۱۵- تعویض چارچوب یا تغییر شکل دادن : در این فن درمانگر چارچوب عادت یا رفتارهای نامطلوب مشخصی را عوض می‌کند . درک این نکته که بدرفتاری بچه ها می‌تواند در زمینه ای دیگر مفید واقع شود چشم انداز وسیع تری در ارتباط با رفتار کودکان ایجاد می‌کند . اصرار و سماجت کودک برای داشتن اسباب بازی می‌تواند در زندگیش بسیار مفید باشد . سماجت او نشان می‌دهد می‌داند چه می‌خواهد و آنقدر پافشاری می‌کند تا آنچه را که می‌خواهد به دست بیاورد یا وقتی کودکی اسباب بازیش را به کودکان دیگر نمی دهد نشان دهنده این است که برای دارایی خود ارزش قائل است. ‌بنابرین‏ اگر این اصل را در نظر داشته باشیم می‌توانیم اغلب بدرفتاری های کودکان را رفتارهای بالقوه مثبتی را در نظر بگیریم که در شرایط دیگر مفید و لازم اند. (بهرامی ۱۳۸۴).

۱۶-فن شخصیت خلاق (بروکس[۳۶] ۲۰۰۱ به نقل از حسینی انجدانی ۱۳۸۷): در این فن از کودک خواسته می شود چند شخصیت یا عنصری که کودک می‌خواهد در قصه اش استفاده کند ابتدا نوشته و یک شخصیت عاقل را نیز در نظر بگیرد . سپس از او می‌خواهد قصه ای را با بهره گرفتن از آن عناصر بنویسد به طوری که این شخصیت عاقل بتواند افکار و احساسات شخصیت های دیگر را بخواند . شخصیت عاقل کسی است که به دیگران کمک می‌کند پشت رفتارها ‌را ببینند . به کودکان گفته می شود قصه ای را که می نویسد باید تازه باشد نه جایی خوانده و نه جایی دیده باشند و نباید عاریه ای باشد . پس از اینکه کودکان قصه هایشان را نوشتند درمانگر با آن ها درباره ی شخصیت هایی که در قصه آورند و تصویری از خودشان در قصه نشان دادند و نیز چگونه دیده شدن خود از نگاه شخصیت خردمند گفتگو می‌کند. اگر قرار باشد قهرمان با نگاه شخصیت خردمند زندگی را دنبال کند و روند متعالی را در پیش بگیرد چگونه حرکت می‌کند. اگر بخواهد هدف های عینی تری برای خود انتخاب کند و روابط موثرتری داشته باشد چگونه باید حرکت کند. این فن بر دو محور بازسازی شناختی و تقویت احساس شایستگی و کفایت متمرکز است .(مک [۳۷]۲۰۰۲).

قصه ها الگوهای طبیعی از فکر کردن هستند که پیش از آغاز تحصیل از راه افسانه ها قصه های کودکانه و تاریخچه ی خانوادگی فرا گرفته می‌شوند به گونه ای که برخی از پژوهشگران ادعا می‌کنند دانش امروزی ما از قصه ها می‌آیند .

اجزایی که همیشه باید در داستان وجود داشته باشد:

۱-داستان هدفمند باشد

۲-انعطاف پذیر باشد

۳-در داستان می توان از خود کودک راه حل گرفت

۴-کودک می‌تواند احساسات خودش را در داستان بگوید

۵-گروه باید همگن باشد مثلا همه باید پرخاشگر یا بیش فعال باشند آنچه که بسیار مهم است کلام است قصه اول باید به دل بنشیند و همراه با هیجان و عاطفه باشد

۶-داستان را طوری بگوییم که در حافظه بماند قصه باید ملکه ذهن کودک شود این موارد کمک می‌کند که قصه بیشتر در حافظه کودک بماند.

۷-نتیجه داستان نباید منفی باشد و یک احساس گناه در کودک ایجاد شود.

۸-داستان باید مناسب سن جنس و علایق کودک باشد.

۹- در داستان راه حل ها مطرح می شود. (شنگ و آبلسون[۳۸] ۱۹۹۵ به نقل از شیبانی لویه و دلاوری ۱۳۸۵) .

۲-۱-۵- فواید قصه گویی

از جمله فواید قصه گفتن ممارست کودکان در مهارت هایی نظیر گوش دادن تجسم تصور وخیالپردازی است . وقتی شما داستانی را به جای خواندن از روی کتاب برای آن ها تعریف می کنید آزاد هستید که از تخیل خود استفاده کنید و بعضی کلمات را حس می کنید برای کودک مناسب تر است در آن بگنجانید . این حالت خود جوشی داستان را برای شنونده چیزی منحصر به فرد می‌کند.(روشن۱۳۹۱).

قصه می‌تواند سرگذشت انسانی باشد که از جمع خسته شده است واز آن دوری می‌کند. ولی همین دوری نیاز او را برای برگشتن ‌و پیوستن به جمع برای خود او روشن می‌کند و فرد گریزان از جمع را به جمع باز می گرداند. ‌به این ترتیب درمانجو از طریق قصه های مناسب با مشکلات و مسایل زندگی آشنا می شود و مهارت اجتماعی بیشتری به دست می آورد داستان شنل قرمزی ممکن است در نظر اول خیلی پیش پا افتاده به نظز بیاید اما تمثیل خیلی خوبی برای یاد دادن این موضوع است که هر کسی شایسته دوستی نیست نباید هرگز به غریبه ها اعتماد کرد. (سیدی ۱۳۷۹).

۲-۱-۶- قصه برای کودکان دبستانی

در این دوره که کودک خواندن و نوشتن را می آموزد لازم است نخستین تجربه هایش در مطالعه لذت بخش و موفقیت آمیز باشد. کنجکاوی او نسبت به جهان اطرافش افزایش می‌یابد و همچنین دوره استقلال کودک از بزرگسال آغاز می‌گردد. حس کنجکاوی و استقلال کودک را می توان با کتاب های مفیدی که در اختیار او قرار داده می شود، ارضا کرد. کودک در این سنین از خواندن مستقل لـــذت می‌برد و مطالعه را به عنوان وسیله ای سرگرم کننده می پذیرد. در این سنین می توان جلسه هایی را برای بحث گروهی درباره داستان ها و تهیه و اجـــرای نمایشنامه ها تـرتیب داد (حجازی، ۱۳۷۴).

۲-۱-۷ ویژگی های قصه

قصه یا داستان نیز از نظر تربیتی شرایط و ویژگی هایی دارد از جمله :

از آنجا که وقتی کودک قصه ای را می شنود خود را به جای قهرمان آن قصه می‌گذارد. ‌بنابرین‏ یکی از ویژگی‌های قصه باید آن باشد که :

  1. قهرمان قصه، خواه انسان، خواه پری یا حیوان به تنهایی از شایستگی لازم برای عبور از موانعی که بر سر راه او قرار گرفته برخوردار باشد (وزیری، ۱۳۵۷).

در کودکان حالت ایده آل جویی و قهرمان پرستی وجود دارد که با شنیدن داستانی از یک الگو، خود را غیرمستقیم با آن الگوها تطابق می‌دهند و زمینۀ مورد نظر را در خود ایجاد می‌کنند (قائمی، ۱۳۷۶).

۲- حوادث قصه باید مرتبط با یکدیگر باشد و در مخاطب صورت های ذهنی قوی ایجاد کند.
۳- زبان داستان باید ساده باشد تا کودک قادر به فهم و تقلید از آن گردد.

۴- از آنجا که کودکان بیشتر به محسوسات توجه دارند، تمام داستان می بایست دربارۀ اندرز و مسایل محسوس باشد نه امــور معقول و معنوی که از تصور آنان به دور است. آنچه از نظر تـربیت نیز اهمیت دارد.

۵- تصویر داستان باید به گونه ای باشد که صحنه های آن کاملاً مجسم شود و کودک یا نوجوان خود را در آن صحنه ببیند و این روشی است که در قرآن کریم به آن برمی خوریم. صحنه های داستانی قرآن اغلب مجسم، روشن و قابل تجسم در ذهن هستند.

– داستان متناسب سطح سن، درک و موقعیت کودک یا نوجوان باشد.

– با توجه به هدف تربیتی یا درمانی تهیه شود.

– جنبه‌های مورد نظر از آداب و راه و روش زندگی را به کودک یا نوجوان بیاموزد.

– موجب ترس و خیالات بی حساب، وحشت و اضطراب نگردد.

– داستان ها در عین اینکه در مواردی مولد خیالند، باید سهمی از واقعیت داشته باشند و یــا لااقل گوشه هایی از حیات واقعی و انسانی را به کودک بیاموزد.

– داستان باید بتواند آموزنده راه و روش زندگی باشند، آگاهی بدهند، پیامد رفتارها را نشان بدهند و قوانین و مقررات مربوط به امور مختلف را بیاموزند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...