حاکم قرار داده است، مانند سرقت های فاقد شروط اجرای حد، و تعزیر حکومتی، آن مجازات جرایمی است که تخلف از مقررات و نظام های حکومتی محسوب می شود. مانند تخلف از قوانین رانندگی، شهرسازی و محیط زیست. این جرایم از زمان‌های گذشته وجود نداشته و برحسب مقتضیات زمانی و مکانی به موجب قوانین حکومتی پدید آمده است.»

از مجموع نظریه ها اداره کل حقوقی قوه قضاییه در سال های ۷۵، ۷۸ و ۷۹ برمی آید که مرجع مذبور به تفکیک مجازات بازدارنده از تعزیر نظر دارد. گرچه در برخی نظرها آمده که رابطه بین این دو عموم و خصوص مطلق است. هر تعزیری مجازات بازدارنده است ولی مجازات بازدارنده شامل تعزیر نیست.[۱۱۳] در صورتی که قانون جدید با توجه به ملاک مفسده انگیز تعزیر که در مباحث جلو به آن اشاره خواهیم نمود، این دو را با هم ادغام نموده است. ‌بر اساس جایگاه تعزیر که می‌گوید مجازاتی که شارع در اختیار حاکم قرار داده است، پس باید بین شارع و حاکم تفکیک قایل شویم و منظور شارع را قوه مقننه و حاکم را قاضی محاکم قلمداد نماییم و این اختیار را به قضات داده، هنگامی که قرار بر اجرای تعزیر در مکان ها و شهرهای مختلف باشد، قاضی ‌بر اساس تفاوت آن شهر، و شخصیت مرتکب و وضع روحی و جسمی او و سایر مقتضیات، مجازات را تعیین و جرم ارتکابی رامورد ارزیابی قرار می‌دهد. زیرا حاکم پس از بررسی تمامی مصادیق بالا، به خصوص شخصیت مرتکب می‌تواند تشخیص دهد کدام یک از مجازات ها مناسب است.

در صورتی که تعزیر حکومتی نوع و میزان آن مشخص است و برای تمامی افرادیکسان می‌باشد که ضمانت اجراهایی از قبیل حبس، جزای نقدی و تعطیل کردن محل کسب و… را دربرمی گیرد. که وضع مجازات های مذکور به عهده قوه مقننه است. قابل ذکر است شناسایی شخصیت در تعزیر حکومتی لازم و مؤثر نمی باشد. با وجود اینکه هدف از تعزیر تنبیه و اصلاح و تربیت مرتکبانی می‌باشد همان گونه که در معنای لغوی تعزیر مشاهده می‌کنیم. تلفیق این دو دسته از تعزیرات به نظر اینجانب دارای اشکال می‌باشد زیرا که شناسایی شخصیت در جرایم تعزیر شرعی، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. در راستای اصلاح مرتکبان، در صورتی که در تعزیر حکومتی، شخصیت چندان دارای اهمیت نمی باشد و مجازات ها را قوه مقننه تصویب می‌کند.

در پایان این مبحث ‌به این نتیجه می‌رسیم که هر دو تعزیر شرعی و حکومتی تادیب و عقوبت را به همراه دارند و مجازات هر دو از سوی حاکم تعیین می شود. که منظور حاکم همان گونه که بدان پرداختیم قاضی و حاکم شرع است که این بارزترین تفاوت محسوب می شود که در عمل وجود ندارد و تمامی مجازات ها از سوی قانون‌گذار تعیین می شود. در صورتی که در تعزیر شرعی، شرعیت آن ‌را حرام دانسته و همیشه حرام است و نمی توان آن را مباح دانست در حالی که تعزیر حکومتی ممکن است در آینده برحسب اقتضای مباح اعلام گردد. ‌بنابرین‏ ترکیب این دو در یک تعریف به نظر وی مناسب نیست.

۳-۱ تعزیر در حق الله و حق الناس

تعزیر یا به سبب حق الله است یا به دلیل حق الناس، یعنی جرمی که مرتکب به واسطه آن تعزیر می شود، گاهی فقط متعلق به حق خدا است و مردم در آن حقی ندارند، مثل ترک نماز و… گاهی متعلق به حق الناس است. مانند امانت به افراد.[۱۱۴]

می توان تعزیر در حق الله را، تحت عنوان تعزیر مقدر نام برد، که مقدار، نوع، و کیفیت آن از پیش معین شده است و مختص اطاعت از اوامر خدا است. و بارزترین ویژگی تعزیر که شناسایی شخصیت مرتکب می‌باشد، در این نوع تعزیر جایگاهی ندارد. هرچند به نظر اینجانب هنگامی که بر مجازات ها عنوان تعزیر را تلقی می نماییم باید شخصیت در معنای خاص کلمه مورد توجه قرار گیرد. در غیر این صورت بهتر است این دسته از جرایم رادر ذیل مجازات های حدود قرار دهیم نه در مبحث تعزیرها.

در تعزیر حق الناس هم بدین گونه می‌باشد و مجازات ها ‌بر اساس قوانین وضع شده و باتاکید بر اصل قانونی بودن برای مرتکبان تعیین و اعمال می‌گردند و قاضی مختار است تنها میان حداقل وحداکثرها مجازات را مشخص نماید. که این خلاف معنای تعزیر می‌باشد و باید گفت در تعزیر حق الناس، همانند تعزیر حق الله، شناسایی شخصیت، جایگاهی ندارد و مجازات ها ‌بر اساس تناسب شخصیت مرتکب تعیین نمی گردند.

در نهایت ‌به این نتیجه می‌رسیم که در هیچ یک از تقسیم بندی تعزیرها به شخصیت مرتکب توجه نشده و تمامی اقسام تعزیرها به صورت معین و مقدر تعیین شده اند. و تمامی مباحث فردی کردن مجازات ها بارعایت مقررات قانونی و تنها ‌بر اساس تقسیم بندی مجازات ها انجام می پذیرد.

۲-خصوصیات تعزیر

یکی از مباحثی که باید به آن پرداخت ویژگی های تعزیر می‌باشد که آن را متمایز از حدود ‌کرده‌است. که به شرح ذیل مشخصات تعزیر اعلام می‌گردد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...