برخی ازمحققین که دلیل این نتایج ناسازگار را بررسی کرده‌اند،بر موقعیت هایی تأکید داشته اند که در آن موقعیت ها الکل مصرف شده است.استیل[۶۶] و جوزفس[۶۷](۱۹۸۷)عنوان کرده‌اند که الکل تاثیر تنش زدایی خود را از طریق تغییر شناخت و ادراک ایجاد می‌کند.آن ها بویژه عقیده دارند که الکل،پردازش شناختی را معیوب می‌کند و توجه اغلب به علائم موجود را کاهش می‌دهد و منجر به حالتی می شود که مولفان اصطلاح کوته بینی الکلی را به کار برده اند.شخص مست ظرفیت شناختی کمتری دارد . اگر فعالیت حواس پرت کننده ای وجود داشته باشد به جای اینکه توجه به افکار نگران کننده معطوف شود،به آن فعالیت سرگرم می شود و در نتیجه اضطراب کاهش می‌یابد.با این حال در برخی موارد الکل ممکن است سبب افزایش تنش شود.برای مثال وقتی که عامل حواس پرت کننده وجود نداشته باشد وشخص مست بدان جهت ظرفیت محدود پردازش خود را روی افکار ناخوشایند متمرکز کند،در این حال وی هنگام نوشیدن الکل بیشتر افسرده خواهد شد.

برای بررسی صحت این نظریه آزمایشی انجام شده و استیل و جوزفس(۱۹۸۷)آزمودنی ها را بر آن داشتند تا به خود بقبولانند که باید به صحبت درمورد این جمله سرگرم باشند.

من اغلب از جسم و ظاهر خود متنفرم،به نیمی از آزمودنی ها الکل داده شده(میزان الکل ‌بر اساس وزن شخص تنظیم شده بود)و نیمی دیگر تصور می‌کردند که الکل دریافت کرده‌اند اما در واقع به آن ها ماده تونیک داده شده بود.برای مصرف الکل ۱۰دقیقه وقت داده شده و در این مدت به نیمی ا ز هر دو گروه،تکلیف حواسپرت کننده(اسلایدی از یک سری ورزشکار)داده شده ‌و نیمی دیگر بدون تکلیف و آسوده خاطر بودند.متغیر وابسته در این آزمایش،اضطراب بود که به طور خود سنجی چندین بار ارزیابی شد.در این آزمایش مشخص شد که میزان اضطراب در میان آزمودنی هایی که الکل دریافت نکرده بودند بدون تغییر باقی ماند.همان گونه که به وسیله این نظریه پیش‌بینی می شد.اضطراب در میان آزمودنی‌ها یی که الکل دریافت کرده بودند(و حواسشان به وسیله اسلاید منحرف شده بود).کاهش یافت.اثرات شناختی و ادراکی الکل،آزمودنی‌ها را تغییر داد تا تمرکز آن ها به اسلاید ورزشکاران جلب شود نه به گفتاری که در آن از خود بد می‌گفتند. همچنین همانطوریکه پیش‌بینی می شد.اضطراب در آزمودنیهایی که الکل دریافت کرده اما حواسشان پرت نشده بود،افزایش یافت.ظاهراً این افراد به طور فزاینده ای بر استرس در حال وقوع متمرکز شده و با گذشت زمان مضطرب تر می شدند.

متغیر موقعیتی دیگری که با اثرات تنش زدایی الکل مرتبط است این است که آیا مصرف الکل مقدم بر اثر است یا مؤخر بر آن.عقیده ای که اغلب مردم درباره الکل و تنش زدایی آن دارند این است که افزایش تنش(مثلا در اثر یک روز کاری بد در اداره)منجر به افزایش مصرف جهت کاستن اثرات عامل فشارزا می شود. برخی از مطالعات از این عقیده حمایت کرده و نشان مید دهند که افزایش تنش های زندگی،مقدم بر مصرف الکل و یا مصرف مجدد الکلیک های اصلاح شده می‌باشد(براون[۶۸] و همکاران۱۹۹۹)برخی از تحقیقات تجربی بر روی ویژگی های تنش زدای الکل،ترتیب این دو متغیر را وارونه کرده و در آن ابتدا آزمودنی‌ها الکل مصرف کرده وسپس با عامل فشار زا مواجه شده اند.سایت[۶۹] و ویلسون[۷۰](۱۹۹۱)اثرات الکل را هر دو ترتیب(الکل/الکل-استرس)مقایسه کردند و کاهش تنش را فقط در حالت الکل استرس یافتند.‌بر اساس این نتایج،الکل وقتی که بعد از استرس مصرف می شود ممکن نیست یک تنش زدای قوی در بسیاری از موقعیت های زندگی باشد.

‌بنابرین‏ ما درباره نظریه کاهش تنش چه نتیجه ای می‌توانیم بگیریم؟می توان گفت که مردم الکل را پس از استرس مصرف می‌کنند و دلیل آن نه ‌به این خاطر است که الکل مستقیم آشفتگی را کاهش می‌دهد بلکه ‌به این خاطر است که مردم انتظار دارند که الکل تنش آن ها را کاهش خواهد داد.در حمایت از این عقیده مطالعاتی بر روی دانشجویان(رتر[۷۱] و همکاران۱۹۹۲) و کودکان والدین الکلی(شر و همکاران۱۹۹۱)نشان می‌دهد که انتظارات مثبت درباره اثرات الکل،استفاده از مواد را پیش‌بینی می‌کند.یعنی افرادی که انتظار دارند الکل استرس و اضطراب آن ها را کاهش خواهد داد،مصرف کنندگان الکل خواهند بود. بنتلر[۷۲](۱۹۹۱)نشان داده‌اند که به طور کلی انتظارات مثبت درباره اثرات مواد،استفاده از آن ها را پیش‌بینی می‌کند.

ب)شخصیت و ارتباط آن با مصرف مواد

با اندکی دقت معلوم می شود که نظریه تغییر خلقی نمی تواند کاملا تفاوت‌های فردی را در مصرف مواد تبیین کند.یعنی اینگونه نیست که هرکسی تنشی را تجربه کند به طرف مصرف مواد مخدر گرایش بیابد.لذا برای تکمیل آن از متغیر های شخصیتی و ارتباطی آن با مصرف مواد صحبت به میان می‌آید.

متغیر های شخصیتی سعی دارند توصیف کنند که چگونه مردم احساس می‌کنند که به اثرات مواد نیاز دارند.بر همین اساس ارتباطی بین ارتکاب جرم،مصرف مواد، واختلال شخصیت ضد اجتماعی گزارش شده است.‌بنابرین‏ ممکن است سوء مصرف مواد،بخشی از رفتار لرزه خواهی شخص ضد اجتماع باشد.لیکن ما انتظار نداریم که افراد مضطرب برای کاهش پریشانی خود،مواد مخدر مصرف کنند.

‌بر اساس پرسشنامه های شخصیتی مختلف،معتادان به مواد مخدر به منزله افراد منحرف نشان داده شده اند،اما برای ما این پرسش مطرح است که آیا ویژگی های شخصیتی،مقدم بر اعتیاد بوده و آن را ایجاد کرده‌اند.

برخی از مطالعات طرح طولی را به کار برده اند که برای مطالعه ارتباط بین شخصیت و مصرف مواد طرح مناسبی است.در این مطالعات برخی ویژگی های شخصیتی مصرف کنندگان مواد پدیدار شده است.اولین ویژگی آن ها بیش فعالی در دوره کودکی است.برای مثال در یک بررسی آینده نگر که ده سال از زندگی را شامل می شد،هچمن[۷۳]،ویس[۷۴](۱۹۸۴) دریافتند که بیش فعالی،یک علامت پیش‌بینی کننده مهم برای سوء مصرف بعدی الکل می‌باشد(جونز[۷۵]۱۹۸۶).بیش فعالی و رفتار ضد اجتماعی با یکدیگر همبستگی بالایی دارند و برخی نشانه هایی وجود دارد که رفتار ضد اجتماعی توانایی بالایی در پیش‌بینی وقایع بزرگ سالی دارد.در واقع شخصیت ضد اجتماعی،پیش‌بینی کننده مشکلات سوء مصرف مواد است(کادورت[۷۶] و همکاران۱۹۸۶).

سرانجام اینکه در یک مطالعه طولی که سال‌های از پیش دبستانی تا سن ۱۸سالگی را در بر می گرفت،شدلر ویژگی های شخصیتی را ارزیابی کرد که مصرف مکرر ماری جوانا را پیش‌بینی می کرد.در مقایسه با آنهایی که فقط تجربه مصرف داشتند،مصرف کنندگانی که در مصرف مواد افراط می‌کردند در سن ۷ سالگی ویژگی های زیر را از خود نشان داده‌اند؛گرم نبودن با دیگران،به موضوعات اخلاقی علاقه مند نبودن،نشانه های جسمانی تنش نشان دادن،تردید و بلاتکلیفی،غیرقابل اعتماد بودن،نا توان در پذیرش احساسات منفی،فقدان اطمینان و اعتماد به نفس. در سن ۱۱ سالگی تفاوت های زیر ظاهر شد. از نظر هیجانی بسیار بی ثبات،ناتوان در تمرکز حواس،فقدان درگیری در فعالیت ها،کله شق منحرف تر از هم سالان.

متغیر های زیست شناختی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...