چنانچه بخواهیم تعریف مستقلی برای یک سازمان مردم نهاد داشته باشیم باید بگوییم که، سازمان مردم نهاد به یک مجموعه از افراد هم هدف و داوطلب با گرایشات غیر سیاسی، غیر انتفاعی و غیر اقتصادی گفته می شود که برای تحقق یک هدف مشترک خیرخواهانه گرد هم جمع شده و طبق ضوابط و قوانین خاصی به انجام فعالیت‌های مشخص می پردازند. این تعاریف در سطح بین‌المللی و به ویژه غرب کمی متفاوت است وگاهی حتی همه سازمان‌های غیرانتفاعی و خصوصی در این جایگاه قرار می گیرند، از جمله مدارس، موزه ها، اتحادیه های تجاری و سازمان‌های غیردولتی. گروهی از صاحب‌نظران نیز تنها سازمان‌هایی را که وابسته به توده مردم باشند و فراتر از سطح محلی فعالیت کنند را به عنوانNGO می شناسند(مجیدی و حمیصی: ۱۳۹۲، ۴۶).

همه تعاریفی که در بالا ذکر شد به نوعی از تعاریف سازمان‌های مردم نهاد هستند و نمی توان هیچ یک از آن ها را نفی نمود، ولی با توجه به قوانین موجود و شرایط فرهنگی هر کشور خواسته یا ناخواسته تغییراتی در ساختار سازمان‌های مردم نهاد به وجود می‌آید که این اتفاق امری طبیعی است. با این همه نوع دوستی و فعالیت داوطلبانه که از مهمترین ویژگی‌ها در سازمان‌های مردم نهاد هستند، جزء ثابت و لاینکف تعاریف متفاوت این سازمان‌ها در سراسر دنیا می‌باشد. اگر چه شکل گیری نسل جدید سازمان‌های مردم نهاد در ایران امری نوپاست، ولی در طول همین چند سال اخیر که شاید سابقه آن به بیش از دو دهه نیز نرسد، علی رغم رشد چشمگیری که در شکل گیری این سازمان‌ها به وجود آمده، آن ها به سرعت به سمت تخصصی شدن حرکت می نمایند. این روند افق روشنی برای آبادانی جوامع بشری می‌باشد.

۱-۱-۲- سیاست جنایی مشارکتی

مسلماً بسیاری از اختلاف نظرهای موجود در در یک رشته علمی، ریشه در مبانی فکری و اعتقادی صاحب‌نظران آن رشته دارد، به گونه ای که با یافتن آن مبانی، به نحو دقیقتر و موثرتری می توان به حل مسائل موجود در آن علم پرداخت. نام به گونه ای برگزیده می شود که به خودی خود بیانگر هر رشته ی مطالعاتی، عموما محتوای آن رشته باشد و حدود آن را هم مشخص کند. مثال جرم‌شناسی به خوبی گویای محتوا و حدود این رشته است. ولی رشته ی سیاست جنایی از این اصل مستثناست و ابهام‌آمیزی ذاتی در عنوان آن موجب شده‌است که محتوا و حدود این رشته در هاله‌ای از ابهام قرار گیرد(لازرژ: ۱۳۷۵، ۲۳).

‌بنابرین‏ الزم است معنای مورد نظر آن مشخص شده و تبیین گردد. هر جامعه برای حفظ بقای خود ناچار باید با متخلفان برخورد کرده و آن ها جنبه فردی داشت و توسط خانواده را مجازات نماید. در گذشته مجازات‌ها نوعا یا قبیله اعمال می شده یعنی بحث عدالت مطرح بوده است. با پیشرفت جوامع و دستیابی آن ها به قانون اساسی، قانون اساسی در بدو امر، سخن از بافت سیاسی و حکومتی داشت، لیکن به تدریج متحول و کامل شد تا جایی که تمامی جوانب، حقوق، سیاست و جزئیات جامعه را در برگرفت و اینجا بود که قانون اساسی حاوی خطوط سیاست جنایی نیز گردید. برای سیاست جنایی، معانی متعددی ذکر شده است. لکن هر معنایی در زمره‌ی سیاست‌های کلان حکومت از ویژگی‌های هر سیاست کلان، هماهنگی و انسجام میان عناصر و مؤلفه‌‌های آن می‌باشد(تسلیمی: ۱۳۸۶، ۹).

اگر سیاست جنایی را به منزله‌ی تدابیر مواجهه با جرم تلقی کنیم، هیچ حکومتی در طول تاریخ فاقد سیاست جنایی نبوده است، زیرا به هر حال در مقابل جرم، واکنش خاصی داشته است. حتی «عدم واکنش» نیز خود نوعی سیاست جنایی است( الوان: ۱۳۷۹، ۲).

۱-۱-۲-۱-مفهوم سیاست جنایی

۱-۱-۲-۱-۱-مفهوم لغوی

اصطلاح «سیاست جنایی» به عنوان یک رشته ی مطالعاتی علمی، نخستین بار توسط آن سلم فون فوئر باخ، به کار رفته است. این عنوان از دو جزء سیاست و جنایی، تشکیل شده‌است. واژه‌ سیاست در معانی متعددی استعمال می شود. سوس به معنی ریاست است و سیاست نیز در مفهوم «تصدی برای حفظ مصالح مردم» می‌باشد( ابن منظور: ۱۴۰۸، ج۶، ۱۰۸).

سیاست به معنای اداره کشور و حکم راندن و رعیتداری است(دهخدا: ۱۳۷۷، ج۹، ۱۳۸۶۹).

‌بنابرین‏، سیاست در لغت به معنای توانایی اتخاذ تدابیر مناسب جهت اداره امور به نحو مطلوب است. جنایت نیز همانند سیاست، کلمه‌ای عربی است که از ریشه جنی به معنای گناه‌کردن، چیدن میوه از درخت و جرم آمده است. عده‌ای معتقدند که اعراب لغت جنایت را همانند جناح، از «گناه» فارسی اخذ کرده‌اند( جعفری لنگرودی: ۱۳۷۷، ج۳، ۱۵۱۷).

اندیشمندان در ارتباط با سیاست جنایی تعریف واحدی ارائه نداده‌اند و همین امر موجب پیدایش نوعی ابهام در مفهوم این اصطلاح شده است. در عدم صراحت این اصطلاح، همین بس که با بیش از دو سده قدمت، محتوا و حدود متفاوتی برای آن در نظر گرفته شده است تا جایی که متخصصان حقوق کیفری و جرم‌شناسی، مدعی وجود نوعی پارادوکس در این تعاریف هستند( حسینی: ۱۳۷۶، ۱۵۳).

در خصوص مفهوم اصطلاحی سیاست جنایی می توان این مفهوم را در دو مفهوم مضیق و موسع مورد بررسی قرار داد.

۱-۱-۲-۱-۲-مفهوم مضیق

تعریف مضیق از سیاست جنایی، بر پایه برخورد قدیمی و سنتی با جرم بنا گردید. در این تفکر، نظام کیفری برای مبارزه با جرم کفایت می‌کرد. در این دیدگاه سیاست جنایی عبارت است از: سیاست‌های اتخاذی در قبال جرم که منحصر به برخورد کیفری از طریق سیستم قضایی است. از آنجا که دستگاه قضایی نهادی دولتی می‌باشد، «دولتی بودن» در این سیاست، امری ضروری است. همچنین مبارزه با انحراف، مشمول این سیاست نیست، زیرا سیستم کیفری تنها صلاحیت رسیدگی به جرایم را دارد. سیاست کیفری تنها برخوردی حقوقی با پدیده جنایی است و ابزار آن مجازات و اقدام‌های تأمینی و تربیتی است. به هر حال سیاست جنایی در معنای مضیق، همان سیاست کیفری است(عظیم زاده و حسابی: ۱۳۹۰، ۱۱۹).

۱-۱-۲-۱-۳-مفهوم موسع

سیاست جنایی در معنای موسع، تنها به اقدامات کیفری بسنده نمی‌کند و تدابیر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… را نیز در بر می‌گیرد. ‌بنابرین‏ تفکر سیاست کلیه تدابیری است که در مقابله با جرم و انحراف توسط دولت و جامعه اتخاذ می شود( قیاسی: ۱۳۸۵، ۴۰).

در مفهوم اخیر سیاست جنایی در قلمرو وسیع تری به نام« سیاست عمومی» یک کشور واقع می شود. بدین معنا که قوای عمومی یک دولت در سطوح بالا و نه صرفا سازمان‌های قضایی و پلیسی آن در برنامه‌ریزی و اجرای آن شرکت دارند(عظیم زاده و حسابی: پیشین).

۱-۱-۲-۲-انواع سیاست جنایی

سیاست جنایی هدفدار جهت دستیابی به اهداف خود، به ابزار کارآمدی احتیاج دارد که با توجه به ابزار مورد استفاده‌ سیاست جنایی، می‌توان آن را به سیاست جنایی تقنینی، سیاست جنایی قضایی و سیاست جنایی مشارکتی تقسیم نمود(لازرژ: پیشین، ۹۳).

۱-۱-۲-۲-۱-سیاست جنایی تقنینی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...